• امان و پناه دهی (یوسفیان، ۱۳۹۲ به نقل از اسدالغابه، ابن اثیر، ج۵: ۵۵۳ ـ ۶۲۴).

 

اصولاً اینکه گفته اند جهاد از دوش زن برداشته شده مربوط به نبردهای ابتدایی است اما در جنگ های دفاعی، این وظیفه اختصاص به مردان ندارد و واجب است هم زن و هم مرد مهیای نبردهای دفاعی باشند. آیت الله جوادی آملی خاطرنشان ساخته اند دراینگونه مباررزات که جنبه دفاعی دارد اگر زن فرمانده لشگرگردد نه تنها جایز است بلکه گاهی واجب است. زیرا وقتی بخواهند نفرات قابل توجهی از زنان به عرصه دفاع قدم نهند نیاز به مدیرجنگی و هدایت کننده عملیاتی که از جنس خودشان باشد دارند. لذا ضرورت دارد بانوان، فنون نظامی را مطابق مقتضیات عصر خویش فراگیرند (گلی زواره، ۱۳۹۰).

 

  • ۵٫ ۴٫ حکومت

 

در قرآن آیاتی که بیانگر صلاحیت و شایستگی زنان و نقش آنان در زمینه های امور سیاسی، قدرت و حکومت است، آیات مربوط به ملکه سبا می باشد که در سوره نمل در آیات ۲۳ ـ ۴۳ مطرح شده است. بیان داستان ملکه سبا در قرآن بدون هیچ توجیه و کنایه ای، نمایانگر دید مثبت قرآن به جایگاه یک زن در بالاترین سطوح سیاسی و موقعیت اجتماعی، یعنی حاکمیت می باشد. اگر چنانچه زن صلاحیت چنین کار و مسئولیتی را نمی داشت، نمی توانست در آیین شریعت الهی به چنان موقعیتی دست پیدا کند؛ بلکه بنا برروش قرآن کریم ـ که موارد باطل و ناسازگار را با دیدگاه خود نقد می کند ـ باید به صورت صریح یا با اشاره به آن می پرداخت؛ حال آنکه اصل طرح این داستان و نحوه پردازش آن، همه نشانه تأیید و سازگاری با دیدگاه وحی است.
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
از دیگر ویژگی های این زن پای بندی او به مشورت و نداشتن استبداد و خودرأیی است. قرآن درآیه ۳۲ درسوره نمل از قول او اینگونه سخن می گوید: «َقالَتْ یا اَیُّهَا الْمَلَؤُآ اَفْتُونی فی اَمْری ما کُنْتُ قاطِعَهً اَمْراً حَتّی تَشْهَدُونِ»، «ای رجال کشور! شما به کار من رأی دهید که من تاکنون بی حضور شما، به هیچ کار تصمیم نگرفته ام». این سخن نشانه رشد شخصیتی اوست که قدرت نتوانسته بود او را مغرور و خودمحور سازد.
قرآن با بیان قصه این زن، نهایت ظرافت، عاقبت اندیشی، کاردانی، استقلال منطقی و سیاست محکم یک زن را به نمایش می گذارد؛ زیرا وی با دیدن آیات و معجزات نبوی حضرت سلیمان در برابر پیامبرخدا خضوع می کند، تسلیم او می شود و می گوید: «قالَتْ رَبِّ اِنّی ظَلَمْتُ نَفْسی وَ اَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمنَ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (نمل/۴۴)؛ «پروردگارا! سخت بر نفس خود ستم کردم و اینک در برابر پروردگار جهانیان همراه سلیمان اسلام آوردم». درجایی که فرعون با آن همه معجزات حیرت انگیز که از حضرت موسی می بیند، روز به روز برکفر و غرور و تکبرش افزوده می شود.
اتکای بلقیس به روش شورا در سیستم حکومتی، اعتماد مردم به او، اتخاذ سیاست صلح عادلانه وآگاهانه به جای جنگ کینه توزانه، نادیده گرفتن تکبر شاهانه در برابر دعوت دینی سلیمان، معرفت باطنی او از حکومت، یقظه ناگهانی اودر برابر حقیقت و در نهایت حل بحران تهدید به جنگ سلیمان با روش خرد مندانه و بلکه عارفانه مورد تأیید قرآن و دلیل بر توانایی ذاتی و طبیعی زنان بر زمامداری و مدیریت به معنی عام است. مقایسه برخورد بلقیس و فرعون با دو پیامبر دعوت کننده به دین و نوع اعمال حاکمیت این دو، نشان از خرد و عدالت بلقیس در اعمال حاکمیت براساس آرا و نظر صاحب نظران است.
قرآن، زن را در هیئت ملکه سبا چونان انسانی به نمایش می گذارد که بر عقل خویش مسلط است و تحت تأثیر عاطفه اش قرار نمی گیرد؛ زیرا مسئولیتش به او امکان پربارکردن تجربه و تقویت عقلش را داده، تا بدان پایه که بر مردان فرمان می راند که در وجود او شخصیت نیرومند و عاقل و توانمند بر اداره امور خود دیده اند. اگر بخواهیم چنین تصوری را به سخن درآوریم به این نتیجه می رسیم که غلبه زن به عوامل ضعف زنانه اش که گاه تأثیری منفی بر چگونگی اندیشه و یا اداره موقعیت ها می گذارد امکان پذیر است (فضل الله، ۱۳۸۰: ۵۸).

 

  • ۵٫ ۵٫ امر به معروف و نهی از منکر

 

دو اصل بسیار مهم از فروع دین یعنی «امر به معروف و نهی از منکر»، مشارکت و نظارت عمومی را بر امور مختلف حکومتی بر مسلمین واجب نموده است. قرآن کریم بحث نظارت و تأثیرگذاری را در حوزه عام جامعه، یعنی در رابطه فرد با فرد، فرد با حکومت و یا برعکس و با تعبیر امر به معروف و نهی از منکر، مطرح می کند و آن را یکی از مسئولیت های مهم جامعه اسلامی می شمارد. «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ اُمَّهً یَدْعُونَ اِلَی الْخَیْرِ وَ یاْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِوَ اُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آل عمران/۱۰۴)؛ «باید از شما امتی دعوت کننده به خیر و بازدارنده از زشتی ها باشد» و نیز می فرماید: «کُنْتُمْ خَیْرَ اُمَّهٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَاْمُروُنَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (آل عمران/۱۱۰)؛ «شما بهترین امتی هستید که قیام کردید تا مردم را به نیکوکاری امر و از بدکاری نهی کنید».
قرآن کریم این مسئولیت را همگانی قلمداد کرده و در برخی موارد حتی تصریح دارد که زن و مرد در انجام این رسالت و مسئولیت سهم مساوی دارند. بنابراین، قرآن نه تنها سهم گرفتن زن در این بخش از فعالیت های سیاسی را حق وی می داند بلکه وظیفه و تکلیف او می داند که این رسالت را به دوش بگیرد. واضح است که یکی از مصادیق معروف و منکر، امور سیاسی هستند یعنی (معروف و منکر سیاسی)
بنابراین هرزن و مرد مسلمانی می تواند برادر و خواهر دینی خود را به انجام معروف سیاسی امر کند و از ارتکاب منکر سیاسی نهی نماید (حسین آبادی، ۱۳۸۷: ۵۵).
فرمان به خوبی ها و بازداشتن از بدی ها و نظارت وکنترل کارگزاران سیاسی یکی از تکالیف اجتماعی اسلام است که هر مرد و زن بالغ بدان موظف است. در قرآن کریم یازده آیه پیرامون این فریضه و قانون نازل شده است. در یکی از این آیات امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک نوع ولایت اجتماعی که مؤمنان بر یکدیگر دارند معرفی شده است. در همین آیه تصریح شده که این وظیفه مشترک زنان و مردان است: «وَالْمُؤمِنونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اَوْلیاءُ بَعْضٍ یَاْمُروُنَ بِالْمَعْروفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیموُنََ الصَّلوهَ وَ یُؤْتوُنَ الزَّکوهَ وَ یُطیعُونَ اللهَ وَ رَسوُلَهُ اوُلئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللهُ اِنَّ اللهَ عَزیزٌ حَکیمٌ» (توبه/۷۱)؛ «و مردان و زنان با ایمان، برخی بر برخی ولایت دارند، به کارهای پسندیده وا می دارند و از کارهای ناپسند باز می دارند، و نمازشان را برپا می کنند و زکات می دهند، و از خدا و پیامبرش فرمان می برند، آنانند که خدا به زودی مشمول رحمتشان قرار خواهد داد که خدا عزیز و حکیم است». این آیه نشان می دهد که جامعه اسلامی از هویتی واحد برخوردارند و مرد بودن و زن بودن این هویت را بر هم نمی زند. این مجموعه با هویت واحد بریکدیگر ولایت دارند، از این رو باید متصدی این فریضه و تکلیف الهی شوند (مهریزی،۱۳۷۸: ۵۵- ۵۶).
از آنجا که خدوند، زن را در مقابل حوادث جامعه بی طرف و خنثی قرار نداده است و توصیه های کتاب و سنت در این زمینه مرد و زن را در برمی گیرد و تنها اختصاص به مردان ندارد، بنابراین، زن می تواند اعمال دولت و سیاستمداران و مواضعشان را در پرتو آشنایی با نیازهای جامعه و امّت زیر نظر بگیرد و در موافقت، مخالفت و یا انتقاد برآن عملکردها، ابراز عقیده کند و برای برآوردن نیازها و حل مشکلات تلاش کند و در صورت ضرورت مسئولیت بپذیرد؛ فرمان خدا نیز مؤید پذیرش این نوع مسئولیت است و بلکه بالاتر از آن، آن را یک تکلیف بر زن و مرد مسلمان می داند (بروجردی، ۱۳۷۹: ۷۸).

 

  • ۵٫ ۶٫ شورا

 

از دیدگاه اسلام مشورت کردن با زنان منع نگردیده است. اصولاً استفاده از نظرهای دیگران برای تصمیم گیری در امورگوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اختصاص به جنس زن و مرد ندارد. اساس کار براین اصل استوار است که آیا آن فرد در موضوع مورد نظر ‌بصیرت و تخصص کافی دارد و کمالات عقلانی و امورخردمندانه دراو قابل مشاهده است یا خیر. طبیعی است با افرادی که افکارآغشته به خرافات، جهل، جمود و تنگ نظری دارند نمی توان مشورت کرد و در این باره بین زن و مرد تفاوتی نیست.
قرآن در رابطه با شورا و مشورت به صورت کلی،‌ دو آیه معروف دارد: «امرهم شورا بینهم» (شوری/ ۳۸) و «و شاورهم فی الامر» (آل عمران/۱۵۹). در آیه ‌نخست یکی از ویژگی های برجسته مؤمنان، بیان می شود و درآیه دوم به پیامبر(ص)‌ دستور می دهد که با مؤمنان، مشورت کند و بدین گونه سنّت شورا را به ایشان می آموزند. تردیدی نیست که در هر دوآیه مقصود از مؤمنان، زنان و مردان مؤمن هستند. این بدان معنی است که روش شورا درهر زمان و زمینه ای که به کار گرفته می شود، زن و مرد هر دو حق شرکت و اظهار نظر درآن را دارند.
درکتب تاریخی و منابعی که به سیره رسول اکرم(ص) پرداخته اند خاطر نشان گردیده است پیامبر اکرم در مسائل اجتماعی و برخی تصمیم گیری ها همسران خویش را مورد مشورت قرار می دادند. حضرت امام صادق(ع) فرموده اند: «در امورات خویش با افرادی مشورت کنید که خردمند، بردبار، دارای تجربه، خیر خواهی و پرهیزکار است» (گلی زواره،۱۳۹۰: به نقل از بحارالانوار، ج۵: ۲۰۵). از نظر این روایت طرف مشاوره چه زن باشد و چه مرد باید از این ویژگی ها برخوردار باشد و جنسیت جزء ضوابط مشورت نیست.

 

  • مبانی نظری هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی(ره)

 

  • ۱٫ هویت زن مسلمان در اندیشه امام خمینی (ره)

 

در شناخت اندیشه امام خمینی(ره) در مقوله “هویت” آگاهی از هستی شناسی و جهان بینی ایشان لازم و ضروری است. نگاه امام به مقوله هویت برآرمان گرایی و واقع گرایی مبتنی است. از منظر آرمان گرایی ایشان به دنبال کمال مطلوب و از منظر واقع گرایی، ایشان واقعیات موجود جامعه را درحدی که مغایر با اصول وآرمان ها نباشد می پذیرد. می توان گفت که هستی شناسی و جهان بینی ایشان، ریشه در مکتب اسلام، آیات قرآن کریم و احادیث ائمه معصومین(ع) دارد و شیوه ایشان در احیای اندیشه اسلامی، شیوه حضرت رسول اکرم (ص) و نیز ادامه روش اهل بیت(ع) بوده است.
نگرش امام(ره) به هویت، فرد محوراست؛ به این معنی که ایشان تحلیل های خود از مسائل را عمدتاً بر مبانی انسان شناختی و تعریفی که از ویژگی های انسان به دست می دهند، استوار می سازند؛ به همین دلیل در مقوله هویت چه در بعد فردی و چه در بعد جمعی و حتی آشفتگی های آن باید از این مبنا شروع کرد. درنگرش اول، انسان موجودی است که طبیعت و ماهیت او با فطرت دوگانه الهی سرشته است: فطرت عشق به کمال مطلق و فطرت تنفر از نقص و انزجار از شر و شقاوت، چنانکه بیان داشتند:
حق تبارک وتعالی ـ با عنایت و رحمت خود، به ید قدرت خود که طینت آدم اول را مخمر فرمود، در فطرت و جبلّت به آن مرحمت نمود: یکی اصلی و دیگری تبعی، که این دو فطرت، براق سیر و رفرف عروج است به سوی مقصد و مقصود
اصلی … یکی از آن دو فطرت ـ که سمت اصلیت دارد ـ فطرت عشق کمال مطلق و خیر و سعادت مطلقه است که درکانون جمیع سلسله بشر… مخمر و مطبوع است. … و دیگری از آن دو فطرت ـ که سمت فرعیت و تابعیت دارد ـ فطرت تنفر از نقص و انزجار از شر و شقاوت است که این مخمّر بالعرض است (امام خمینی، ۱۳۷۷: ۷۶ - ۷۷).
و اما هویت این موجود ناشی از احاطه اقتضائات حیات طبیعی اوست که همچون حجابی بر فطرت مخمر الهی اوست:
… وچون انسان ولیده عالم طبیعت و فرزند نشئه دنیاست … از بدو خلقت در غلاف طبیعت تربیت شود و روحانیت و فطرت در این حجاب وارد شود و کم کم احکام طبیعی برآن احاطه کند. هر چه در عالم طبیعت رشد و نمای طبیعی کند احکام طبیعت برآن بیشتر چیره و غالب شود … و از آنجا که خروج از این حیات و حجاب آن آسان نیست، خداوند پیامبران و کتب آسمانی را برای مدیریت او فرو فرستاده اند و چون کم اتفاق افتد که کسی به خودی خود بتواند از این حجب بیرون آید … حق ـ تبارک وتعالی ـ انبیاء عظام … را برای تربیت بشر فرستاد وکتب آسمانی را فرو فرستاد و تا آن ها از خارج، کمک به فطرت داخلیه کنند و نفس را از این غلاف غلیظ نجات دهند (امام خمینی، ۱۳۷۷: ۷۸ - ۷۹).
بدین ترتیب در نگاه امام(ره)، هویت شخصی انسان اصالتاً از نوع الهی است با دونشئه: یکی کمال خواهی که اصلی است و دیگری ترس وگریز از نفس که عرفی است. انسان با سرشتی اینگونه به جهان طبیعت و اقتضائات آن وارد می شود و محاط بدان می گردد. براساس اهمیت تربیت، مربی و ماده تعلیم یعنی پیامبران وکتابهای آسمانی می توان انسانها را به دوگروه کلی تقسیم نمود: محجوبان و روشن شدگان.
محجوبان، محروم از تربیت پیامبران و دور شده از فطرت اصیل اند. و روشن شدگان، راه یافتگان به کمال و فطرت اصیل الهی متأثر از تعالیم پیامبران وکتب آسمانی اند. علاوه بر این، ازآنجا که انسان ها دارای فطرت الهی اند، مسأله نژاد و مقوله بندی های اجتماعی ای از این دست، نسبتی با هویت اصیل شان ندارد و مانعی هم برای آن نیست و قابل پذیرش می باشد.
از نگاه انسان شناسی حضرت امام(ره)، هرعامل به ویژه از نوع عقیدتی آن که در تعارض با تعالیم رهایی بخش انسان از حجاب ها و هدایتگر او به کمال باشد، مردود و مطرود است. در این میان جهان بینی هایی که حجاب های محیطی را افزایش می دهند و با تعریف هویتی غیردینی و اسلامی برای انسان، او را از مسیر حرکت به سوی کمال، به بی راهه تقسیم و منازعه منحرف می کنند، مطرودند. ملیت گرایی افراطی از این گونه عقاید است (خواجه سروی، ۱۳۸۹: ۲۲ - ۲۳).

 

  • ۱٫۱٫ نقش تجربه تاریخی زندگی امام خمینی(ره) و تأثیر آن در بازسازی هویت زن مسلمان
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...