کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


جستجو




آخرین مطالب


 



آیا سطح تحصیل علوم دینی در میزان روحیه مدارای افراد تاثیر دارد؟
آیا تفاوتی در سطح مداراگری افرادی که در جوامع پلورالیسم پرورش یافته اند با افرادی که در جوامع متعصب رشد یافته اند وجود دارد؟
۱-۶- محدودیت های پژوهش
در انجام این تحقیق موانع و مشکلات فراوانی وجود داشت که مرحله جمع آوری داده ها را با چند ماه تاخیر مواجه ساخت مهمترین مسئله عدم همکاری مسئولین مدرسه بین المللی امام خمینی (ره) بود به گونه ای که بعد از ۳ ماه پیگیری و عدم دریافت جواب مثبت، با توجه شرایط پیشرو، مجبور شدیم برای انجام مصاحبه با دانشجویان این موسسه از راه های غیر سازمانی استفاده کنیم که این روش مشکلات و نگرانیهای فراوانی را بهمراه داشت.از جمله صرف چند روز وقت برای یافتن یک مشارکت کننده قابل قبول.
دانلود پایان نامه
دیگر مشکل پیش روی این تحقیق مسئله تنوع فرهنگ ها و زبان ها خصوصا در دانشجویان مدرسه عالی المهدی (ع) بود.برداشت های اشتباه از سوالات توسط برخی از دانشجویان موجب میشد بعضا یک سوال چندین بار همراه با مثال، توضیح و حاشیه پرسیده شود تا برای دانشجویان واضح گردد، که با توجه به این مشکل و حساسیتهای موجود چه از طرف دانشجویان و چه از سوی مسئولین محترم این مدرسه، مصاحبه با دانشجویانی که ماه های اولیه حضور ایشان در ایران و این مدرسه است میسر نشد.
فصل دوم:
مروی بر ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱- ادبیات موضوع
موضوع روحیه مدارای دینی در جوامع همزمان با اوج گرفتن جزمی نگری در تمامی شاخه های معرفت در کلیسای قرن پانزدهم در اروپا مطرح گردید و در طی چند قرن این موضوع و مولفه های تشکیل دهند یا نقض کننده آن، از زوایای مختلف توسط اندیشمندان مورد بحث قرار گرفت، باید اشاره نمود که مفهوم کلی این اصطلاح در طول سالیان تغییر ماهوی یافته و بکلی دگرگون شده است. در این بخش خلاصه ای از نظریات ارائه شده در رابطه با روحیه مدارای دینی که چهارچوب مفهومی کار از آن برداشت شده است ارائه میگردد.
۲-۱-۱ جان لاک[۱۹]
جان در دوره ای از تاریخ اروپا زندگی می کرد (قرن ۱۷) که با گسترش اندیشه های مذهب پروتستان شکاف بین پیروان دین مسیحیت در حال گسترش بود و مذهب پروتستان[۲۰] با رواج اعتقاد به این باور که انسانها بدون نیاز به کشیش میتوانند با خداوند ارتباط برقرار کنند زمینه سست شدن اندیشه وجود یک مذهب واحد مطلق را به وجود آورده بود.
لاک مقاله‌ای درباره بردباری را که پس از جنگ‌های مذهبی اروپا نوشت و در آن سه محور اصلی را که از اندیشه پروتستان برداشت کرده بود عنوان نمود و در آن موضوع بردباری مذهبی ارائه داد که عبارت بودند از:
۱) قضاوت دنیوی (در مورد قضاوت در سیستم قضایی دولت به طور خاص و قضاوت شخصی انسان‌ها به طور کلی) قادر نیست به طور دقیق حقیقت ادعاها را در دیدگاه‌های مذهبی رقیب یکدیگرارزیابی کند؛
۲) حتی اگر قضاوت دنیوی می‌توانست این کار را انجام دهد، اجبار جامعه به یک “دین راستین” اثر مطلوبی نمی‌داشت، زیرا عقاید نمی‌توانند با خشونت تحمیل شوند؛
۳) وادار کردن جامعه به یکنواختی دینی منجر به ناهنجاری‌های اجتماعی [۲۱]بیشتری نسبت به تنوع دینی خواهد شد (Alistair 1998, 125).
لاک بر اعتقاد پروتستان اصرار می ورزید که از لحاظ مذهبی تنها ایمان قلبی در نزد خداوند پذیرفتنی است و چنین ایمانی را نیز نمی توان به زور تحمیل کرد. لاک همچنین استدلال می کند که سرکوب، سیاست موثری نیست، زیرا اجبار ممکن است بتواند به ظاهر فرد را وادارد، اما نمی تواند موجب گسترش عقیده ای در روح او گردد، تنها نتیجه اعمال قدرت گسترش نفاق، تظاهر و ریاکاری است. بنابراین سیاست سرکوب گرانه در زمینه عقاید از نظر اخلاقی زیانبار است و به طریق اولی موجب هدایت کسی به راه راست نمی گردد. کلیسا میتواند براساس معیارهای که خود بر می گزیند، اعضا و مومنان خود را مشخص و دیگران را اخراج کند ، ولی نمی تواند آنانی را که به اصول عقاید آن اعتقاد ندارند را مجازات نماید .از سوی دیگر دولت نمی تواند هیچ نوع عقیده ای را تبلیغ ویا سرکوب کند، البته برای دولت این حق را قائل می گردد که در امور اخلاقی مردم دخالت نماید، لیکن لاک بر این باور است که موضوع عقیده به مذهب با موضوع اخلاق عمومی متفاوت است، بدین معنا اخلاق و دین از یک جهت اساسی از یکدیگر متمایز هستند (بشرویه ۱۳۷۷، ۴۹).
۲-۱-۲ جان استوارت میل[۲۲]
میل از تساهل دفاع می کرد زیرا بر این عقیده بود که آزادی و فردیت متکثر دارای بالاترین ارزشهای اخلاقی می دانست، ارزشهایی که به اندیشه مجال بیشتری می دهند و انسانهای عالی تری پدید می آورند.
از محدودیت هایی که بوسیله قرارداد های نانوشته اجتماعی (سنت و فرهنگ)، اعتقادات عامه به وجود آمده بود و آزادی افراد را مورد تحدید قرار می داد ناخشنود بود و احساس میکرد انسانها از قوانین نانوشته بیشتر آزار می بینند و تحقیر می شوند تا قوانین رسمی که به دست حکومت اعمال می گردد بنابراین تلاش نمود که مدارا را وارد حوزه اخلاقیات، رفتار و اعمال شخصی افراد و متن ساختارهای جامعه نماید (موحد ۱۳۷۷، ۶۹).
به عقیده او آزادی انسان، تکثر و گوناگونی در فضای سرکوبگر نمیتواند شکوفا شود از نظر میل عرصه های مناسب آزادی انسان عبارت بود از:
۱) آزادی اندیشه[۲۳]، بیان و قلم
۲) آزادی ذوق، سلیقه و حرفه (برنامه ریزی برای زندگی خویش متناسب با علایق خویش)
۳) آزادی انجمن ها و اجتماعات
به نظر میل آزادی و دمکراسی امکان تعالی بشر را فراهم می سازد . آزادی اندیشه، بحث و عمل شرایط لازم را برای تکامل، استقلال ذهن و قوه ی قضاوت مستقل پدید می آورند و برای شکل گیری خرد یا عقلانتیت انسانی اهمیت حیاتی دارند. پرورش قوای منطقی نیز به نوبه ی خود برانگیزننده ی آزادی و حافظ آن است (هلد ۱۳۶۹، ۱۶۹).
در قرن بیستم آرای لاک و میل با دقت و وسعت نظر بیشتر ، در غرب به معتقدات همگانی پیوست و دیگر نوبت فیلسوفان دین و متکلمان جدید بود که با طرح پلورالیسم دینی[۲۴] مدارا را ابعاد تازه ای بخشند.
۲-۱-۳ آیزا برلین[۲۵]
با توجه به فلسفه لیبرالیسم و مدارا گری، برلین مدارا را اصلی حیاتی برای همزیستی بشر و تامین آزادی میداند وجود حقوق طبیعی مبتنی بر سرشت روانی، ذهنی و جسمی آدمی و تغییر یا تحدید زندگی بشر به برخی از شیوه ها به بستن راه های دستیابی انسان به خواسته ها، اهداف و آرزوهای انسان می انجامد. محدود کردن آدمی از برخی اصول بنیادینش برابر است با سلب انسانیت از او. درست است که آزادی نباید یگانه خیر او به شمار آید و همواره بر ارزشهای دیگر چیره شود لکن انسان باید آزاد باشد تا ارزشهای حقیقی انسان را بپذیرد و در تعقیب آنها بکوشد.
لازمه دستیابی به تکثر و آزادی مفهوم محوری مداراست به طوریکه چکیده اخلاق سیاسی برلین در این جمله آمده است( بیایید با شهامت به نادانی و شبهه ها و عدم یقین خود اذعان کنیم ، دست کم می توانیم بکوشیم به نیازهای دیگران پی ببریم تا با گوش سپردن به یکایک آنها با دقت و همدلی و درک ایشان، زندگی و احتیاجاتشان به خود امکان دهیم انسانها را چنانکه به راستی هستند بشناسیم.بیایید بکوشیم آنچه را که میخواهند به آنها بدهیم و تا جایی که ممکن است آزادشان بگذاریم.))
۲-۱-۴ یورگن هابرماس[۲۶]
هابرماس، مدارا را در پیوند با اختلافات مذهبی، مظهر بردباری در مقابل دیگر مذاهب و جز اصلی فرهنگ سیاسی میداند که وجود عناصر نفی کننده اعتقادات دیگران وجود آن را در جامعه ضروری مینماید و تعاملات مثبتی که حاصل از بیتفاوتی ارزش باشد را جز فضیلت مدارا بر نمی شمارد.
هابرماس عنوان میدارد که تعاریفی که از مدارای دینی صورت پذیرفته تبیین کننده نقش راهگشای این مفهوم در شکلدهی و ایجاد دمکراسی های مبتنی بر پشتیبانی دولت های قانونی است، از سوی دیگر توجیهات فلسفی مدارای دینی در قرن هفدهم و هجدهم مبنی بر لزوم سکولار شدن [۲۷]دولت، باز گو کننده رابطه دیگری بین مدارای دیگر و دولت است.
هابرماس در عین تبیین و دفاع از مدارای دینی، بر لزوم مشخص نمودن چهارچوب مدارا و شرایط آن تاکید دارد و بیان میکند که:(وقتی که مرزبندیها براساس اتوریته[۲۸] یعنی به نحو یکجانبه صورت گرفته باشد، مدارا دچار نقیصه طرد و رد خودسرانه است. تثبیت مرزها وقتی برای همه قانع کننده است که از مشارکت کنندگان در مدارا پذیرش متقابل چشم انداز ها را طلب می کند. اگر قرار است مدارا از اتهام عدم مدارا تبرئه گردد باید قواعد رفتار توام با مدارا خود باید بتواند بر مبنای اصولی که از هر جهت روشن و مقبول است پذیرفته شود یعنی این پارادوکس حل خود تنها در یک دولت قانونی دمکراتیک میتواند بیابد.) (هابرماس۱۳۸۱، ۷۸).
هابرماس دین و دینداری را مانع و مزاحم حوزه عمومی و کنش ارتباطی نمی داند، بلکه رقابت و گفت و گوی آزاد را موجب تقویت سنت دینی ای میداند که می خواهد از طریق اقناع عقلانی عمل نماید. او بیان می دارد:( مدارای دینی به معنای بی تفاوتی نسبت به مقدمات هویت شخصی و جمعی نیست. اما لازمه ی مدارای دینی آن است که مراجع حکومتی نیز به اندازه شهروندان خویشن داری کنند و از شیوه های خشونت آمیز برای حفظ و گسترش نگرش دینی، هرچند که آن نگرش محترم و مقدس باشد، استفاده نکنند. تعالیم ادیان بزرگ جهانی در صورتی به حیات خود ادامه می دهند که همچنان از نیروی غیر خشن، گفتمان های نافذ، انگارههای پرقدرت، تبیین های متقاعد کنند و براهین کلامی بهره جویند، اما این نیرو صرفا از طریق ارتباط و مفاهمه ای سالم و خالی از قهر ،گسترش می یابند.تعالیم قدسی[۲۹] می توانند بر نسل های آینده تاثیری وجودی بگذارند. به شرط آنکه این تعالیم بتوانند اذهان انسانهایی را که هم حساس و هم آسیب پذیر هستند، از درون شکل دهند، یعنی نه از طریق تلفیق و تمکین، بلکه از طریق اقناع عقلایی انسانهایی که در مناسبات آزاد خویش، همان طور که میتوانند بگویند آری، مختارانه میتوانند نه بگویند (باقی ۱۳۸۳، ۱۱۹ -۱۲۰).
هابرماس یکی از پیش شرط های اساسی مدارا را ایجاد فضای باز برای گفتگو میداند، فضایی که در آن دیدگاه های رقیب بتوانند به بحث و چالش درآیند. تنها در صورت وجود جهانبینیهای رقیب است که مدارا بر پذیرش داعیه های اعتبار منافی یکدیگر دلالت دارد وی اعتقاد دارد از راه تفاهم، ارتباط و آزاد شدن پتانسیل عقل فرایند اصلی تاریخ جهان تشکیل می شود و به عقلانی شدن (زیست جهان[۳۰]) می انجامد و سلامت جامعه در گرو گسترش توانایی تفاهم است.) و از این طریق مفهوم حوزه عمومی[۳۱]هابرماس شکل می یابد، حوزه عمومی جایی است که رها از هرگونه زور و آزادانه افراد جامعه میتوانند تبادل نظر کنند و از این طریق بکوشند به تفاهم دست یابند و حقیقت را جستجو کنند، زیرا حقیقت را امری بین الاذهانی[۳۲]نه محصول یک ذهن میداند (باقی ۱۳۸۳، ۱۱۹). صحت و حقیقی بودن دو امر متفاوت است، قضیه معتبر و صحیح متعلق به حوزه عمل یک جانبه است اما حقیقت مبتنی بر اجماع است. هابرماس راه حل عقلانتیت کنش عقلانی هدفمند[۳۳] را که یکی از بزرگترین معضلات جامعه نوین از دید وبر و مارکس بود در عقلانیت کنش ارتباطی می دید.عقلانیت کنش ارتباطی یعنی برداشتن محدویت های و موانع در راه کنش ارتباطی آزاد و بدون اجبار یعنی رسیدن به کنش ارتباطی تحریف نشده. هابرماس عقلانیت کنش ارتباطی را در بخش هنجار ها باعث تقلیل خشک اندیشی و سرکوبگری هنجارها میداند که این مسئله خود باعث افزایش انعطافپذیری و بازاندیشی فردی میانجامد. عقلانی سازی مورد نظر وی به نظام هنجاری کمتر تحریف شده می انجامد.نقطه پایان فرایند تکاملی نظریه عقلانی سازی هابرماس جامعه عقلانی است به معنی اینکه ارتباط تحریف نشده در آن وجود دارد و هر کس نظر خود را بیان میکند و به دفاع از این نظر میپردازد. در جریان این نوع ارتباط، توافق غیر تحمیلی به وجود میآید.
۲-۱-۵ فرانسیس فوکویاما[۳۴]
گروههایی بسیاری هستند که هنگام مواجه با بیگانگان دارای انسجام هستندکه در صورت تردید، دشمنی و یا تنفر غیر منتطقی بروز میکنند، بر مبنای هنجارهای مشترک ،اهداف مشترکی دارند. بنابراین دارای سرمایه اجتماعیاند. اما برای جوامع بزرگتر که آنها درونشان جای می گیرند، این قبیل گروه ها عوامل خارجی منفی به شمار می آیند بنابراین سرمایه اجتماعی می تواند کارکرد منفی داشته باشد.
۲-۱-۶ میخائیل باختین[۳۵]
در نظر باختین مسئله شناخت مستلزم نوعی گفت و گو و در واقع نوعی مداراست.
میخائیل میخائیلویچ باختین (۱۸۹۵-۱۹۷۵)، فیلسوف و متخصّص روسی ادبیات بود که آثار تأثیرگذاری در حوزه نقد و نظریه ادبی و بلاغی نوشته. آثار او، که به موضوعات متنوّعی می‌پردازند، الهام‌بخش گروهی از اندیشمندان ـ از آن‌جمله مارکسیست‌های جدید، ساختارگرایان، پسا-ساختارگرایان و نشانه‌شناس‌ها ـ بوده‌است.
نگاه بیرونی یکی از کلید واژه های مهم میخائیل باختین در نظر او در حوزه فرهنگ است.مفهوم مدارا در نزد باختین در لابلای نظریاتش درباره ی (گفتگو) و آنچه که برای شناختی دیگری نیاز است نهفته است و لازمه گفتگو را مدارا با تفاوتها و برقراری ارتباط بین فضاهای مختلف می داند. فرهنگ تنها به چشم فرهنگی دیگر و بیگانه خود را به ظهور میگذارد. یک مفهوم در ارتباط با سایر مفاهیم میتواند معنایی را از خود صادر نماید. آنها مشغول نوعی گفت و گو می شوند که از انسداد و تک جنبه ای بودن معنایی خاص و فرهنگی خاص فرایشان میبرد. سوالات نوینی که برای فرهنگ بیگانه طرح می کنیم، سوالاتی که برای خودش پیش نیامده بود، به دنبال پاسخی برای پرسش های خود در آن هستیم و فرهنگ بیگانه با بروز جنبه های نو و زوایای معنایی جدید خود خود، به ما پاسخ می دهد. چنین برخورد گفت و گویی به ادغام یا ترکیب منتهی نمی شود. هر یک وحدت و تمامیت خود را حفظ می نمایند و در ضمن یکدیگر را غنی می سازند (خانیکی ۱۳۸۳، ۱۰۷-۱۰۸). شناخت واقعی نه با نفی خود و همدلی رمانتیک و نه با نفی دیگری و نگاه آزمایشگاهی به دست می آید، هر شناختی از دیگری مستلزم گفت و گو با دیگری است. نمیتوان از موضعی ناکجایی و از بالا به شناختی دیگری دست یافت ، شناخت دیگری مستلزم وجود رابطه ای میان شناسنده و شناساست که رابطهای گفت و گویی است. آزادی طرفین در پرسش از یکدیگر در یک گفتگو ملاک تضمین اصیل بودن آن است. باختین به خوبی نشان داد که محل تولید و تولد و ادامه حیات یک فکر آنجاست که آکاهی های مختلف با هم تماس می گیرند و یک ایده تنها زمانی آغاز به حیات می کند و توسعه می یابد که معبرهای بیان خویش را می یابد، به تولید اندیشه های دیگر می انجامد که با دیگر ایدههای رابطه گفتگویی برقرار کند. بدین ترتیب هم میتواند تولد و هم ادامه حیات یک اندیشه در جمع ممکن می باشد و حالتی (بینافردی و بینا ذهنی) دارد. در جهان تک منطقی نمیتواند اندیشه ای را رد و یا اثبات کرد. یعنی یک فرهنگ تنها در برابر فرهنگی دیگر و بیگانه هویت خود را تعیین می کند و بدون فرهنگ و تمدنی دیگر، اندیشیدن به خود و هویت محال است.
۲-۲ چهارچوب مفهومی
چهارچوب مفهومی عبارت است از مجموعه مفاهیم به هم مرتبطی که بر مفاهیم و موضوعات عمده مورد مطالعه تمرکز دارد و آنها را در قالب یک نظام منسجم و مرتبط معنایی به یکدیگر پیوند می دهد.
در حالی که چهارچوب نظری با گزینش یک نظریه و یا تلفیق چند نظریه و ارائه فرضیات مبتنی بر آن جهت آزمون و بررسی آن از مهمترین ابعاد روش شناسی کمی در جامعه شناسی اثبات گرا میباشد، چهارچوب مفهومی، خاص مطالعات تفسیری وکیفی است که مفاهیم اساسی مورد مطالعه را به گونه ای مرتبط مطرح و تشریح می کند، چهارچوب مفهومی عبارت است از تبیین و ایجاد ارتباط منطقی و اتصال مفاهیم اساس بین ایده ها و عناصر نظری عمده ای که بنیان تحقیق مورد نظر را پیبندی می کنند.به علاوه ادبیات نظری، مطالعات پیشین و تجربیات شخصی محقق نیز در چهارچوب مفهومی دارای اهمیت بسزایی است. چهارچوب مفهومی طرح تحقیق کیفی باید با چهار بعد تحقیق شامل اهداف، سوالات، روش شناسی و اعتبار آن ارتباط منطقی و درستی برقرار سازد. در تحقیق حاظر از رویکرد تفسیرگرایی برای تدوین چهارچوب مفهومی استفاده شده است. عنوان رویکرد تفسیری در برگیرنده شماری از نظریات جامعه شناختی خاص است که مشهورترین آنها عبارت اند از پدیدار شناسی، روش شناسی قومی ،تاویل گرایی، کنش متقابل نمادین و سازه گرایی که هر کدام برتوضیح جنبه هایی از تعاملات اجتماعی و مکانیسم های تولید وبازتولید آن می پردازند. این رویکردها بر سطح خرد زندگی اجتماعی تاکید دارندو جوامع را محصول پیامدهای اجتماعات خرد می بینند. با بررسی این تعاملات و نحوه شکل گیری آنها میتوان به درک و فهم چگونگی ایجاد نظم اجتماعی و ساختارهای بزرگ دست یافت. این رویکرد مانند سایر پارادایم علوم اجتماعی شامل اثبات گرایی، انتقادی، فمنیستی و پست مدرن دارای اصول پارادایمی خاص خود است. این اصول دربرگیرنده سه مجموعه سوالات هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی هستند.هر یک از این سوالات به ترتیب به بحث ماهیت انسان و واقعیت اجتماعی، ماهیت علم و دانش، و نیز ماهیت روش و داده ها می پردازد.
هستی شناختی پارادایم تفسیری، برساختی مبتنی بر نسبی گرایی است، بدین معنا که واقعیات را در اشکال گوناگون سازه های روانی غیر قابل لمس مبتنی بر امور اجتماعی و تجربی ماهیتا محلی، خاص و وابسته به شکل و محتوای افراد یا گروه های که آن را میآفرینند قابل درک و بررسی هستند. سازه ها کما بیش به هیچ وجه مطلق نیستند، بلکه صرفا کمابیش آگاهانه و خلاقانه هستند.
از آن رو که در تحقیق های کیفی نظریه آزمایی نیست، بلکه نظرسازی است. با این وجود نظریه در تحقیق کیفی به شیوه های خاصی کاربرد دارد که عبارتند از:
ایجاد حساسیت نظری_مفهومی: به این معنا که نظریه میتواند دهن محقق را باز کند ، اما هدف دنبال کردن آن نظریه و تایید یا رد آن نیست. برای مثال محققی میخواهد به مطالعه تفسیری رفتار فرزند آوری در بین زنان بپردازد، در این صورت وی لازم است بر ادبیات نظری و دیدگاه های مرتبط اشراف داشته و با بهره گرفتن از آنها ذهن خود را سامان دهد. با این حال، وی درصدد آزمون این نظریه نیست، بلکه صرفاً میخواهد با ابعاد، مفاهیم و ایده های عمده آشنا شود. بدون چنین کاری، وی نمیتواند اصلا مسئله مورد مطالعه را بشناسد و از چند و چون آن اطلاع یابد.
کاربرد نظریهها در رهیافتهای تفسیری به طور کلی عبارت اند از : ۱. آشنایی کلی با بحث مورد تحقیق و نکات و مفاهیم که می توانند مورد توجه واقع گردند.۲. آشنایی با سطح کارهای انجام شده جهت جلوگیری از بررسی هایی که قبلا صورت پذیرفته۳. نظریه ها میتوانند راهنمای عمومی محقق در مورد شیوه کلی تحقیق باشند.
در نهایت باید گفت روش نظریه زمینه ای خود را ملزم به استفاده از نظریهها نمیداند و استفاده خود را از نظریه های را بدون قید اجبار برای محقق فقط در قالب ادبیات فنی موضوع محدود می سازد.
چهارچوبی که در خصوص مفهوم مدارا مورد اتفاق اشخاصی است که در این موضوع ورود یافته اند عبارتند از:
الف) وجود اختلاف دیدگاه و عقیده: اصولاً مدارا در موقعیتی قابلیت بررسی مییابد که اختلاف عقیده و نظر میان افراد وجود داشته باشد. بنابراین همزیستی مسالمت آمیزی که میان پیروان یک عقیده و نظر وجود دارد را نمیتوان به وجود روحیه مدارا مرتبط دانست.
ب) وجود احساس ناخشنودی و نارضایتی: چنانچه یک اختلاف نظر یا عقیده در انسان ذهن او را برانگیزد و او را به چالش بکشاند، این موضوع قابلیت بررسی در میزان روحیه مدارا را پیدا میکند ولی صرف وجود اختلاف نظر و عقیده در تعریف مدارا و تساهل قرار نمی گیرد.
ج) آگاهی و قصد: تعامل مثبتی که از روی جهل و یا فقدان انگیزه صورت می پذیرد از حوزه مورد بررسی موضوع مدارا گری خارج است و نمی توان به آن استناد نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-22] [ 11:26:00 ب.ظ ]




به نظر می رسد که این تبیین را نیز بتوان مطرح کرد که تاثیر عامل یادگیری بر طرح ریزی مسیر شغلی و تصمیم گیری بیش از شخصیت است چنان چه تجارب و یادگیری یک باور معیوب باشد بر انتخاب مسیرشغلی موثر است پس فرآیندهای شناختی هم بر انتخاب و تصمیم گیری افراد موثر هستند. خوش بینی یک عامل شناختی است که می تواند منجر به امیدواری به پیامد کاریابی و استفاده از راهبرد نمایندگی های استخدام خصوصی شود (شارف،۲۰۰۶، به نقل از سمیعی،۱۳۹۰).
شیوه ی حل مساله موضوعی است که می تواند بر راهبرد مراجعه به نمایندگی های استخدام خصوصی موثر باشد. فرد با اتکا به استعداد و دانش خود دست به انتخاب و تصمیم گیری بین راهبردهای مختلف می زند و پس از کسب اطلاعات در پی آن است تا شکاف بین وضعیت بیکاری و کاریابی را پر کند و با تحلیل به انتخاب راهبرد مناسب می رسد (پترسون، سامپسون و ریردون، ۲۰۰۳، به نقل از سمیعی،۱۳۹۰).
به نظر می رسد که ابعاد انطباق پذیری مسیر شغلی بتواند بیش از شخصیت بر راهبرد نمایندگی های استخدام خصوصی موثر باشد. مثلا کنجکاوی مسیر شغلی که به معنی جستجو برای اطلاعاتی است که در راستای هدف فرد هستند می تواند عاملی تبیین کننده باشد چنان چه این کنجکاوی در فرد وجود نداشته باشد، فرد در پی اطلاعاتی که او را به کاریابی می رساند نخواهد رفت و این عدم کنجکاوی منجر به عدم آگاهی از راهبرد نمایندگی های استخدام خصوصی می شود. یا کنترل در مسیر شغلی منجر می شود تا فرد خود را مسئول ساختن مسیرشغلی خود بداند و فعالیت هایی را انجام دهد که او را به هدفش می رساند پس کنترل باعث می گردد تا فرد خود را مسئول بداند تا شیوه ای برای کاریابی پیدا کند و در این راستا به فعالیت هایی دست بزند که او را به کاریابی برساند پس او از راهبرد مراجعه به نمایندگی های استخدام خصوصی آگاه می شود و از آن برای کاریابی استفاده می نماید.
پایان نامه - مقاله - پروژه
انطباق پذیری مسیرشغلی مفهوم دیگری است که می توان برای تبیین به کار گرفت. فرد با یادگیری انطباق با محیط های جدید، خود را با محیط ها و شرایط مختلف وفق می دهند تا بتوانند کاری پیدا کنند. اگر انطباق پذیری فرد کم باشد ممکن است اصلا نتواند از یک راهبرد مثل نمایندگی های استخدام خصوصی استفاده نماید. همچنین دغدغه یک عامل است که فرد را به سمت کاریابی و استفاده از راهبرد نمایندگی های استخدام خصوصی می برد.
۵-۲-۳ فرضیه‌ی سوم
بین ابعاد نه گانه شخصیت اینوگرام و استفاده از راهبردگفتگو با دوستان و خانواده در زمینه کاریابی، رابطه وجود دارد. نتیجهی تحلیل رگرسیون نشان داد که بین ابعاد نه گانه شخصیت اینوگرام و استفاده از راهبردگفتگو با دوستان و خانواده در زمینه کاریابی، رابطه وجود ندارد(جدول۴-۹ و۴-۱۰) بنابراین فرضیه ی سوم رد می شود. پژوهشی که نشان دهد بین این راهبرد کاریابی با شخصیت و سایر صفات و ویژگی های فردی همبستگی یا رابطه ای وجود دارد یا ندارد، توسط محقق یافت نشد. اکنون این سوال مطرح است که چرا این فرضیه رد شد؟
دلیل رد فرضیه ی حاضر می تواند ناشی از عوامل زیادی باشد مثلا خانواده، اجتماع فرد، روابط اجتماعی، وضعیت مالی و میزان درآمد، وضعیت اجتماعی و شغل افراد خانواده، دوستان خانوادگی و اطرافیان می توانند از طریق روابط دوستی یا از طریق فردی آشنا در یک سازمان وارد یک سازمان شوند. والدین و اطرافیان فرد، جایگاه و شغل آن ها و شرایط و موقعیتشان بر روابط، دوستان و دسترسی آن ها به افراد مختلف موثر است که این افراد می توانند بر ورود فرد به سازمان موثر باشند. میزان تحصیلات و وضعیت مالی والدین و خانواده می تواند عاملی تسهیل کننده در ورود فرد به یک شغل باشد و هم می تواند بر آگاهی و اطلاعات آن ها تاثیر بگذارد.
همچنین به نظر می رسد که برخی از باورها و افکار فرد در مورد کاریابی می تواند بر انتخاب راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده موثر باشند. مثلا این باور که با گفتگو با دوستان و خانواده می توان کاری مناسب یافت، می تواند بیش از شخصیت بر انتخاب راهبرد موثر باشد. حتی نگرش فرد نسبت به بازار کار و افکار و باورهای اطرافیان فرد نسبت به استفاده از گفتگو با دوستان و خانواده و بازار کار می تواند موثر باشد.
تبیین دیگر این است که علت عدم رابطه ناشی از این عامل است که سازه ی افراد از راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده با سازه ای که پرسشنامه می سنجیده متفاوت بوده است.
به نظر می رسد که عدم ارتباط را می توان به این عامل نسبت داد که این راهبرد با این تقسیم بندی از تیپ های شخصیت معنادار نبوده است و اگر نظریه ی دیگری به کار گرفته می شد ارتباط وجود داشت مثلا رابطه بین رغبت های اجتماعی با گفتگو با دوستان و خانواده بررسی می شد یا رابطه بین شخصیت برون گرا یا احساسی و راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده بررسی می گردید. شاید گرایش افراد به ایده و افراد که در نظریه ی تریسی و راندز مطرح گردیده است و یا عامل سطح پرستیژ شغلی که فرد در جستجوی آن است در مورد راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده بیش از شخصیت بتواند رابطه داشته باشد.
عواملی چون خودپنداره و خودکارآمدی نیز با تصور فرد در مورد خودش و توانایی انجام یک کار یا استفاده از یک راهبرد و قابلیت او بتواند بر استفاده از این راهبرد بیش از شخصیت موثر باشند.
مفاهیم فضای اجتماعی و محدودیت که توسط گاتفردسون مطرح شده اند می تواند این تصور را ایجاد نماید که اگر یک راهبرد مورد قبول و متناسب با جامعه و فرد باشد، فرد از آن استفاده خواهد کرد و عامل محدودیت باعث می شود تا فرد از بین راهبردهای مختلف راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده را استفاده نماید. همچنین دوستان و خانواده خود بخشی از فضای اجتماعی هستند که می توانند بر شغلی که فرد انتخاب می نماید نیز موثر باشند.
ویژگی ها و صفات فردی که در این پژوهش سنجیده نشده است همچون درون گرایی و برون گرایی، اهل ریسک و تجربه پذیر بودن یا خودشیفتگی، جستجوگری، اجتماعی یا متهور بودن می توانند مرتبط باشند، مقیاس های سبک رهبری[۱۲۲]که فرد علاقمند به هدایت شدن توسط دیگران باشد یا هدایت کردن دیگران و مقیاس محیط یادگیری[۱۲۳] که فرد علاقه به محیط های علمی، آموزشی و جستجوگری دارد یا محیط های عملی[۱۲۴](حق شناس و همکاران،۱۳۸۹).
پیشینه حاکی از این است که مردان بیشتر از منابع غیر رسمی، دوستان و اقوام جهت کاریابی استفاده می نمایند(هافمن و تورس،۲۰۰۱) همچنین عزت نفس باعث استفاده از منابع غیر رسمی مثل گفتگو با دوستان و خانواده می شود (اسکواب،۱۹۸۷) شاید ویژگی ها و توانایی جسمی فرد، میزان صمیمیت او با دوستان، خانواده و اساتید و گاه داشتن سوابق منفی نیز بتواند بر استفاده از راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده موثر باشد.
عاملی که به نظر می رسد نقش بیشتری نسبت به شخصیت داشته باشد بلوغ مسیر شغلی است به این صورت که فرد در اکتشاف راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده را کشف نکرده تا بتواند برای آن طرح ریزی نماید (زونکر،۲۰۰۶).
به نظر می رسد که این تبیین را نیز بتوان مطرح کرد که تاثیر عامل یادگیری بر طرح ریزی مسیر شغلی و تصمیم گیری بیش از شخصیت است چنان چه تجارب و یادگیری یک باور معیوب باشد بر انتخاب مسیرشغلی موثر است پس فرآیندهای شناختی هم بر انتخاب و تصمیم گیری افراد موثر هستند. خوش بینی یک عامل شناختی است که می تواند منجر به امیدواری به پیامد کاریابی و استفاده از راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده شود (شارف،۲۰۰۶، به نقل از سمیعی،۱۳۹۰).
شیوه ی حل مساله موضوعی است که می تواند بر راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده موثر باشد. فرد با اتکا به استعداد و دانش خود دست به انتخاب و تصمیم گیری بین راهبردهای مختلف می زند و پس از کسب اطلاعات در پی آن است تا شکاف بین وضعیت بیکاری و کاریابی را پر کند و با تحلیل به انتخاب راهبرد مناسب می رسد (پترسون، سامپسون و ریردون، ۲۰۰۳، به نقل از سمیعی،۱۳۹۰).
به نظر می رسد که ابعاد انطباق پذیری مسیر شغلی بتواند بیش از شخصیت بر راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده موثر باشد. مثلا کنجکاوی مسیر شغلی که به معنی جستجو برای اطلاعاتی است که در راستای هدف فرد هستند می تواند عاملی تبیین کننده باشد چنان چه این کنجکاوی در فرد وجود نداشته باشد، فرد در پی اطلاعاتی که او را به کاریابی می رساند نخواهد رفت و این عدم کنجکاوی منجر به عدم استفاده از راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده می شود. یا کنترل در مسیر شغلی منجر می شود تا فرد خود را مسئول ساختن مسیرشغلی خود بداند و فعالیت هایی را انجام دهد که او را به هدفش می رساند پس کنترل باعث می گردد تا فرد خود را مسئول بداند تا شیوه ای برای کاریابی پیدا کند و در این راستا به فعالیت هایی دست بزند که او را به کاریابی برساند بنابراین از گفتگو با دوستان و خانواده استفاده می نماید تا کاری پیدا کند.
انطباق پذیری مسیرشغلی مفهوم دیگری است که می توان برای تبیین به کار گرفت. فرد با یادگیری انطباق با محیط های جدید، خود را با محیط ها و شرایط مختلف وفق می دهند تا بتوانند کاری پیدا کنند. اگر انطباق پذیری فرد کم باشد ممکن است اصلا نتواند از یک راهبرد مثل گفتگو با دوستان و خانواده استفاده نماید. همچنین دغدغه یک عامل است که فرد را به سمت کاریابی و استفاده از راهبرد گفتگو با دوستان و خانواده می برد.
۵-۲-۴ فرضیه‌ی چهارم
بین ابعاد نه گانه شخصیت اینوگرام و استفاده از راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها، رابطه وجود دارد. نتیجهی تحلیل رگرسیون نشان داد که بین ابعاد نه گانه شخصیت اینوگرام و استفاده از راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها،رابطه وجود ندارد(جدول۴-۱۲ و۴-۱۳) پس این فرضیه رد می شود. پژوهشی مبنی بر وجود یا عدم وجود رابطه بین این راهبرد کاریابی با شخصیت و سایر صفات و ویژگی های فردی توسط محقق یافت نشد. چه دلایلی می تواند برای رد این فرضیه وجود داشته باشد؟
عدم معناداری می تواند ناشی از عوامل زیادی باشد مثلا شاید ناشی از امکانات محیط است. ممکن است اینترنت در محیط زندگی فرد در دسترس نباشند یا این که در محیط و منطقه ای که فرد زندگی می کند آگاهی در مورد این راهبرد وجود ندارد یا استفاده از آن ناشی از الگوگیری از دیگران یا توصیه ی آن ها باشد یا این که امکانات فرد به اندازه ای نباشد که بتواند از اینترنت استفاده نماید مثلا فرد توانایی مالی، مهارت و سواد لازم جهت این کار را نداشته باشد.
تبیین دیگر جهت این عدم معناداری می تواند تاثیر خانواده باشد مثلا خانواده ای که از اینترنت استفاده نمی کنند و فرد هم این کار را یاد نمی گیرد و باعث می شوند تا فرد هم از این راهبرد آگاهی نداشته باشد یا سطح تحصیلات خانواده پایین است یا فرد آموزشی در زمینه ی استفاده از اینترنت ندارد یا سطح آگاهی و مطالعه ی خانواده پایین است. گاه استفاده از اینترنت و یادگیری کامپیوتر یک ارزش است. پس شاید تربیت خانوادگی بیش از شخصیت بر راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها موثر باشد. شاید این مطلب را هم بتوان عنوان کرد که علت معنادار نبودن این فرضیه ناشی از آن باشد که نقش بررسی وب سایت سازمان ها، در رسانه مورد تبلیغ قرار نگرفته است. بنابراین این راهبرد متاثر از تبلیغات و آگاهی فرد می گردد نه شخصیت او.
همچنین به نظر می رسد که برخی از باورها و افکار فرد در مورد کاریابی می تواند بر انتخاب راهبرد موثر باشند. مثلا این باور که با بررسی وب سایت سازمان ها نمی تواند کاری پیدا کند، می تواند بیش از شخصیت بر انتخاب راهبرد موثر باشد. حتی نگرش فرد نسبت به بازار کار و افکار و باورهای اطرافیان فرد نسبت به استفاده از وب سایت سازمان ها و بازار کار می تواند موثر باشد.
تبیین دیگر این است که علت عدم رابطه ناشی از این عامل است که سازه ی افراد از راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها با سازه ای که پرسشنامه می سنجیده متفاوت بوده است.
به نظر می رسد که عدم ارتباط را می توان به این عامل نسبت داد که این راهبرد با این تقسیم بندی از تیپ های شخصیت معنادار نبوده است و اگر نظریه ی دیگری به کار گرفته می شد ارتباط وجود داشت مثلا رابطه بین رغبت های جستجوگرانه با آگهی استخدامی بررسی می شد یا رابطه بین شخصیت عقلانی یا حسی و راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها بررسی می گردید. شاید گرایش افراد به ایده یا داده و افراد یا اشیا که در نظریه ی تریسی و راندز مطرح گردیده است و یا عامل سطح پرستیژ شغلی که فرد در جستجوی آن است در مورد راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها بیش از شخصیت بتواند رابطه داشته باشد.
عواملی چون خودپنداره و خودکارآمدی نیز با تصور فرد در مورد خودش و توانایی انجام یک کار یا استفاده از یک راهبرد و قابلیت او بتواند بر استفاده از این راهبرد بیش از شخصیت موثر باشند.
مفاهیم فضای اجتماعی و محدودیت که توسط گاتفردسون مطرح شده اند می تواند این تصور را ایجاد نماید که اگر یک راهبرد مورد قبول و متناسب با جامعه و فرد باشد، فرد از آن استفاده خواهد کرد و عامل محدودیت باعث می شود تا فرد از بین راهبردهای مختلف راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها را استفاده نماید.
عاملی که به نظر می رسد نقش بیشتری نسبت به شخصیت داشته باشد بلوغ مسیر شغلی است به این صورت که فرد در اکتشاف راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها را کشف نکرده تا بتواند برای آن طرح ریزی نماید (زونکر،۲۰۰۶).
به نظر می رسد که این تبیین را نیز بتوان مطرح کرد که تاثیر عامل یادگیری بر طرح ریزی مسیر شغلی و تصمیم گیری بیش از شخصیت است چنان چه تجارب و یادگیری یک باور معیوب باشد بر انتخاب مسیرشغلی موثر است پس فرآیندهای شناختی هم بر انتخاب و تصمیم گیری افراد موثر هستند. خوش بینی یک عامل شناختی است که می تواند منجر به امیدواری به پیامد کاریابی و استفاده از راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها شود (شارف،۲۰۰۶، به نقل از سمیعی،۱۳۹۰).
شیوه ی حل مساله موضوعی است که می تواند بر بررسی وب سایت سازمان ها موثر باشد. فرد با اتکا به استعداد و دانش خود دست به انتخاب و تصمیم گیری بین راهبردهای مختلف می زند و پس از کسب اطلاعات در پی آن است تا شکاف بین وضعیت بیکاری و کاریابی را پر کند و با تحلیل به انتخاب راهبرد مناسب می رسد (پترسون، سامپسون و ریردون، ۲۰۰۳، به نقل از سمیعی،۱۳۹۰).
به نظر می رسد که ابعاد انطباق پذیری مسیر شغلی بتواند بیش از شخصیت بر راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها موثر باشد. مثلا کنجکاوی مسیر شغلی که به معنی جستجو برای اطلاعاتی است که در راستای هدف فرد هستند می تواند عاملی تبیین کننده باشد چنان چه این کنجکاوی در فرد وجود نداشته باشد، فرد در پی اطلاعاتی که او را به کاریابی می رساند نخواهد رفت و این عدم کنجکاوی منجر به عدم آگاهی از راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها می شود. یا کنترل در مسیر شغلی منجر می شود تا فرد خود را مسئول ساختن مسیرشغلی خود بداند و فعالیت هایی را انجام دهد که او را به هدفش می رساند پس کنترل باعث می گردد تا فرد خود را مسئول بداند تا شیوه ای برای کاریابی پیدا کند و در این راستا به فعالیت هایی دست بزند که او را به کاریابی برساند پس او از راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها آگاه می شود و از آن برای کاریابی استفاده می نماید.
انطباق پذیری مسیرشغلی مفهوم دیگری است که می توان برای تبیین به کار گرفت. فرد با یادگیری انطباق با محیط های جدید، خود را با محیط ها و شرایط مختلف وفق می دهند تا بتوانند کاری پیدا کنند. اگر انطباق پذیری فرد کم باشد ممکن است اصلا نتواند از یک راهبرد مثل بررسی وب سایت سازمان ها استفاده نماید. همچنین دغدغه یک عامل است که فرد را به سمت کاریابی و استفاده از راهبرد بررسی وب سایت سازمان ها می برد.
دوستان و اطرافیان نیز می توانند در استفاده از این راهبرد موثر باشند چنان چه آن ها از این راهبرد استفاده کرده و نتایج مثبتی کسب کرده اند باعث توصیه ی آن به دیگران و استفاده ی مجدد می شود. همچنین آگاهی فرد در مورد سازمان هایی که مرتبط با رشته ی او هستند نیز می تواند بیش از شخصیت رابطه داشته باشد.
۵-۲-۵ فرضیه‌ی پنجم
بین ابعاد نه گانه شخصیت اینوگرام و استفاده از راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی، رابطه وجود دارد. نتیجهی تحلیل رگرسیون نشان داد که بین ابعاد نه گانه شخصیت اینوگرام و استفاده از راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی، رابطه وجود ندارد(جدول۴-۱۵ و۴-۱۶) این فرضیه نیز رد می شود. پژوهشی مبنی بر وجود یا عدم وجود رابطه بین این راهبرد کاریابی با شخصیت و سایر صفات و ویژگی های فردی توسط محقق یافت نشد. اکنون این سوال مطرح است که چرا این فرضیه رد شد؟
رد این فرضیه می تواند ناشی از عوامل زیادی باشد مثلا شاید ناشی از امکانات محیط است. ممکن است مراکز کاریابی در محیط زندگی فرد در دسترس نباشند یا این که در محیط و منطقه ای که فرد زندگی می کند آگاهی در مورد این راهبرد وجود ندارد و بنابراین کسی از این راهبرد استفاده نکرده است تا بتواند آن را به فرد پیشنهاد دهد یا افرادی که آن را استفاده نموده اند، با دیدن آثار مثبت آن، این راهبرد را مورد استفاده قرار دهند. شاید هم مراکز کاریابی در محل زندگی فرد وجود دارد ولی چون دیگران از آن استفاده نکرده اند، فرد با آن آشنا نباشد یا استفاده از آن ناشی از الگوگیری از دیگران یا توصیه ی آن ها باشد یا این که امکانات فرد به اندازه ای نباشد که بتواند مراجعه به مراکز کاریابی را به کار ببرد مثلا فرد توانایی مالی لازم را ندارد یا استفاده از مراجعه به مراکز کاریابی در بین افراد جا نیفتاده باشد یا افراد در مورد کارکرد آن شک دارند یا حتی گاهی عملکرد نادرست برخی از این مراکز بر استفاده از آن موثر هستند. گاه این مراکز هزینه ی زیادی را به فرد تحمیل می کنند که این عامل بر استفاده از آن تاثیر می گذارد.
تبیین دیگر جهت این عدم معناداری می تواند تاثیر خانواده باشد مثلا خانواده ای که کمتر از این مراکز و کارکرد آن آگاه هستند و فرد را به سمت آگاهی از کارکرد آن ها سوق نمی دهند باعث می شوند تا فرد هم از این راهبرد آگاهی نداشته باشد و هم این که اصلا به سمت مطالعه برای آگاهی از این راهبرد نرود پس شاید تربیت خانوادگی بیش از شخصیت بر راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی موثر باشد. شاید این مطلب را هم بتوان عنوان کرد که علت معنادار نبودن این رابطه ناشی از آن باشد که نقش مراکز کاریابی، در رسانه مورد تبلیغ قرار نگرفته است. بنابراین این راهبرد متاثر از تبلیغات و آگاهی فرد می گردد نه شخصیت او.
همچنین به نظر می رسد که برخی از باورها و افکار فرد در مورد کاریابی می تواند بر انتخاب راهبرد موثر باشند. مثلا این باور که با مراجعه به مراکز کاریابی نمی تواند کاری پیدا کند، می تواند بیش از شخصیت بر انتخاب راهبرد موثر باشد. حتی نگرش فرد نسبت به بازار کار و افکار و باورهای اطرافیان فرد نسبت به استفاده از مراجعه به مراکز کاریابی و بازار کار می تواند موثر باشد.
تبیین دیگر این است که علت عدم رابطه ناشی از این عامل است که سازه ی افراد از راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی با سازه ای که پرسشنامه می سنجیده متفاوت بوده است.
به نظر می رسد که عدم ارتباط را می توان به این عامل نسبت داد که این راهبرد با این تقسیم بندی از تیپ های شخصیت معنادار نبوده است و اگر نظریه ی دیگری به کار گرفته می شد ارتباط وجود داشت مثلا رابطه بین رغبت های جستجوگرانه، قراردادی و… با مراجعه به مراکز کاریابی بررسی می شد یا رابطه بین شخصیت عقلانی یا باساختار و راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی بررسی می گردید. شاید گرایش افراد به ایده یا داده و افراد یا اشیا که در نظریه ی تریسی و راندز مطرح گردیده است و یا عامل سطح پرستیژ شغلی که فرد در جستجوی آن است در مورد راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی بیش از شخصیت بتواند رابطه داشته باشد.
عواملی چون خودپنداره و خودکارآمدی نیز با تصور فرد در مورد خودش و توانایی انجام یک کار یا استفاده از یک راهبرد و قابلیت او بتواند بر استفاده از این راهبرد بیش از شخصیت موثر باشند.
مفاهیم فضای اجتماعی و محدودیت که توسط گاتفردسون مطرح شده اند می تواند این تصور را ایجاد نماید که اگر یک راهبرد مورد قبول و متناسب با جامعه و فرد باشد، فرد از آن استفاده خواهد کرد و عامل محدودیت باعث می شود تا فرد از بین راهبردهای مختلف راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی را استفاده نماید.
عاملی که به نظر می رسد نقش بیشتری نسبت به شخصیت داشته باشد بلوغ مسیر شغلی است به این صورت که فرد در اکتشاف راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی را کشف نکرده تا بتواند برای آن طرح ریزی نماید (زونکر،۲۰۰۶).
به نظر می رسد که این تبیین را نیز بتوان مطرح کرد که تاثیر عامل یادگیری بر طرح ریزی مسیر شغلی و تصمیم گیری بیش از شخصیت است چنان چه تجارب و یادگیری یک باور معیوب باشد بر انتخاب مسیرشغلی موثر است پس فرآیندهای شناختی هم بر انتخاب و تصمیم گیری افراد موثر هستند. خوش بینی یک عامل شناختی است که می تواند منجر به امیدواری به پیامد کاریابی و استفاده از راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی شود (شارف،۲۰۰۶، به نقل از سمیعی،۱۳۹۰).
شیوه ی حل مساله موضوعی است که می تواند بر مراجعه به مراکز کاریابی موثر باشد. فرد با اتکا به استعداد و دانش خود دست به انتخاب و تصمیم گیری بین راهبردهای مختلف می زند و پس از کسب اطلاعات در پی آن است تا شکاف بین وضعیت بیکاری و کاریابی را پر کند و با تحلیل به انتخاب راهبرد مناسب می رسد (پترسون، سامپسون و ریردون، ۲۰۰۳، به نقل از سمیعی،۱۳۹۰).
به نظر می رسد که ابعاد انطباق پذیری مسیر شغلی بتواند بیش از شخصیت بر راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی موثر باشد. مثلا کنجکاوی مسیر شغلی که به معنی جستجو برای اطلاعاتی است که در راستای هدف فرد هستند می تواند عاملی تبیین کننده باشد چنان چه این کنجکاوی در فرد وجود نداشته باشد، فرد در پی اطلاعاتی که او را به کاریابی می رساند نخواهد رفت و این عدم کنجکاوی منجر به عدم آگاهی از راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی می شود. یا کنترل در مسیر شغلی منجر می شود تا فرد خود را مسئول ساختن مسیرشغلی خود بداند و فعالیت هایی را انجام دهد که او را به هدفش می رساند پس کنترل باعث می گردد تا فرد خود را مسئول بداند تا شیوه ای برای کاریابی پیدا کند و در این راستا به فعالیت هایی دست بزند که او را به کاریابی برساند پس او از راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی آگاه می شود و از آن برای کاریابی استفاده می نماید.
انطباق پذیری مسیرشغلی مفهوم دیگری است که می توان برای تبیین به کار گرفت. افراد با یادگیری انطباق با محیط های جدید، خود را با محیط ها و شرایط مختلف وفق می دهند تا بتوانند کاری پیدا کنند. اگر انطباق پذیری فرد کم باشد ممکن است اصلا نتواند از یک راهبرد مثل مراجعه به مراکز کاریابی استفاده نماید. همچنین دغدغه یک عامل است که فرد را به سمت کاریابی و استفاده از راهبرد مراجعه به مراکز کاریابی می برد.
۵-۲-۶ فرضیه‌ی ششم
بین ابعاد نه گانه شخصیت اینوگرام و استفاده از راهبرد ارسال درخواست مستقیم برای کار در سازمان مورد علاقه، رابطه وجود دارد. نتیجهی تحلیل رگرسیون نشان داد که بین ابعاد نه گانه شخصیت اینوگرام و استفاده از راهبرد ارسال درخواست مستقیم برای کار در سازمان مورد علاقه، رابطه وجود ندارد(جدول۴-۱۸و۴-۱۹) فرضیه ششم نیز رد می شود. پژوهشی مبنی بر وجود یا عدم وجود رابطه بین این راهبرد کاریابی با شخصیت و سایر صفات و ویژگی های فردی توسط محقق یافت نشد.دلایل رد این فرضیه چیست؟
دلایل احتمالی رد این فرضیه می تواند ناشی از عوامل زیادی باشد مثلا شاید ناشی از این باشد که سازمانی که فرد علاقه مند به کار در آن است وجود ندارد یا در دسترس فرد نیست یا فرد از وجود این سازمان آگاهی ندارد. موقعیت جغرافیایی محل زندگی می تواند در دسترسی فرد به این سازمان ها و آگاهی از نحوه ی کار آن ها موثر باشد. یا این که در محیط و منطقه ای که فرد زندگی می کند آگاهی در مورد این راهبرد وجود ندارد و بنابراین کسی از این راهبرد استفاده نکرده است تا بتواند آن را به فرد پیشنهاد دهد یا افرادی که آن را استفاده نموده اند، با دیدن آثار مثبت آن، این راهبرد را مورد استفاده قرار دهند و الگو بگیرند. استفاده از ارسال درخواست مستقیم برای کار در سازمان مورد علاقه در بین افراد جا نیفتاده باشد یا فرد توانایی لازم را برای تنظیم درخواست یا رزومه ندارد یا اطلاعات کافی و مهارت لازم در مورد نحوه ی نوشتن رزومه ندارد یا حتی چون تجربه ی زیادی ندارد نتواند به خوبی رزومه بنویسد چون فعالیت زیادی انجام نداده است.
شاید این مطلب را هم بتوان عنوان کرد که علت معنادار نبودن این فرضیه ناشی از آن باشد که نقش ارسال درخواست مستقیم به سازمان مورد علاقه، در رسانه مورد تبلیغ قرار نگرفته است. بنابراین این راهبرد متاثر از تبلیغات و آگاهی فرد می گردد نه شخصیت او.
شاید خانواده نیز بر این رابطه تاثیر بیشتری نسبت به شخصیت داشته باشند. خانواده ای که کمتر در مورد رشته و علایق فرزند خود آگاه است نمی تواند سازمان هایی که مورد علاقه ی او هستند را به فرزندشان معرفی کنند یا حتی خانواده، دوستان و اطرافیان از وجود چنین سازمان هایی بی اطلاع هستند و از آن آگاهی ندارند. شاید خانواده، دوستان و اطرافیان مهارت هایی جهت نوشتن رزومه به فرد آموزش نداده اند یا فرد را تشویق نکرده اند تا تجارب مختلفی را کسب کند تا برای او به عنوان سابقه یا رزومه در نظر گرفته شود. گاه نیز مدرسه و معلمان در این امر کوتاهی می کنند. شاید هم خانواده وضعیت فرهنگی و درآمد مناسبی برای این ندارد که فرد را آماده ی کسب تجارب مختلف کند. گاه استفاده از این راهبرد بیش از این که ناشی از شخصیت باشد به دلیل آگاهی هایی است که دوستان، اطرافیان و خانواده به فرد می دهد. گاهی هم اطلاعات عمومی و پیگیری های فرد کم است.
همچنین به نظر می رسد که برخی از باورها و افکار فرد در مورد کاریابی می تواند بر انتخاب راهبرد موثر باشند. مثلا این باور که با ارسال درخواست مستقیم برای کار در سازمان مورد علاقه نمی تواند کاری پیدا کند، می تواند بیش از شخصیت بر انتخاب راهبرد موثر باشد. حتی نگرش فرد نسبت به بازار کار و افکار و باورهای اطرافیان فرد نسبت به استفاده از ارسال درخواست مستقیم برای کار در سازمان مورد علاقه و بازار کار می تواند موثر باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:25:00 ب.ظ ]




۲-۱- تعریف بازی
هرگونه فعالیت جسمی و ذهنی که بصورت اختیاری و خودخواسته توسط کودکان انجام می گیرد بازی نامیده می شود(لندرث، ۲۰۰۰؛ نقل ازآرین، ۱۳۸۹ )
به هنگام بازی کودکان نیروی فکری و بدنی خودرا بکار می گیرند و بازی را بخشی از زندگی عادی خویش به حساب می آورندوازآن لذت می برند. بازی کودکان فقط تفریح نیست بلکه باید آن را جدی ترین کار کودکان قلمداد کرد زیرا فعالیتی قابل ارزشیابی است. بازی تلاش و فعالیت لذت بخش و خوشایند و مفرحی استکه برای رشد همه جانبه کودک ضروری است. کودکان خردسال نمی توانند افکار و عقاید خود را به راحتی باکلام بیان کنند بنابراین معمولا ازطریق بازی خود را ابراز می کنند (پارسا، ۱۳۷۹).
دانلود پایان نامه
۲-۲- اهمیت بازی
بازی یک روش طبیعی یادگیری است. کودک از راه بازی تجربه و آزمایش میکند، نتیجه می گیرد و می آموزد بازی قدرت ابداع و ابتکار و تمرکزرادرکودک می پروراند و اورا درکشف رابطه میان اشیاء وآنچه پیرامون اوست یاری می دهد. کودک در بازیهای انفرادی و یک نفره (زیر۳ سالگی) با اشیاء رنگ ها و صداها آشنا می شود و در بازی با وسیله های ماشینی با طرز کار و نیرویی که سبب حرکت آنها می شود آشنا می شود. دربازی جورچین ( پازل ) به رابطه جزئی و کلی پی می برد و درآب بازی اجسام شناور و غیرشناور را کشف میکند. دربازیهای گروهی مقررات و معیارهای اجتماعی مانند حس همکاری و رعایت نوبت را می آموزد. کودک ازطریق بازی احساسات خود را بیان می کند، استعدادهایش شکوفا می گردد و ترسهایش ظاهر می شود. بازی سبب رشد شخصیت کودک می شود. ازطریق بازی می توان به نکات مثبت و منفی شخصیت کودکان پی برد و همچنین مشکلاتشان راشناخت و سپس درجهت درمان و اصلاح مشکلات رفتاری آنها اقدام کرد (لندرث، ۲۰۰۰؛ نقل از آرین، ۱۳۸۹)
۲-۳- معنا وکارکردهای بازی
کودکان را باید از چشم انداز رشد و تحول بررسی و درک کرد. نباید آن ها را بزرگسالانی کم سال با مینیاتوری از یک بزرگسال در نظر گرفت. دنیای آنها جهانی از واقعیات عینی و ملموس است و آنان معمولاً تجربه ­های خود را در خلال بازی ابراز می­ کنند. درمانگران که قصد دارند بیان گری کودکان را تسهیل کنند و به دنیای عاطفی آنان راه بیابند باید به جای توجه به دنیای واقعی و بیان کلامی کودکان، به دنیای بیان مفاهیم در کودکان دست بیابند. بر خلاف بزرگسالان که ابزار ارتباطی آنها طبعاً بیان کلامی است، ابزار طبیعی ارتباط در کودکان بازی و فعالیت است (اکسلاین، ۱۹۹۹ )
سازمان ملل متحد با اعلام بازی به عنوان حقی عام و لاینفک در دوران کودکی، بر اهمیت کلی بازی در رشد طبیعی و یکپارچگی وجود کودکان تأکید کرده است. بازی تنها فعالیت محوری دوران کودکی است که کودکان در تمام مکان­ها و تمان زمان­ها، به آن می­پردازند. کودکان نیازی ندارند تا بازی کردن را بیاموزند. همچنین نباید آنها را به بازی کردن مجبور ساخت. بازی عملی خودانگیخته، لذتبخش، خودخواسته و بی­نیاز به هدف است. برخی از برگسالان، برای پذیرفتنی کردن بازی کودکان، آن را به صورت (کار) تعریف کرده ­اند. بسیاری از بزرگسالان، در اعمال فشارشان به کودکان برای موفق و پیروز شدن آنها و تسریع فرایند بزرگ شدن آنها، نمی ­توانند تحمل کنند که (کودکان وقت خود را با بازی هدر دهند) مبنای نگرش آنان چنین است که کودکان باید کاری را انجام دهند و به پایان برسانند یا آنکه در جهت هدفی که برای بزرگسالان پذیرفتنی است، تلاش کنند. جای تأسف است که نویسندگان بسیاری بازی را (کار کودکان) تعریف کرده ­اند. این امر گویی تلاش برای مشروع ساختن بازی است و توجیه اینکه بازی تنها در صورتی دارای اهمیت است که به نوعی با آنچه بزرگسالان مهم تلقی­اش می­ کنند مشابهت داشته باشد. درست همان گونه که کودکی به خودی خود ارزشمند است و صرفاً آماده برای بزرگ شدن نیست، بازی هم به خودی خود دارای ارزش است و به نوعی اهمیتی که برای آن قائل می­شوند بستگی ندارد. کار دارای هدفی مشخص است و در جهت انجام یا تکمیل یک تکلیف معین بر مبنای مقتضیات محیط بلافصل صورت می­گیرد؛ حال آنکه بازی به خودی خود کامل است، به پاداش بیرونی بستگی ندارد، و دنیای بیرون در آن در جهت درونسازی[۱۰] با مفاهیم موجود در ذهن کودک به کار گرفته می شود، مانند زمانی که او قاشق را به جای اتومبیل در بازی خود به کار می برد(اسکلاین، ۱۹۹۹ ).
۲-۴- تاریخچه و تحولات بازی درمانی
از مدت­ها پیش مشخص شده که بازی جایگاه پراهمیتی رد زندگی کودکان دارد. روسو[۱۱] در قرن هجدهم چنین نوشت که برای کسب اطلاعاتی درباره کودکان و درک آنها لازم است به مشاهده بازی آنان بپردازیم. شایان توجه است که با گذشت بیش از ۲۴۰ سال از این گفته، ما همچنان با چنین مفهومی از کودکان مبارزه می­کنیم. با وجود اینکه دیدگاه روسو درباره بازی و بازی­های کودکان نه با نگرش درمانی به بازی، بلکه با توجه به اهداف تربیتی مطرح شده بود، اما در نوشته­ های او می­توان درک ظریف و هوشمندانه­ای از دنیای کودکان را مشاهده کرد (کودکی را محترم بشمارید و شتاب نکنید تا آن را خوب یا بد بنامید. پیش از آنکه به جای طبیعت، مسئولیت او را عهده دار شوید، به طبیعت فرصت لازم را بدهید و مبادا در روند آن اختلالی ایجاد کنید. کودکی زمان خفتن استدلال است(. فروبل در کتاب خود، آموزش انسان[۱۲] برجنبه­های نمادین بازی تأکید کرد. او متذکر شد که بازی کودک، صرف نظر از نوع آن؛ به یقین هدفی هشیار و ناهشیار دارد و در نتیجه، برای یافتن معانی مستتر در بازی باید در آن کاوش کرد (بازی نهایت رشد در کودکی است، زیرا به تنهایی ابزار آزادانه چیزهایی است که در روح کودک می گذرد. بازی کودکان صرفاً تفریح و سرگرمی پیش پا افتاده نیست. بلکه سرشار از معنا و مفهوم است) نخستین مورد منتظر شده درباره توصیف کاربرد درمانی بازی و اتخاذ رویکردی روانشناختی به کار با کودکان، گزارش زیگموند فروید درباره مورد کلاسیک (هانس کوچک[۱۳])، پسر بچه پنج ساله­ای مبتلا به فوبی. فروید هانس را تنها یک بار به مدتی کوتاه ملاقات کرد و پس از آن درمان را با بهره گرفتن از یادداشت­هایی که پدر هانس درباره بازی او تهیه می­کرد، از طریق توصیه به انجام اقدامات لازم از سوی پدر، ادامه داد. (هانس کوچک) نخستین مورد ثبت شده­ای است که در آن، مشکل کودک را برخاسته از علت­های هیجانی دانسته ­اند. امروزه نقش عوامل هیجانی آنچنان پذیرفته شده است که به دشواری می­توان دریافت که این مفهوم که در زمینه اختلال روانی در کودکان، جدید تلقی می­شد، در زمان خود تا چه حد اهمیت داشته است اشاره کرده است که در ابتدای قرن بیستم نظر متخصصان بر این بود که اختلالات کودکی نتیجه نقایصی در آموزش و پرورش کودک است(اکسلاین، ۱۹۹۹، ).
۲-۵- رویکرد های نظری بازی درمانی
آنا فروید[۱۴] و ملانی کلاین[۱۵] بنیان گذار نظریه و روش شناسی بازی درمانی کودکان بودند. اگرچه آنها بازی را جایگزین تداعی آزاد کردند، اما کلاین بر معنای نمادین بازی و فروید بر تاثیر بازی در ارتقای رابطه کودک با درمانگر تاکید داشت. در روانکاوی سنتی، معمولا رفتار کلامی و غیرکلامی کودکان در طول بازی را به عنوان انگیزه های ناخودآگاهی که افشا می شود، به حساب می آورند در حالی که درمانگران با رویکرد ارتباط – شی، آن را نشانه میزان دلبستگی کودکان به پرستار اصلی خود می دانند. یک روانکاو قدیمی دیگر به نام لوی[۱۶] نیز از بازی برای احیای مجدد ضربه های روانی وارد آمده به کودکان و بررسی دقیق آنها استفاده می کرد. تقریبا در همان دوران آلفرد آدلر روان شناسی فردی را ابداع کرد. وی در درمانش بر اتحاد با کودکان، آموزش راه های مناسب جبران کمبود های شخصی و خانوادگی به کودکان و تعلیم شیوه های تربیتی مناسب تر به والدین تاکید داشت. تحلیل گران کودک، معنای خواب ها و رویاهای روزانه کودکان و تخیلات آنها را تفسیر می کنند. همچنین فعالیت های آنان در حین بازی انتقال و ضربه های روانی قدیمی را نیز تفسیر می کنند. هدف آنها افزایش میزان خودشناسی کودک و قوه کنترل هشیارانه رفتار در اوست. تحولات بعدی درمان کودکان محصول مکتب راجرز بود. درمانگران مراجع محور نیز گاهی از بازی برای کمک به کودکان استفاده می کنند تا آنها بتوانند در احساسات و مشکلات خود به جستجو بپردازند(فیرس و همکاران، ۲۰۰۲؛ ترجمه فیروزبخت، ۱۳۸۲).
۲-۵-۱- بازی درمانی کلاسیک
در بازی درمانی کلاسیک که در یک اتاق بازی با ابعاد معمولی اجرا می شود و در آن انواع اسباب بازی ها و وسایل هنری وجود دارد، درمانگر سعی می کند رابطه گرم و صمیمانه ای با کودک برقرار کند. وی کودک را همانگونه که هست می پذیرد و به او اجازه می دهد ابتکار عمل را به دست گیرد و سعی نمی کند وی را تغییر دهد یا مداخله خاصی انجام دهد و به بازی های کودک خط بدهد. درمانگر جوی توام با احساس امنیت و سهل گیری ایجاد می کند تا کودک خیلی راحت خودش را ابراز نماید. وی احساسات کودک را می پذیرد و آن را به گونه ای منعکس می کند تا خود شناسی کودک افزایش یابد. درمانگر به جای کمک به کودکان در حل مسایل به آنها اجازه می دهد مسایل خود را به روش خویش حل کنند. وی فقط محدوده ها را مشخص می کند و به آنها کمک می کند مسئولیت پذیر باشند. در بازی درمانی کلاسیک اعتقاد بر این است که این نحوه رفتار درمانگر، گرایش طبیعی کودک به کمال را افزایش می دهد. در این نوع بازی درمانی بیشتر بر رابطه و تقویت گرایش طبیعی کودکان تاکید می شود تا بر هدف های درمانبخش، اما هدف های کلی بازی درمانی کلاسیک عبارتند از:
تقویت عزت نفس کودکان
مسئولیت پذیری
خود پذیری
احساس اقتدار و خودفرمانی
-مقبولیت اجتماعی(فیرس، و همکاران، ۲۰۰۲؛ ترجمه فیروزبخت، ۱۳۸۲).
۲-۵-۲- بازی درمانی ساخت دار
بازی درمانی ساخت دار، باعث صرفه جویی در وقت می شود، زیرا از صرف وقت به طور پراکنده و مدت طولانی برای فعالیت هایی که خاصیت درمانی ندارند، جلوگیری می کند. در نتیجه هیچ فعالیت بیهوده و بی برنامه­ای ایجاد نمی شود. درمانگر تنها از فرم های مشخص بازی استفاده می کند. او در بازی نمایشی یک اتفاق، موقعیت یا تضادی را دوباره ایجاد می کند زیرا او معتقد است آن حادثه در حال حاضر موجب تسهیل بیماری کودک و یا ابقای آن می شود. در این شیوه درمانی بیمار تشویق می گردد که آنچه را اتفاق افتاده نشان دهد نه اینکه تنها درمورد آن صحبت کند، منابع اطلاعاتی در این مورد ابتدا پیشینه فرد است (که توسط والدین خود بیمار یا دیگران گزارش شده باشد) و سپس بازی آزاد کودک تغییرات به وجود آمده در کودک براساس بازی ساخت دار قبلی و گزارش مادر درمورد رفتار کودک پس از درمان، درمانگر فرم های بازی را که بی ارتباط با مشکل کودک باشد، تنها به خاطر ترس از ناتمام ماندن بازی به کار نمی برد. درمانگر بازی ساخت دار را آن زمان شروع می کند که رابطه درمانی به گونه ایی پیشرفت کرده باشد که نه اضطرابی وجود داشته باشد و نه تخلیه هیجانی موجب قطع درمان شود. به همین دلیل کودک باید به اندازه کافی احساس امنیت را در ارتباط با درمانگر رشد داده باشد تا بازی ساختدار موجب تسریع اضطراب پیش از حد نشود. سه متغیری که درمانگر برای معرفی بازی ساخت دار باید به آنها توجه کند عبارتند از:
ظرفیت منسجم کودک در روبرو شدن با عواطف و احساسات خارجی از قبیل اضطراب، خشم و تشنجات گوناگون، هرچه ظرفیت کودک منسجم تر باشد، به او آزادی عمل بیشتری در استفاده از بازی ساخت دار می دهند.
دوم طبیعت بازی کودک است. بعضی از اشکال بازی مانند بازی رقابت بین فرزندان، کلا کمتر تهدید کننده هستند، درحالی که بازی تفاوت بین پسر و دختر تهدید برانگیز می باشند. تفاوت های فردی کودکان آنها را نسبت به بعضی از کارهای نمایشی نسبت به بقیه حساس تر می کند.
سومین متغیری که باید ارزیابی گردد، ظرفیت اطرافیان بیمار است که به طور واقع بینانه ای قادر به درک تغیر رفتار بیمار پس از درمان باشند. به خانواده بیمار اطلاع داده می شود که احتمال افزایش پرخاشگری کودک به عنوان نتیجه درمان وجود دارد و به آنها گفته می شود که همان محدودیت های معمول را در خانه ادامه دهند. در این رابطه وظیفه درمانگر این است که درمان را سریعتر نماید، تا فشار زیادی بر روی والدین برای کنترل کودک وارد نشود. درمانگر باید بداند که چه وقت، کجا و به چه مقدار از بازی درمانی ساخت دار استفاده کند. بنابراین چنانچه از این ابزار درست استفاده گردد اثر درمانی دارد و اگر نادرست شود مضر خواهد بود (لندرث و همکاران، ۲۰۰۲).
۲-۵-۳- بازی درمانی روان تحلیل گری
فروید ظاهراً یکی از نخستین درمانگرانی بود که بر بازی به عنوان عاملی ضروری در روان تحلیلگری تأکید کرد و هنگامی­کهدرمان، وسایل بازی را در اختیار کودکان قرار داد تا بتوانند خود را ابزار کنند. اگر چه کار او پیش از کارهای آنافروید و ملانی کلاین[۱۷] صورت رفت، او رویکرد درمانی خاصی را تدوین نکرد. اگرچه، وی دشواری اعمال روش­های مناسب بزرگسالان را در مورد کودکان متذکر شد، گویا همان مشکلی که در حال حاضر با آن مواجهیم، در آن هنگام نیز مطرح بوده است؛ یعنی تلاش برای به کار بستن روش­های درمان بزرگسالان در مورد کودکان و پی بردن به اینکه تحلیل کودک، امری مجزا و متمایز از تحلیل­روانی بزرگسالان است. تحلیلگران دریافتند که کودکان نمی ­توانند همانند بزرگسالان، اضطراب­های خود را به زبان بیاورند. همچنین، به نظر می­رسید که کودکان، برخلاف بزرگسالان، حتی اندک تمایلی به بررسی گذشته خویش یا گفتگو درباره مراحل رشد خود نداشتند و در بسیاری از موارد از پرداختن به تداعی آزاد امتناع می­کردند. در نتیجه، بیشتر درمانگرانی که در اوایل قرن بیستم با کودکان کار می­کردند، به تماس­های درمانی غیر مستقیم از طریق گردآوری مشاهداتی درباره کودک اقدام می­کردند. در ۱۹۱۹، ملانی کلاین به کارگیری بازی را به عنوان وسیله­ای برای تحلیل کودکان کمتر از ۶ سال آغاز کرد. به نظر او بازی کودک، همانند تداعی آزاد بزرگسالان، برخاسته از انگیزه­ های اوست. در تحلیل، به جای تداعی آزاد که در حوزه کلام انجام می­گرفت، از بازی استفاده می­شد. در نتیجه، از طریق بازی درمانی می­شد به صورت مستقیم به روان ناهشیار کودک دسترسی یافت. او گزارش داد که در سایه تفاسیر خود، مطالب دیگری را از بازی کودکان دریافت. در همین دوره، آنافروید به کاربردن اسباب بازی را برای ترغیب کودک به همراهی کردن با درمانگر آغاز کرد. آنا فروید، برخلاف کلاین، بر ایجاد ارتباط هیجانی میانی کودک و درمانگر، پیش از تفسیر انگیزش ناهشیاری که در پس نقاشی­ها و بازی­های کودک وجود دارد، تأکید می­کردو هم کلاین و هم فروید بر اهمیت رازگشایی از گذشته و قدرتمند ساختن (من[۱۸]) پای می­فشردند. همچنین، هر دو معتقد بودند که بازی وسیله­ای است که از طریق آن، کودکان احساسات و اندیشه­ های خود را آزادانه­تر از هر موقعیت دیگری بیان می کنند. ملانی کلاین (۱۹۱۹) از بازی به عنوان وسیله­ای برای ترغیب کودکان به ابزار خیالبافی­ها، اضطراب­ها، و ساز و کارهای تدافعی آن ها بهره گرفت که بعد، خود به تفسیر آنها می­پرداخت. یکی از تفاوت­های عمده میان ملاتی کلاین و آنا فروید، اتکای زیادی کلاین به تفسیر معانی نیمه هشیار و ناهشیار بازی کودکان بود. او در هر عمل بازی، معنایی نمادین، به ویژه جنسی، مشاهده می­کرد. به اعتقاد او، وظیفه اصلی درمان کاوش در ناهشیار بود و تحلیل انتقال[۱۹] در رابطه میان کودک و درمانگر می­توانست چنین ماری را به خوبی امکان پذیر سازد. کلاین تأکید داشت که خواست­ها و اضطراب­های موجود در رابطه میان درمانگر و کودک را باید به زمان سر منشأ آن ها- یعنی نوزادی و طفولیت – و به رابطه کودک با نخستین افراد موضوع عشق[۲۰] والدین، به ویژه مادر- باز گرداند. تجربه مجدد هیجان­ها و خیالبافی­های اولیه و درک آنها و رسیدن به بینشی از طریق تفسیرهای درمانگر، باعث بر طرف شدن اضطراب­های کودک می­­شود. اسباب بازی­ها و موادی که کلاین به کار می­برد عمدتاً ساده، کوچک، فاقد ساختار و غیر مکانیکی بودند: عروسک­های چوبی کوچک به شکل مرد و زن، حیوانات مختلف، اتومبیل، خانه، توپ، تیله، کاغذ، قیچی، گل، رنگ، چسب و مداد. او وسایل بازی هر کودک را در کشوری قفل شده­ای نگه می­­داشت که این کار نشان دهنده ارتباط صمیمی و خصوصی میان درمانگر و کودک بود. کلاین اجازه نمی­داد کودکان به صورت فیزیکی به او حمله کنند، اما امکاناتی فراهم می­­کرد تا کودکان، خیالپردازی­های پرخاشگرانه خود را به راه­های مختلفی، از جمله پرخاشگری کلامی، به او برون­ریزی کنند. او اظهار داشت که معمولاً می­توانست انگیزه­ های عمیق­تر کودکان را به موقع تفسیر کند تا مانع از آن شود که مهار اوضاع از دستش خارج شود. آنا فروید اصولاً از بازی کودکان به عنوان وسیله­ای برای تسهیل دلبستگی هیجانی مثبت کودکان به درمانگر استفاده می­کرد تا از آن طریق به دنیای درونی کودک راه بیابد. یکی از هدف­های عمده او تأثیر گذاشتن بر کودک برای دوست داشتن وی بود. او کمترین تفسیر مستقیم ممکن از بازی را انجام می­داد و هشدار می­داد که نباید تمامی آنچه را که در حین بازی روی می­دهد به صورت نمادین نگریست. وی معتقد بود که بعضی از بازی­ها ارزش هیجانی ناچیزی دارند، زیرا صرفاً تکرار هشیارانه تجربیات اخیر کودک هستند. به اعتقاد او، کودکان به یوروز انتقال[۲۱] دچار نمی­شوند. او تفسیرهای مستقیم خود را از بازی کودکان تا زمانی که اطلاعات گسترده­ای از مشاهده بازی کودک و نیز مصاحبه با والدین او به دست می­آورد برای خود آنان مطرح نمی­کرد (لندرث، ۱۹۳۷؛ نقل از داورپناه، ۱۳۹۰).
۲-۵-۴- بازی درمانی رهایشی
دومین تحول عمده در شکل­ گیری بازی درمانی در دهه ۱۹۳۰ روی داد که دیوید لوی[۲۲]بازی درمانی رهایشی[۲۳] را پدید آورد. این روش رویکردی ساختارمند در بازی درمانی بود و در مورد کودکانی به کار می­رفت که تجربه تنش­زای ویژه­ای را پشت سر گذاشته بودند. لوی به ضرورت تفسیر معتقد نبود و مبنای رویکرد خود را بر اعتقاد به تأثیر بازی در تخلیه هیجانی[۲۴] گذاشت. در این رویکرد، نقش اصلی درمانگر آن است که صحنه ­ها را تغییر دهد و به وسیله اسباب بازی­های گزینش شده، به بازآفرینی تجربه­ای بپردازد که زمینه­ ساز اضطراب کودک بوده است. کودک امکان می­یابد که آزادانه به بازی بپردازد تا با اتاق بازی و درمانگر آشنا شود و آن­گاه هر زمان که درمانگر مناسب بداند، برای نشان دادن موقعیت اضطراب برانگیز، وسایل بازی مختلف را به کار گیرد. آفرینش مجدد رویداد آسیب­زا به کودک کمک می­ کند تا درد و تنشی را که این رویداد در او پدید آورده، از خود خارج سازد. در سایر مواقع، به کودک اجازه داده می­ شود که خودش بازی آزاد خود را انتخاب کند. در این فرایند (به قالب بازی درآوردن)[۲۵] یا آفرینش مجدد تجربه موردنظر، کودک کنترل بازی را در دست دارد و در نتیجه، به جای نقش منفعل کسی که (عملی بر او نجام می­ شود)[۲۶] نقش فعال (عامل)[۲۷] را اختیار می­ کند. درمانگر در حین بازی کودک احساسات کلامی و غیر کلامی ای را که او ابراز می­ کند، به صورت انعکاسی[۲۸] بیان می­ کند. در درمان رهایشی، سه نوع فعالیت در اتاق بازی پیش می ­آید:

 

    1. رهاسازی رفتار خشم آلود از طریق پرت کردن اشیا یا ترکاندن بادکنک یا رهاسازی لذت کودکانه مکیدن شیر از شیشه؛

 

    1. رهاسازی احساسات در شرایطی معین، مانند نشان دادن احساس حسادت به خواهر با برادر از طریق قرار دادن یک عروسک نوزاد زیر سینه عروسک مادر؛

 

    1. رهاسازی احساسات از طریق آفرینش مجدد تجربه تنش زای ویژه­ای در زندگی کودک، در بازی(لندرث، ۱۹۳۷؛ نقل از داورپناه، ۱۳۹۰).

 

۲-۵-۵- بازی درمانی غیر رهنمودی
کارل راجرز[۲۹] درمان غیر رهنمودی[۳۰] را مطرح ساخت که بعدها درمان مراجع محوری[۳۱] راجرز خوانده شد و امروزه درمان فردمحور[۳۲] نامیده می­ شود. پژوهش کارل راجرز، در بازی درمانی، اصول درمان غیر رهنمودی (مراجع محوری)، یعنی باور به تمایلات طبیعی فرد به رشد و قابلیت فرد در هدایت خویش، را با موفقیت در مورد کودکان اعمال کند. در بازی درمانی غیر رهنمودی تلاشی برای مهار یا تغییر کودک صورت نمی­گیرد. اساس این رویکرد، این نظریه است که رفتار کودک در همه حال، بر نیاز او به خود شکوفایی[۳۳] مبتنی است. هدف­های بازی درمانی غیر رهنمودی این است که کودک به خودآگاهی[۳۴] و هدایت خود[۳۵] دست یابد. درمانگردر اتاق بازی که اسباب بازی­های بسیار متنوعی دارد با کودک ملاقات می­ کند و کودک آزاد است تا هر طور که مایل است بازی کند یا آنکه ساکت بماند. درمانگر فعالانه افکار و احساسات کودک را به وی منعکس می­سازد، زیرا اعتقاد بر آن است که بیان احساسات کودک و شناسایی و پذیرش آنها باعث می­ شود که کودک بتواند احساسات خود را بپذیرد و از آن پس می ­تواند با آنها مواجه شود. اکسلاین مفهوم بازی درمانی را این گونه خلاصه کرد: (تجربه بازی بدان سبب درمانی است که باعث پیدایش ارتباطی ایمن[۳۶] بین کودک و بزرگسال می­ شود، به گونه ­ای که کودک، آزادی و امکان بیان خویش را به شیوه خود پیدا می­ کند، یعنی کاملاً به همان حالتی که در آن لحظه هست، به همان شیوه خاص خود و در زمان خود) بعدها این رویکرد، بازی درمانی مراجع محوری[۳۷] و بازی درمانی کودک محور[۳۸] خوانده شد (لندرث، ۱۹۳۷؛ نقل از داورپناه، ۱۳۹۰).
۲-۶- بازی در فرایند درمان
بازی فعالیتی داوطلبانه و برخاسته از انگیزه­ های درونی است که در آن، تعیین چگونگی کاربرد هر شیء به اختیار خود فرد است. در آن هیچ هدف بیرونی وجود ندارد. خود فرایند بازی لذت­بخش است و نتیجه نهایی آن، ارزش چندانی ندارد. بازی مستلزم بازنمایی خود جسمی، ذهنی و عاطفی کودک به شیوه­ای خلاقانه است که ممکن است با تعامل اجتماعی هم همراه باشد. بنابراین، زمانی که کودک مشغول بازی است می­توان گفت که کل روح و جسم کودک در بازی حضور دارد. اصطلاح بازی درمانی متضمن فعالیت­هایی است که می­توان آنها را بازی تلقی کرد. هرگاه کودکی مشغول کتاب خواندن باشد، نمی­گوییم که (او دارد بازی می کند). همسو با این تعریف از بازی، بازی درمانی این گونه تعریف می شود: ارتباطی پویا و بین شخصی میان یک کودک (یا فردی در هر سن) و درمانگری که در روش­های بازی درمانی آموزش دیده است و وسایل بازی گزینش شده­ای را فراهم می­آورد و برای کودک (یا فردی در هر سن)، ایجاد ارتباطی ایمن را سهولت می­بخشد تا بتواند به وسیله بازی- یعنی طبیعی­ترین وسیله ارتباطی کودک- خود (احساسات، افکار، تجربه­ها و رفتارها) را ابزار کند و به کاوش در آن بپردازد تا به رشد و تحول بهینه نائل شود. بیشتر بزرگسالان قادرند احساسات، ناکامی­ها، اضطراب و مشکلات شخصی خود را در قالب نوعی بیان کلامی ابزار کنند. بازی برای کودک همانند سخن گفتن برای بزرگسال است. بازی وسیله­ای برای ابزار احساسات، کاوش در روابط و تکامل شخصی است. اگر به کودکان فرصت داده شود، آنها احساسات و نیازهایشان را به شیوه یا به صورت فرایند ترجمانی[۳۹] که مشابه شیوه ابزار بزرگسالان است در قالب بازی ابزار می­ کنند. ساز و کار ابراز گری و ابزارهای ارتباطی کودکان با بزرگسالان متفاوت است، اما آنچه ابزار می شود (ترس، رضایت، خشم، شادی، ناکامی، رنجش) با ابزار بزرگسالان شباهت دارد. بر اساس این دیدگاه، کودکان اسباب بازی­ها را همانند واژه ­ها به کار می­برند و بازی زبان آنهاست. محدود کردن درمان به ابزار گری های کلامی چیزی نیست جز انکار موجودیت تصویری­ترین شکل بیان- یعنی فعالیت(اکسلاین، ۱۹۹۹).
معمولاً کودکان در تلاش برای بیان احساس خود یا تأثیری که تجربه­ای بر آنها باقی گذاشته، با دشواری زیادی مواجهند؛ اما در صورتی که امکان بیابند، در حضور یک فرد بزرگسال مهربان و حساس و همدل و از طریق اسباب بازی و وسایلی که بر می­گزینند، اینکه با آنها چه می­ کنند، و ماجرایی که در بازی به اجرای آن می­پردازند، احساس خود را بیان خواهند کرد. بازی کودکان برای آنها معنادار و ارزشمند است. زیرا آنها از طریق بازی، خود را به حیطه­هایی وارد می­سازند که با کلمات نمی ­توانند چندان به راحتی در آنها گام نهند. کودکان قادرند از اسباب بازی­های استفاده کنند برای بیان آنچه نمی ­توانند به زبان بیاورند، انجام آنچه برایشان ناراحت کننده است و ظاهر ساختن احساساتی که بیان آنها در کلام، به توبیخ­شان منجر می­ شود. بازی، زبان نمادین کودک برای ابزار خویش است و می ­تواند این موارد را آشکار سازد: الف) آنچه بر کودک رفته ب) واکنش­های او به آنچه برایش پیش آمده؛ ج) احساسات او درباره آنچه برایش پیش آمده؛ د) آرزوها، خواست­ها یا نیازهای کودک؛ و هـ) تصویری که کودک از خود در ذهن خویش دارد. در بازی درمانی، درمانگر در پی آن است که این پیام­ها را از بازی کودک دریافت دارد. بازی نمایان گر تلاش کودک برای سامان یخشیدن به تجربه ­های خود، یعنی به دنیای خویش، است. کودک در خلال فرایند بازی احساس می­ کند که کنترل امور را در دست دارد، حتی اگر در عالم واقع، شرایطی خلاف آن بر کودک حاکم باشد. درک رفتار بازی کودکان، سرنخ­هایی در اختیار درمانگر قرار می­دهد تا با جامعیت بیشتری به دنیای هیجانی کودک راه بیابد. از آنجا که جهان کودک دنیایی از عمل و فعالیت است. بازی درمانی به درمانگر امکان می­دهد تا به دنیای کودک راه پیدا کند. انتخاب انواع مختلفی از اسباب بازی­های مناسب از سوی درمانگر موجب سهولت ابزارگری­های احساسی متنوعی در کودکان می­­شود. به این ترتیب، کودکان محدود نمی­شوند تا تنها به تشریح کلامی آنچه روی داده است بپردازند؛ بلکه در لحظه بازی، تجربه ­های پیشین دو احساسات مرتبط با آنها را بار دیگر از سر می­گذرانند. در نتیجه، درمانگر به جای آنکه به تکرار موقعیت­های روی داده بپردازد، امکان می­یابد تا به دنیای هیجانی کودکان وارد شود و آن را احساس کند. از آنجا که کودکان تمامی وجود خود را در بازی وارد می­سازند، آنها گفته­ها و احساسات خود را حین بازی، چنان در می­یابند که خاص، عینی و حال[۴۰] هستند. در نتیجه، درمانگر می ­تواند به عوض آنکه به موقعیت­هایی بپردازد که پیشتر برای آنها پیش­آمده بود. به فعالیت­ها، گفته­ها، احساسات و هیجان های آنها در حال حاضر توجه کند. اگر کودک به علت رفتار پرخاشگرانه به درمانگر ارجاع داده شده باشد، درمانگر این امکان را دارد تا علاوه بر مشاهده مستقیم پرخاشگری، مثلاً با مشاهده ضربه زدن کودک به عروسک بادی یا هدف گرفته شدن خود با اسلحه­ای که تیرهای بادکشی دارد، از طریق فرآیندهای درمانی مناسبی که با هدف تعیین محدودیت اعمال می­شوند، خویشتن داری[۴۱] را نیز به کودک بیاموزد. اگر وسایل بازی در اختیار نباشد، درمانگر صرفاً می ­تواند درباره رفتار پرخاشگرانه­ای که کودک در روز یا هفته قبل از خود ظاهر ساخته است با کودک صحبت کند. در بازی درمانی، صرف نظر از علت ارجاع کودک، درمانگر این امکان را دارد تا در همان لحظه­ای که کودک به بازی مشغول است، مشکل او را حس کند و آن را به درستی دریابد. این فرایند را روندی می­داند که کودک طی آن، احساسات خود را به قالب بازی در می­آورد، به گونه ­ای که آنها را به سطح می­آورد، به خارج از وجود خود منتقل می سازد و با آنها رو در رو می شود ( اکسلاین، ۱۹۹۹).
۲-۷- پرخاشگری
یکی از آسیب‌های اجتماعی، پرخاشگری است که در جامعه رو به افزایش است. به همین جهت، پرخاشگری یک مسئله اجتماعی و یکی از موضوعات اساسی بهداشت روانی به‌شمار می‌آید. آمارها حاکی از شیوع و گسترش روزافزون پرخاشگری در جوامع انسانی حکایت دارد. ازاین‌رو، جرایم پرخاشگرانه از‌جمله قتل، تجاوز جنسی، ایراد ضرب و جرح و ایذاء دیگران، سرقت‌های توأم با پرخاشگری مانند سرقت مسلحانه، زورگیری و کیف‌قاپی از شایع‌ترین موارد پرخاشگری است که مورد توجه محققان قرار گرفتند. روان‌شناسان به کمک تحقیقات خود، سعی کرده‌اند پرخاشگری را بفهمند، علت‌های آن را بیابند و راه‌های کاهش اثر آن را معلوم کنند. هرچند بارها اصطلاح پرخاشگری را شنیده‌‌‌‌ایم، اما هنگام تعریف دقیق و تحلیل آن، اصطلاحی مبهم و کلی به نظر می‌رسد (درتاج و همکاران، ۱۳۸۸). اگر‌چه ساختار خشم مشترکاتی با پرخاشگری و خصومت دارد، اما این اصطلاحات با هم مترادف نیستند. دلو‌کیو و الیوری عنوان می‌کنند که خصومت به نگرش پرخاشگرانه اطلاق می‌شود که فرد را به سوی رفتار پر‌خاشگرانه هدایت می‌کند. در‌حالی‌که پر‌خاشگری به رفتار قابل مشاهده و به قصد آسیب رساندن اطلاق می‌شود. خشم یک حالت هیجانی یا احساس درونی ناشی از بر‌انگیختگی فیزیو‌لوژیکی است (نویدی، ۱۳۸۷).
بنا‌براین، برای جدا کردن این سه مفهوم، می‌توان خشم را به‌عنوان یک هیجان، خصومت را به‌عنوان یک نگرش، پر‌خاشگری را به‌عنوان رفتار در نظر گرفت. خشم به‌عنوان یک حالت هیجانی توصیف می‌شود که شالوده خصومت و پر‌خاشگری را تشکیل می‌دهد. از واژه «پر‌خاشگری» در پژو‌هش‌های گو‌ناگون، به معانی متفاوت استفاده شده است. پژو‌هشگران معانی متفاوت به آن نسبت داده‌اند. بنا‌براین، تعریفی از پر‌خاشگری وجود ندارد که همگان روی آن توافق‌نظر داشته باشند؛ زیرا تعاریف پر‌خاشگری مبتنی بر دید‌گاه‌هایی است که این مؤلفان دارند ولی در یکی از تعریف‌هایی که بین روان‌شناسان متداول‌تر است، گفته می‌شود که پر‌خاشگری عبارت از: هر‌گونه آسیب رساندن عمدی به دیگران، خود یا اشیاست (فرانزوی، ۲۰۰۲؛ نقل از فیروز بخت، ۱۳۸۱).
الگو در روان‌شناسی دارای کاربرد‌های متعددی است که تماماً بیانگر شکل ساده‌شده‌ای از یک فرمول یا فرایند روان‌شناختی است. نظام نظری ساده‌‌شده‌ای که روابط بین دو یا چند متغیر را به‌صورت تابع و شرط، مورد توجه قرار داده و با انتزاعاتی که صورت می‌دهد، در مجموع شرایطی را برای درک بهتری از واقعیت فراهم می‌آورد (فرانکفورد و دیگران، ۲۰۰۲؛ نقل از لاریجانی، ۱۳۸۱).
۲-۸- میزان وسن شیوع پرخاشگری
پرخاشگری در حقیقت یکی از نمودهای رشد اجتماعی است؛ در پایان یک سالگی، حدود ۴۶ درصد رفتارهای اولیه همسالان را رفتارهای پرخاشگرانه و متعارض تشکیل می‌دهد. پرخاشگری یکی از ملاک‌های رشد اجتماعی است که در کودک به اشکال مختلف از قبیل خراب کردن، برداشتن اسباب بازی کودکان دیگر، جیغ و فریاد زدن، گریه کردن، زد و خورد کردن و ناسازگاری و اختلاف ظاهر می‌شود. سال‌های اولیه کودکی و سنین قبل از مدرسه، مملو از پرخاشجویی بوده و در آن بیش از سال‌های قبل و بعد رفتارهای خصمانه مشاهده می‌شود. در این ایام بیش­تر پرخاشگری‌ها از نوع وسیله‌ای است، در حالی که، پس از طی دوره پیش دبستانی به نوع خصمانه مبدل می‌شود و با رفتارهای ناپسندی هم چون یاوه گویی و تمسخر همراه می‌گردد. زمانی که کودکان دریابند کودک دیگری قصد آسیب رساندن به آن‌ ها را دارد، احتمالا برای تلافی به جای مضروب ساختن و خراب نمودن اسباب بازی‌های وی، خود او را مستقیماً مورد حمله قرار می‌دهند. به موازات رشد سنی کودک، نحوه بروز حالت پرخاشگری از حالت علنی و آشکار به صورت رمزی درمی آید. او سعی می‌کند با درونی ساختن خشم خویش، از برخوردهای آسیب رساننده جسمانی و لحظه‌ای کاسته و به تدریج با واکنش‌های غیر مستقیم، فرد مقابل را مورد شکنجه روانی قرار دهد. در سال‌های اولیه کودکی ظهور خشم سریع بوده و به زودی از بین می‌رود، اما در سنین بالاتر، کودک فرا می‌گیرد که رنجش و غم خویش را در درون، محبوس ساخته و آن را در مدت مدیدی با انجام اعمال منفی گرایانه به ظهور برساند(ابوالمعالی، ۱۳۸۹).
۲-۹- نظریه­ های پرخاشگری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:25:00 ب.ظ ]




مقدار عدد به دست آمده در معیار لاوسون برای سوخت دوتریم تریتیم ازسال ۱۹۶۹ تا سال ۲۰۰۰ حدود ۵۰۰ هزار برابر افزایش یافته است. سوخت‌های جدید مورد نظر هنوز نیاز به یک تا دو مرتبه افزایش در بزرگی دارند. بررسی‌های نظری نشان داده‌اند که این کار شدنی است [۳۰].
پایان نامه - مقاله - پروژه
خواص دوتریوم
دوتریوم همان عنصر هیدروژن است که علاوه بر یک پروتون یک نوترون نیز درون هسته آن وجود دارد. اگرمولکول آب توسط دوتریوم تشکیل شود به آن آب سنگین[۲۸] (  ) می‌گویند. در هر لیتر از آب دریا (۳۵) گرم دوتریوم وجود دارد. دوتریوم یکی از پایه‌های لازم برای همجوشی هسته‌ای است. در آب در کنار هر ۷۰۰۰ اتم هیدروژن ۱ اتم دوتریوم موجود است که جدا کردن آن با توجه به نزدیکی خواص آب سنگین و آب سبک بسیار سخت است. این دوتریوم­ها باید تغلیظ و انبار شوند تا ابتدا به آب سنگین ۱۵٪ و سپس به آب ۹۹٪ تبدیل شود، جدا سازی آب سنگین از آب سبک بسیار سنگین ، پیچیده و سخت است. به دلیل آنکه گرمای تبخیر آب سنگین بشتر از آب معمولی می‌باشد، از آن در نیروگاه­های اتمی جهت خنک کردن راکتورها استفاده می­ کنند.
دوتریوم را می توان به آسانی از آب استخراج کرد. هیدروژن موجود در زمین شامل دوتریوم به نسبت جرمی ۱:۵۰۰۰ است. یک تریلی پر از دوتریوم انرژی معادل ۲ میلیون تن زغال سنگ یا ۱.۳میلیون تن نفت (۱۰میلیون بشکه)، یا ۳۰ تن اکسید اورانیوم، آزاد خواهد کرد.
دوتریوم در واکنش‌های همجوشی زیر با آهنگ واکنش[۲۹] مساوی شرکت می­ کنند:
(۲-۱)
(۲-۲)
محیطى که به این درجه از گرما برسد، نمی‌تواند در یک جداره مادى بگنجد.
خواص هلیوم ۳
هلیوم ۳ یکی از ایزوتوپ‌های غیر پرتوزای عنصر گازی هلیوم است که دارای ۲ پروتون و یک نوترون است. از این ماده به عنوان سوخت در تحقیقات مربوط به راکتورهای هسته‌ای، استفاده می‌شود. در زمین به ندرت یافت می‌شود و عموما در لایه‌های فوقانی سنگی کره ماه که طی بیش از میلیاردها سال توسط بادهای خورشیدی ایجاد شده است، به فراوانی موجود است. هلیون هسته اتم هلیوم ۳ حاوی دو پروتون و تنها یک نوترون می‌باشد. این در حالی است که هلیوم معمولی حاوی دو نوترون می‌باشد. وجود فرضی آن اولین بار در ۱۹۳۴ پیشنهاد شد [۳۱].
بخاطر جرم اتمی پایین‌ترش نسبت به هلیوم۴ دارای خصوصیات فیزیکی متفاوتی نسبت به آن است. به سبب تعامل ضعیف ناشی از پیوندهای دو قطبی-دو قطبی بین اتم‌های هلیوم، خواص فیزیکی ماکروسکوپی آن عمدتا توسط نقطه صفر انرژی آن (انرژی جنبشی حداقل) تعیین می‌شود. همچنین خواص میکروسکوپی هلیوم ۳ سبب می‌شود که نقطه صفر انرژی آن بالاتر از هلیوم ۴ باشد. این نشان می‌دهد که هلیوم۳ می‌تواند بر تعامل دو قطبی-دو قطبی با انرژی حرارتی کمتری نسبت به هلیوم-۴، غلبه کند.
هلیوم ۳ می‌تواند توسط یکی از دو واکنش زیر در واکنش‌های همجوشی شرکت کند:
۲D + ۳He →   ۴He +  ۱p + 18.3 MeV(2-3)
۳He + ۳He → ۴He   + ۲ ۱p+ 12.86 MeV(2-4)
که هدف در این مطالعه استفاده از دوتریوم و هلیوم ۳ می‌باشد. سرعت‌های واکنش با دما متغیر است اما سرعت واکنش D-3He هرگز بالاتر از ۵۶/۳ برابر سرعت واکنش D-D نمی‌باشد. شکل ۲-۱ بیانگر حالت مقایسه‌ای بین انواع سوخت‌هاست.
شکل۲-۱- واکنش پذیری انواع سوخت‌ها [۳۲]
سرعت واکنش همجوشی به سرعت با دما افزایش می‌یابد تا اینکه به بیشینه مقداری رسیده و سپس به تدریج افت می‌کند. در مقایسه‌ای کلی جدول ۲-۱ را خواهیم داشت.
سوخت‌های پیشرفته، همجوشی سوخت‌های نسل دوم و سوم هستند که مقادیر بسیار کم یا اصلا هیچ نوترونی تابش نمی‌کنند و چرخه‌های سوخت نسل اول در آنها وجود ندارد. تعداد نوترون‌های تولید شده در واکنش‌های شامل هلیوم ۳ بسیار کم است (در مورد واکنش ۳He-3He عملا صفر و در مورد D-3He حدود ۰۱/۰ تا ۰۵/۰ همجوشی D-T و کمتر از ۰۲/۰ همجوشی D-D است.
محصول نسل سوم واکنش‌های همجوشی فقط ذرات باردار است و هر گونه واکنش جانبی نسبتا بی اهمیت است. در شرایط مناسب، فقط ۱/۰ درصد از انرژی حاصل از واکنش p-11B، توسط نوترون‌های تولید شده از واکنش‌های جانبی حمل می‌شود [۲].
استفاده از سوخت‌های جدید نسبت به D-T با مسایل بیشتری مواجه است. به عنوان مثال در مورد D-3He باید:
دمای احتراق دست کم حدود ۶ برابر افزایش یابد.
مقدار neτe حداقل حدود ۸ برابر
حاصل ضرب nτT حداقل در حدود ۵۰ برابر افزایش می‌یابد.
جدول۲-۱- نسل‌های مختلف سوخت‌های همجوشی [۲۶, ۳۳-۳۷]

 

n/MeV بهره انرژی محصولات واکنش‌ها
سوخت‌های همجوشی نسل اول
۰.۳۰۶ ۳.۲۶۸ MeV ۳۲He + ۱۰n H + H (D-D)
۰ ۴.۰۳۲ MeV H + ۱۱p H + H (D-D)
۰.۰۵۷ ۱۷.۵۷۱ MeV He + ۱۰n H + H (D-T)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ب.ظ ]




۲۲-سلمانیان;آروین وهمکاری رضامسافری وارائه مدل مناسب .پایان نامه کارشناسی ارشد سازمان مدیریت صنعتی ۱۳۸۲
۲۳-شخص نیایی;مجید.ارزیابی عملکرد محیط زیست به بهره گیری از روش کارت امتیازی متوازن پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران(دانشگده فنی مهندسی گروه مهندسی صنایع)۱۳۸۵
۲۴-شکوه فر ;محسن.سنجش عملکرد سازمانهای تولیدبا رویکرد کارت امتیازی متوازن به همراه مطالعه موردی پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علم وصنعت.تابستان ۱۳۸۱
۲۵-طبرسی غلامعلی;طراحی وتعیین الگوی ارزیابی عملکرد مدیران شامل شرکتهای تابعه سازمان صنایع ومعادن بنیاد مستضعفان وجانبازان.رساله دکتری مدیریت دانشگاه تربیت مدرس ۱۳۷۷
۲۶-عبداللهی ;جواد.پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوع متناسب سازی وارزیابی عملکرد کارت امتیازی متوازن در شرکت همکاران سیستم دانشگاه شهید بهشتی دانشگده حسابداری ومدیریت ۱۳۸۶
۲۷-فضل اللهی.سمیرا.اندازه گیری عملکرد وعارضه یابی سیستم لجستیک با بهره گرفتن از کارت امتیازی متوازن مطالعه موردی شرکت های خودرو ساز سومین کنفرانس مدیریت عملکرد۱۳۸۶
۲۸-کاپلان;رابرت;نورتون;دیوید.سازمانهای استراتژی محور مترجم پرویز بختیاری انتشارات سازمان مدیریت صنعتی ۱۳۸۶
۲۹- کریستوفر;مارتین ودیگران مدیریت توزیع علمی وعملی ترجمه احمد اخوی موسسه مطالعات وپژوهشهای بازرگانی ۱۳۸۰)
۳۰-محمدی زنجیرانی ;داریوش;روش مصداق سنجش عملکرد مدیریت زنجیره عرضه ابزاری برای طراحی وتشکیل زنجیره های عرضه برتردر صنایع ایران سومین کنفرانس مدیریت عملکرد۱۳۸۶
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳۱-مختاریان ابراهیم ارزیابی متوازن ابزار پیشبرد استراتژی حسابدار۱۵۴٫۳۶-۴۱٫۱۳۸۲٫۱۳
۳۲-موسوی علی;ارزیابی عملکردوپیاده سازی برنامه ریزی استراتژیک در سازمان با بهره گرفتن از روش ارزیابی متوازن .مطالعه موردی شرکت فن اندیش.پایان نامه کارشناسی ارشد.تربیت مدرس زمستان ۱۳۸۵
۳۳-نجاتی اجی بیشه;مهران وجمالی.رضا.ارائه مدلی برای اندازه گیری عملکرد مدیریت زنجیره تامین در صنایع ایران با رویکرد کارت امتیازی متوازنwww.civilica.com
۳۴-نئون;پل ار.ارزیابی متوازن گام به گام مترجمان:پرویزبختیاری ودیگران.سازمان مدیریت صنعتی۱۳۸۶
۳۵-نورستی;محمد.آمار در اقتصاد وبازرگانی انتشارات موسسه خدمات فرهنگی رضا۱۳۸۱
۳۶-دعایی;حبیب الله.۱۳۸۶مدیریت منابع انسانی نگرش کاربردی چاپ ششم مشهد انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد
۳۷-دفتر ارزیابی عملکرد وبهبود مدیریت(۱۳۷۹)تبیین مفهوم جایگاه قانونی وساختار ارزیابی عملکرد مدیریت سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور.
۳۸-دفتر ارزیابی عملکرد وبهبود مدیریت (۱۳۸۰)آیین نامه ارزیابی عملکرد دستگاه های اجرایی کشور.سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور
۳۹-رحیمی.غفور(۱۳۸۵)ارزیابی عملکرد وبهبود مستمر سازمان مجله تدبیر شماره۱۷۳
۴۰-سعادت ;اسفندیار(۱۳۸۷)مدیریت منابع انسانی .نتشارات سمت چاپ سوم تهران
۴۱-سه کاران;اوما (۱۳۸۶)دانشگاه روش تحقیق در مدیریت تهران چاپ ششم انتشارات موسسه عالی آموزش پژوهش مدیریت برنامه ریزی تهران
۴۲-سهرابی;روح الله.خان محمدی .هادی.(۱۳۸۷).سومین کنفرانس ملی مدیریت عملکرد.
۴۳-طبرسی;غلامرضا۱۳۷۸٫بررسی وتبیین نقش اقتضاعات استراتژی در انتخاب الگوی ارزیابی عملکرد سازمانهای دولتی.مجموعه مقالات دومین جشنواره شهید رجایی ارزیابی عملکرد دستگاه های اجرایی کشور.تهران سازمان امور اداری واستخدامی کشور
۴۴-عالم تبریز;اکبر ورجبی.ایمان وحاجی بابا وعلی .علی ۱۳۸۸;سرمایه فکری(اندازه.افشا.مدیریت)جلد اول چاپ اول انتشارات مرکز آموزش وتحقیقات صنعتی ایران.
۴۵- Avkiran, Necmi K, (2011), “Association of DEA super-efficiency estimates with financial ratios: Investigating the case for Chinese banks” Omega 39, PP. 323–۳۳۴
۴۶- Bhagwat.R and M. K. Sharma(2007)performance Measurement of supply chain A Balanced score card Approach.computer &Industrial Engineering.Ariclcle in Press. Management:
۴۷- Chandra, P. (2001). Financial Management Accounting. Fourth Edition, New york: McGraw Hill
۴۸- Charnes, A., w.w. Cooper, and E. Rhodes, 1978, “measuring the efficiency of decision making units", European Journal of Operational Research 2,pp. 429-444
۴۹- Chen,Tser-yieeh,and Chen,Chin-Bein (2008) , “ Firm operation performance and analysis with data envelopment analysis and balanced score card” International Jornal of production performance management,vol,57,no7,pp.523-539
۵۰- Grigoroudis, E., Orfanoudaki, E., & Zopounidis, C. (2012). Strategic performance measurement in a healthcare organization: A multiple criteria approach based on balanced score. Omega, 40, 104–۱۱۹٫
۵۱- Halkos, George E and Salamouris, Dimitrios S ,(2004)” Efficiency measurement of the Greek commercial banks with the use of financial ratios: a data envelopment analysis approach” Management Accounting Research 15,PP 201-224
۵۲-Iranzadeh S, Barghi A.The balanced scorecard approach to performance evaluation. Ind Manag2009);4(8):PP.11-6HTTP://MARKET.ing articles:ir
۵۳- Joo, S. J. and Nixon, d. and Stoeberl, P. A., (2011)“Benchmarking with data envelopment analysis: a return on asset perspective”, Benchmarking: An International Journal, Vol. 18 No. 4, PP. 529-542.
۵۴- Kaplan, RS & Norton, DP”The Balanced Scorecard – measures that drive performance“, Harvard Business Review, vol, 59 no 3,pp. 71-80( 1992)
۵۵- Kaplan,R.S. &Norton,D.P.(1992),"The Balanced Scorecard- measures that drive performance",Harvard Business Review,January- February
۵۶- Kaplan,R.S. &Norton,D.P.(1996),"Translating strategy into Action- The Balanced Scorecard", Harvard Business Sched press,Boston,Mass,USA
۵۷- Kaplan. R. S and A.A. Atkinson(2007) Advanced Management Accounting.Third Edition.Prentice –Hall of India Private Limited New Delhi-1110001,PP.367-441.
۵۸- Min Hokey and Joo Seong Jong and Kim, Joungman (2008) “Evaluating the financial performances of Korean luxury hotels using data envelopment analysis” International Journal of quality & reliability management ,vol 25,no4,pp349-365
۵۹- Neely Andy ,Gregory mike and Platts ken (1995).. “ Performance measurement system design: A literature review and research agenda”. International journal of operation & production management. Vol 15.No 4. pp 80- 115.
۶۰- Niven, Paul R ."Balanced Scorecard Step-By-Step For Government And Nonprofit Agencies"(2003) john wiley & sons, Inc.
۶۱- Sherman, H. and Ladino, G. (1995), “Managing bank productivity using data envelopment analysis”, Interfaces, Vol. 25 No. 2, pp. 60-73
۶۲- Yinsheny, k,(2000), “ Efficiency Measuring DEA model for production system whith independence subsystems” Journal of operation Research,Vol.43,No.2 pp. 219-238
Abstract
Measurement is a necessary condition of management. Thing is not measured, cannot be managed. Investment and management on intangible assets in intangible assets and shaping organizations of customer-focused and responsive is led to the production of cheaper service and higher levels of satisfaction of the target population. Nowadays, success of organization cannot measure by tools of performance measurement in era of traditional economy and industry. Performance measurement is process of measuring and comparing amount and how to achievement of favorable situation with specified standards and attitudes in scope and certain area covered with specific indicators and revised aim of its continuous improvement. Mellat bank in Guilan province (Iran), in order to achieve higher goals and achieve a superior position requires the establishment of a model for assessing their performance because as well as it operate their strategies and assess performance of its portfolio to ensure the reduction in the path deviation and establish balance to achieve its desired results. Therefore this study examines the role of performance measurement in Mellat Bank of Guilan Province using Balanced Score Card (BSC). Firstly, this study by comparison of systems performance measurement and balanced scorecard model selection answer to question that which of performance measurement models to assess the Mellat Bank performance in Guilan province should be selected and developed? This study in terms of objective is applied and in terms of method and implementation, this study is descriptive- survey. Finally, in terms of data collection method is field study. A questionnaire is used as research tool. Employees of Mellat bank in Guilan province including 750 employees is considered as statistical population. Sampling method in this study is simple random. Descriptive and inferential analysis of data has performed using SPSS software. T-test is used to examine the hypotheses and Friedman test is used to prioritize the indicators. Results of hypotheses test show that all the hypotheses of research have been confirmed.
Keywords: Performance measurement, Balanced Score Card (Indicators of BSC), Tangible Assets and Intangible Assets

Islamic Azad University
Rasht Branch
Faculty of Management- Accounting
Department of Business Management
Presented in partial fulfillment of the requirements for (M.A) degree

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ب.ظ ]