استادراهنما:دکترمصطفی ازکیا
استادمشاور:دکترمنصوروثوقی
مقدمه
واقع شدن ایران دراقلیم خشک ونیمه خشک واهمیت تحقق امنیت غذا یی برای کشور ایجاب میکند که برای استفاده بهینه ازمنابع پایه کشاورزی روشهایی رابایدبکاربرد که درعمل مؤثروکارآمدبوده وضرورتاًمتناسب با وضعیت اجتماعی واقتصادی اجتماعات موردهدف باشند واین روشها همواره دربخش جدایی ناپذیرسیاستهای توسعه ملی جای گیرندمسلماًَهرکشوری به فراخور اهداف ،ایدئولوژیها،منابع وروشهای موردعمل رویکردخاصی رادرتوسعه عمومی خوددنبال میکندبرای مثال درایران دردومقطع زمانی قبل وبعدازانقلاب اسلامی سیاستهای متفاوتی درموردتوسعه جامعه روستایی اعمال شده است بطوریکه دربعدازاصلاحات ارضی دهه۴۰دولت وقت به تأسی ازدیدگاه رشد، مدرن کردن شیوه زندگی وتولیدرا بعنوا ن هدف اصلی درتوسعه جامعه روستایی تلقی می نمودامادربعدازانقلاب که با یک دهه بدون برنامه مواجه بوددیدگاه سیاسی وایدئولوژی اسلامی وانقلابی سبب آن شدکه جامعه روستایی بعنوان نماد محرومیت تلقی ودراولویت خدمات دولتی قرارگیرددردهه دوم که بااثرات هشت سال جنگ باعراق وادامه تحریم های اقتصادی همزمان بوداولین برنامه توسعه تدوین میگردد دراین دوره دیدگاه وماهییت برنامه درموردتوسعه کشورهمان مفهوم رشدیابه اصطلاح اقتصادی دیدن توسعه بوده است وبر همین اساس محور استقلال اقتصادی دررشدکشاورزی دیده میشوددر برنامه های دوم وسوم که متأًثرازتجربیات برنامه اول است دیدگاه اصولی تری مبنی بررشدموزون کلیه بخشهای اقتصادی اجتماعی اتخاذ میگردد درتحلیل موجز ازاین تغییرات میتوان اینگونه اظهار نظرکردکه گرچه فرآیند برنامه های توسعه دربعدازانقلاب از لحاظ تئوری حاکی ازروندی تکاملی بوده است اماتحقق اهداف پیش بینی شده بدلیل تأخیردراجرا یا عدم انتخاب مکا نیسم مناسب بسیارپرهزینه بوده است بطور مثال به منظورحفظ منابع پایه درکشاورزی توصیه هایی ازطریق برنامه های ارشادی توسط دولت به کشاورزان ودیگر فعالان این بخش شده است برخی ازاین توصیه هاعبارتند از: به آیش گذاشتن زمین زراعی،شخم زدن صحیح زمین،رعایت فصول وزمان مناسب برای کشت وزرع،مبارزه باآفات ،تناسب اقلیم ومحصول ، استفاده ازشیوه های نوین آبیاری وروشن است که بکارگیری این روشها هنگامی عملی خواهد شدکه منطبق برمناسبات اجتماعی وحقوقی هرمنطقه ازکشورباشد تجربه توسعه کشاورزی درکشور نشان میدهد که برنامه های اجرا شده عمدتاً با دیدگاه فنی و صرفه اقتصادی تهیه واجراشده اندغلبه چنین دیدگاهی بر ذهن متولیان توسعه روستایی وکشاورزی چنان است که شرط اساسی درپذیرش وتأمین اعتبارپروژه ها همان اصل اقتصادی بودن آنها است تسلط چنین دیدگاهی بر اقتصاد بخش کشاورزی عدم موفقیت بسیاری ازپروژه های اجراشده رابه همراه داشته است این ناکامی هاکه درفعالیتهای گروهی وعمومی در مقایسه با فعالیتهای انفرادی بیشتر بوده است این قضاوت رابه ذهن متبادر میکندکه در امر برنامه ریزی واجرای برخی از پروژه های عمرانی وتولیدی در سطح جامعه پیچیده وظاهراًساده روستایی نگرش سیستمی یا به اصطلاح همه جانبه اعمال نشده است وچنین پنداشته شده است که موفقیت پروژه ای واحددر یک منطقه خاص جغرافیایی ،اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی باهمان نتیجه قابل تعمیم وعمل به سایر مناطق روستایی است همچنانکه گفته شداین مسأله ناشی ازنادیده گرفتن تفاوت بسترهای اجتماعی وفرهنگی حوزه عمل پروژه های اقتصادی است تجربه فعالیت های توسعه کشاورزی حاکی از آن است که حوزه های مختلف فرهنگی وجغرافیایی جوامع روستایی در مقابل پروژه های عمرانی وشیوه های جدید تولید واکنش متفاوتی از خود نشان داده اندبطوریکه نه تنها نمیتوان علت مشابهی برای موفقیت پروژه های واحد تصور نمود بلکه عدم موفقیت آنها را نیز نمیتوان ناشی از علت واحد دانست از مصادیق این مسأله میتوان به عدم موفقیت یکی از پروژه های تأمین آب کشاورزی دریکی از مناطق حوزه فرهنگی وجغرافیایی استان کردستان اشاره نمود این عدم موفقیت که در واقع میتوان آن را مشکل توسعه در معنای عام ومشکل توسعه کشاورزی در معنای خاص تلقی نمود موضوع این مطالعه بوده وبر آن است تا از این طریق عوامل مرتبط بامسأله دریک چارچوب علمی مورد بررسی قرار گیرد.
بیان مسأله
شرکتهای تعاونی تولید درایران یکی ازشیوه های نظام بهره برداری از زمین محسوب میشوند که براساس قانون تعاونی کردن تولید هدف از تشکیل آنها بهره برداری بهتر ازمنابع آب وخاک،افزایش سطح کشت وتولیدات کشاورزی،تعاونی شدن تولیدویکپارچه کردن اراضی بوده است با اینکه دراین قانون برای ایجادانگیزه وجبران عطش سالهامحرومیت ناشی ازروابط نابرابر دوران ارباب-رعیتی ،مالکیت کشاورزان بر روی زمینهای بدست آمده از اصلاحات ارضی محفوظ میماند اما امور تولیدی به موجب قانون مذکور میبایست بطور دسته جمعی یا به اصطلاح به شیوه تعاونی رسمی انجام گیرد دولت برای تحقق این هدف خدماتی را ازقبیل امورمهندسی کشاورزی،آموزشی ومدیریتی را به این تعاونیها عرضه داشت علاوه بر تبعات دخالت دولت درفعالیت این تعاونیها مشکلاتی از قبیل:ضعف قوانین ،کمبودسرمایه ومهاجرت افراد صاحب نسق سبب ایجاد نارسایی جدی در مشارکت گروهی وکار جمعی روستاییان عضوبوده است یکی ازمسایل مبتلابه مشارکت دراین تشکل ها موضوع تأمین آب مشترک زراعی است مسلماً همکاری روستاییان درخصوص بهره برداری از آب زراعی به تناسب شرایط محلی نمود متفاوتی دارد موردی از این نمود متفاوت موضوع این مطالعه است که لازم است پیرامون سابقه آن توضیحات مختصری داده شود.به دنبال تاکیدبرنامه دوم توسعه اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی کشوربه منظورترویج وکاربردروشهای نوین در تولید محصولات کشاورزی واستفاده بهینه از ماده
——–
- شرکتهای تعاونی تولید از تشکلهای رسمی یابه اصطلاح غیرسنتی هستند که براساس قانون تعاونی کردن تولید که درسال ۱۳۴۹به تصویب رسیده است ایجاد شده اند.
حیاتی آب، پروژه های متعددی برای تأ مین آب اراضی کشاورزی استانهای مستعد کشور به مورد اجرا گذاشته میشودیکی از این پروژه ها اجرای تکنولوژی آبیاری تحت فشاردراراضی کشاورزی متعلق به چهار روستای مرزی در شهرستان مرزی مریوان از توابع استان کردستان است بااینکه آب موردنیاز اراضی مذکوردرقبل ازاجرای پروژه جدید ازطریق چاه های محفوره تأمین می شده است اماکارگزاران دولت با هدف ترویج سیستم آبیاری جدیدوتقبل بخشی از هزینه های اجرایی شرکت تعاونی تولید منطقه را به اجرای این سیستم برمی انگیزانندعملیات اجرایی پروژه ازسال۱۳۷۵ به مدیریت شرکت مهندسی آب وخاک و نظارت سازمان کشاورزی استان کردستان آغاز میشود وبا صرف دو سال زمان به اصطلاح سازندگی در سال ۱۳۷۷ به مدیران شرکت تعاونی تولید تحویل میگردداین پروژه که برای آبدهی ۳۶۴ هکتاراز اراضی کشاورزی متعلق به ۲۱۸ بهره برداردرسطح چهار روستا ی مرزی سعدآباد،برده رشه وبیلو به اجرا درآمده بود به لحاظ تأثیری که در تولید داشت تصور بر استقبال بدون قید وشرط از آن بود اما اکنون علی رغم سپری شدن پنج سال از زمان خاتمه آن هنوزاز سوی کشاورزان مورد بهره برداری قرارنگرفته است این مسأله نه تنها سبب عقیم شدن سرمایه گذاری های انجام شده گردیده است بلکه محدودیتهایی رانیز درمورد رفع تعهدات مالی وحقوقی شرکت تعاونی در مقابل دولت فراهم نموده است ماهیت جمعی این مسأله اقتضا می کرد که بانگاهی غیرفنی یا به عبارتی ازمنظر جامعه شناسی اقتصادی به آن نگریسته شودورشکستگی مالی پروژه آبیاری تحت فشارناشی از عدم مشارکت کشاورزان در بهره برداری ونگهداری تأسیسات آن بوده است این مسأله که در زمره مفاهیم مشارکت اقتصادی قرار می گیردواز لحاظ جامعه شناسی اقتصادی میتوان آنرا مرتبط با عناصر وعواملی دانست که نوعاً در حیطه مطالعات جامعه شناسی وروان شناسی اجتماعی قرار میگیردبنابر این مسأله مطالعه حاضر «عدم مشارکت اقتصادی »کشاورزان جامعه مورد مطالعه در پروژه های مشترک تحت عنوان آبیاری تحت فشار است که با هدف توسعه کشاورزی انجام گرفته است مسأله مذکور وحدوث آن در نواحی مختلف ایران از موضوعات مهم جامعه شناسی توسعه روستایی قلمداد میشود در این میان علاقه مندان به مباحث توسعه روستایی وکشاورزی نباید در مقابل چنین مسایلی که بعنوان مانعی در توسعه اقتصادی قلمداد میشوند بی تأمل گذرکنند زیرا به زعم برخی از دیدگاه های جامعه شناسی ،فعالیتهای اقتصادی قبل از آنکه یک فعالیت اقتصادی صرف باشند یک فعالیت اجتماعی محسوب می شوندزیرا ساختارها،ارزشها ومحیط های اجتماعی هستند که فعالیتی راحمایت ،هدایت ویا منع ونهی میکنندبر اساس چنین دیدگاهی در صدد برآمدیم تامسأله عدم مشارکت اقتصادی کشاورزان جامعه مورد مطالعه را به بررسی ،آزمون وتحلیل بگذاریم .
سابقه تاریخی موضوع
مفهوم توسعه از زمان طرح آن تاکنون به لحاظ تاریخی در روند تکاملی خود دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شده است. بطوریکه پس از آنکه مکتب مدرنیزاسیون برای اولین بار به امر توسعه اهتمام ورزید, نظریه پردازان نوسازی اولیه یک سیر تکاملی ،خطی و غرب مآب را برای توسعه در نظر داشتند و معتقد بودند که اگر کشورهای جهان سوم می خواهند به توسعه دست یابند باید همان مراحلی که کشورهای غربی طی کرده اند را بپیمایند. نمونه این نظریه پردازان والت روستو است که نظریه های او در زمان خود توجه بسیاری از سردمداران کشورهای جهان سوم را به خود جلب کرد. بسیاری از اینها توسعه را به مثابه کالایی قابل انتقال می دانستند که می توان آنرا بسته بندی شده وارد کشورهای جهان سوم کرد و این کشورها را توسعه بخشید. نظریات این نظریه پردازان در برخی از نقاط دنیا به مرحله اجرا درآمد اما هنوز نشانه های واقعی از توسعه نمایان نبود تنها چیزی که وجود داشت سرابی بود که جهان هر چه بیشتر به آن نزدیک می شد کاذب و دروغین بودن آن بیشتر برایش مشخص می گشت. در نتیجه اجرای این نظریات و توجه صرف به بعد سخت افزاری توسعه شکست خورد و ناکام ماند. نظریه پردازان دیگر به دنبال علت یا علتهای شکست آن بودندو بر همین اساس رویکردهای دیگری تکامل یافت . حتی رویکرد مدرنیزاسیون مجبور به تغییر و تحولات و اصلاحاتی در خود شد. بعد از دهه هفتاد و توجه از بعد سخت افزاری توسعه به جنبه نرم افزاری آن معطوف شد و چیزی که در این راستا اهمیت زیادی برای فرایند توسعه پیدا کرد توجه به امر مهم مشارکت یا حلقه مفقوده توسعه که تاکنون به آن اهمیتی داده نشده بود از لحاظ تاریخی مشارکت بعنوان یک واقعیت اجتماعی ریشه در زندگی اجتماعی انسان دارد از زمان ارسطو تا جان دیوی بسیاری از فلاسفه اجتماعی ، مشارکت مردمی را همچون منبعی از انرژی خلاق و حیاتی برای دفاع در مقابل حکومت ستمگرانه مورد تحلیل و ستایش قرار داده اند به اعتقاد آنها مشارکت با درگیر ساختن تعداد زیادی از مردم در اداره امور جامعه ثبات و نظم را افزایش میدهد و با دادن فرصت اظهار علایق و خواسته ها به هر فرد خیر و مصلحت اکثریت تأمین خواهد کرد ( غلامرضا غفاری به نقل از محسنی تبریزی-
۱۹).
درمحافل آکادمیک دهه ۶۰ توسعه معنایی معادل افزایش تولیدناخالص ملی برای بسیاری ازکشورهاداشت ولی ازد هه ۷۰ به بعد مفهومی انسانی پیدا میکنداین تغییرنگرش درمجامع بین المللی نیزنمودپیدا می کندبرای مثال درکنفراس جهانی اصلاحات ارضی وتوسعه روستایی که درسال ۱۹۷۹ دررم تشکیل گردید دربیانیه خودبراهمیت مشارکت تمامی اقشارروستایی دربرنامه های توسعه تأکیدمیورزد از این مشارکتها میتوان به کمون های روستایی درچین ، سارودایا در سری لانکا ، عجما در تانزانیا ، پروشیکا و کامیلا در بنگلادش و پانچیات ها در هند اشاره کرد.
درسال۱۹۹۳ برنامه عمران ملل متحد(undp)درگزارش توسعه انسانی خودمشارکت رابه معنای ارتباط بی واسطه مردم درفرآیندهای اجتماعی،فرهنگی وسیاسی تلقی میکند.
اهمیت مشارکت در روند توسعه باعث شد بسیاری از اندیشمندان به دنبال کم و کیف, چگونگی و عوامل تأثیر گذار بر آن بروند.هر کدام از نظریه پردازان در قالب رویکردهای تضادی , کارکردی یا رویکرد تلفیقی به بررسی آن پرداخته اندمثلاٌ ازدیدگاه کسانی چون پاتنام یکی از عوامل تأثیر گذار بر مشارکت وجودسرمایه های اجتماعی است.نظرات اوکه به دوران اواخرقرن بیستم برمیگردد وجود سرمایه اجتماعی را برای شکل گیری نهادهای مدنی و مشارکت سیاسی و نهایتاّ توسعه, امری لازم می داند. کلمن نیز نقش تسهیل کنندهایی چون: اعتماد , شبکه های اجتماعی و انسجام اجتماعی درکنش های جمعی مهم می داند.
عام بودن وچندوجهی بودن توسعه ومقولات آن ازجمله مقوله مشارکت سبب شده است تاتفسیرهای مختلفی ازآنها بعمل آید ولی دریک برداشت کلی میتوان وجه مشترک وجهت گیری کلی این تفسیرهاونظرات رادرسوگیری بیش از پیش آنها به سمت ارتقای منابع انسانی ازقبیل :سطح زندگی ،قدرت ورفاه دانست.
در کشور ما مشارکت ماهیتاً بعنوان فرآیندی برخاسته از دین ، آداب و رسوم اجتماعی ، فقر اقتصادی ، فقدان امنیت ، شرایط اقلیمی و جغرافیایی . موجب تداوم و بقای فرهنگ مشارکتی در قالبها و گونه های متعدد یاوری ، یاریگری ، تعاون و. شده است ( غلامرضا غفاری به نقل ازفرهادی-۱۹ )
با ورود ایران به دوره جدید و تحول در ساختار اجتماعی واقتصادی نهادهای سنتی مشارکت دچار تغییر و تحول شدند بطوریکه با انجام اصلاحات ارضی ، تغییراتی در ساختار اجتماعی – اقتصادی روی میدهد و الگوهای مشارکتی جدید از قبیل : شرکتهای تعاونی تولید ، شرکتهای تعاونی زراعی ، مشاع های روستایی( هیأت های هفت نفره ) ، خانه همیار روستایی و. در زندگی روستایی وارد می شوند.مشارکت دراموراقتصادی خصوصاًٌدرعرصه فعالیتهای کشاورزی ازاهداف یاابزاری است که بسیاری ازسازمانهای اقتصادی واجتماعی کشور به دنبال آن هستندصرف نظرازپرداختن به نتایج این تلاشها باید متذکرشدکه مشارکت از تنوع و ابعاد مختلفی برخوردار است و از لحاظ تاریخی درهر حوزه فرهنگی یا جغرافیایی روند خاصی طی نموده است بررسی یکی ازموارد مشارکت وظیفه ای است که این مطالعه آن را بعهده گرفته است وجهت عدم اطاله کلام به همین مقدار از توضیحات فوق بسنده می کنیم.
سؤال اساسی تحقیق
پیرامون مسئله عدم مشارکت اقتصادی جامعه مورد مطالعه یک سؤال اساسی وکلی قابل طرح بود وآن اینکه پروژه آبیاری اجرا شده از لحاظ فنی و استفاده بهینه از عوامل تولید قابل توجیه بوده است وبر اساس انتظارات اولیه می بایست درتوسعه کشاورزی منطقه مؤثرمیشد و با اینکه کشاورزان حدود بیست سال بصورت گروهی از شبکه های نیمه مدرن آب (چاه های مشترک آب) استفاده مینموده ویا به عبارتی درمشارکت اقتصادی سهیم وفعال بوده اند پس چه عواملی بامِسأله عدم مشارکت زارعان دراستفاده از شیوه جدیدآبیاری یا به اصطلاح مشارکت درتوسعه کشاورزی مرتبط بوده است؟
پیرامون سؤال کلی مذکور چند سؤال فرعی قابل طرح است ( بود) از جمله آنکه :
1-آیا بین عوامل درون گروهی و مسأله عدم مشارکت زارعان در بهره برداری از پروژه ارتباطی وجود داشته است ؟
2-آیا بین عوامل برون گروهی ومسأله عدم مشارکت در استفاده از پروژه ارتباطی وجود داشته است؟
3-آیا گرایش ذهنی کشاورزان نسبت به مفهوم مشارکت ونوگرایی ارتباطی بامسأله عدم مشارکت عملی آنهادراستفاده ازپروژه داشته است؟
4-آیافرآیند پذیرش تکنولوژی جدید آبیاری با مسأله عدم مشارکت در بهره برداری ازآن مرتبط بوده است؟
اهداف تحقیق
ازآن جا که این مطالعه از نوع پیمایشی است و درپی شناخت توصیفی مسأله بوده است اهداف کلی وجزیی آن را به شرح زیر میتوان خلاصه نمود.
1-اهداف کلی
هدف کلی ازانجام این مطالعه بررسی موردی از فعالیتهای دولتی بوده است که به منظور ترویج روش های جدید تولید وتوسعه کشاورزی انجام گرفته است اما کشاورزان در انتفاع از آن مشارکت واستقبالی نداشته اند بر این اساس اهداف کلی بررسی این مسأله در دو محور زیر دنبال گردید
الف- دست یافتن به اطلاعاتی که بتواند در توجیه وبرنامه ریزی طرحهای توسعه کشاورزی علی الخصوص طرحها و پروژه هایی که در سطح گروهی ودر حوزه فرهنگی واجتماعی جامعه مورد مطالعه به اجرا در می آیند مفیدفایده باشد.
ب- شناخت عواملی که بامسأله عدم مشارکت روستائیان در بهره برداری از پروژه آبیاری تحت فشار مرتبط بوده است غیر از اهداف مشخصی که ذکر آنها فوقاً به میان آمدمیتوان گفت که اساساً انجام هرگونه مطالعه ای که بتواند گوشه ای از چهره در مانده جا معه محروم روستایی کشوررا بنمایاندگامی در رفع توسعه نیافتگی آن خواهد بود باشد که این مطالعه نیز به این هدف نایل شده باشد.
2-اهدا ف جزئی
براساس تعاریفی که ازمفاهیم بعمل آمده است اهداف جزئی مسأله مطالعه را درمحورهای زیرمیتوان خلاصه نمود:
الف-بررسی عواملی که در زمره عناصر ساخت داخلی گروه کشاورزان محسوب شده و ارتباط آنها بامسأله عدم مشارکت کشاورزان در بهره برداری از پروژه آبیاری تحت فشارهدف مذکور بر این اساس مطرح شد که تعیین کننده های درون گروهی مؤثر برمسأله عدم مشارکت را مورد شناسایی قراردهد.
ب-هدف دوم بررسی عواملی بود در زمره عناصر ساخت بیرونی گروه کشاورزان محسوب شده وفرض بر این بود که این عوامل نیزبرمسأله عدم مشارکت کشاورزان دراستفاده از پروژه مؤثربوده اند.
پ- بررسی ارتباط ابعاد ذهنی مفاهیم مشارکت ونوگرایی بامسأله عدم مشارکت عملی در بهره برداری از پروژه.
ت- هدف جانبی که نقش تکمیلی برای اهداف مذکور داشت این بودکه ارتباط بین ماهیت پذیرش وفرآیند عرضه تکنولوژی آبیاری تحت فشار بامسأله عدم مشارکت روشن گردد.
اهمیت وضرورت موضوع
درادبیات توسعه ،تحلیل ها ،الگوها ورهیافتهای متفاوتی در مقابل چالش های جوامع توسعه نیافته مطرح شده است یکی از سؤالات اساسی در باب توسعه کشاورزی در کشورهای جهان سوم که مربوط به موضوع مطالعه حاضر نیز هست این است که آیا برای توسعه کشاورزی صرفاً داشتن انگیزه اقتصادی کافی است یا اینکه برای این مهم باید تغییرات نهادی وساختی لازم را نیز به انجام رساند پاسخی که توسط اندیشمندان اقتصادی واجتماعی به این سؤال داده شده است این است که در فرآیند توسعه پدیده های اقتصادی را اساساً نمی توان از پدیده های غیر اقتصادی جدا کرد بطوریکه نمی توان تنها با معیارهای اقتصادی کارآیی اقتصادبخش های مختلف را با هم مقایسه کرد ویا اینکه برای تحول اقتصادی اقدام اقتصادی صرف نمی تواند کار ساز باشد بنا به گفته گونار میردال« علت ناتوانی بسیاری ازتئوری های توسعه این است که توسعه یا توسعه نیافتگی را صرفاً اقتصادی می بینند ویا به عبارتی توسعه اقتصادی را صرفاًبا عوامل اقتصادی تبیین وتحلیل میکنند»(مایکل تودارو-۳۴)این رویکرد در کشور ما تجربیات ناگواری بر جای گذاشته است نا کارآمدی وشکست طرحهایی چون تشکیل شرکتهای تعاونی روستایی ،شرکتهای سهامی زراعی،پرداخت وامهای ارزان ونمونه هایی از این تجربیات ناموفق در برنامه های توسعه روستایی وکشاورزی است در این رابطه آنچه مسلم ومحرز شده است این است که مدرن کردن تولیدات کشاورزی لزوماً منجر به نتایج توسعه ای نشده اند واگر هم شده باشند گاهاًاثر خنثی ومنفی بر سایر فعالیتهای روستایی داشته اند بنابراین می توان ادعا کرد که پرداختن به ناهمسویی عوامل ساختاری برنامه های توسعه از موضوعات اصلی محققان توسعه است بطوریکه نتایج هریک از علوم مختلف نیز باید مکمل یکدیگر باشند آنچه که در این رابطه ضرورت مطالعه حاضر را توجیه نمود این نکته بود که عدم استفاده از پروژه اجراشده ونگهدار نکردن از تاًسیسات آن بیانگر این بود که مبلغین ومجریان پروژه آبیاری تحت فشار زوایای اجتماعی ،فرهنگی ومحیطی راچندان با اهمیت ندیده اند ونتیجه چنین
[دوشنبه 1399-01-11] [ 10:47:00 ب.ظ ]
|