کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



مفاسد اخلاقی و رفتاری

اسراف و زیاده روی در هر زمینه ای باعث سقوط اخلاق و نابودی صفات نیکو و موجب رفتار ناپسند و انحطاط شدید فرهنگ و تمدن انسانی و از بین رفتن هویت و شخصیت انسان می شود . افراط در هرکاری به آرمان ها و ارزش های اخلاقی و دینی انسان ضرر فراوانی می زند و برای جامعه ناامنی روحی ،ناآرامی روانی و ناهنجاریهای ناگوار به بار می آورد .

اگر در جامعه روزی به جایی رسیدیم که برای داشتن ماشین و خانه و زر و زیور و مادیات بعنوان معیارهای تشخص و احترام افراد ، بیشتر از ارزشهای والای انسانی و دینی و تقوی ارزش قایل شدیم ، در آنصورت کم کم ارزش ها کم رنگ شده ، و اصول و مبانی دینی مورد بی مهری واقع خواهند شد ، و مصادیق و سمبلهای آن نیز طرد میشود . در چنین جامعه ای برای رسیدن به این ارزش کذایی و تو خالی مجبوریم تن به هر کاری بدهیم تا مبادا از احترام ما کاسته شود . آنجاست که رشوه و اختلاس یا خود فروشی و تملق و ریا کاری و هزار مفسده دیگر برای رسیدن به این جایگاه مباح می گردد .

پایان نامه ها

تجمل گرایی، از چند سو فساد اخلاقی و رفتاری در پی دارد. نخست آنکه این کار، به ویژه در مرحله شدید آن و برای غالب مردم که درآمدی محدود دارند، موجب کاهش درآمد آنان می گردد . در نتیجه برای تأمین هزینه های تجمل گرایی  ،همچنین برای حفظ این موقعیت و ادامه آن ،در معرض گرفتار آمدن به رذیلت های اخلاقی همچون بخل و حرص یا مفاسد اقتصادی مانند ربا ،رشوه و اختلاس قرار می گیرند .

عکس مرتبط با اقتصاد

از سوی دیگرغرق شدن در شهوتها و هوسها و زیاده روی در لذات جسمانی، مجالی برای اندیشه در کمالات معنوی و انسانی و توجه به بعد روحی باقی نمی گذارد و راه را برای تهذیب اخلاقی می بندد. بویژه آنکه افتادن در دام هوسها و لذت جوییها، نور و نیروی خرد را سخت ناتوان می کند و پذیرش دعوت ادیان و مصلحان را دشوار می سازد. از این روست که قرآن کریم، یکی از ویژگی مترفان را، حق انکاری و مقابله با پیامبران و مصلحان اجتماعی بیان می دارد: «وَ مَا أَرْسَلْنَا فی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُترَْفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَفِرُون؛ و ما در هیچ شهری هشدار دهنده ای نفرستادیم جز آنکه خوشگذرانان آن گفتند: ما به آنچه شما بدان فرستاده شده اید، کافریم» از سوی دیگر، حفظ این موقعیت و تداوم بیشترآن مستلزم یا همراه رذیلتهای اخلاقی همچون آزمندی، طمع و بخل است . از جنبه های دیگر، تجمل گرایی غالبا با گونه ای از مصرف گرایی و رفاه زدگی و غرق شدن در لذات مادی (اتراف) است که خود منشأ بسیاری از مفاسد اخلاقی و اجتماعی و حتی انحرافات اخلاقی و رفتاری همچون فخرفروشی ،خود برتربینی و بی بندو باری است . از این رو ،قرآن کریم ،آنان را مفسد و فاسق معرفی می کند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

هنگامی که زرق و برقهای مادی، پرخرجیها و گرایش به زندگی های تجملی گسترش یافت، هزینه های مصرف بالامی رود و دخل و خرج ناهماهنگ می شود. این افراد برای همگامی با زندگی و تامین مخارج متنوع و سنگین آن، خود را ملزم به رعایت ضوابط و ارزشها نمی بینند. اینجاست که تجمل و زندگی اشرافی، آشیانه فساد می شود و در سایه خود، انواع کژیها و مفاسد را پرورش می دهد.

افزون برآن ، تجمل گرایی عده ای درجامعه ، به طور طبیعی بر روی دیگران تأثیر می نهد و به گونه عملی آنان را تشویق به این کار می کند و در نتیجه به طور شبکه وار و تصاعدی ، پیوسته بر انحرافات اخلاقی و رفتاری در جامعه ، افزوده می گردد .

تجمل گرایی در زندگی مترفین و خوش گذرانان ـ که نسبت به مردم از لحاظ اقتصادی و بهره مندی از دنیا و لذات آن در موقعیت نظرگیری قرار گرفته اند ـ آنان را بیگانه از کششهای معنوی می سازد. سستی عقیده و باور داشتهای دینی، خواه ناخواه در پی مصرف گراییهای طبقه مرفه شکل می گیرد و زشتی گناه و فساد اخلاقی را در چشم شان ناچیز می سازد.

چنین کسانی که درآمدهای هنگفت دارند و به سهولت در دست یابی به خواسته های فسادانگیزشان کامیاب می شوند، کم تر مجال تهذیب نفس و پیراستگی روان را خواهند یافت. تردیدی نیست که تجمل گرایان سعی در جذب نیروهای انسانی جامعه داشته و آنان را به فساد و فحشا سوق می دهند تا از دنیا کامروایی فزون تری داشته باشند. زنان و جوانان بیش از دیگر گروه های اجتماعی در شمار قربانیان افراد و قدرتهای اسراف گرند.

مى‏دانیم اسراف همان تجاوز از حد قانون آفرینش و قانون تشریع است، این نیز روشن است که در یک نظام صحیح هر گونه تجاوز از حد موجب فساد و از هم گسیختگى مى‏شود، و به تعبیر دیگر سرچشمه فساد، اسراف است و نتیجه اسراف فساد.

با توجه به آنچه گفتیم رابطه اسراف و فساد به خوبى آشکار مى‏شود.

به گفته” علامه طباطبائى” در” المیزان” عالم هستى یک پارچه نظم و صلاح است و حتى با تضادى که احیانا در میان اجزاى آن دیده مى‏شود تالیف و التیام و هماهنگى فراوان دارد، این نظام به سوى اهداف صالحى در جریان است، و براى هر یک از اجزاى خود، خط سیرى تعیین مى‏کند، حال اگر یکى از این اجزاء از مدار خود خارج شود و راه فساد را پیش گیرد، میان آن و سایر اجزاى این جهان درگیرى ایجاد مى‏شود، اگر توانستند این جزء نامنظم اسرافکار را به مدار اصلیش بازگردانند چه بهتر، و الا نابودش مى‏کنند، تا نظام به خط سیر خود ادامه دهد!.

انسان که یکى اجزاى این عالم هستى است از این قانون عمومى مستثنى نیست، اگر بر اساس فطرت، بر مدار خود حرکت کند و هماهنگ نظام هستى باشد به هدف سعادتبخش که براى او مقدر شده است مى‏رسد، اما اگر از حد خود تجاوز کند و قدم در جاده” فساد در ارض” بگذارد، نخست خداوند او را گوشمالى داده، و با حوادث سخط و دردناک او را هشدار مى‏دهد، چنان که در آیه 41 سوره روم مى‏خوانیم ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ:” فساد بر صفحه دریا و صحرا بر اثر اعمال مردم آشکار گشت خدا مى‏خواهد نتیجه سوء پاره‏اى از اعمال مردم را به آنها بچشاند شاید بازگردند".

البته این مورد، هم می تواند فردی و هم اجتماعی باشد.

 ر.ک: ولی الله رستگار جویباری، اسراف از دیدگاه اسلام ، پیشین،  ص 157

 ر.ک:  قلم/12-14؛  مدثر/ 12-15

  [4]  سبا/34.

ر.ک :  مدثر/15-12

 ر.ک:  سبأ/ 34-35

 ر.ک:  شعراء147 /-152 ؛  فجر/ 6-12

 اسراء /16

ر.ک:  جواد ایروانی،اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث،پیشین،  صص264-261

ناصر مکارم شیرازی،  پیشین،  ج‏15، ص: 307

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 11:52:00 ب.ظ ]




وابستگی اقتصادی

عکس مرتبط با اقتصاد

در دنیای امروز، اقتصاد و سرمایه، جایگاه خاص و ویژه ای را در عرصه های مختلف زندگی، و معادلات بین المللی به خود اختصاص داده است؛ به گونه ای که اگر کشوری از لحاظ اقتصادی، استقلال داشته باشد، می تواند در عرصه های جهانی و بین المللی، با قوت و قدرت، وارد شود اگر هم طرح و برنامه ای داشته باشد، از سوی دیگران با احترام خاص مورد استقبال قرار می گیرد؛ ولی اگر از لحاظ اقتصادی ضعیف و وابسته باشد، طرح ها و برنامه هایش نیز خریدار نخواهد داشت.

زمینه ساز اصلی وابستگی اقتصادی به بازار و سرمایه و سلطه غرب، همان اسراف و تجمل گرایی است که بسا زشتی و زیانمندی آن بسادگی به چشم نمی آید. هر کس قدرت خرید و مصرفش را نشانه خوشبختی و مدیریت دریافتن راه های درآمد سرشار دانسته و آن همه را به حساب عقل و تدبیر اقتصادی اش می گذارد. اما در نگاهی فراتر از محاسبه های فردی که در آن، مصالح کلان جامعه و کشور مطرح می شود، به روشنی می توان اسراف و مصرف گرایی بی حدّ را بستر سلطه پذیری و وابستگی اقتصادی نگریست.

هرچند ارتباط داشتن فرد با دیگران در حد برآورده شدن نیازهای طبیعی و ضروری انسان ، امری عادی و اجتناب ناپذیر است ،ولی اگر ارتباط از این حد متعارف تجاوز کند و سبب شود شخصیت فرد به مصرف کننده ای صرف تنزل یابد که همه تلاش او، رسیدن به تجملات زندگی است ،پذیرفتنی نیست. امام سجاد (ع) فرموده است :

«… وَ مَنْ أَصَابَ مِنَ الدُّنْیَا أَکْثَرَ کَانَ فِیهَا أَشَدَّ فَقْراً…: کسی که نصیبش از اموال دنیا بیشتر باشد، نیاز او به دیگران بیشتر است . »

هراندازه گرایش به تجمّلات وظواهر زندگی درانسان بیشتر باشد، به هـمـان اندازه یابیشتر، آزادی و آزادگی او از بین می رود، و وابسته می شود و هر قدر وابسته و اسیر مادّیات باشد، به همان قدر شخصیت انسانی او به خطر می افتد، و او را از مقامش دور می کند.

ملتی که به خودباوری دست یافته و سعی در خود اتکایی و کسب استقلالهمه جانبه دارد، زندگی فردی و جمعی خود را به دور از هر گونه اسراف و تبذیر سامان می بخشد.

از اطلاق برخی از آیات و لازمه برخی دیگر، لزوم استقلال اقتصادی فهمیده می شود که درذیل به آنها اشاره می شود. قرآن در این باره به مسلمانان چنین هشدار داده است : « وَ لَن یجَْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلی المُْؤْمِنِینَ سَبِیلا؛ خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است‏. »

یعنی کافران نه تنها از نظر منطق بلکه از نظر نظامی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد.

از جمله راه های سلطه کفار بر مومنین سلطه اقتصادی است. متاسفانه در این روزگار، سلطه اقتصادی بیگانگان بر مسلمانان تحقق یافته است و این واقعیت تلخ به دلیل عمل نکردن مسلمانان به مقتضای ایمان است. مطابق مستفاد از این آیه مومنان وظیفه دارند تلاش کنند و خود را از وابستگی ها - از جمله وابستگی اقتصادی - رهایی دهند.

آیات‌ و روایات‌ مربوط‌ به‌ ممنوعیت‌ وابستگی‌، فراوان‌است‌ که‌ از میان‌ آنها یک‌ آیه‌ مطرح‌ و به‌ اختصار بررسی‌می‌گردد:

خداوند خطاب‌ به‌ پیامبر عظیم‌الشأن‌ اسلام‌(ص) می‌فرماید:

«فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَ مَن تَابَ مَعَکَ وَ لَا تَطْغَوْاْ  إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ. وَ لَا تَرْکَنُواْ إِلی الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُون ؛ همواره‌ با آنان‌ که‌ با تو رو به‌ خدا کرده‌اند هم‌ چنان‌ که‌ مأمور شده‌ای‌ثابت‌ قدم‌ باش‌؛ و طغیان‌نکنید که‌ او به‌ هر کاری‌ که‌ می‌کنیدبیناست‌. به‌ ستم‌کاران‌ میل‌ مکنید که‌ آتش‌ بسوزاندتان‌ و شما را جز خدا هیچ‌دوستی‌ نیست‌ و کسی‌ یاریتان‌ نکند. »

بدیهی است که در درجه اول نباید در ظلمها و ستمگریهایشان شرکت جست و از آنها کمک گرفت، و در درجه بعد اتکاء بر آنها در آنچه مایه ضعف و ناتوانی جامعه اسلامی و از دست دادن استقلال و خودکفایی و تبدیل شدن به یک عضو وابسته و ناتوان می‏گردد باید از میان برود که این گونه رکونها جز شکست و ناکامی و ضعف جوامع اسلامی، نتیجه‏ای نخواهد داشت.[6]

امام خمینی(ره) که از اوضاع دنیای معاصر به‌خوبی آگاه و به مسائل آن دقیق بود، یکی از علت‌های توسعه‌نیافتگی جوامع مسلمان را وابستگی اقتصادی آنان می‌دانست. ایشان برای رهایی مسلمانان از این بند و بحران ذلت‌آور، عمل به آموزه‌های اسلامی را که متضمن زندگی شرافتمندانه است، چاره‌ساز می‌دانست.

از دیدگاه امام خمینی(ره) ایجاد فرهنگ تجمل گرایی و مصرف‌زدگی، نقشه‌ای حساب‌شده و استعماری برای غارت و چپاول ثروت‌های دنیای اسلام است که به تبع آن، جوامع اسلامی از رشد و پیشرفت بی‌نصیب می‌مانند.

«از جمله نقشه‌ها، که مع‌الاسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش، و غرب‌زده و شرق‌زده نمودن آنان است. …

قصه این امر غم‌انگیز طولانی و ضربه‌هایی که از آن خورده و اکنون نیز می‌خوریم، کُشنده و کوبنده است؛ و غم‌انگیزتر اینکه آنان ملت‌های ستم‌دیده زیرسلطه را در همه‌چیز عقب نگه‌داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند. … وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم‌کردن بانوان و مردان، خصوصاً طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتی، از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازی‌های کودکانه، و به مسابقه کشاندن خانواده‌ها و مصرفی بار آوردن هر چه بیشتر، که خود داستان‌های غم‌انگیز دارد، و سرگرم کردن و به تباهی کشاندن جوان‌ها، که عضو فعال هستند… و ده‌ها از این مصائب حساب شده، برای عقب نگه‌داشتن کشورهاست».[7]

امام خمینی تقویت بنیه های اقتصادی را برای استقلال کشور ضروری دانسته و معتقد بودند بدون استقلال مادی و خودکفایی نسبی ، استقلال در سایر زمینه ها نیز ممکن نیست .

اگر مملکت شما در اقتصاد نجات پیدا نکند و وابستگی اقتصادی داشته باشد، همه جور وابستگی دنبالش می آید و وابستگی سیاسی هم پیدا می کنیم، وابستگی نظامی هم پیدا می کنیم برای این که وقتی ما چیزی نداشتیم، دستمان به طرف آمریکا دراز می شود و آمریکا همه چیز را به ما تحمیل می کند . ما وقتی می توانیم زیر بار او نرویم که قدرتمند باشیم .

امام وابستگی اقتصادی را یکی از آسیب های انقلاب دانسته، و آن را عامل رجعت به وضعیت پیش از انقلاب می دانند که آن وضعیت زمینه های ساختاری بروز جنبش های انقلابی را فراهم کرد.

استقلال‌ به‌ معنی‌ اعمال‌ حاکمیت‌ یک‌ دولت‌ در محدوده‌مرزهای‌ جغرافیایی‌ و دفاع‌ از این‌ مرزها در برابر تجاوز خارجی‌است‌.( محمد علی شاه آبادی ،مروری بر تجمل و اسراف ، تهران: انتشارات دانش و اندیشه معاصر، 1380، ص 80 )

 

محمد باقر مجلسی،پیشین، ج 70 ،ص 92

 [3]  نساء /141

 احمد بابایی، برگزیده تفسیر نمونه، ج‏1، چاپ سیزدهم، تهران :انتشارات دار الکتب الاسلامیه‏،1382، ص: 467

 هود / 112و 113

احمد بابایی،  پیشین، ص: 384

سید روح الله موسوی خمینی، وصیت‌نامه موضوعی امام خمینی(ره)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1377، صص28-30.

سید روح الله موسوی خمینی، صحیفه نور،پیشین، ج 11،  ص 117

ر . ک: همان، ج 11، ص 204 .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ب.ظ ]




نابودی تمدن ها و فرهنگ ها

مستی شهوات و تنعم و تلذذ بی قید و شرط، طبقات مرفه جامعه را از پرداختن به ارزشهای اصیل و درک واقعیتهای اجتماعی باز می دارد و غرق عصیان و گناه می کند. کسی که در گرداب رفاه طلبی و اشرافی گری گرفتار شده، حاضر است همه ارزش های اصیل انسانی و اسلامی را برای رسیدن به رفاه و تجمل قربانی کند. هر اندازه روح رفاه طلبی و تجمل گرایی در او رخنه کند، به همان نسبت از اسلام ناب و ارزشهای اصیل آن، فاصله می گیرد. این خطر، به تدریج از طبقه مرفه به طبقات دیگر سرایت کرده و گسترش می یابد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

کم کم ارزشهای اخلاقی و معنوی از رونق افتاده و پایمال می گردند و بدین سان زمینه نابودی و انقراض فراهم می شود. شکی نیست که پیامد سقوط اخلاقی و مفاسد اجتماعی که در پرتو زندگی مرفهانه پدید می آید، چیزی جز تهی شدن فرهنگها و تمدن هاو جوامع از درون و در نتیجه سقوط و نابودی آن نیست.

مهم ترین تمدن هایی که قرآن به آن ها اشاره دارد می توان از تمدن فرعونیان ، ثمود، عاد، سبائیان ( تبع) ، بنی اسرائیل ، ذوالقرنین و مانند آن یاد کرد. اشاره قرآن به این تمدن ها از برای عبرت گیری است؛ قرآن در آیات خود به تحلیل علل و عوامل شکوفایی و نیستی این تمدن ها اشاره می کند تا دیگر جوامع بشری از آن پند گرفته و از علل و عوامل آسیب زای آن پرهیز کرده و یا جلوگیری به عمل آورند. از جمله عوامل نابودی تمدن ها و فرهنگ ها که قرآن کریم به آن اشاره می کند تجمل گرایی است : وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَهً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیرا و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان می‏داریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می‏کوبیم‏.

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

باری، آیه کریمه،فسق و خروج از اطاعت را به مترفان نسبت داده و آنان را عامل نابودی جامعه دانسته است . چرا که همانان سرچشمه غالب مفاسد اجتماعی و مخالف هرگونه حرکت اصلاحی و ارزشهای خلاق در جامعه اند.

شایان ذکر است که بر اساس آیات و روایات، در کنار سنت نابودی مترفان و جوامع اترافی که در آیه پیشین اشاره شد، سنت استدراج قرار دارد، بدین معنا که پروردگار، در مواخذه و نابودی آنان نمی شتابد، بلکه گاه درهای نعمت و رفاه بیشتر را به روی آنان می گشاید و این افزایش نعمت و لذت، مقدمه دردناکتر شدن عذاب آنان خواهد بود.

استعمارگران برای فراهم کردن زمینه‏های سقوط ملت ایران و نابودی فرهنگ ایرانی، از ترویج تجمل‏گرایی به روش‏های گوناگون کمک گرفتند. پیش از انقلاب، برای اولین بار که یهود می‏خواست مجری این طرح باشد، با وارد کردن لباس‏ها و وسایل تجملی از غرب به ایران، شروع به کار کرد. به این صورت که لباس‏های کهنه مردم را می‏خریدند و به جای آنها ظرف زیبای چینی و پارچه‏های فاستونی می‏دادند، در وضعیتی که مردم تا آن زمان، پارچه‏های دست‏باف خود را می‏پوشیدند.

از آنجا که دشمنان اسلام، راه وابسته کردن ایران را از طریق رواج تجمل‏گرایی در آن تجربه کرده‏اند، بار دیگر در عصر حاضر این نقشه را به کار گرفته ‏اند تا نیروی جوان و سرمایه‏های عظیم کشور را به مدپرستی و تجمل‏گرایی سرگرم کنند، با این تفاوت که این‏بار تبلیغ می‏کنند محصولات خارجی بهتر است. با کمال تأسف، امروزه بر روی پوشاک و دیگر وسایل زندگی مسلمانان مارک‏ها و خط‏های خارجی، بسیار به کار می‏رود که برخی از این نوشته‏ها، پیام‏های زشت اخلاقی و شهوانی را دربردارد . اگر نقاب مرغوبیت یا استحکام جنس خارجی به کنار زده شود، چهره زشت وابستگی و ذلت و سرانجام، نابودی فرهنگ ایرانی در پس آن به چشم می‏خورد.

تمدن در فرهنگ واژگانی به معنای شهرنشینی ( علی اکبر دهخدا ،پیشین، ج 4 ،ص 6109) آمده است.

  إسراء :آیه 16

 [3] جواد ایروانی، اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، پیشین،   ص266

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:51:00 ب.ظ ]




کاهش معنویت در جامعه

انسان در جهان مادی از آغاز آفرینش تا زمان مرگ، با طبیعت و بسیاری از عناصر مادی، ارتباط مستقیم دارد. از این رو، نسبت به جهان مادی، گونه‌ای انس و الفت پیدا می‌کند و در پرتو این ارتباط نزدیک، از لذت‌های مادی و طبیعی این جهان بهره‌مندمی‌شود تا جایی که به این حیات مادی و طبیعی، عشق و علاقه می‌ورزد. بسیاری از انسان‌ها بر اثر شدت علاقه، هدف اصلی از آفرینش این جهان و خویشتن را به فراموشی می‌سپارند و به هیچ  قیمتی حاضر نیستند ذره‌ای از این لذت‌های مادی را از دست بدهند .

بنابراین یکی دیگر از پیامدهای تجمل گرایی تأثیرات منفی در فضای معنوی جامعه می باشد. چرا که در بسیاری از مواقع زیاده خواهی، تجمل پرستی و مصرف گرایی باعث رواج خودخواهی، رشد روحیه فردگرایی و نادیده انگاشتن بسیاری از اصول اخلاقی خواهد شد.

تجمل گرایی سبب می گردد تا فرهنگ مادیت جایگزین معنویت شود، یعنی در دنیای تجمل گرایی آن چنان که انسان به وجود وسایلات غیرضروری و تجملی زندگی در این جهان بها و اعتبار می دهد، نیمی از آن را به فکر معنویت نیست و اصولا در چنین دنیایی همه چیز تجملی است و از عمق و معنای خاصی برخوردار نیست.

خداوند درباره این تجمل پرستان و دوستداران زیبایی‌های دنیوی می‌فرماید:  الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَوهَ الدُّنْیَا عَلی الاَْخِرَهِ وَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونهََا عِوَجًا  أُوْلَئکَ فی ضَلَالِ  بَعِید[1] ؛کسانی که [فریفته زخارف و زینت‌های دنیوی شده‌اند و] زندگی این دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهند و (مردم را) از راه خدا باز می‏دارند و می‏خواهند راه حق را منحرف سازند آنها در گمراهی دوری هستند!

خداوند درباره این مرحله فرموده  است: أُوْلَـئِکَ فِی ضَلاَلٍ بَعِیدٍ.

5-2-5 فاصله گرفتن از توده مردم

یکی از مهمترین اثرات تجمل گرایی, دور شدن از واقعیتهای اجتماعی است. قشر محروم جامعه همیشه در راستای رفع نیازمندیهای خود, اهتمام و توجه ثروتمندان جامعه را به خود دوست دارد. اما قشر مرفه و تجمل گرا در هر جامعه بواسطه حرص و طمع به تزیین و زیباسازی محیط زندگی خود, علاوه بر اینکه بر عطش روحی خود دامن می زنند, از درد دردمندان و نیاز نیازمندان جامعه خویش بیگانه می شوند و روابط و رفت وآمدهای خود را با قشر محروم و عیالوار محدود می کنند و بتدریج آنها را فراموش می کنند و اینکه در روایات و احکام اسلامی بر توجه و همنشینی با فقرا تاکید شده است, به جهت بیگانه نشدن از قشر محروم جامعه است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

سلمان فارسی(ره) می گوید: رسول خدا(ص) مرا به هفت چیز سفارش کرد بطوری که در هیچ حال آنها را رها نکنم… فقرا را دوست داشته باشم و به آنها نزدیک شوم.

لذت جویی لجام گسیخته و تجمل گرایی در زندگی، روحیه مسئولیت پذیری و عواطف انسانی را سخت تضعیف یا نابود می سازد و در نتیجه مترفان نه توجهی به محرومان و نیازمندان خواهند داشت و نه مشارکتی در کارهای خیر. شادمانی غرورآمیز آنان در زندگی دنیا به سبب رفاه زدگی و ثروت بی شمار که فکر و جانشان را در برگرفته است نمی گذارد تا غم و درد دیگران را به خود راه دهند و از روحیه همدردی به دیگران برخوردار نیستند. قرآن کریم در آیه 76 سوره قصص، با اشاره به شادمانی قارون همراه غرور وی به هنگام رفاه زدگی اش، چنین روحیه ای را مانع کمک قارون به هموطنان خویش و رفع نیازهای اقتصادی آنان می داند.

عکس مرتبط با اقتصاد

 ابراهیم/3.

شیخ حر عاملی، پیشین، ج6, ص309.

  انعام/44 ،  هود/9 و 10،  رعد/26)

ر.ک: جواد ایروانی، اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، پیشین،   صص264-261

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:51:00 ب.ظ ]




فقر و محرومیت اجتماعی

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در میان عوامل تباهی و عقب ماندگی انسانها و جوامع بشری نمی توان فاجعه آفرین تر از فقر عاملی را سراغ گرفت. با وجود پیشرفت هایی که در ابعاد بسیار از زندگی نصیب انسان گردیده ،هنوز آمار مرگ و میر ناشی از فقر بالاست.

فقر ستیزی اسلام از این حقیقت حکایت دارد که آیینی زندگی بخش بوده و عزت و سرافرازی مسلمانان را در دنیا و آخرت می طلبد. چنین مکتبی نمی تواند از فقر و ناتوانی پیروان خویش خرسند بوده و آنان را به ترک کار و فعالیت اقتصادی سوق دهد.

دانلود پایان نامه

پیامبر اسلام (ص) فقر را همسایه کفر تلفی می کند و مسلمانان را از افتادن در ورطه بی دینی هشدار می دهد:« کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً  »؛«نزدیک است که فقر آدمی را به کفر کشاند.»

در جای دیگر فقر عامل کاهش دین و ایمان و همچنین پریشان فکری و بدخواهی انسانها نسبت به یکدیگر خوانده شده است:

«اِنَّ الفقرَ مَنْقَصَهٌ للدّین، مُدْهِشَهٌ لِلْعَقْلِ، داعِیهٌ لِلْمَقْتِ.»؛ «قطعا فقر سبب کاستن از دین و پریشانی خرد و نیز دعوت گر به دشمنی است.»

چنان که از این حدیثها بر می آید، فقر از یک سو به ایمان و دین داری انسان آسیب می رساند و مؤمن را از تعالی و نیل به درجات ایمان باز می دارد، و از دیگر سو عقل او را دستخوش پریشانی و نابسامانی در تشخیص خیر و شر می سازد. شکی نیست که این همه بسترساز کژروی از فطرت الهی و دشمنی انسانها نسبت به یکدیگر می شود و در نهایت گمراهی و پراکندگی نیروهای انسانی را پدید می آورد.

فقربلا و آفتی است که بر عقیده و ایمان، اخلاق و رفتار، فکر و اندیشه فرد و خانواده و اجتماع تاثیر می گذارد و مسیر حرکت جامعه را از اعتدال خارج می کند . فقر حتی می تواند عمیق ترین عواطف انسان را به نابودی بکشاند ؛چنانکه در عصر جاهلیت بعضی از اعراب به خاطر فقر فرزندان خود را نابود می کردند . قرآن مجید در این رابطه می فرماید: «وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَکُم مِّنْ إِمْلَاقٍ  نحَّْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُم ؛ و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزی می‏دهیم‏. » علامه طبرسی املاق را این گونه معنا می کند : « کلمه املاق به معنای افلاس و نداشتن مال و هزینه زندگی است ؛ تملق هم مشتق از همین ماده است. »

انسان فقیر به دلیل فقر و محرومیت - به خصوص اگر در کنار او ثروت های زیاد انباشته شده باشد - به عدالت الهی شک می کند و به تدریج پایه های اعتقادی و اخلاقی او سست می گردد . صوفی مصری (ذوالنون) می گوید: کافرترین مردم فقیری است که صبر او لبریز شده باشد.  علی(ع) می فرماید: « اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ وَ لَا تَبَذَّلْ جَاهِی بِالْإِقْتَار؛خدایا آبرویم را با بی نیازی نگهدار و با فقر و تنگدستی شخصیت و مکانتم را تباه مکن »

حفظ گوهر شخصیت، عزت و مناعت طبع انسان ها از رؤوس برنامه های امام علی بود . شاید این که امام فقر را مرگ بزرگ می نامد و قبر را از فقر برتر می شمارد به دلیل این باشد که در قبر انسان دچار ذلت و خواری نمی شود، ولی فقر بدتر از آن را نیز به دنبال دارد .

یکی از عوامل مهم فقر و تنگدستی و محرومیت و کمبودها در جهان ، اسرافکاری و تجاوز از حد و حدود معین و تجمل گرایی است . اسلام که دینی مبتنی بر بینش توحیدی است از کنار این مسئله نگذشته و برای مبارزه با فقر ، حفظ توازن اجتماعی و رفع اختلاف فاحش طبقاتی ، راه هایی را قرار داده است که در این راستا پرهیز از تجمل گرایی و رعایت اعتدال ، یکی از عوامل قوی برای حفظ ثروت و پرهیز از ابتلا به فقر است. درآمد زندگی مانند چشمه ای است که در جویی جاری است . این آب اگر کنترل و مهار نگردد ، هراندازه هم فراوان باشد به هدر رفته و ثمره ای نخواهد داشت ؛اما اگر در جای مناسب سد شود و با دقت از هدر رفتن آن جلوگیری شود با برنامه ریزی صحیح می تواند در جهات مختلف مورد استفاده واقع شود.

اگر گروهی از انسان ها ( اعم از متمکنان و ثروتمندان و غیره ) در مصرف زندگی و استفاده از نعمت ها و دیگر سرمایه ها و امکانات ، به تجمل گرایی روی آورند و امکانات مادی و معنوی بیشتری را صرف هوس های خود کنند ، در نتیجه سرمایه ها که باید بالسویه برای تحقق عدالت اجتماعی بین همه افراد تقسیم شود، خرج هوس های فردی عده ای خاص از تجمل گرایان می شود که ناجوانمردانه و بی رحمانه نعمت های الهی را تباه و نابود می سازند.

بازار یک جامعه تابع عرضه و تقاضا است . وقتی تجمل گرایی پیش آمد فرهنگ مصرف گرایی بالا می رود. در نتیجه تقاضا زیاد می شود درحال که ارز ثابت است. اینجاست که جامعه با مشکل اقتصادی روبرو خواهد شد. مسرفان یک جامعه کالا را می خرد به هر قیمتی که باشد. فروشنده هم از انی موضوع سوء استفاده کرده جنس و کالای خود را به بالاترین قیمت ممکن می فروشد پس گرانی و تورم پیش می آید در نتیجه اقشار کم درآمد جامعه قادر به بر آوردن مایحتاج زندگی خود نبوده و فقر دامنگیر آنان می گرددد. به دنبال فقر عدالت ازجامعه رخت بربسته، فاصله طبقاتی و فساد اقتصادی که آثار مخرب آن بر همگان روشن است فراگیر می شود.

عکس مرتبط با اقتصاد

محمد بن یعقوب کلینی،پیشین، ج 2 ،ص 308

محمد باقر مجلسی ،پیشین ، ج 34 ،ص 348

 انعام/151

طبرسی، مجمع البیان،پیشین، ج‏9، ص 10

یوسف القرضاوی، مساله فقر از دیدگاه قرآن و مردم، ترجمه عادل نادر علی ،تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1363،ص 18 .

محمد دشتی، پیشین،خطبه 225

«الفقر الموت الاکبر: همان، حکمت 163

در حالی که خداوند همه چیز را به اندازه ی نیاز و کفاف موجودات جهان آفریده است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:51:00 ب.ظ ]