جمهوری عربی سوریه از جمله بازیگران منطقه ای است که در سیر تاریخی و روند تحولات منطقه ای خاورمیانه بسیار تاثیرگذار بوده است. این کشور در هفت دهه منازعه صهیونیستی  عربی، در ابعاد مختلف به ویژه در بعد ژئوپلیتیکی منازعه، نقش آفرین بوده است و تا این لحظه مقوله معروف « بدون مصر؛ اعراب جنگ را با اسرائیل آغاز نمی کنند و بدون سوریه صلح را با آن رژیم نمی بندند» قابلیت اجرایی ندارد (زیسر آیل، خاورمیانه: ۱۳۷۴). به همین اعتبار همواره دمشق یکی از بازیگران کلیدی در فرایندهای خاورمیانه به شمار آمده است..

در این نوشتار به منظور بررسی بحران سوریه که هدف اصلی این فصل است ابتدا به دو مرحله پیش از آن در قالب بررسی الگوهای تعارض جامعه و مرحله تکوین تعارضات جامعه پرداخته می شود و پس از این مراحل، چگونگی آغاز بحران در سوریه و تشدید بحران بررسی می شود.

۲-۱- مرحله پیش از بحران (بررسی الگوهای تعارض جامعه)

۲-۱-۱- بررسی جامعه شناختی سوریه

– ژئوپلیتیک سوریه در منطقه

جمهوری عربی سوریه با جمعیتی بالغ بر ۱۹ میلیون نفر و مساحتی حدود ۱۸۵۱۸۰ کیلومتر مربع، هشتاد و هفتمین کشور جهان از نظر وسعت محسوب می شود. سوریه در منطقه آسیای غربی واقع شده و به عنوان مرکز ارتباطات سه قاره آسیا، افریقا و اروپا شناخته می شود. این کشور از دیرباز، مرکز بازرگانی میان غرب و شرق بوده است. موقعیت ژئوپلتیک سوریه، این کشور را در نقطه اتصال خاورمیانه نفت خیز با اروپای صنعتی قرار داده است (سراج، ۱۳۹۰: ۵). به دلیل اهمیت و نقش استراتژیک، بسیاری از کارشناسان روابط بین الملل، سوریه را «بزرگترین کشور کوچک جهان» می نامند.

سوریه از جمله کشورهایی است که تقابل و کنش سه عامل جغرافیا، قدرت و سیاست، موجب شکل گیری نوعی رقابت بین المللی برای تاثیر گذاری و مدیریت حوادث داخلی این کشور شده است. سوریه قسمتی از سرزمین بزرگ شام است که با کشورهای لبنان ـ قبرس ـ فلسطین اشغالی، اردن، عراق و ترکیه هم مرز است. سوریه سال ها با دولت بعث عراق دارای رقابت ایدئولوژیک و سیاسی در منطقه بوده است؛ با ترکیه بر سر موضوع کردها و هم چنین عوامل جغرافیایی مناقشه داشته است و از جمهوری اسلامی ایران در جنگ هشت ساله علیه عراق حمایت نموده است. مهم ترین عارضه ژئوپلتیک این کشور نیز این است که در جوار مرزهای فلسطین اشغالی، یعنی قلب خاورمیانه و کانون معادلات چند مجهولی این منطقه واقع شده است( نیاکویی، بهمنش، ۱۳۹۱؛۱۰۴).

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

در واقع ژئوپلتیک سوریه به این کشور جایگاهی استراتژیک بخشیده است و آن را نزد قدرت های منطقه ای و بین المللی با اهمیت نموده است. به طور کلی اهمیت ژئوپلتیک سوریه ناشی از این عوامل است: ۱) دارای جایگاه مرکزی در حوزه های ژئوپلتیک آسیای صغیر و دریای مدیترانه، شبه جزیره عربستان و به طور کلی خاورمیانه؛ ۲) پیوند سوریه با درگیری های اعراب و اسرائیل؛ ۳) « حلقه وصل» اعضای محور مقاومت شامل ایران، عراق، حزب ا… لبنان و حماس( فلسطین). سوریه در جایگاه ژئوپلتیکی خاصی قرار دارد که به همراه ایدئولوژی سرسختانه رهبران آن، امنیت اسرائیل را به مخاطره می اندازد. این کشور به تعبیری در چهار راه خطرناک ژئوپلتیکی قرار گرفته است؛ سوریه با اردن، اسرائیل، لبنان، ترکیه و عراق هم مرز است و دارای همکاری های گسترده نظامی با روسیه می باشد. روسیه در بندر طرطوس سوریه و کنار دریای مدیترانه پایگاه پیشرفته نظامی ایجاد نموده که به منزله سنگر خاورمیانه ای شده است. دمشق متحد ایران و دشمن آشتی ناپذیر اسرائیل و متضاد آن است(Chossudovsky: 2011).

از لحاظ نژادیدرحدودنود درصدازمردمسوریهعربهستندکهنوعادرمرکزوغرباینکشورساکنهستند؛ده درصد ازبافتجمعیتیاینکشورنیزعمدتاکُردوچرکسمیباشند.

نژاداصلیمردمسوریه،سامیاست. ازجمعیتحدود۲۳ میلیونیسوریه،۹۰ درصد مسلمانو۱۰درصدمسیحیهستند. درمیانجمعیتمسلمانان،حدود۷۴درصدسنیمذهبو۱۶درصدشیعیودروزیهستند. زباناصلیمردماینکشورعربیاست.انگلیسیوفرانسوینیزدربینطبقاتتحصیل کردهسوریرایجاست.کردهایسوری،کهحدوداً ۹ درصدجمعیتاین کشورراتشکیلمیدهندبیشتردرمناطقشمالیسوریهزندگیمیکنند. ترکیبجمعیتیسوریهازنظرمذهبینیزبههیچروییکدستنیست.(Back ground Note: Syria, 2012)

مسیحیانسوریهدرسیزدهفرقهومذهبمسیحیتقسیمشده،ولیاکثریتآنانپیروتعالیموآیینکلیسایارتدوکسهستندکهبخشعمدهایازآنهادردمشقساکنهستند،

جمعیتطایفه«موحدون» ( دروزی ها)سوریه نیز اغلب در استان سویداء زندگیمیکنندعلویهایسوریه )اکثریتجمعیتآناندراستانهایساحلیسوریه « لاذقیه و طرطوس»زندگیمی کنند)کهخودرامتعلقبهشیعیانمیدانند،بعدازبهحکومترسیدن،رابطهخودرابامحورایران،لبنانومقاومتحفظوگسترشدادند. علویهابهدلیلهمجواریبامسیحیانسوری،بافرهنگآناننیزآشناوتاحدکمیازآنتأثیرگرفتهاند.اینطایفهتاپیشازدستیافتنبهقدرتسیاسیتحتفشاربودهوحتیمسجدخاصخودنداشتند. عمدهمناطقعلوینشینسوریهدرشهرهایحمص،لاهقیه،طرطوسوحماهاست. همانگونهکهگفتهشداهلتسننعمدهجمعیتسوریهراتشکیلمیدهند؛اسلامسیاسیبارویکرداخوانالمسلمینوگروههاییباانگارههایسلفیگرایانهدراینجمعیتدیدهمیشود.طیبیستسالگذشتهوهمزمانباگسترشفعالیتهایعربستان،وهابیتنیزواجدسهمیازاینجمعیتشدهاست. اکثرسنیهادردرعا،دیرالزور،حمصوحماههستند.

۲-۱-۲- روند نظام سیاسی سوریه

۲-۱-۲-۱- روند استقلال سوریه

سوریه از۱۵۱۶ تا ۱۹۱۷ تحت سیطره حکومت عثمانی قرار داشت و به وسیله شاهزاده فیصل بن حسین، رهبر قشون مشترک بریتانیا و اعراب، به استقلال دست یافت، اما فاتحان جنگ جهانی اول، سوریه را به صورت سرزمین تحت قیمومت به فرانسه واگذار کردند. پس از جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۶ سوریه از قیمومت فرانسه بیرون آمد، اما تاریخ این کشور تا چند دهه بعد تحت تاثیر بحران اعراب و اسراییل قرار داشت. در سال ۱۹۴۸ سوریه با حضور در اولین جنگ اعراب و اسراییل شکست سختی را تحمل کرد. پس از آن، این کشور برای بیست سال در بحرانی داخلی فرو رفت و کودتاهای متوالی را تجربه کرد (احمدی، ۱۳۶۹).

سوریه تحت تاثیر قیمومت فرانسه، نسبت به سایر کشورهای عربی آمادگی بیشتری برای تحزب، حکومت پارلمانی و تکثرگرایی سیاسی داشت. میشل عفلق و صلاح بیطار که اولی یک مسیحی ارتدوکس و دومی یک مسلمان سنی بود و مجموعه نظراتی متناقض از ملی گرایی عربی و گرایش های چپ را نمایندگی می کردند، پایه گذاران حزبی به نام حزب بعث بودند که به تدریج بازیگری پرنفوذ در صحنه سیاسی سوریه شد( السمان، ۱۳۵۷: ۷۷-۱۱۵).

حزب بعث از ۱۹۴۴ به صورت اتحادیه مخفی دانشجویان و روشنفکران جوان فعالیت می کرد و فعالیت های آن پس از استقلال از فرانسه علنی شد. تاسیس این حزب در بهار ۱۹۴۷ با هدف مبارزه با اقتدار سیاسی و اقتصادی زمین داران بزرگ و بازرگانان ثروتمند دمشق و حلب صورت گرفت. حزب بعث سوریه در ۱۹۵۳ در جانبداری از پان عربیسم رهبران مصر با حزب سوسیالیست به رهبری اکرم حورانی یکی شد، اما پس از منحل شدن تمامی احزاب در جمهوری متحد عرب، به مخالفت با ناصر برخاست. پس از منحل شدن این جمهوری در سال ۱۹۶۱، به تدریج قدرت سیاسی در سوریه به دست حزب بعث افتاد تا آن جا که در ۱۹۶۳ به حزب حاکم تبدیل شد ( السمان، ۱۳۵۷).

عکس مرتبط با اقتصاد

۲-۱-۲-۲-بررسی ساختار سیاسی سوریه

نظامسوریه،یکنظامتکحزبیبوده(طیسالهای۱۶۹۳-۲۰۱۲)کهباتصویبقانوناساسیجدیدکشوربهنظامچندحزبیتبدیلگردیدهاست. نظام سیاسیکشورریاستیاستوپارلمانسوریه)مجلسالشعب)نقشاولدرادارهکشورندارد.ساختارحکومتسوریهازسهقوهمجریه،مقننهوقضائیهتشکیلشدهاست. اماقدرتدرمیاناینقوابهتساویتقسیمنشدهاست.رئیسجمهوربرایدورهایهفتسالهانتخابمیشوداماچونمخالفتبارئیسجمهورجایزنیستویدرانتخاباتنزدیکبهصددرصدآراءرابهدستمیآورد. ساختارسیاسیاینکشورهمچنینواجدپستنخستوزیریاستکهازسویرئیسجمهورانتخابمیشود.

سوریههمچنیندارایپارلمانبودهوسابقهایننهاددرسوریهبهسال ۱۹۱۹،یعنیحتیپیشازاستقلالازفرانسهبازمیگردد.

تاریخمعاصرسوریهاززماندستیابیبهاستقلالشاهدچندینکودتا(حدودپانزدهکودتاوشبهکودتابودهاست،کهمهمترینآنهاکودتایحزببعثدرمارس ۱۹۷۱مبهرهبریژنرالحافظالاسدبودکهسیمایداخلیومنطقهایسوریهرادگرگوننمود(استاچر، ۲۰۱۲: ۳۵).

بابهقدرترسیدنحافظاسددراوایلدهههفتاد،سوریهبرایاولینباربهعنوانبازیگرمنطقهایظاهرشد.درتاریخمعاصراینکشور،مسئلهفلسطینومنازعاتعربیصهیونیستیدرروندرخدادهاوتحولاتاینکشورنقشمهمیداشتهومردموارتشسوریهدرجنگهایاعرابدرقبالتوسعهطلبیصهیونیستها،حضورفعالیداشته اند. حافظ اسد که از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ قدرت اول در سوریه بود، یکی از رهبران باهوش و قدرتمند جهان عرب به شمار می رفت که پس از او بشار اسد زمامدار حکومت شد. دردورانریاستجمهوریبشاراسد،سوریهگامهایزیادیدرراهتوسعهواصلاحاتسیاسیواقتصادیبرداشتهوهمزماندربعداقتصادیازاقتصادسوسیالیستیفاصلهگرفتهاست. اینکشورطیاینسالهابهدنبالرشدعلمی، توسعهزیرساختارهاوتوسعهاقتصادیبودهتابهخواستههایروزآمدومطالباتمردمیپاسخیمناسبدهد.درنیمهدومسال۲۰۱۰مبشاراسدطرحراهبردیرامطرحکردتاسوریهرابهکانونانرژیواقتصادکشورهایحاشیهاینپنجدریا(دریایمدیترانه،خلیجفارس،خزر،سرخوسیاه) تبدیلکندولیرخدادهایمارس۲۰۱۱مومداخلهعواملخارجی،گسترهبحراناینکشوررادامنزدوبشاراسدراازرؤیایعملیکردنایناستراتژیدورساخت.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

۲-۱-۲-۳-سیاست خارجی سوریه

سیاست خارجی سوریه از ابتدای استقلال این کشور از فرانسه تا کنون تحت تاثیر همسایگی با رژیم صهیونیستی و تبعات منازعه عربی ـ صهیونیستی بوده است. این امر به ویژه از منظر امنیتی و ژئوپلتیکی برای سوریه حائز اهمیت است. این کشور با درک برتری اقتصادی و نظامی رژیم صهیونیستی با اتخاذ سیاستی واقع گرایانه دست به اتحاد سازی و ائتلاف سازی در مقابل این رژیم زده است. در دوران جنگ سرد، اتحاد شوروی واجد چنین نقشی بود و پس از فروپاشی دیوار برلین نیز چین، روسیه و ایران در زمره متحدان بین المللی سوریه بوده اند. بر این مبنا می توان اصول سیاست خارجی دمشق را آزاد سای جولان از اشغال رژیم صهیونیستی و مقاومت در برابر آن تعریف کرد (کتاب سبز، ۱۳۸۷: ۱۷۵).

در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران و جنگ ایران و عراق، نیز اسد برای تضعیف موقعیت رقیب خود صدام ، از ایران در جنگ با عراق حمایت کرد.

عوامل متنوعی در جهت گیری سیاست خارجی سوریه دخیل هستند، متغیرهای مهمی نظیر تکامل ساختار سیاسی، رهبری و نوع تفکر نخبگان، قشربندی جامعه سوریه، ایدئولوژی حزب بعث و نیز مذهب نقش برجسته ای در تشکیل سیاست خارجی این کشور داشته اند( امامی، ۱۳۷۶: ۱۹۷).

می توان گفت سیاست خارجی سوریه از بدو تشکیل دولت ـ ملت این کشور با بحران ها و مجموعه ای از متغیرهای سیاسی ـ امنیتی در سطوح مختلف روبرو بوده است. سوریه تقریبا با تمام همسایگان خود اختلاف مرزی دارد. سوریه تا چند سال پیش حاضر به شناسایی دوژور کشور لبنان نبوده و عاقبت تحت فشار بین المللی اقدام به گشایش سفارت نموده است؛ هم چنین سوریه برای سال های متمادی بر استان انطاکیه با ترکیه درگیر بود. اما مهم ترین تهدید سوریه همانطور که گفته شد وجود رژیم صهیونیستی در هفت دهه گذشته بوده است. هم اکنون تنها سرزمین اشغالی غیر فلسطینی جولان متعلق به سوریه است و سیاست خارجی دمشق از ۱۹۶۷ تا کنون تحت تاثیر این مسئله قرار داشته است (زیاده، ۲۰۰۳: ۹۸).

چالش های دیگری که در عرصه خارجی فراروی سیاست خارجی دمشق قرار دارند عبارتند از:

اول. رابطه با کشورهای عربی: پادشاهی عربستان سعودی طی شش دهه تلاش داشته که سوریه را از محور مقاومت دور کرده و در قالب کشورهای محافظه کار عرب در آورد.

دوم. رابطه با عراق: پس از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف بین الملی به رهبری و سرکردگی امریکا، دمشق تلاش می کند ضمن عدم به رسمیت شناختن اشغال عراق بتواند با دولت این کشور همکاری کند (مرکز مطالعات خاورمیانه لندن، ۲۰۰۸: ۱۲) و از زمان نخست وزیری نوری المالکی شاهد گسترش روابط و نزدیکی دو کشور در ابعاد و سطوح مختلف هستیم.

سوم. مسئله لبنان: لبنان همواره برای سوریه واجد اهمیتی دو چندان بوده است. سوریه برای سال های متمادی در لبنان حضور مستقیم نظامی و امنیتی داشته و از این رهگذر بر بسیاری از پویش های سیاسی و استراتژیک این کشور تاثیر گذار بود ( یوسف اولمرت، ۱۹۸۸: ۵۳) خروج ارتش سوریه از لبنان در ۲۰۰۵ م نیز تحت فشار امریکا و برای ممانعت از اقدام احتمالی این کشور علیه دمشق صورت گرفت. روند تحولات لبنان در ابعاد مختلف همواره تحت تاثیر عامل مناسبات دمشق ـ بیروت بوده است.

چهارم. اسرائیل: حضور و وجود اسرائیل در پیرامون سوریه، همواره مهم ترین و خطرناک ترین چالش سیاسی و امنیتی برای ثبات و امنیت دمشق بوده است. ماهیت و سمت و سوی روند تحولات سوریه طی هفت دهه اخیر همواره تحت تاثیر منازعه عربی ـ صهیونیستی و تبعات آن بوده است.

پنجم. معارضان خارجی: یکی دیگر از چالش های سوریه در عرصه روابط خارجی ظهور معارضان ساکن در خارج بوده است. این مسئله موجب بروز تیرگی در روابط سوریه با برخی از کشورهای حامی آن ها شد که به طور مشخص می توان از امریکا، فرانسه و ترکیه به عنوان نمونه نام برد. به طور کلی شکل گیری معارضان در سوریه تا حد زیادی سیاست و روابط خارجی این کشور را متاثر از خود ساخته است.

۲-۲- مرحله تکوین تعارضات جامعه

جوامع و دولت های مدرن برایرسیدنبهجامعهایآبادوپیشرفته،بامسایلوچالشهایبنیادیمتعددیروبرو هستندوهریکازجریاناتفکریوسیاسی،ناگزیربهتأملوتفکردرموردآنهاوارائهراههایمناسبدراینزمینههستند.قدرتوهویتدرجهانعرب،درتعاملکنش گرانبااینمسایلوچالشهاشکلگرفته،متحولشدهوقواممی یابند.اینمسایلوچالش هارامی توانبه چهاردستهتقسیمکرد:

  1. عقبماندگیوبحرانتوسعه

چالشبنیادیجوامععربی،مقابلهباعقبماندگیجامعهاست.اغلباینجوامع،ازنظرشاخص هایتوسعه انسانی،اقتصادیوسیاسی،دروضعیتمناسبیقرارندارند .(UNDP, 2011: Arab States)

زمامدارانوجریاناتفکریوسیاسیاینکشورها،درترسیمراهبرونرفتازعقبماندگی،ناکامبودهودرطراحینظاماقتصادی،بیننظامهایمبتنیبربازارآزاد،توسعهازبالاونظامهایاقتصادیتمرکزگرا،درنوسانبوده اند.

  1. نظامسیاسیوبحراندولتسازی

دولتهایملیدراروپا،زادهاجماعنیروهایاجتماعیبرایتأمینامنیتوادارهامورجامعهبودهاست. درجهانعرب،دولتملیبرخلافالگویرایجشکلگیریدولتهایملیبهوجودآمدهاست. این دولتهانتوانسته اندمیانارزش هایسنتیو مدرنپیوندبرقرارسازندودرعملبیندولتهایپیشامدرنومدرندرنوسانهستند.برخیازآنهابهسویمدرن شدنگامبرداشتهوبامشکلاتدورهگذاروبروهستندوبرخی،دردورهپیشامدرنماندهوناگزیربهتحملفشارنیروهایمدرنمی باشند. در این فرایند،دولتهاکارگزارانیجداازمتنجامعهنیستند. آن هاخودبهموضوعو میدان تعارض گروه ها، اقوام، اندیشه ها و روشنفکران تبدیل شده اند (هینه بوش، ۱۳۹۰: ۴۹).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. مداخلهخارجیوبحرانحاکمیت

شکلگیریدولتملیدرجهانعرب،محصولمداخلهخارجیاست. قبلازجنگجهانیاول،اینمنطقهبخشیازامپراتوریعثمانیبودکهباشکستدرجنگ،جریاناستقلالطلبیدرمنطقهشکلگرفتوباشکستقدرتهایاروپاییدرجنگدومجهانی،شتابیافتوبهتدریج،دولتهایکنونیجهانعربظهوریافتند(sheehi,2004)مداخله قدرتهایمنطقهایوفرا منطقهایدرجهانعرب،همچنانوبهشیوههایمختلفادامهداردویکیازمسایلوچالشهایاساسیاینجوامعاست.شکلگیریدولتملیدراینمنطقه،بانفیسلطهعثمانیهاشروعوبااستعمارزداییتکاملیافتهاست.همچنین،تولدناقصدولتوحاکمیتملی،موجبتداومبحرانهایدامنه داروبروزجنگهایبیندولتیودرنتیجه،تداومحضورمستقیموغیرمستقیمقدرتهایبزرگفرامنطقهایدرجهانعربشدهاست.

  1. منازعه اعراب و اسرائیل

پیامدهایمداخلاتقدرتهایبزرگدراینمنطقه،شکلگیریرژیمصهیونیست است.اسرائیل صرفاًتهدیدامنیتیاعرابنیستوصرفاًمسئلهفلسطینی هابهشمارنمی آید.شکلگیریاینرژیمباتحقیرهویتعربیواسلامیمللمنطقههمراهبودهوبهسهجنگدراینمنطقهمنجرشدهاست.درادبیاتسیاسی،ازاینبحرانباعنوانمنازعهاسرائیلواعرابیادمی شود. اینموضوعنوعیمسئلهجمعیبرایاعرابومسلمانانبهحسابمیآیدکهبهموضوعیمسئله سازتبدیلشدهاست. درطیچنددههگذشته،تلاشبراییافتنراهحلیبرایاینبحران،عنصرشکلدهندهوقوام بخشبهجریاناتسیاسیواجتماعیجهانعرببودهوهرکدامازآنها،ناگزیربهاتخاذموضعویافتنراهحلیبرایآنهستند.

پس از طرح مهمترین چالش های این جوامع در این ارتباط به بررسی عوامل مهم تحول و دگرگونی ملت عرب می پردازیم که به دو سطح عوامل داخلی و خارجی تقسیم می شوند.

الف. عوامل داخلی:

  1. تمرکزقدرتوثروتدردستخاندانحاکم،نهادهاواحزابخاص

ازعواملمهمنارضایتیمردمعرب،تمرکزقدرتوثروتدردستخاندانحاکمونهادهاواحزابخاصودرعینحال،بیتوجهیبهنیازهایمردمیدراینکشورهاست. دراینرابطه،ساختارسیاسیحاکمونخبگانکشورهایعربینتوانستهاندتوسعهسیاسیواقتصادیراحتیدرحدپایین ترینشاخصهابرایجامعهفراهمکنند.قدرتسیاسییکسرهدردسترهبرانسیاسیمستبدونخبگانوابستهبهقدرت،متمرکزاستومردمسنگینترینفشارهایسیاسیراتحملکردهاند.وزارتخانههاوپستهایمهمآن،دردستاعضایخاندانحاکماست (ترزان، ۱۳۶۷: ۳۱۷)

بی کفایتی و ناکارآمدی حاکمان عرب در مدیریت منابعمادی،استراتژیکوانسانیدرجهتتأمینرفاهوتوسعه،بهآگاهیمردمانجامیدو آن ها را به خیزش کشانده است.

  1. تحولفکری-فرهنگیملتعرب

تحولفکری- فرهنگیملتعربنیزازدیگرعواملداخلیمهمدربیداریاینجامعهاست. ازدهههای ۱۹۵۰و ۱۹۶۰ میلادی کهروندکسباستقلالسیاسیکشورهایعربیآغازشد،دورهایازنوسازیدراینکشورهاشروعشد.فرآیندنوسازی،نظاماقتصادیواجتماعیاینکشورهارامتحولکرد،ولینظامسیاسیآنهابدونتغییرماند.بااینتفاسیر،طبقنظریهساموئلهانتینگتونکهتوسعهناموزون[۸]سیاسی،اقتصادیواجتماعیراعاملانقلابمیداند،میتواناینموردرانیزاز جملهعواملدگرگونیحکومتهایعربیدانست. طبقنظریههانتینگتون،وقتیدولت،همگامبانوسازیاقتصادیبهنوسازیسیاسینپردازد،باپدیداریحجمگستردهایازطبقهمتوسطکهنتیجهنوسازیاقتصادیاست،رشدروزافزونآگاهیهایمردمیونیزبالارفتنتوقعاتبرایمشارکتوتأثیرگذاریدرنحوهادارهکشورازیکسووباقیماندننظامسیاسیسنتی، بدونهرگونهنوسازیواصلاح،ازسویدیگر،مواجهمیشود. دراینصورت،تواناییپاسخگوییبهتوقعاتگستردهمردمیکهناشیازرشدوتوسعهسیاسیآناناستراندارد.درنتیجه، موجبعدمتوازنودرنهایت،اعتراضبهسیستمسیاسیمیشود.علاوهبرنوسازی،دوعاملمهمدیگرنیزدرتحولفکریـ فرهنگیجامعهعربنقشداشته اند. یکیرسانههایجمعیهستندکهدرعصرارتباطات،تأثیراتگستردهایدرفکروفرهنگمردممنطقهداشتهاندودیگری،عواملمهاجرتیوتوریستیاستکهدررفتوآمدبینجوامععربوسایرنقاطجهان،تحولعمیقیرادرفکروفرهنگعربی،به ویژه،طبقهمتوسطآندرکشورهاییچونمصر،تونس،لبنان،عربستان،قطروحتیسوریهایجاد کرده است.

  1. کسری دموکراسی

عدمتوجهبهآزادیهایسیاسی،مشارکتسیاسیونهادسازیودریککلام،فقدانجامعهمدنی[۹]درکشورهایعربینیزازعواملداخلیمهمدربیداریونارضایتیمردمعرباست.بیشترکشورهایخاورمیانهعربیداراینظامهایسلطنتیوپادشاهیاندکهدرآن،حکومتدارایماهیتموروثیوخانوادگیاستومشروعیتمردمیودموکراتیکندارد. درایننوعحکومتها،مؤلفههایحکومتهایامروزیمانندانتخاباتآزاد،شایستهسالاری،نخبهگراییوآزادیهایفردیوجمعیوجودندارند. درنتیجه،دراینکشورها،جامعهمدنیکهمهمترینمشخصهآناستقلالازدولتاست،مجالبروزوظهورنیافتهاست (آدمی و دیگران، ۱۳۹۰).

ب. عوامل خارجی

  1. دخالت قدرت های بزرگ در پوشش همکاری

ازجملهعواملخارجیمهموتأثیرگذاردرجامعهعربکهتاحدزیادیموجباتنارضایتیمردمرافراهمکردهاست،دخالتهایبیموردقدرتهایخارجیغربیدراینکشورهاستکهعمدتادرپوششهمکاریانجاممی شود. ازآغازپیدایشدولتهایمستقلعربیپسازجنگجهانیدوم،چالشهایفراوانیپیشرویاقتدارسیاسیحاکمبرکشورهایمنطقهوجودداشته استکهمیتوانازآنباعنوانبحراناقتدارنامبرد (دلفروز، ۱۳۸۰: ۱۲۵) وحاکمانکشورهایعربیبهناچار،برایحفظحکومتشان،درکنارتقویتقواینظامی،بهاتحادباکشورهایخارجیرویآوردندکهپیامدهایآنباعثخفقانومتعاقباًکاهشبیشترمشروعیتشان شد.

  1. انقلاباسلامیایران

علاوهبراین،انقلاباسلامیایراننیزبهعنوانعاملیخارجی،تأثیراتزیادیدربیداریملتعربداشتهاست. اعطایباورمندیوآگاهیازتوانوقدرتخویشبرایاستحقاقحقوقپایمالشدهشانبود.درعینحال،نفسپیروزیانقلاباسلامیدرایران،حاویپیامهاییازجملهبازگشتبهفرهنگخودی،رشدوآگاهیدینیبرایملتهایعرببودهواینگمانهرادرذهنسوژهعربیایجادوتقویتنمودکهمیتوانباتمسکبهآموزههایقرآنیووحدتکلمه،طاغوتداخلیواستکبارخارجیراکهمانعاعمالارادهمردمهستند،شکستدادوارادهخودراتحققبخشید.اینپیامهاموجبشکلگیرینیروییبالندهدرملتعربشدوآنهارادرمسیربیداریاسلامیواعتراضبهحکومتهایاستبدادیشانقرارداد.

بنا به این توضیحات و ذکر عوامل دگرگونی ملت عرب، به طور ویژه به بررسی کشور سوریه و مراحل تکوین تعارضات جامعه این کشور می پردازیم.

بنا به نظر حسین رویوران، کارشناس مسائل سیاسی؛ حکومت سوریه، حکومتی دیکتاتوری است که نظام تک حزبی بعث سال ها قدرت را در دست دارد (رویوران در گفتگو با فرارو،۱۳۹۲). بدیهی است که دیکتاتوری در سوریه ناشی از ظهور نظام سیاسی اسد به وسیله کودتا، موروثی بودن خاندان حکومتی اسد، فساد سیاسی، حکومت اقلیت بر اکثریت، عدم وجود دموکراسی و به تبع عدم وجود جامعه مدنی و عدم وجود مشارکت مدنی است (ذوقی بارانی و دیگران، ۱۳۹۰) و بر حسب این موارد زمینه های شکل گیری تعارضات و نارضایتی جامعه سوریه و نهایتا بروز بحران در این کشور را در چند ویژگی حکومتی این کشور می توان بیان کرد، ویژگی هایی چون: فساد درون حکومت سوریه، سکولار بودن دولت سوریه، غیر دموکراتیک بودن و موروثی بودن حکومت این کشور.

۲-۲-۱- فساد سیستم اداری حکومت سوریه

فساد مالی و اداری از درجه مشروعیت و اثر بخشی دولت ها کم می کند، تا آن جا که می تواند دولت ها و نظام های سیاسی را با بحران مشروعیت و مقبولیت جدی مواجه کند و از هر نوع که باشد، ثبات و امنیت جوامع را به خطر انداخته و تهدیدی علیه امنیت ملی محسوب می شود( کیوان پناه، وبگاه آفتاب، ۱۳۸۸).

دستگاه اداری سوریه، دارای فساد بالای اداری است و رشوه در آن به شدت رواج دارد. بر اساس گزارش شفافیت بین الملل، سوریه با نمره ۵/۲ از ۱۰، رتبه ۱۲۷ بین ۱۷۸ کشور مورد بررسی را دارد. نکته جالب این گزارش، افزایش فساد مالی از سال ۲۰۰۲ تا کنون بوده؛ زیرا نمره این کشور در این سال ۵/۳ بوده است [۱۰]

۲-۲-۲- غیر دموکراتیک بودن حکومت سوریه

علاوه بر فساد اداری در حکومت سوریه، همانطور که ذکر شد این حکومت مانند عمده حکومت های عربی منطقه، حکومتی غیر دموکراتیک است و آزادیسیاسی،انتخاباتآزاد،رعایتحقوقشهروندیوحاکمیتقانونازدیگرمطالباتمردم استدرکهدرقالبدموکراسیخواهیمیگنجد(Hamilton, 2011). بیش از چهار دهه است که حزب بعث در این کشور حکومت را در دست دارد و انتخاباتی حقیقی بر پا نکرده است، آزادی بیان تقریبا در این کشور وجود ندارد و اعضا و جریان های اجتماعی آزادی سیاسی چندانی ندارند

در حوزه عوامل سیاسی در بعد دراز مدت باید گفت که سیستم کاملابسته، سرکوبگر و فاقد انعطاف بوده است. فقدان مطبوعات آزاد و منتقد نیز از جمله عوامل تاثیر گذار دیگر است. اما در بعد کوتاه مدت عوامل سیاسی باید گفت هرچند سیستم استبدادی بوده است اما دارای درجه ای از آزادی محدود مطبوعات نیز بوده است. جنبه دیگر نیز مسئول محسوب شدن کلیت نظام از دید افکار عمومی و مردم آن کشور است.

۲-۲-۳- موروثی بودن حکومت سوریه

از دیگر نکاتی که سبب خشم و نارضایتی شهروندان سوریه شده، موروثی بودن این حکومت و انحصار قدرت در دست حزب بعث است.حزب بعث از سال ۱۹۶۳ در سوریه به قدرت رسیده و اکنون به عنوان تنها حزب فعال و قدرتمند این کشور، بر تمامی درآمدها و فرصت‏های شغلی کنترل دارد و بیشتر پست‏های کلیدی کشور در اختیار اعضای این حزباست. که مجموع این عوامل و ویژگی های این حکومت، زمینه ساز خیزش مردم و برو بحران در این کشور شده است.

وضعیت سوریه در آستانه بحران

پس از درگذشت حافظ اسد (در نیمه سال ۲۰۰۰م)، بشار اسد فرزند دوم وی رهبری این کشور را به عهده گرفت (کتاب سبز، ۱۳۸۷: ۱۱۹) او در نخستین سال های زمامداری خویش تلاش کرد ضمن حفظ دستاوردهای مثبت دوران حافظ اسد در ابعاد گوناگون، همزمان اصلاحات و نوگرایی را در اداره کشور در پیش گیرد. در دوره دو الی سه ساله اصلاحات (۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵) که به بهار دمشق مشهور است به ایجاد فضای نسبتا باز سیاسی و تقویت جامعه مدنی پرداخت. ولی وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر در سال های اولیه حکومت جدید دمشق و در معرض اتهام قرار گرفتن سوریه به عنوان حامی تروریسم و از طرفی در پی آن اشغال افغانستان و عراق توسط نیروهای ائتلاف بین المللی و حضور ارتش امریکا و متحدان اروپایی آن در عراق، دولت اسد را با چالش جدی مواجه ساخت و روند اصلاحات این کشور را مورد تهدید قرار داد. بنابراین اسد، چشم پوشی از اصلاحات و تقویت و تحکیم جبهه مقاومت وایجاد بازدارندگی در مقابل تهدیدات امریکا و اسرائیل را تنها گزینه منطقی دمشق دانست. اما پس از گذشت دو سال از اشغال عراق که اسد در صدد پی گیری مجدد روند اصلاحات بود با توطئه منطقه ای و فرامنطقه ای ترور رفیق حریری نخست وزیر فقید لبنان ( ۱۴ فوریه ۲۰۰۵) رو به رو گشت که با ابتکار عمل واشنگتن و پاریس و همکاری عربستان سعودی قطعنامه، تحریم ها و مجازات هایی را علیه سوریه تحمیل کردند و ارتش سوریه در ۲۰۰۵ وادار به خروج از لبنان شد. پس از فائق آمدن دمشق بر مشکلات ناشی از مسئله ترور حریری، بشار اسد مجددا به احیا اصلاحات همت گماشت، اما جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه مقاومت در لبنان (ژوئیه ۲۰۰۶) و غزه ( دسامبر ۲۰۰۷) مشکلات امنیتی ـ سیاسی را بر سر راه اصلاحات و نوگرایی اسد به وجود آورد ( قاسمیان، ۱۳۹۲: ۵۵).

بشار در فاصله سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ م به منظور ارتقا و تحکیم جایگاه سوریه در منطقه و جامعه بین المللی و هم چنین گشودن درهای اقتصاد و صنعت سوریه به روی سرمایه های خارجی و ارتقای همکاری و همگرایی به کشورهای اروپایی،آسیایی، امریکای لاتین سفر کرده. او مهندسی و اجرای اصلاحات سیاسی و اقتصادی را در سایه توسعه اقتصادی و برنامه های توسعه پایدار ادامه داد اما تحریم های همه جانبه ی دولت های غربی از یک طرف و جریان های مخالف از طرف دیگر در روند حرکت این اصلاحات مشکلاتی را به وچود آورد.

بشار اسد با تحولات اخیر و بحران جاری در سوریه، اصلاحاتی را در زمینه سیاسی و اقتصادی آغاز کرد که به صورت تدریجی در حال انجام است. توسعه اقتصادی به منظور بهبود روند معیشت مردم، اصلاح قانون انتخابات، قانون احزاب، قانوت آزادی مطبوعات و لغو قانون برقراری موقعیت اضطراری، برگزاری همه پرسی قانون اساسی، برگزاری انتخابات پارلمانی و تشکیل کابینه جدید برخی از این موارد است.

۲-۳- آغاز بحران (مرحله برون داد تعارضات جامعه)

خیزش مردم کشورهای خاورمیانه عربی و شمال افریقا علیه حاکمان مستبد با آغاز در تونس و براندازی رژیم حاکم به سرعت دامنگیر مصر، لیبی،یمن، بحرین و سوریه شد. علل این جنبش ها را نمی توان صرفا مسئله ای سیاسی یا اجتماعی دانست، چرا که با بررسی انقلاب ها و شعار های انقلابیون می بینیم هر دو زمینه در پیدایش این شرایط موثر بوده اند( یوسفی، ۱۳۹۰: ۳۱). در این میان برخی از دولت ها که سیاست های اسلام هراسانه در پیش گرفته اند بر آن شدند تا شعارهای اسلام خواهانه این جنبش ها را کتمان و خواسته های انقلابیون را لیبرالیستی و دموکراتیک تعبیر نمایند که از این رهگذر با نفوذ در این جریانات، آن ها را به نفع خود مصادره کنند. پیش از تحولات عربی، ایران تنها از طریق روابط با ملت ها و جنبش های اسلامی توانسته بود نفوذ خود در منطقه را افزایش دهد که با بروز این تحولات و ظهور دولت های ملی اسلامی مانند مصر فرصتی برای ایران فراهم شد تا با دیگر دولت های عربی روابط نزدیکتری برقرار کند (برزگر، ۱۳۹۱: ۲۱).

با شروع جنبش های اجتماعی صلح آمیز در سوریه دولت این کشور که به حق باید آن را قوی ترین دستگاه سیاسی عرب در مقابل جهان غرب و رژیم صهیونیستی دانست به شدت مورد هجمه و فشار همه جانبه غرب قرار گرفت؛ لذا متفاوت با سایر انقلاب ها به سرعت محور عربی ـ غربی ضد حکومت بشار اسد تشکیل و در آن بهانه های بشر دوستانه توجیهی برای اقدامات سیاسی ـ نظامی شد.(Chossudovsky/2012)

جرقه بحران در سوریه در شهر مرزی درعا در تاریخ ۱۵ مارس ۲۰۱۱ با شعار نویسی چند دانش آموز نوجوان علیه نظام حاکم زده شد، متعاقب تنبیه این دانش آموزان، شایعاتی مبنی بر تجاوز به آن ها منتشر شد که این اقدام تظاهرات اهل سنت در شهر درعا را در پی داشت و اتحادی ( هرچند موقت و ناپایدار) میان معارضان سنی ایجاد کرد (Robert M. Darnin, Cfr,2011) این واقعه نقطه آغاز بحران سوریه بود چرا که پس از آن سرویس های امنیتی عربستان و اردن به تحریک مردم علیه دولت بشار اسد پرداختند.

بعدازشورشهاواعتراضهایپراکندهدردرعاکهیکشهرمرزیباجمعیتاندکبود،هجمهنرمافزاریوجنگروانیشبکههایخبریمخالفمحورمقاومتآغازشدواینرسانههابااستفادهازتبلیغاتوفنونعملیاتروانیمردمراعلیهحاکمیتسوریهبهاعتراضوشورشتحریکمیکردند. علی رغمایناقدامات،سوریهشاهدخیزشهایعمومیچندانینبودواعتراضهانوعادرشهرکهاوروستاهایحومهشهرهایکلانوبزرگسوریه،بروزیافت.درخلالایناعتراضهایمحدود،پراکندهوغیرمنسجم،کشورهایمنطقهبهویژهترکیه،قطروعربستانسعودیبهطورآشکارحمایتهایگستردهایازمعارضانسوریهدرداخلوخارجاینسرزمینبهعملآوردند.

بهطورکلیمیتوانچنیناستنباطنمودکهبحراناخیرسوریهنیزهمانندهرپدیدهسیاسی_امنیتیواجتماعیتحتتأثیردودستهبازیگرانداخلیوخارجیودربستریمستعدتحولیافتهوالگویتسریوروندآنتحتتأثیرمجموعهایازرفتارهاومواضعدوطرفتعارضشکلگرفتهاست.

فارغازابعادجمعیتی،جغرافیاییوساختاریدرادامهوتسریبحرانسوریه؛بحرانامنیتیسیاسیشهردرعا،بهدلایلیازجملهاشتباهاتسیاسیامنیتیبرخیازمسئولانمحلیایناستان،پسازاندکزمانیتغییرماهیتدادهودرقامتیکبحرانتمامعیارملیکهبقایدولتمستقرراتهدیدمیکندظاهرشدهوبهسایرحوزههایسیاستگذارینیزتسرییافت.

بهطورکلیبحرانسوریهدر۱۴ماهنخسترامیتوانبهسهدورهتقسیمکرد:) اسدالهی،۱۳۹۱)

الف.دورهاولازابتدایشروعبحراندراواخراسفندماه۸۹تاشهریورماه ۹۰٫ دراینششماهمخالفانتلاشکردندباکشاندنمردمبهخیابانها،نظامرابهچالشبکشنداماعدم مشارکتطبقهمتوسطوترکیبپیچیدهجامعهسوریه،موجب شکست آن ها شد.

ب.بعدازشهریور۱۳۹۰دورهدومآغاز شودوتااسفندماه۱۳۹۰ادامهداشت.درایندورههممخالفانوهمحامیانخارجیآنهابهتاکتیکحملهمسلحانهرویآوردند.درایندورهمخالفانباحمایتکشورهایغربیبهویژهفرانسه،آلمان،انگلیسوکشورهایعربیمانندقطر،عربستانسعودیواردفازعملیاتنظامیشدند.

کشورهایعربینامبردهتمرکزخودرابرسوریهمعطوفکردندوعضویتاینکشوررادراتحادیهعرببهحالتتعلیقدرآوردندودرمرحلهبعدی،موضوعاعزامناظرانعرببهسوریهرامطرحکردنداماگزارشاینهیئتبهنفعمخالفانواتحادیهعربنبود.قطروعربستانسعودیکهازاینوضعیتناراضیبودند،پروندهرابهشورایامنیتبردند.دورهدومبحراندرسوریهباحملهمتقابلارتشبهمخالفانوبازپسگیریتماممناطقبهویژهباباعمرووادلبتوسطارتشسوریهتمامشد.

ج. دورهسومتقریباازابتدایسال۱۳۹۱آغازشد.دراینمرحلهدیگرشاهدحملاتمسلحانهنیستیمومخالفانواردفازترور،بمبگذاری،عملیاتانتحاریوربایششدند.تلاشغرببرایتصویبقطعنامهشدیداللحنولازمالاجراییعلیهسوریهدرشورایامنیتباوتویروسیهوچینناکامماند، بههمینخاطرطرحجدیدیمطرحکردندکه بر اساس آن«کوفیعنان»دبیرکلسابقسازمانمللمتحدازطرفاینسازمانواتحادیهعرب،مأمورشدبانظامسوریهواردمذاکرهشود.کوفیعنانطرحیششمادهایبرایحلبحرانسوریهارائهداد.دراینطرحبهمواردیچونخروجارتشازشهرها،آزادیزندانیان،دادناجازهورودبهخبرنگارانخارجیبرایتهیهگزارشونهایتابحثمذاکرهبیننظامومخالفاناشارهداشت .هرچنداینطرحباحمایتروسیهوچینازمشروعیتبینالمللیبرخورداربودوبخشهاییازآنتوسطدولتسوریهاجراشد،امابامخالفبسیاریازبازیگرانسوریهمواجهودرنهایتشکستخوردشد.

۲-۳-۱- عوامل دخیل در تشدید بحران سوریه

در تحلیل نا آرامی های سوریه دو نگاه و دو سطح تحلیل متفاوت مشاهده می شود. عده ای از ناظران این نا آرامی ها را تنها امتداد جنبش های مردمی در خاورمیانه و شمال افریقا می دانند. در این نگاه؛ سوریه همانند سایر کشورهای عربی، گرفتار مشکلات و معضلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که مردم آن برای رهایی از این مشکلات، دست به اعتراض و مبارزه علیه رژیم زده اند( سراج: ۱۳۹۰). این کارشناسان بر این اعتقادند که معترضین برای دموکراسی فعالیت می کنند، خواهان حقوق سیاسی و آزادی هستند شبیه آن چه که در سراسر خاورمیانه و شمال افریقا رخ می دهد(Khorrami Assl:2011 ).از طرف دیگر، عده ای از ناظران بین المللی بر این اعتقادند که حوادث سوریه بیش از آن که منشاء داخلی داشته باشد دارای منبعی خارجی است و مشکلات داخلی سوریه عرصه و فرصتی برای بهره برداری و رقابت بازیگران منطقه ای و بین الملی ایجاد کرده است(Baroud2011)

– علل و زمینه های ناآرامی سوریه

– علل داخلی

سوریه مانند بسیاری از دولت ها و نظام ها، صاحب مشکلات عدیده زیر ساختی در حوزه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است؛ اما بی شک بحران موجود در آن معلول معادلات و مناسبات منطقه ای و فرامنطقه ای و هزینه ای برای ائتلاف با ایران و حمایت از مقاومت فلسطین است لذا باید آن کشور را آوردگاهی برای رقابت های استراتژیک توصیف نمود. (موسوی، ۱۳۹۱) در کنار مناقشات سیاسی، بحث عقیدتی ـ مذهبی (سنی، شیعه، علوی) و مباحث قومی (کرد، ترک، عرب)از جمله مسائل ریشه ای کشور سوریه به حساب می آیند؛ اما نه تا این حد که بحران و کشتاری به این گستره و در این بازه زمانی بیافرینند. از نظر داخلی، از یک سو گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه با ترکیبی ناهمگون از نظر ایدئولوژیک، اهداف و حتی ملیت نامتجانس و از دیگر سو نظام کنونی حاکم بر سوریه و به صورت مشخص ارتش سوریه به عنوان طرف های مستقیم مناقشه با داعیه حمایت مردمی و همراهی افکار عمومی می خواهند تا صحنه را به نفع خود رقم زنند.

استفاده از سایت های مختلف اینترنتی از جمله فیسبوک و تویتر و هم چنین ارائه گزارش های مستمر و لحظه به لحظه توسط کانال های ماهواره ای پر بیننده عربی مانند العربیه و الجزیره و تا حدودی BBC فارسی نقش بسیار مهم و اساسی در اطلاع رسانی، ترغیب و هدایت اذهان عمومی کشورهای منطقه به ویژه جوانان را داشته است. شیوه های مشابه اعتراضات از جمله شعارها و خواسته های مردم گواهی بر این ادعاست (موسوی زاده، ۱۳۹۰: الف: ۵۱)

علل خارجی

هرچند خواست های مردمی در تداوم بحران سوریه نقش مهمی دارند ولی با نگاهی به صف آرایی های منطقه، نقش عوامل خارجی در این اعتراضات را نباید نادیده گرفت. در مقیاس جهانی تلاش برای حذف اسد در سوریه از آخرین پرده های داستان فروپاشی شوروی و سناریوی تک قطبی شدن نظام بین الملل است (عزتی، مصاحبه حضوری، ۱۳۹۲). در مقیاس منطقه ای تداوم بحران سوریه به نوعی نتیجه رقابت بین دو جریان متعارض « مقاومت» و « محافظه کار» در منطقه خاورمیانه است. با آغاز بهار عربی شاهد بروز رقابت فزاینده بین جریان مقاومت شامل کشورهای ایران و سوریه و گروه های مقاومت حزب الله لبنان و حماس در مقابل جریان میانه رو شامل عربستان سعودی، اردن، جریان ۱۴ مارس لبنان به رهبری سعد الحریری و تشکیلات خودگردان فلسطین در منطقه خاورمیانه بوده ایم ( آجرلو، ۱۳۹۲: الف: ۱۷۷). با توجه به دژ مستحکمی که توسط ایران، سوریه و حزب الله لبنان در برابر استکبار و به ویژه رژیم صهیونیستی ایجاد شده و از طرفی تحولات سریعی که در کشورهای عربی در حال وقوع است، غرب از افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران بسیار نگران است، به همین جهت تلاش دارد تا ضمن سیاه نمایی اوضاع در سوریه، سیاست جمهوری اسلامی را به عنوان هم پیمان سوریه در برابر تحولات منطقه دوگانه جلوه دهد هم چنین باز به دلیل سرعت زیاد گسترش اعتراضات مردمی در منطقه، این اعتراضات مورد سرکوب حاکمان ظالم کشورهای منطقه با همکاری غرب به ویژه امریکا قرار می گیرد که نمونه بارز آن در کشور ملاحظه می شود (موسوی زاده، ۱۳۹۰: ب: ۵۱-۵۲).

در این میان فصل مشترک اهداف همه کشورهای منطقه و فرامنطقه در تشدید بحران کشور سوریه، کاهش نفوذ ایران در منطقه است.

بازیگران دخیل در تحولات سوریه در گام اول در قالب سه سطح تحلیل داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای و سپس در دو طیف همگرا و واگرا نسبت به دولت سوریه مورد بررسی قرار می گیرند.

۲-۳-۱-۱- عوامل داخلی

– حاکمیت رسمی سوریه

حاکمیت رسمی سوریه به عنوان طرف اصلی مناقشه در تحولات اخیر، متشکل از اجزای متنوعی است که موضع آن ها نسبت به آن چه که در سوریه می گذرد در هدایت تحولات اخیر بسیار حائز اهمیت است. در ادامه به طور مختصر به این عناصر و اجزای آن ها در قبال بحران اشاره می گردد.

الف. ارتش سوریه: ارتش سوریه در خدمت نظام سیاسی مستقر بوده و در بسیاری موارد توانسته حملات گروه های مسلح شبه نظامی را در هم کوبد. علی رغم تلاش فراوان معارضان سوری و حامیان خارجی آن جهت گسست در واحدهای ارتش و خلع قدرت آن، این نهاد همچنان انسجام خود را حفظ کرده است

ب. هیئت دولت: پس از حدود دو سال و بر خلاف آن چه که در جریان انقلاب لیبی گذشت و علی رغم تشویق و تطمیع عامل خارجی، در سوریه دولتی تا حدودی منسجم، سرکار است و زمام امور کشور را در دست دارد. در صورتی که با آغاز اعتراضات در مصر، یمن و لیبی؛ زمزمه ی خروج دولت مردان از نظام سیاسی پیشین به گوش می رسید. اما در سوریه هنوز چنین اتفاقی نیفتاده و به صورت بسیار اندک برخی مسئولان جدا شده اند.

ج. نیروهای امنیتی و انتظامی: نیروهای امنیتی و این نیروها به رغم خستگی فراوان هنوز وفاداری خود را به دولت نشان دادند و یکپارچگی خود را در مقابل جریان معارض حفظ کرده اند.

د. حزب بعث و جبهه ملی ترقی خواه سوریه: اگرچه با تصویب قانون اساسی جدید در دولت، در ساختار سیاسی و حزبی این سرزمین تحول زیادی رخ داده ولی این تشکل های سیاسی هنوز خود را تابع دولت بشار اسد می دانند و انشعابی در آن ها رخ نداده است و به طرح اصلاحات با بشار اسد پایبند هستند.

ه. عشایر: عشایر سوریه حدود ۲۵ الی ۳۰ درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. اغلب شیوخ عشایر که در استان های مرزی زندگی می کنند به دولت بشار وفادار هستند ( کتاب سبز، ۱۳۸۷: ۵۰-۸۷). گرچه برخی از این طیف به جریان معارض پیوستند ولی در مجموع عشایر سوریه هنوز در دایره نظام این کشور هستند.

و. اقلیت ها: به طور کلی در سوریه حدود ۴۲ طایفه قومی و فرقه های متعدد مذهبی و دینی وجود دارد. هم چنین این کشور واجد تنوع مذهبی است و اقلیت هایی چون علویان، دروزیان، اسماعیلیان، مسیحیان و شیعیان روی هم رفته جامعه اقلیت های مذهبی سوریه را تشکیل می دهند. این اقلیت ها طرفدار بقای اسد در مسند قدرت هستند به دلیل آن که در سایه حکومت بشار اسد احساس امنیت می کنند (Cia, 2012)

ز. دمشق و حلب: علی رغم گذشت ماه ها از آغاز بحران و تهاجم نظامی و فعالیت معارضان، دمشق و حلب به عنوان پایتخت سیاسی و قطب اقتصاد سوریه، هنوز تحت حاکمیت دولت بشار اسد هستند.

– جریان معارضان در سوریه

طرف دیگر منازعه و درگیر در سوریه جریان معارض است. طیف معارضان بسیار متنوع بوده و می توان بر مبنای یک یا چند ویژگی خاص آن ها را طبقه بندی نمود مانند؛ مذهب، طبقه، ایدئولوژی، موقعیت جغرافیایی و غیره.

ـ بر اساس موقعیت جغرافیایی: بر این اساس می توان معارضان سوری را به معارضان داخل در خاک سوریه و معارضان خارج از مرزهای این کشور تقسیم نمود. هم چنین دسته دوم در دو طیف ساکن کشورهای منطقه مانند؛ ترکیه، قطر، اردن، مصر و عربستان سعودی و ساکن غرب در اروپا و امریکا قابل دسته بندی هستند (Baroud, 2011)

ـ بر اساس سابقه و پیشینه مبارزاتی: می توان آن ها را به جریان معارض سال ۲۰۱۱ م و معارضان سنتی تقسیم بندی نمود. در همین راستا می توان از یک گروه بندی دیگر نیز نام برد: معارضان سنتی حزب بعث دوران حافط اسد و معارضان نوگرا در دوران بشار اسد.

ـ بر اساس انگاره های منبعث از آموزه های مذهبی: بر این اساس جریان معارض متاثر از اسلام سیاسی، جریان اسلام رادیکال و نیز معارضان سلفی همگی گونه ای خاص از جریان معارض هستند که تحت تاثیر عامل مذهب وارد فرایندهای سیاسی و اجتماعی شده اند. (Rabinovich, 2011)

ـ بر اساس روش مبارزه: می توان از معارضان مسالمت آمیز، معارضان مسلحانه و تخریبی، معارضان اصلاح طلب و معلرضان برانداز در سوریه اشاره نمود.

ـ بر اساس عامل ایدئولوژی: بر این مبنا که به نحوی هدایت گر عمل افراد بوده می توان به پنج جریان معارض در سوریه اشاره نمود:

اول. جریان معارض اسلامی: شامل گروه هایی نظیر اخوان المسلمین، معارضان سلفی و جریان معارض اصلاح طلب اسلامی (کیایی، ۱۳۹۱).

دوم: جریان معارض چپ: متشکل از طیف متنوع گروه ها و جریان های متاثر از مارکسیسم و سوسیالیسم است.

سوم: جریان معارض لیبرال و لائیک: در این جریان ها انواع معارضان پیرو مکاتب غربی وجود دارد. اغلب تشکل های دخیل در این طیف غرب بنیاد بوده اند و دست کم در مراحل اولیه پیدایش در اروپا شکل گرفته اند.

چهارم. جریان معارض جدید: این جریان فاقد هویت ایدئولوژیک بوده و مبنای اعتراض آن ها تا کنون مشخص نشده است. غالبا از جوانان فعال در بحران سال ۲۰۱۱ بوده و از روش های نوین و ابزارهای ارتباطی برای بیان اعتراض و مواضع خود استفاده می کنند.

پنجم. جریان معارض عربی و ملی: این جریان که متفاوت از ملی گرایان سوری هستند، معارضان عمدتا دلبسته علقه های عربی و متاثر از ایده های پان عربیستی بوده و منتقد جهت گیری های اسد در سیاست خارجی، یعنی دوری از جبهه ارتجاع و محافظه کار عرب و در عوض نزدیکی به ایران و محور مقاومت می باشد.

ـ بر اساس عامل نژاد و قومیت: بر مبنای تمایزات قومی و نژادی میان گروه های مختلف هویتی شکل گرفته و بسط می یابد. برای مثال در سوریه می توان به معارضان کرد یا آشوری و سریانی اشاره کرد.

حال به منظور دست یابی به یک تقسیم بندی جامع از معارضان سوریه که تا حد امکان منعکس کننده سازمان ها و افراد دخیل در بحران سوریه باشند معارضان را در دو طیف کلی داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می دهیم:

الف. جریان معارضان داخلی در سوریه: جریان « همبستگی ملی نیروهای تغییر دموکراتیک در سوریه» که تا حدود زیادی رهبری معارضان داخلی سوریه را بر عهده دارد، در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۱ در دمشق اعلام موجودیت کرده و شامل پانزده گروه قومی، گروه هایی با گرایشات چپ و نیز گروه هایی از اکراد سوریه است. از جمله احزاب و گروه های سازمان یافته در این ائتلاف می توان به گروه های زیر اشاره کرد:

ـ اتحادیه احزاب سوسیالیست دموکرات عرب

ـ حزب سوسیالیست های عرب

ـ حزب دموکراتیک بعث

ـ حزب کمونیستی کار

ـ حزب چپ اکراد

ـ حزب مارکسیست های سوریه

ـ اتحادیه دموکراتیک اکراد

ـ حزب دموکراتیک اکراد سوریه ( ساینس مانیتور، آوریل ۲۰۱۲)

بجریان معارضان خارجی در سوریه: به طور کلی معارضان خارجی دولت دمشق در قالب شورای ملی سوریه شناسایی می شوند. این جریان تحت حمایت امریکا و اتحادیه اروپا و هم چنین با بهره گرفتن از تسهیلات ترکیه و اعراب خلیج فارس شکل گرفت. این شورا متشکل از سه جریان عمده سیاسی است:

یک. جریان اخوان المسلمین که حدود ۴ دهه با حزب بعث و نظام سیاسی حاکم در سوریه درگیر بوده است. اخوان المسلمین در حوادث سال ۲۰۱۱ سوریه از امکانات قطر و عربستان سعودی به خوبی بهره مند شد. تاکتیک مبارزه اخوان المسلمین امتیاز دهی به لیبرال ها و لائیک های معارض با دمشق است تا با بهره گرفتن از پتانسیل آن ها علیه حکومت سوریه بتوانند پس از سرنگونی بشار اسد به مسند قدرت برسند. رهبری اخوان المسلمین سوریه در انحصار اهالی شهر حماء است (کیایی، ۱۳۹۱).

دو. جریان اعلامیه دمشق که در سال ۲۰۰۵ سازمان یافت و در پی تحولات ۲۰۱۱ دوباره احیا شد. این جریان خط مشی لیبرال و لائیک دارند (آجرلو، ۱۳۹۰: ۵۹-۵۰).

سه. ائتلاف لیبرال ها و لائیک ها که در ماه های اولیه بحران در سوریه به ابتکار فرانسه سازمان یافت. غرب و متحدان منطقه ای آن در صدد حاکم کردن این جریان در بنای آینده سیاسی سوریه هستند.

چهار. ارتش آزاد سوریه: از دیگر گروه های معارض خارجی سوریه که مسلحانه است، می توان به جریان ارتش آزاد[۱۱] اشاره کرد. ارتش آزاد (FSA)[12]، اصلی ترین مخالفان مسلح دولت مرکزی سوریه است. این ارتش در ۲۹ جولای ۲۰۱۱ توسط افسران و سربازان فراری ارتش سوریه و برای عملیات نظامی و سرنگونی بشار اسد تشکیل شد. هرچند این جریان به طور کامل از تجهیزات و تسلیحات غربی برای نبرد مسلحانه با ارتش سوریه برخوردارند، اما اختلافات شدید بین آن ها این جریان را به سمتی هدایت کرده که نمی توان برای نا امنی در سوریه به آن ها تکیه کرد (تحلیل، ۱۳۹۱).

از دیگر گروه های مسلحی که در جریان ناامنی سوریه می توان به آن ها اشاره کرد جنگجویان خارجی هستند که در قالب گروه ها و سازمان های جهادی در سوریه فعالند. دولت سوریه همچنین القاعده را در حوادث این کشور دخیل می داند. چندین بمب گذاری بزرگ در دو شهر بزرگ سوریه یعنی دمشق و حلب به یک گروهی به نام «جبهه النصره » نسبت داده شده است (تابناک، شورشیان مسلح سوریه، ۱۳۹۰).

-احزاب و سازمان های کرد سوریه

اکراد سوریه در جریان بحران کنونی سوریه دارای جایگاه مهمی بوده و نقش مهمی در آن دارند. کردهای سوریه و طیف های مختلف آن ها گرچه طی سال های اخیر با مشکلات ساختاری متنوعی رو به رو بوده اند، ولی نسبت به جنبش معرضان و رخدادهای اخیر سوریه موضع مستقل داشته و با اغماض می توان گفت که آن ها عمدتا در پی دست یابی به مطالبات سنتی و تاریخی خود بودند.کردهای سوریه در استان های حسکهو مرزهای سوریه با ترکیه و عراق و بطور پراکندهدر حلب و دمشق زندگی می کنند ( Jordi, CMEC, 2012) رخدادهای اخیر سوریه در فعال سازی و تحرک جامعه کردی و سازمان ها و احزاب سیاسی آن نقش مهمی داشته است. اما کردهای سوریه و طیف های سیاسی و فرهنگی آن ها گرچه با مشکلات و معضلات ساختاری روبرو بوده اند، ولی نسبت به جنبش اعتراضی اخیر و رخدادهای جاری سوریه مواضع مستقل اتخاذ کرده اند. معارضان سوریه در خارج تحت تاثیر ترکیه سعی در بهره گیری از پتانسیل های جنبش کرد بدون دادن امتیازاتی به آنان دارند در مقابل جریان های سیاسی کرد در ازای حضور فعال در جبهه تعارض با دمشق؛ خواهان امتیازات ملی و محلی هستند. از جمله موارد مدنظر آن ها به رسمیت شناختن قوم کرد به عنوان دومین قومیت سوریه و هم چنین تلاش برای ایجاد دولت خودگردان در کردستان سوریه می باشد (Millre, Foreing Policy, 2012).

در جریان معارض داخلی سوریه حدود ۶۵ حزب و سازمان خرد و کلان کردی حضور دارند.

۲-۳-۱-۲-عوامل منطقه ای

تحولات داخلی سوریه همانطور که گفته شد تا حد بسیاری تحت تاثیر عوامل خارجی است و هدایت جریان معارض در خارج از سوریه روشن ترین گواه این مدعاست. بر این مبنا حتی می توان ادعا کرد که فتنه حاضر در سوریه در اساس خارجی است و دو محور «ریاض، دوحه و آنکارا» از یک طرف و محور «انگلیس، فرانسه و امریکا» از طرف دیگر عهده دار هدایت تحولات سوریه و تحریک معارضان داخل هستند. بر این مبنا در این بخش به بازیگران منطقه ای دخیل در تحولات سوریه توجه شده و این دسته از کنش گران در قالب دو طیف همسو با سیاست های دولت سوریه و مخالفان دولت اسد بررسی می گردند (نیاکویی و بهمنش ،۱۳۹۱؛ ۱۸).

– طیف همگرا با دولت سوریه

– عراق

پس از اشغال عراق توسط امریکا در ۲۰۰۳، دو کشور سوریه و عراق طی سال های اخیر با وساطت جمهوری اسلامی مسائل حساسیت آفرین میان خود را حل و فصل کردند و در مسیر عادی سازی و ارتقای روابط دو جانبه خود گام

 


 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...