کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



تجمل گرایی در تهیه وسایل زندگی

تأمین و تهیّه وسایل و ابزار زندگی در حدّ نیاز و نیز مخارج حفظ و تعمیر آنها از مصارف ضروری زندگی محسوب می شود و از موارد مجاز برای صرف مال است. تلاش در راه تامین مخارج ضروری خانواده به حدی اهمیت دارد که در روایات در ردیف جهاد در راه خدا شمرده شده است . امام صادق (ع) در این زمینه می فرماید:« اَلْکادُّ لِعِیالِهِ کَالْمُجاهِدِ فی سَبِیلِ اللهِ ؛کسی که در راه تامین خانواده اش تلاش می کند مانند کسی است که در راه خدا جهاد می نماید .» با این وصف، رعایت حدّ اعتدال و پرهیز از اسراف، اصل عامّی است که شامل لوازم منزل نیز می‌شود.  در این راستا سخت گرفتن،بخل و امساک مذموم شمرده شده است .

دانلود پایان نامه

امام رضا(ع) می فرماید:« یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَی عِیَالِهِ کَیْلَا یَتَمَنَّوْا مَوْتَهُ‏الکافی ؛سزاوار است مرد بر خانواده اش در وسایل ونفقه ،رفاه و توسعه ایجاد نماید تا انتظار مرگ او را نداشته باشند.»

درحدیثی حضرت امام صادق (ع) نیازمندی های شخصی را که انسان می تواند از مال خویش در راه آن مصرف کند بر می شمارند و از جمله این که:

آنچه برای تعمیر و ترمیم وسایل زندگی و یا حمل و نقل و یا حفظ آنها به خرج می رساند و نیز آنچه از منزل و یا وسیله ای از وسایل زندگی برای رفع نیازهای خود تهیّه می نماید.

فراهم نمودن لوازم مورد نیاز زندگی، در صورتی که از حد اعتدال نگذرد از عنوان تجمل گرایی خارج است؛مانند این که ابزاری خریداری کند که یا مورد نیازش نیست و یا جنبه تشریفات اضافی دارد و یا بیش از مقدار احتیاجش باشد که در هر سه مورد کاری مسرفانه کرده و از حدّ میانه دور شده است. البته حد اعتدال در این مصارف یک مفهوم نسبی است که در رابطه با افراد و اشخاص و زمان های مختلف تفاوت می کند . تهیه لوازم و ابزار تشریفاتی و غیر ضروری وزاید بر شأن ،خروج از حد اعتدال است .

حماد بن عیسی می گوید: امام صادق(ع) به بستر و رختخوابی در منزل شخصی نظر انداخت سپس فرمود: «فراش لِلرَّجُلِ و فِراشٌ لِاَهلِهِ و فِراشٌ لِضَیْفِهِ و الْفِراشُ الرّابِعِ للشَّیْطانِ ؛یکی برای خودش و دیگری برای خانواده، سومی برای مهمان و فراش چهارم برای شیطان است.»

حضرت در این روایت به اضافی بودن بستر چهارم که مورد نیاز نیست اشاره نموده و آن را برای شیطان خوانده است . روی هم انداختن چندین فرش ، تهیه ده ها دست رختخواب بدون استفاده ،دکوراسیون ها و مبلمان های گران قیمت و مانند آن از مظاهر اسراف و تجمل گرایی  و حرام است ،البته وضعیت و موقعیت افراد تفاوت می کند . ممکن است شخصی دارای موقعیت خاص باشد که لازمه اش رفت و آمد زیادو نیاز به وسایل و ابزار زیاد است . ملاک در این مسئله عرف هر جامعه است . بنابراین ،در این حدیث که امام صادق(ع) فرمودند: چهارمین بستر برای شیطان است ،در واقع آن چهارمی اضافه بر نیاز آن شخص بوده و برای مهمان داری او تنها یک رختخواب کفایت می کرده است و چنانچه شخصی برای پذیرایی از میهمانان ، اضافه بر آن مورد نیازش باشد ، با برخورداری از آن نه تنها مسرف نیست، بلکه این خود بهترین مورد برای خرج مال و ثروت است ؛ زیرا دارا بودن آن مایه حفظ آبرو و حیثیت شخص و پاسدار موقعیت اجتماعی اوست.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

محمد بن یعقوب کلینی ، پیشین ،  ج 4،ص12

شیخ حر عاملى، پیشین ، ج15، ص249

حسن بن شعبه حرانى، تحف العقول، قم،  انتشارات جامعه مدرسین ،1404 هجرى قمرى،  ص‏250.

محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ج 6 ،ص 480

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 11:55:00 ب.ظ ]




تجمل گرایی در تهیه ­ی مسکن

از مهم ترین نیازها و ضروری ترین آنها برای هر موجود زنده، به ویژه انسان که به جهت خصوصیات طبیعی اش در معرض آفات و خطرات بیشتری قرار دارد، مسکن مناسب به شمار می آید که در ردیف اوّل نیازمندی ها و خواسته های او واقع شده است تا آن‌ ها را در برابر سرما، گرما و خطرهایی که تهدیدشان می‌کند حفظ نماید. علاوه برآن موجب مصون ماندن آبرو و کرامت انسانی است . اسلام به منزل­، اهمیت و ارزش والایی قائل است و در اسلام منزل از نعمت های الهی دانسته شده است ؛ چنان که خداوند می فرماید :« وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّن بُیُوتِکُمْ سَکَنًا ؛وخداوند برای شما از خانه هایتان محل سکونت و آرامش قرار داد.

در روایات برخورداری از مسکن و جان پناه مناسب، از حقوق مسلّم هر فردی شناخته شده و حتی تأمین آن برای زن از سوی شوهر از حقوق واجب به حساب آمده است و نیز در برخی روایات سخن از داشتن منزل وسیع است که از سعادت انسان قلمداد و همچنین پرهیز از ساخت و سکونت در منزلِ تنگ که از نادانی و حماقت شخص شمرده شده است. حضرت امام صادق از نبی اکرم نقل می‌کنند که حضرت فرمودند:« ِمنْ سَعَادَهِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ الْمَسْکَنُ الْوَاسِعُ ؛از سعادت شخص مسلمان، داشتن منزل بزرگ است.» مرحوم مجلسی ، راویان این مضمون را فراوان و آن را مستفیض می داند.

فلسفه و حکمت ساختن خانه و منزل تأمین آرامش و آسایش است . خداوند ، خانه و منزل را مایه ی آرامش انسان قرار داده و برخورداری انسان از آرامش در خانه خود ، از نعمت های خداوندی است حقا که نعمت مسکن از مهم ترین نعمت هایی است که تا آن نباشد، بقیه گوارا نخواهد بود.

برخورداری از مسکن و سرپناه ، آن قدر اهمیت دارد که اگر صاحب خانه،ورشکست شود، اسلام، خانه را از مستثنیات دیون دانسته و طلبکار، حق مصادره و مطالبه ی آن را ندارد . چنان که در روایت معتبره ی حلبی از امام صادق (ع) آمده است :« لَا تُبَاعُ الدَّارُ وَ لَا الْجَارِیَهُ فِی الدَّیْنِ وَ ذَلِکَ لِأَنَّهُ لَا بُدَّ لِلرَّجُلِ مِنْ ظِلٍّ یَسْکُنُهُ وَ خَادِمٍ یَخْدُمُه؛ خانه و خدمتکار ، در ارتباط با بدهکاری فروخته نمی شود و این بدان جهت است که انسان به سایه ای که در آن سکنی گزیند و خدمتکاری که به او خدمت نماید، احتیاج دارد . »

تاکید به داشتن خانه بزرگ و وسیع ، علل زیادی ممکن است داشته باشد،یکی از آن شاید این باشد که که کسی که خانه مناسب ندارد، هیچگاه نمی تواند میهمان داری و پذیرایی از برادران دینی داشته باشد و یا به گونه آبرومندانه نمی تواند انجام دهد؛ و به خصوص راز این تربیت دینی هنگام کثرت فرزندان و رسیدن آن ها به حد بلوغ و یا در شرف بلوغ قابل دقت و تامل است . در این زمینه روایات زیادی وارد شده است که به دلیل رعایت اختصار از بیان همه ی آن ها خودداری می شود.

دسته دیگری از روایات که در این مورد وارد شده ، از هرگونه افراط و زیاده روی در مورد خانه و منزل نهی نموده است و از ساختن بناء و ساختمان بیش از حد لازم و با انگیزه های غیر دینی و عقلی بر حذر می دارد.

از دیدگاه قرآن و روایت، احداث بناهایی که ثمره چندانی ندارد، کاری عبث و بیهوده معرفی شده است. در حدیثی آمده است که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله از گذرگاهی می گذشت، چشمش به ساختمانی افتاد که یکی از انصار ساخته بود. هنگامی که صاحب آن بنا نزد حضرت آمد و سلام کرد، ایشان صورت را از او برگردانید. پس از آنکه وی علت بی اعتنایی حضرت را دریافت، برگشت و بنا را با خاک یکسان کرد. در پی این جریان رسول خدا (ص) فرمود: اِنَّ لِکُلِّ بَناءٍ یبْنی وَبالٌ عَلی صاحِبِه یومَ القیامَهِ اِلا ما لابُدَّ مِنْهُ.بی تردید، هر بنایی که ساخته شود، روز قیامت باری بر دوش صاحبش خواهد بود؛ مگر آنچه گریزی از آن نیست (مورد نیاز وی است .

هم چنین، از امام صادق (ع) نقل است: کُلُّ بَناءٍ لَیسَ بِکَفافٍ فَهُوَ وَبالٌ عَلی صاحِبِه یوم َالقیامَه ِ؛ هر ساختمانی که بیشتر از حد کافی باشد، روز قیامت وبال صاحبش خواهد بود.

امیرالمؤمنین (ع) در بصره برای عیادت از علاء بن زیاد حارثی - که از اصحاب امام (ع) و بیمار بود  به منزلش تشریف بردند وقتی حضرت وسعت منزل او را نگریستند فرمودند: مَا کُنْتَ تَصْنَعُ بِسَعَهِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا مَا أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَهِ کُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَی إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَهَ تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ وَ تَصِلُ مِنْهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذَا أَنْتَ‏قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَهَ؛  با وسعت این خانه در دنیا چه می­کنی در حالی که تو بدان در آخرت محتاج تری­ سپس آن حضرت می فرماید: آری اگر در آن از میهمان و واردان پذیرایی کنی خویشان بی سرپناهت را در آن جای دهی وحقوقی که از این خانه بر عهده ات هست ادا نمایی، در این صورت تو به وسیله آن به آخرت رسیده ای.

مورد نکوهش واقع شدن علاء بن زیاد توسط علی(ع) نیز می تواند به این سبب بوده باشد که خانه ی وی ، بسیار فراتر از نیازهای متعارف و معقول او بوده است و چنان که ذیل روایت مربوط به وی نشان می دهد، حتی ساختن خانه به ویژگی خانه ی او نیز در صورتی که به انگیزه های شرعی و اخلاقی باشد، مذموم نیست.

محدوده ی کفاف ، شامل وسعت منزل و چشم نواز بودن عرصه ی آن نیز می شود و می توان گفت مقصود از «فوق کفاف بودن» ساختن آن به گونه ی مجلل و اشرافی و به منظور ریا و تفاخر و انگیزه هایی از این قبیل است . بنابراین، ساختن بناهایی که از نظر کمی و کیفی به آن نیازی نیست، مصداق اسراف و تجمل گرایی خواهد بود.

آری، در جامعه‌ای که افراد زیادی فاقد مسکن مناسب هستند، ساختن خانه‌ها و ویلاهای بزرگ و صرف میلیونها تومان پول برای تزیین منازل، بی‌شک خروج از حدّ اعتدال و از مصادیق بارز اسراف وتجمل گرایی خواهد بود.

  نحل/80

کلینی ، کافی، پیشین ،  ج6، ص526

ر. ک: مجلسی، بحارالانوار، ج73،ص153

علی اکبر هاشمی رفسنجانی ، پیشین ، ج 9، ص485

ناصر مکارم شیرازی،پیشین، ج 11، ص343

شیخ حر عاملى، پیشین ،  ج 18، ص339

ملا فتح الله کاشانی، تفسیر خلاصه منهج الصادقین فى الزام المخالفین ج4، تهران: انتشارات کتابفروشى محمد حسن علمى، 1336 ش، ص89

حرعاملی، ج5، ص337

محمد دشتی، پیشین ،  خ 209

ن .ک : همان منبع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:55:00 ب.ظ ]




تجمل گرایی در تهیه ی وسیله نقلیّه:

در بحث پیش ملاحظه شد که در روایات، منزل وسیع از سعادت و خوشبختی انسان قلمداد شده است. همین طور در احادیث، حضرات معصومین (ع) از مَرْکَب سالم و راهرو نیز، به همین عنوان یاد نموده اند. رسول گرامی (ص) فرمودند:  از سعادت فرد مسلمان،وسعت مسکن و همسایه صالح و مرکب راهرو است.

مرکب، در زمان های گذشته منحصر در اسب و قاطر و الاغ و… بوده و امروزه اتومبیل و موتورسیکلت و مانند آن‌ ها را نیز شامل است.گفتنی است که اسلام، تجاوز از حد اعتدال را در همه امور زندگی، از جمله، در وسیله نقلیه مذموم می‌داند. امام صادق (ع) می‌فرماید: « أَ تَرَی اللَّهَ ائْتَمَنَ رَجُلًا عَلَی مَالٍ یَقُولُ لَهُ أَنْ یَشْتَرِیَ فَرَساً بِعَشَرَهِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ تُجْزِیهِ فَرَسٌ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً …ً ثُمَّ قَالَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ؛  آیا گمان داری بخاطر داشتن مال فراوان، کسی مجاز است اسبی را به ده‌هزار درهم بخرد، در حالی‌که اسب بیست درهمی او را کفایت می‌کند؟ مگر نه‌این است که خداوند فرموده: اسراف نکنید که خدا اسراف‌کنندگان را دوست ندارد!»

حال کسی که با داشتن یک اتومبیل پیکان، نیازش برآورده می‌شود، آیا مجاز است خودروهای گران‌قیمت خارجی خریداری نماید؟

البتّه شایان ذکر است که همیشه خرید وسیله نقلیه یا اجناس دیگر ارزان دلیل بر اعتدال نبوده بلکه گاه جنسی با قیمت نازل تهیّه می‌شود در صورتی که می‌توان با همان مبلغ یا اندکی بیشتر وسیله‌ای با دوامتر و مفیدتر از آن تهیّه نمود. در این صورت خرید جنس ارزان، نوعی اسراف خواهد بود.

یکی از اصحاب حضرت کاظم (ع) می گوید:

حضرت به من فرمودند:چه مرکبی داری عرض کردم: دارای الاغی هستم. فرمود: آن را چقدر خریده ای گفتم: به سیزده دینار. فرمود: این کار اسراف است که الاغی را به این مقدارخریداری کنی و برذون تهیه نکنی.عرض کردم:آقای‏من! خرج برذون از الاغ بیشتر است. فرمود: آن کس که الاغ را روزی می دهد برذون را هم خواهد داد

.برذون، که همان یابو و اسب باربر است، اضافه بر این که کار حمل و نقل را به خوبی انجام می دهد، فواید دیگری را نیز داراست که امام (ع) در دنباله گفت وگوبه یکی از مهم ترین آنها در آن عصر اشاره می فرماید: آیا نمی دانی هر کس مرکبی را نگهداری نماید و در انتظار فرمان ما باشد و با این آمادگی دشمن ما را به خشم آورد و به ما منسوب باشد، خداوند روزی را بر او جاری و سینه اش را وسیع خواهد ساخت و به آرزوهایش نایل می نماید و در گرفتاری ها و احتیاجات یاور اوخواهد بود.

شیخ حر عاملى، پیشین ،  ج‏3، ص‏588.

شیخ حر عاملى، پیشین ،  ج : 11 ص : 500

شیخ عباس قمی، پیشین ، ج‏1، ص‏616

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:54:00 ب.ظ ]




تجمل گرایی در پذیرایی از مهمان

یکی از صفات بسیار پسندیده - که اگر در هر فرد وجود داشته باشد،فضیلتی بزرگ محسوب می‏شود - مهمانداری و مهماندوستی است.

تمامی پیامبران به این صفت زیبا و پسندیده آراسته بودند و یکی ازصفات بارز آنان مهماندوستی بود. ما هیچ پیامبری را سراغ نداریم که ازمهمان روگردان بوده باشد.

دانلود تحقیق و پایان نامه

پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه وآله فرمود: اگر مؤمنی مرا به [خوردن] شانه گوسفندی‏دعوت کند، دعوت او را اجابت می‏کنم، چون این عمل جزو ایمان است.

امام جعفر صادق‏(ع)می‏فرماید: از جمله چیزهایی که رسول‏خداصلی الله علیه وآله به‏فاطمه زهراعلیها السلام، تعلیم داد، این بود: کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد،باید مهمانش را اکرام کند.

امام جعفر صادق‏(ع)می‏فرماید: هر کس مسلمانی را سیر گرداند، جزپروردگار عالم هیچ یک از مردمان و فرشتگان مقرب و پیامبران ندانند اجر و پاداش او در قیامت چقدر خواهد بود. سپس فرمود: از جمله چیزهایی که سبب آمرزش خواهد شد، سیر کردن‏مسلمان گرسنه است.

امام صادق‏(ع)می‏فرماید: اگر کسی هزار درهم را صرف طعامی کند ومؤمنی از آن بخورد، اسراف نکرده است.

با تمام اهمیتی که میهمان دارد پذیرائیهای پر تکلف و تجمل و پر زرق و برق از نظر اسلام نه تنها کار خوبی نیست، بلکه رسما از آن نهی شده است.  امام صادق(ع) می‏فرماید:

َ الْمُؤْمِنُ لَا یَحْتَشِمُ مِنْ أَخِیهِ وَ لَا یُدْرَی أَیُّهُمَا أَعْجَبُ الَّذِی یُکَلِّفُ أَخَاهُ إِذَا دَخَلَ أَنْ یَتَکَلَّفَ لَهُ أَوِ الْمُتَکَلِّفُ لِأَخِیهِ؛ « مومن از برادر مؤمن خود خجالت نمی کشد (رو درواسی ندارند)، و من نمی‏دانم کدامیک از این دو عجیبتر است؟ کسی که به هنگام ورود بر برادر خود او را به زحمت می‏افکند؟ و یا کسی که خودش، خودش را برای میهمان به زحمت می اندازد »؟.

حارث اعور، یکی از اصحاب خاص علی(ع)، به خدمت حضرت رسید و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، دوست دارم با خوردن غذا در خانه ما، مرا سرافراز فرمایی.حضرت فرمود: «به شرط آنکه خود را به خاطر مهمانی من، به تکلف و دردسر نیندازی!» آن‌گاه به خانه حارث تشریف برد و حارث قطعه نانی برای حضرت آورد. چون حضرت شروع به خوردن آن قطعه نان کرد، حارث با نشان دادن چند درهم که در گوشه لباسش پنهان کرده بود، گفت: اگر به من اجازه دهید، با این پولی که دارم، چیزی غیر از نان برای شما خریداری و تهیه کنم؟

امام فرمود: «این نان، چیزی بود که در خانه‌ات موجود بود و آوردنش برایت زحمتی نداشت، اما چیز دیگر که مایه سختی و به زحمت انداختن خود باشد، نمی‌خواهم؛ چون من به شرط تکلف نداشتن، دعوتت را پذیرفتم».

امام جعفر صادق‏(ع)می‏فرماید: وقتی برادر مؤمنت ‏به مهمانی تو آمد،آنچه غذا حاضر داری، برای او بیاور. اما اگر او را دعوت کردی، آنچه درتوان داری، برای او حاضر و به این وسیله از او پذیرایی کن.

در این مورد هم هیچ فرقی بین مهمانان نیست. مهمان هر کس که باشد، دستور اسلام این است که انسان نباید خود را به خاطر او به زحمت‏ بیندازد.

میزبان در پذیرایی از مهمان باید طوری رفتار کند که مهمان احساس‏مزاحمت نکند و اگر بداند میزبان برای پذیرایی از او به زحمت می‏افتد وبه وسیله قرض گرفتن و مشقت زیاد لوازم پذیرایی را آماده می‏کند، این کارموجب دلسردی او شده و برای رفع مزاحمت‏سعی می‏کند کمتر به دیدن ومهمانی بیاید. این کار موجب دوری مؤمنان از یکدیگر شده و اتحاد و دوستی‏میان آنها رو به سردی می‏گراید. اما اگر تشریفاتی نباشد و میزبان از آنچه‏خود و خانواده می‏خورند، بدون تکلف برای مهمان نیز بیاورد، دیگر او نیزاحساس مزاحمت و سربار بودن نمی‏کند و دفعات بعد نیز به دیدن میزبان‏خواهد آمد و دوستی میان آنها بیشتر خواهد شد.

روش مسلمانی را باید از حضرت «سلمان» آموخت که اهل قناعت و ساده زیستی بود و پرهیز از تکلف و تجمل . از این رو سامان فارسی در فضیلت ها و ارزشها از «اهل بیت»(ع) به شمار می آمد . نقل خاطره ای از سلمان مناسب این بحث است:

یکی از مسلمانان صدر اسلام به نام «ابووائل» می گوید: من به اتفاق دوستم به خانه ی سلمان فارسی رفتیم و مدتی نشستیم . هنگام غذا فرا رسید. سلمان گفت : اگر نبود آنکه رسول خدا(ص) از تکلف و خویشتن را به زحمت انداختن نهی کرده است ، برایتان غذای خوبتری فراهم می کردم. سپس برخاست و مقداری نان معمولی و نمک آورد و جلوی مهمانان گذاشت . رفیقم گفت : کاش همراه این نمک، مقداری سعتر(مرزه و آویشن) بود !سلمان رفت و ظرف آب خویش را گرو نهاد و کمی مرزه فراهم کرد و سر سفره نهاد . وقتی غذا خوردیم، دوستم گفت: خدا را شکر که به روزی خدا قانعیم ! سلمان گفت: اگر به رزق خدا قانع بودی، الآن ظرف آب من در گرو نبود !…

سلمان اهل تکلف نبود . ولی وقتی مهمان ،خواسته ای را بر زبان آورد و تمنای غذا و طعامی داشت، سلمان ناچار شد که برای رضای خاطر مهمان آن را تأمین کند .

در نتیجه، با همه ی ستایشی که از پذیرایی شایسته از مهمان شده، اگر جنبه ی تعادل رعایت نشود و به مرز اسراف و ولخرجی­هایی برسد که اغلب، روی چشم و هم­چشمی است یا ریشه در خودنمایی و تفاخر دارد ،ناپسند است و همین کار مقدس و خداپسند، از قداست و محبوبیت نزد خدا می افتد.

محمد مهدى نراقى.  جامع السعادات ، پیشین ، ج 2 ، ص 155

حلیه المتقین ، ملامحمد باقر مجلسى،  چاپ سوم،بی جا ، انتشارات باقرالعلوم، 1370. ص 69

شیخ حر عاملى، پیشین.  ج 16 ، ب 40  ، ص 305

ملامحمد باقر مجلسى، حلیه‏المتقین ، پیشین.  ص 60

محمد بن یعقوب کلینی،پیشین، ج6 ،ص 276

سید علی‌اکبر صداقت، یکصد موضوع، 500 داستان، قم، نشرنامه، چ 2، ص 512.

شیخ حر عاملى، پیشین. ج 5 ، ص 433 .

محمد محمدی ری شهری ،پیشین،ج5، ص525

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:54:00 ب.ظ ]




عوامل و زمینه های تجمل گرایی

تمایلاتى که انسان در این جهان مادى اظهار مى کند، در بعضى موارد تمایلاتى بدلى است که با انحراف از راه مستقیم فطرت در او خودنمایى مى کند. یعنى هنگامى که خواسته هاى فطرى او به صورت طبیعى ارضا نمى شود، میلش به راههاى بدلى تعلق خواهد گرفت. بر این اساس، همان طور که آراستگی حلال و شایسته موجب استحکام و ایجاد نشاط و سلامت در ارتباط‌ها می‌شود، آراستگی ناشایست و حرام، با این امور منافات دارد و موجب مفسده برای فرد و جامعه می‌شود.  بعضى افراد به خاطر اهداف و اغراض ناصحیح پا را از نیاز طبیعى فراتر برده و علاوه بر فراموش کردن هدف زندگى, خود را گرفتار بیمارى تجمل پرستى مى کنند. عوامل متفاوتی در پیدایش تجمل گرایی ، نقش دارد که سبب می شوند شخص آگاهانه یا ناخودآگاه ، رفتار خود را تغییر دهد و از تجمل گرایی سردرآورد . گفتنی است که این عوامل، علت تامه صدور فعلی از انسان انتخاب گر و مختار به شمار نمی آیند، بلکه زمینه ساز آن هستند. با توجه به این نکته ها ، به برخی از عوامل تجمل گرایی خواهیم پرداخت.

4-1 جهل و نادانی

جهل و ناآگاهی عامل بسیاری از انحرافات اخلاقی و رفتاری و از جمله تجمل گرایی است . نادانی از مهمترین عوامل افراط و تفریط در کارها است . تأثیر نادانی بر رفتار انسان چنان عمیق است که گویا انسان جاهل هیچ توان بر حفظ صراط مستقیم و اعتدال الهی ندارد . از این رو ،امیر مؤمنان(ع) سرچشمه زیاده روی ها و کوتاهی ها را –به طور عموم- جهل آدمی می داند :« لَا یُرَی الْجَاهِلُ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً [1]: نادان دیده نشود جز آن که در کارها ، زیاده روی یا کوتاهی کند. »

نادان چون راه میانه را که یک راه است نمی شناسد و راه انحراف به چپ و راست را که متعدد است، می رود ؛ زیرا هوای نفس مسلط بر جاهل است و راه های انحراف را در نظر او حق و خوب جلوه می دهد .

فقدان آگاهی لازم نسبت به موضوع و معیارهای تجمل گرایی سبب می شود بسیاری از افراد،ناخواسته به این انحراف گرفتار آیند. همچنین بی اطلاعی از حکم و نیز ناآگاهی از پی آمدهای فردی و اجتماعی و عواقب اخروی آن، باعث می شود عده ای این مسأله را بی اهمیت پنداشته، انگیزه ای برای اجتناب از آن نداشته باشند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

4-2 هواپرستی

بی شک در وجود انسان، غرائز و امیال گوناگونی است که همه آنها برای ادامه حیات او ضرورت دارد: خشم و غضب، علاقه به خویشتن، علاقه به مال و زندگی مادی و امثال اینها، و بدون تردید دستگاه آفرینش همه اینها را برای همان هدف تکاملی آفریده است.

اما مهم این است که گاه اینها از حد تجاوز می‏کنند و پا را از گلیمشان فراتر می‏نهند و از صورت یک ابزار مطیع در دست عقل در می‏آیند و بنای طغیان و یاغی‏گری می‏گذارند، عقل را زندانی کرده و بر کل وجود انسان حاکم می‏شوند و زمام اختیار او را در دست می‏گیرند.

این همان چیزی است که از آن به« هوا پرستی» تعبیر می‏کنند که از تمام انواع بت پرستی خطرناکتر است، بلکه بت پرستی نیز از آن ریشه می‏گیرد.

بی جهت نیست که پیامبر گرامی اسلام (ص) بت« هوی» را برترین و بدترین بتها شمرده است؛ در آنجا که می‏فرماید: «ما تحت ظل السماء من اله یعبد من دون اللَّه اعظم عند اللَّه من هوی متبع ؛ در زیر آسمان هیچ بتی بزرگتر در نزد خدا از هوی و هوسی که از آن پیروی کنند وجود ندارد».

متابعت هوای نفس از عوامل بزرگ افراط و تفریط در رفتار و کردار انسان است،بنابر آن چه از آیات و روایات استفاده می شود ، پیروی هوای نفس انسان را از راه حق و معتدل باز می دراد و به راه های انحراف و افراط و تفریط می کشاند ، کسی که تابع خواهش های نفس خویش است، در انجام عبادات و تکالیف الهی که خلاف میل و رغبت انسان است ،تفریط و سستی نشان می دهد و در استفاده از لذات دنیوی که مطابق خواسته نفس است ، افراط و زیاده روی خواهد کرد . خداوند متعال در پی هشدار از گمراه نمودن هوای نفس به داود (ع) می فرماید: « یَادَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَینْ‏َ النَّاسِ بِالحَْقّ‏ِ وَ لَا تَتَّبِعِ الْهَوَی‏ فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ  إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ  بِمَا نَسُواْ یَوْمَ الحِْسَاب؛ ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم پس در میان مردم بحق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند! »

خداوند متعال در قرآن کریم، هوای نفس انسان را عامل بسیاری از گناهان و خطاها معرفی می کند که در اصطلاح به آن نفس اماره می گویند. « مراد از نفس اماره همان بعد حیوانی انسان است که به آن تمایلات و غرایز هم گفته می شود و عرفا آن را بعد حیوانی و ناسوتی می نامند. این بعد حیوانی هماره با جنبه معنوی روح در مبارزه است که از نظر اسلام جهاد اکبر نامیده می شود.» به فرموده پیامبراکرم(ص)، نفس اماره ، دشمن سرسخت درون ماست: « أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ ؛ بالاترین دشمن ،نفس اماره است.»

محمد باقر مجلسی،پیشین، ج 1 ،ص 160

ناصر مکارم شیرازی،پیشین،  ج‏15، ص: 104

 ص/26

حسین مظاهری،  جهاد با نفس، ج1، چاپ اول،بی جا ،1363،ص70

 محمد باقر مجلسی،پیشین، ج 67 ،ص 64

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:54:00 ب.ظ ]