راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : تفکر مذهبی در شعر کودکان گروه های سنی الف و ب در دهه ... |
کیه که توی دنیا/ ماهی می ده به دریا؟
برف و تگرگ می سازه/ درخت و برگ می سازه
به بلبلا آواز می ده/ به موش دمدراز می ده
به آدما خواب می ده/ آفتاب و مهتاب می ده
جواب تو آسونه/ هر بچهای می دونه/ خدای مهربونه
(کشاورز ، ۱۳۸۷ : ۶ )
شاعر با بهره گرفتن از زیباییهای طبیعت و چیزهایی که برای کودک ملموس است به آموزش مضمون خداوند میپردازد. بر اساس نظریات روان شناسان استفاده از ملموسات برای کودکان این گروه سنی بهترین روش است و در این شعر مشکلی ازنظرروانشناسی وجود ندارد.
سنگ تمیز
کلهکدو به سنگها/ خیلی علاقه داره
سنگ هارو بر می داره/ توی جیبش می ذاره
امروز یه سنگ خوشگل/ تو کوچه پیدا کرده
سنگ و با آب و صابون/ تمیز و زیبا کرده
میگه: خدا چه خوبه/ چه شکلی آفریده!
نقاشی قشنگی/ به روی اون کشیده
کلهکدو می شینه/ فکر می کنه به سنگش
خیره می شه با دقت/ به خط های قشنگش
می گه: می خوام ببوسم/ این سنگ بیصدا رو
چونکه دارم تو این سنگ/ حس میکنمخدا رو
همش می گه نباید/ دست بزنی به سنگها
چون مثل ده تمیز نیست/ سنگهایکوچهی ما
کلهکدو تو فکره/ بره به ده دوباره
از شهر بدش آمد که/ سنگ تمیز نداره ( کشاورز ، ۱۳۸۴ : ۱۳ )
شاعر در شعر سنگ تمیز برای شناساندن خداوند به کودک از نگاه کردن به سنگها استفاده کرده است درصورتیکه کودکان زیاد به شکل سنگها دقت نمیکنند و در صورت دقت کردن به سنگ هم ، حس کردن خداوند با نگاه کردن به سنگ ، در حد احساسات و اندیشه کودکان گروه سنی «الف و ب» نیست و از حد درک کودکان این سنین فراتر رفته است همچنین شاعر خواسته است با القای این پیام دقت کودک و نگاه او را به جهان اطراف تغییر دهد و بازتر کند، ولی به دلیل وجود نداشتن تخیل لازم در شعر ،نمیتواند اثر لازم را روی کودک بگذارد .
از طرف دیگر شاعر سنگی را که میتوان وجود خداوند را در آن حس کرد ، کثیف میداندو از کودک میخواهد به آن دست نزند و این مورد از مشکلات اساسی این شعراست .
به نظر میرسد شاعر بر اساس اصول روانشناسی و مراحل رشد شناختی و مذهبی برای کودکان شعر نمیگوید و با آن آشنایی لازم را ندارد و فقط از تجربیات و شناخت خود از کودک ، برای سرایش شعر استفاده میکند.
در بخش خداشناسی ، ضعیف بودن عملکرد شاعران در سرودن اشعاری که به مراحل درک و رشد ذهنی کودکان توجه داشته باشد ، مشاهده میشود.
۳-۱-۲-نبوت:
بالاترین تلقی کودک این است که پیامبر فردی مفید و خوب و پارساست . تعداد قابلتوجهی از کودکان در این سنین ، او را فردی معمولی میدانند و بسیاری هنوز به لباس و ظاهر فیزیکیاش نظر دارند که نیکوکار بودن او هم به آن ضمیمه میشود ، مانند اینکه ، او لباسهایش رنگ دیگری بود . صدایش طور دیگری بود . او مرد خوبی بود و دوست داشت به مردم کمک کند ، پیامبر در نظر آنان از سایر مردم مهربانتر ، داناتر به مسائل عبادی و خوشاخلاقتر مجسم میگردد .
تصور آنان از کودکی پیامبر بسیار متنوع و متفاوت است بهطوریکهنمیتوانبهسادگیآنها را دستهبندی کرد تنها میتوان اشاره کرد که تا سنین حدود هشتسالگی این تصور نامناسب جزئی و متمرکز بر جنبههای فیزیکی است .
خردسالان مایلاند به توجیهاتی مانند اینکه « خدا بیشتر به او توجه داشت » رویآورند ، بدون اینکه معنای آن را دریابند .تفاوت کودکی پیامبر با سایر کودکان در لباسها ، اسم و ظاهر جذاب او معطوف میشود ، سپس در هشتسالگی ، آنان به کودکی او به چشم یک دوران معمولی مینگرند و بهمثابه الگویی کودکانه که هیچگاه مرتکب کار ناپسندی نمیگردد ، مطرح میشود. (باهنر ، ۱۳۹۱ :۹۶ )
عصمت پیامبر
بیشتر کودکان و در سنین بالاتر همهیآنها معتقدند که پیامبر از هرگونه خطا و گناهی مصون است .تا حدود سالهای نخست دبستان ، این تصور وجود دارد که بهندرت امکان ارتکاب اشتباه برای پیامبر میرود و دلیل عمده آن ها بر «تربیت خود او در کودکی» یا «ترس از مجازات الهی» متمرکز است . آنهابهطورکلیبزرگسالان را بهدورازبدیها و اشتباههامیدانند و پیامبر هم از این امر مستثنا نیست .
تعدادی از کودکان عصمت پیامبر را در دوران کودکیاش منتفی میدانند و احتمال بروز خطا و اشتباه را جایز میشمارند و آن را مقتضای طبیعی دوران کودکی دانسته و چون قصد او قصد بدی نبوده است ، نقطهضعفی هم به شمار نمیآید . بهتدریج که پیامبر بزرگ میشودمیآموزد که چه چیز خوب و چه چیز بد است و درنتیجه رفتارش پسندیده میشود . البته نباید از تأثیرآموزشها در این زمینه غافل ماند چراکهنحوهی تعلیم و تربیت این تصورات را تحت تأثیر قرار میدهد. (همان : ۹۶)
وحی
تا حدوددهسالگی ، درک کودکان از مفهوم وحی ، کاملاًمتأثر از ویژگیهای دوره پیش عملیاتی عملیات عینی است . کودکان وحی را صحبت انسانی با انسان دیگر که با صدایی معمولی انجام میشود ، میدانند و اگر پیامبر از نعمت شنوایی محروم باشد ، این ارتباط نیز از میان خواهد رفت ، مگر آنکه خدا گوش او را شنوا سازد و یا این پیام از طریق مادی و فیزیکی دیگری منتقل گردد . اکثر کودکان معتقدند که اگر سایر انسانها هم به هنگام وحی نزد پیامبر حضورداشته باشند پیام را خواهند شنید . ( همان : ۹۷ )
درمجموعمیتوان نتیجه گرفت که کودکان دبستانی آموختهاند پیامبران افراد خاصی هستند و باخدا در ارتباطاند ، امّا تحت تأثیر تفکر عینی خود به توجیهات فیزیکی و مادی توسل میجویند .
معجزه
کودکان در تمام سنین تصدیق میکنند که پیامبران قادر هستند این معجزات را با نیروی فوقالعادهای انجام دهند و وقوع آن ها را در تاریخ باور دارند و محدودیتی برای قدرت الهی در انجام معجزاتی از این قبیل قائل نیستند . پژوهشهای پیاژه و گلدمن نشان میدهد در دورهای از رشد ذهنی که بهطور عمده شامل سالهای پیش از دبستان و سالهای نخستین دبستان میباشد کودکان برداشت صحیحی از معجزات ندارند ، ازاینرواستدلالهایشان بیشتر صورتی افسانهای دارد و در نظر آنان معجزات بدون وجود یک ارتباط منطقی حادثشدهاند . . نیروی جادویی و افسانهای به نام خداوند در کار جهان است و قوانین طبیعت ناشی از تبعیت از این نیروست . ( خادمی ، ۱۳۸۹ : ۲۷ ، ۲۸)
معنای معجزه و شعبده نزد کودکان یکسان است . آن ها با همان محدودیتهایانسانانگاری خداوند ، معتقدند که او باید برای نیل به مقاصدش از راههای فیزیکی دخالت کند ، آنگاهکه کودکان معنای علیت را میفهمند ، درستتر از قبل ، روابط منطقی را به کار میبرند و ازآنجاکه وقایع مربوط به معجزات با منطق عینی آن ها سازگار نیست ، بهگونهای دیگر آن ها را توجیه میکنند و اگر نتوانند توجیه درستی از آن ارائه دهند ناتوانی خود را در درک آن ها ابراز میکنند . ( باهنر ،۱۳۹۱ : ۱۰۳ – ۱۰۲)
بر اساس نظریات پیاژه و گلدمن کودکان گروه سنی ” الف و ب” هنوز درک درستی از مفاهیم عصمت و وحی و معجزه ندارند و بهتر است صحبت در این موارد را به سالهای آخر دبستان موکول کرد، زیرا مفاهیمی کاملاً انتزاعی هستند و فهم آن ها به مقدماتی نیازمند است که طرح آن ها در این سنین ممکن نیست و تنها باید به بیان سادهای از این مفاهیم اکتفا کرد.
اشعاری که برای آموزش نبوت برای کودکان سروده میشود باید بهگونهای باشد که کودکان به مفاهیم واقعی از پیامبر دست یابند و او را یک موجود فوقالعادهبهدورازویژگیهای یک انسان تصور نکنند.یکی از اهداف مهم آموزش بحث نبوت به کودکان گروه سنی ” الف و ب” علاقهمند کردن آن ها به پیامبران خصوصاً پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص) است.
این برای آن است تا اوامر و راه و روش آنان در کودک اثر بگذارد تا شیوه زندگی آنان را سرمشق قرار دهد.شاعران برای رسیدن به این منظور باید اعمال و اخلاق پیامبران را بیان کنند تا سرمشق کودک شود.هر رفتاری را که پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) انجام دادهاند تا شناختها ، باورها ، نگرشها و رفتارهای مطلوب را در دیگران پرورش دهند،سیره تربیتی آنان را تشکیل میدهد.(داوودی، ۱۳۸۹ : ۱۳)
اگر شاعران بتوانند پیامبران و سیره تربیتی ایشان را همانگونه که بودند، بزرگ و عالیقدر معرفی کنند این علاقه قلبی حاصل خواهد شد، اعمال عبادی پیامبر ما حضرت محمد (ص) و رفتار ایشان بخش مهمی از زندگیاش را تشکیل میدهدازجمله احترام و مهربانی و همزبانی با کودکان که شاعر بابیانآنهامیتواند محبت کودک را نسبت به پیامبر جلب کند.بهطور مثال سید محمد مهاجرانی سعی کرده است در مجموعه پیامبر عزیز ما رفتار و کردار پیامبر را در قالب شعر برای کودکان بیان کند اما این مجموعه با مشکلات و ایراداتی همراه بوده است.
۳-۱-۲-۱- بررسی نبوت در اشعار
با جستجو در شعرهای بررسیشده در دهه هشتاد و در شورای کتاب کودک در اشعار ۱۰ شاعر مضمون نبوت یافت شد که در پیوست شمارهی ۲ اسامی و نام این شاعران میآید.
اکنون با توجه به نظر روان شناسان (پیاژه و گلدمن) دربارهی مراحل رشد تفکر مذهبی و ذهنی کودکان گروههای سنی موردنظر به بررسی چند شعر دارای مضمون نبوت از چند شاعر میپردازیم.
مریم تالشی
این شاعر کتابهای شعر مذهبی دربارهی پیامبران برای کودکان و نوجوانان سروده است.در دو کتاب شعری که از این شاعر در دهه هشتاد برای گروههای سنی «الف و ب » بررسیشده است اشعاری با مضمون نبوت وجود دارد.
این دو کتاب شعر بانام « حضرت محمد مصطفی (ص) آخرین پیامبر خدا (۱ و ۲ )» هستند که در این بخش قسمتهایی از اشعار این کتابها را بررسی میکنیم.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-23] [ 04:59:00 ق.ظ ]
|