مطالعه ارتباط بین بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندسازی کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی- قسمت ۱۹ |
۲-۲-۱۰-۳-تکنولوژی آموزشی و ضرورت آن:
در حال حاضر تکنولوژی جدید در کلیه نهادهای اجتماعی به منظور افزایش بازده و کارایی و پاسخگویی به نیازها و مشکلات انسان به کار گرفته شده است. حدود این کاربرد و میزان کارایی آن به رشد و توسعه فرهنگی هر جامعه بستگی دارد. بین کشورهای در حال رشد و رشد یافته در کاربرد تکنولوژی جدید تفاوت وجود دارد. در کشورهای رشد یافته تکنولوژی از درون و به ویژه نهادهای آموزشی آن جوامع بر خواسته است در حالی که مشکلات عینی و نیازهای آنی و حیاتی در کشورهای در حال رشد، آنها را وامی دارد که قبل از رسیدن فرهنگ جامعه به پذیرش؛ تکنولوژی را به صورت یک کالای وارداتی بپذیرد. (مسعود کنعانی و همکاران، ۱۳۷۴، ص ۲)
۲-۲-۱۰-۴-اجزای سیستم آموزشی:
در هر سیستم آموزشی سه جزء اساسی معلم، متعلم و محتوا وجود دارند.
فرایند آموزشی، نوعی تعامل بین سه جزء یاد شده است. انواع تعاملاتی که بین این سه جز وجود دارند عبارتند از:
۱- تعامل بین فراگیر و محتوا:
فرایند تعامل هوشمندانه با محتواست که به ایجاد تغییراتی در فهم، درک و ساختار ذهنی و شناختی فراگیران می انجامد. تعامل فراگیر و محتوا، مشکل ترین نوع تعامل برای توصیف است.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |
۲- تعامل بین فراگیر و معلم:
تعاملی است که به وسیله بسیاری از آموزش دهندگان و آموزش گیرندگان ضروری شناخته شده است. معلم باید دانش آموز را در کاربرد دانش جدیدی که فراگرفته است، یاری دهد. زیرا دانش آموز یا دانشجو به مقدار کافی درباره موضوعات تدریس شده آگاهی ندارد. بنابراین نمی داند آن را چگونه به کار گیرد.
۳- تعامل بین فراگیران:
این نوع تعامل که ممکن است در حضور یا در غیاب معلم انجام بگیرد، بعد جدیدی از آموزش از راه دور محسوب می شود و به دیدگاه «دانش آموز محوری» در یادگیری اشاره دارد.(فتحیان، ۹۱، ص۸۳)
۲-۲-۱۰-۵-سیستم های مدیریت آموزش الکترونیکی:
هر محیط آموزشی برای اجرا و نظارت بر قوانین آموزشی و انضباطی خود، به بخش مدیریت نیاز دارد. تنظیم و بودجه بندی زمانی و محتوایی دروس، نظارت بر اجرای این بودجه بندی، کنترل حضور و غیاب و ارزیابی پیشرفت تحصیلی فراگیران، نظارت بر امتحانات و ارزشیابی برخی از وظایف بخش مدیریت هستند.
در محیط آموزش الکترونیکی دو سیستم مدیریتی وجود دارد که در کنار هم وظایف فوق را انجام می دهند. این دو سیستم عبارتند از:
۱- سیستم مدیریت آموزش (LMS) [۱۶۳]:
LMS سیستم نرم افزاری است که بر آموزش دانشجویان نظارت دارد. اموری مانند مدیریت اشتراک هر دانشجو[۱۶۴]، ثبت نام، انتخاب واحد، جمع آوری اطلاعات در مورد پیشرفت تحصیلی دانشجو امتحانات غیرمترقبه[۱۶۵]، امتحانات پایانی و به طور کلی ارزشیابی و نمرده دادن از جمله وظایفی هستند که برعهده این سیستم قرار دارند.
۲- سیستم مدیریت محتوای آموزشی (LCMS) [۱۶۶]:
هدف اصلی و اولیه این سیستم، مدیریت محتوای آموزشی است که می تواند به صورت سفارشی برای هر دانشجو ارائه شود. در سیستم فوق می توان، محتویات آموزشی را ایجاد و ذخیره کرد، مورد استفاده مجدد قرار داد و آنها را حذف یا اصلاح کرد. منظور از محتوای آموزشی، مطالبی است که در قالب دروس گوناگون باید به دانشجویان منتقل شود.
امروزه با پیشرفت هایی که در زمینه توسعه نرم افزارها صورت گرفته است و گرایشی که به سمت سیستم های شی گرا[۱۶۷] وجود دارد، سیستم مدیریت محتوای آموزشی نیز به سمت «سیستم مدیریت اجزای آموزشی» در حال حرکت است. بدین ترتیب که هر یک از محتویات درسی و حتی دانشجویان می توانند یک جزء محسوب شوند. بنابراین می توان انتظار داشت، سیستم مدیریت محتوای آموزشی به صورت شاخه ای از سیستم مدیریت آموزش درآید..(فتحیان، ۹۱، ص۹۰)
۲-۳-بخش سوم: فناوری اطلاعات و رابطه آن با توانمندسازی کارکنان:
۲-۳-۱-استفاده از فناوری اطلاعات برای توسعه قابلیت های کارکنان:
تکمیل دانش موجود و کسب دانش جدید یکی از عوامل انگیزشی قوی برای فردی است که نیازهای پایه و اولیه اش را پوشش داده است. بنابراین، همانگونه که کسب دانش جدید یک عامل کلیدی برای موفقیت فرد به شمار می رود، برای موفقیت سازمان نیز مهم است، فناوری مبتنی بر اینترنت فرصت های زیادی را برای یافتن دانش و مهارت های جدید پیشنهاد می کند. در ابتدا، در سطح سازمان، اینترنت زمینه دسترسی سریع تر به نوآوری های تکنولوژیک و علمی آینده را نسبت به دیگر سازمان ها و موسسات پژوهشی، فراهم می کند (Jerman-Blazic, 1996).
در سطح فردی نیز، اینترنت خود را به عنوان یک پایگاه اطلاعاتی گسترده و قابل جستجو شامل مجموعه ای از صفحات وب، گروه هاعی خبری، فهرست های پستی اینترنتی، جریان های اطلاعاتی شبکه ای و… معرفی می کند.این بدیهی است که رفتار مطلوب کارکنان، به طور یکسان با پول، موقعیت یا دیگر فواید محسوب قابل پاسخگویی نیست. گذشته از این سبک رهبری آمرانه، به سبب این واقعیت که کارکنانی که هر روز دانش بیشتر و بیشتری کسب می کنند، نمی خواهند تحت فرمانروایی یک دیکتاتور باشند، نامناسب است، به ویژه اگر این گونه کارکنان بتوانند به آسانی شغلشان را تغییر دهند. طبق نتایج یک پژوهش (Bettey , 2000) نارضایتی نسبت به مدیر، دلیل اصلی برای تغییر شغل شناخته شده است.
سازمان ها، در سطوح مختلفی خود را با تغییرات پیش رو سازگار می کنند. شروع کنندگان تغییرات در سازمان ها، احتمالاً خود کارکنان هستند. با این حال موفقیت سازگاری با تغییرات در دستان مدیران است. (حسنی، نیک نقش و محمدیان، مقاله کارکردهای فناوری اطلاعات و اتباطات در مدیریت منابع انسانی، ۱۳۸۶)
به طور کلی تکنولوژی اطلاعات در ابعاد زیر به توسعه انسانی منجر می شود:
۲-۳-۱-۱-توسعه حرفه ای:
یکی از نشانه های عملیاتی انسان توسعه یافته، داشتن مهارت هایی است که زمینه های برآورده نمی کند. در این زمان اطلاعات ظرفیت های خالی و کهنه شده را جانی دوباره می بخشد و به توسعه مهارت های کارکنان کمک می رساند و به این خاطر است که اطلاعات جدید توقعات جدیدی را در افراد سازمان ایجاد نموده و بعد از مدتی اطلاعات و دانش، فراگرفته شده تبدیل به روش کار و مهارت می گردد و این شرایط باعث ایجاد جبهه های جدید مهارتی و کاری در سازمان ها می گردد.
به طور کلی تکنولوژی اطلاعات، در ابعاد زیر به توسعه مهارتی کارکنان کمک می کند:
الف) مهارت های کهنه را بازسازی می کند.
ب) ظرفیت های خالی قبل را تکمیل می سازد.
ج) مهارت های جدید به وجود می آورد.
د) بین مهارت کارکنان پیوند ایجاد می کند.
ه) مهارت آموزشی فرایندی می شود.
ارزش مهارت با رشد تکنولوژی افزایش یافته و تکنولوژی اطلاعات پیشرفته به دنبال خود مهارت پیشرفته ایجاد می کند. تکنولوژی اطلاعات دامنه مهارتی انسان را توسعه می دهد. تکنولوژی اطلاعات زمینه هایی نظیر مهارت برقراری ارتباط کلامی، مهارت ارتباط کتبی، مهارت ارتباط نمایشی، مهارت قانع سازی و مهارت استفاده از اطلاعات را در کارکنان ایجاد و تقویت می کند.(همان منبع)
۲-۳-۱-۲- تقویت مهارت های تصمیم گیری:
تصمیم گیری فرایندی است است که در آن نقش اصلی را اطلاعات بازی می کند، یعنی اول بایستی اطلاعات مورد نیاز تصمیم گیری فراهم شود تا بتوان اطلاعات را ترکیب و تصمیم گیری کرد. تکنولوژی اطلاعات موجب می شود که افراد سازمان از بین اطلاعات تولید شده اطلاعات مربوط به تصمیم مورد نیاز را انتخاب و پردازش و مورد استفاده قرار دهند. در فرایند تصمیم گیری، کارکنان نحوه استفاده از اطلاعات را یاد می گیرند. عادت کرده ایم با هر اطلاعاتی که به دستمان می رسد، تصمیم گیری کنیم که این کار حرفه ای نیست. تکیه به عقاید افراد تا وارد و غیرمتخصص نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه آدمی را به ورطه گمراهی می کشاند. همین مشورت و کسب اطلاعات از افراد غیرمتخصص سبب می گردد که انسان در تصمیم گیری به خطا رود.از شاخص های انسان توسعه یافته این است که در تصمیم گیری فرایند کسب اطلاعات از منابع غیرموثق و در دسترس را جایگزین کسب اطلاعات از منابع موثق کند که این امر نیازمند وجود ساختار اطلاعاتی است. یعنی زمانی که تکنولوژی اطلاعاتی وجود داشته و قابل دسترسی باشد.افراد براساس اطلاعات دقیق تصمیم گیری کرده و درواقع سیستم های اطلاعات مدیریت مانند سیستم های پشتیبان مدیریت و سیستم های پشتیبان تصمیم گیری می توانند اطلاعات به هنگام، مناسب و سریعی را در اختیار قرار دهند تا با حداقل اشتباه تصمیم گیری کرد. بر این اساس، افراد از مهارت تصمیم گیری علمی بهره مند می شوند و از این بابت به مهارت تصمیم گیری در عمل منجر می گردد.
در ابعاد زیر به تقویت مهارت تصمیم گیری کمک می کند: IT به طور کلی:
– مسأله یابی و فرصت یابی که سنگ بنای تصمیم گیری استراتژیک است، سریع تر و دقیق تر انجام می شود.
– برنامه ریزی جامع بهتر تدوین می گردد.
– کیفیت تصمیمات افزایش می یابد.
– زمان تصمیم گیری به حداقل می رسد.
– خطای انسانی در شبکه پردازش اطلاعات سازمانی کاهش می یابد.
– گرایش به سمت فرض های تصمیم گیری عقلایی به وجود می آید.
– از طریق بازخوردهای سریع مهارت تصمیم گیری اصلاح می شود.
– به وجود آمدن روحیه پژوهشی در کارکنان(همان منبع)
۲-۳-۱-۳-تقویت خود نظارتی:
خودنظارتی یکی از ابعاد توسعه منابع انسانی است و هر فردی که بدان مجهز شود، دائما به بالندگی و کامل ساختن خود فکر می کند. خود نظارتی، نوعی رهبری بر خود است که از آن طریق می توان به مجموعه دانش و اطلاعات و استعدادها مدیریت کرد. خود نظارتی زمانی کاربردی می شوند که فرد به اطلاعات مناسب و مفیدی دسترسی داشته باشد، در این حالت می تواند وضعیت خود را با اطلاعات تولید شده مقایسه و خود را به روز نگه دارد. با ضعیف بودن تکنولوژی اطلاعات بازخورد اطلاعاتی و حرفه ای لازم به افراد داده نمی شود و در این حالت افراد منتظر نظارت و هدایت مدیران هستند و این امر مطلوبی در نظارت نیست. زیرا معمولاً مدیران سازمان هیچ موقع خود مستقیما نیاز به داشتن اطلاعات و تخصص در مورد جزئیات تکنولوژی اطلاعات ندارند و همواره برای آنها اطلاعات کلی کافی است.در این حالت است که نقش اطلاعات دهندگی را به خوبی ایفا نمی کند و در نتیجه نظارت ناقص و ناکافی می شود. بر این اساس، فعال بودن تکنولوژی اطلاعات می تواند خود نظارتی را تقویت سازد.
به طور کلی تکنولوژی اطلاعات در ابعاد زیر به تقویت خود نظارتی کمک می کند:
۱- سرعت دسترسی به اطلاعات را بالا می برد.
۲- بازخورد سریع اطلاعاتی فراهم می سازد.
۳- اصلاحات و تغییر دانش به راحتی انجام می شود.
۴- میزان انحراف از استانداردها مشخص می گردد.
۵- فرد به کشف نقاط ضعف کاری و حرفه ای خود می پردازد.
۶- فرد بر دانش خود خوب مدیریت می کند.
در این خصوص می توان افزایش خودنظارتی در افراد سازمان را عامل بسیار موثری در افزایش اعتماد به نفس افراد و افزایش مهارت های مختلف کاری و اجتماعی آنها دانست.(همان منبع)
۲-۳-۱-۴-تغییر نقش کارکنان:
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-12-17] [ 01:43:00 ب.ظ ]
|