کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



زمینه‌های مزداپرستی:

پیش از آنکه مزدا پرستی پدید آید و قوام گیرد، پرستش ایزدان قومی و دیگر خدایان آریایی مرسوم بوده است، و موبدان زرتشتی این واقعیت را به حساب می‌آورده‌اند؛ ذکر نام میترا در کنار نام اهورا مزدا را تنها می‌توان با توجه به چنین واقعیت‌های احتمالی توضیح داد. امر دیگری که به تأیید چنین برداشتی زمینه می‌دهد، این است که آیین مزدایسنه، اسطوره‌های پیشین را رد نکرد، بلکه بیشتر جنبه‌ها عناصر آن‌ ها را با تصحیح پذیرفت. که با شرایط مورد نیاز خویش دمساز کرد. از همین روست که رسمیت یافتی مزدایسنه توام با تدوین اسطوره‌های آفرینش تازه نبوده است. ویژگی قابل توجه در هر دو آیین اسطوره زروانی و آموزش‌های مزدایسنه این است که در آن دو اصل نیک و بد مبتنی بر اختلاف میان ماده و روح نیست. «نیک و بد هم به قلمرو جهان مادی و هم به ساحت عالم معنوی (مینویی) شراه یافته و رسوخ کرده است»

دانلود پایان نامه

(عبادیان، 1387: 136).

ج: اسطوره‌ی هستی در جهان مانی

اسطوره زروان و آموزش‌های مزداپرستی یک مرحله‌ی تکاملی دیگری نیز می‌پیمایند و در آن دگرگونی‌هایی یافته و به کیفیتی تازه می‌رسند، این مرحله زمانی است که با ظهور مانی تخالف ماده و روح به میان آمده و از ستیز این دو سخن به میان می‌آید.

مانی هستی نخستین را ساخته از روح و روان هیولا می‌داند در اسطوره آفرینش مکتب مانی به هیولا توجه خاصی شده است، هیولا جاندار و متحرک است، لیکن به سبب تراکم و فشردگی شفافیت خود را از دست داده است. آن چه در جهان روشنایی (نور)، زندگی است، در هیولا صورت حرکت به خود می‌گیرد. این حرکت البته آشفته و سامان ندارد. از این دیدگاه جهان هیولا وابسته به جهان آغازین نور است که بر خلاف عالم ماده (هیولا) در حرکت نبوده و در کمال آرامش و جمال هستی است. این تضاد میان نور و هیولا، آن را به تکاپو می‌دارد و باروری به سوی نور، هدف می‌یابد. حرکت و تکاپوی هیولا به سوی نور زندگی آرام جهان روشنایی را به خود جلب می‌کند و از آمیزش این دو نخستین صورت، انسان نخستین پدید می‌آید، با پیرایی انسان پارینه، فرایند آفرینش زندگی، در اسطوره مانی آغاز می‌شود. خلاصه داستان این است که:

هیولا پدر نورانی را تهدید می‌کند و او را به مبارزه می‌خواند. نخستین کوشش اصل یا پدر نورانی به منظور رفع و دفع خطر، پیدایی نخستین خلقت است، پدر نورانی مادر زندگی را می‌آفریند؛ پس هرمزد با کمک پنج عنصر باد، نور، آب، آتش و خاک به نبرد با او می‌رود؛ او در نبرد با هیولا شکست می‌خورد.

پدر نورانی دومین آفرینش را سامان می‌دهد: روح زنده را می‌آفریند، پسران این روح به یاری انسان نخستین می‌شتابند، و او را آزاد می‌کنند، ولی پنج عنصر در قید ظلمت می‌ماند. پدر نورانی فرمان کشتار ارواح عالی رتبه را می‌دهد و از مصالح آن‌ ها مادر زندگی عالم هستی را خلق می‌کند. سپس خلقت سوم را سامان می‌دهد تا بتواند اجزای نور را که قدرت‌های تیره بلعیده‌اند، از کف آن‌ ها به در آورد: او میترا سومین فرستاده را می‌آفریند که به نوبه خود خورشید تابان می‌شود و دوازده برج به همراه دارد. این ستارگان دوازده‌گانه بر مردان دیو صفت چونان دوشیزگان زیبا جلوه می‌کنند و بر زنان چونان زنان آبستن جلوه می‌کنند. شیطان بزرگ نطفه‌های اینان را می‌درد، سپس با همسر خویش نزدیکی می‌کند حاصل آن زایش نخستین انسان (آدم) است.

این موجود انسانی که از آمیزش بت‌های خدایی و شیطانی و تشر یک مساعی این دو پدید آمده است، هم خدایان و هم شیطان، از او انتظارهای بزرگ دارند: «اصل روشنایی نور بر آن است که او را رقیق، شفاف و درخشنده کند اما هیولا می‌کوشد او را فشرده، سخت و تیره کند. از این دو کوشش یا جهت است که آدمی خصوصیت‌های هرمزدی و اهریمنی می‌یابد و یا دست کم کانون درگیری این دو می‌گردد» (عبادیان، 1387: 138).

اسطوره‌های ایران باستان این چند مورد بود که برشمردیم. این اندیشه‌ها و مضمون‌شان با رسوخ به زمینه‌های مختلف فرهنگی؛ رشد بعدی کردند و در فرهنگ و تفکر ایرانی تأثیر نازدودنی به جای نهاده‌اند. عناصر این اندیشه‌ها از کهن‌ترین زمان‌های باستان در میان اقوام ایرانی بوده است، از آستانه‌های هزاره کمی پیش از میلاد در سرود «گاتا»های زرتشت تبلور مزدایسنه به خود گرفته است.

در دوران پارت‌ها، اشکانیان به صورت متن‌های اوستایی و جز آن تقریر و تدوین یافته و به نوبه‌ی خود مبنای تفکر ادبی قرار گرفته بوده است. در زمان حکمروایی پادشاهان ساسانی رنگ فرهنگ و آیین مذهبی رسمی به خود گرفت و اسطوره‌های ادبی غنی به بار آورد. این فرهنگ اسطوره و ادب دستخوش تغییر و تحولات بعد می‌گردید؛ اسطوره‌اش عمدتاً در بوندهش پهلوی حفظ شد؛ آموزش‌های دینی، فلسفی، نظری آن در «دینکرت»، زاتسپرم و غیره به گونه‌ای درج گردید، و سنت‌های ادبی آن در «خوتای نامک» پهلوی گرد آمده بود که سپس به استفاده حماسه سرایان دوران فرهنگ اسلامی ایران درآمد: با این همه خود آن از میان رفت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 10:59:00 ب.ظ ]




رابطه‌ی حماسه و اسطوره:

حماسه از بطن اسطوره پدید می‌آید و منبع الهام حماسه‌ها از اسطوره می‌باشد و آبشخور اصلی هر حماسه‌ای را می‌توان در اسطوره‌های آن قوم، جستجو کرد. «حماسه زاییده اسطوره است و اسطوره به مامی ‌پرورنده می‌ماند که حماسه را می‌زاید و آن را در دامان خویش می‌پروراند و می‌بالاند. حماسه راستین و بنیادین جزء از دل اسطوره بر نمی‌تواند آمد. حماسه تنها در فرهنگ و ادب مردمانی پدید می‌آید که دارای تاریخ کهن و اسطوره‌ای دیرینه‌اند» (امیر آذر، 1384: 16).

به عنوان مثال اسطوره زروان خدایی و جنگ این خیر و شر در حماسه‌ها نیز به صورت یک قوم اهورایی و نبردش با قومی اهریمنی به تصویر کشیده شده است. سرتا سر شاهنامه در بخش حماسی نبرد خیر و شر، اگر خمیر مایه‌های اسطوره را از حماسه برداریم، حماسه والایی‌اش را از دست می‌دهد. مثلاً اگر در داستان رستم و اسفندیار، اسطوره سیمرغ و اسطوره رویین تنی اسفندیار را برداریم؛ داستان گیرایی محسوسی نخواهد داشت و به واقعه‎ای رزمی- تاریخی تبدیل می‌شود.

دانلود پایان نامه

شالوده‌ی ادبیات هر ملتی اساطیری است که بسیاری از آن‌ ها از گزند فراموشی رهایی یافته است. در ملل اساطیری وجود دارد که در اساس آن با هم مشترکند. امور حقیقی را در حیات ملل می‌توان یافت که از امید، آرزو، غم، درد، شادی و ترس مشترک سرچشمه گرفته است، که می‌تواند عرصه‌ی گسترده‌ای را برای شناخت چهره ملل مختلف باز کند.

در طول تاریخ، ملت‌ها قهرمان خواسته‌اند و با این قهرمان‌ها اسطوره سازی کرده‌اند، ولی معلوم نیست این قهرمانی‌ها طبق میل توده مردم آنجام گرفته باشد. اسطوره‌ای را مردم می‌پذیرند که فرضیه‌اش را هم پذیرفته باشند مانند اسطوره رویین تنی اسفندیار که فرضیه‌اش رویین تن بودن انسان خاکی است. فردوسی از رستم قهرمانی می‌سازد که در سال‌های بعد به اسطوره تبدیل می‌شود. اسطوره‌ها موجب رشد تمدن و فرهنگ ملی می‌شود، نه موجب شکست و رکود آن. مازرولف خاورشناس آلمانی می‌گوید: «شاهنامه در تاریخ اسطوره‌ای ایران کوشیده است و نقش بنیادی را در اتحاد ملی ایرانیان ایفا کرده است» (مازرلوف،1380: 30).

اسطوره‌ها گاهی رنگ تاریخی به خود می‌گیرند و برای توصیف اهمیت کار شخص اسطوره‌ای بکار می‌رود، و گاهی بصورت منظومه‌های حماسی و زمانی برای بیان مراسم مذهبی پدید می‌آید. در ایران نیز اساطیر و افسانه‎هایی در دست است که به وسیله‌ی آن‌ ها به شخصیت ملت پی برده می‌شود. منزلت اسطوره در زمان و مکانی که می‌زیسته مشخص می‌شود. انسان هماهنگ و متناسب با زمان خود اسطوره سازی می‌کند. «تاریخ‌های ملی عنصری از اسطوره دارند، به طوری که تحولات را به روش خود تفسیر می‌کنند و به برخی از تحولات شاخ و برگ می‌دهند و از اهمیت برخی می‌کاهند» (میلر، 1383: 44).

اسطوره‌ها در هر اقلیتی که باشند ریشه در وجود افراد آن سرزمین دارد که به حیات خود ادامه داده‌اند. بخشی از اسطوره‌های ملی را اسطوره‌های حماسی تشکیل می‌دهند که مهم‌ترین جنبه‌ی این اسطوره‌ها طرح انسان آرمانی است که در آن از ویژگی‌هایی مانند خرق عادات و قهرمانی بودن بهره می‌گیرند. انسان‌های اسطوره‌ای حماسی، هیچ گاه در چارچوب قواعد منطقی ذهنی قرار نمی‌گیرند و ماورایی محسوب می‌شوند. از این رو میان حماسه و اسطوره ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، ارتباطی که موجب می‌شود تا حماسه از یک رویداد جنگی و درگیری فیزیکی انسان‌ها با یکدیگر یا با طبیعت به موضوعی ماورایی تبدیل شود و قابلیت تاویل و تفسیر یابد. «از دیدگاه ادبیات، اسطوره عبارت است از داستان‌هایی که با پوشش «نمادها» و «استعاره‌ها» پس از هزاران سال به ما رسیده است بدون آنکه زمان رویداد یا آفرینندگان آن‌ ها را بشناسیم»

(لک، 1384: 69).

شاعران بوسیله اسطوره واقعیت‌ها را باز آفرینی می‌کنند و انسان را به سرچشمه‌ی هستی هدایت می‌کنند. با بهره گرفتن از اسطوره می‌توان قدرت مقاومت در برابر سلطه بیگانه را افزایش داد. قهرمان اسطوره انسانی آرمان طلب است که برای حفظ استقلال ملی نبرد می‌کند. ارنست کایرر مورخ و فیلسوف، 1942 درباره اسطوره و کاربرد آن می‌گوید: «کار اساطیر معمولاً آفرینش انسان یا جهان، زایش و مرگ و نظایر آن‌هاست. در اندیشه و تخیل اسطوره‌ای با اعترافات فردی روبرو نمی‌شویم. اسطوره عینی شدن تجربه‌ی اجتماعی بشر است نه تجربه‌ی فردی او. اسطوره آرزوی شخص است که تشخص یافته است. از میان بردن اسطوره در توان فلسفه نیست. اسطوره آسیب پذیر است. استدلال‌های عقلی راهی بدان ندارند و نمی‌توان آن را با قیاس منطقی رد کرد»  (کاسیرر، 1362: 352).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

کهن‌ترین افسانه‌های ایرانی، افسانه‌های اسطوره‌ای است که با اندیشه قدرت اهورا و اهریمن رابطه عمیق دارد، تفکرات حماسی نیز بر مبنای این اندیشه پدید آمده است. در آن ملتی (اهوراییان) تمجید شده و ملتی دیگر (اهریمنی‌یان) نکوهش شده است. در اساطیر نیروهای طبیعی و ماوراء طبیعی، جادو و… نقش آفرین بوده‌اند. موارد موجود در اشعار شاعران می‌توانسته در آن زمان اسطوره باشد، یا بعد از عصر آن‌ ها در صف اسطوره‌ها ثبت شود. به نظر نگارنده هر امر قهرمانی و حماسی می‌تواند به شکل اسطوره بروز کند. اسطوره‌ها زمانی محبوب و سرنوشت ساز می‌شوند که طی سالیان طولانی مردم از آن الگوبرداری کنند و درس بگیرند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:59:00 ب.ظ ]




مکتب‌های اسطوره شناسی:

  • اسطوره تصویر نمادین پدیده‌های طبیعت:

در نیمه‌ی نخست قرن نوزدهم دو نظریه علمی مورد توجه اسطوره شناسان بود.

الف) خدایان اساطیری بر اثر ستایش پدیده‌های طبیعی چون آسمان، خورشید و ماه و… به وجود آمدند.

ب) زبان شناسان متوجه شدند که گروه‌های زبانی مشترک اصلی وجود دارد که ظاهراً ربطی به هم ندارند. مثلاً در عصر باستان سه نژاد تورانیان، هند و اروپاییان و سامیان بودند که امروزه زبان‌های مختلفی از آن سه زبان به جا مانده است. «خدایان اقوام ابتدایی مظهر نیروهای سماوی (خورشید، طوفان و رعد) و تا حدی زمینی (آب، زمین، گیاه) اند که بر سرنوشت جهان فرمان می‌راندند. کوشش‌های این عده باعث به وجود آمدن مطالعات تطبیقی در اساطیر شد. به نظر آنان مطالعه زبان و اساطیر هم خانواده، ما را قادر به شناخت اساطیر اقوام اولیه می‌سازد» (شمیسا، 1388: 156).

دانلود پایان نامه

2- اسطوره تصویر نمادین تحقیقات نجومی:

این مکتب در اواخر قرن نوزدهم به وجود آمد و عقیده داشت که اسطوره از کوشش انسان بابلی در امر جمع بندی اطلاعات نجومی پدید آمد. این اساطیر نجومی در آسیای غربی و مصر و یونان پراکنده شد و دین عبرانیان در عهد عتیق تحت تأثیر قرار داد. و سرانجام همین اساطیر بین النهرینی در سه هزار سال پیش از مسیح است که اساس اساطیر جهان شده است.

3-اسطوره بیان نمادین مسائل اجتماعی و اندیشه‌های پیش از تاریخ:

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

عقاید دورکیم (DURKHEIM ) بر این بنیاد است. او اسطوره را چنین تعریف می‌کند که نظامی است، در ارتباط با امور مقدس و آدابی است که نزد هر امتی دیده می‌شود. پژوهشگر امور دینی باید به سرآغاز این امور مقدس بپردازد و حقایقی را بیابد که در این امور مقدس به شکل نمادین بیان شده است. محتوای اسطوره‌ها همان امور مقدسی است که بازتاب واقعیات اجتماعی و فرهنگی است.

4-اسطوره بیان نمادین آرزوهای روانی مردم باستان و روان نژندهای امروزی:

آراء فروید و یونگ بر این مبنا است. فروید با ترکیب پژوهش‌های خود در مورد روان نژندها معنای نمادها و توهمات و رویاها و تحقیقات مردم شناسی فریزر به این نتیجه رسید که مواردی چون جنایت نخستین، مردم خواری، آشفتگی جنسی متکی بر عوامل روانی چون گناه ترس و واخوردگی است. به نظر او اسطوره خود به خود چندان اهمیت ندارد اما با تعبیر آن می‌توان واخوردگی و تمایلات غریزی را شناخت. اما تلقی یونگ از اسطوره کاملاً متفاوت است. او متوجه تصویر ذهنی خاصی در بیماران روانی شده بود که به آن آرکی تایپ می‌گفت و می‌گفت اسطوره روشی است از بیان نمادین نیازهای روانی مهم چون وحدت، سازگاری، آزادی و برخلاف فروید برای اسطوره اهمیت فراوان قائل بود.

5- اسطوره تعقلی کردن نمادین اعمال آیینی آسیای غربی در عهد باستان:

به آن مکتب اسطوره و آیین (Myth and Ritual ScooL) هم می‌گویند زیرا عمدتاً به دین و اسطوره در آسیای غربی باستان می‌پردازد. پیش درآمد این تفکر را می‌توان در آثار فریزر یافت. «به نظر ایشان اسطوره از میان زندگی آیینی مردم بیرون می‌آید. اسطوره کوششی است تا عمل کردن به آیین‌ها را مفهوم و قابل قبول سازد» (ر. ک. شمیسا، 1388: 158). از آیین‌های مهم جشن سال نو، مراسم بر تخت نشستن شاه به عنوان شخصیتی مقدس مرگ و رستاخیز ایزد، ازدواج مقدس است. این آیین‌ها بر سرزمین‌های همسایه تأثیر می‌گذاشت. مثلاً سنت سلطنت مطلقع و مقدس مصری و آسوری به ایران رسید و از ایران به روم رفت.

6-اسطوره شرح نمادین نظام ایدئولوژیک فرهنگ هند و اروپایی:

این مکتب فقط به اساطیر هند و اروپایی پرداخته است. پژوهش‌های ژرژ دومزیل (Dumezil ) چنین است که خود مبتنی بر مکتب اساطیر تطبیقی هند و اروپایی ماکس مولر (مکتب تطبیق نام‌ها) بود. به نظر دومزیل اقوام هند و اروپایی میراث مشترکی داشتند و اساطیر هند و اروپایی در ارتباط با ساخت‌های اجتماعی اقوام هند و اروپایی است. به نظر او فرهنگ هند و اروپایی نه تنها بدوی نبودند، بلکه معرف جامعه‌یی دارای سازمان های اجتماعی و سیاسی متکی بر کشاورزی بود. «دومزیل سرانجام به آن نتیجه رسید که در سنن هند و ایرانی، رومی و ژرمنی نشانه‌هایی است که یک ایدئولوژی سه بخشی را در اقوام هند و اروپایی نخستین نشان می‌دهد»  (ر. ک. شمیسا، 1388: 159).

این ایدئولوزی سه خویشکاری را در بر می‌گرفت:

    • فرمانروایی دو جنبه‌ای که بعد جادویی و بعد قضایی (دینی) داشت.
    • رزم آوری
    • تولید اقتصادی

عکس مرتبط با اقتصاد

این ایدئولوژی که به صورت اسطوره و حماسه بیان شده است، فقط هند و اروپایی است و شبیه آن در تمدن های آسیایی غربی،دره نیل چنین نبوده است.

7- اسطوره بیان نمادین ارتباط متقابل از یک سو و پدیده های گوناگون با انسان‌ها:

این مکتب وابسته به مردم شناسی ساختگراست. به نظر آنان میان عوامل بخشنده به یک نظام فرهنگی، روابط ساختاری است که باید مورد توجه قرار گیرد. پایه گذار این مکتب کلودلوی استروس است که می‌گفت: «اسطوره بیان نمادین ارتباط متقابلی است که انسان میان پدیده‌های گوناگون و نیز خود وی برقرار کرده است» (همان: 159).

به نظر او تفاوت میان اسطوره و علم در کیفیت عقلایی بودن آن‌ ها نیست بلکه در سرشت شناخت‌های متفاوت ما است. اسطوره وضعی فراهم می‌آورد تا بتواند ذهن از تناقض‌های ناخوشایند حذر کند. مثلاً تناقض بین لذت بردن و رنج بردن، وظیفه اسطوره میانجی شدن بین این امور مغایر است تا آن‌ ها را اندکی غیر قطعی‌تر کند. این عمل با یک اسطوره آنجام نمی‌گیرد بلکه توسط سیستمی از اسطوره‌های شبیه به هم حاصل می‌شود.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:58:00 ب.ظ ]




فرق اسطوره و حماسه:

زمان اسطوره، زمان آغازین و پسین است، زمان حال یعنی زمان میان زمان‌های آغازین و پسین معمولاً در پهنه حماسه است. حماسه‌ها به عصر شکل گرفتن و استقرار اقوام سازنده حماسه‌ها باز می‌گردند. حماسه‌ها از جهت بازگویی حقایق حوادث گذشته یک قوم با اسطوره‌ها شباهت دارند، اما زمان رخ دادن وقایع به اعصار گذشته دور می‌رسد، حال آن‌که زمان در اساطیر ازلی و ابدی هستند. در بسیاری از قوانین تطور اساطیر بر تطور حماسه نیز حاکم است و اساساً بین اسطوره و حماسه ارتباط نزدیکی وجود دارد. «وظیفه حماسه ضبط تاریخی نیست، هرچند ممکن است انتشار ات تاریخی هم داشته باشد، وظیفه حماسه آنتقال آرکی تایپ‌های فرهنگی یک جامعه است»  (ر. ک. شمیسا، 1388: 161).

 

10- فرق اسطوره با فولکلور و خرافات:

اسطوره آیینی است که امروزه بدان ایمان ندارند و اگر ایمان داشته باشند مذهب است. مثلاً داستان اصحاب کهف. فرهنگ عامه حکایتی است که معمولاً پشت آن‌ ها پند و اندر ز و آموزش است و در تکامل خود منجر به ادب تعلیمی شده است. مثل حکایات مربوط ظلم نامادری در حق کودکان. خرافات کوشش‌های بشر بدوی جهت توضیح و ادراک پدیده‌های علمی است و بعدها منجر به دانش‌های مختلف شده است. مثلاً داستان‌های جن و زائو که می‌توان آن را به میکروب و مسائل بهداشتی تفسیر کرد.

وقتی کار از ایمان و باور به توضیح و تفسیر می‌رسد با اسطوره مواجه‌ایم. مثلاً اگر کسی عین داستان اصحاب کهف را مو به مو قبول کند و اگر بخواهد آن را تفسیر کند «کهف زاهدان است. بیرون آمدن از غار بعد از گذشت سیصد سال تولد دوباره است که مصادف با سبز فایل رواج مسیحیت است. اسم‌ها معنی دارد. ماکسی میلیان رهبر آن گروه سه یا چهار یا هفت یا هشت نفری است. میلیان یادآور میلیو به معنی واسطه است. واسطه بین دو عصر کفر و ظلمت و دین و نور» (شمیسا، 1383: 235).

اصحاب کهف در غار در خواب یا مرگ خود عین جنین به چپ و راست تکان می‌‎خورده‌‎اند. چوپان و سگ رمز حیاتند. بسی از پیامبران که چوپان بوده‌اند و در غار و در کوه به تولد دوباره رسیده‌اند به لحاظ تاریخی (اسطوره،story history ) می‌توان پنداشت که آن غار مهرپرستان بوده که اجداد مسیحیان معتقد بودند خورشید از کوه متولد می‌شود. بحث‌های علمی درباره‌ی اسطوره از اواخر قرن نوزدهم شروع شد و یکی از آغازگران این بحث ماکسی مولر است. «و اسطوره را نتیجه بیماری زبان می‌دانست. یعنی اشتباه و اغتشاشی در زبان است که اسطوره می‌سازد. مثلاً عبارت «طلوع آفتاب به دنبال فلق است.»، چون به زبان یونانی گفته شود قابل تعبیر به این مضمون است که آپولون در تعقیب دامنه «دوشیزه فلق» است» (ر. ک. شمیسا، 1383: 236).

تحقیق - متن کامل - پایان نامه

به این اعتبار می‌توان گفت توجه به بنیادهای اساطیری و کهن قصص شاهنامه زیر ساخت یا تعبیر جنگ فریدون (که سه پسر داشت)، با ضحاک (که دو مار بر شانه داشت) نبرد یک مار سه سر با یک اژدهای سه سر است. به جای آنکه بگوید به سوی رستم آمدند، می‌گوید (خرامان به سوی نهنگ آمدند). گاهی بر مبنای تلقیات غلط از بحث‌های ریشه شناسی لغات، قصص و افسانه‌هایی ساخته می‌شود که چون اسطوره جنبه توجیه و روشن‌گری در منشأ را دارد. چنان که در وجه تسمیه‌ی اصفهان یا لاهیجان و برخی از شهرها و مکان‌ها داستان‌هایی پرداخته‌اند.

درک و فهم اسطوره با درک و فهم داستان فرق می‌کند و محتاج به توجه به مقدماتی است. می‌توان گفت که زبان اسطوره زبانی دیگر است. دی اچ لارنس در تفسیری که بر مکاشفه یوحنا نوشته است می‌گوید که لازم نیست که اسطوره را شرح کنیم، زیرا عین آن را به عیان در زندگی خود میبینیم، مثلاً برخی از اسطوره‌ها مصائب و آلام جاودانه را بیان می‌کنند: در اسطوره خلاصه و فشرده‌ی طرح رفتارهای عینی و ذهنی خود را در قبال پدیده‌ها می‌بینیم و به بیان دیگر می‌توانیم طرح‌های رفتاری خود را در اساطیر باز یابیم. بدین ترتیب ما در حال تکرار نظامی هستیم که به عنوان میتولوژی قبلاً مدون و بیان شده است: نفاق بین پدر و پسر، ستایش باروری، نفرت از خشکسالی، برخورد با مسئله مرگ،… میل شدید برای درک نخستینه‌ها و دریافت منشأ همه این‌ها در اساطیر هست. در قبایل کهن رئیس قبیله که کاهن و جادوگر است و جنگجو و طبیب… بوده است، محور قبیله بود. اخبار از طریق او پخش و تفسیر می‌شد. جایگاه او (دربار، معبد…) محل تجمع اعضای قبیله بود. تا چندی پیش در روستاها کدخدا چنین نقشی داشت یا ارباب غروب‌ها در قهوه خانه (دکان) می‌نشست و دیگران دور او گرد می‌آمدند. امروزه نهاد محوریت و اخبار با تلویزیون به خانه آمده است و اعضای خانواده شب‌ها به گرد تلویزیون گرد می‌آیند و جهت می‎گیرند. جنگ‌های قبایل به صورت شکست و پیروزی در مسابقات ورزشی مخصوصاً فوتبال به حیات خود ادامه می‌دهد.

گریس می‌گوید: اسطوره‌هایی است که باید آن‌ ها را حس کنیم و با مکاشفه دریابیم و توضیح آن‌ ها را با استدلال عقلی دشوار است و حق با اوست. مثلاً نمی‌توان تقدس آب را نزد برخی از اقوام (مثلاً ایرانیان باستان) به سادگی به اوضاع جغرافیایی مربوط کرد، زیرا در برخی از اقالیم پر آب (مثلاً هند نیز آب و رودخانه مقدس است.) «فهم اسطوره به یک لحاظ چون فهم آثار خلاق ادبی است، معنی لیز و سیال و غیرقطعی است» (شمیسا، 1383: 237)

به قول لوی اشتروس در اسطوره (مانند موسیقی) معنی پیام را گیرنده معلوم می‌کند اما در زبان معنی را فرستنده مشخص می‌کند. البته چنان که قبلاً هم اشاره شد، گاهی می‌توان اسطوره (story) را به اصل آن که تاریخ (history) بوده تأویل کرد، اما اساطیر نوعاً به سبب قدمت و منطق خاصی که دارند مبهم و چند معنایی هستند. در مقام تشبیه می‌توان گفت که اثری تاریخی زیر لایه‌های مختلفی از سنگ و خاک اعصار و دهور و فرهنگ‌ها و تمدن‌های متفاوت پنهان مانده است.

اسطوره امروزه هم ساخته می‌شود و این غیر از آثار متعددی که چه خودآگاه و چه ناخودآگاه بر مبنای اساطیر قدیم آفریده می‌شوند «شعر فارسی پر از تلمیح است و بسیاری از تلمیحات، اساطیری هستند. داستان‌های قهرمانان برخی از آثار کهن حماسی و تراژیک از الگوی داستان‌های خدایان اخذ شده است. بعید نیست که افراسیاب در اصل یک خدای خشکسالی بوده باشد که با رستم رود زاد در تقابل است» (همان: 235).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:58:00 ب.ظ ]




بحث اسطوره با تمثیل و سمبل و استعاره نزدیک و درآمیخته است. میتولوژی نظامی از سمبل‌هاست که به ضمیر ناخودآگاه مربوط می‌شود. یکی از نکات جالب، بررسی‎های اسطوره‌ای لوی اشتروس دقتی است که در معانی اسم‌ها می‌کند. در تحلیل ساختاری که از اسطوره ادیب کرده، می‌گوید: ادیب به معنی کسی است که پای او متورم است و لایوس (پدر ادیب) به معنی چپ دست یا کسی که روی پای چپ می‌لنگد و جالب اینکه اسم پدر لایوس، لابداکوس به معنای لنگ است. در اساطیر ما هم معنی اسم‌ها بسیار قابل تأمل است. رستم ممکن است به معنی برآمده از رود باشد و اسم مادر او هم رودابه است. جنگ او با اسفندیار کنار رود هیرمند است. لوی اشتروس تأکید می‌کند که معنی یک اسطوره وقتی کامل است که در ارتباط با کل نظام اساطیری فهمیده شود. در اسطوره قهرمان (که معمولاً از خدایان است) و محیطش بالاتر از دیگران است. در رمانس هم قهرمان از دیگران بالاتر است و هم اعمال محیر العقول انجام می‌دهد، ولی به هر حال انسان است نه از خدایان.

در حماسه و تراژدی هم قهرمان برتر از ماست، اما از محیط طبیعی برتر نیست. در ادبیات اگر از عهد قدیم به طرف عصر حاضر بیاییم، با توجه به نوع قهرمان، از اسطوره به طنز می‌رسیم. در قدیم قهرمان هوش و کیاست فراوان داشته اما در طنز امروزی قهرمان از ما پایین‌تر است.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

 

11- اسطوره شرح تاریخ:

به مفهومی کل اسطوره بخشی از تاریخ است، زیرا اسطوره دیدگاه‌های انسان را درباره‌ی خود و جهانش و تحول آن در بردارد. این مطلب به ویژه در مورد اساطیر ایرانیان صدق می‌کند، زیرا اسطوره‌های آنان درباره آفرینش و بازسازی جهان تفسیرهایی است از فرایند تاریخ جهان یا تفکراتی است درباره‌ی این فرایند/ ایرانیان جهان را به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم می‌کنند/ دو دوره‌ی نخستین مربوط به آفرینش است، دوره‌ی سوم دوره‌ای است که خواست‌های اورمزد و اهریمن در جهان با هم در آمیزد و دوره‌ی چهارم دوره‌ای است که شر مغلوب خواهد شد.

نخستین هزاره از آخرین دوران، خود به دوره‌های زرین و سیمین و فولادین و آهنین تقسیم می‌شود و آخرین این ادوار زمانی است که شر با نیروی تجدید حیات یافته به جهان حمله می‌کند. منظور از این اسطوره این است که چگونه جهان نیک خدا می‌تواند پر از بدی و تاریکی و درد و رنج و مرگ شود. پاسخ این است که صحنه نبرد میان خدا و اهریمن است، میان هرچه نیک است و هرچه بد.

«اما مقصود اسطوره فقط تفسیر گذشته نیست بلکه حال را نیز توصیف می‌کند» (هینلز، 1388: 163).

با سقوط امپراتوری ساسانی دین زردشتی با مشکلات بزرگی روبرو شد. فقط این نبود که انبوه ی از مردم به اسلام گرویدند -از روی صدق یا به امید سود یا ترس- مسئله عمیق‌تر از این بود. بنابر اسطوره سنتی، انتظار نخستین منجی هزار سال پس از زردشت می‌رفت. با در نظر گرفتن زمان زردشت که مورد قبول عموم دانشمندان است، می‌بایست منجی در حدود سال 400 میلادی ظهور کند. اما در قرن هفتم میلادی امپراتوری ایران و همراه آن ظاهراً دین نیز سقوط کرد و بحرانی برای دین پیش آمد. آیا سبب آن بود که خدا آنان را به حال خود رها کرده بود؟ آیا سبب آن بود که دین آنان کاملاً باطل بود؟ نویسندگان کتاب‌های پهلوی می‌کوشند تا به این پرسش‌ها پاسخ دهند و در پی آنند که اسطوره و تاریخ را با هم تلفیق کنند.

نویسندگان کتاب‌های پهلوی با این مسئله مبتلا به روزگار خود به دو طریق روبرو می‌شوند. یکی از این متن‌ها که بهمن پشت نام دارد، تأخیر آمدن منجی را با افزودن سه دوره اضافی به چهار دوره‌ای که پیش از ظهور او وجود دارد، توجیه می‌کند. به دوره‌هایی که نماد آن‌ ها زر و سیم و فولاد و آهن است دوره‌های روی و قلع و سرب نیز، پس عز دوره فولاد اضافه شده است، گرچه این کار پاسخ گویی این پرسشی بود که چرا منجی هنوز نیامده است -با این جواب که زمان آن هنوز فرا نرسیده است- اما پرسش عمیق‌تر دیگری که آیا خدا در زمان استیلای اسلام درمانده شده بود، بی پاسخ ماند.

تدوین کنندگان بندهشن و دینکرد در فصولی از این کتاب خاص به این مسئله می‌پردازند. «در طرح تاریخ که مبتنی بر اوستای قدیم است، آمده است که دوره آهن دوران سختی خواهد بود که دین تنزل خواهد کرد. زندگی اجتماعی و خانوادگی پراکنده خواهد شد و بی نظمی در همه جا، نه تنها در زمین بلکه در عالم، به صورت خشکسالی و بیماری مسری گسترش خواهد یافت»  (هینلز، 1388: 164).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:58:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم