جناب صفار در بابی با عنوان «باب فی الائمه‰ وانّ الجن یأتیهم فیسئلونهم عن معالم دینهم ویرسلونهم فی حوائجهم ویعرفونهم»[۴۵۱]، روایاتی نقل کرده که حکایت از مراجعه افرادی از «جنّ» خدمت ائمه‰ و اخذ معالم دینشان از محضر ائمه‰ دارد.
ذی شعور، مختار و مکلف بودن جنیان همانند انسانها امری مسلم بوده و همه محققین بر این مطلب اتفاق نظر دارند و از آیات زیادی در قرآن میتوان به روشنی به این نتیجه دست یافت[۴۵۲]. در برخی از آیات جنیان در کنار انسانها مخاطب کلام الهی قرار گرفتهاند.[۴۵۳] علاوه بر ذی شعور، مکلف و مختار بودن جنیان، برخی آیات بر شمول رسالت پیامبر اکرمˆ و هدایت قرآن نسبت به جنیان دلالت دارد[۴۵۴]، در آیاتی از سوره احقاف آمده است که گروهی از جنیان پس از گوش فرا دادن به قرآن، ایمان آورده و به سوی قومشان برای تبلیغ و هدایت بازگشتند[۴۵۵]. در برخی از منابع به نقل از مفسّرین حتی تعداد و اسامی جنیانی که نزد پیامبر اکرمˆ آمده بودند نیز ذکر شده است.[۴۵۶] در روایتی از امام علی† نقل شده که گروهی از جنیان با رسول خداˆ بر به جای آوردن، نماز، روزه، زکات، حج، جهاد و خیرخواهی برای مسلمانان بیعت کردند[۴۵۷]، علامه طباطبایی پس از نقل این روایت مینویسد: این که عبادات جنیان، مخصوصاً زکات و جهادشان به چه نحو است برای ما مجهول است.[۴۵۸]
از آنچه گفته شد، معلوم میشود که جنیان برای دریافت هدایت و اخذ معارف الهی به پیامبر اکرمˆ مراجعه میکردند و اصولاً پیامبر اسلامˆ چون هم پیامبر انس است و هم پیامبر جن، آنان مکلف و موظف بودند که به ایشان ایمان آورده و از تعالیم پیامبر و قرآن پیروی کنند. از طرفی همچنان که مسلمانان پس از پیامبر گرامی اسلامˆ موظف بوده و هستند که تحت سرپرستی و امامت اهل بیت ایشان درآیند، جنیان نیز همانند انسانها مکلف و موظف هستند، پس از پیامبر اسلامˆ به اوصیاء او ایمان آورده و تحت هدایت و سرپرستی آنان قرار بگیرند، بنابراین آنچه در روایات بصائر الدرجات و منابع دیگر از مراجعه جنیان به اهل بیت‰ برای اخذ معارف الهی آمده، اموری صحیح، قابل قبول و منطبق بر تعالیم قرآن کریم میباشد و هیچگونه ارتباطی با غلو پیدا نمیکنند. از مجموع ۱۵ روایتی که صفار نقل کرده، هفت روایت با سند صحیح. (۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۱۲) و یک روایت با سند موثق (۱۰) و هفت روایت با سند ضعیف (۱، ۷، ۹، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵) نقل شده است. روایات مربوط به این موضوع در دیگر منابع معتبر نیز نقل شده است.[۴۵۹]
۳ / ۶
زبان همه انسانها
آگاهی اهل بیت‰ از جمیع لغات و تکلم به تمامی زبانها، مسألهای است که در اکثر منابع حدیثی شیعه، روایات متعددی دربارۀ آن نقل شده است.[۴۶۰] حتی در برخی از روایات، از جمله خصوصیات و نشانه های شناخت امام، آگاهی او از تمام لغات و تکلم به تمامی زبانها دانسته شده است.[۴۶۱]
در این که آیا عقلاً واجب است که امام به تمامی لغات آگاه باشد؟ اختلاف است، شیخ مفید، ضمن نفی وجوب عقلی آن مینویسد:
«القول فی معرفه الائمه‰ بجمیع الصنائع وسائر اللغات، واقول: انه لیس بممتنع ذلک منهم‰ ولا واجب من جهه العقل والقیاس، وقد جاءت أخبار عمّن یجب تصدیقه بانّ آل محمّد‰ قد کانوا یعلمون ذلک، فان ثبت وجب القطع به من جهتها علی الثبات ولی فی القطع به منها نظر والله الموفق للصواب وعلی قولی هذا جماعه من الامامیّه، وقد خالف فیه بنو نوبخت رحمهم الله وأوجبوا ذلک عقلا وقیاسا».[۴۶۲]
از سخن شیخ مفید برمیآید که از روایات برای ایشان قطع حاصل نشده است، در مقابل علامه مجلسی می نویسد:
«أمّا کونهم عالمین باللغات، فالاخبار فیه قریبه من حدّ التواتر وبانضمام الاخبار العامّه لا یبقی فیه مجال شکّ… واما حکم العقل بلزوم الامرین ففیه توقف وان کان القول به غیر مستبعد»[۴۶۳].
در هر حال این نکته واضح است که آگاهی اهل بیت‰ از جمیع لغات و زبانها مستلزم هیچگونه غلوی نیست و با توجه به کثرت روایات، این نوع آگاهی اهل بیت‰ غیر قابل انکار است[۴۶۴]، تنها در کتاب بصائر الدرجات در ضمن چهار باب و بیش از ۳۰ روایت به این مسأله اشاره شده است[۴۶۵]، تعداد زیادی از این روایات با سند صحیح، موثق و یا حسن روایت شده است.
۳ / ۷
زبان حیوانات
از جمله آگاهیهای ویژه اهل بیت‰ که در روایات بصائر الدرجات و دیگر منابع حدیثی بدان پرداخته شده است، آگاهی از زبان پرندگان و دیگر حیوانات میباشد. جناب صفار در دو باب این روایات را جمع کرده است: «باب فی الائمه انهم یعرفون منطق الطیر»[۴۶۶]، «باب فی الائمه‰، انهم یعرفون منطق البهائم ویعرفونهم ویجیبونهم اذا دعوهم»[۴۶۷] در تعدادی از روایات، اهل بیت‰ با اشاره تلویحی به آیه شریفه قرآن، ] ðX¤WèWè ñÝHTWÙ`~VÕSTª W$ ISè…W  WӆWTÎWè †WäQSTÿKV†H;TTWTÿ ñ§†PVÞÖ@… †WÞpTÙYPÕSTÆ WÌY¹ÞWTÚ X¤<kJð¹Ö@… †WÞ~YTŽèRK…Wè ÝYÚ PXÔSÒ ]$òpøW® QWÜMX… …W¡HTWå WéSäVÖ SÔTTpµWÉ<Ö@… SÜkY‰SÙ<Ö@… [ <span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۶۸]</span> با حضرت سلیمان که به فرموده قرآن، زبان پرندگان را میدانست، همنوا شده و میفرمایند: «ما زبان پرندگان را تعلیم یافتهایم و از هر چیزی به ما داده شده است»، در روایتی امام علی† خطاب به ابن عباس میفرماید:<br style="box-sizing: border-box;” />«خداوند به ما زبان پرندگان را تعلیم داده است، همانگونه که به سلیمان بن داود تعلیم داد و همچنین زبان هر جانوری در دریا و خشکی».<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۶۹]</span><br style="box-sizing: border-box;” />در گروهی از روایات نیز اهل بیت‰ ضمن آگاهی از سخن حیوانات، حرفهای آنها را برای دیگران بازگو کرده اند.<br style="box-sizing: border-box;” />آیا پرندگان و حیوانات دارای زبان و نطق هستند؟<br style="box-sizing: border-box;” />بر اساس آیات قرآن، اولا: پرندگان و حیوانات دارای نوعی شعور و آگاهی هستند<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۷۰]</span>، ثانیاً: پرندگان و حیوانات دارای نطق و گفتاری خاص هستند، ] †WÞpTÙYPÕSTÆ WÌY¹ÞWTÚ X¤<kJð¹Ö@… [ اشاره به (زبان پرندگان) ] pŒVֆWTÎ bàWTÕ`ÙWTß †WäQSTÿKV†H;TTWTÿ SÔ`ÙPVÞÖ@… N…éSTÕSž` @… óØS|WÞYÑHTW©WTÚ [[۴۷۱] (حضرت سلیمان، سخن گفتن مورچهای را با مورچگان شنید و فهمید).
در قرآن کریم به صراحت آگاهی از زبان پرندگان و حیوانات به حضرت سلیمان و داود‡ نسبت داده شده و این آگاهی موهبتی ویژه برای آنان قلمداد شده است، ] `ŸWÍVÖWè †WTÞ`~WTŽ…ƒò W ISè…W  WÝHTWÙ`~VÕSTªWè $†_TÙ<ÕYÆ … WӆWTÎWè †WäQSTÿKV†H;TTWTÿ ñ§†PVÞÖ@… †WÞpTÙYPÕSTÆ WÌY¹ÞWTÚ X¤<kJð¹Ö@… †WÞ~YTŽèRK…Wè ÝYÚ PXÔSÒ ]$òpøW® QWÜMX… …W¡HTWå WéSäVÖ SÔTTpµWÉ<Ö@… SÜkY‰SÙ<Ö@… [ <span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۷۲]</span> بنابراین افرادی با عنایت الهی میتوانند از زبان خاص حیوانات آگاه شوند. و به تصریح روایات، اهل بیت‰ نیز از این موهبت الهی برخوردار شدهاند: «ان الله علّمنا منطق الطیر، کما علّمه سلیمان بن داود ومنطق کل دابّه فی برّ او بحر»<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۷۳]</span><br style="box-sizing: border-box;” />در هر حال از نظر ثبوتی هیچ منعی برای اتصاف این نوع آگاهی به اهل بیت‰ وجود ندارد و با توجه به کثرت روایات، تا حدی که علامه مجلسی تصریح به مستفیض بودن آنها نموده است<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۷۴]</span> و با عنایت به این مطلب که اهل بیت‰ دارای علوم و فضائلی هستند که به مراتب از این نوع آگاهی بالاتر و برتر است، وجهی برای تردید در اتصاف این نوع آگاهی به اهل بیت‰ وجود ندارد، گفتنی است با بررسی اسناد ۴۱ روایتی که صفار در بصائر نقل کرده، معلوم شد، ۷ روایت با سند صحیح و ۳ روایت با سند موثق نقل شده است، بقیه ۳۱ روایت با اشکالاتی در سند مواجه هستند که بیشتر مربوط به مجهول بودن برخی از روات میباشد، اما همان ۱۰ روایت نیز برای اثبات مطلب کفایت میکند، چرا که موضوع مورد بحث، از جزئیات مسائل اعتقادی است و به دلائل بیش از آنچه گفته شد، نیازی ندارد و ۳۱ روایت دیگر، اگرچه دچار ضعف در سند هستند، اما برای تأیید و تقویت موضوع و رساندن روایات به حد استفاضه کفایت میکنند.<br style="box-sizing: border-box;” />۳ / ۸<br style="box-sizing: border-box;” />علم به اهل بهشت و دوزخ<br style="box-sizing: border-box;” />از دیگر آگاهیهایی که در کتاب بصائر الدرجات به اهل بیت‰ نسبت داده شده، آگاهی آنان از اسامی اهل بهشت و دوزخ است. از برخی روایات چنین برمیآید که در معراج از سوی خداوند متعال دو کتاب یا صحیفه به پیامبر اکرمˆ اعطا شده است، کتاب اصحاب یمین که اسامی اهل بهشت در آن است و کتاب اصحاب شمال که اسامی اهل جهنم در آن قید شده است، در برخی روایات نیز تنها به یک کتاب اشاره شده که اسماء اهل بهشت و جهنم در آن موجود است. طبق این روایات این کتاب یا کتابها از سوی پیامبر اسلامˆ به امیرالمؤمنین† سپرده شده است. از نظر ثبوتی آگاهی اهل بیت‰ از اسامی اهل بهشت و دوزخ و انتساب این امر به آنان نسبتی غلوآمیز نیست، و هیچ وجه تطابقی با معیارهای غلو ندارد و به تصریح روایات، موهبتی الهی است که به نبی گرامی اسلامˆ اعطا شده و از سوی ایشان به امیرالمؤمنین†.<br style="box-sizing: border-box;” />جناب صفار در صفحه ۱۹۰ ـ ۱۹۲ بصائر شش روایت در این موضوع نقل کرده است<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۷۵]</span>. دو حدیث اول با سند صحیح روایت شدهاند. حدیث اول عیناً در تفسیر عیاشی<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۷۶]</span> و مناقب ابن شهر آشوب<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۷۷]</span> نقل شده است. دومین روایت نیز با سند صحیح دیگری غیر از سند بصائر و با اندکی تفاوت در متن در کتاب قرب الاسناد آمده است<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۷۸]</span>. سومین و چهارمین روایت با اشکالاتی در سند مواجه هستند، روایت پنجم از نظر متن همان روایت سوم است با اندکی اختلاف در سند و روایت ششم نیز از نظر مضمون مشابه روایت اول است، اما سند آن از اتصال برخوردار نیست.<br style="box-sizing: border-box;” />در هر حال به نظر میرسد، با توجه به این که دو روایت با سند صحیح نقل شده و با در نظر گرفتن جایگاه موضوع در ساختار مباحث اعتقادی، که از امور فرعی و جزئی اعتقادی است و با نگاه به دیگر جنبه­ های علوم اهل بیت‰، تصدیق این مسأله امری مطابق با تحقیق و خالی از اشکال است و تنها لازم است که به دو شبهه پاسخ بدهیم:<br style="box-sizing: border-box;” />۱ـ این روایات فقط در مورد آگاهی پیامبر اسلامˆ و امام علی† سخن گفته و از دیگر افراد اهل بیت‰ ذکری به میان نیاوردهاند، بنابراین مسأله علم به اهل بهشت و دوزخ محدود به آن دو بزرگوار بوده است.<br style="box-sizing: border-box;” />پاسخ: با توجه به روایات بسیار زیادی که در دسترس میباشد و به بخشی از آن در مباحث پیشین اشاره شد، امام علی† و ائمه طاهرین از فرزندان آن حضرت وارث علوم پیامبر اکرمˆ و انبیاء و اوصیاء پیشین میباشند و هر امامی نیز وارث علوم امام پیش از خود میباشد، و همچنین با توجه به روایاتی که در آنها از وجود کتب انبیاء پیشین و پیامبر اکرمˆ نزد ائمه هدی‰ سخن گفته شده است، می توان گفت که این کتابها یا صحیفهها از طریق امام علی† به امام بعدی و به این ترتیب از امام سابق به امام لاحق رسیده است.<br style="box-sizing: border-box;” />۲ـ چگونه ممکن است، یک یا دو کتاب، حاوی اسامی تمام افراد از اهل بهشت و جهنم باشد؟ آیا لازم نیست دهها و بلکه صدها کتاب باشد تا امکان نوشتن اسامی تمام انسانها در آن وجود داشته باشد؟<br style="box-sizing: border-box;” />این اشکال از خلط بین علم لدنی و ویژه اهل بیت‰ با علوم عادی و اکتسابی ناشی شده است، روشن است که نباید علوم ویژه و لدنی که از طرق خاص و اعجاز آمیزی به اهل بیت‰ رسیده است را با علوم عادی و اکتسابی در یک سطح قرار داد، و هیچ کدام را نبایست با معیارهای دیگری سنجید، قطعا دست بشر از درک ماهیت و کیفیت این علوم و نحوه رسیدن آن به اهل بیت‰ کوتاه است، بنابراین در صورت وجود دلایل قابل قبول بایستی بدان معترف باشیم، اگرچه نتوانیم حقیقت و ماهیت آن را دریابیم، علاوه بر آن «اگر قدرت بشر میتواند لوحهای فشردهای تولید کند که محتوای هزاران کتاب را در خود جا دهد و رایانهای میخواهد تا محتوای آن را نمایش دهد، آیا خداوند نمیتواند، حقایق و محتوای هزاران کتاب را در یک مصحف جا داده و قدرت روحی و سعه وجودی اهل بیت‰ آن حقایق را دریابد و آشکار سازد»<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۷۹]</span>.<br style="box-sizing: border-box;” />آنچه گفته شد میتواند پاسخگوی شبهات مشابهی باشد که از سوی برخی در مورد مصحف حضرت فاطمهƒ و یا کتاب امام علی† مطرح شده است و شمول آنها را بر حقایقی که در روایات گفته شده، به واسطه حجم این کتابها نفی میکند.<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۸۰]</span><br style="box-sizing: border-box;” />۳ / ۹<br style="box-sizing: border-box;” />زمان مرگ و پیشامدهای ناگوار<br style="box-sizing: border-box;” />آگاهی از زمان مرگ و پیشامدهای ناگوار یا به اصطلاح «علم المنایا والبلایا» از دیگر ابعاد علوم ویژه اهل بیت‰ میباشد. روایات نقل شده در این مورد را میتوان در بسیاری از منابع حدیثی مشاهده کرد.<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۸۱]</span> در بصائر الدرجات، در چندین باب و بیش از ۶۰ روایت به این موضوع اشاره شده است و البته تعداد قابل توجهی از این روایات با اسناد معتبر نقل شده است، کثرت روایات و منابعی که این احادیث در آنها نقل شده، جای هیچ شک و شبههای را برای اثبات این مطلب باقی نمیگذارد، حتی در برخی روایات آمده است که اهل بیت‰ دریچههایی از این علم را به روی برخی از اصحاب خاص خود همچون سلمان فارسی و رُشید هجری گشودهاند.<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۸۲]</span><br style="box-sizing: border-box;” />آنچه از میان این روایات قابل توجه است، روایاتی است که دلالت دارد، اهل بیت‰ از زمان مرگشان آگاه بودهاند، این متون در بسیاری از منابع حدیثی و تاریخی نقل شده است. مسأله آگاهی اهل بیت‰ از زمان مرگ و شهادتشان از دیرباز جزء مسائل جنجال برانگیز و اختلافی بوده، حتی از برخی متون برمیآید که این مساله در زمان ائمه هدی‰ نیز مطرح و مورد سؤال بوده است.<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۸۳]</span> در دوران پس از ائمه‰ نیز در کتب کلینی، صدوق، مفید و شیخ طوسی و… مطرح و مورد بررسی قرار گرفته است و در دوران معاصر، به خصوص در مورد آگاهی امام حسین† از شهادتشان بحثها و تألیفات زیادی صورت گرفته است.<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۸۴]</span> این بحث را در سه بخش پی می گیریم:<br style="box-sizing: border-box;” />الف) متون دال بر علم اهل بیت‰ به زمان مرگشان<br style="box-sizing: border-box;” />صفار در بصائر الدرجات در دو باب روایاتی نقل کرده که دلالت بر آگاهی اهل بیت‰ از زمان مرگشان دارد، «باب فی الامام انه یعلم الساعه التی یمضی فیها و…»<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۸۵]</span> در این باب ۹ روایت با مضامین مشابه نقل شده است و همگی درصدد بیان این مطلب هستند که امام† با آگاهی از زمان فرا رسیدن مرگ، علوم و مواریث امامت را به امام بعدی منتقل میکند. و در باب دیگری با عنوان «باب فی الائمه انهم یعرفون متی یموتون ویعلمون ذلک قبل ان یأتیهم الموت علیهم»<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۸۶]</span> در این باب ۱۴ روایت ذکر شده که از آگاهی اهل بیت‰ از زمان فرا رسیدن مرگشان حکایت دارد.<br style="box-sizing: border-box;” />جناب کلینی در بابی با عنوان «باب ان الائمه‰ یعلمون متی یموتون وانّهم لا یموتون الا باختیار منهم»<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۸۷]</span> هشت روایت در این موضوع نقل کرده است.<br style="box-sizing: border-box;” />در خصوص آگاهی امیرالمؤمنین† از زمان شهادتشان در بسیاری از منابع شیعه و اهل سنت، متون زیادی نقل شده است.<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۸۸]</span> روایات نقل شده در منابع حدیثی و تاریخی به گونه و به حدی است که جای هیچ شک و شبههای را باقی نمیگذارد در این که امام علی† به زمان شهادتشان و کیفیت شهادت به طور کامل واقف بودند.<br style="box-sizing: border-box;” />در مورد دیگر افراد از اهل بیت‰ نیز کم و بیش در منابع حدیثی و تاریخی اخبار و روایات زیادی را میتوان یافت<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۸۹]</span>. به خصوص در مورد امام حسین† علاوه بر روایاتی که از خود آن حضرت نقل شده و دلالت بر آگاهی شان از شهادت در کربلا دارد، روایات زیادی از پیامبر اکرمˆ و اهل بیت نقل شده که از شهادت امام حسین† در سرزمین کربلا خبر دادهاند.<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۹۰]</span><br style="box-sizing: border-box;” />ب) اشکال وارد شده در مورد علم اهل بیت‰ به زمان مرگشان<br style="box-sizing: border-box;” />اگر اهل بیت‰ از زمان مرگشان آگاه باشند، عقلاً و شرعاً باید از اموری که منجر به مرگ آنها میشود، خودداری کنند، و اگر احتراز نکنند، این مسأله از مصادیق افکندن خویش در هلاکت است که طبق آیۀ شریفۀ ] ‚WWè N…éSÍ<ÕSTŽ `yRÑÿYŸ`TÿKV†YŠ øVÖXM… +YàVÑRÕ`äPVÖ@… [ [۴۹۱] از آن نهی شده است و شأن اهل بیت‰ اجل از آن است که خود را در هلاکت اندازند، بنابراین معلوم میشود که آنان از زمان مرگشان آگاه نیستند.
ابن شهر آشوب با توجه به این اشکال مینویسد:
«وما روی انّ أمیرالمؤمنین† انّه کان یعلم انه مقتول وانّ قاتله ابن ملجم، فلا یجوز أن یکون عالماً بالوقت الذی یقتله علی التمییز، لانّه لو علم ذلک لوجب علیه ان یدفعه عن نفسه ولا یلقی بیده الی التهلکه»[۴۹۲]
و علامه مجلسی پس از نقل اقوال شیخ مفید و علامه حلّی مینویسد:
«منشأ الاعتراض انّ حفظ النفس واجب عقلاً وشرعاً ولا یجوز القاؤها الی التهلکه».[۴۹۳]
ج) پاسخ به اشکال و شبهه
۱ـ اطلاق افکندن نفس در هلاکت، در این مورد صحیح نمیباشد. وقتی امام† از اراده الهی آگاه شود و از مصلحت آن برای دین و امت و مصلحت شخصی برای امام باخبر شود و اینکه این مصالح در اثر انقیاد مطلق از امر الهی و تسلیم و رضا در برابر خواست الهی حاصل میشود، امام† از ارادۀ الهی تبعیت میکند و اطاعت از خواست الهی نمیتواند مصداق افکندن خویش در هلاکت باشد. اگر اطاعت امر الهی و تسلیم و تصدیق فرمان الهی توسط حضرت ابراهیم و اسماعیل‡ و دل سپردن آنان به امتحان بزرگ الهی مصداق (لا تلقوا بأیدکم الی التهلکه) نبوده، چرا انقیاد اهل بیت‰ در برابر اراده الهی و تسلیم و رضای آنان در برابر قضاء الهی، چنین باشد.
۲ـ امام† همچنان که از زمان و کیفیت شهادت خود آگاه است، این مسأله را نیز میداند که عمر طبیعی او رو به پایان است و خداوند بعد از زمان مذکور، زندگی و حیات دنیوی را برای او مقدّر نفرموده است، بنابراین عدم احتراز از قرار گرفتن در مسیر مرگ، از مصادیق ارتکاب ضرری که امکان دفع آن وجود دارد نمیباشد، چرا که مرگ مقدر الهی همه را دربر میگیرد، ] †WÙWTÞ`TÿVK… N…éSTßéRÑWTŽ SØPRÑÒX¤`ŸTSÿ ñ‹`éWÙ<Ö@… `éVÖWè `ØSÞRÒ Á w“èS£SŠ %xáWŸQWT~W­QSÚ [<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">[۴۹۴]</span>، ] …W¢MX†WTÊ ƒò:†TW– `ØSäRÕW–KV… ‚W WÜèS£YžK<†Wp©Wÿ $_àWƆWª ‚WWè fûéSÚYŸpTÍWpT©Wÿ [[۴۹۵] و این مسأله ضرر نیست، بلکه اقدام برای تحصیل نفع ابدی است و حفظ نفس زمانی واجب است که امکان حفظ باشد و یا فرد احتمال بدهد که امکان حفظ نفس وجود دارد.
۳ـ انبیاء و ائمه‰ تکالیف خاصی از سوی خداوند دارند و مقتضای قرب و مقامشان آن است که تمامی تکالیف الهی را انجام دهند ولو لازمه آن کشته شدن باشد. براساس روایات با وجود این تکالیف خاصه، خداوند اهل بیت را مخیر بین انتخاب مرگ و ادامه زندگی کرده و آنان مرگ را انتخاب کردهاند[۴۹۶]، به خاطر جریان یافتن مقادیر الهی و اطاعت و فرمانبردای از خداوند متعال.
۴ـ آگاهی اهل بیت‰ از سرنوشت خود و اعطاء این نوع از علم غیب به آنان، باعث سنگین شدن مسئولیت و امتحان آنان میشود، چرا که وقتی مثلاً، امام حسین† میداند که اگر به سمت کربلا حرکت کند، چه اتفاقاتی خواهد افتاد و با این وجود خارج میشود، این حالت سختتر، و سنگینتر است از وضعیتی که امام† نداند چه اتفاقی خواهد افتاد، و اتفاقاً عظمت و بلندی قدر اصحاب امام حسین† به این خاطر است که آنان میدانستند که شهید خواهند شد، و با این حال ماندند و به تکلیف خود عمل کردند.
۵ـ علم اهل بیت‰ به زمان مرگشان، آگاهی از قضای حتمی الهی است، اینگونه علم قابل تخلف نبوده و تغییر نمیپذیرد، بنابراین تأثیری در عمل نداشته و ارتباطی با تکلیف پیدا نمیکند.
مرحوم علامه طباطبایی در این باره مینویسد:
«هیچگونه تکلیفی به متعلق اینگونه علم تعلق نمیگیرد… زیرا تکلیف همواره از راه امکان به فعل تعلق میگیرد و از راه این که فعل و ترک هر دو در اختیار مکلفند، فعل یا ترک خواسته میشود… محال است خدا بفرماید: فلان کاری که به موجب مشیت تکوینی و قضای حتمی من البته محقق خواهد شد، بکن یا مکن… از این بیان روشن میشود که علم موهبتی امام† اثری در اعمال و ارتباطی با تکالیف خاصه او ندارد و اصولاً هر امر مفروضی از آن جهت که متعلق قضاء حتمی و حتمیالوقوع است، متعلق امر یا نهی یا اراده و قصد انسانی نمیشود»[۴۹۷].
یک نکته: از جمله بزرگانی که گفته شده علم ائمه‰ به زمان مرگشان را نفی کرده است، شیخ مفید میباشد، اما با دقت در مجموع سخنان ایشان به نظر میرسد انتساب چنین نسبتی اشتباه بوده و از دقت کافی برخوردار نیست. برای روشن شدن مسأله، شایسته است گفتار ایشان را نقل و مورد بررسی قرار دهیم، ایشان در المسائل العکبریّه مینویسد:
«قال السائل: الامام عندنا مجمع علی انّه یعلم ما یکون، فما بال امیرالمؤمنین† خرج الی المسجد وهو یعلم انه مقتول وقد عرف قاتله والوقت والزمان؟ وما بال الحسین† صار الی اهل الکوفه وقد علم أنّهم یخذلونه ولا ینصرونه وأنّه مقتول فی سفرته تلک؟
والجواب ـ وبالله التوفیق ـ عن قوله: ان الامام یعلم ما یکون باجماعنا، انّ الامر علی خلاف ما قال وما اجمعت الشیعه قط علی هذ القول، وانّما اجماعهم ثابت علی انّ الامام یعلم الحکم فی کلّ ما یکون، دون أن یکون عالما بأعیان ما یحدث ویکون، علی التفصیل والتمییز وهذا یسقط الاصل الذی بنی علیه الأسئله بأجمعها. ولسنا نمنع ان یعلم الامام اعیان الحوادث تکون باعلام الله تعالی له ذلک،… والقول بان امیرالمؤمنین† کان یعلم قاتله والوقت الذی یقتل فیه، فقد جاء الخبر متظاهراً انّه یعلم فی الجمله أنّه مقتول وجاء ایضا بانّه کان یعلم قاتله علی التفصیل، فامّا علمه فی وقت قتله، فلم یأت فیه اثر علی التفصیل ولو جاء فیه اثر لم یلزم ماظنّه المستضعفون، اذ کان لا یمتنع ان یتعبّده الله بالصبر علی الشهاده والاستسلام للقتل، لیبلغه الله بذلک من علوّ الدرجه مالا یبلغه الاّ به، ولعلمه تعالی بأنّه یطیعه فی ذلک طاعه لو کلّفها سواه لم یؤدّها ویکون فی المعلوم من اللطف بهذا التکلیف لخلق من الناس ما لا یقوم مقامه غیره، فلا یکون بذلک أمیرالمؤمنین† ملقیاً بیده الی التهلکه ولا معینا علی نفسه معونه مستقبحه فی العقول. فامّال علم الحسین† بانّ اهل الکوفه خاذلوه، فلسنا نقطع علی ذلک، اذا لا حجّه علیه من عقل ولا سمع، ولو کان عالماً بذلک لکان الجواب عنه ما قدّمناه فی الجواب عن أمیرالمؤمنین† بوقت قتله والمعرفه بقاتله لما ذکرناه»[۴۹۸]
کسانی که به شیخ مفید نسبت نفی علم ائمه‰ به زمان مرگشان را دادهاند، به جملاتی از گفتار ایشان استناد کرده و به نتیجهگیری کلی ایشان توجه نکردهاند، عباراتی که از آنها بوی نفی آگاهی ائمه‰ از زمان مرگشان به مشام میرسد عبارتند از:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...