• نشانه‌های سلامت عمومی

 

ما معمولاً در صورت موجود نبودن موارد زیر می‌پنداریم که سالمیم:

 

۱- نشانه‌های عینی مبنی بر اینکه بدن، کارکرد خوبی ندارد مانند فشار خون بالا،

 

۲- علایم بیماری و آسیب‌دیدگی مانند درد و حالت تهوع.

 

فرهنگ لغات نیز سلامت را به همین گونه تعریف کرده است. اما این تعریف از سلامت دارای اشکال است و آن این است که برداشت ما از مفهوم سالم بودن، به عنوان وضعیت صحت جسمانی، روانی و اجتماعی مثبت است- نه فقط نبود بیماری و آسیب- که این وضع با گذشت زمان، در طول طیف سلامت- بیماری فرق می‌کند. در انتهای طیف، شرایط سلامت کامل داشتن و در دیگر سوی طیف، شرایط بیماری و آسیب دیدگی غالب است که نشانه‌های بیماری و ناتوانی را نشان می‌دهد (سارافینو، ۱۳۸۴).

 

پایان نامه

 

سلامت عمومی به عنوان یک نشانگان[۱] نمایان می‌گردد. سلامت مانند بیماری هنگامی ظاهر می‌شود که مجموعه‌ای از نشانه‌ها در یک سطح مشخص و معین و برای مدتی مشخص شده ظاهر شوند و این سلامت با کنش‌وری متمایز مغز و کنش‌وری‌های اجتماعی تلاقی می‌کند. برای مطالعه سلامت عمومی محققان باید در جهت عملیاتی کردن سلامت عمومی به عنوان یک نشانگان از نشانه‌های سلامت گام بردارند(کیوس و لوپز، ۲۰۰۲؛ به نقل از سلطانی، ۱۳۸۳).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

مدل بیماری روانی و سلامت عمومی

 

کی‌یس و لوپز (۲۰۰۲) معتقدند که سلامت عمومی و بیماری روانی دو انتهای متضاد پیوستار سلامت را تشکیل نمی‌دهند چرا که اندازه‌های نشانه‌های بیماری روانی به شکل خیلی ضعیف و به صورت منفی با اندازه‌های سلامت فاعلی، رضایت خاطر از زندگی و شادی رابطه دارد. آنها معتقدند مدل سلامت عمومی کامل[۲] شامل (الف) عدم حضور بیماری روانی و (ب) حضور سلامت بالا می‌باشد. مدل سلامت عمومی کامل، ابعاد بیماری روانی و سلامت عمومی را با هم ترکیب می‌کند و از این طریق دو حالت برای سلامت عمومی و دو حالت برای بیماری روانی نمایان می‌گردد. در این الگو سلامت عمومی و بیماری روانی هر کدام شامل حالت کامل و حالت ناکامل می‌باشند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 






نشانه‌های سلامت فاعلی بالا

 

 

 

 

 

 

 


سلامت عمومی کامل بیماری روانی ناکامل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




پایین        نشانه‌های بیماری روانی بالا

 

 

 

 

 

 

 




سلامت عمومی ناکامل                بیماری روانی کامل

 

 

 

پایین

 

شکل ۱-۲: بیماری روانی و سلامت عمومی؛ مدل حالت کامل (کیوس و لوپز، ۲۰۰۲، ص ۵۰)

 

 

 

سلامت عمومی کامل نشانگانی است که سطوح بالایی از نشانه‌های سلامت هیجانی (رضایت خاطر و شادی بالا) سلامت روان شناختی و سلامت اجتماعی را با هم ترکیب می‌کند و فاقد بیماری روانی کنونی[۳] می‌باشد. بنابراین افرادی که از سلامت عمومی برخوردارند، سرزندگی هیجانی از خود بروز خواهند داد، کنش‌وری‌های شناختی و اجتماعی عالی خواهند داشت و نشانه بیماری‌های روانی (تا ۱۲ ماه قبل) در آنها دیده نمی‌شود. از طرف دیگر سلامت عمومی ناکامل[۴] موقعیتی است که در آن ممکن است افراد از بیماری‌ روانی کنونی رها باشند ولی از سطح پایینی از سلامت هیجانی، روانشناختی و اجتماعی برخوردارند.

 

بیماری روانی کامل، نشانگانی که شامل نشانه‌های سطوح پایینی از سلامت هیجانی، روانشناختی و اجتماعی می‌باشد و بیماری روانی کنونی مانند افسردگی در آنها قابل تشخیص است؛ بنابراین افرادی که فاقد سلامت عمومی می‌باشند نه تنها علائم کلاسیک افسردگی در آنها مشاهده می‌گردد بلکه آنها احساس خوبی از زندگی‌شان ندارند و کنش‌وری‌های روانشناختی و اجتماعی مناسبی از خود بروز نمی‌دهند. در مقابل افراد با بیماری‌های روانی ناکامل اگرچه ممکن است افسرده باشند اما آنها علائم نسبتاً بالایی از کنش‌وری‌های روانشناختی و اجتماعی و احساس نسبی شادی و رضایت خاطر از زندگی‌شان را نشان می‌دهند، این افراد شبیه کسانی هستند که کنش‌وری بالایی دارند هر چند که دارای مشکل خاصی هستند مانند افراد الکلی که در حرفه‌شان موفق‌اند (همان منبع). بنابراین برخی از افراد بدون بیماری روانی سطح پایینی از سلامت را خواهند داشت که کی‌یس این موقعیت را با عبارت «سست و بی‌حال بودن[۵]» توصیف می‌کند، در مقابل افرادی که رها از بیماری روانی هستند و سطح بالایی از سلامت هیجانی، روانشناختی و اجتماعی از خود بروز می‌دهند، «بشاش وسرزنده»[۶] نامیده شده‌اند.

 

افرادی که از سلامت عمومی برخوردار نیستند و بیماری‌های روانی کنونی را تجربه می‌کنند و در عین حال از سطح پایینی از سلامت هیجانی، روانشناختی و اجتماعی برخوردارند، به عنوان کسانی که در «باتلاق مشکلات زندگی، دست وپا می‌زنند»[۷] و تقلای زیاد می‌کنند،‌ توصیف شده‌اند از طرف دیگر افرادی که دارای یک بیماری روانی هستند ممکن است سطح متوسط یا بالایی از سلامت هیجانی روانشناختی و اجتماعی در آنها دیده می‌شود که این افراد به عنوان افرادی که «در یک حالت تنازع و مبارزه با زندگی» هستند، توصیف شده‌اند (کیوس و لوپز، ۲۰۰۲).

 

شایان ذکر است که نظریه‌پردازان مختلف هر کدام براساس مفاهیم نظری خود مطالبی را در مورد سلامت عمومی مطرح کرده‌اند، برای مثال «مراحل روانی- اجتماعی» در نظریه اریکسون (۱۹۵۹)، «تمایلات اولیه زندگی» در نظریه بوهلر (۱۹۳۵)، «تغییرات شخصیت» در نظریه نیوگارتن(۱۹۷۳)، همگی سلامت عمومی را به منزله گذرگاه تحول در چرخه زندگی متصور شده‌اند. به علاوه مفهوم «خودشکوفایی» در نظریه مازلو (۱۹۶۸)، «صورتبندی بالیدگی»[۸] در نظریه آلپورت (۱۹۶۱)، «تصور شخصی کاملاً کارآمد»[۹] در نظریه راجرز (۱۹۶۱) و «تبیین فردیت‌گرایی» در نظریه یونگ (۱۹۳۳)، سلامت عمومی را از دید بالینی نگریسته‌اند (رایف و کیوس، ۱۹۹۵). در زیر به رویکردهای مختلف روان شناختی در سلامت عمومی می پردازیم.

 

[۱] – Syndrome

 

[۲] – Model Of Complete Mental Health

 

[۳] – Recent Mental Illness

 

[۴] – Incompelet Mental Healty

 

[۵] – Languishing

 

[۶] – Flourishing

 

[۷] – Floundering In Life

 

[۸] – Formulation Of Maturity

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...