نه تنها ائمه اطهار علیهم السّلام بلکه افرادی متّقی نظیر سلمان فارسی و لقمان نیز با این صفت یاد گردیده اند. «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ سَلْسَلٌ یَمْنَحُ الْحِکْمَهَ وَ یُؤْتِی الْبُرْهَان[۳۰]، … (سلمان) آب گوارایی است که حکمت می بخشد و برهان می‌دهد» (بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۲۹۱، به نقل از مفاتیح نوین، ص ۴۵۸). «یَا مُؤْتِیَ لُقْمَانَ الْحِکْمَه، ای که به لقمان حکمت عطا کردی» (دعای مشلول، ص ۱۲۵) و در دعایی از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حکمت و جریان یافتن آن بر زبان برای انسان ها درخواست شده است: « وَ سَدِّدْ أَلْسِنَتَنَا بِالصَّوَابِ وَ الْحِکْمَه، و استوار کن زبان های ما را به درستگویی و حکمت» (ص ۲۰۰) و تقاضای حکمت از پروردگار، به ایشان آموزش داده شده است: « وَ أَنْ تَمْلأ … سَمْعِی نُورَ الْحِکْمَه، و دیگر آن که پر کنی … گوشم را با نور فرزانگی و حکمت» (زیارت صاحب الامر علیه السلام، ص ۵۰۶). پس: «حکمت، علمی است که می توان با آن، هم در حیطه اندیشه و هم در حیطه عمل، به واقع و حق نائل شد. عقلِ نهادی با علم می بالد و از این رو قرار دادن انسان در مسیری که در آن به علمی راست بین (حکمت) دست یابد، به منزله شیوه ای برای تربیت عقلانی اوست» (باقری، ۱۳۸۷، ص ۲۰۸). همان گونه که دوانی (۱۳۷۳) می‌گوید: «حکمت بالغه را می توان از طریق بینش عقلانی و نیز شهود عرفانی به دست آورد» (ص ۱۶). حکمت موجب می شود که انسان بتواند بین کشش های الهی و شیطانی فرق قائل شده به «فرقان» دست یابد و با انتخاب صحیح به سلامت در ساحل سعادت لنگر اندازد (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴ب).

آموزه های تربیتی

خداوند حکیم است و علاوه بر آن که به حقایق اشیاء و امور آگاهی کامل دارد، هر فعلی نیز که از او سر می زند همگی راست و درست، متین و استوار است. برای هر عملی که از پروردگار صادر گردیده است، دلیل متقن و محکمی وجود دارد « لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُون » (انبیاء: ۲۳). به همین دلیل است که استفاده از حواس و درک آفریده های الهی و غور در آن ها و یافتن دلایل موجود و مصلحت اعمال پروردگار، می‌تواند انسان را به خداوند نزدیک تر گرداند و همین هدفمند بودن هستی، از دلایل اثبات وجود پروردگار می‌تواند باشد.

خداوند حکیم، جهان آفرینش را هدفمند آفریده است که به سوی مقصد از پیش تعیین شده ای در حال حرکت است و این حکمت در تار و پود همه مخلوقات، ساری و جاری است. دعوت انسان ها به دقّت در اسرار آفرینش، گامی استوار در جهت شناساندن پروردگار و ایجاد ایمان و یقین نسبت به او در افراد بشر است.

هنگامی که ظرافت های حکمت در آفرینش بیان می‌شوند و با دقّت در موجودات، اسرار آفرینش آن ها کشف می شود، هدفمند بودن خلقت و وجود خالقی حکیم به اثبات می‌رسد و هر چه بیشتر در رموز خلقت تفکّر گردد به تقویت ایمان و یقین کمک می شود و در قلبی که ایمان جایگزین شد، حکمت و علم راستین لانه گزیده و در عمران زندگانی، وی را یاری خواهد رسانید.

خداوند، قرآن حکیم را برای راهنمایی عالمیان فرو فرستاد که این کتاب ارجمند، سراسر حکمت و دانش راستین است. قرآن، انسان ها را با حقایق امور آشنا می‌سازد و ایشان را در صحیح انجام دادن اعمال راهنمایی می کند و تدبر در آن روشی برای دریافت حکمت است: «اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ‏نَظَرِی فِیهِ عِبَادَهً وَ قِرَاءَتِی فِیهِ فِکْرا وَ فِکْرِی فِیهِ اعْتِبَارا وَ اجْعَلْنِی مِمَّنِ اتَّعَظَ بِبَیَانِ مَوَاعِظِکَ فِیهِ وَ اجْتَنَبَ مَعَاصِیَکَ وَ لا تَطْبَعْ عِنْدَ قِرَاءَتِی عَلَى سَمْعِی وَ لا تَجْعَلْ عَلَى بَصَرِی غِشَاوَهً وَ لا تَجْعَلْ قِرَاءَتِی قِرَاءَهً لا تَدَبُّرَ فِیهَا بَلِ اجْعَلْنِی أَتَدَبَّرُ آیَاتِهِ وَ أَحْکَامَهُ آخِذا بِشَرَائِعِ دِینِکَ وَ لا تَجْعَلْ نَظَرِی فِیهِ غَفْلَهً وَ لا قِرَاءَتِی هَذَرا إِنَّکَ أَنْتَ الرَّءُوفُ الرَّحِیمُ، خدایا پس قرار ده نظر مرا درآن عبادت و قرائتم را در آن از روی اندیشه و فکرم را در آن عبرت آور و بگردانم از کسانی که پند گیرد به بیان پندهای تو در آن، و از معصیتهایت دوری کند و مهر مزن هنگام خواندنم بر گوش من و مینداز بر دیده­ام پرده و مگردان خواندنم را خواندنی که تدبر در آن نباشد بلکه چنانم کن که تدبر کنم در آیات و احکامش و در بر گیرم دستورات دین تو را و قرار مده نظر مرا در آن نظر بی خبری و نه قرائتم را بیهوده که براستی تو رؤوف و مهربانی» (اعمال مخصوص شب اول ماه رمضان، ص۷۷۴). سخنان حکیمانه قرآن، مرهم دل های خسته انسان هاست و اگر وجود تشنه آنان به چشمه زلال وحی متّصل شود، و لذّت نوشیدن و سیراب گشتن از جام نوشین پروردگار به آن ها چشانده شود، آن را رها نخواهند نمود و از علوم یقینی آن جان را صفا خواهند داد. از طرفی «امام علی علیه السلام نخستین اقدام خود را در امر تربیت فرزند خویش – امام حسن علیه السلام – آموزش قرآن و معارف و احکام آن بیان می نمایند» (همت بناری، ۱۳۷۸). پس آشنا کردن فطرت حکمت­جوی انسان ها با سرچشمه حکمت ها، از لوازم تربیت اسلامی است و روخوانی، تفسیر و ترجمه قرآن کریم به صورت الزامات دروس در مطالب آموزشی در خواهد آمد.

معلّم باید دانش آموزان را تشویق به تحلیل موضوعات درسی و تعمق در آن ها بنماید. «هر که از سخنان حکیمان پرده بردارد از حقایق (و معارف پنهان) آن ها سودمند گردد» (رسولی محلاتی ، ۱۳۷۸ الف ، ص ۲۸۹).

خداوند حکمت را به بندگانش نیز عطا می فرماید و هر کدام را به شرط فراهم آوردن شرایط لازم از نعمت حکمت به اندازه ظرفیت وجودی وی، برخوردار می کند. مربّی باید در تمام مراحل آموزش و پرورش این نکته را از نظر دور ندارد که: «تمام خلقیات، چه فطری و چه اکتسابی، قابل اصلاح و تغییرند. آموزش انضباط و تنبیه[۳۱] منظم، چنان که تجربه نیز ثابت ‌کرده‌است، می‌تواند انسانی شریر را به انسانی متقی بدل سازد، از این راه می توان شرّ را سخت کاهش داد، و یا یکسره از میان برد. از آن جا که از پیش هرگز نمی توان گفت که یک شرّ خاص تا چه حد در مقابل اصلاح و تغییر مقاومت می‌کند، شرط عقل و دین هر دو این است که نهایت کوشش خود را برای اصلاح به کار بریم» (دوانی، ۱۳۷۳، ص ۱۷). پس در آموزش حکمت به انسان ها نیز باید این نکته را مد نظر داشت که انسان ها قابلیت آموزش و اصلاح و رسیدن به کمال مطلوب را دارا می‌باشند و یادگیری و یاد دادن حکمت جزء تکالیف انسان قرار خواهد گرفت.

در سخنان اهلبیت علیهم السّلام روش­هایی برای اخذ حکمت معرفی شده است. معلّم باید به وسیله روش‌ها و ایجاد زمینه ها برای انتقال حکمت، آن را آموزش داده و شاگردان را به حکمت و راه های اخذ آن آشنا گرداند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...