سیاست خارجی رژیم گذشته در رابطه با کشورهای منطقه و بلکه عموم ممالک عربی و اسلامی عمدتا مبتنی بر ناسیونالیسم ایرانی بود . در نتیجه برای اسلام و اخوت و وحدت اسلامی جای چندانی وجود نداشت . یکی از بنیادی ترین اصول سیاست خارجی آنان تکیه بر ناسیو نالیسم ایرانی در روابط خارجی بود . هدف شاه بویژه در دهه ی آخر سلطنتش ، این بود که قدرت بزرگ منطقه و بلکه آسیا باشد . در عین حال از دید تمام خلیج نشین ها با آنکه شاه ایران به لحاظ سیاستهای بعضا ضد عربی و جاه طلبانه اش شخصیت مطلوب آنها نبود ، اما به هر حال سیاست ضد عربیش تحت الشعاع سیاست ضد کمونیستی و ضد رادیکالی اش قرار داشت . خلیج نشینان و تمام اعراب در کشورهای کوچک مثل کویت معتقد بودند که شاه تنها قدرت بزرگی ست که می تواند در برابر تحریکات روسها و اندیشه ی کمونیست و افراطیون رادیکال و مخصوصاً رژیم خشن و سفاک عراق بایستد و این امتیاز کوچکی نبود .(مسجد جامعی، ۱۱۴:۱۳۶۹و۱۱۳) بنابراین خاندان های حاکم بر کشورهای عربی مثل آل صباح به تایید ایران و حمایتهای ایران قدرتمند نیاز داشتند . درست است که مطبوعات این کشورها همواره ایران را به خاطر سیاست گرایش به غرب مورد انتقاد قرار می دادند اما خود آنها برای بقا و حفظ تمامیت ارضی شان به ایران نیاز داشتند چرا که ایران همانطور که قبلاً گفته شد در برابر توسعه طلبی کشوری چون عراق از کویت حمایت می نمود .
پایان نامه - مقاله - پروژه
یکی از نقاط قابل تامل در کتاب خاطرات فریدون زندفر در دوران سفارتش در کویت در سالهای که روابط دو کشور به خاطر اعاده ی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه تیره گشته بود ، اینکه به ایشان متذکر شدند در گفتگو و مذاکرات با مقامات رسمی و یا در هنگام تبلیغ پیام های تهران ، لحن ملایم و مدارا پیش گرفته شود و از تند خویی و زیاده خواهی که همواره مخل روابط بود پرهیز شود که به ظاهر موثر افتاد .( زندفر ،۱۳۷۹: ۱۳۰) این روشی است که هم اکنون هم به آن نیازمندیم . لحن ملایم و مدارای سیاسیون هر دو کشور می تواند به همکاری بیشتر بی انجامد .
بعد از خروج انگلستان از خلیج فارس در ۱۹۶۸م ایران و عربستان از سوی امریکا به عنوان ستون مالی و نظامی خلیج فارس برگزیده شدند و کشورهای کوچکی چون کویت می توانستند از این ثبات استفاده کرده و مانع توسعه طلبی کشوری چون عراق گردند . چرا که دو کشور ایران و عربستان خود را حافظ منافع کویت عنوان می نمودند . ایران همواره در طول این سالها حسن نیت خود را به کویت اثبات کرده بود . ایران از درخواست کویت برای عضویت در سازمان ملل متحد پشتیبانی کرد وعلاوه بر آن از طرح مسئله کویت در اتحادیه ی عرب و اعزام نیروهایی ، به جای نیروهای بریتانیا، به کویت استقبال کرد . حجم صادرات ایران و کویت نشان از ارتباط خوب این دو کشور از سال ۱۹۶۱م به بعد دارد . صادرات ایران به کویت از ۷ میلیون دلار در۳- م۱۹۶۱ به ۴/۲۴میلیون دلار از ۶۶-۱۹۶۵م افزایش یافته بود . ( ولدانی ، ۱۳۶۹: ۴۹)
این تقریبا خلاصه ای بود از روابط دو کشور در خلال سال های ۱۹۶۱م تا ۱۹۷۹م ، سالهای که ایران ژاندارم منطقه بود و ارتباط با ایران برای کویت و حاکمان آن سودمند .
نقش قدرتهای منطقه ای در روابط دو کشور
عراق : اصولا کشور عراق کویت را به عنوان یک کشور به رسمیت نمی شناسد و همواره از آن به عنوان استانی از خود نام می برد . کویت به خاطر اینکه در گذشته تحت حاکمیت عثمانی بوده همواره مورد ادعای عراق که خود را میراث دار عثمانی می پندارد بوده است . کویت با ثروت بیکران نفت و به علت داشتن ساحل دریایی با خلیج فارس نمی تواند از طمع توسعه طلبی عراق به دور باشد چرا که همواره عراق با مشکل ساحل در خلیج فارس روبه روست و رفع این مشکل با الحاق کویت، حتی با جنگ و تهدید نظامی، می تواند مشکلات عدیده ی اقتصادی کویت را حل نماید . زمانی که در سال ۱۹۶۱م کویت استقلال خود را اعلام نمود این عبدالکریم قاسم بود که این استقلال را به رسمیت نشناخت و آماده ی حمله برای تصرف این کشور گردید .
اما واکنش کشورمان نسبت به ادعاها ی عبدالکریم قاسم در این زمان محکوم نمودن عراق و حمایت از تمامیت ارضی کویت است . همچنین این ادعاهای عراق،علاوه برشاه وسیاستمداران کشورمورداعتراض گروه های ناسیونالیست ایران مانند حزب پان ایرانیست قرارگرفت.شناسایی فوری کویت بعنوان یک کشور مستقل،روابط ایران وعراق رامتشنج کرد بویژه که دوکشور در این زمان درمورد اروند رود نیز با یکدیگر اختلاف پیداکرده بودند . (ولدانی،۱۳۶۹: ۱۴۹)
اختلاف ایران وعراق درمورد اروندرود یدطولایی دارد برطبق قرارداد۱۹۳۷بین ایران وعراق، ایران تنها درمحدوده۵ کیلومتر مقابل آبادان حق کشتیرانی دارد و مابقی اروند رود از آن عراق گردیده بود . ایران این عهدنامه را بر خلاف مصالح ملی می پنداشت و هرگز بر آن دل نسپرد . درسال۱۹۵۹رهبر نظامی عراق عبدالکریم قاسم به اصطلاح برای ایران خط و نشان کشید که اگرچنین وچنان کنید همان۵کیلومتر ازشط العرب راکه از راه «تفقد» به ایران«هبه» شده رامستردخواهد کرد . (زندفر،۱۳۷۹ : ۱۶۶و۱۶۷) با توجه به اینکه دراین زمان ایران می توانست به منافع خود بیاندیشد اما استقلال کویت راعلی رغم میل عراق به رسمیت شناخت وروابط راتیره تر نمودواین اختلافات را تا۱۹۷۵که ایران وعراق بر سر اروند به توافق رسیدند ادامه دادند.
وقتی درژوئن۱۹۶۱ درنتیجه محاصره اقتصادی کویت توسط عراق،ازجمله خودداری ازفروش موادغذایی به کویت،کمبود شدید موادغذایی در کویت بروز نمود،ایران با ارسال موادغذایی به کویت این کمبودها را جبران کرد.ایران حتی فضای کشور خود را در رختیار انگلستان در جریان بحران۱۹۶۱درکویت قرار داد.دولت کویت همواره از ایران به خاطرکمک وپشتیبانی در۱۹۶۱تشکر کرده واظهار می داشتند که هرگز آنرا فراموش نخواهندکرد!!!!(ولدانی،۱۳۶۹: ۴۹)
عراق درطول سالهای بعداز استقلال کویت بارها به این کشور تجاوز نمود اما با اقدامات به موقع ایران و عربستان این تجاوزات محکوم وموجب عقب نشینی عراق می گردید.عراق همواره در روابط ایران وکویت نقش بسزایی ایفا کرده و ارتباطات دوکشور تحت تاثیر سیاستهای کشور عراق قرارگرفته است.ایران به عراق بعنوان تهدیدی بالقوه برای کویت می نگریست وقصدداشت تا کویتی ها را به پایداری در مقابل مطامع وفشارهای عراق وا دارد.(زندفر،۱۳۷۹: ۱۱۰)این پافشاریهای ایران موجب گله مندی ودلخوری مقامات کویتی می شدو آنرا نوعی دخالت در شئونات کشورشان می پنداشتند.به هرحال ایران می دانست که با دست یابی عراق بر کویت توازن قوا در منطقه به هم می خورد که تبعات زیانبار گسترده ای برای ایران در بر می داشت.
زمانی که ایران وکویت برای تحدید فلات قاره در۱۹۶۳م در ژنو ملاقات کردندتا۱۹۶۷م با وجود رفت وآمدهای نمایده های دو کشور عملاً نتیجه ای حاصل نشد.مشکل جدی که مانع توافق یران وکویت گردید،عدم پیشرفت در حل اختلافات ایران وعراق درمورد اروند رود وادعاهای عراق نسبت به کشور کویت بود.(ولدانی،۱۳۸۰: ۱۵۸)هرگاه میان دوکشورتوافقی صورت می گرفت عراق شدیداً آنرا محکوم ونقض میکرد.
این عمل البته توسط کویتی ها نیز اعمال می شد.کویتی ها نیز هرگاه توافقی میان ایران وعراق صورت می گرفت احساس خطر می کردند چرا که ایران کشوری بزرگ وقدرتمند درمنطقه بود هرچندکه نسبت به کویت اهداف توسعه طلبانه نداشت اما همواره مقامات کویتی از این همسایه بزرگ وحشت داشتند و عراق نیز در همسایگی این کشور شمشیر خود را نسبت به کویت از رو بسته وموردی برای عدم امنیت کویتی ها بود. امضای قرارداد۱۹۷۵م الجزایرمیان ایران وعراق این نگرانی را برای کویت به وجود آوردکه شاید عراق با فراغت از ایران ومسئله کردها در شمال،از این پس به فکر امتیاز گرفتن ازکویت وطرح ادعاهای ارضی خود بیفتد از این رو کویت برای حفظ توازن میان همسایگان همکاری هایش با ایران را افزایش داد.(ایرنا،۱۳۸۸) با این اوصاف عراق در آن سالها در روابط ایران و کویت بازیگری فعال بوده و روابط دو کشور تحت تاثیر سیاستهای کشور عراق قرار داشت .
عربستان : همانطور که عراق نسبت به کویت مطامع ارضی دارد ، عربستان نیز نسبت به جزایر « قارو » و « المرادم » کویت در طول تاریخ نظر سوء داشته است . سوابق تاریخی نشان می دهد در حالی که عربستان ، طی دهه های گذشته با ضمیمه شدن کویت به عراق مخالفت کرد ، اما خود همواره در تلاش است تا این کشور را اشغال کند . به همین علت کویت همواره از همسایه ی بزرگ خود نگران بوده است . ( ولدانی ، ۱۳۶۹: ۱۸۸)
کویتی ها از همسایه ی دیوار به دیوار خود سعودی حرف شنوی بیشتری دارند تا از ایران . دیدگاه امنیتی کویت و سعودی یکسان بود ؛ همکاری از طریق کشورهای عرب منطقه و حفظ وابستگی به غرب سعودی ها در اوایل دهه ی ۱۹۷۰م از چنان بنیه ی نظامی برخوردار نبودند که در مقابل فشار عراق عامل بازدارنده ای باشد . ( زندفر ، ۱۳۷۹ : ۱۱۱) شاید این دلیلی باشد که خاندان حاکم کویت در این زمان به ایران متمایل و درصدد گسترش همکاریهایش با ایران بوده است . قدرت های مهم خلیج فارس از لحاظ نظامی ایران و عراق بودند و کویت سعی می نمود تا رضایت هر دو طرف را به دست آورد . حتی حاکمان کویت روابط خود را با روسیه نیز برقرار کرده تا توازنی بین شرق و غرب نیز برقرار شود .
عربستان سعی می کرد در سیاست خارجی خود با کویت نقش برادر بزرگتر را ایفا نماید ، هرچند کویت نسبت به عربستان نیز سوء ظن داشت اما با ایجاد توازن قدرت در میان سه کشور عراق و عربستان و ایران توانست در آن سالها از تجاوز عراق و یا عربستان جلوگیری کند . سعود یها نسبت به پاره ای از مظاهر داخلی کویت گله مند بودند، به مجلس کویت و دولت بحث های که در آن صورت می گرفت و به نحوی که صورت می گرفت بدبین بود ؛ و در مورد مطبو عات معتقد بودند دولت بایستی نظارت بشتری اعمال نماید و افزایش نشریات جدید جلوگیری شود . سعودیها از این بیم داشتند که مبادا این جلوه های آزادی مدنی روزی گریبان گیرش گردند . (همان منبع ، ۱۱۱) عربستان به اتفاقاتی که در کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس اتفاق می افتد حساس است . سعودیها خاک این کشورها را بخشی از شبه الجزیره عربستان می داند که زمانی از این کشور جدا شده اند بنابراین نمی تواند شاهد گسترش فضای باز سیاسی در این کشورها شود و روزی دامن کشور خود را نیز بگیرد . خاندانهای صباح ، خلیفه ، ال ثانی و خاندان های ساکن در امارات عربی از بیابانها ی عربستان به این سمت آمده اند و اصل و نسب آنها از عربهای عربستان اند وقطعاً حرف شنوی بیشتری از این کشور دارند .
با این وجود روابط کویت و عربستان همواره خوب توصیف شده و کویت از عربستان برا ی حفظ تمامیت ارضی خود سود می برده است . سیستم پادشاهی عربستان و سسیستم پادشاهی ایران همواره عاملی برای برقراری ثبات و امنیت در کویت بوده است . در این سالها که از استقلال کویت تا انقلاب اسلامی ایران را در بر می گرفت دو کشور بزرگ منطقه با حمایت امریکا از توسعه طلبی های عراق نسبت به عراق بارها جلوگیری می کردند . روابط به دور از تنش ایران و عربستان به تمام کشورهای منطقه نیز سرایت می گردید .
نقش قدرت ها ی فرا منطقه ای در مناسبات دو کشور
انگلیسخلیج فارس تنها به عنوان یک معبر برای انگلستان تلقی می شد آنچه اهمیت داشت هند بود و استعمار آن . انگلستان تنها سعی کرد که نفوذ دیگر کشورهای اروپایی مثل روسیه و فرانسه و آلمان را در این منطقه کاهش دهد و مانع حضور این کشورها در خلیج فارس گردد . که اوج مخالفتش در جریان خط راه آهن برلین -بغداد که در نهایت به کویت ختم می شد ، بود . زمانی که انگلستان به این مناطق ( سواحل خلیج ) پا گذاشت خلیجیان بنا به سنت دیرینه قبیله ای با یکدیگر در کشمکش و نزاع دائم بودند . لذا وقتی انگلیسیها به عنوان قدرت مطلقه پای به صحنه گذاشتند ، مقدمش را گرامی داشتند و سیادت و حکمیتش را گردن نهادند و آنها هم معتقدند بدون حضور انگلیسیها قادر به حفظ خود و امنیت خود نیستند . ( مسجد جامعی ،۱۳۶۹: ۹۱)
کویت همواره از انگلیس به عنوان ناجی خود و کسی که او را در برابر بحرانهای منطقه حمایت خواهد کرد می نگرد و کلاً سیاست امنیتی در منطقه را با حضور نیروهای کشورهای اروپایی مثل انگلیس و بعد از خروج انگلیس با حضور امریکا اعمال می کند.
در سالهای پس از استقلال کویت ۴۰٫/. از سهام کمپانی نفت کویت که استخراج آن متعلق به انگلیس ، امریکا و ژاپن بود ، کویتی ها را مطمئن نمود که در صورت بروز خطر خارجی از سوی کشورهای منطقه ، مورد حمایت شرکاء خود قرر خواهد گرفت . به هرحال وجود حکومت سلطنتی در ایران و عربستان که هر دو از لحاظ سیاسی و نظامی وایسته به غرب بودند ، حکام کویت را به آرامش بیشتری نوید می داد چرا که کویت هشدار انگلیس و آمریکا به دو دولت قوی منطقه کافی بود تا از هر گونه اقدامی از سوی عراق در خاک کویت جلوگیری به عمل آید و از طرف دیگر بواسطه رقابت شاه ایران با حکام عربستان ، فرصتی مناسب برای کویت ایجاد شده بود تا هرگونه خطر را از ناحیه این دو کشور نیز منتفی بداند . ( اسلامی،۱۳۶۹ :۱۴۸)
ایران و عربستان وابسته به غرب همواره حامی کویت در منطقه بودند . حتی با خروج انگلستان ایران به علت خواسته انگلیس و بعدها امریکا همواره از منافع کویت در برابر بحرانها و ناامنی های منطقه ای حمایت می کرد . کویت انگلستان در خلیج فارس در سالهای قبل از خروجش همانطور که بر طبق اسناد هم اشاره کردیم سعی در عربی کردن منطقه و کم کردن نفوذ ایران در سواحل جنوبی خلیج فارس بوده و همین عاملی شده که توافقات دو کشور در خصوص تحدید فلات قاره به درازا بکشدو با خروج انگلستان در ۱۹۶۸م تحرک جدیدی به مذاکرات دو کشور داده شد .
کویت از نظر سیاست خارجی خود و حفظ تمامیت ارضی کشورش به انگلستان وابسته بود . تا زمانی که شاه در ایران حضور داشت و مورد حمایت غرب ، چندان تقابلی بین ایران و کویت و حتی دیگر کشورهای منطقه احساس نمی شد . ایران ژاندارم منطقه بود و کشورهای چون کویت به این ژاندارم و قدرت مانورش در منطقه احتیاج داشتند .
امریکا : بعد از خروج انگلستان از منطقه ای امریکا بود که نقش اصلی را بر عهده گرفت و سیاست دو ستونی نیکسون را به منصه ی ظهور رساند . دو ستونی که ایران و عربستان را در منطقه برتری می داد اما حضور امریکا در این کشور از چه زمانی شروع شد ؟ تا پایان جنگ جهانی اول امریکا کمترین ارتباطی با شبه الجزیره عربستان نداشت و مردم امریکا هم از این سرزمین که از حجاز تا کویت امتداد داشت اطلاعات مفیدی پیدا نکرده بودند . فقط عده ای از مبلغان آمریکایی در نواحی بحرین و مسقط و کویت و شیخ نشین های خلیج به تبلیغ اشتغال داشتند و یگانه نماینده ی رسمی امریکا در تمام شبه جزیره عربستان از کنسول گری امریکا بود که در عدن ناحیه تحت الحمایه انگلیس مقرر داشت . (دونو ، ۱۹۶۳: ۱۱۸)
مبلغان امریکای به کویت در سال ۱۸۹۰م راه یافتند و زمینه ی حضورشان را در کویت مستحکم کردند . مبلغان در سال ۱۹۱۴م در کویت بیمارستان مردانه و زنانه راه انداختند . این مبلغان از لحاظ مذهبی کارشان در حد صفر بود ه اما چون کار پزشکی نیز انجام می دادند توانستند زمینه حضورشان را در امتیازات نفت جهت شرکتهای امریکایی مساعد سازند . ( همان منبع ، ۱۱۹-۱۲۰) امریکا از همان زمان به دنبال نفوذ خود در منطقه بود که این حضور با خروج انگلستاان به اوج خود رسید و از این تاریخ امریکا جانشین انگلستان و تمام منافع آن گردید .
سیاست امریکا که همان سیاست دو ستونی نیکسون بود زمینه عدم تنش میان ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس و کویت را فراهم می نمود . بنابراین امریکا نیز به مانند انگلستان خواهان ثبات و امنیت در زیر چتر خود به وسیله ایران و عربستان در منطقه بود و همین عامل باعث روابط نزدیک و بدون تنش ایران و کویت و تمام اعراب این منطقه می گردید . حمایت غرب از شاه این نوع روابط را برای ایران و کویت به ارمغان آورده بود .
فریدون زندفر در کتاب خاطراتش می نویسد که بین سفرای امریکا و و فرانسه جهت فروش سلاح به کویت ثروتمند رقابتی شدید بوده است . ( زندفر ، ۱۳۷۹: ۱۱۶) امریکا از یک طرف از شاه حمایت می کرده و از طرف دیگر با ایجاد رعب و وحشت در میان مقامات کویتی بازاری پررونق برای اسلحه سازیهای خود دست و پا می کرده است . هر آنچه که در این سالها اتفاق افتاده نشان از حمایت امریکا و غرب از کویت و وادار کردن ایران و عربستان به حمایت از کویت در برابر مطامع عراق و شوروی بوده است ترس امریکا از اینکه شوروی حامی عراق بوده است باعث نزدیکی هر چه بیشتر به کویت بوده است .
با توجه به سطح مناسبات ایران و کویت از ۱۹۶۱م تا ۱۹۷۹م که تقریباً بدون تنش خاصی دنبال میشده، البته روابط در سطح وسیع اجتماعی وبین مردم در جریان بوده تا در سطح سیاسی ، می توان گفت که کشورهای مثل عراق و عربستان در منطقه و کشورهای مثل آمریکا و انگلیس به عنوان کشورهای فرا منطقه ای ، در نوع روابط دو کشور تاثیر گذار بوده و در این میان عراق نقشی برجسته بر عهده داشته است . نقشی که عراق در روابط دو کشور ایفا می نمود و گاهی روابط دو کشور ایران و کویت را متشنج می کرد ، با اعمال نظر کشورهای فرا منطقه ای مثل انگلیس و آمریکا در منطقه خنثی می شد . به عبارت دیگر ایران ابزاری بود تا کویتیها با تمسک به آن بتوانند تمامیت ارضی خود را در منطقه ،که توسط عراق و حتی عربستان تهدید می شد ، حفظ نمایند . به هرحال ایران ژاندارم منطقه محسوب می شد و صلاحدید کشورهای فرامنطقه ای بر دوری از تنش در روابط ایران و کویت وحمایت سیاسی ایران از کویت رقم می خورد .
فصل پنجم : زمینه های همگرایی و واگرایی روابط بین ایران و کویت
عوامل متعددی می تواند میان ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس در جهت کاهش تنش و سوءظن مورد استفاده قرار گیرد . شاید برجسته ترین عامل همان دین اسلام باشد ، دین مهمترین عامل همگرایی در بین کشورهای یک منطقه است . وجود یک دین مشترک فارغ از همه ی فرقه هاو اختلافها می تواند به همه ی ملتهای حاشیه ی خلیج فارس نشان دهد که در واقع در این پهنه ی وسیع یک ملت زندگی میکند . ظرفیتهای اقتصادی ،تجاری ، گردشگری و نظامی نیز می تواند عامل اعتماد سازی در منطقه استراتژیکی خلیج فارس قلمداد شود .روابط ایران و کویت ، فراتر از سطح رسمی ریشه در مشترکات تاریخی ، فرهنگی ، اسلامی و تعاملات میان دو ملت در دوره های گذشته دارد . روابط ایران باکویت از زمان استقلال این کشور در ۱۹۶۰هموار ه فراز و نشیبهای فروانی را پشت سر گذاشته ،بدترین و تیره ترین روابط دو کشور با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ،به وجود آمد . روابط تیره ادامه داشت تا اینکه عراق برای جبران شکست در جبهه ی ایران ، هدف بعدی خود را کویت تعین نمود و این کشور را در عرض ۸ساعت ضمیمه ی کشور خود کرد و آن را استان نوزدهم عراق خواند . جمهوری اسلامی ایران به جای تلافی اقدمات کویت، در حمایت از صدام در جنگ با ایران، حمله صدام را محکوم نمود و خواستار عقب نشینی نیروهای عراقی از خاک کویت گردید .بعد از این روابط ایران و کویت وارد فاز جدیدی شد و ا یران در جهت همگرایی با کویت و حتی دیگر کشورهای منطقه گام برداشت ، چرا که محکوم کردن عراق باعث نزدیکی سیاستهای ایران و اعراب پس از ۱۹۹۰م گردید .
ظرفیتهای همگرایی سیاسی
سیاست خارجی کویت نسبتا” دارای ثبات بوده ،این سیاست بر چهار اصل عمده : بی طرفی ، حفظ تمامیت ارضی ، عدم تعهد و پان عربیسم شکل گرفته است . هرچند در موارد متعددی برای جلب حمایتهای سیاسی قدرتهای بزرگ این چهار اصل را فراموش کرده و این حاکی از نوعی ضعف و هراس از برهم زدن اوضاع منطقه و بی ثباتی و تزلزل موقعیت خاندان حاکم و نیز ناتوانی و نارسایی بنیه ی این کشور در مقابله با بحرانها و خطرات است . ( اسلامی ، ۱۳۶۶: ۱۴۲)
جمهوری اسلامی ایران نیز براساس مشترکات دینی و منافع منطقه ای و جهان اسلام ، همکاری و همگرایی با کشورهای خلیج فارس را در صدر اولویتهای سیاست خارجی خویش قرار داده است ، ودر جهت تحقق این موضوع از هر راهکارمنطقی که تامین کننده ی منافع تمامی کشورهای این منطقه باشد استقبال می کند .
ساختار نظامهای سیاسی بر همکاری یا عدم همکاری ، همگرایی یا واگرایی کشورها تاثیر می گذراد . تحول رژیم های سیاسی کشورها منطقه می تواند موجب تنش در منطقه شود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی روابط ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس دچار دگرگونی فروانی شد . ایران دیگر ژندارم منطقه قلمداد نمی شد و کشورهای همسایه ایران مانند کویت روابط خود را با ایران مورد بازنگری قرار دادند . کویت در منطقه خلیج فارس از جمله اولین کشورهایی بود که نظام جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت ، شیخ صباح وزیر خارجه این کشور به ایران سفر کرد و با رهبر انقلاب اسلامی ملاقات نمود .از طرف دیگر ، جمهوری اسلامی ایران بنا به دلایلی که ذکر می گردد ، خواهان روابط بهتری با کویت نسبت به سایر کشورهای منطقه خلیج فارس بود :۱- وجود شیعیان کویتی که حدود ۳۰درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند وهمچنین بخشی از اتباع دیگر کویت که اهل تسنن و شافعی مذهب هستند و نزدیکی خاصی به مذهب شیعه دارند.۲- وجود آزادیهای نسبی و مجلس ملی ، این کشور را از سایر کشورهای منطقه متمایز کرده بود .۳- وجود قشر تحصیلکرده و روشنفکر و سکونت تعداد قابل توجهی فلسطینی در این کشور .(علی بابایی ،۱۳۷۵: )
دولت کویت تلاش کرده تا سیاستی را دنبال کند که از نظر خارجی رضایت بسیاری از گروهای رادیکال فلسطینی را به دست آورد . این کشور سیاستهای اسرائیل را محکوم نموده و به سازمان آزادی بخش فلسطین کمکهای مالی اعطی نموده است .( ولدانی ،۱۳۶۹ : ۱۴۲و۱۴۳) این سیاست حمایت از سازمان آزادی بخش و اساسا"حمایت از آرمان فلسطین می تواند یکی از ظرفیتهای سیاسی همکاری و همگرایی دو کشور ایران و کویت گردد . بخش اعظمی از جمعیت غیر بومی کویت را فلسطینیان تشکیل می دهند که در کشور کویت گروه تاثیر گزاری بر سیاست خارجی این کشور هستند . کویت هیچ گاه نمی تواند بدون در نظر گرفتن این جمعیت برنامه هایش را در کشور و منطقه اعمال کند . سیاست خارجی ایران نیز که همواره در جهت حمایت از فلسطین و رهایی این کشور از تسلط رژیم صهیونیستی است ، پس داشتن سیاستی مشترک در کمک به فلسطین موجب نزدیکی دو کشور در مناسبات منطقه ای و بین المللی می گردد .
مسئله ی دیگر که می تواند عامل همگرای باشد شیعیان کشور کویت هستد ، شیعیان حدود ۳۰ درصد از جمعیت دو میلیونی کویت را تشکیل می دهند نیمی از این جمعیت را مهاجران تشکیل می دادند که از عربستان (حساوی ها ) بحرین و ایران به کویت مهاجرت کرده اند . از ویژیگهای مهم شیعیان کویتی ، تاثیر پذیری قوی آنان از فضاهای شیعی کشورهای همسایه کویت است . جریان شیعی کویت را به راحتی می توان امتداد جریانهای شیعی ایران و عراق دانست . ( وب سایت شورای انقلاب فرهنگی) . وجود شیعیان که درصد قابل توجهی را در این کشور تشکیل می دهند می تواند عامل نزدیکی دو کشور در ایجاد روابط فرهنگی، مذهبی و ایجاد تبادلات فکری گردد. . همچنین دو کشور می توانند از جمعیت ایرانیهای کویتی که معروف به «عجم کویتی » هستند و هم اکنون بخش قابل توجهی از جمعیت کویت را تشکیل می دهند استفاده کنند این موضوع به طور طبیعی پیوندها و مشترکات فرهنگی و اجتماعی بین دو کشور را ایجاد می کند .
هر چند که ایرانیها در تمام کشورهای حوزه خلیج فارس در رونق کسب وکار تجاری آن منطقه نقشی بارز بر عهده دارند ،اما بواسطه ی اینکه جمعیت آنها در کویت از اهمیت ویژه ای در بافت جمعیت کویت برخوردار است . و بسیاری از بازرگانان درجه اول آنجا ایرانی الاصل هستند، خود عامل مهمی در زمینه سازی همگرایی بیشتر در روابط دو کشور میباشد .
سیاست خارجی ایران در این دوره که شروع آن با دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بود ، مبتنی بر تنش زدایی و تاکید بر روابط مسالمت آمیز با کشورهای منطقه بود ،شکل گرفت . در واقع خط مشی عملی و رفتاری ایران در صحنه ی سیاست خارجی در دهه ی دوم انقلاب را می توان با توجه به منافع ملی و ترتیبات منطقه ای و پرهیز از تحریک دیگران در قالب سیاست عادی سازی روابط مورد بررسی قرار داد .( ازغندی ، ۱۳۸۱ : ۱۵)ایشان تاکید داشتند وجود اعتماد متقابل بین همسایگان و شرایط آرام در منطقه ، خود به خود بسیاری از مشکلات را برای ما حل می کند . ایران بر این اعتقاد داشت که با گسترش فعالیت و خروج از انزوای سیاسی می تواند نقش موثری را در شکل دادن به نظم نوین جهانی در پایان جنگ سرد ایفا نماید . بنابراین در درون منطقه، ایران درصدد برقراری ارتباطات نزدیکتر و موثرتر با کشورهای عربی برآمد . بدون شک کسب دوستیها در جهان عرب و در تمامی سطوح به عنوان ویژگی سیاست خارجی در دوران هاشمی بود . (احتشامی ، ۱۳۷۸ :۱۰۱-۱۰۲-۱۳۴)
در این دوره که از شعارهای انقلابی مانند صدور انقلاب تاحدی کاسته شده بود ،توانست زمینه ی مساعدی برای روابط بهتر با کشورهای حوزه خلیج فارس ، که بسیار از این شعار وحشت داشتند ، فراهم گردد.
متعاقب پایان عملیات توفان صحرا و بازگشت دولت قانونی کویت به کشور خود ، دولت آقای رفسنجانی برای کاهش تنش هایی که یک دهه بر مناسبات ایران با دولتهای عضو شورای همکاری خلیج فارس حاکم شده بود ،دست به ابتکاری دیپلماتیک و کاملا بدیع زد : اول آنکه ؛ایران در طول بحران ، وزیر خارجه کویت را برای عذر خواهی و ابراز تشکر از حمایت ایران از مردم جنگ زده کویت در تهران پذیرفت و بلافاصله پس از آزاد سازی کویت ، ولایتی ، وزیر امور خارجه وقت ایران را راهی دیدار مهمی از کویت کرد که در نوع خود ، نخستین دیدار از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ۱۹۷۹م بود .( ولذانی ،۱۳۸۰: ۷۷و۷۸)
محکوم کردن عراق به اشغال کویت از سوی سیاستمداران ایران باعث توجه و استقبال همه ی کشورهای منطقه شد چراکه آنها نگران تلافی ایران بودند چراکه همین کشور کویت بود که به خاطر کمک به عراق پای استعمار گری چون آمریکا را به منطقه باز کرد و با مشغول کردن ایران در دو جبهه ، هم در غرب و هم در خلیج فارس ، خوش خدمتی خود را به صدام نشان داده بود. این اقدام ایران باعث شد که مقامات کویتی همواره از این موضوع به عنوان نقطه ی عطفی در روابط دو کشور یاد و از این اقدام جمهوری اسلامی تجلیل می کنند . علاوه بر این در جریان اشغال کویت ایران میزبان شهروندان کویتی شد که از حمله رژیم عراق به جمهوری اسلامی پناه آورده بودند . همچنین ایران در پاسخ به درخواست مقامات کویتی ، کمبود شدید مواد غذایی ، میوه وسایر مایحتاج اولیه ی کویت را تامین کرد و لنج های ایرانی با گذر از میادین مین و تقبل خطرات ناشی از آن ، مواد غذایی و سایر مایحتاج عمومی را به کویت حمل و به صورت سنتی و با قیمت نازل در ساحل دریاعرضه کردند . این کار اثرات مثبت عمیقی در روحیه ی مردم کویت به جا گذاشت . ( دهقانی طرزجانی ، ۱۳۷۹: ۷۹)
حتی در جریان آزاد سازی کویت و آتش سوزی چاه های نفت این کشور نیز ، متخصصان ایرانی برای خاموش کردن آتش سوزیها به یاری کویت شتافتند . پس از آزاد سازی کویت از اشغال ارتش بعث عراق و تجدید نظر مقامات کویتی در محاسبات و برداشتهای قبلی خود نسبت به ایران ، زمینه ی مساعدی برای بهبودی روایط میان دو کشور فراهم شد و در همین راستا دیدارهای متقابل بین مسولان دو کشور افزایش یافت.(ایرنا، ۱۳۸۸)
در اولین هفته پس از آزاد سازی کویت ، سفیر ایران به همراه اعضای سفارت در اسفند ۱۳۶۸ در شهر طائف عربستان سعودی ، با امیر کویت ملاقات و ضمن تبریک به مناسبت رفع اشغال کویت ، آمادگی ایران را برای شرکت در باسازی و مهار آتش سوزی چاه های نفت بازگشت زندگی دوباره به کویت اعلام کرد. این پیشنهاد با استقبال امیر و مقامات کویتی روبه رو شد . با انعقاد قراداد بین ایران وکویت ، متخصصان و کارشناسان صنعت نفت ایران وارد کویت شده ، موفق شدند طی عملیاتی در ۷۰ روز ، بیست چاه مشتعل را در سخت ترین منطقه (برقان ) مهار کنند .( میر رضوی ،۱۳۸۳: ۳۷۶) این عملکرد ایران عاملی در تقویت روابط دو کشور شدو دیدارهای متعددی بین مسئولان دو کشور انجام گرفت و طی آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...