اطلاع از ویژگی های کیفیت زندگی، می ­تواند ما را در شناسایی مقیاس­های آن یاری نماید این ویژگیها عبارتند از: چند بعدی بودن،‌ ذهنی بودن، پویا بودن (‌رستمی،‌۱۳۸۰).

 

 

الف) چند بعدی بودن

 

 

 کیفیت زندگی بر پایه ابعادی که ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند بنا شده است. از این رو می ­تواند کیفیت زندگی را در ابعاد زیادی اندازه گیری کرد به طورکلی سه بعد اساسی کیفیت زندگی مربوط به سلامت، ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی می­باشد که هر یک از آن به مجموعه های دیگری تقسیم می­شوند.

 

 

بعد جسمی : به دریافت فرد از توانایی­هایش درانجام فعالیت­ها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد اشاره می­ کند و می ­تواند در بردارنده مقیاس ­هایی مثل تحرک،‌ توان و انرژی، درد و ناراحتی خواب استراحت و ظرفیت توان کاری باشد.

 

 

بعد روانی: جنبه های روحی و احساس سلامت را مانند افسردگی، ترس،‌ عصبانیت،‌ خوشحالی و آرامش را در بر می­گیرد. بعضی زیررده ها ی این بعد عبارتند از تصویر از خود،‌ احساس مثبت،‌ احساس منفی ،‌ اعتقادات مذهبی،‌ فکر کردن،‌ و یادگیری،‌ حافظه و تمرکز حواس .

 

 

بعد اجتماعی : توانایی فرد در برقرار کردن ارتباط با اعضای خانواده،‌ همسایگان و سایر گروه­های اجتماعی، وضعیت شغلی،‌ شرایط اقتصادی کلی مربوط می­شود.

 

 

 

 

 

ب)ذهنی بودن

 

 

باتوجه به تعاریف، کیفیت زندگی به انتظارات،‌ احساسات،‌ اعتقادات ‌وپندارهای فرد بستگی دارد . از این رو ارزیابی شخص از سلامت یا خوب بودنش عامل کلیدی در مطالعات کیفیت زندگی می­باشد . اگر چه ارزیابی عینی در این مطالعات جایگاه مهمی برخوردار است، اما قضاوت خود فرد درباره اثر بیماری و درمان وشرایط سلامتی­اش بر کیفیت زندگی از اهمیت بیشتری برخوردار است. به عنوان مثال گروهی از مردم با وجود آنکه از یک یا چند بیماری مزمن رنج می­برند خودشان را سالم می­دانند. در صورتی که گروه دیگری با وجود آنکه همیشه نشان عینی از بیماری ندارند، خود را بیمار می­پندارند. به طور کلی می­توان گفت عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارت است از تفاوت درک شده بین آنچه هست و آنچه که ( از دیدگاه فرد )باید باشد. کیفیت زندگی تجسم تجارب زندگی در لحظه لحظه آن است. کیفیت زندگی تجربه شده نیست بلکه تجسم زندگی تجربه شده فرد در طول زمان می­باشد. کیفیت زندگی فرایند منطقی و یک مفهوم استوار بر پایه فرهنگ می­باشد که خلاصه­ای از ارزش­ها، عقاید، سمبول­ها و تجارب شکل گرفته شده آن فرهنگ می­باشد. و راهی برای شناخت و فهم شرایط و تجارب انسان در زندگی فراهم می­ کند (مادلین[۱]،۱۹۹۴).

 

 

 

با این حال ماهیت ذهنی کیفیت زندگی، باعث می­شود که اعتبار و روایی فرهنگی آن، موضوعی چالش­انگیز شود (آشتیانی و آشتیانی، ۱۳۸۲).

 

ج) پویا بودن

 

 

با توجه به این تعریف که « کیفیت زندگی دارای ساختاری وابسته به زمان که متأثر از تجربه شخص و درک او از زندگی می­باشد، و با تغییر زمان تغییر می­ کند » در می­یابیم که پویایی کیفیت زندگی از این رو است که با تغییر زمان تغییر می­ کند و به تغییرات فرد و محیط او بستگی دارد و این مشخصه در یک مطالعه طولی به خوبی قابل مشاهده است.

 

شادمانی ذهنی و رابطه آن با کیفیت زندگی

 

شادمانی ذهنی اشاره دارد به اینکه مردم زندگی خود راچگونه ارزیابی می­ کنند و شامل متغیر­هایی از قبیل رضایت از زندگی، رضایت از وضعیت زناشویی، رضایت از کار، فقدان افسردگی، اضطراب و وجود عواطف و خلقیات مثبت می­شود. ارزیابی شخص از خود ممکن است به شکل شناختی باشد ، مثلاهنگامی که شخص به طور کلی در مورد رضایت از زندگی خود یا جنبه­هایی از زندگی مانند تفریحات به قضاوت آگاهانه می­نشیند، ممکن است ارزیابی شخص به شکل عاطفی نیز باشد (تجربه هیجانات و خلقیات ناخوشایند و خوشایند مردم در مواجه با زندگی خود ). بنابراین گفته می­شود اگر شخص رضایت از زندگی و غالباًخوشی را تجربه کند دارای شادمانی ذهنی بالا و برعکس اگر از زندگی خود ناراضی است هیجانات پیوسته منفی مانند خشم و اضطراب را احساس نماید دارای شادمانی ذهنی پایینی است .

 

 

چندین ویزگی اساسی در مطالعه شادمانی ذهنی وجود دارد (دینر[۲]،۱۹۸۴).اولا کل دامنه بهزیستی از زجر و عذاب تا وجد و شعف را در برمی­گیرد و صرفاٌ به حالات نامطلوبی مثل افسردگی یاناامیدی محدودنمی­شود .دوما شادمانی بر حسب تجربه­ی درونی هرشخص تعریف شده است. اگر شخصی فکر می­ کند که زندگی­اش خوب پیش می­رود بنابراین در درون این چارچوب زندگی اوخوب پیش می­رود. پس در حوزه­ شادمانی ذهنی دیدگاه شخص درمورد بهزیستی­اش از اهمیت برجسته­ای برخوردار است. ویژگی نهایی شادمانی ذهنی این است که این سازه صرفا به خلقیات زودگذر نمی­پردازد بلکه بر حالات بلندمدت­تر تکیه دارد. به هر حال ممکن است آنچه که در یک لحظه غالباً منجربه شادمانی می­شود ممکن است همان چیزی نباشد که دربلند مدت هم شادمانی را موجب می­شود(مظفری،۱۳۸۲).

 

شادمانی ذهنی، ساختار و مؤلفه­ها

 

شادمانی ذهنی سه مولفه اولیه دارد: رضایت از زندگی، عاطفه خوشایند و عاطفه ناخوشایند.که هریک ازاین سه مولفه مهم می ­تواند به نوبت به تقسیمات فرعی تجزیه شود. رضایت کلی می ­تواند به رضایت از حوزه­های گوناگون زندگی از قبیل تفریحات، عشق، ازدواج ،دوستان و…تقسیم شود و هر کدام ازاین حوزه­ها را می­توان به رخساره­های کوچکتری تقسیم نمود. عاطفه خوشایند می­تواندبه هیجانات ویژه ای از قبیل لذت ،محبت و غرور تقسیم شود و عاطفه ناخوشایند می ­تواند به هیجانات و خلقیات ویژه ای از قبیل، شرم، گناه ،غمگینی، خشم و اضطراب تقسیم شود (دینر و بیواس- دینر[۳]،۲۰۰۰).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول۲-۲ :مولفه­های شادمانی ذهنی (دینر، سو، لوکاس و اسمیت[۴] ،۱۹۹۹).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حوزه های  رضایت رضایت از زندگی عاطفه ناخوشایند عاطفه خوشایند
کار میل به تغییر زندگی گناه و شرم لذت
خانواده رضایت از زندگی مادی غمگینی شعف
تفریحات   اضطراب و نگرانی خرسندی
سلامت رضایت از گذشته خشم غرور
سرمایه رضایت از آینده تنش محبت
خویشتن نظر دیگران درمورد شخص افسردگی شادمانی
گروه شخص   حسرت وجد

 

 

 

خلقیات و هیجانات که روی هم عاطفه نامیده می­شوند نشان دهنده ارزیابی­های جاری شخص ازرویدادهایی است که در زندگی وی اتفاق می­افتد.

 

کیفیت زندگی در یک مفهوم وسیع به عنوان شادی قابل تعریف می­باشد. کیفیت زندگی معیار و اندازه ­گیری بهترین انرژی یا نیرو در فرد است، که این نیرو برای سازگاری موفقیت آمیز فرد با چالش­های موجوددر دنیای واقعی می­باشد. میلند در سال(۱۹۹۹)برای دستیابی به کیفیت زندگی ۴ طریق زیر را بیان نمود.

 

۱-از طریق خشنودی: چرا که این مضمون منعکس کننده تجربه­ی افراد و جنبه های عاطفی شخصیت آنان است .

 

۲-از طریق تعریف رضامندی: زیرا که این تعریف نشان دهنده شناخت یا ادراک فرد وانتقال دهنده­ی جنبه­ های منطقی و عقلانی است .

 

۳-از طریق توصیف نیازهای افراد: به دلیل آنکه برآورده شدن این نیاز ها فرد رابه یک زندگی خوب رهنمون می­نماید .

 

۴-از طریق تعریف ادراک خویشتن: چون این مفهوم توقعات شخصی و رشد فکری افراد را مشخص می­ کند.

 

نوردن فلت[۵](۱۹۹۱)کیفیت زندگی را به شکل خشنودی توصیف نمود .به نظر وی سنجش خشنودی افراد از طریق بررسی تجربه­ی افراد از میزان حصول ایشان به آ مال و آرزوهایشان انجام پذیر است (به نقل از نظری سعید،۱۳۸۰).

 

تاتارکیوسیز (۱۹۷۶) خشنودی را به عنوان یکی از انواع رضامندی ذکر کرد .وی خصوصیات زیررا برای تعریف و تشخیص احساس خشنودی در نظر گرفته است

 

۱-قالب و چهارچوب کامل و تمام داشتن: احساس خشنودی باید به طور کامل در تمامی جنبه-های احساسی به شکل آگاهانه و عمقی و نه به طور سطحی نفوذ نماید.

 

۲-بادوام و ثابت بودن: احساس خشنودی باید به طور ثابت در تمامی طول زندگی افراد پایدار و باقی بماند .بدین معنی که هر گاه از فرد سوال شود که آیا از زندگی خشنود است ؟همواره پاسخ وی مثبت باشد.

 

۳-عقلانی بودن: احساس خشنودی تنها نباید به شکل عاطفی باشد بلکه مهم است که این احساس با عناصر عقلانی و ادراکی نیز عجین شده باشد.

 

۴-فراگیر بودن: احساس خشنودی باید شامل تمامی جنبه­ های زندگی بوده و تنها به یک بخش آن محدود نباشد.

 

تعریف و توضیح تاتارکیوسیز این عقیده راکه فرد خشنود و خوشحال باید حداقل به اهداف مهم زندگی خود رسیده باشد بیان می­نماید (هنستد،[۶]۱۹۹۹).

 

در علوم اجتماعی تشخیص و تمایز مفهوم کیفیت زندگی از خشنودی(انعکاس دهنده احساسات و عواطف مثبت و منفی) و احساس رضایت(انعکاس دهنده جنبه شناختی یا ادراکی) از اهمیت وی‍ژه­ای برخوردار است. تشخیص و تمایز بین رضایت و خشنودی بسیار مهم می­باشد، زیرا هر کدام جنبه­ های متفاوتی را اندازه گیری می­ کند. برای مثال مطالعات کیفیت زندگی در افراد حاکی از این بوده که بزرگسالان مسن­تر نسبت به بزرگسالان جوان تر احساس خشنودی کمتر و رضایت بیشتری از زندگی داشتند و این مسئله خود می ­تواند حاکی از این امر باشد، که ارزیابی شناختی و ادراکی از زندگی به طور کلی با بالا رفتن سن افزایش می­یابد، در حالی که احساسات و عواطف در همین سنین کاهش می­یابند. در حیطه روانشناسی کیفیت زندگی به شکل رضامندی و یا میل به نیاز ها توصیف و تعریف می­شود (کوهپایه،۱۳۸۰).

 

Madline-[1]

 

Diener-[2]

 

 Diener -Biwas  & Diener-[3]

 

Smith  & Lucas  ,Suh-[4]

 

feltNorden-1

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...