۳ـ ۹ـ ۵ خواجه عبدالله
خواجه عبداله نیز در بخشی انواع توبه را این گونه بیان کرده است:

«عوام بر این گما ن اند که طاعت خدا را زیاد به جای آورده اند از این رو پرده پوشی ومهلت دهی خدای را منکرند ، خود را صاحب حق بر خدا می دانندچه گمان می کنند با توبه گناها نشان بخشیده شده وبه دلیل حسناتشان باید حق- تعالی-ثوا بشان دهدخود را بی نیاز می انگارند.
بنابراین عوام باید از گمان فزونی طاعات توبه کنند. مردمی که متوسط اند گناه را کو چک می انگارند واین عین گستاخی و سرکشی وبریدن از خداست پس ایشان باید از اندک شمر دن گناه توبه کنند
و خواص باید از به هدر رفتن وقت ،توبه کنند؛ زیرا به هدر رفتن وقت آن ها را به وادی نقصان می اندازد ونور مراقبت را خاموش می کند وچشم ان ها را از مشا هدۀ حقّ تیره وتار می سازد»(اوجبی ،۱۳۸۲،ص۲۴).
۳ـ ۹ـ ۶میبدی
خداوند –تبارک وتعالی-نیز اولین تائب است توبه بنده محفوف به دوتوبه از خداست. در ابتدا خداوند با نظر لطف به بنده توجه می کند و به او توفیق توبه را می دهد بعد از آن بنده به سوی خدا بر می گردد و خداوند در مرتبه دوم توبه بنده را می پذیرد.
«عبدی تا من توبه ندادم، تو توبه نکردی تا نخواندم نیامدی؛ توبه دادن از من توبه پذیرفتن بر من (میبدی، ۱۳۷۱، ج۹، ص ۳۲).
«توبه کردن تو، به ندم، توبه دادن من به حلم و کرم، توبه کردن تو، به دعا، توبه دادن من به عطا، توبه کردن تو،به سوال، توبه دادن من به نوال، توبه کردن تو، به انابت، توبه دادن من به اجابت (همان جا).
توبه ای که بازگشتی به گناه نباشد، توبه نصوح است. همانطور که شیر به PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) بر نمی گردد توبه کننده نیز نباید به گناه برگردد.
«لا یعود الی الذنب کما لا یعود اللبن الی الضرع»(میبدی، ج۱۰، ص۱۶۰). توبه نصوح، استغفار با زبان، ندامت قلبی و خودداری از گناه است «التوبه النصوح ان یستغفر باللسان و یندم بالقلب و یمسک بالبدن» (همان جا).
«توبه نصوح توبه پذیرفته شده است که از قبول نشدن آن هراسناک باشد؛ امید به قبول شدن آن داشته باشد و در اطاعت خدا مداومت کند»«توبه نصوح توبه ای خالص است. «الخالص الصادق» (همان جا).
۳-۹-۷قشیری
قشیری در رسالۀ خود به سه نوعِ توبه اشاره دارد «هر که توبه کند از بیم عقوبت او صاحب توبه بود و هر که توبه کند به طمع ثواب صاحب انابت بود و هر که توبه کند مراعات امر را نه از بیم عقوبت و نه طمع ثواب او صاحب اوبت بود (قشیری، ۱۳۶۱، ص۱۴۰) «توبه سه قسمت بود: اول وی توبه است و اواسط انابت و آخر اوبت» (همان، ص ۱۴۱).
نتیجه این که انواع توبه به سبب گناهان بسیار، متعدد است .پیامبران الهی نیز توبه می کنند امّا دلیل توبۀ آن ها گناه نیست.
۳ـ ۱۰ شرایط توبه
شرائطی برای تحقق توبه است که در آثار ادبی و عرفانی با عبارات متفاوت بیان شده که برخی از آن مربوط به اجازه ورود به منزل و فضای توبه و بعضی مربوط به پذیرش توبه و رفع عذاب و بقیه شرائط مربوط به کمال توبه است
عدم احراز برخی شرایط سبب توقف در منازل بین راه خواهد شد و توجه به این نکات، راهگشای درک شرائط توبه است.
۳ـ ۱۰ـ ۱توبه و ندامت
از شرائط توبه پشیمانی از گناه است؛ مصمم باشد که دیگر به آن کار زشت باز نگردد. «کفی بالندم توبه» (کلینی، ۱۳۷۰، ج ۵، ص ۴۹۹). «التوبه هی الندم» (مجلسی، بی تا، ج۶، ص ۴۳).
۳ـ ۱۰ـ ۲ توبه،سکوت و اندوه
«توبه کننده دائماً در حزن و اندوه است ؛ به اصلاح گذشته خود اقدام کند و به کارهای نیک بپردازد (مکی، ۱۹۹۵، ص ۳۶۳). توبه کننده ملازم تنهایی و سکوت است. «و یلزم نفسه الخلوه و الصمت» (همان، ص ۳۶۶).
۳ـ ۱۰ـ ۳ توبه،مخالفت با هوای نفس
بنده تائب نیست تا به جای شیرینی موافقت با هوای نفس تلخی مخالفت با هوای نفس را به او بچشاند. «لایکون العبد تائبا حتی تدخل مراره مخالفه النفس مکان حلاوه موافقتها) (مکّی ،۱۹۹۵،ص۳۶۶).
۳ـ ۱۰ـ ۴ توبه ومحاسبه نفس
شایسته است همۀ اوقات محاسبه نفس داشته باشد و شهوات خود را ترک کند «ینبغی لاهل توبه ان یحاسبوا نفوسهم فی کل طرفه و یدعوا کل شهوه (مکّی،۱۹۹۵، ص ۳۶۷).
۳ـ ۱۰ـ ۵ توبه ودوری از گناه و گناهکاران
«تائب باید گفتار، نگاه، راه رفتن، غذا، شراب و لباس اضافی را کنار بگذارد (مکّی،۱۹۹۵،ص۳۶۷). و از سری سقطی است که گفت: «تائب شایسته است که از گناه کاران و از هوای نفس که برای آن گناه می کرد دوری کند و تصمیم بگیرد هیچگاه به گناه بازنگردد و حق مردم را بدهد و هر آنچه که راه او را به طرف گناه هموار می کند ترک کند و مطیع هوای نفس نباشد (ینبغی للتائب المنیب انه یبدا بمبانیه اهل الماصی ثم بنفسه التی کان یعصی الله تعالی لها (همان، ص ۳۶۶).
از شرائط دیگر آن است که تائب، نباید گناهان را کوچک بداند زیرا کوچک شمردن گناه از انجام دادن گناه بالاتر است «و من ذلک ان یستصغر الذنب و یحتقره فیکون اعظم من اجتراحه».
تائب نباید پرده پوشی خداوند را سبک وخوار بداند؛ پرده پوشی خداوند به علت آن نیست که او قدرت بر مؤاخذه گناهکار ندارد بلکه برای آنست تا بنده به فرمان خداوند باز گردد و از گناه دوری کند «اویتهاون بستر الله تعالی علیه و یستخف بحلم الله تعالی عنه فیکون ذلک من الاغترار» (همان، ص ۳۷۰).

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...