پردیس قم دانشکده مدیریت شناسایی و رتبه بندی مولفه های هوش معنوی کارکنان |
جدول 2-9: مدل هوش معنوی از دیدگاه سیندی ویگلزورث… 54
جدول 2-10: ویژگی های هوش معنوی و رویه هایی که می توان آن را افزایش داد: 58
جدول 2-11: مقایسه افراد به لحاظ هوشمعنوی… 60
جدول 3-1 : شکل امتیاز دهی به پرسشنامه. 81
جدول 3-2 : تعیین روایی مولفه های هوش معنوی کارکنان.. 83
جدول 3-3:نظرات خبرگان در خصوص پرسشنامهی هوش معنوی… 84
جدول 3-4 : آلفای کرونباخ مربوط به هر یک از عوامل موثر بر هوش معنوی کارکنان.. 87
جدول 4-1 : توزیع فراوانی افراد بر حسب سازمان مورد بررسی… 94
جدول 4-2 : توزیع فراوانی افراد بر حسب تحصیلات… 95
جدول 4-3 : توزیع فراوانی افراد بر حسب سابقه خدمت…. 96
جدول 4-4: بررسی وضعیت نرمال بودن مولفه های هوش معنوی کارکنان.. 98
جدول 4-5 : وضعیت میانگین و انحراف معیار رعایت مولفه های هوش معنوی… 99
جدول4-6 : نتایج آزمون میانگین یک جامعه آماری برای رعایت مولفه های هوش معنوی… 100
جدول 4-7: معنی داری آزمون فریدمن برای مولفه های هوش معنوی کارکنان.. 102
جدول4-8: اولویت بندی مولفه های هوش معنوی کارکنان بر حسب میانگین رتبه با بهره گرفتن از تحلیل واریانس فریدمن.. 103
جدول4-9: اولویت بندی مولفه های هوش معنوی بر حسب میانگین رتبه با بهره گرفتن از تحلیل واریانس فریدمن تقریبی… 104
جدول 4-10: جدول آنالیز واریانس مولفه های هوش معنوی در مراکز منتخب…. 105
جدول 4-11: نتایج آزمون شفه. 106
جدول 4-12: نتایج آزمون شفه. 107
جدول 4-13: نتایج آزمون بارتلت و KMO… 108
جدول4-14: ارزش ویژه عامل ها و واریانس آنها بعد از چرخش…. 109
جدول 4-15:ماتریس چرخیده شده اجزاء. 110
جدول 4-16: خلاصه بررسی وضعیت نرمال بودن مولفه های هوش معنوی کارکنان.. 114
جدول 4-17: خلاصه نتایج تحلیل وضعیت هریک از مولفه های هوش معنوی… 115
جدول 4-18: اولویت بندی مولفه های هوش معنوی بر حسب میانگین رتبه. 115
جدول4-19: خلاصه تحلیل نتایج بررسی تفاوت مراکز منتخب در خصوص مولفه های هوش معنوی… 116
جدول4-20: ارزش ویژه عامل ها و نام گذاری آنها 116
فهرست شکلها
شکل 2-1: رابطه هوش ها ( ویگلزورث، 2004). 17
شکل 2-2 : سلسله مراتب نیازهای انسان از دیدگاه مزلو. 33
شکل 2-3: سلسله مراتب نیازهای انسان از دیدگاه هوش معنوی… 33
شکل 2-4: مولفه های هوش معنوی از دیدگاه نوبل و وگان.. 42
شکل 2-5: مدل مفهومی تحقیق.. 72
شکل3-1: نمودار فرایند انجام تحقیق.. 75
این مطلب را هم اگر خواستید بخوانید :
نمودار 4-1 : توزیع فراوانی افراد برحسب سازمان مورد بررسی… 95
نمودار 4-2 : توزیع فراوانی افراد برحسب تحصیلات… 96
نمودار 4-3 : توزیع فراوانی افراد برحسب سابقه کار. 97
- مقدمه:
انسان موجودی چند بعدی است که برای رسیدن به کمال و موفقیت درامور کاری و روزمره، نیازمند درک همه ابعاد وجودی خود و فهمیدن موقعیت های مختلفی است که در آنها قرار می گیرد. در این میان بعد وسیعی مانند “معنویت” که بر بسیاری از جنبه های وجودی و عرصه های زندگی انسان موثر است، اهمیت ویژه ای می یابد. “معنویت” حالتی را برای فرد ایجاد می کند که انسان به دنبال خویشتن خود بوده و به فکر تفکر در اموری فراتر از مسائل روزمره بپردازد و به دنبال معنای زندگی و هوشیاری و آگاهی در سطح متعالی باشد. می توان گفت هوش معنوی همان هوشی است که به کمک آن به تجزیه و تحلیل مسائل اساسی در زندگی و حل مشکلات پرداخته، به فعالیت خود ارزش و معنا می دهیم و اعتبار رفتارهای خود را بررسی کرده، آگاهانه در مورد عملکردمان تصمیم گیری میکنیم. به عبارتی افراد زمانی از هوش معنوی استفاده می کنند که بخواهند از ظرفیت ها و منابع معنوی برای تصمیم گیری های مهم بهره برداری کنند. هوش معنوی در ایجاد ارزش ها و دیدگاه های افراد نقش عمده ای ایفا می کند( حریری، 1390).
تعاریف متعددی از هوش معنوی وجود دارد. اما، بطور ساده می توان گفت هوش معنوی توانایی به کارگیری و بروز منابع، ارزش ها و کیفیت های معنوی است ، به گونه ای که بتواند کارکرد روزانه و آسایش فکری را ارتقا دهد. با دشوار شدن چالش های زندگی در جهان پیچیده امروز و لزوم برخورداری انسان از توانمندی های روحی و ظرفیت های معنوی که یاریگر وی در مسیر شناخت خویشتن واقعی خود باشد، مطالعات هوش معنوی در دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است اما با توجه به تفاوت نحوه ابراز هوش معنوی در فرهنگ های مختلف، پژوهش حاضر به دنبال شناخت عوامل موثر بر هوش معنوی کارکنان با توجه به فرهنگ ایران و ارائه راهکارهایی در جهت افزایش میزان مولفه های هوش معنوی در میان کارکنان میباشد.
بر این اساس در فصل حاضر به کلیات تحقیق که شامل: بیان مساله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف، سوالات، قلمرو تحقیق، جامعه و نمونه آماری، و در نهایت تعریف عملیاتی واژگان کلیدی پرداخته می شود.
- بیان مساله
در آستانه ورود به آینده ای متفاوت و پیچیده، صاحب نظران علم مدیریت و سازمان بر این نکته تاکید دارند که موفقیت در محیط کاری به مفهومی فراتر از مهارت های تکنیکی آکادمیک که هوش عمومی نامیده می شود (موسوی و دیگران، 1390: 66)، بستگی دارد. اگرچه از آغاز مطالعه هوش غالبا بر جنبه های شناختی آن نظیر حافظه، حل مساله و تفکر تاکید شده، امروزه نه تنها جنبه های غیرشناختی هوش، یعنی توانایی عاطفی، هیجانی، شخصی و اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد، بلکه در پیش بینی توانایی فرد برای موفقیت و سازگاری در زندگی نیز مورد اهمیت واقع شده است (نادری و دیگران، 1389: 127). در حال حاضر دیگر IQ وEQ پاسخگوی همه نیازها نیست، بلکه انسان ها نیاز به عامل سومی دارند که هوش معنوی نامیده می شود (واندر والت[1]، 2006: 39). ورود مفاهیمی همچون اخلاق، حقیقت، باور به فرا یا نیرویی برتر، درستکاری، وجدان، راد مردی و گذشت، اعتماد، بخشش، مهربانی، معناجویی در کار، همبستگی با همکاران، نوع دوستی به محیط کاری و افزایش پژوهشهای نوین با مفاهیم نوین، همه حکایت از ظهور پارادایم جدیدی دارند(رجایی،1389: 27). هنسن (2001) اشاره می کند که نیازهای کارکنان به لحاظ نوع و حجم تغییر یافته است. سازمان های کنونی در صورتی موفق خواهند بود که به طور کامل به ابعاد زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی کارکنان توجه کنند (موسوی و دیگران، 1390: 67).
هوش معنوی به عنوان یکی از مفاهیم جدید هوش، در بر دارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مساله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و … شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطراف و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید (نادری و دیگران، 1389: 128). در واقع هوش معنوی که می توان آن را یکی از جنبه های کاربردی مفهوم معنویت دانست، استفاده از توانایی ها و منابع معنوی می باشد، طوریکه افراد بتوانند تصمیمات معنادار اتخاذ کنند، درباره موضوعات وجودی تعمق کنند و نیز برای حل مشکلات روزمره خود تلاش کنند(فرهنگی و دیگران، 1388: 37). بنابراین هوش معنوی جنبه های ذهنی و ناملموس معنویت را با اقدامات و مسائل افراد در دنیای عینی و ملموس ترکیب می کند ( دوستار و همکاران[2]، 2012: 55). هوش معنوی برای کارکرد اثربخش بهره هوشی و هوش عاطفی ضرورت دارد. زوهر و مارشال آن را هوش غایی ما می دانند. هوش معنوی افراد را خلاق می کند، چون به افراد کمک می کند قواعد را جایگزین کنند و با مرزها بازی کنند. به ما توانایی تمیز و انتخاب می دهد . ما را سرشار از شفقت و ادراک می کند، و به ما کمک می کند محدودیت ها را ببینیم (فرهنگی و دیگران، 1388: 37). این هوش به فرد، دیدی کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها می دهد و او را قادر می سازد به چارچوب بندی و تفسیر مجدد تجارب خود پرداخته، شناخت و معرفت خویش را عمق بخشد (غباری بناب و دیگران، 1386: 134). افراد دارای هوش معنوی بالا، انعطاف پذیر هستند، درجه بالای هشیاری نسبت به خویشتن را دارند، توانایی برای رویارویی با مشکلات و دردها و چیره شدن بر آن ها را دارند. همچنین الهام از طریق ارزش ها و بصیرت ها، اجتناب از بد کردن به دیگران، تفکر وحدت گرا، پی بردن به روابط بین اشیاء و پدیده های مختلف، جستجو برای پاسخ دادن به سؤا لهای اساسی، عدم وابستگی به دیگران و مقاومت در برابر شیوه ها و سنتهای معمول جامعه، از ویژگی های دیگر آ نها است (زارع و دیگران، 1391: 61).
بررسی مفاهیم نظری موجود نشان می دهند که علی رغم اهمیت هوش معنوی و تاثیر آن بر محیط کار، این عامل هنوز به خوبی مفهوم سازی نشده است.در واقع به لحاظ اینکه هوش معنوی که جنبه کاربردی معنویت است، از دیدگاه های مختلف نگریسته شده است، دارای مفهوم سازی ها و بنابراین معیارهای سنجش متفاوتی می باشد. با توجه به مطالب ارائه شده، تحقیق حاضر به دنبال شناسایی مولفه های هوش معنوی بر اساس متون موجود و ارائه راهکارهایی در جهت بهبود وضعیت مولفه های هوش معنوی کارکنان می باشد.
- ضرورت و اهمیت تحقیق:
سازمانها نیاز دارند که به طور پیوسته محیط کار کارکنان خود را بازنگری کنند بطوریکه کارایی، اثربخشی و عملکرد آنان را بهبود بخشند. هر سازمانی باید بتواند عوامل دارای تاثیر مشخص بر محیط کار را شناسایی و تقویت نمایند. امروزه هوش معنوی بخش زیادی از این عوامل را در بر دارد. برای رسیدن به تعریف مشخص و قابل سنجشی از این عوامل باید هوش معنوی در محیط کار مورد شناسایی و بررسی قرار گیرد. تا بتوان پس از شناسایی و بررسی، در جهت تقویت آنها گام برداشت.
در موارد بسیاری، سازمانها به افرادی نیاز دارند که به نفع سازمان و فراتر از وظایف مقررشان تلاش کنند. این امر به ویژه در سازمانی همچون مراکز فرهنگی آموزشی به دلیل پیچیدگیهای امر آموزش، اهمیت به سزایی دارد. داشتن مدیران و کارکنانی که ارزشها و اهداف مراکز فرهنگی و آموزشی در آنها درونی شده باشد بطوریکه این ارزشها را متعلق به خود بدانند، روی بهبود حضور و فعالیت آنها در محیط کار اثر میگذارد. اگر این یکسویی ارزشها و اهداف و به طور کلی برقراری ارتباط معنایی و ارزشی در کارکنان مراکز آموزشی وجود نداشته باشد، هیچگاه نمی تواند کارائی بالایی از چنین محیطهایی انتظارداشت.
از طرفی در محیط پر تلاطم امروزی کارکنان به هوشی عمیقتر، به منظور معنادار شدن کار و حل مسائل پیچیده و هدفشان در زندگی و تلاش هرچه بیشتر برای انجام کارشان نیاز دارندکه حل مشکلات و مسائل پیش روی سازمان از طریق هوشمعنوی می تواند به تلاش هر چه بیشتر فرد در سازمان کمک کند. خلاقیت، معنا و هدف، عمیقترین انگیزانندهها برای هر انسانی است.آنها فرایندهای روانشناختی و احساسی نیستند. و در منطقه روحی انسان قرار دارند ( جورج[3]، 2006: 3).
در این پژوهش معنا، که یکی از مولفههای هوشمعنوی است مورد توجه مستقیم قرار گرفته است. دستهبندی سه هوش منطقی، هیجانی، معنوی را میتوان اینگونه بیان کرد که:
هوشمنطقی (چیستی) حقایق و اطلاعات، و استفاده منطقی و تجزیه و تحلیل در تصمیم گیری را اداره می کند. هوشعاطفی (چگونگی) برای درک و کنترل احساسات و عواطف خود، وقتیکه در مورد احساسات دیگران حساس میشویم است. هوشمعنوی(چرائی) برای:
- پیداکردن و استفاده از عمیقترین منابع درونی که از ظرفیت قدرت تحمل و سازگاری میآید
- توسعه حس روشن و ثابت شناختی به عنوان فردی که به دنبال تغییر ارتباطات محیط کاری است
- قادر بودن نسبت به تشخیص معنای واقعی حقایق و شرایط، و ایجاد محیط کاری معنادار
بدین منظور در این تحقیق شناسایی مولفههای هوشمعنوی به عنوان عوامل موثر بر محیط کار مورد بررسی قرار گرفته است.
- اهداف تحقیق:
هدف اصلی: شناسایی مولفه های هوش معنوی کارکنان در مراکز فرهنگی آموزشی منتخب استان قم
اهداف فرعی:
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-07-05] [ 06:06:00 ق.ظ ]
|