رابطه تئوری ذهن با هوش هیجانی در دانش آموزان- قسمت ۶ |
۱٫ همدلیتوان آگاهی از احساس دیگران و درک و تحسین آن احساسات۲٫ مسئولیت پذیریتوانایی فرد در معرفی خود بعنوان عضوی مفید و سازنده ودارای حس همکاری در گروه اجتماعی خویش
۳٫ روابط بین فردیتوانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل، نزدیکی عاطفی، صمیمیت و دادوستد مهرآمیزپ) هوش هیجانی مقابله با فشار
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
۱٫ تحمل استرسمقاومت در برابر وقایع نامطلوب و استرسزا۲٫ کنترل نگاهتوانایی مقاومت افراد در برابر تنشها یا وسوسهها و کنترل هیجانهای خویشت) هوش هیجانی سازگاری۱٫ حل مسألهتشخیص و تعریف مسأله و ایجاد راهکارهای مؤثر۲٫ آزمون واقعیتارزیابی و مطابقت میان آنچه به صورت عینی و ذهنی تجربه میشود۳٫ انعطاف پذیریتنظیم تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایطث) هوش هیجانی خلق عمومی۱٫ خوش بینیاحساس رضایت از زندگی خویشتن، شادکردن خود و دیگران۲٫ نشاطنگاه به جنبه های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات
تقویت هوش هیجانی
در ارتباط با اینکه آیا هوش عاطفی یک توانمدی قابل افزایش و تقویت است یا خیر، به آرای صاحب نظران این حوزه مراجعه شد که: به عقیده مایو[۱۸۰] قسمتی از ظرفیت هوش هیجانی غریزی است و قسمت دیگر حاصل تجارب زندگی است. قسمت اخیر میتواند به وسیله کوشش، تمرین و تجربه پیشرفت یابد. سالووی نیز عقیده دارد هوش هیجانی عبارت از یک سری مهارتها و قابلیت هایی است که میتواند هم آموزش داده و هم یاد گرفته شود. گلمن هم بر آن است که رشد هوش هیجانی از آغاز زندگی شروع میشود و تا بزرگسالی ادامه مییابد و میتوان آن را با آموزش افزایش داد. بار-آن نیز هم سو با گلمن، سالوی و مایو معتقد است که هوش هیجانی در طول زمان قابل تغییر است و میتوان با برنامهای ویژه آن را افزایش داد. مهارتهای هوش هیجانی ابتدا در منزل و با تعامل خوب والد و کودک شروع میشود. ایجاد محیط امن عاطفی یکی از راه های پرورش هوش هیجانی است. در سازمانها روشها و برنامههای مختلفی برای تقویت هوش عاطفی در تعاملات کاری وجود دارد. برنامههای آموزش مهارتهای هیجانی از روش های افزایش قابلیت هوش هیجانی به شمار میآید. این آموزشها شامل برنامههای کنترل خشم و عصبانیت، همدلی، تشخیص و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوتهای افراد، اظهار ادب و صمیمیت و تعارف، اداره خود، برقراری ارتباط، ارزیابی خطرات، خودگفتاری مثبت، حل مسأله و مشکل، تصمیم گیری، ایجاد هدف، تعاملات مثبت کاری، انگیزه در شغل، درک موقعیتهای رفتاری و مقاومت در مقابل فشار گروه مخرب است (آقایار و شریف درآمدی، ۱۳۸۴ ).
یکی از نهادهای مهم برای آموزش و پرورش مهارتهای هوش هیجانی مدرسه است. پژوهشها نشان میدهد مدارسی موفقتر بودهاند که به ایجاد رابطه مناسب میان دانشآموزان، معلمان و سایر اعضاء مدرسه اهمیت میدهند در چنین مدارسی، معلم و دانشآموز در جهت ایجاد روابط مطلوب و تعامل صحیح تلاش میکنند و برنامههای آموزش مهارتهای هیجانی، دانشآموزان در کسب آگاهی از حالات هیجانی و تقویت عزت نفس و حتی کسب نمره های بهتر در آزمونهای شناختی نیز کمک میکند (کاظمی، برماس و آذرخرداد، ۱۳۸۸).
گلمن (به نقل از دیویس[۱۸۱]، ۲۰۰۱)، هوش هیجانی را عنصری سازنده در تعلیم و تربیت میداند و کودکی را فرصتی برای شکل دهی، عادات هیجانی میدانند. یعنی کودکان با پشتکار و پذیرش خطاها و اشتباهات خود به عنوان یک بخش ذاتی و طبیعی یادگیری، قادرخواهند بود خود را بهتر کنترل کنند و ناکامیهای خود را در مسیر مثبت هدایت کنند و از آنها بهره ببرند. همچنین رشد و گسترش هوش هیجانی را برای تربیت خوب کودکان و ایجاد امنیت در جامعه حیاتی میداند و پیشنهادهایی را برای با سواد شدن هیجانی ارائه میدهند. بنابراین به نظر میرسد مدارس باید چگونگی اداره و کنترل هیجانها را به کودکان بیاموزند.
رابطه تئوری ذهن و هوش هیجانی
همان طور که قبلاً گفته شد تئوری ذهن یکی از سادهترین و اساسیترین تعامل اجتماعی است که فهم و دانش افراد براساس تئوری ذهن شکل میگیرد (غفاری، بنی جمالی و احقر،۱۳۸۹). این توانایی شناختی یک توانایی منحصر به فرد است که برای عملکرد اجتماعی و فرهنگی ضروری تلقی شده است (عبدالهزادهرافی، بهرامی، میرزمانی، صالحی و حسنزادهاول، ۱۳۸۹). در این توانایی حالات ذهنی گوناگون همچون ادراک، توجه، باور، تمایل، قصد و هیجان چون شبکهای مرتبط با هم نقش مهم و اساسی ایفا میکنند. در این توانایی تغییراتی در طی دوران رشد اتفاق میافتد که قسمتی از این تغییرات به رشد شناختی(رسش) و قسمتی دیگر با تجارب کودک(تعاملات اجتماعی) شکل میگیرد (خداداد، منشئی و عارفی، ۱۳۸۹). بنابراین میتوان گفت این توانایی حاصل هوش اجتماعی است (کاکوجویباری، شقاقی، و برادران،۱۳۹۱). ازسوی دیگر هوش هیجانی جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط میان تفکر و دانش است. هوش هیجانی در واقع نوعی دیگر با هوش بودن است که شامل درک احساسات خود برای تصمیم گیری مناسب در زندگی و توانایی کنترل حالتهای اضطرابآور و کنترل واکنشها ست. به طور کلی هوش هیجانی یک مهارت اجتماعی است. شامل همکاری با سایر مردم، کاربرد احساسات در روابط و توانایی رهبری سایر افراد است (یارمحمدیان، ۱۳۸۷). این مهارت اجتماعی علاوه بر برخورداری از توانایی های شناختی از هیجانها و احساسات برخورداراند. از آنجایی که مؤلفه های اساسی هوش هیجانی عبارت است از توانایی فهم هیجانات دیگران و توانایی تنظیم و مهارخود و دیگران به شیوه سازگارانه، انتظار میرود افرادی که دارای هوش هیجانی بالاتری هستند سازگاری اجتماعی و مهارتهای اجتماعی بهتری را نشان بدهند. بنابراین، مهارتهای اجتماعی عبارت از تسهیل کنندههای زندگی اجتماعی که به افراد کمک میکند تا به گونهای سودمند و متقابل با دیگران تعامل داشته باشند (حدادی کوهسار، روشن و اصغر نژاد فرید، ۱۳۸۶). این موارد نشان میدهد تئوری ذهن و هوش هیجانی دارای توانایی شناختی هستند که منجر به روابط اجتماعی مثبت با دیگران و همسالان میشود. در زمینه ارتباط تئوری ذهن و هوش هیجانی پژوهشهای محدودی صورت گرفته است که میتوان به این موارد اشاره کرد.
یارمحمدیان(۱۳۸۷)، در پژوهشی به بررسی رابطۀ هوش هیجانی و هوش عقلانی در بین گروهی از دانشآموزان دختر دبیرستانی در شهر اصفهان پرداخت و به این نتایج رسید که رابطه معناداری بین هوش هیجانی و هوش عقلانی وجود دارد. همچنین از بین عوامل هوش هیجانی تنها خودشکوفایی و تحمل فشار روانی توانایی پیش بینی کنندگی هوش عقلانی ر
ا به طور معنادار داشتند. بنابراین میتوان استنباط نمود که هرچند محتوای هوش هیجانی ابعادی از مؤلفه های روانی را پدید میآورد و محتوای هوش عقلانی را مؤلفه های ذهنی و شناختی تشکیل داده است، لیکن در هر دوی آنها عوامل مشترکی وجود دارد که میتوان برای پیش بینی موفقیت فردی مورد توجه قرار داد. در حقیقت، برای مطالعه شخصیت افراد و پیش بینی موفقیت تحصیلی و حرفهای آنان، به کارگیری هوش هیجانی و هوش عقلانی هر دو ضرورت دارد.
بشارت (۱۳۸۴)، در بررسی تأثیر هوش هیجانی بر کیفیت روابط اجتماعی به این نتایج رسید که هوش هیجانی با تقویت سلامت روانی، توان همدلی با دیگران، سازش اجتماعی، بهزیستی هیجانی، و رضایت از زندگی، مشکلات بین شخصی را کاهش میدهد و زمینۀ بهبود روابط اجتماعی را فراهم میسازد. هوش هیجانی، همچنین از راه ویژگیهای ادراک هیجانی، آسان سازی هیجانی، شناخت هیجانی، و مدیریت هیجانها و یا ساز و کارهای پیش بینی، پیشگیری، افزایش توان کنترل، و تقویت راهبردهای رویارویی کارآمد، به فرد کمک میکند تا کیفیت روابط اجتماعی را بهتر سازد.
رستمی و همکاران(۱۳۸۹)، در پژوهشی به این نتایج رسیدند که بین مؤلفه های هوش هیجانی، ادراک هیجانی نقش مهمتری در تبیین پراکندگی خودکارآمدی دارد و خودکارآمدی، هوش هیجانی و حمایت اجتماعی رابطۀ معنیدار و متقابل دارند. همچنین در این پژوهش نقش محیط پرورشی را در ارتقای خودکارآمدی و هوش هیجانی مورد تأیید قرار گرفت.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-12-17] [ 07:57:00 ب.ظ ]
|