برای سالیان زیادی درگذشته، اقتصاد دانان تصور می کردند که تمامی گروه های مرتبط با یک شرکت سهامی مثل مدیران و سهامداران برای رسیدن به یک هدف مشترک فعالیت می کنند اما از سال ۱۹۶۱ موارد بسیاری از تضاد منافع بین این گروه ها مشاهده شد و به دنبال آن شرکت ها در پی حل این تضاد منافع برآمدند (جنسن[۱] و مک لینگ[۲]، ۱۹۷۶: ۳۱۲).
تضاد منافع دلالت بر این موضوع دارد که مدیران همیشه در جهت حداکثر کردن منافع سهامداران عمل نمی کنند. سهامداران می توانند تضاد منافع موجود را از طریق پرداخت حقوق و مزایای متناسب با عملکرد مدیران و قبول هزینه های نظارت برای محدود کردن اقدامات و فعالیت های نابجای مدیران، تعدیل کنند (توسی[۳] و گومز-مجیا[۴]، ۱۹۹۴: ۱۰۰۴).
یکی دیگر از راه های برخ
عکس مرتبط با اقتصاد
ورد با تضاد منافع موجود بین سهامداران و مدیران استفاده از سیستم های ارزیابی عملکرد[۵] است. اندازه گیری عملکرد یک بخش مهم از هر سیستم کنترل مدیریت است. ایجاد یک برنامۀ استراتژیک و کنترل کردن تصمیم ها (به مرحله عمل رساندن تصمیم های گرفته شده) نیاز به اطلاعاتی درباره نحوه عملکرد واحد های مختلف موجود در یک شرکت دارد. برای تأثیرگذاری بیشتر، اندازه گیری عملکرد و نحوۀ دادن پاداش باید مدیران و سایر کارکنان یک شرکت در همه سطوح را برای تلاش جهت دستیابی به اهداف از قبل تعیین شده و عملکرد هرچه بهتر برانگیزد (هورن گرن[۶]، ۲۰۰۶: ۷۹۱).
توسعه و بهبود معیارهای ارزیابی عملکرد به عنوان یک بخش مهم از زنجیره ارزش، یکی از وظایف اصلی حسابداری مدیریت است. معیار ارزیابی عملکرد معتبر و قابل اتکا، به شرکت اجازه می دهد که استراتژی و اهداف خود را به طور اثربخش به مرحله عمل برساند. مدیران و پژوهش گران با بهره گرفتن از راه های مختلفی مثل استفاده از مدل های ارزیابی عملکرد، تلاش می کنند تا مدیریت و کنترل بر زنجیره ارزش را بهبود بخشند (مالینا[۷] و سلتو[۸]، ۲۰۰۴: ۴۴۲).
ارزیابی عملکرد فعالیتی است که مدیران به جهت رسیدن به اهداف و استراتژی های خود انجام می دهند. ارزیابی عملکرد، اجرای استراتژی شرکت و نظارت بر آن را انجام می دهد. انتخاب یک معیار ارزیابی عملکرد مناسب و رسیدن به اهداف شرکت با بهره گرفتن از این معیارها، سبب با اهمیت تر شدن نحوه انتخاب یک معیار جهت ارزیابی عملکرد می شود (لهمن و همکاران[۹]، ۲۰۰۴: ۲۶۹).
اهمیت اندازه گیری عملیات مالی مدیران یک دایره و یا کل مجموعه شرکت، از دیرباز به ویژه از قرن ۱۹، مورد توجه حسابداران بوده است. در این راستا، بسیاری از شرکت ها، به گونه سنتی، از متغیرهای مهم حسابداری مانند فروش، سود و درصد سود به فروش استفاده کرده اند. اگر چه این روش ها همچنان در عمل مورد استفاده قرار می گیرند، اما روش های چندان مناسبی جهت ارزیابی عملکرد مدیران نیستند، زیرا سودآوری یک دایره رابطه نزدیکی با مقدار سرمایه گذاری دارد و هیچکدام از این روش های سنتی به مبلغ سرمایه گذاری توجه نمی کنند. بنابراین، در سال های اخیر تکنیک های نوینی جهت ارزیابی عملکرد مدیران به وجود آمده اند (نمازی، ۱۳۸۲: ۱۶۳).
یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد مدیران که در مقایسه با سایر معیارها از مطلوبیت بیشتری برخوردار است، ارزش افزوده اقتصادی[۱۰] است که نخستین بار در سال ۱۹۵۴ میلادی به وسیله سوجانن[۱۱] مطرح شد (سوجانن، ۱۹۵۴: ۳۹۵).
استیوارت[۱۲] بیان می دارد علی رغم مزایای ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد، یک ضعف برای استفاده از آن وجود دارد. بر خلاف نرخ رشد سود و نرخ های بازده، استفاده از ارزش افزوده اقتصادی برای مقایسه شرکت های مختلف با اندازه های گوناگون مشکل است. اما این ضعف را می توان برطرف کرد. به عبارت دیگر، ارزش افزوده اقتصادی می تواند برای انعکاس یک سطح معمول از سرمایه به کاررفته در شرکت استاندارد شود (استیوارت، ۱۹۹۱: ۱۶۷).
در تلاش برای رفع نقص بالا، صاحب نظران مالی شکل پالایش شده ای از ارزش افزوده اقتصادی را با عنوان ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده[۱۳] مطرح کردند که به جای تأکید بر قابلیت اتکاء اطلاعات، بر مربوط بودن[۱۴] آنها تأکید می کند. به عبارت دیگر، این معیار هزینه فرصت منابع به کار گرفته شده را بر مبنای ارزش بازار[۱۵] آنها محاسبه می کند (باسیدور و همکاران[۱۶]، ۱۹۹۷: ۱۴).
در این پژوهش رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده (REVA) با سود هر سهم(EPS)بررسی شده است.
۱-۲- مسأله پژوهش:
شرکت هایی که تلاش های آنها جهت ایجاد ارزش برای سهامداران با شکست روبرو شده است به این دلیل بوده است که از سیستم مدیریت مالی سنتی استفاده کرده اند. برای دستیابی به ارزش، باید اهداف مالی، ابزار ارزیابی عملکرد و رویه های اررزیابی مورد توجه و تأکید قرار گیرند (استیوارت، ۱۹۹۱: ۱).
توانایی در ارزیابی عملکرد یک شرکت از شرایط لازم و مهم برای بهبود عملیات یک شرکت است. اهمیت ارزیابی عملکرد با در نظر گرفتن زنجیره ارزش نمایان تر خواهد شد، به این دلیل که شرکت ها در صورت در نظر گرفتن فعالیت ها به صورت متوالی نسبت به در نظر گرفتن هر یک به طور مجزا، عملکرد بهتری خواهند داشت (لهمن و همکاران، ۲۰۰

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۴: ۲۶۷).
بسیاری از شرکت ها برای توسعه ارزیابی عملکرد در زنجیره ارزش تلاش های فراوانی می کنند. ارزیابی عملکرد در سطح زنجیره ارزش مفیدتر است زیرا چند بخش اصلی در یک شرکت ممکن است فقط نسبت به یک بخش از زنجیره ارزش مسئولیت داشته باشند و این درحالی است که مدیران سطوح بالای شرکت، نسبت به تمام زنجیره ارزش، مسئولیت خواهند
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
داشت و درنتیجه ارزیابی عملکرد در سطح زنجیره ارزش، از مواضع مدیران سطوح بالا حمایت خواهد کرد (همان ماخذ، ص. ۲۷۲).
یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد برای رسیدن مدیران به اهداف خود، استفاده از ارزش افزوده اقتصادی است که هزینه فرصت همه منابع به کار گرفته شده در شرکت را از سود خالص عملیاتی کسر می کند. به عبارتی ارزش افزوده اقتصادی مثبت نشان دهنده تخصیص بهینه منابع و ارزش‏آفرینی برای سهامداران است و بالعکس، ارزش افزوده اقتصادی منفی نشان دهنده اتلاف منابع و از بین رفتن ثروت سهامداران است (جهانخانی و ظریف فرد، ۱۳۷۴: ۵۲).
با وجود اینکه ارزش افزوده اقتصادی توانسته است گامی موثر در جهت ارزیابی عملکرد مدیران بردارد، اما به دلیل ایراداتی از جمله استفاده از ارزش های دفتری در انجام محاسبات، صاحب‏نظران مالی شکل پالایش شده‏ای از ارزش افزوده اقتصادی را با ‏عنوان ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده مطرح کردند که ایرادات وارده بر ارزش افزوده اقتصادی را تا حدی رفع کرده است (باسیدور و همکاران، ۱۹۹۷: ۱۴).
درسال های اخیر، در ایران پژوهش هایی در ارتباط با ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده به عنوان معیارهای ارزیابی عملکرد مدیران انجام شده است (برای مثال: طالبی و جلیلی، ۱۳۸۱؛ نوروش و مشایخی، ۱۳۸۳؛ شریعت پناهی و بادآور نهندی، ۱۳۸۴؛ مهدوی و رستگاری، ۱۳۸۴). با این حال پژوهشی که رابطه این دو معیار را با سود هرسهم بررسی کند، مشاهده نشد.
با توجه به اهمیت ارزیابی هرچه بهتر عملکرد مدیران، این پژوهش به بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده (REVA) با سود هر سهم(EPS)پرداخته واینکه چه رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده (REVA) با سود هر سهم(EPS)وجود دارد؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش:
معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد هم جهت با ایجاد ارزش برای سهامداران نیست. برای مثال گردش دارایی ها، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام را که یکی از معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد است تحت تأثیر قرار می دهد و این درحالی است که گردش دارایی ها لزومأ منافعی برای سهامداران ایجاد نمی کند اما سبب افزایش نرخ بازده حقوق صاحبان سهام می شود (بلک و همکاران، ۲۰۰۱: ۵۰).
جنسن و مک لینگ نیز بیان می کنند که اگر چه بسیاری از شرکت ها از معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد مثل نرخ بازده حقوق صاحبان سهام استفاده می کنند، اما آن در معرض تحریف شدن به وسیله اعمال مدیران است. آنها برای ارزیابی عملکرد شرکت ارزش افزوده اقتصادی را معرفی کردند، هرچند ادعا کردند که ارزش افزوده اقتصادی علی رغم برتر بودن نسبت به نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، به عنوان بهترین معیار ارزیابی عملکرد نیست چرا که بر اساس این معیار، مدیران پروژه های با ارزش افزوده اقتصادی منفی فعلی را انتخاب نخواهند کرد در حالی که ممکن است چنین پروژه ای در آینده دارای منافعی برای شرکت شود که ارزش افزوده اقتصادی منفی فعلی را توجیه نماید (جنسن و مک لینگ، ۱۹۹۹: ۱۳).
مدیران مالی باید به منظور ارتقای معیار های سنتی ارزیابی عملکرد جهت کسب اطلاعات مدیریتی که به واقعیت های اقتصادی نزدیک تر است، تلاش کنند. بدین منظور معیارهای اقتصادی ارزیابی عملکرد مثل ارزش افزوده اقتصادی استفاده خواهند شد که با بهره گرفتن از آن نقایص مربوط به استفاده از ابزارهای سنتی ارزیابی عملکرد برطرف خواهند شد (کپلن و آتکینسون، ۲۰۰۵: ۵۲۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...