تمرکز توجه فرد می تواند اثر معنی دار و چشمگیری روی اجرای مهارت های حرکتی داشته باشد. هنگامی که فردی مهارتی را اجرا می کند تمام چیزهایی که توجه وی را معطوف می کند تعیین کننده همسانی حرکت، دقت پاسخ و در نهایت نحوه ی اجرای مهارت می باشد. تقریبا هر کاری که انجام می دهیم حد اقل به مقداری توجه نیاز دارد. این امر اجرای مهارت های حرکتی را نیز شامل می شود. در حقیقت، آن چه توجه مان را به آن معطوف می کنیم تا حد وسیعی تعیین کننده این است که چگونه (چطور) مهارت های حرکتی را اجرا و یاد می گیریم.
این فصل بر آن است تا با ارائه دو بخش مبانی نظری و پیشینه تحقیق، به بررسی مباحث و تحقیقات انجام شده در زمینه توجه بپردازد. در بخش مبانی نظری، مباحثی از قبیل مفهوم توجه، نظریه های مربوط به توجه و همچنین فرضیه های مربوط به توجه مطرح می گردند. در بخش ادبیات پیشینه هم، تحقیقات انجام شده در زمینه توجه بیرونی مورد بررسی قرار می گیرند.
بخش اول: مبانی نظری

مبانی نظری تحقیق

مفهوم توجه و کانون توجه (تمرکز توجه)
از یکصد سال پیش ویلیام جیمز (۱۹۸۰) در ادامه تحقیقات ویلیام همیلتون (۱۸۹۵) مفهوم توجه را تمرکز ذهن بر یک شی از میان اشیا یا رشته ای از اندیشه های همبسته به شکلی روشن و زنده دانست و اساس توجه را تمرکز، تراکم و آگاهی بیان نمود او معتقد بود تمرکز توجه مستلزم چشم پوشی از برخی اشیا برای برخورد موثر با اشیا دیگر است (۳۵). تعریف فوق بدین معنی نیست که ما همه چیزهایی که در باب توجه است می دانیم و از آنها آگاهیم؛ بلکه هنوز بسیاری از چیزها را در باب توجه نمی دانیم. آزمایش های گوناگون مربوط به توجه این امکان را فراهم آورده است تا ما بتوانیم مسائل مربوط به توجه را بهتر درک کنیم و تعریف جامع تری از توجه داشته باشیم. تعریف کلی تر توجه، تمرکز تلاش ذهنی بر رویدادهای حسی و ذهنی است (اتکینسون، ۱۸۹۰). تمرکز توجه را اتکینسون توجه انتخابی نام گذاری می کند و معتقد است دستگاه های حسی و مغز روشی برای غربال کردن اطلاعات وارد شده دارند که اجازه می دهند تا اطلاعات مرتبط با وظیفه در دست اجرا وارد شوند و اطلاعات نامربوط کنار گذاشته شوند. اگر چنین فرایند غربال کردن وجود نداشت، اطلاعات بی ربط مجالی به اطلاعات مرتبط نمی دادند و ما هیچ وقت هیچ کاری را نمی توانستیم به پایان برسانیمو در مجموع باید گفت غربالگری اطلاعات یا انتخاب نشانه های مرتبط و تاثیرگذار جهت اجرای بهینه، توجه انتخابی است (۳۶). استایلس (۲۰۰۵) معتقد است توجه انتخابی مجموعه ای از اطلاعات برای پردازش بیشتر توسط بخش های دیگری از سیستم پرداش اطلاعات است که این مجموعه از اطلاعات حسی یا درونداد حسی برای پردازش ادراکی مورد نیاز است. او این نوع از توجه را توجه برای ادراک می نامد. گاهی انتخاب برای انجام پاسخ است و این انتخاب نیاز به توجه برای عمل دارد. پس توجه انتخابی برای عمل است. از نظر وی توجه انتخابی به دوگونه است: ۱- توجه برای ادراک ۲- توجه برای عمل. برای مثال زمانی که مشغول گرفتن شماره تلفنی هستیم توجه برای انتخاب عمل است و هنگامی که شماره ای را اشتباه می گیریم، توجه به پردازش اطلاعات مربوط به شماره معطوف می شود و در این لحظه توجه ادراکی درگیر است، او معتقد است زمانی که علامتی را که روی صفحه مانیتور درحال حرکت است دنبال می کنیم ما نیاز به ماندگاری توجه داریم و ماندگاری توجه نیاز به انتخاب توجه دارد. پس بخش انتخاب توجه در تکلیفی که به طور مداوم در حال انجام آن هستیم درگیر است (۳۷). در مهارت های ورزشی نیز توجه به اطلاعات درون داد و برون داد از اهمیت بسیاری برخوردار است اگر ورزشکاران و نوآموزان در یادگیری مهارت های حرکتی به نشانه های مهم توجه نکنند، احتمال موفقیت آن ها بسیار کم می شود، بنابراین محققان تلاش دارند تا نشانه های مهم و مفیدی را که افراد در حین اجرا یادگیری مهارت ها، باید به آن توجه کنند شناسایی کرده و در جهت سرعت بخشیدن و ارتقا هرچه بیشتر یادگیری گام بردارند. نتایج این تحقیقات منجر به نظریه های گوناگونی در باب توجه گردیده است که در بحث های بعدی این فصل به آن ها پرداخته خواهد شد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

مکانیسم های عصبی توجه

یکی از عجایب عالم خلقت، دستگاه عصبی انسان است. چگونه وظیفه بی نهایت پیچیده شناسایی میلیون ها محرک را که روزانه با سرعت و دقتی خیره کننده به این اندام وارد می شوند، انجام می دهد. دانشمندان اعصاب برای شناخت کارکرد این سیستم تلاش کرده اند ولی فقط توانسته اند طرحی موقتی از دستگاه های عصبی ارائه دهند، که فرایند توجه را مورد استفاده قرار می دهد (۳۱).
توجه از دو جز عام و خاص تشکیل گردیده است که هر کدام بنیاد عصبی خاص خود را دارند. بخش عام آن که سبب افزایش انگیختگی و جهت یابی می شود، تحت کنترل دستگاه فعال سازی شبکه صعودی[۸] (ARAS) ساخت شبکه ای است. جز خاص آن که با تحلیل و تعمیم درباره محرکاتی که باید توجه شود و یا نادیده گرفته شود، سر و کار دارد، احتمالا شامل پردازش حسی در همه سطوح از گیرنده تا قشر مخ است.
در نوشته های روانشناسی فیزیولوژیک یکی از موضوعاتی که مورد بحث قرار دارد، این است که آیا هنگام توجه، درون دادهای حسی در مجرای ورودی یا پیرامونی تصفیه می شود و یا اینکه عمل فوق با مکانیسم های دستگاه عصبی مرکزی[۹] انجام می شود. یافته های موجود، حاکی از آن است که قدرت تکانه هایی که از طریق گذرگاه های صعودی آوران انتقال می یابند، از گیرنده های موجود در اندام حسی تا هنگام ورود به قشر مخ ثابت نیست. شواهدی حاکم از تنظیم درون داد آوران در سطوح مختلف دستگاه عصبی وجود دارد. از این رو تداخل در تکانه های آوران آشکارا ممکن است. تداخل فوق می تواند هر جا در طول گذرگاه های حسی از گیرنده ها تا مناطق فرافکنی حسی روی دهد. همچنین ممکن است در مسیرهای عرضی که در ساخت شبکه ای یافت می شوند، این موضوع رخ دهد. تحقیقات انجام شده در این زمینه، این نظر را ارائه می دهند که مکانیسم های توجه انتخابی از دو جز برخوردار است، یک جز که ممکن است قشر مخ را مورد استفاده قرار ندهند و بخش دوم که با قشر مخ درگیر است. تحقیقات هرناندز- پوئن و همکارانش در اواسط دهه ۱۹۵۰ به این موضوع ختم شد که تکانه های آوران می تواند در گذرگاه های پایین تر مسدود شوند و از این رو مکانیسمی را ایجاد می کند که بر اساس آن بعضی از پیغام های حسی به صورت انتخابی از رسیدن مکانیسم های توجه و ادراک هوشیار کنار گذاشته می شوند (۳۱).
تحقیقات اخیر سایه تردیدی در مورد شواهد اولیه افکنده است. این شواهد حاکی از آن است که درون دادهایی که مورد توجه واقع نمی شوند، در پیرامون یا سطوح مراکز زیر قشری مسدود می شوند. مدارک الکترو فیزیولوژیک این نظر را ارائه می دهد که همه درون دادهای حسی از طریق گذرگاه های خاص به مناطق فرافکنی مخ می رسد. در این نقطه است که درون داد مورد توجه، یا بی توجهی قرار می گیرد. این یافته ها از طریق ثبت فعالیت الکتریکی مغز بدست آمده است.
در چند سال گذشته در فهم بنیاد عصبی توجه به ویژه توجه بصری پیشرفت های چشمگیری صورت گرفته است. در این پژوهش ها دو سوال عمده مطرح بوده است. اول اینکه واسطه عمل روانی انتخاب یک شی برای توجه کردن کدام ساختار مغز است؟ دوم اینکه پردازش عصبی محرک توجه شده و توجه نشده چه تفاوتی با هم دارد؟
به نظر می رسد دو دستگاه ویژه در مغز وجود دارد که واسطه گزینش و انتخاب درون دادهاست. یکی از این دو دستگاه به موقعیت های مکانی مربوط است یعنی مسئول انتخاب مکانی از میان مکان های مختلف و نیز تغییر توجه از یکی به دیگری است. به این دستگاه، دستگاه خلفی می گویند. دستگاه دیگر به صفاتی غیر از موقعیت مکانی، نظیر رنگ یا شکل شی نظر دارد که دستگاه قدامی نام دارد. به طور خلاصه می توان گفت انتخاب هر شی برای مورد توجه قرار گرفتن آن یا از طریق تمرکز بر موقعیت مکانی آن شی است یا تمرکز توجه به سایر صفات. بنابراین در مغز دو ناحیه متفاوت در کار تحقق بخشیدن به این انتخاب هستند. این یافته در آزمایش های PET[10] پیمایی مغز انسان در حین انجام تکالیف مربوط به توجه انتخابی بدست آمده است (کوربتا، میزین، شولمن و پیترسون، ۱۹۹۳) (۳۸).
برخی از بهترین شواهدی که در بررسی با PET به دست آمده حاکی از آن است که چنین تشدید فعالیتی بر اثر «توجه» به صفتی خاص در ناحیه مربوط به آن است. به عبارت دیگر باید گفت هر ناحیه از مغز با توجه کردن با صفتی خاص رابطه دارد (رنگ، شکل، حرکت و یا هر چیز دیگر)، در صورتی که فرد به آن صفت خاص توجه کند فعالیت بیشتری می یابد (پوسنرودیهین، ۱۹۹۴)و ناحیه هایی که مربوط به صفاتی است که مورد توجه واقع نشده است، مهار می شود (۳۹). در آزمایشی دیگر، (کوربتا و همکاران، ۱۹۹۳) آزمودنیها در حالی که مغزشان در پیمایش (اسکن) شدن بود، اشیایی با شکل ها و رنگ های مختلف و در حال حرکت را نگاه می کردند. در یک حالت به آزمودنیها می گفتند که تفاوت حرکت شی را با شی قبلی تشخیص دهند و در وضعیتی دیگر از آنها می خواستند که این تفاوت را از نظر رنگ ذکر کنند، یعنی صفت مورد توجه واقع شده در حالت اول حرکت و در حالت دوم رنگ بود. با اینکه در هر دو حالت محرک های فیزیکی را تغییر نمی دادند، در حالت اول آن ناحیه از قشر مخ فعال می شد که در حرکت دخالت داشت و در حالت دوم این افزایش فعالیت در نواحی مربوط به پردازش رنگ پدید می آمد. یعنی توجه هم از نظر روانی و هم از نظر زیستی موجب تشدید فعالیت در قسمتی می شود که مربوط به آن است (۳۸).

کنترل و توجه

محور اصلی روانشناسی شناختی و پردازش اطلاعات، مدل های مربوط به حافظه ی انسان است یکی از مدل های برجسته در این زمینه توسط اتکینسون و شفرینمی باشد. در این مدل حافظه و پردازش اطلاعات به مثابه امری که هم مولفه های ساختاری و هم فرایندهای کنترل را نشان می دهد ارائه گردیده است. منبعث از مدل فوق، اشنایدرو شفرین مدل جدیدتری را ارائه دادند. ان ها در مدل خود بیان داشتند که وقتی یک محرک (مثلاً یک حرف) ارائه می شود، پردازش خودکار آغاز می گردد یعنی هر محرک به طور خودکار در مجموعه ای از مراحل رمزگذاری می شود و مجموعه ای از خصوصیات در فرایند را فعال می سازد. در طول پردازش خودکار اطلاعات، آزمودنی ها بر رمزگذاری نظارت می کنند. مثلاً آن ها می توانند توجه خود را به بعضی از اطلاعات معطوف دارند و از برخی دیگر برگیرند. برخی از ویژگی ها که به صورت خودکار فعال می شوند ممکن است آغازگر پاسخی باشد که پردازش بعدی را جهت می دهد (۳۶).

پردازش خودکار و کنترل شده

لابرگ و ساموئل (۱۹۷۴) و لابرگ (۱۹۷۵، ۱۹۷۶) از مفاهیم تخصیص توجه و پردازش به منظور توجیه آثار توجه استفاده کردند. آن ها معتقدند که فعالیت هایی که بسیار تمرین و تکرار شده اند خودکار می شوند به همین دلیل اجرای آن ها نسبت به فعالیت های کمتر تمرین شده یا جدید مستلزم توجه کمتری است. در حالی که بعضی از پردازش های اولیه (رمزگذاری محرک، تشخیص الگو و امثال آن) به نظر می رسد که می توانند به صورت موازی و بدون نیاز به توجه انجام شوند. برای مثال اگر از شما سوال شود نام خانوادگی شما شامل چند حرف است شما نیاز به اعمال ذهنی جهت پاسخگویی دارید اگر هم زمان شماره تلفنی از شما سوال شود که آن هم نیاز به اعمال ذهنی دارد، تداخل رخ داده و یکی برای انجام دیگری پس زده می شود این گونه فعالیت ها نیاز به پردازش کنترل دارد و همان چیزی است که اشنایدر و شفرین آن را پردازش کنترل شده می نامند (۴۰).

توجه و سطح مهارت

با در نظر گرفتن اینکه ظرفیت توجه محدود است بنابراین اگر دو وظیفه همزمان با هم به رقابت بپردازند آنگاه بخش معینی از کل ظرفیت به کار گرفته می شود، یک عامل که می تواند در ظرفیت مورد نیاز برای انجام وظیفه ای خاص تعدیل به وجود آورد و مقدار تمرین آن وظیفه و یا سطح مهارت بازیکن می باشد، هم چنان که فیتز و پوسنر (۱۹۶۷) بیان داشتند، مراحل یادگیری مهارت به سه بخش طبقه بندی می شود: شناختی، تداعی و خودکاری. در مرحله ی شناختی گفتگوی درونی تا حد زیادی رخ می دهد و به توجه زیادی نیاز است ولی با تمرین، یادگیرنده به مرحله تداعی وارد می شود که در این مرحله خطاها کاهش یافته و اجرای مهارت ظاهر روان تری به خود می گیرند. با ارائه و تکرار بیشتر تمرین، مرحله خودکاری فرا می رسد که نیاز به توجه در حداقل قرار می گیرد و ناچیز است و تمرکز در این حالت می تواند به سایر جنبه های مهارت مثل استراتژی معطوف گردد (۱). کانونی نمودن توجه و ابعاد آن به معنای نظم بخشیدن به منابع موجود برای معطوف نمودن آن ها به منابع اطلاعاتی خاص است. از آنجا که افراد نیازمند تقسیم توجه میان چند فعالیت در حال اجرا هستند توجه را به ویژگی های خاص محیطی و عوامل آماده سازی حرکت نیز معطوف می کنند، این فرایند کانونی نمودن توجه نامیده می شود (۲).

سبک های توجه

با توجه به نظریه ی نایدفر (۱۹۷۶ و ۱۹۸۱) کانونی نمودن توجه می تواند در طول دو بعد و وسعت (وسیع در برابر محدود) و جهت (بیرونی در برابر درونی) تغییر نماید(۴۱، ۲). مثلاً هنگامی که این جملات را می خوانید، احتمالاً از تمرکز محدود بیرونی برخوردارید. اما اگر لحظه ای از خواندن باز ایستید و یک بازی پرتحرک مثل بسکتبال را در ذهن خود مجسم سازید، آن گاه توجه شما به یک تمرکز درونی وسیع انتقال می یابد. نایدفر بعد وسعت را در دامنه ای از مقدار گسترده تا باریک و بعد جهت را از درونی به بیرونی متغیر می داند. وی چهار موقعیت را در به کارگیری اثر متقابل وسعت و جهت ارائه داده است الف) درونی باریک ب) درونی گسترده ج) بیرونی باریک د) بیرونی گسترده (تصویر ۱-۲)
تمرکز درونی
متمرکز هوشیار
تمرکزباریک تمرکزگسترده
منظم راهبردی
تمرکز درونی
تصویر ۱-۲٫ چهار سبک مختلف توجه (نایدفر، ۱۹۹۳)
شکی نیست که تمرکز توجه مطلوب می تواند موفقیت افراد را در یادگیری مهارت تضمین نماید و هر دو بعد ذکر شده در یادگیری مهارت ها نقش مهم و تعیین کننده ای دارند. این ابعاد مختلف توجه در تحقیقات مختلف به اشکال گوناگون مورد توجه و بررسی قرار گرفته اند. تحقیق حاضر نیز اثرات تمرکز توجه را از حیث جهت و اشکال مختلف آن مورد بررسی و مطالعه قرار داده است.

کانون توجه درونی در مقابل بیرونی

از آنجا که تمرکز توجه یکی از مهمترین مهارت های ذهنی برای عملکرد بهتر به شمار می آید، محققان و دانشمندان در حوزه رفتار حرکتی توجه خاص به این موضوع مبذول داشته و حجم وسیع تحقیقات در این زمینه تأکیدی بر اهمیت آن می باشد. شواهدی در رابطه با ضرورت توجه نوآموزان روی وضعیت بدن و هماهنگی حرکات برای اجرا مهارت وجود دارد، در مقابل شواهد دیگری، این نوع تمرکز توجه را برای یادگیری خیلی مفید ندانسته اند و حتی تا حدودی مضر می دانند. شواهد مرتبط به تکالیف مختلف به اتفاق نظری کلی در مورد تأثیرات مثبت و کارآمد تمرکز بیرونی توجه در یادگیری و حفظ تعادل بهتر دارند (۵).

دستورالعمل های آموزشی

ماهونی، گابریل، پرکنیز (۱۹۸۷) بیان داشتند تمرکز توجه یکی از مهم ترین مهارت های روانی برای عملکرد بهینه است. به عقیده دانشمندان رفتار حرکتی زمانیکه آموزش های اولیه به منظور ایجاد یادگیری و پیشرفت در اجرای مهارت ارائه می شوند، تمرکز فراگیر بر اجزاء اساسی مهارت حرکتی امری ضروری است (سینگر، ۱۹۸۸، ولف و همکاران، ۱۹۹۸، رینگ، ۱۹۹۸). فراگیران مبتدی به سختی بین محرک های مربوط و نامربوط به اجرای مهارت، تمایز قائل می شوند. چنانچه فراگیران از راه کوشش و خطا به تمرین مهارت موردنظر بپردازند و مربیان آموزش های لازم را در مورد تمرکز توجه به عناصر کلیدی مهارت به فراگیران ندهند، ممکن است بدلیل نداشتن تجربه و اطلاعات کافی به علائم مهم توجه نکنند و زمان خود را صرف تمرکز بر نشانه هایی نمایند که مربوط به یادگیری و اجرای مهارت نباشد از این رو هدایت توجه فراگیران، به ویژه افراد مبتدی به سمت منابع و نشانه های مفید و مربوطه باعث می شود تا خطای آن ها کاهش یافته و به نتایج بهتری دست یابند بنابراین مربیان از دستورالعمل های آموزشی برای رسیدن به هدف فوق استفاده می کنند (۵). نتایج تحقیقات در مورد اثربخشی دستورالعمل های تمرکزی بیرونی در برابر درونی در افراد مبتدی هنوز به پاسخی روشن و دقیق دست نیافته است و همچنان که ولف (۲۰۰۷) بیان می دارد، این وضعیت در مهارت های ورزشی نیاز به تحقیق و مطالعه بیشتر دارد. اگرچه برای توجیه اثربخشی بیشتر تمرکز بیرونی توجه، فرضیات متعددی مطرح گردیده است (۲۴).

پیچیدگی دستورالعمل های آموزشی

دستورالعمل های آموزشی، از جمله عوامل مهم و تأثیر گذار بر اجرا و یادگیری مهارت حرکتی است. ساده یا پیچیده بودن دستورالعمل ها نیز موضوع دیگری است که شایسته توجه ویژه می باشد. پولتون و همکاران (۲۰۰۶) و کاستاندا و گری (۲۰۰۷) بیان داشتند که در تعداد کمی از آزمایش ها، میان گروه های مبتدی که دستورالعمل های تمرکز توجه بیرونی را در مقابل درونی دریافت کرده بودند، تفاوتی در اجرا دیده نشد (۱۹ ،۴۲). مارچنت، کلاگ و کرادشا (۲۰۰۷) نیز بیان می دارند که هر چند تمرکز بیرونی موثرتر از تمرکز درونی است ولی در آزمایش آنها گروه بدون دستورالعمل در مقایسه با گروه تمرکز بیرونی و درونی تفاوتی را نشان نداد. این موضوع نشان می دهد که پیچیدگی دستورالعمل ها ممکن است مانع اثرات متمایز روی یادگیری شود (۴۳). این امر به خوبی شناخته شده است که اگر به افراد مبتدی در یک زمان بیش از یک یا دو دستورالعمل داده شود، آنها به راحتی در اجرای آن شکست می خورند (اشمیت و ریسرگ، ۲۰۰۴) (۴۴). بنابراین ممکن است خیلی تعجب برانگیز نباشد که اگر به جای یک زمینه، چهار زمینه از دستورالعمل های تمرکز توجه در زمان مشابهی به افراد داده شود، موجب حذف مزایای دستورالعمل های تمرکز بیرونی گردد که ممکن است وجود داشته باشد. بنابراین در این مطالعه سعی شد تا دستورالعمل های ارائه شده برای افراد مبتدی، ساده و قابل فهم باشد تا از این گونه مشکلات احتمالی جلوگیری شود.

فرضیه های توجه

محققان در سالهای اخیر فرضیه های مختلفی را در زمینه مکانیسم های کنترل در توجه ارائه داده اند که در ذیل به طور خلاصه به آنها اشاره شده است.

فرضیه کنترل خودکار (عمل محدود شده) در مقابل فرضیه یادگیری آشکار

محققان ارائه دهنده فرضیه کنترل خودکار معتقدند که زمانی که افراد روی حرکات خود تمرکز توجه دارند (یعنی تمرکز توجه درونی را انتخاب می کنند) تمایل دارند تا به طور آگاهانه در فرآیندهای کنترلی که هماهنگی حرکات را تنظیم می کنند، مداخله نمایند. در این وضعیت با تلاش در کنترل هوشیارانه حرکات آنها ناخواسته به فرآیندهای خودکاری که می توانند به طور موثرتری حرکات را کنترل نمایند، لطمه می زنند و در مقابل تمرکز توجه روی پیامد حرکت (تمرکز توجه بیرونی) باعث ارتقاء یک نوع کنترل خودکار می شود که این نوع پردازش خودکار، فرآیندهای غیرآگاهانه سریع و غیر اختیاری کنترل حرکات را به دنبال دارد و سبب نتیجه مطلوبی می شود که هدف فعالیت بوده است. به عبارتی اتخاذ تمرکز بیرونی توجه، مداخله ی آگاهانه ی کنترل حرکات را کاهش می دهد و در نتیجه اجرا و یادگیری را افزایش می دهد. این ایده با عقیده مراحل یادگیری فیتز (۱۹۶۴)، پوسنر (۱۹۶۷) و اندرسون (۱۹۸۲ و ۱۹۹۵) که معتقدند در مراحل اولیه یادگیری مهارت که افراد هیچ گونه تجربه ای ندارند و تلاش می کنند تا از طریق فرآیندآگاهانه مطلع شوند که حرکت را درست اجرا می کنند، مغایر است (۵).

فرضیه منابع توجه در دسترس

ولف و همکاران (۲۰۰۱) در تحقیقات به این نتیجه رسیدند که تمرکز بر نتیجه و اثر عمل (تمرکز بیرونی)، در عوض تمرکز بر جزئیات حرکت مثل بدن (تمرکز درونی) و نحوه ی اجرای حرکت، فرد را وادار به استفاده از منابع توجه کنترل خودکار می نماید (۱۲). کاکس (۲۰۰۲)، نیز معتقد است که کاهش نیاز به توجه برای اجرا به یک تکلیف، یادگیرنده یا ورزشکار را قادر به استفاده از منابع بیشتر توجه برای سایر بخش ها و جزئیات خاص مربوط به حرکت می کند (۲۹). بنابراین با توجه به فرضیه ی ذکر شده چنین به نظر می رسد که تمرکز بیرونی، به فراگیر امکان دستیابی به منابع توجه بیشتری را می دهد و فرد با مشکل محدودیت ظرفیت توجه مواجه نخواهد شد. طرفداران این فرضیه به مربیان و درمانگران توصیه می کنند تا به فراگیران خود اموزش تمرکز توجه به نتایج حرکت و ابزارهای موجود را بدهند و بدین ترتیب از منابع توجه بیشتری در مقایسه با تمرکز توجه درونی سود ببرند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...