در بیت بالا شاعر به صاحب شدن ِ برخی نااهلان ناسپاس، بر مراکزی از مناصب دولتی در پیوندی تاریخی، ظهور سلیمان نبی را آرزو دارد تا این دیو صفتان را سر جای خودشان بنشاند.
چهار- تکریم انقلابیون:
یکی دیگر از ویژگی غزل انقلاب اسلامی، تکریم و بزرگ داشت شخصیت های انقلابی قبل از انقلاب (شخصیت هایی که در روزگان گذشته جان خود را فدای آرمان های اسلام، ایران و ارزش های انسانی کرده اند ؛ از این شخصیت ها در تاریخ ایران کم نیستند؛ از جمله ی آن ها می توان به میرزاکوچک خان جنگلی، رئیس علی دلواری، شهید شیخ فضل ا… نوری، شهید مدرس و…» اشاره کرد.
اما انقلابیون دوره ی انقلاب اسلامی اعم از شهیدان قبل از انقلاب (از سال ۱۳۴۲ تا ۵۷) و شهیدان هنگام پیروزی انقلاب، شهدای ترورها و شهدای هشت سال جنگ تحمیلی هستند.
قزوه، که شاعر نسل دوم انقلاب است بیشتر به شهدای جنگ تحمیلی پرداخته و در نکوداشت یاد آن ها، تلاش های شایسته ای کرده است؛او در مطلع غزلی شیوا، مرگ قیصر امین پور، شاعر (دفاع مقدسیِ) هم روزگار خود را اینچنین به سوگ می نشیند:
«گرچه من می شکنم در خود یکسر، قیصر!
مرگ، حقّ است، تبسّم کن و بگذر، قیصر!»(همان، ص۲۳).
همچنین شاعر در رثای هنرمند فاخر انقلاب شهید سید مرتضی آوینی غزلی به یاد ماندنی می سراید:
«ای یکّه سوار شرف! ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه می کرد؟
ای دست و زبانِ شهدا! هیچ زبانی
چون حنجره ات، داغ مرا تازه نمی کرد»(همان، ص۹۱).
یا در بیت پایان غزلی زیبا، شاعر از دوتن از شهدای جنگ تحمیلی، با شکوه هرچه تمام تر، یاد می کند:
«بعد از این در این بازار، ضرب عشق باید زد
هم به نام «خرّازی»، هم به نام «زین الدین»» (همان، ص۱۳۱)
پنج- مضامین مذهبی و انقلابی:[۱۰]
ابیاتی از غزلیات قزوه با مضامین مذهبی انقلابی را مرور می کنیم:
«ابتدای کربلا مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود
ابرهای خونفشان نینوا، اشک های حضرت امیر بود»(همان، ص۶۴).
و یا در غزلی شورآفرین در مدح امام رضا (ع) :
«خراسان در خراسان نور در جان تو می چرخد
مگر خورشید در چاکِ گریبان تو می چرخد»(همان، ص۸۸).
ویا در مضمون پردازی کلی مذهبی در غزلی خوش ساخت و زیبا می گوید:
«دل، شیخ نشابور، دل پیر هرات است
دل، نور محمد(ص)، عطر صلوات است
دل گفتم و این دل، سجّاده ی مکّه است
تسبیح مدینه است، مهر عتبات است»(همان، ص۱۳۹).
یا در غزلی دیگر در حسرت رحلت امام خمینی (ره) می گوید:
«با آن که آبدیده ی دریای طاقیتم
آتش گرفته ایم که غرقِ خجالتیم
امروز اگر به سایه ی راحت نشسته ایم
مرهون استقامت آن سبز قامتیم»(همان، ص۷۳).
شش- دردهای اجتماعی:[۱۱]
به ذکر مثال هایی از غزلیات قزوه با مضمون دردهای اجتماعی و تحلیل آن ها می پردازیم:
«کو قلمدان صداقت؟ کو مرکبدان درد؟
حُسن خود را می نمایانند این طاووس ها»(همان، ص۷۲).
در بیت بالا شاعر از دورویی و ریاکاری جامعه ی بعد از جنگ، گلایه می کند.
«و انسان هر چه ایمان داشت پایِ آب و نان گم شد
زمین با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد»(همان، ص۵۴).
شاعر در بیت فوق از این که «درد نان» دغدغه اصلی جامعه اوست تأسف می خورد.
«دیوها دعوی اعجاز سلیمان دارند
مرغ پیغامبر ما شده اند این مگسان
روزگاری است که نان می برم از سنگ دلان
دیرگاهی است که گُل می خرم از خارو خسان»(همان، ص۱۲۳).
در این جا شاعر نوک خنجر اعتراض خویش را متوجه وضعیت جامعه ی غفلت زده ی مادی گرای دوره ی بعد از جنگ می کند. در مجموع بیشتر اعتراض قزوه بیش از آن که متوجه مسائل سیاسی کشور باشد متوجه دردهای اجتماعی است.
هفت- ستم ستیزی:[۱۲]
ابیات زیر را با هم مرور و تحلیل می کنیم:
«وقتی دل شسکته نیستان غربت است
تنها بهشت گم شده ی ما عدالت است
ای قاتلان عاطفه! اینجا چه می کنید
اینجا که جای پای شهیدان غربت است»(همان، ص۷۴).
در این جا که شاعر با لحنی تشرآمیز و برآمده از ایمان و اعتماد به نفس، برسر کسانی که در سا ل های جنگ، رزمندگان را همراهی و همیاری نمی کردند و بعد از جنگ مدعی همه چیز شده بودند، فریاد می زند، این اعتراض محصول منطق و جهان بینی ظلم ستیزی انقلاب اسلامی است.
«مرا روزی خور خوان خسان کردند و می ترسم
در این بازار، زر با حرمت بوذر کند بازی»(همان، ص۱۳۸)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...