ب) در معنی متعدی (پرورش دادن)
ایشان را بیشتر داده و به هر یک ستاره ای از ستارگان علوی و سفلی نگهبان احوال کرده تا هم چنان که دایگان طفل را پرورند، او را حضانهی تربیت میدارد و می پرورد.(۴/۲۲۹)
زادن
الف) به معنی لازم (پدید آمدن)
و اگر امروز در مکامن نفس هر یک این معانی پوشیده است، فردا از مادر ملک عقیم فتنههای ناموقع زاید. (۷/۱۲۳)
نه هرچه آهو اندازد، مشک بویا بود یا هرچه از نحل آید، عسل مصفّی یا هرچه صدف پرورد، لؤلؤ لالا، نه هر کس از شیر زاید دلیر بود یا هرچه از آهن کنند، شمشیر بود. (۶/۴۲۵)
ب)در معنی متعدی (به دنیا آوردن)
چون جهان به حوادث آبستن است و هر لحظه به حادثه زاید. (۷/۶۶۰)
افتادن در معنی متعدی
شاید که به وقت باختن از آن حریف کند دست بد باز نادان بازئی آید که دست خصم را فرو بندد و در مضیقی افتد. (۱/۵۳۷)
۵-۳- شیوه های مجهول کردن افعال در مرزباننامه
فعل مجهول به گونه ای از افعال اطلاق میشود که نهادش کنندهی کار نیست بلکه اثر فعل را پذیرا است. نویسنده وقتی جمله را به صورت مجهول به کار میبرد که یا مفعول چنان معروف و مشهور است که نیاز به ذکر آن نیست و یا بنا به دلایلی، از جمله اینکه گوینده، نهاد را
نمیشناسد یا نمیخواهد نامش را فاش سازد و یا گوینده و نویسنده فکر میکند خواننده نهاد را میشناسد، تعمد در نیاوردن فاعل دارد. فرشیدورد در باب فعل مجهول چنین میفرمایند: «فعل متعدی مجهول آن است که فاعلش مجهول باشد و فعل به مفعول صریح اسناد داده شود.» (فرشیدورد، ۱۳۸۲: ۴۳۱)
نمونه های بیرون آمده از افعال مجهول مرزباننامه بیانگر این است که افعال مجهول به کار رفته در کتاب مرزباننامه حدود ۲% میباشد که از این تعداد ۳۸% با استعانت از فعل معین مجهول ساز شدن، ۲۱% با آمدن، ۱۱% با گشتن، ۱۱% با گردیدن ساخته شدهاند و ۱۹% مابقی به صورت افعال مجهول کوتاه به کار رفتهاند.
۵-۳-۱- فعل مجهول با صفت مفعولی بلند در مرزباننامه
امروزه فعل مجهول با کمک فعل شدن و با به کار رفتن فعل اصلی به صورت صفت مفعولی انجام میگیرد. فرشیدورد این شیوه را فعل مجهول با صفت مفعولی بلند میداند و در این باب چنین مینویسد: «چون فعلهای معین مجهول ساز در قدیم بیشتر از امروز بوده است، ناچار شکلهای مختلف فعل مجهول نیز بیش از این زمان بوده؛ زیرا امروز فعل معین مجهولساز تنها منحصر است به «شدن» در حالیکه در قدیم با گشتن»، «گردیدن» و «آمدن» نیز فعل مجهول ساخته میشده است. از این سر فعل اخیر «آمدن» بیشتر برای این مقصود به کار میرفته است.» (فرشیدورد، ۱۳۸۳: ۱۳۸)
۵-۳-۱-۱- فعل مجهول به استعانت از فعل شدن در مرزباننامه
فعل مجهول در مرزباننامه بیشتر مانند امروز به استعانت فعل شدن که عامترین و رایجترین صورت است، میآید:
لا جرم پشت طاقتم بدین صفت که میبینی، شکسته شد. (۲/۵۰۷)
و اندیشه بر تنفیذ احکام آن گماشته شد. (۳/۳۹۷)
بدان شگال خر سوار ماند که به نادانی کشته شد. (۶/۸۱)
اما بدان که چون اختصاص آن قربت یافته شد و چهرهی مراد به زلف آن آراسته گشت، به چند خصلت متحلّی شدن و چند بار گفت را متحمل بودن، واجب آید. (۵/۶۸۹)
و اگر از صحایف لطایفی که از قلم غیب نگار غرایب بارش که در خزاین ملوک جهان محفوظ و مکنون است، باز گفته شود. (۵/۲۸)
یادآوری: انوری (ص:۶۹)، خیامپور (ص:۷۲)، فرشیدورد (ص:۳۸۵)، کامیار (ص:۵۱) و دستور پنج استاد این گونه افعال را مجهول میدانند. خیامپور این گونه افعال را با توجه به نظر دیگران مجهول میدانند و گر نه خود اعتقادی به افعال مجهول و نایب فاعل ندارد.
۵-۳-۱-۲- ساختن فعل مجهول با استعانت از فعل معین آمدن در مرزباننامه
گاهی، چنانکه شیوهی پیشینیان است، در مرزباننامه نیز فعل مجهول را به استعانت فعل عام آمدن آورده است. پنج استاد در این مورد چنین مینویسند: «فعل مجهول آن است که به مفعول نسبت داده شود. فعل مجهول به استعانت فعلهای «آمدن، کشتن، گردیدن و افتادن» نیز صرف میشود و در قدیم بیشتر با شدن و آمدن صرف میشده است.» (قریب و …، ۱۳۸۰: ۱۷۲)
حفرهای بغی و طغیان است که به معاول اکتساب شما کنده آمد. (۳/۵۵۰)
هولترین قاطعی از قواطع راه آخرت ایشانند در بیان این معنی است که شرح داده آمد. (۶/۶۶۱)
و چون بر قدّ این عذرای مزین چنین دیبای ملون بافته آمد. (۶/۲۴)
۵-۳-۱-۳- آوردن نقش نمای «را» همراه نایب فاعل فعل مجهول در مرزباننامه
در متون گذشته و از جمله مرزباننامه، گاهی نایت فاعل فعل مجهول با «را» همراه است. فرشیدورد در این باب چنین میفرماید: «گاهی نایب فاعل فعل مجهول و همچنین فاعل در قدیم گاهی با «را» میآمده.» (فرشیدورد،۱۳۸:۱۳۸۳)
و پیغامبر را که به خلق فرستاده آمد. (۲/۳۹۴)
شرح خصایص آن ذیل را اگر مذیّل کنم، به امتداد ایام پیوسته گردد. (۵/۱۵)
یادآوری: این گونه افعال را خانلری در(ص:۱۳۲) دستور تاریخی مجهول میداند.
لیکن از بهر مناظم کار عالم و مجاری احوال عالمیان بر وفق حکمت اجزاء هر چهار را با یکدیگر اختلاط و امتزاج داده آمد. (۸/۲۶۲)
زروی را از این حال پیشانی گشاده شد و بر گلویِ او ساخته آمد. (۵/۴۱۰)

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

>یادآوری: برای این نمونه در مرزباننامه فقط همین موارد را یافته شد.
۵-۳-۱-۴- افعال مجهول به کمک گشتن و گردیدن در مرزباننامه
در مرزبان نامه، چنان که سبک پیشینیان است، فعل گشتن و گردیدن چنان به کار رفته که مفید معنی صیرورت و تحول است، خواه در فعل مرکب و خواه به صورت فعل معین مجهولساز.
۵-۳-۱-۴-۱- گردیدن
شکوفهی گفتار اگر چه برگ لطف برآرد، چون به صبای صدق اصغا پرورده نگردد، ثمرهی کردار ازو چشم نتوان داشت. (۳/۴۵)
میان ما برادران حبایل موالات و برادری و روابط مؤاخات و همزادی در کشاکش منازعت گسسته نگردد. (۱/۱۲۹)
۵-۳-۱-۴-۲- گشتن
اما بدان که چون اختصاص آن قربت یافته شد و چهرهی مراد به زلف وصال آن زلفت آراسته گشت، به چند خصلت متحلّی شدن و چند بار کلفت را متحمل بودن، واجب آید. (۵/۶۸۹)
چون تن پوشیده گشت، اندوه برهنگی مبر. (۹/۱۹۷)
و چون مجمع غاصّ به عوامّ و خواصّ آراسته گشت. (۶/۴۲۰)
و چهرهی مراد به زلف وصال آن زلف آراسته گشت. (۶/۶۸۹)
۵-۳-۱-۵- همراه شدن فعل مجهول با فاعل در مرزباننامه
در زبان فارسی اگر کننده کار در جمله حاضر و مشخص باشد تمایل بر این است از ساختمان معلوم جمله استفاده شود و از شیوهی مجهول پرهیز نمایند. امّا گاهی در مرزباننامه جمله به صورت مجهول به کار رفته در حالیکه فاعل در جمله حضور دارد:
سببی سگالم که بر دست شیر کشته شود. (۹/۵۷۰)
اینک شخصی بر دست من کشته شد. (۸/۱۶۹)
این مردی است از مشاهیر شهر، امشب ناگاه مست به من بازخورد، در من آویخت من کاردی بر مقتل او زدم، بر دست من کشته آمد. (۸/۱۶۷)
سببی سگالم که بر دست شیر کشته شود. (۹/۵۷۰)
۵-۳-۱-۶- فعل مجهول مرکب با همکرد «کردن»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...