کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



پرسشنامه اضطراب بک ابزار خود سنجی ۲۱ ماده ای است که برای اندازه گیری شدت اضطراب در نوجوانان و بزرگسالان تهیه شده است. این پرسشنامه از اعتبار و روایی بالایی برخوردار است. ضریب همسانی درونی آن (ضریب آلفا) ۹۲/۰، پایایی آن با روش باز آزمایی به فاصله یک هفته ۷۵/۰، و همبستگی ماده های آن از ۳۰/۰تا ۷۶/۰متغیر است. پنج نوع روایی محتوا، همزمان، سازه، تشخیصی و عاملی برای این آزمون سنجیده شده است که همگی نشان دهنده کارایی بالای این ابزار در اندازه گیری شدت اضطراب است (بک و همکاران، ۱۹۸۸، به نقل از فتحی آشتیانی و داستانی، ۱۳۸۸). به سبب همراهی زیاد علائم اختلالات خلقی به ویژه افسردگی با اختلالات اضطراب، این پرسشنامه به گونه ای تدوین شده است که علائم افسردگی را شامل نشود (بک، براون، اپستین و استیر، ۱۹۸۸، به نقل از مولایی، مرادی و غرایی، ۱۳۸۶).

 

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

۳-۵٫ شیوه نمره گذاری

 

۳-۵-۱٫ شیوه نمره گذاری پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر:

 

سوالات این پرسشنامه به صورت طیف پنج درجه ای لیکرت است که به ترتیب به انتخاب های هرگز، خیلی کم، کم، زیاد و خیلی زیاد، نمرات یک تا پنج تعلق می گیرد. نمرات حداقل و حداکثر هر سه روش مقابله برابر با ۱۶و ۸۰ می باشد. آزمودنی ها با انتخاب فقط یک گزینه در هر سوال، نوع عکس العمل خود را در شرایط سخت و تنیدگی زا مشخص می کنند. هر آزمودنی در هر یک از سبک های مقابله که نمره بالاتری کسب کند، آن شیوه مقابله را بیشتر به کار می گیرد (قریشی راد، ۱۳۸۹). به این صورت که با شمارش نمرات سوال های مربوط به هر یک از راهبردهای مقابله ای و مقایسه مجموع نمرات هر یک،  می توان مشخص نمود که آزمودنی بیشترین نمره را از سوالات مربوط به کدامیک از راهبردها کسب نموده است. ضمنا دستور العمل یکسانی که به تمام آزمودنی ها ارائه شده، عبارت است از اینکه ” لطفا با انتخاب یک گزینه در هر عبارت، میزان استفاده از هر یک از عکس العمل های زیر را در شرایط سخت و تنش زا مشخص نمائید”.

 

۳-۵-۲٫ شیوه نمره گذاری پرسشنامه اضطراب بک:

 

نمره گذاری در این پرسشنامه به این ترتیب است که آزمودنی ها، برای هر یک از ۲۱ سوال ، یکی از چهار گزینه ای که نشان دهنده شدت اضطراب است را انتخاب می کنند. این چهار گزینه در یک طیف چهار بخشی از صفر تا سه نمره گذاری می شود. هر یک از سوال های آزمون، یکی از علائم شایع اضطراب (علائم ذهنی، بدنی و هراس) را توصیف می کند. بنابر این نمره کل این پرسشنامه در دامنه ای از صفر تا ۶۳ قرار می گیرد. نقاط برش این پرسشنامه نیز به این ترتیب می باشد: هیچ یا کمترین حد (۷-۰)، خفیف (۱۵-۸)، متوسط (۲۵-۱۶) و شدید (۶۳-۲۶). همچنین دستور العمل یکسانی که به تمام آزمودنی ها ارائه شده، عبارت است از اینکه ” لطفا هر عبارت را به دقت بخوانید و مشخص کنید در خلال هفته گذشته تا امروز چقدر از آن علامت در رنج بوده اید” ( فتحی آشتیانی و داستانی، ۱۳۸۸).

 

 

 

 

۳-۶٫ شیوه اجرای پژوهش

 

پس از مشخص نمودن نمونه مورد نظر و ارائه دستور العمل های مربوط به هر پرسشنامه، نمونه انتخاب شده با اجرای پرسشنامه اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه راهبردهای مقابله با استرس اندلر و پارکر مورد آزمون قرار گرفتند. ضمنا پیش از اجرای پرسشنامه ها، از تمایل آزمودنی ها به پاسخگویی از طریق این پرسش که ” آیا تمایلی به پاسخگویی دارید یا خیر”، اطمینان حاصل شده و به آزمودنی ها گفته شد که بدون محدودیت زمانی می توانند به پرسشنامه ها پاسخ دهند. در مرحله بعدی پس از اجرا و نمره گذاری پرسشنامه ها، یک گروه شامل ۲۷% کسانی که در آزمون بک نمره متوسط (۲۵-۱۶) یا شدید (۶۳-۲۶) به دست آورده بودند و گروه دوم ۲۷% کسانی که نمره هیچ یا کمترین حد (۷-۰) و خفیف (۱۵-۸) را به دست آورده بودند، به ترتیب به منظور قرار گرفتن در گروه مبتلا به اضطراب فراگیر و گروه غیر مضطرب، مشخص شدند. در حقیقت گروه مبتلا به اضطراب از آزمودنی هایی که در پرسشنامه اضطراب بک نمره متوسط یا شدید را به دست آورده بودند و گروه غیر مضطرب از آزمودنی هایی که نمره هیچ یا خفیف را در همین آزمون کسب کرده بودند، تشکیل شدند. راهبردهای مقابله ای آزمودنی ها از طریق نمره به دست آمده از پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر مشخص شد به این ترتیب که بالاترین نمره هر آزمودنی در هر یک از راهبردهای مساله مدار، هیجان مدار و اجتنابی، راهبرد مقابله ای او را تعیین می کرد. سپس دو گروه مضطرب و غیر مضطرب از نظر راهبردهای مقابله ای از طریق آزمون آماری مناسب مورد مقایسه قرار گرفتند.

 

۳-۷٫ شیوه تحلیل داده ها

 

پس از انتخاب ۳۸۴ دانشجوی دختر که به روش نمونه گیری خو شه ای برگزیده شدند و اجرای دو پرسشنامه و تفکیک ۲۷% دانشجویان با بیشترین نمره در پرسشنامه اضطراب بک و ۲۷% دانشجویان با کمترین نمره در پرسشنامه اضطراب بک که بر اساس نقاط برش آزمون اضطراب بک طبقه بندی شدند و سپس قرار دادن آنها در دو گروه مبتلا به اضطراب فراگیر و غیر مضطرب، داده های اولیه شامل نمره اضطراب، نمره هر سه راهبرد مقابله ای، سن، معدل و وضعیت اقتصادی برای کلیه دانشجویان (اعم از کسانی که در دو گروه ذکر شده قرار گرفته بودند و کسانی که در میانه این دو گروه قرار داشتند) محاسبه شد. علت شرکت دادن گروه میانه (دانشجویانی که بر اساس نمره اضطراب شامل ۲۷% بالا و پائین نمی شدند)، نیاز به برخی آمارهای کلی از قبیل تعیین راهبرد مقابله ای رایج میان دانشجویان دختر بود.

 

در مرحله بعدی از شاخص های آمار توصیفی شامل شاخص های مرکزی و شاخص های پراکندگی در قالب جدول ها و نمودارها جهت سازماندهی و طبقه بندی اطلاعات و همچنین شاخص های آمار استنباطی شامل آزمون های آماری مناسب استفاده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده های به دست آمده، از دو آزمون آماری استفاده شد.

 

اولین آزمون، آزمون کروسکال والیس بود که جهت مقایسه میانگین سه راهبرد مقابله ای (مساله مدار، هیجان مدار و اجتنابی) در سطوح مختلف اضطراب (کم، زیاد و متوسط) انجام گرفت. سه سطح اضطراب نشان دهنده گروه غیر مضطرب، گروه مضطرب و گروه میانه می باشد. آزمون دیگر، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه بود که جهت بررسی تفاوت میانگین اضطراب در دانشجویان دانشکده های مختلف (چهار دانشکده ادبیات، ریاضی، فنی و دامپزشکی) و به دلیل اینکه نمره حاصل از پرسشنامه اضطراب بک دارای مقیاس کمی             می باشد، انجام گرفت. لازم به ذکر است جهت ارائه تمام این یافته ها و اجرای آزمون های آماری اشاره شده، نرم افزار آماریSPSS16 مورد استفاده قرار گرفت.

 

 

 

Brown, Epstein & Steer, Beck-1

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-09-15] [ 03:45:00 ب.ظ ]




گرچه به­ویژه درباره حرفه­های بهداشت روانی صحیح است که بگوییم “یک مثقال پیشگیری بهتر از یک­کیلو درمان است”، اما حقیقت این است که تا همین اواخر به پیشگیری در این­گونه حرفه­ها و از­جمله حرفه­های بهداشت روانی کمی بیشتر از ادعا اهمیت داده می­شد. در­هر­حال، نسل­های اخیر شاهد دنبال­کردن سالمزیستی توسط میلیون­ها آمریکایی در حد یک شوق انقلابی بوده ­اند. در رشته بهداشت روانی، شاهد افزایش قابل توجه گزارش­های مربوط به فعالیت­ها و تحقیقات پیشگیری و آثار تخصصی متناسب برای مشاوران هستیم.

 

 

الگوی پیشگیری مورد استفاده مشاوران و سایر بهداشت­کاران روانی، تا حد زیادی همان الگوی پیشگیری مورد استفاده در روانشناسی است که آن هم به نوبه خود از رشته بهداشت عمومی گرفته شده است. در این چارچوب، چنین مقرر شد که برنامه ­های پیشگیری در صورتی موفق خواهند بود که (الف) مربوط به آن دسته از درد­ها و آسیب­های اجتماعی باشد که می ­تواند عواقب فاجعه­آمیز داشته باشد؛ (ب) به آسیب­هایی مربوط باشد که شمار کثیری از مردم جامعه را تهدید می­ کند؛ (ج) مربوط به این آسیب­ها قبل از بروز آن­ها باشد؛ (د) جمعیت کثیری را ترجیحاً با اجبار یا ممنوعیت نجات دهد؛ و (ه) خصوصیاتی را مشخص کند که اشخاص یا گروه­ها را در “خطر” قرار می­دهد (گیبسون و میشل؛ ترجمه ثنائی و همکاران، ۱۳۸۶).

 

پیشگیری را می­توان تلاشی دانست که در صدد اجتناب از وقوع امور نامطلوب است. با این تعریف، پیشگیری را با سه سطح اولین، دومین و سومین مشخص می­ کنند. پیشگیری اولین مربوط است به برنامه ­های هدفمند برای گروه­های خاص و نسبتاً بزرگی از مردم است که در حال حاضر دچار اختلال نیستند، با این هدف که آنها را از دچار­شدن به اختلال دور نگه داریم. مشخصه تلاش­های پیشگیری دومین، سعی در تشخیص و مداخله مشاوره­ای درباره اشخاصی است که دچار مراحل اولیه اختلال شده اند، چون بدیهی است که درمان در مراحل اولیه مؤثرتر از بعد­ها­ست که اختلال قویاً ریشه کرده باشد. پیشگیری سومین فقط به این معنا پیشگیرانه است که سعی می­ کند از پیشرفت اختلال پیشگیری کند، اثرات آن را کاهش دهد و فرد آسیب­دیده را توانبخشی کند (گیبسون و میشل؛ ترجمه ثنائی و همکاران، ۱۳۸۶).

 

با وجود اینکه پیشگیری تلاشی است برای اجتناب از عوامل نامطلوب، ما می­دانیم که اولویت پیشگیری در هر جامعه­ای عبارت است از پیشگیری از آنچه که زندگی یا زندگی سالم را تهدید می­ کند. پیشگیری در حیطه بهداشت جسمی را همواره عموم و حرفه­های پزشکی به عنوان با­ارزش­ترین روش پذیرفته اند. میلیون­ها دلار صرف ساختن و بهتر­کردن واکسن­ها و سایر اقدامات پیشگیرانه شده است. با این حال، در­زمینه بهداشت روانی، عموم مردم (و دربسیاری موارد حتی حرفه­های خود این رشته هم) تا همین اواخر اولویت بیشتری به التیام و درمان می­دادند. به­عنوان مثال، به نظر می­رسد که عامه مردم همواره از ساختن زندان­های بزرگ­تر و بهتر، برنامه ­های درمان اعتیاد، و مراکز بحران تجاوز جنسی حمایت کنند؛ و در همین­حال، دربسیاری از مراکز، با تلاش­های پیشگیرانه مدارس برای آموزش جنسی و کاربرد فنون تصریح ارزش­ها مقابله شده است (گیبسون و میشل؛ ترجمه ثنائی و همکاران، ۱۳۸۶).

 

کیفیت زندگی

 

کیفیت زندگی یکی از بنیادی­ترین مفاهیم مطرح در روانشناسی مثبت نگر است. تغییر عقیده از اینکه تنها پیشرفت­های علمی، پزشکی و تکنولوژی می ­تواند منجر به بهبود زندگی شود، به این باور که بهزیستی فردی، خانوادگی، اجتماعی و جامعه از ترکیب این پیشرفت­ها به همراه ارزش ها و ادراکات فرد از بهزیستی و شرایط محیطی به وجود می­آید، از منابع اولیه گرایش به کیفیت زندگی است (اسکالاک، براون، براون، کامینز، فلس، ماتیکا، کیت، پارمنتر[۷]، ۲۰۰۲).

 

تاریخچه کیفیت زندگی

 

از نظر تاریخی کیفیت زندگی به عنوان مفهومی در فلسفه یونان مطرح شد. ارسطو اظهار کرد که شادی از فعالیت­های شرافتمندانه و با ارزش فرد ناشی می­شود و انسان را به سمت زندگی خوب[۸] هدایت می­ کند. واژه کیفیت زندگی نخستین بار توسط پیگو[۹] در سال ۱۹۲۰ در کتابی در مورد اقتصاد و رفاه  مورد استفاده قرار گرفت. وی در آن کتاب در مورد حمایت دولت از اقشار پایین و تاثیر آن بر زندگی آنها و سرمایه های ملی به بحث پرداخته بود. البته این مطلب تا بعد از جنگ جهانی مسکوت ماند. همچنین در آن سال ها تعریف سازمان جهانی بهداشت (WHO) از سلامت که آن را سلامت جسمی [۱۰]،روانی و اجتماعی نامید، باعث بحث زیادی درباره ی اندازه پذیر بودن سلامت شد و نیز در اواسط دهه ۱۹۶۰، واژه کیفیت زندگی تحت عنوان «گزارش کار ریاست جمهوری در مورد اهداف ملی در آمریکا »مورد استفاده قرار گرفت. در حال حاضر نیزکیفیت زندگی یکی از نگرانی­های عمده سیاستمداران و دانشمندان و متخصصین بهداشت عمومی است و به عنوان شاخصی برای اندازه گیری وضعیت سلامت در تحقیقات، شناخته شده و به کار می­رود .به دلیل اهمیتی که مفهوم کیفیت زندگی پیدا کرده است، سازمان جهانی بهداشت یکی از اهداف عمده خود راتا سال ۲۰۱۰ افزایش کیفیت زندگی ذکر می­ کند(سایت سازمان جهانی بهداشت، ۲۰۰۵). اما با وجود تلاش­های فراوانی که برای توسعه این مفهوم شده ماهیت آن همچنان مبهم است. در نتیجه تعداد زیادی تعریف از آن بر اساس دیدگاه ها و از جنبه های مختلف وجود دارد( اسکات[۱۱]،۲۰۰۰ ). به مرور توجه به این واژه و مفهوم، آن را مورد توجه مردمان قرار داد، به طوریکه بررسی­های به عمل آمده در تحقیقات پزشکی در پایگاه اطلاعاتی مدلاین[۱۲] نشان می­دهد که مقالات موجود تحت عنوان کیفیت زندگی و کیفیت زندگی مربوط به سلامت بین سالهای ۱۹۸۵تا ۱۹۹۴از ۲۱% کل مقالات به ۷۶% افزایش داشته است. همین طور پس از ارائه ی هرم نیازها توسط مزلو[۱۳] (‌۱۹۵۴) که سلسه مراتبی از نیازها را ارئه کرده، توجه از نیازهای صرفاً مادی و اقتصادی به نیازهای شناختی که در این هرم در سطوح بالاتر قرار دارد معطوف شد. در این موقع روانشناسان معتقد شدند که احساس رضایت وبرداشت شخص از رفاه مادی عامل اصلی برای رسیدن به یک کیفیت زندگی خوب می­باشد. در حال حاضر مفهوم کیفیت زندگی توجه به معنویات واحساسات فردی و تمامی سطوح نیازها از نیازهای فیزیولوژیک تا نیاز به عزت نفس و خود شکوفایی را در بر می­گیرد ( نیس، ۱۹۹۹).

 

 

 

[۱]- wellness

 

[۲]- first prevention

 

[۳]- secondary prevention

 

[۴]- tertiary prevention

 

[۵]- healthy living

 

[۶]- values clarification techniques

 

Parmenter,Keith,Matikka,Felce,Cummins,Brown,Schalock-[7]

 

  good life-[8]

 

[۹]- Pigou

 

[۱۰]- well – being

 

Scott-[11]

 

[۱۲]- Medline

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:44:00 ب.ظ ]




توافق کلی بر تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد عده ای از محققان آن را مفهومی بدیهی وروشن می­دانند و عده ای دیگر آن را پیچیده تر از آن می­دانند که بتوان آن را در یک یا چند جمله توصیف کرد. این واژه اصطلاحی است که در زمینه ­های مختلف سیاسی،‌ اجتماعی، اقتصادی و مذهبی به کار می­رود، اگر چه بیشترین کاربرد در مطالعات پزشکی می ­باشد لازم به ذکر است که کیفیت زندگی ای که در پزشکی به کار می رود به عنوان« کیفیت زندگی وابسته به سلامت » شناخته می­شود. عده ای معتقدند که وقتی تنها یک بعد از کیفیت زندگی را در نظر می­گیریم (مثل سلامت ) نباید از واژه کلی کیفیت زندگی استفاده کرد به عبارتی کیفیت زندگی مفهوم وسیعی است که شامل همه ابعاد زندگی می­گردد این ابعادهم شامل سلامت می­شود اما تنها محدود به آن نمی­گردد. شکل زیر این ارتباط را به خوبی نشان می­دهد(کینگ،‌ هیندز[۱]، ۱۹۹۸).

 

 

شکل ۱-۲ ارتباط کیفیت زندگی مربوط به سلامت و کیفیت زندگی

 

 

تعریف گوناگون از کیفیت زندگی تحت تأثیر موضوع و نوع مطالعه انجام شده می­باشد ولی می­توان این تعاریف را به طور کلی به دو گروه تعریف کلی و تعریف اختصاصی تقسیم بندی نمود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعاریف کلی از کیفیت زندگی

 

 

از نظر دانان جایا[۲] (۲۰۰۴ ) کیفیت زندگی مجموعه ای چند بعدی از رفاه اقتصادی،‌ شرایط محیطی، وضعیت سلامتی است که بوسیله شخص یا گروهی از افراد درک می شود،‌ بنا به اظهار وی، WHO کیفیت زندگی را به عنوان درک فرد از موقعیت خود در زندگی ودر متن فرهنگ وسیستم ارزشی جامعه می­داند که با اهداف،‌ انتظارات و استانداردهای وی در ارتباط است.

 

 

سالیوان [۳](۱۹۹۲( ابعاد اصلی کیفیت زندگی را این گونه بیان می­ کند: ۱- شکایات و ناخوشی­های جسمی،‌ احساس خوب بودن‌۲ – فشار روانی ۳- وضعیت عملکرد ۴- عملکرد نقش ۵- عملکرد اجتماعی ۶- سلامتی.

 

 

از طرفی ونتگوت،‌ آدرسن، مریک[۴] (۲۰۰۳) کیفیت زندگی را حس خوب بودن تعریف می­ کنند که ابعادی از جمله ابعاد جسمانی، ‌روانی، ‌اجتماعی و معنوی و روحی فرد را شامل می­شود. فرل[۵]( ۱۹۹۷)کیفیت زندگی را در چهار بعد خوب بودن جسمانی، خوب بودن روانی، استرس عاطفی و خوب بودن اجتماعی تعریف می­ کند.

 

 

 مرکز ارتقاء سلامت دانشگاه تورونتو(۲۰۰۰) کیفیت زندگی را امکانات،‌ فرصتها و محدود یت­هایی که هر فرد در زندگی خود دارد ونشان دهنده تعامل عوامل انسانی و محیطی می­باشد تعریف می­نماید. کیفیت زندگی، سازه­ی بی نهایت ارزشمند برای سنجش اینکه فرد چه احساسی در مورد وضعیت و شرایط سلامت خود دارد، می باشد (آشتیانی و آشتیانی،۱۳۸۲).

 

 

 

 

تعریف اختصاصی (مربوط به کیفیت زندگی وابسته به سلامت)

 

 

کیفیت زندگی مربوط به سلامت به ارزیابی ذهنی فرد از وضعیت سلامت کنونی­اش، مراقبت­های بهداشتی و فعالیتهای ارتقاء دهنده سلامتی که موجب سطحی از فعالیت کلی می­شود به فرد اجازه می­دهد که اهداف ارزشمندی را دنبال کند در بر دارد.

 

 

تعریف دیگری از کیفیت زندگی وابسته به سلامت

 

 

دانان جایا ( ۲۰۰۴‌) کیفیت زندگی وابسته به سلامت را جزیی از بعد جسمانی کیفیت زندگی می­داند که اغلب به جای هم قابل استفاده هستند و ابعاد کلیدی کیفیت زندگی وابسته به سلامت را شامل عملکرد جسمانی احساسات، میزان مراقبت از خود، عملکرد شناختی،‌ درد، سلامت روانی و عاطفی بر می­شمارد. همچنین فایرز و ماچین[۶] (۲۰۰۰) کیفیت زندگی وابسته به سلامت را جزء ابعاد وضعیت سلامت کیفیت زندگی می­دانند که تمرکز بر آزمایشات کلینیکی استراتژیهای پیشرفت عملکرد کلینکی و تحقیق و ارزیابی سرویسهای مراقبت بهداشت می­باشد. از طرفی هم تستا و سیمونسون[۷]( ۱۹۹۶)آن را نگرشی به جنبه­ های جسمی،‌ روانی و اجتماعی و سلامتی به عنوان ابعاد مجزا از یکدیگر که تحت تأثیر انتظارات، اعتقادات،‌ تجربیات و تصورات فرد هستند عنوان می­نماید. همچنین گروه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت[۸] ( ۱۹۹۶)آن را پندارهای فرد از وضعیت زندگی­اش و با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی می­ کنند و ارتباط این در یافته ها با اهداف، انتظارات،‌ استانداردها،‌ و اولویت مورد نظر فرد بر می­شمارند.

 

Hinds , King-[1]

 

[۲]- Dhanan jaya

 

[۳]- Salivan

 

[۴]- Ventegodt , Adersen , Merick

 

[۵]- Ferell

 

[۶] – Fayers & Machin

 

[۷] – Testa & Symonson

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:44:00 ب.ظ ]




اطلاع از ویژگی های کیفیت زندگی، می ­تواند ما را در شناسایی مقیاس­های آن یاری نماید این ویژگیها عبارتند از: چند بعدی بودن،‌ ذهنی بودن، پویا بودن (‌رستمی،‌۱۳۸۰).

 

 

الف) چند بعدی بودن

 

 

 کیفیت زندگی بر پایه ابعادی که ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند بنا شده است. از این رو می ­تواند کیفیت زندگی را در ابعاد زیادی اندازه گیری کرد به طورکلی سه بعد اساسی کیفیت زندگی مربوط به سلامت، ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی می­باشد که هر یک از آن به مجموعه های دیگری تقسیم می­شوند.

 

 

بعد جسمی : به دریافت فرد از توانایی­هایش درانجام فعالیت­ها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد اشاره می­ کند و می ­تواند در بردارنده مقیاس ­هایی مثل تحرک،‌ توان و انرژی، درد و ناراحتی خواب استراحت و ظرفیت توان کاری باشد.

 

 

بعد روانی: جنبه های روحی و احساس سلامت را مانند افسردگی، ترس،‌ عصبانیت،‌ خوشحالی و آرامش را در بر می­گیرد. بعضی زیررده ها ی این بعد عبارتند از تصویر از خود،‌ احساس مثبت،‌ احساس منفی ،‌ اعتقادات مذهبی،‌ فکر کردن،‌ و یادگیری،‌ حافظه و تمرکز حواس .

 

 

بعد اجتماعی : توانایی فرد در برقرار کردن ارتباط با اعضای خانواده،‌ همسایگان و سایر گروه­های اجتماعی، وضعیت شغلی،‌ شرایط اقتصادی کلی مربوط می­شود.

 

 

 

 

 

ب)ذهنی بودن

 

 

باتوجه به تعاریف، کیفیت زندگی به انتظارات،‌ احساسات،‌ اعتقادات ‌وپندارهای فرد بستگی دارد . از این رو ارزیابی شخص از سلامت یا خوب بودنش عامل کلیدی در مطالعات کیفیت زندگی می­باشد . اگر چه ارزیابی عینی در این مطالعات جایگاه مهمی برخوردار است، اما قضاوت خود فرد درباره اثر بیماری و درمان وشرایط سلامتی­اش بر کیفیت زندگی از اهمیت بیشتری برخوردار است. به عنوان مثال گروهی از مردم با وجود آنکه از یک یا چند بیماری مزمن رنج می­برند خودشان را سالم می­دانند. در صورتی که گروه دیگری با وجود آنکه همیشه نشان عینی از بیماری ندارند، خود را بیمار می­پندارند. به طور کلی می­توان گفت عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارت است از تفاوت درک شده بین آنچه هست و آنچه که ( از دیدگاه فرد )باید باشد. کیفیت زندگی تجسم تجارب زندگی در لحظه لحظه آن است. کیفیت زندگی تجربه شده نیست بلکه تجسم زندگی تجربه شده فرد در طول زمان می­باشد. کیفیت زندگی فرایند منطقی و یک مفهوم استوار بر پایه فرهنگ می­باشد که خلاصه­ای از ارزش­ها، عقاید، سمبول­ها و تجارب شکل گرفته شده آن فرهنگ می­باشد. و راهی برای شناخت و فهم شرایط و تجارب انسان در زندگی فراهم می­ کند (مادلین[۱]،۱۹۹۴).

 

 

 

با این حال ماهیت ذهنی کیفیت زندگی، باعث می­شود که اعتبار و روایی فرهنگی آن، موضوعی چالش­انگیز شود (آشتیانی و آشتیانی، ۱۳۸۲).

 

ج) پویا بودن

 

 

با توجه به این تعریف که « کیفیت زندگی دارای ساختاری وابسته به زمان که متأثر از تجربه شخص و درک او از زندگی می­باشد، و با تغییر زمان تغییر می­ کند » در می­یابیم که پویایی کیفیت زندگی از این رو است که با تغییر زمان تغییر می­ کند و به تغییرات فرد و محیط او بستگی دارد و این مشخصه در یک مطالعه طولی به خوبی قابل مشاهده است.

 

شادمانی ذهنی و رابطه آن با کیفیت زندگی

 

شادمانی ذهنی اشاره دارد به اینکه مردم زندگی خود راچگونه ارزیابی می­ کنند و شامل متغیر­هایی از قبیل رضایت از زندگی، رضایت از وضعیت زناشویی، رضایت از کار، فقدان افسردگی، اضطراب و وجود عواطف و خلقیات مثبت می­شود. ارزیابی شخص از خود ممکن است به شکل شناختی باشد ، مثلاهنگامی که شخص به طور کلی در مورد رضایت از زندگی خود یا جنبه­هایی از زندگی مانند تفریحات به قضاوت آگاهانه می­نشیند، ممکن است ارزیابی شخص به شکل عاطفی نیز باشد (تجربه هیجانات و خلقیات ناخوشایند و خوشایند مردم در مواجه با زندگی خود ). بنابراین گفته می­شود اگر شخص رضایت از زندگی و غالباًخوشی را تجربه کند دارای شادمانی ذهنی بالا و برعکس اگر از زندگی خود ناراضی است هیجانات پیوسته منفی مانند خشم و اضطراب را احساس نماید دارای شادمانی ذهنی پایینی است .

 

 

چندین ویزگی اساسی در مطالعه شادمانی ذهنی وجود دارد (دینر[۲]،۱۹۸۴).اولا کل دامنه بهزیستی از زجر و عذاب تا وجد و شعف را در برمی­گیرد و صرفاٌ به حالات نامطلوبی مثل افسردگی یاناامیدی محدودنمی­شود .دوما شادمانی بر حسب تجربه­ی درونی هرشخص تعریف شده است. اگر شخصی فکر می­ کند که زندگی­اش خوب پیش می­رود بنابراین در درون این چارچوب زندگی اوخوب پیش می­رود. پس در حوزه­ شادمانی ذهنی دیدگاه شخص درمورد بهزیستی­اش از اهمیت برجسته­ای برخوردار است. ویژگی نهایی شادمانی ذهنی این است که این سازه صرفا به خلقیات زودگذر نمی­پردازد بلکه بر حالات بلندمدت­تر تکیه دارد. به هر حال ممکن است آنچه که در یک لحظه غالباً منجربه شادمانی می­شود ممکن است همان چیزی نباشد که دربلند مدت هم شادمانی را موجب می­شود(مظفری،۱۳۸۲).

 

شادمانی ذهنی، ساختار و مؤلفه­ها

 

شادمانی ذهنی سه مولفه اولیه دارد: رضایت از زندگی، عاطفه خوشایند و عاطفه ناخوشایند.که هریک ازاین سه مولفه مهم می ­تواند به نوبت به تقسیمات فرعی تجزیه شود. رضایت کلی می ­تواند به رضایت از حوزه­های گوناگون زندگی از قبیل تفریحات، عشق، ازدواج ،دوستان و…تقسیم شود و هر کدام ازاین حوزه­ها را می­توان به رخساره­های کوچکتری تقسیم نمود. عاطفه خوشایند می­تواندبه هیجانات ویژه ای از قبیل لذت ،محبت و غرور تقسیم شود و عاطفه ناخوشایند می ­تواند به هیجانات و خلقیات ویژه ای از قبیل، شرم، گناه ،غمگینی، خشم و اضطراب تقسیم شود (دینر و بیواس- دینر[۳]،۲۰۰۰).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول۲-۲ :مولفه­های شادمانی ذهنی (دینر، سو، لوکاس و اسمیت[۴] ،۱۹۹۹).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حوزه های  رضایت رضایت از زندگی عاطفه ناخوشایند عاطفه خوشایند
کار میل به تغییر زندگی گناه و شرم لذت
خانواده رضایت از زندگی مادی غمگینی شعف
تفریحات   اضطراب و نگرانی خرسندی
سلامت رضایت از گذشته خشم غرور
سرمایه رضایت از آینده تنش محبت
خویشتن نظر دیگران درمورد شخص افسردگی شادمانی
گروه شخص   حسرت وجد

 

 

 

خلقیات و هیجانات که روی هم عاطفه نامیده می­شوند نشان دهنده ارزیابی­های جاری شخص ازرویدادهایی است که در زندگی وی اتفاق می­افتد.

 

کیفیت زندگی در یک مفهوم وسیع به عنوان شادی قابل تعریف می­باشد. کیفیت زندگی معیار و اندازه ­گیری بهترین انرژی یا نیرو در فرد است، که این نیرو برای سازگاری موفقیت آمیز فرد با چالش­های موجوددر دنیای واقعی می­باشد. میلند در سال(۱۹۹۹)برای دستیابی به کیفیت زندگی ۴ طریق زیر را بیان نمود.

 

۱-از طریق خشنودی: چرا که این مضمون منعکس کننده تجربه­ی افراد و جنبه های عاطفی شخصیت آنان است .

 

۲-از طریق تعریف رضامندی: زیرا که این تعریف نشان دهنده شناخت یا ادراک فرد وانتقال دهنده­ی جنبه­ های منطقی و عقلانی است .

 

۳-از طریق توصیف نیازهای افراد: به دلیل آنکه برآورده شدن این نیاز ها فرد رابه یک زندگی خوب رهنمون می­نماید .

 

۴-از طریق تعریف ادراک خویشتن: چون این مفهوم توقعات شخصی و رشد فکری افراد را مشخص می­ کند.

 

نوردن فلت[۵](۱۹۹۱)کیفیت زندگی را به شکل خشنودی توصیف نمود .به نظر وی سنجش خشنودی افراد از طریق بررسی تجربه­ی افراد از میزان حصول ایشان به آ مال و آرزوهایشان انجام پذیر است (به نقل از نظری سعید،۱۳۸۰).

 

تاتارکیوسیز (۱۹۷۶) خشنودی را به عنوان یکی از انواع رضامندی ذکر کرد .وی خصوصیات زیررا برای تعریف و تشخیص احساس خشنودی در نظر گرفته است

 

۱-قالب و چهارچوب کامل و تمام داشتن: احساس خشنودی باید به طور کامل در تمامی جنبه-های احساسی به شکل آگاهانه و عمقی و نه به طور سطحی نفوذ نماید.

 

۲-بادوام و ثابت بودن: احساس خشنودی باید به طور ثابت در تمامی طول زندگی افراد پایدار و باقی بماند .بدین معنی که هر گاه از فرد سوال شود که آیا از زندگی خشنود است ؟همواره پاسخ وی مثبت باشد.

 

۳-عقلانی بودن: احساس خشنودی تنها نباید به شکل عاطفی باشد بلکه مهم است که این احساس با عناصر عقلانی و ادراکی نیز عجین شده باشد.

 

۴-فراگیر بودن: احساس خشنودی باید شامل تمامی جنبه­ های زندگی بوده و تنها به یک بخش آن محدود نباشد.

 

تعریف و توضیح تاتارکیوسیز این عقیده راکه فرد خشنود و خوشحال باید حداقل به اهداف مهم زندگی خود رسیده باشد بیان می­نماید (هنستد،[۶]۱۹۹۹).

 

در علوم اجتماعی تشخیص و تمایز مفهوم کیفیت زندگی از خشنودی(انعکاس دهنده احساسات و عواطف مثبت و منفی) و احساس رضایت(انعکاس دهنده جنبه شناختی یا ادراکی) از اهمیت وی‍ژه­ای برخوردار است. تشخیص و تمایز بین رضایت و خشنودی بسیار مهم می­باشد، زیرا هر کدام جنبه­ های متفاوتی را اندازه گیری می­ کند. برای مثال مطالعات کیفیت زندگی در افراد حاکی از این بوده که بزرگسالان مسن­تر نسبت به بزرگسالان جوان تر احساس خشنودی کمتر و رضایت بیشتری از زندگی داشتند و این مسئله خود می ­تواند حاکی از این امر باشد، که ارزیابی شناختی و ادراکی از زندگی به طور کلی با بالا رفتن سن افزایش می­یابد، در حالی که احساسات و عواطف در همین سنین کاهش می­یابند. در حیطه روانشناسی کیفیت زندگی به شکل رضامندی و یا میل به نیاز ها توصیف و تعریف می­شود (کوهپایه،۱۳۸۰).

 

Madline-[1]

 

Diener-[2]

 

 Diener -Biwas  & Diener-[3]

 

Smith  & Lucas  ,Suh-[4]

 

feltNorden-1

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:43:00 ب.ظ ]




لهمن و پوسترادو -معتقدند که در بررسی کیفیت زندگی باید هر دوجنبه ذهنی و عینی را مد نظر قرارداد.. ابعاد ذهنی شامل سلامت، امنیت، وضعیت مالی، ارتباطات اجتماعی، ارتباطات خانوادگی، فعالیت­های روزمره و تفریح و همچنین رضایت کلی از زندگی است. ابعاد عینی شامل تماس­های اجتماعی، ارتباطات خانوادگی، فعالیت­های روزمره و کفایت مالی است. مک داناد،به نقل از  مقدم طالمی، ۱۳۸۳) پنج حوزه برای کیفیت زندگی وجود دارد: سلامت و رفاه، ارتباطات بین فردی، حضور فرد در خانه و در جامعه، رشد فردی، مقام و منزلت و عزت نفس. اگر پنج معیار بالا را در نظر بگیریم حداقل سه مورد آنها وابسته به فرد می­باشد. و شاید تنها ارتباطات بین فردی و حضور فرد در خانه و در جامعه به نظر می­رسد که در حوزه خارجی قرار گیرد (آلین ،۲۰۰۰).

 

 

هر چند توافق کاملی برای آنچه که باید در بررسی کیفیت زندگی مد نظر قرار داد، وجود ندارد اما محققانی همچون پاین (۱۹۸۹)فهرست موارد ذیل را که در این زمینه مهم هستند،پیشنهاد کرده­اند:

 

-وضعیت شناختی (مثل اضطراب و افسردگی )

 

-عملکرد فیزیکی (مثل فعالیت، رفتارهای مراقبت از خود )

 

-علائم (که ممکن است با بیماری مانند درد یا ناشی از عوارض جانبی درمان مانند تهوع واستفراغ باشد).

 

-ارتباطات اجتماعی (مانند ارتباطات خانوادگی و زناشویی

 

-نقش­های اجتماعی (مانند مسئولیت شغلی، والد بودن، همسری )(مقدم طالمی به نقل از هورن[۵]-،۱۳۸۳).

 

الکساندر ویلمز معتقد است رفاه فیزیکی، روابط خوب با انسانها، فعالیت­های اجتماعی، تکامل شخصیتی ،تفریحات و سرگرمی­ها، امنیت و شرایط اقتصادی می­توانند ابعاد و جوانب مهم و کیفیت زندگی را تشکیل دهند (مولزان[۶]،۱۹۹۱) اندرسون و بود کهاردت [۷](۱۹۹۹)به نقل از دالکی [۸]و همکارانش می­نویسند: اجزا اصلی کیفیت زندگی بین همه افراد مشترک است ولی تاکیدی که افراد به اجزا ی مختلف دارند متفاوت می­باشد. در یک سری از تحقیقات انجام شده با هدف

 

 

تعریف اجزای کیفیت زندگی سیزده خصوصیت توسط پاسخ دهنده­گان مطرح شده که به صورت خلاصه و بر اسا س اهمیتشان شامل: عشق و عاطفه، احترام به خود و رضایت از خود، آرامش فکر و رضایت جنسی، انگیزش، پذیرش اجتماعی، موفقیت و رضایت شغلی، شخصیت، همکاری و مداخله در کارها، رفاه اقتصادی، بهداشت مناسب، تغییر و تحول، برتری،استقلال و خلوت می­باشد(اندرسون،۱۹۹۹).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ابعاد زیر گروه ها

 

 

 

سلامت جسمانی و مادی

 

 

    • سلامتی جسمانی و امنیت

 

  • سلامت و امنیت شخص

 

 

 

ارتباط با دیگران

 

 

    • ارتباط با همسر

 

    • داشتن فرزند و سرپرستی آنها

 

  • ارتباط با والدین ،خواهر و برادرها و سایر بستگان

 

 

 

فعالیت­های اجتماعی ،گروهی ،شهری

 

 

    • فعالیت در رابطه با کمک و ترغیب دیگران

 

  • فعالیت وابسته به حکومت ملی و منطقه­ای

 

 

 

 

 

تکامل و ترقی شخصیتی

 

 

    • تکامل فکری

 

    • درک و برنامه ریزی شخصی

 

    • نقش حرفه ای

 

  • حق ابتکار و بیان شخصی

 

 

 

 

 

 

 

تفریح

 

 

    • انجام فعالیت­های اجتماعی

 

    • فعالیت­ها ی تفریحی بصری و غیر فعال

 

  • فعالیت­های تفریحی  مشارکتی و فعال

 

 

 

جدول۳-۲ ابعاد کیفیت زندگی و عناصر تشکیل دهنده آن برا ساس نتایج تحقیقات اندرسون و بورد کهارت(۱۹۹۹( .(اقتباس ازمقدم طالمی،‌۱۳۸۳)

 

 

 

 

 

۱-بعد اجتماعی

 

بعد اجتماعی از جمله عوامل کلیدی در شکل دادن کیفیت زندگی است که تاثیر قابل توجهی بر احساسات اساساٌ اجتماعی  مردم دارد. این بعد در سطح میانه مورد سنجش قرار می­گیرد و شاخص­های آن تلفیقی از شاخص­های ذهنی و عینی کیفیت زندگی هستند. وظیفه یا کارکردی که یک شهروند می ­تواند در اجتماع برعهده بگیرد تأثیر مهمی بر کیفیت زندگی اش به جا می­گذارد. هرچه نقش و کارکرد شهروندان در امور اجتماعی بیشتر باشد کیفیت زندگی آنها افزایش می­یابد. بعد از استانداردهای شهروندی، دومین عامل تشکیل دهنده­ی بعد اجتماعی منزلت نقش افراد در جامعه است. منزلت نقشی با بهره گرفتن از «نظریه­ ویژگی­های پایگاهی »[۹] مورد بررسی قرار می­گیرد. بر طبق این نظریه هر ویژگی­ای که افراد در «گروه های مبتنی بر انجام وظیفه » [۱۰]از یکدیگر متمایز کند می ­تواند به عنوان عاملی در تفکیک پایگاه و منزلت نقشی افراد عمل کند(کرول[۱۱]، ۲۰۰۴) ویژگی­های پایگاهی با توجه به الگوهای فرهنگی و یا نوع کار در حال انجام تعیین می­شوند.

 

۲-بعد روانی

 

روانشناسان در اولین قدم برای مطالعه­ کیفیت زندگی خواهان بررسی نگرش فرد نسبت به زندگی می­باشند. بسیاری از نظریه پردازان بر میزان احساس سعادت فرد از زندگیش به عنوان عامل تعیین­کننده در نگرش فرد به زندگی تاکید کرده­اند. از جمله عوامل که به عنوان مشخصات تعریف کننده­ احساس سعادت یا خوشبختی  ارائه شده ­اند می­توان به معیار هایی نظیر دوست داشتن دیگران، لذت بردن از زندگی و یا شناخت خود اشاره کرد. اما تعریفی که داینر[۱۲](۲۰۰۰ ،ص۳۴) برای احساس سعادت ارائه می­دهد متضمن این است که افراد خودشان از زندگی خود یک ارزیابی مثبت داشته باشند. این تعریف ذهنی به اعتقاد وی تعریفی دموکراتیک و مردم محور است زیرا از خود فرد خواسته می­شود که زندگیش را ارزیابی کند و تشخیص دهد که آیا از زندگیش احساس خوشبختی می­ کند یا خیر . چنین تعریفی از یک زندگی خوب همان «احساس سعادت ذهنی »[۱۳]نامیده می­شود(د ینر،۲۰۰۰)

 

محققان زیادی در توصیف این احساس به ارزیابی مردم از زندگی خودشان توجه می­ کنند، ارزیابی که هم عاطفی و هم شناختی است. مسئله­ای که در ارتقاء احساس سعادت نقش بسیار مهمی دارد، نیازهاو میزان بر آورده شدن آنها در نزد افراد است. اولین کوشش­ها از جانب مازلو از منظری جامعه شناختی نسبت به مقوله نیازها صورت گرفت. بر اساس رهیافت­های روانشناختی تا زمانی که نیازهای انسان در یک اندازه ی مورد قبول برآورده نشود احساس سعادت انسان افزایش نخواهد یافت.

 

زیلر [۱۴](۱۹۷۴) در بررسی خود احساس سعادت را مستقیما با نیاز به احترام به خود درارتباط می­داند. و معتقد است احساس سعادت تا حد زیادی با ارزیابی فرد نسبت به بر آورده شدن این نیاز تعیین می­شود.

 

 

دیگر عامل تعیین کننده­ احساس سعادت، به زندگی خانوادگی فرد برمی­گردد کونو و ارلی [۱۵](۱۹۹۹) در مطالعه خود به این نتیجه رسیدندکه احساس سعادت و خوشحالی با ارزیابی که فرد نسبت به همسر و زندگی زناشویی اش دارد، همبستگی بالایی دارد. همچنین درمطالعه گلن و ویور (۱۹۷۹) مشخص شد که ازدواج موفقیت آمیز میزان احساس سعادت و خوشحالی فرد را تا حد زیادی افزایش می­دهد. در کنار احساس سعادت، برخی از محققان از احساس رضایت از زندگی در اجتماع نیز به عنوان عاملی موثر در بالا بردن کیفیت زندگی سخن گفته­اند(دینر ،۲۰۰۰) همچنین این عامل از جمله شاخص­های ذهنی در تعیین کیفیت زندگی می­باشد. تحقیقات نشان داده است که عدم رضایت از زندگی در اجتماع حتی تمایل به جابجایی به اجتماعی دیگر را موجب می­شود.

 

 

 

 

فیلکینز(۲۰۰۰)در بررسی مدل­های رضایت از زندگی، متغیر های مختلفی به عنوان عوامل تاثیر گذار بر رضایت از زندگی در اجتماع ذکر کرد .برای مثال، کاساردا و جانویتز [۱۶](۱۹۷۴)یک مدل نظامند تدوین کردند تا با بهره گرفتن از شاخص­های طول مدت اقامت، موقعیت اجتماعی و چرخه زندگی شخص، میزان پیوستگی به اجتماع را پیش بینی می­ کند. در این مدل، اجتماع به عنوان یک نظام پیچیده­ شبکه رفاقت و خویشاوندی و پیوند­های رسمی و غیر رسمی دیده می­شود. که ریشه در زندگی خانوادگی و فرایند­های اجتماعی شدن دارد و در نهایت میزان رضایت فرد از زندگی در اجتماع اش را مشخص می­ کند.

 

 

گودی(۱۹۷۷) در مطالعه خود دریافت که ابعاد اجتماعی در تعیین رضایت از زندگی در اجتماع اهمیت بیشتری دارند. وی برای تبیین رضایت از زندگی در اجتماع مقیاس بعد اجتماعی را طراحی کرد که اجزای آن عبارت بودند از: روابط گروه نخستین، مشارکت در اجتماع، التزام به اجتماع، قابلیت زندگی داشتن، همگنی، توزیع قدرت و احساس غرور به اجتماع. او همچنین خدمات ارائه شده از جانب شهرداری ­ها را در نظر مردم مورد ارزیابی قرار داد. نتیجه­گیری گودی حاکی از این مطلب بود «که شهروندان آن محله­هایی را بیش از سایر محله ها رضایت بخش تلقی می­ کنند که در آنها روابط از نوع گروه نخستین و قوی باشد، جایی که مردم در امور مدنی مشارکت کرده و به این کار افتخار کنند، جایی که فرایند­های تصمیم گیری به صورت همگانی و با مشارکت سایرین اجرا شوند، جایی که شهروندان همگن باشند و به اجتماع و حفظ آن اهمیت دهند.

 

 

براون (۱۹۹۳) دریافت که مهمترین عوامل مؤثر بر رضایت فرد از زندگی در اجتماع عوامل اقتصادی هستند. در تحلیل وی احساس رضایت بالا اززندگی با سطح بالایی اززندگی همراه است. که برداشتن یک درآمد کافی که خرید کالا و خدمات را میسر می­سازد مبتنی است. او فرض می­ کند که شغل ایده­آل و درآمد کافی عوامل کلیدی در تعیین رضایت از زندگی هستند. چهار متغیر رفتار اقتصادی که در تحلیل او وارد شده اند عبارتند از: اشتغال اولیه، رضایت ازشغل، رضایت ازدرآمدو خرید ازخارج اجتماع در مقابل خرید از داخل آن. در کنار متغیرهای فوق طول مدت اقامت، سن، مالکیت خانه، شدت آشنایی­ها و عضویت در سازمان­های محلی نیز در مدل وی از جمله عوامل تاثیرگذار بر سطح رضایت از زندگی می­باشد.

 

سلامت

 

سلامت از سوی مجامع معتبر بین المللی محور توسعه قلمداد شده است و بدون آن امکان ایجاد توسعه پایدار در کشورها وجود ندارد و سیاست­گذاران و مردم کشور­ها برای رسیدن به یک توسعه پایدار چاره­ای جز گذر از سلامت ندارند.

 

سازمان بهداشت جهانی (WHO) سلامت را رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی تعریف کرده و آن را تنها نبود بیماری نمی­داند. اگر به سلامت به عنوان نبود بیماری و معلولیت در آحاد مردم جامعه نگاه کنیم هرگز معنی فوق تحقق نخواهد یافت. ولی اگر سلامت را حالتی از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی بدانیم و انسان سالم را انسانی بدانیم که با توان بالای جسمی، ذهنی، روانی و عاطفی در بهترین شکل قادر به اداره زندگی خود می­باشد و سلامت را به عنوان منبعی برای زندگی مولّد فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تلقی کنیم، پی خواهیم برد که واقعاً بدون سلامت در تمام ابعاد آن، کشور­ها قادر نیستند به یک توسعه پایدار و همه­جانبه دست یابند (کوپر، ۱۹۹۱).

 

از سوی مجامع مختلف بین المللی برای سلامت ابعاد مختلفی قائل شده ­اند که انسان­ها را برای اداره زندگی و سلامت خود توانمند می­سازد.

 

پور اسلامی (۱۳۸۱) در واژه نامه ارتقای سلامت به نقل از سازمان بهداشت جهانی انسان سالم را انسانی معرفی می­ کند که: جسم او به حدی از استقامت، انعطاف پذیری و قدرت برخوردار است که می ­تواند زندگی روزمره فردی و اجتماعی را با شادابی و کارآیی لازم تا آخر عمر اداره کند و تنها نبودن بیماری نیست بلکه منظور داشتن توانمندی جسمانی برای اداره کار­های روزمره با رفاه کامل است. انسان سالم از توان روانی کافی برخوردار است و قادر به اتخاذ تصمیم­های درست در موقعیت­های مختلف زندگی به نفع خود و جامعه و واکنش صحیح و رشد­دهنده در مقابل شرایط محیطی است. انسان سالم یعنی داشتن توان عاطفی کافی برای برقراری روابط اجتماعی سالم با دیگران، به عبارت دیگر، داشتن ارتباطات توأم با همدلی و همکاری اخلاقی با دیگران به طور کلی سلامتی به مفهوم سازگاری کامل فرد با محیط اجتماعی و برخورداری از بهداشت جسمانی و روانی است.

 

 

 

 

 

۱- سلامت جسمی

 

سلامت جسمی در مفهومی ساده، به معنای نداشتن بیماری و نقص عضو و معلولیت است. فردی که از نظر جسمانی دارای آثار سلامتی، پرانرژی و سرحال باشد، فردی است تندرست و دارای سلامت جسمانی.

 

گلدبرگ و هیلر(۱۹۷۹) علائم نشان دهنده سلامت جسمانی را احساس سلامتی، پر­انرژی­بودن، تمرکز حواس در کار­ها و هوشیاری و سرحال­بودن معرفی کرده و علائم زیر را جزء نشانه­ های فقدان سلامتی برشمرده است: احساس ضعف و سستی، احساس بیماری، احساس سر درد، احساس سنگینی در سر، نگرانی از به­هم­خوردن حال در اماکن، احساس داغ و سرد شدن، عرق کردن زیاد، به خواب نرفتن مجدّد، کمبود خواب، خستگی بیش از حد و اضافه وزن (کاشف، ۱۳۸۵).

 

برخی از صاحبنظران سلامت عمومی را مترادف با تندرستی ، نیروی حیات و شور و شوق برای زندگی می­دانند.آردل[۱۷](۱۹۸۴) در ارتباط با سلامت و بهزیستی چنین تعریفی را ارائه کرده است: “بهزیستی یعنی رویکردی آگاهانه به منظور سلامتی روحی، روانی و جسمانی” و در این زمینه حرکت نقش اساسی را در تأمین سلامتی ایفا می­ کند. سلامت جسمانی انسان تحت تأثیر عوامل زیادی از جمله عوامل ارثی، محیط زیست، مراقبت­های پزشکی و بهداشتی و سبک زندگی قرار دارد. سبک زندگی به مجموعه خصوصیات، الگو­ها و عادات و ویژگی­های رفتاری و عملکردی انسان اطلاق می­شود که به عنوان یک بخش منظم از الگوی زندگی روزمره فردی می­باشد. برای مثال تغذیه، عادات خواب و استراحت، استعمال دخانیات و عادات فعالیت حرکتی (پوراسلامی، ۱۳۸۱).

 

۲ – سلامت روان

 

مفهوم سلامت روان در واقع جنبه­ای از سلامت عمومی است. سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان را چنین تعریف می کند:”حالت سلامتی کامل فیزیکی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی”.

 

در ارتباط با سلامت روان، به طور معمول احساس نگرانی و اضطراب نقطه شروع ناراحتی روانی است و تداوم آن موجب اختلال در کنش­های روانی، اجتماعی و جسمانی فرد می­شود.در شرایط عادی و معمولی برخی از اضطراب­ها، نگرانی­ها و ضربه­های روحی و روانی را می­توان نادیده گرفت اما گاه شدّت و پایداری این عوامل نامطلوب به حدی است که حتی فرد را از انجام کار­های روزمره باز­می­دارد. برخورداری از تعادل روانی به عوامل زیادی بستگی دارد که مهم­ترین آن­ها احساس امنیت،احساس ارزشمندی، کمبود اضطراب، کمبود میزان احساس گناه و وسواس­های بیهوده، رشد وجدان اخلاقی و انجام فعالیت­های تفریحی مناسب است (نجات و ایروانی، ۱۳۷۸).

 

اصطلاح سلامت روان، اصطلاحی است که از آن برای بیان و اظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده می­شود. هر فرهنگی بر­اساس معیار­های خاص خود به دنبال سلامت روان است. هدف هر جامعه این است که شرایطی را که سلامت اعضای جامعه را تضمین می­ کند، آماده نماید. منظور از سلامت روان، سلامت ابعاد خاصی از انسان مثل هوش، ذهن، حالت و فکر می­باشد. از طرف دیگر، سلامت روان روی سلامت جسمی هم تأثیر دارد. بسیاری از پژوهش­های اخیر مشخص کرده­اند که یک سری اختلال­های فیزیکی و جسمی به شرایط خاص روانی مرتبط هستند (کاشف، ۱۳۸۵).

 

سلامت روان حالت موفقیت آمیز یک کنش روانی است که نتایج آن فعالیت­های ثمربخش ، روابط رضایت­بخش با دیگران، توانایی سازگاری با تغییرات و کنار­آمدن با ناملایمات است. سلامت روان با بهزیستی شخصی و روابط خانوادگی و بین­فردی و ایفای­نقش در اجتماع رابطه تنگاتنگ دارد.

 

لوینسون[۱۸] و دیگران (۱۹۶۲) در تعریف سلامت روان می­نویسند: “سلامت روان عبارت است از کیفیت احساس فرد نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی و اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارند. چگونگی سازگاری وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن” (نوابی نژاد، ۱۳۷۳).

 

به اعتقاد کارل مننجر سلامت روان عبارت است از: سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان، به­گونه­ای که باعث شادی و برداشت مفید مؤثر به طور کامل شود.

 

کمپبل (۱۹۸۹) سلامت روان را احساس رضایت و بهبود روانی و تطابق کافی اجتماعی موازین مورد قبول هر جامعه تعریف کرده است (کاپلان و سادوک، ۱۳۷۵).

 

گینزبرگ (۱۹۹۱) سلامت روان را تسلط در ارتباط صحیح با محیط به ویژه در سه فضای مهم زندگی یعنی عشق، کار و تفریح تعریف می­ کند که همکاران گینزبرگ این تعریف را کامل تر نموده اند؛ استعداد یافتن و ادامه دادن کار، داشتن خانواده و ایجاد محیط خانوادگی خرسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصت­ها حداکثر تعادل و سلامت روان است (میلانی فر، ۱۳۷۴).

 

سلامت روان حالتی است که بیانگر سطح بالا و قابل قبولی از سازگاری و انطباق عاطفی و رفتاری می­باشد. به عبارت دیگر، فردی از سلامت روان برخوردار است که ضمن سازگاری به لحاظ هیجانی و رفتاری، دارای ثبات نسبی و حدّی از اعتدال باشد و از زندگی خود و بودن با دیگران احساس لذت و رضایت نماید. همچنین سلامت روان عبارت است از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقعیت­های اجتماعی و قدرت سازگاری با آن­ها، ارضای نیاز­های خویشتن به طور متعادل و شکوفایی استعداد­های فطری خویش. مفهوم سلامت روان در فرهنگ­های مختلف ممکن است تعابیر متفاوتی داشته باشد ولی نکته مهم آن است که با شناسایی ابعاد و عوامل مؤثر بر سلامت روان می­توان از شیوع اختلالات در هر مرحله­ای از زندگی پیشگیری کرد (نجات و ایروانی، ۱۳۷۸).

 

۳ – روابط اجتماعی

 

در نظر پارسونز، نظام اجتماعی عبارت است از ارتباطات اجتماعی بین خود و دیگری در یک موقعیت. روابط اجتماعی به ارتباط و وابستگی متقابل انسان­ها و جهت­گیری رفتاری آن­ها در جامعه اطلاق می­شود. ارتباط انسان­ها، سنگ­بنای جامعه انسانی است و بدون آن هرگز فرهنگ به­عنوان خصیصه جامعه پدید نمی­آید. ارتباط عبارت است از فنّ انتقال اطلاعات، افکار و رفتار­های انسانی از یک شخص به شخص دیگر(ساروخانی، ۱۳۶۵).

 

انسان موجودی اجتماعی است و نمی­تواند جز در میان جمع و براساس روابط صالح اجتماعی سیر کند.انسان چه در حال آسایش و راحتی و چه در بلا و سختی لازم است قدرت­های مادی و معنوی خود را روی هم بریزد و کلیه شئون زندگی خویش را در پرتوی روابط اجتماعی به سامان رساند. انسان در تعامل دائم با محیط اجتماعی است و عناصر آن پیوسته در جهت سازندگی یا ویرانگری شخصیت افراد به نحو اقتضا عمل می­ کنند. انسان در بستر اجتماع رشد می­ کند و به شدّت از آن تأثیر می­پذیرد، زیرا رابطه میان فرد و اجتماع رابطه­ای حقیقی است. به این صورت که میان فرد و اجتماع رابطه­ای برقرار می­شود که بر خواص و آثار فرد در اجتماع اثر گذارده و به طور طبیعی خواص اجتماع نیز بر فرد اثر می­گذارد.

 

انسان­هایی که از حیث اجتماعی دارای روابط خوب و سالمی با دیگران هستند، دارای تندرستی اجتماعی هستند. به عبارت دیگر، تندرستی اجتماعی به معنی رضایت داشتن، ارتباط اعتماد آمیز و تعامل خوب با دیگران است. در این زمینه برخورد منصفانه، عدالت خواهی، علاقه به دوستان و همنوعان بسیار از اهمیت برخوردار است. ایده تندرستی اجتماعی بیان کننده آن است که مردم همانند یک شبکه ارتباطی در تماس با هم هستند و در همه زمان­ها به هم نیاز دارند. یک شخص سالم اجتماعی، احساس می­ کند که به جامعه­اش تعلق دارد و در مقابل، از دست دادن علاقه به دوستان، آشنایان و همکاران و نیز از دست دادن توانایی مشارکت در تجربیات مطلوب با دیگران از علائم کاهش اجتماعی شدن در افراد می­باشد (ساروخانی، ۱۳۶۵).

 

داشتن روابط اجتماعی خوب، احساس خوشایندی از امکان ارضاء نیاز­ها و خواسته­ های انسان در ارتباط با دیگران به ارمغان می­آورد؛ رضایت در ابعاد خانواده، شغل و محیط کار، گروه­های اجتماعی، اقتصاد و سیاست که ترکیب این ابعاد رضایت اجتماعی را به وجود می آورد و در انسان­هایی که نیاز­های اولیه خود را از قبیل نیاز­های فیزیولوژیک و امنیت به دست آورده­اند، تأمین این نیاز و و تعلق به گروه، یا به عبارتی، داشتن روابط اجتماعی مناسب از اهمیت ویژهای برخوردار است (کاشف، ۱۳۸۵).

 

خانواده چیست ؟

 

تعریف خانواده درفرهنگهای مختلف، غالباٌمتفاوت است .

 

اداره سرشماری ایالات متحده(۱۹۹۱،صفحه ۵)تعریف وسیعی ازخانواده رابه شرح ذیل ارائه می­دهد:”خانواده گروهی است متشکل ازدویاچند نفرکه به یکی ازطرق تولد، ازدواج یافرزندخواندگی با یکدیگر مرتبط بوده وبا یکدیگر در یک منزل زندگی می­ کنند”.

 

درمجموع، خانواده هاباتوجه به عملکردهای اقتصادی، فیزیکی (جسمانی )،اجتماعی وعاطفی تعریف می­گردند.خانواده اساس رشد و تکامل وموجب ثبات وپایداری­اند. (به نقل از گلادینگ ،ترجمه بهاری و همکاران،۱۳۸۲).

 

خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی-فرهنگی[۱۹] تلقی می­شود که در کنار همه­ی خصوصیات دیگرش، دارای مجموعه قواعدی است و هر یک از اعضایش نیز نقش خاصی دارند .اعضای این سیستم با هم رابطه­ای عمیق و چند لایه دارند. در داخل این سیستم، حلقه­های عاطفی قدرتمند، پایدار و متقابلی را به هم گره زده است .اغلب اوقات اعضاء از طریق تولد یا ازدواج در این سیستم وارد می­شوند (نظری ،۱۳۸۶).

 

خانواده سیستم منحصر به فردی دارد که با روابط دوستی و روابط کاری متفاوت است. در همه­ی جوامع روایط زوجی ارزش زیادی دارند. همین عامل باعث می­ شودکه بیش از ۸۰%از افراد طلاق گرفته دوباره ازدواج کنند (گلدنبرگ،۲۰۰۰ ).

 

بر طبق سرشماری سال ۱۹۹۰ آمریکا نشان می­دهد که حدود ۵۶ درصد آمریکایی­های بالای ۱۵ سال ازدواج کرده اند و با همسرانشان زندگی می­ کنند، ۱۸ %طلاق گرفته اند و فقط ۲۶%ازدواج نکرده ­اند (نظری ،۱۳۸۶). بالتبع داشتن ازدواج­های متفاوت، تعداد خانواده­های تشکیل شده نیز متفاوت می­باشد.

 

Lehman &Postrado-2

 

MC Danad-[2]

 

-Alleyne-1

 

Payne–2

 

Horne-[5]

 

Molzahn-4

 

-Anderson &Burchhardt5

 

-Dalkey4

 

status characteristics theory (SCT)-[9]

 

take group-[10]

 

Correll-[11]

 

Diener-[12]

 

being-subjective well-[13]

 

Ziller-[14]

 

eyEarl & Konow-[15]

 

  Janowit  &  Kasarda-[16]

 

۱-Ardel

 

۱-Levinson

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:43:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم