عبد الحسین زرین کوب در کتاب«حدیث خوش سعدی» می آورد: « شیخ سعدی، مصنف «گلستان» (وفات ۶۹۱) که از جوانی در بغداد خلفا تربیت یافت، در نظامیه ی آن درس خواند، و با مشایخ آن از صوفیه و فقها و اهل حدیث ارتباط داشت و در عین حال از لذّت عشق و سماع و از هیجان مسافرت های دور و دراز هم بی بهره نماند، مقارن تصنیف گلستان (۶۵۶) که تازه از شام به شیراز بازگشته بود شاعری زبان گشاده و واعظی مردم آمیز بود، و این احوال همراه با تجارب حیات گذشته، تأثیر بارزی در سبک بیان او گذاشت چنان که از همان آغاز ورود به فارس رقعه ی منش آتش چون ورق زر همه جا می رفت و مثل شعر او از همان ایام مقبول خاص و عام بود.» (زرین کوب،۱۳۸۶: ۱۰۲).
موحد می نویسد: «سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج می داد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد.» (موحد ۱۳۷۴: ۴۲)
دانش پژوه می ویسد: «عده ای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمه الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال۶۱۰ بوده است اشاره می کند و سعدی را در آن تاریخ مشهور می نامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه می گیرد که سعدی حدود سال ۵۸۵ قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵ قمری، متولد شده است. اکثریت محققین (از جمله بدیع الزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی») این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بوده است، نپذیرفته اند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزان فر و مجتبی مینوی داستان پردازی دانسته شده است، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمی کند و می نویسد «حکایت جامع کاشغر فی الواقع لاینحل است» (همان: ۱۰۱)
محققان جدیدتر، از جمله ضیاء موحد، کلاً این گونه استدلال ها در مورد تاریخ تولد سعدی را رد می کنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبوده اند بنابراین نمی توان درستی هیچ یک از این دو تاریخ را تأیید کرد.
وفات سعدی را اکثراً در ۶۹۱ قمری می دانند. ولی عده ای از جمله سید حسن تقی زاده احتمال داده اند که سعدی در حدود ۶۷۱ قمری فوت کرده است. محمد قزوینی در نامه ای به تقی زاده می نویسد: «احتمالِ ۶۷۱ بسیار قوی است ولی آن را «خرق اجماع مورخین» و «باعث طعن» می داند. » (موحد ۱۳۷۴: ۳۰)
۲-۲- آثار سعدی
بوستان: بوستان سعدی یا سعدی نامه« نخستین اثر سعدی است که کار سرودن آن در سال ۶۵۵ هجری قمری پایان یافته است. سعدی این اثر را در زمانی که در سفر بوده است، سروده و هنگام بازگشت به شیراز آن را بر دوستانش عرضه داشته است. این اثر در قالب مثنوی و در بحر متقارب سروده شده است، و از نظر قالب و وزن حماسی شعری است هر چند که از نظر محتوا به اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات پرداخته است.
« بوستان سعدی به ده باب تقسیم شده است: عدل،احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، ختم کتاب. این اثر حدود چهارهزار بیت دارد، و سعدی آن را به نام اتابک ابوبکر سعد زنگی کرده است.» (صفا، ۱۳۴۲، ج۲/ ۱۵۴)
گلستان: گلستان کتابی است که در یک دیباچه و هشت باب به نثر مُسَّجَع (آهنگین) نوشته شده است. غالب نوشته های آن کوتاه و به شیوهٔ داستان ها و نصایح اخلاقی است. این کتاب مشتمل بر یک دیباچه و هشت باب به ترتیب: سیرت پادشاهان، در اخلاق درویشان، در فضیلت قناعت، در فواید خاموشی، در عشق و جوانی، در ضعف و پیری، در تاًثیر تربیت و در آداب صحبت می باشد.
عبدالحسین زرین کوب در باره ی این کتاب می نویسد: «گلستان سعدی دنیا و انسان را چنان که هست تصویر می کند و بر خلاف بوستان وی چندان به این که آنکه هست چگونه باید باشد ناظر نیست از این روست که انشای وی در این کتاب به نحو دهشت انگیزی مبتنی بر واقع نگریست– خاصه در توصیف دگرگونی های عالم و احوال و طبایع انسان. نثر کتاب هم تموج و تحرکی وقفه ناپذیر دارد که گویی با هر خواننده ای پویه ای دگرگون دارد و به نحو دیگر همراهی می کند. در هر حال گاه می جوشد و فوران می کند و به بالا می گراید و گاه در بستر خشک وادی های مطامع و اغراض حیات می غلطد و با کـُندی راه می پوید. اما هیچ جا راکد نیست و حتی در این کندپویی نیز هموراه کسانی را که در تقلید شیوه ی او پویه می آغازند با فاصله ی زیادی عقب می گذارد و باز پس نگه می دارد.» (زرین کوب، ۱۳۸۶: ۹۲)
« از میان نسخ گلستان، معتبرترین آن ها می توان به گلستان تصحیح عبد العظیم قریب، محمدعلی فروغی، سعید نفیسی، اشاره کرد. البته شرح محمد خزائلی و خلیل خطیب رهبر نیز در این میان مشهورند.» (فروغی۱۳۷۴: چهار)
دیوان اشعار: مشتمل بر، غزلیّات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات وترجیع بند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی. شامل:
۱- صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربی است که سعدی در ستایش شمس الدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سروده است.
۲-قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیه است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمده است.
۳- مراثی سعدی: قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شده است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده است. سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سروده است.
۴- مفردات سعدی: مفردات سعدی در رابطه با پند و اخلاق است.
رسائل نثر:
۵-کتاب نصیحه الملوک: دو رساله در عقل و عشق
۶-الجواب
۷-در تربیت یکی از ملوک
۸- مجالس پنج گانه هزلیات
از میان چاپ های انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمد علی فروغی غلامحسین یوسفی از بقیه معروف ترند
۳- جایگاه صبر و سکوت در آیات و روایات اسلامی
۳-۱- معانی و مفاهیم صبر
« صبر» بر وزن فَعل مصدر ثلاثی مجرد است به معنی خویشتن داری و اصل آن به معنی «حبس» است. درکتاب «مفردات» ذیل واژه «صبر» چنین آمده است: «صبر» در لغت عرب به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است. برخی نیز آن را بازداشتن نفس از اظهار بی تابی و بی قراری دانسته اند.» (راغب اصفهانی: ص ۴۷۴)
صبر در معنای اسمی نام درختی است که شیره تلخی دارد . ودر مثلی که می گویند : «صبر هرچند تلخ است ولی میوه شیرین دارد» به نام این درخت ایهام دارد .
در کتاب قاموس قرآن قرشی ذیل صبر آمده است: «صبر در لغت به معنای حبس است. در اقرب الموارد آمده است: «صبر الدابه» یعنی حیوان را بدون علف نگه داشت.صبر به معنی خویشتن داری و حبس نفس از چیزی است که شرع و عقل از آن نهی می کند، صبر به حسب اختلاف موارد فرق می کند. اگر خویشتن داری در مصیبت باشد، آنرا صبر می گویند اگر در جنگ باشد شجاعت نامند و اگر در حوادث باشد آن را سعهٔ صدر می نامند. در تفسیر عیاشی از حضرت صادق (ع) نقل شده است: «… اصبروا عَلَی الفرائض و صابروا علی المصائب و رابطوا علی الائمه» (قرشی، ۱۳۸۸، ج ۴/ ۱۰۶)
علی اکبردهخدا، در کتاب لغت نامه این واژه را در زیر مدخل صبر چنین معنی می کند: «صبر. َ (ع مص، اِمص) شکیبیدن. شکیبایی. شکیبایی کردن. پائیدن. نقیض جزع. و درکشاف اصطلاحات الفنون آرد: صبر بفتح و سکون به معنی شکیبایی است. سالکان گفته اند: تصبر واداشتن نفس است بر مکاره و تجرع مرارت؛ یعنی اگر آدمی صبر را مالک نبود بایست که بکوشد و نفس خود را بصبر وادارد و صبر ترک شکایت است جز بسوی خدا. سهل گوید صبر انتظار فرج خداست و آن فاضل ترین خدمت و برترین آن است، و جز سهل گوید: صبر آن است که در صبر صابر باشی و معنی آن اینکه؛ در بلاها و شدائد خروج از آن نبینی. و گفته اند صبر آن است که بنده را اگر بلا برسد ننالد، و رضا آنکه بنده را اگر بلا برسد ناخوش نگردد. دهنده و ستاننده خداست ترا در این میان چکار است. و بعضی گویند اهل صبر بر سه مقامند: اول ترک شکایت و این درجه تائبان است دوم رضا بمقدور و این درجه زاهدان است سوم محبت؛ آن است، که مولی با وی کند و این درجه صدیقان است و گفته اند صبر ترک شکایت از الم بلوی است جز بسوی خدا چه خدا ایوب را بر صبری که کرد ثنا فرستاد و فرمود: انا وجدناه صابراً (قرآن کریم۳۸-۴۴) و ایوب در دفع مضرت از خود شکایت بخدا برده بود که فرماید: إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (قرآن کریم ۲۱-۸۳) و در تفسیر کبیر در ذیل قول خدا و بشر الصابرین (قرآن کریم۲-۱۵۵ )آرد که صبر دو قسم است یکی بدنی و آن تحمل بدن است مشقات را و دیگر نفسانی و آن بازداشتن نفس است از مشتهیات طبع؛ و این قسم اگرصبر از شهوت باشد آن را عفت نامند و اگر بر احتمال مکروه باشد اسامی مختلف دارد چنان که صبر در مصیبت را صبر نامند و اگر صبر در حال غنی باشد آن را ضبط نفس نامند و اگر در نبرد باشد شجاعت خوانند و اگر در کظم غیظ بود حلم نامند و اگر در نوائب باشد سعه صدر گویند و اگر در اخفاء کلام بود کتمان سر نامند و اگر در فضول عیش باشد زهد گویند و اگر بر مقدار کمی از مال بود قناعت خوانند و این همه را صبر نامند. قال اﷲ تعالی: و الصابرین فی البأساء و الضراء و حین البأس (قرآن کریم،۲-۷۷ ) غزالی گوید: صبر از خواص آدمی است و بهایم را صبر نبود چه شهوت بر آنها مسلط است و عقلی که با شهوت معارضه کند ندارند و در ملائکه نیز صبر متصور نیست چه آنان شوق مجرد به حضرت ربوبیت اند و شهوت بر ایشان مسلط نیست تا آنان را از شوق بحق و میل بدرجه قرب بازدارد اما در آدمی شهوت و عقل هر دو موجود است و با یکدیگر معارض و هرگاه عقل سد راه شهوت شود آن را صبر نامند.» (دهخدا، ۱۳۷۷: ذیل صبر)
در تمام کتابهاى آسمانى و گفتار همه پیامبران و اولیاء خدا و امامان(ع) با تاکیدهاى فراوان به صبر و استقامت سفارش شده است به طوریکه آن را اکسیر اعظم و کیمیاى کلیدى مشکلات دانستهاند و ضد آن را موجب انحرافات و بدبختیهاى ویرانگر مىدانند. به قول مولانا:
« صد هزاران کیمیا حق آفرید کیمیایى همچو صبر آدم ندید»
(مولوی، ۱۳۸۳، ج۷: ۴۸۳)
در سایه داشتن ویژگی صبر و پایداری است که انسان میتواند در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی رشد و تکامل نموده و به اهداف خویش دسترسی پیدا نماید.
۳-۲- صبر در قرآن کریم.
صبر و استقامت از واژههایى است که در قرآن با تعبیرات گوناگون، بیش از دویست بار آمده است، و از مفاهیم بسیار مهمى است که در سرلوحه دستورهاى سرنوشتساز قرآن قرار گرفته است، در حدى که پاداش صابران، صلوات و درودهاى پى در پى خداوند معرفى شده، و آن ها به عنوان هدایت یافتگان نامیده شدهاند.
« می توان ادعا کرد که مفهوم صبر به معنای فضیلتی غیر قابل انکار مورد توجه و تاکید قرآن است. در این مفهوم صبر عبارت از تحمل و شکیبایی در برابر سختی ها و بلایا و مصیبت ها و از دست دادن جان و مال و مسائل مرتبط با آن در دنیاست. از این رو قرآن در آیه ای با برشمردن مصادیقی از این مصیبت ها و از دست دادن ها، به ستایش صابران می پردازد و می فرماید: « وَ لَنَبْلُوَنّکُم بِشىْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوع وَ نَقْصٍ مِّنَ الأَمْوالِ وَ الأَنفُسِ وَ الثّمَراتِ وَ بَشرِ الصابرِینَ؛ (قرآن کریم۲ -۱۵۷) و ما شما را به چیزهایی چون ترس از آینده و گرسنگی و کمبود و از دست دادن هایی در جان و مال و میوه ها می آزماییم و تو به افرادی که صبر پیشه می کنند مژده بهشت را بده با توجه به کاربردهای قرآنی واژه صبر با مشتقات آن ۱۰۳ بار در ۹۳ آیه و ۴۵ سوره قرآن به کار رفته است.» (کلانتری۱۳۸۳: ۳۲۲)
سوره آل عمران صابران را کسانی بر می شمارد که در برابر مصیبت ها و هر بلا و سختی و فشاری که بر انسان وارد می شود و چیزی را از او می گیرد، تحمل کرده و سستی و ضعف به خود راه نمی دهد و ناتوان و عاجز نمی شود. بنابراین صبر و شکیبایی در آیات قرآنی به معنای تحمل سختی ها و مصیبت ها و مشکلات است به گونه ای که مهار امور از دست انسان بیرون نرود و کنترل اوضاع را به دست عواطف و احساسات نسپرد و با عقلانیت و تدبیر عقل و شرع، استقامت و پایداری کند تا به مقصد خویش برسد و آن چه را می خواهد به دست آورد؛ زیرا صبر و شکیبایی رمز توفیق انسان است و با آن می تواند از آزمایش و ابتلای الهی سربلند بیرون آید. (قران کریم،۳: ۱۸۶) از این روست که مساله صبر و شکیبایی در میدان جنگ به عنوان یک اصل اساسی برای دست یابی به پیروزی بر شمرده شده و به مومنان صابر وعده پیروزی و ظفر داده شده است.» (قران کریم ۸ : ۶۵)
فریده حسین ثابت در کتاب « مبانی دینی و روانشناختی صبر» می نویسد: « صبر و کلمات هم خانواده آن در بیش از یک صد مورد در قرآن کریم ذکر گردیده و این نشان دهنده اهمیت کلیدی این معنا و مفهوم و عمل به آن در زندگی دنیوی و اخروی انسان است. از این میان حدود بیست مورد کلمه «اصبر» که امر به صبر است قرار دارد ودومرتبه نیز کلمه «اصطبر» آمده که موکدتر از اصبر می باشد. در تعدادی از آیات قرآن همگام با ذکر صبر به سایر صفات نیک وملکات فاضله انسانی اشاره شده که نمایانگر این نکته است که اگر حقیقت صبر در جان و وجود آدم بنشیند،. تعدادی از آیات نیز نتایج و ثمراتی را برای صبر و صابرین ذکر کرده که از جمله می توان به پیشوایی رسیدن صابران، اتمام نعمت پروردگار بر بندگان، پرداخت و جزای ثواب دنیوی و اخروی به بهترین صورت ممکن، معیت خداوند با صابران و یاری شدن توسط فرشتگان را ذکر کرد.» (حسین ثابت، ۱۳۸۸: ۴۲)
خداوند در آیه ۱۷۷ سوره بقره مصادیق صبر را بیان می کند که می تواند نوعی دسته بندی و تقسیم برای صبر و اقسام آن باشد. خداوند در این آیه می فرماید: وَالصّابِرینَ فِی البَأْساءِ وَالضَّرّاءِ وَحِینَ البَأْسِ؛ شکیب ورزانی در هنگامه مصایب و دشواری های زندگی و فقر و نداری و زیان ها و در هنگام جنگ و کارزار. [صبوری می کنند].
۳-۳- زمینه های صبر در قرآن کریم
بی گمان یکی از خصلت ها و فضیلت های انسانی تحمل و بردباری بر مشکلات و سختی هایی است که از هر سوی به انسان هجوم می آورد. انسان زمانی می تواند در برابر سختی ها و مصیبت ها، خود را بیمه نماید و با هر مصیبتی جزع و فزع نکند که از خصلت صبر برخوردار باشد. این خصلت در آموزه های قرآنی به عنوان یکی از برترین فضایل انسانی شمرده شده و دارندگانش به بزرگی ستوده و تکریم شده اند.از کسانی که در گروه صابران مورد ستایش و تجلیل قرار گرفته اند، پیامبران بزرگ خداوند هستند که به جهاتی چند به داشتن این خصلت و فضیلت ستوده شده و در قرآن گرامی داشته شده اند. با توجه به نگرش منفی و گاه تحلیل و تبیین نادرست مفهوم صبر، برداشت های ناروایی از آن می شود به طوری که گاه این خصلت از فضیلت به حد رذیلت فرو می آید و به جای آن که بستری برای کمال انسانی باشد خود عاملی بازدارنده و مانعی بزرگ برای آن معرفی می شود. از این رو بازخوانی مفهوم صبر برپایه آموزه های قرآنی ضرورتی است که می بایست انجام پذیرد.
برای این که شخص به مقام صبر دست یابد و صابر و شکیبا گردد می بایست از نظر اعتقادی و بینشی و نیز نگرشی به گونه ای باشد که مشکلات و مصیبت های گوناگون را برتابد و جا نزند. قرآن در برخی از آیات به بسترهای ایجادی صبر اشاره کرده است که در این جا به برخی از آن ها پرداخته می شود.
۳-۳-۱٫صبر، ابزار تکامل:
سیّد اصفهانی، در کتاب مقام صبر می نویسد: « انسان می بایست به این باور برسد که دنیا برای انسان بستری برای آزادسازی ظرفیت هاست و در این جاست که می تواند راه تکامل را در پیش گیرد و به کمال شایسته اش برسد. باور به این که مصیبت هایی که بر او وارد می شود زمینه ساز بروز استعدادها و توانمندی هایی است که در او سرشته شده و در این مشکلات و سختی ها خود را آزاد می سازد و به فعلیت می رساند. باور به این فلسفه وجودی بسیاری از مصیبت ها و آزمایش ها، توانمندسازی و ظرفیت سازی برای رشد و تکامل اوست و این باور که در شکیبایی می تواند به کمال خود برسد، یکی از بسترهای مناسب تعالی و تکامل بشر است. (قرآن کریم ۲۵-۲۰) این ها شماری از امور بینشی و نگرشی است که به انسان کمک می کند تا شخصی صابر و شکیبا شود. در حقیقت این مسایل و اعتقادات، زمینه ایجادی صبر را فراهم می آورد.» (سیّد اصفهانی،۱۳۸۴: ۶۲)
۳-۳-۲- سرمشق گیری از قهرمانان صبر:
سرمشق گیری از قهرمانان صبر در قرآن کریم بارها ذکر گردیده است. خداوند مصایب و سختی هایی را که بر پیامبران بزرگ در طول حیات مبارک آنان رخ داده است توصیف می کند و از انسان ها می خواهد در برابر ناملایمات زندگی با الگو گیری از پیامبران خدا از خود مقاومت و صبوری نشان دهند.
اصغر عابدزاده در کتاب صبر در کلام وحی می نویسد: «انسان به طور طبیعی از الگوها پیروی می کند و آنان را سرمشق زندگی خویش قرار می دهد. الگوها به یاد می آورند که انسان، هم قادر به عبور از بحران مشکلات و مصیبت هاست و هم این که این راه پیش از این پیموده شده و انسان هایی با پیروی از راه صبر و شکیبایی به پیروزی و مقصد و مقصود رسیده اند.
از این رو قرآن به کسانی که گرفتار مصیبت هستند الگوهایی را مطرح می کند که از آن میان پیامبران اولوالعزم (علیهم السلام) هستند: «فَاصْبِرْ کِما صَبَرَ اولوا الْعَزمِ مِنَ الْرُسل»؛ ( قرآن کریم، ۴۶- ۳۵) پس همانند پیامبران دارای عزم و اراده قوی شکیبایی ورز و جزع و فزع نمی کند.» (عابدزاده، ۱۳۸۵: ۴۳)
۳-۳-۳- صبر در مقام توّکُل به لطف خداوند:
انسان می بایست به این مسئله امید داشته باشد که در پی هر تنگنا و سختی و مصیبتی، آرامش و آسایش و آسانی است؛ بلکه به این مقام از باور برسد که این گشایش فراتر و بیش تر و از نظر شمارش نیز افزون تر از مصیبت و سختی است که بدان مبتلا شده بود.
علی محمد حیدر نراقی در کتاب، صبر کیمیای سعادت می آورد: «خداوند می فرماید پس از هر عسر و سختی آسانی است. (انشراح آیات ۵ و ۶) این آسانی هم در دنیاست و هم در آخرت می باشد. به این معنا که وی دو سود در دنیا می برد و یا دست کم از گشایش و آسانی دوگانه ای برخوردار می گردد.
خداوند در آیات ۴۱ و ۴۲ سوره نحل بیان می کند که این پاداش ها در همین دنیا خواهد بود و اختصاص به آخرت ندارد و ما برای صابران در همین دنیا جایگاه نیکو و پاداش خوب در نظر گرفته ایم» (حیدر نراقی ،۱۳۸۳: ۱۵۲)
۳-۳-۴٫ صبر در مقام فرمانبرداری خداوند
انسان می بایست به این بینش دست یابد که همه هستی در دست با اقتدار فرزانه ای آگاه و دانا و توانا می گردد و هیچ چیزی از دایره قدرت و علم او بیرون نیست. از این رو باید بداند که هر چیزی از بد و خوب می رسد، با علم و آگاهی خداوند است. بنابراین اگر بدی و آسیبی به او رسد بداند که از سوی خداوند است و اوست که امور هستی را می گرداند و به افرادی چیزی می دهد و یا می گیرد
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید. |
[یکشنبه 1399-12-17] [ 06:23:00 ب.ظ ]
|