کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



آیا موارد ذکر شده در قانون آیین دادرسی کیفری در خصوص بازداشت موقت منطبق با موازین شرعی است؟
آیا صدور قرار بازداشت موقت برای دادرسی در تمامی جرائم الزامی است یا اختیاری؟
پایان نامه
در صورت تبرئه متهم، آیا راه جبران خسارت برای متهم وجود دارد؟
۱-۶- فرضیه ‏های تحقیق
دستور توقیف متهم قبل از محاکمه در برخی از جرائم، توسط معصومین و شارع مقدس صادر گردیده است مانند دستور پیامبر اکرم (ص) مبنی بر بازداشت شخصی که متهم به قتل بود.
برخی از موارد ذکر شده در قانون در زمینه صدور قرار بازداشت موقت، در شرع بدان تصریح شده است مانند بازداشت متهم به قتل و برخی دیگر بنا به برخی از مصالح از جمله برقراری امنیت صادر گردیده است.
صدور قرار بازداشت موقت در برخی موارد (موارد ماده ۳۲ آدک) اجباری است و در برخی از موارد (موارد ماده ۳۵ آدک) اختیاری است.
با توجه به سکوت مقنن، علی الظاهر راهی برای جبران خسارت متهمی که در بازداشت به سر می برده است و حکم برائت وی صادر گردیده است معین نگردیده است.
فصل دوم:
مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱- تعاریف بازداشت موقت
بازداشت در لغت به معنای منع ,ممانعت,جلوگیری,توقیف و حبس آمده (معین ۱۳۷۵,۴۵۴:(۹، در اصطلاح بازداشت به معنی سلب موقت آزادی تن یا مال اشخاص به دلایل قانونی و به دستور مقام صلاحیتدار است بازداشت به معنی حبس نیست چون حبس شخص به صورت قانونی و در زمان مشخص و به حکم نهایی و قطعی دادگاه به عمل می آید (ایمانی۱۳۸۲,۸۷).
بازداشت در نظام حقوقی ایران به این شرح آمده است در توقیف نگاه داشتن متهم در تمام یا قسمتی از جریان تحقیقات مقدماتی است که امکان دارد تا خاتمه دادرسی و صدور حکم نهایی و شروع به اجرای آن ادامه یابد (آخوندی ۱۵۴,۱۳۸۴).
۲-۲- تاریخچه شکل گیری بازداشت موقت در اسلام
برای اینکه نظر اسلام و تاریخچه شکل گیری بازداشت موقت در فقه و اسلام را بررسی نمود باید به تاریخچه شکل گیری زندان در دین مبین اسلام رجوع نمود زیرا همانطور که در مباحث آتی بیان خواهد شد، فقها بازداشت موقت را یکی از انواع زندان ها می دانند. پس ابتدا نگاهی به تاریخچه زندان خواهیم نمود.
لازم به ذکر است که زندان در اسلام، به عنوان مجازاتی اصلی مطرح نیست؛ موارد مجازات زندان در نظام کیفری اسلام به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد و نگاهی گذرا به دیدگاه‌های عالمان اسلامی، بیانگر آن است که آنان به مجازات‌هایی که در سیستم‌های عدالت کیفری به عنوان «مجازات‌های سالب آزادی» مطرحند، به دیدۀ منفی می‌نگرند و آن را نادرست می‌دانند. آنان امروزه علاوه بر معایب متعدد این مجازات‌ها برای جامعه و‌شخصیت بزهکار، از زندان به عنوان «دانشگاه جرم» نام می‌برند. توجه به دیدگاه علما در این زمینه مبیّن این موضوع است که غالب قریب به اتفاق این موارد، تنها به عنوان بازداشت‌های احتیاطی و به ویژه بازداشت موقت تا تکمیل تحقیقات مطرح است به عبارت دیگر مواردی که در شارع مقدس بعنوان بازداشت موقت و بازداشت احتیاطی ذکر گردیده است را فقها بعنوان زندان و حبس از آن یاد نموده اند.
برخی فقها بیان نموده اند در قوانین جزایی اسلام، مسلما مجازاتی به عنوان حبس- اعم از تأدیبی و احتیاطی- وجود دارد و کسی که بر فقه اسلامی اشراف داشته باشد، به این مطلب اذعان می‌کند. اسناد تاریخی، گویای اعمال مجازات زندان نسبت به برخی مجرمان و متهم ان در زمان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله، امیر المؤمنین علیه السّلام و خلفا می‌باشد؛ هرچند در زمان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مکان خاصی به نام زندان وجود نداشت و مجرم یا متهم در مسجد یا خانه‌های نزدیک آن، زندانی می‌شد. امام علی علیه السّلام نخستین کسی بود که مکانی را به عنوان زندان ساخت و خلفای پیش از او، مجرم را در دهلیزها و چاه‌های کم‌عمق زندانی می‌کردند (طبسی ۱۳۸۰، ۲۸).
در زبان عربی واژه‌های زیاد و گوناگونی به معنی و مفهوم «زندان» دلالت دارند. مانند واژه‌های سجن، حبس، وقف، و ایقاف، حصر، اثبات، اقرار، امساک، و مانند اینها، لکن مشهورترین آنها همان دو واژۀ نخستین یعنی «سجن» و «حبس» می‌باشند، روی همین جهت است اینک برخی از سخنان دانشمندان دانش لغت‌شناسی را دربارۀ مفهوم این دو واژه نقل می‌کنیم:
راغب در کتاب مفردات بیان نموده است:«السّجن: در زندان نگه داشتن. واژۀ سجن به همین معنی در این آیه هم با فتحه و هم با کسرۀ سین خوانده شده است: «رب السّجن أحبّ إلیّ …»‌پروردگارا زندان برای من دوست‌داشتنی‌تر از آن چیزی است که مرا به آن فرا می‌خوانند. واژۀ سجن به همان معنی در این دو آیه نیز بکار رفته است: «لَیَسْجُنُنَّهُ حَتّٰی حینٍ»، «وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیٰان» (راغب اصفهانی ۱۴۱۲، ۲۱۶).
در جایی دیگر گفته شده است: «الحبس: مانع شدن از آمد و شد، چنانکه خداوند متعال فرموده:«تَحْبسُونَهُمٰا منْ بَعْد الصَّلٰاه …» یعنی بعد از نماز از آمد و شد آن دو نفر وصی و شاهد مانع شوید تا سوگند یاد کنند که …و نیز حبس به معنای محلی که آب را در خود نگه می‌دارد، یعنی آب انبار هم گفته شده است» (راغب اصفهانی ۱۴۱۲، ۲۱۶).
صاحب صحاح اللّغه بیان نموده است که سجن با کسرۀ سین: زندان، السّجن با فتحۀ سین مصدر و بمعنای زندانی کردن می‌باشد. سجنه نیز بمعنای حبسه است. یعنی او را بازداشت کرد.».در جایی دیگر بیان شده است «حبس: ضد تخلیه و گشودگی است. حبس و احتباس هر دو به یک معنی هستند و احتبس بمعنی خود را حبس نمود این واژه هم متعدی استعمال می‌شود و هم غیر متعدی.تحبّس علی کذا، یعنی خود را به آن امر مقید و پای‌بند ساخت» (جوهری۱۴۱۰، ۲۱۳۳).
صاحب کتاب قاموس اظهار داشته است که «سجنه: او را حبس کرد، سجن الهمّ: اندوه خود را پنهان نمود. سجن با کسرۀ سین: محبس و زندان، صاحب و مسئول آن را نیز سجّان- زندان‌بان- گویند، چنانکه سجین [بر وزن جنین] شخص زندانی را گویند.» در ادامه بیان نموده است: «حبس: بازداشت کردن. محبس محل بازداشت و بازداشتگاه گفته می‌شود: حبسه، یحبسه: او را بازداشت کرد، او را بازداشت می‌کند» (قرشی۱۴۱۲، ۸۲۴).
نویسنده کتاب لسان العرب بیان داشته است: «السّجن: زندان. السّجن با فتحۀ سین مصدر است به معنای زندانی کردن.سجنه: او را زندانی کرد. سجّان: صاحب و مسئول زندان، زندانبان. سجین:شخص زندانی، (در سجین مؤنث و مذکر فرقی ندارند، هم به مرد زندانی سجین گفته می‌شود و هم به زن زندانی، و در آخر آن هاء تأنیث آورده نمی‌شود.» در ادامه بیان داشته است که :«حبس، احتبس و حبسه، همه بمعنای جلوگیری کردن و بازداشتن هستند.حبس ضد تخلیه و گشودگی است. احتبسه: او را بازداشت نمود، احتبس بنفسه: خود را مقید و پای‌بند گردانید، این واژه هم متعدی و هم غیر متعدّی استعمال می‌شود…. حبس، محبسه، محبس: اسم مکان و محل هستند و معنای بازداشتگاه می‌دهند» (ابن منظور ۱۴۱۴، ۴۴).
از مجموع آنچه که گفته شد چنین بدست می‌آید که مفاد و مفهوم دو واژۀ سجن و حبس عبارتست از: محدود ساختن کسی و منع او از آمد و شد آزاد و تصرفات آزادانه. بنابراین در مکان آن ویژگی خاصی شرط نمی‌باشد و وجود برخی امکانات و یا عدم آن تأثیری در تحقق این نامگذاری ندارد، شرط عمده اینست که شخص زندانی از آمد و شد آزاد ممنوع و مقید باشد.
در کتاب خطط مقریزی بیان شده است: زندان از نظر شرع، محبوس کردن در یک مکان تنگ نمی‌باشد، بلکه‌ عبارتست از اینکه شخص بازداشت شود و از تصرف‌های خودخواه و آزادانه ممنوع گردد، این بازداشت چه در خانه‌ای باشد و چه در مسجدی، و چه از این طریق که شخص مورد نظر را زیر سرپرستی اجباری خود درآورد، و یا اینکه وکیل و مأموری را بر او بگمارند که در همه جا با او باشد و از او جدا نشود. به همین سبب است که رسول خدا (ص) زندانی را اسیر نامیده است. چنانکه ابو داود و ابن ماجه از هرماس بن حبیب، و او از پدرش، روایت کرده‌اند، که پدر هرماس گفت:شخصی را که به من بدهکار بود نزد رسول خدا (ص) بردم «و از او شکایت کردم»، پیامبر به من فرمود: او را به همراه خود نگه‌دار و از او جدا نشو! سپس آن حضرت افزود: ای برادر تمیمی تصمیم داری با اسیرت چه‌کار کنی؟و در کتاب سنن ابن ماجه چنین آمده است که رسول خدا(ص) بعد از آنکه به من دستور داد که بدهکارم را با خود بازداشت کنم، در پایان روز بر من گذر کرده و فرمود: اسیرت چه‌کار کرد، ای برادر تمیمی؟ (مقریزی بی تا، ۹۹)
در عصر پیامبر اسلام این را زندان می‌نامیدند، در زمان ابو بکر نیز چنین بود، در آن زمان محبس معیّنی برای زندانی کردن مجرم آماده نشده بود. لکن در زمان حکومت عمر کشور گسترش یافت و ملّت افزون شدند، از اینروی عمر در مکه خانه‌ای را از صفوان بن امیه به مبلغ چهار هزار درهم خریداری و آن را زندان قرار داد، و مجرمان را در آنجا حبس می‌کرد.با توجه به این مسائل است که علماء در اینکه آیا باید جای بخصوصی به عنوان زندان وجود داشته باشد یا نه، اختلاف نظر پیدا کرده‌اند و دو دسته شده‌اند. آن دسته که به عدم لزوم آن قائلند به این مسأله احتجاج و استناد می‌کنند که چنین چیزی نه در عصر رسول خدا (ص) وجود داشته و نه در زمان خلیفۀ بعد از او.در آن زمان زندانی را در جای خاصی زندانی نمی‌کردند، بلکه او را بازداشت نموده و در هر جا که شد نگه می‌داشتند، و یا بر او مأمور و نگهبان می‌گماشتند که این کار «ترسیم» نامیده می‌شد، و یا اینکه شخص طلبکار غلام خود را بر او می‌گماشت که از او جدا نشود. اما آن دسته که به لزوم ایجاد زندان معیّن قائلند، آنان نیز به روش عمر بن‌خطاب استناد کرده‌اند. در زمان شخص رسول خدا (ص)، ابوبکر، عمر، عثمان و علی (ع)، سنت و شیوه بر این استوار بود، که کسی را برای دین و قرض زندانی نمی‌کردند، طلبکار را بر او می‌گماشتند. نخستین کسی که برای دین زندانی کرد، شریح قاضی بود (منتظری ۱۴۰۹، ۳۰: ۴).
در کتاب تراتیب الإداریّه آمده است که «امام ابو عبد اللّه فرزند فرج، مولای ابن طلّاع در کتاب أقضیه (قضاوتها) گفته: دانشمندان اختلاف دارند در اینکه آیا رسول خدا (ص) و ابو بکر هیچ‌گاه کسی را زندانی کردند یا نه؟ برخی از آنان گفته‌اند رسول خدا (ص) زندان نداشت و هیچ‌گاه کسی را زندان نکرد، اما برخی دیگر گفته‌اند در مدینه متهم ی را به زندان انداخت. این مطلب را عبد الرّزاق و نسائی در کتابهایشان از «بهز بن حکیم» از پدرش و از جدش، روایت کرده‌اند. ابو داود نیز در کتاب خود از بهز بن حکیم این را نقل کرده است که جدش گفته: رسول خدا (ص) گروهی از خویشان مرا در رابطه با یک اتهام خون، حبس کرد … در کتاب بدائع السلک قاضی ابن ازرق به نقل از ابن فرحون و او از ابن قیم جوزیه، آورده است: حبس شرعی این نیست که آدم را در یک جای تنگ زندانی کنند، بلکه بازداشت شخص و منع او از تصرف می‌باشد، چه در یک خانه باشد و چه در مسجد، و چه آنکه بستانکار را بر او بگمارند، و به همین جهت بود که پیامبر اسلام (ص) این نوع زندانی را اسیر نامید» (کتانی بی تا، ۲۹۵)‌.
درخصوص تاریخچه شکل گیری اول زندان در اسلام اقوال مختلفی وجود دارد . در مسند زید روایتی از حضرت علی (ع) نقل شده است که زندانی ساخت و نام آن را «نافع» گذاشت سپس زندان دیگری ساخت و اسم آن را «مخیّس» گذاشت. در کتاب غارات از سابق بربری مثل همین روایت نقل شده و گفته است خود، آن زندان را دیده و شنیده است که حضرت علی (ع) تکرار می‌کرده است: پس از نافع، مخیّس را ساختم. چنان که اهل لغت مانند ابن اثیر در نهایه، ابن منظور در لسان العرب، فیروزآبادی در قاموس اللغه، زمخشری در فائق و دیگران در مادۀ «خیس» بدین مطلب پرداخته‌اند.سیوطی در کتاب الوسائل الی مسامره الاوائل ساختن زندان را در اسلام به حضرت علی (ع) نسبت داده است، چنان که در کتاب تراتیب الاداریه این مطلب از احمد بن شلبی در اتحاف الرواه بمسلسل القضاه نقل شده است. خفاجی نیز در شفاء الغلیل گفته است در زمان حضرت رسول و ابوبکر و عثمان زندان نبود و در اسلام، علی (ع) اوّلین کسی بود که زندان ساخت و ابن همام در شرح فتح القدیر و عطیه مصطفی در نظم الحکم بمصر به همین صورت نقل کرده‌اند، چنان که ابن حزم در محلّی گفته است: خلافی نیست در این که در زمان پیامبر زندان وجود نداشته است. ولی از بعضی دیگر مانند رضوان شافعی در الجنایات المتحده و شوکانی در نیل الاوطار برمی‌آید که وجود داشته است (طبسی ۱۳۸۱، ۶۱۳).
در روایات آمده است که از علی (ع) روایت شده: آن حضرت زندانی ساخت و آن را «نافع» نامید.سپس تصمیم گرفت آن را خراب کند و زندان دیگری بسازدو آن را مخیّس نامید. آن حضرت رجز می‌خواند و می‌گفت: آیا مرا زیرک و هوشیار نمی‌دانی- که پس از نافع، مخیّس را ساختم. در حدیثی دیگر از سابق بربری آمده است که گفت: … زندان را من دیدم. آن زندان از نی بود، مردم آن را سوراخ می‌کردند و بیرون می‌آمدند. از این رو، علی (ع) آن را از گچ و آجر ساخت.سابق گوید: شنیدم که آن حضرت می‌گفت: آیا مرا زیرک و هوشیار نمی‌دانی که به جای نافع، مخیّس را ساختم (مجلسی ۱۴۱۰، ۴۲۰: ۳۴).
ابن اثیر گوید در حدیث علی(ع) آمده است: آن حضرت زندانی ساخت و نام آن را «مخیّس» گذاشت و گفت: پس از «نافع»، «مخیّس» را ساختم، خانه‌ای محکم و امینی زیرک. نافع، اسم زندانی بوده که حضرت آن را از نی ساخته بوده است. بعضی از زندانیان از آن فرار می‌کردند پس حضرت این زندان را از گل‌ولای می‌سازد و «مخیّس» نام می‌گذارد .«مخیّس» را می‌شود مفتوح و یا مکسور خواند. گفته می‌شود: «خاس الشی‌ء» یعنی فاسد شد و تغییر کرد و «تخییس» یعنی به خواری افکندن و انسان در زندان به خواری می‌افتد؛ یعنی ذلیل و پست می‌شود. اگر مخیّس به فتح «یا» خوانده شود اسم مکان است؛ یعنی جای خوار کردن و اگر به کسر یا خوانده شود اسم فاعل باب تفعیل است و راجع به معاویه است که به حسین بن علی نوشت: «إنّی لم أکسک و لم أخسک؛ من تو را ذلیل نکردم یا با تو خلف وعده نکردم». (طوسی ۱۴۰۰، ۹۲: ۲).
یکی از نویسندگان مصر در خصوص زندان و بازداشتگاه در صدر اسلام بیان می دارد که زندان به گونه‌ای که اکنون می‌بینی، یعنی متهم در جای تنگی نگهداری شود، نبوده است. در زمان پیامبر و ابو بکر چنین چیزی نبوده، بلکه بدین صورت بوده که جلوی شخص را می‌گرفتند که نتواند کاری انجام دهد و یا با دیگران اختلاط داشته باشد. شاکی یا وکیل او، متهم را در خانه یا مسجدی نگه می‌داشتند و او را رها نمی‌کردند که اسم این کار «ترسیم» است و پیامبر دستور داد که طلبکار ملازم بدهکار باشد و او را رها نکند … امّا اسیران در حظیرۀ مسجد جامع زندانی می‌شدند. وقتی در زمان عمر، رعیت فزونی یافت زندان به وجود آمد که مجرم در آن زندانی شود و عمر خانه‌ای در مکه از صفوان به مبلغ چهار هزار درهم خرید و آن را زندان قرار داد و مجرمان را در آن زندانی کرد (منتظری ۱۴۰۹، ۳۰ :۴).
هرچند که برخی روایات واقوال بیان شده در خصوص زندان بود ولی بانگاهی به این روایات و سخنان می توان فهمید که در گذشته زندان هم برای زندانیان ساخته شده است و هم برای متهم ین به عبارت دیگر ساختمان زندان و بازداشتگاه یکی بوده است و به صورت امروزی که محل بازداشتگاه متهمین و زندان محکومین از هم مجزاست نبوده است.
۲-۳- اقسام زندان در اسلام
در اسلام زندان با توجه به عوامل و انگیزه‌های گوناگونی که موجب جای گرفتن افراد زندانی در آن می‌گردد، به چند قسم تقسیم شده است که در این قسمت سعی شده است با تفحص در متون روائی و فقهی به آنان اشاره داشته باشیم. با جستجو در آثار فقها برای زندان، چهار قسم بیان شده است که عبارتند از: زندان احتیاطی (بازداشت موقت)، زندان اکتشافی، زندان حقوقی و زندان جنائی.
زندان احتیاطی یا بازداشت موقت عبارت از اینست که فرد متهم پیش از اثبات جرم او بعنوان موقت در زندان بماند و تحت نظر قرار بگیرد. و این در حالی است که احتمال هست که جرمی برای او ثابت نشود، و او از اتهام تبرئه شود. زندان نسبت به چنین فردی، جنبۀ کیفری ندارد، بلکه صرفاً از باب ‌احتیاط و برای جلوگیری از گریختن احتمالی او در حین تحقیقات و یا به منظور اینکه نتواند بر مجاری تحقیقات قضائی تأثیر نامطلوب بگذارد، زندانی می‌شود.از اینرو باید با او بگونه‌ای رفتار شود که از اشخاص به زندان محکوم شده و مجرم، متمایز باشد (وائلی ۱۴۰۷،۱۰۲).
در کتاب «الطرق الحکمیه» چنین آمده است: از جمله موارد دعاوی در دادگاهها اینست که شخص متهم مجهول الحال باشد و نیکوکارگی و بدکارگی او ثابت نشده باشد، چنین متهم ی نیز برای انجام تحقیقات درباره او و کشف حقیقت زندانی می‌شود. این مطلب در نزد همگی علماء اسلام ثابت و مورد قبول است. بیشترین پیشوایان فقه و حدیث نیز بر این مطلب تصریح کرده‌اند که والی و قاضی می‌تواند چنین کسی را حبس کند. از جمله مالک، ابوحنیفه، احمد بن حنبل و پیروان اینان به این مطلب تصریح کرده‌اند. امام احمد حنبل گفته است: رسول خدا (ص) در مورد اتهامی یک شخص را زندانی کرد. احمد سپس افزوده است که این کار برای اینست که حقیقت قضیه برای قاضی آشکار شود ….(ابن قیم جوزیه بی تا، ۷۸).
از نمونه‌ها و مثال های این نوع زندان مطلبی است که در کتاب خود به نام «عجایب احکام امیرالمؤمنین (ع)» آورده است و گفته است: علی (ع) یک نفر متهم به قتل را زندانی کرد تا دربارۀ دیگر متهم ان آن قضیه که با آن متهم بودند، تحقیق کند (عاملی۱۳۹۴، ۸۵).
این نوع از زندان همان است که در تحقیق حاضر تحت عنوان بازداشت موقت از آن یاد می کنیم و در صدد بررسی آن هستیم.
نوع دوم زندان اکتشافی نام گرفته است که این نوع زندان عبارت است از زندانی کردن کسی که مدیونست و حال او از نظر تنگدستی و تمکن و دارائی و نداری معلوم نباشد. البته این نوع زندان ترجمه «السجن الاستبرائی» می‌باشد، یعنی زندانی که به منظور کشف برائت و بی‌تقصیری متهم می‌باشد که در فارسی به «زندان اکتشافی» ترجمه شده است.
چنانکه در وسائل الشیعه بیان شده است که علی (ع) در مورد دین به تأخیر افتاده قضاوت نمود که شخص مدیون زندانی شود، تا اگر مفلس و ورشکسته و نیازمند بودن او ثابت شد، از زندان آزاد شود تا بتواند مالی بدست آورد. و‌ نیز مانند زندانی کردن شخص متهم به تباهکاری و دزدی به منظور امتحان کردن او در زندان (حر عاملی ۱۴۰۹، ۱۴۸: ۱۳).
برخی بیان داشته اند که فرق نوع اول یعنی زندان احتیاطی( بازداشت موقت) با نوع دوم یعنی زندان استبرائی (اکتشافی) چندان روشن نیست، بنظر می‌رسد که یک شیئی هستند. هر چند که شاید بتوان گفت: اولی در جائی است که بدون مقدمه و بدون اینکه شاکی داشته باشد به کسی مثلا در خیابان مشکوک شوند و بگیرند تا درباره‌اش تحقیقات کنند. اما دومی در آنجاست که او مدیون است و یا منسوب به فساد است و با این سابقه دستگیر می‌شود. و لکن این فرق چندان متین و درست بنظر نمی‌رسد. به همین دلیل بهتر این بود که آن دو را یک قسم قرار بدهند (منتظری ۱۴۰۹، ۱۰۲: ۴).
نوع سوم زندان حقوقی نام گرفته است که این نوع زندان عبارتست از زندانی کردن بانگیزۀ اخذ یک حق از آن فرد زندانی.
نمونۀ آن در روایتی است که در وسایل الشیعه ذکر شده است که شیوۀ علی امیر المؤمنین (ع) بر این استوار بود که سه کس را زندانی می‌کرد: کسی که مال یتیمی را خورده باشد، کسی که مال یتیمی را غصب کرده باشد، و کسی که امینی که در امانت خیانت کرده و آن را ربوده باشد (حر عاملی ۱۴۰۹، ۱۴۸: ۱۳).
نوع چهارم زندان جنائی است که برای ارتکاب جنایت صورت می گیرد که مثالها و نمونه‌های آن فراوان است، از جمله آنها‌روایتی است که می‌گوید: «علی (ع) درباره چهار نفر که در حال مستی با چاقو همدیگر را مورد حمله و ضرب قرار داده و شکم یکدیگر را پاره کرده بودند، اینگونه قضاوت کرد که آنان را به زندان انداخت تا به حال عادی بیایند، در این حال دو نفر از آنان [در اثر جراحاتی که به همدیگر وارد ساخته بودند] مردند، و دو نفر دیگر زنده ماندند. حضرت، حکم داد که قبیله‌های آن چهار نفر خونبهای آنان را بپردازند، و خونبهای مربوط به زخمهای آن دو نفر باقی مانده را نیز از خونبها و دیه آن دو نفر مقتول کسر کرده و به آنان پرداخت کرد …» (وائلی ۱۴۰۷، ۱۲۸).
شایان ذکر است همانطور که مشاهده گردید از لحاظ فقهی بازداشت موقت بعنوان یکی از انواع زندان ها از آن یاد می شود و بعنوان مبحثی مجزا آنرا مورد بررسی قرار نداده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 04:21:00 ق.ظ ]




برای مدل پی،ازیک صفحه فلزی به ابعاد ۱۰۰×۲۱۰ میلیمتروبه ضخامت ۲۰ میلیمتراستفاده شده است.با این ابعادپی رفتاری صلب داشته و در اثر بارگذاری تغییرشکل نمیدهد. زیر پی یعنی محل تماس پی وخاک مقداری خاک بطوریکه تمام سطح پی را بپوشاند چسبانده شده است. به این روش پی سطحی زبر پیدا کرده و در تماس بیشتری با خاک میباشد.
مقاله - پروژه
برای ایجاد حفره در خاک از لولههای به قطر۱۰۰ میلی متر،ازجنس پلاستیک انعطاف پذیراستفاده شده است. با توجه به ضخامت کم این لوله ها (۲/۰ میلی متر)وهمچنین مدول الاسیسیته پایین آنها میتوان ازسختی خمشی ومحوری آنها صرفنظر کرد و وضعیت بوجود آمده را بعنوان یک حفره درنظرگرفت.

۳-۲-۳- برنامه آزمایش هـا

برنامه آزمایشی مدنظربا استفاده ازدستگاه مصالح ، در مجموع شامل ۲۰ آزمایش (۱۴ آزمایش مستقل و۶ آزمایش به منظورکنترل صحت نتایج وتکرارپذیری) درحالت حفره هم مرکزنسبت به پی باشرایط مختلف ازتراکم وتسلیح می باشد.
درمورد ماسه متراکم، بارگذاری تا زمانی ادامه می یابد که خاک زیر پی بصورت ناگهانی گسیخته
می شود، اما برای ماسه شل، بارگذاری تا زمانی ادامه می یابدکه نیروسنج، مقدار نیروی ثابتی را نشان دهد.
از جمله مسائل مهم درتحقیقات آزمایشگاهی، تکرار پذیری نتایج به منظور حصول اطمینان ازعملکرد سیستم طراحی شده و مقادیراندازه گیری شده است.بدین منظور تعداد ۶ آزمایش جهت کنترل صحت آزمایشهاو تکرارپذیری آنها صورت گرفته است،که ازاین تعداد،۳ آزمایش متعلق به خاک تقریبا متراکم (% ۷۳= Dr) و۳ آزمایش متعلق به خاک شل (% ۴۲= Dr) می باشد.اختلاف درنتایج تکرارپذیری درخاکهای با دانسیته نسبی متراکم درحدود ۸% و در خاکهای با دانسیته نسبی شل درحدود ۱۰% می باشد.
شکل ۳-۴ نمای شماتیک ازقرارگیری حفره ومسلح کننده زیرپی وهندسه مدل را نشان می دهد.

(شکل۳-۴) :مقطع شماتیک پی مستقربرروی خاک مسلح وحفره]۲۵ [

آزمایشاتی بمنظورتعیین فواصل بهینه درمحل قرارگیری ژئوگیریدها نسبت به پی انجام شده است.دراین آزمایشات نسبت قرارگیری اولین لایه ژئوگیرید۳۵ /۰= u/B که u فاصله لایه اول از زیر پی و B عرض پی میباشد ، بدست آمده است.این نسبت برای سایرلایه ها نیز رعایت شده است،یعنی۳۵/۰= h/B که h فاصله بین لایه ها وB عرض پی می باشد.نسبت عرض مسلح کننده به عرض پی ۶= b/B بدست آمده است[۱۸].
قطرداخلی حفره درتمام آزمایشات برابرعرض پی و۱۰۰ میلیمترمی باشد وعمق قرارگیری آن دو برابر عرض پی، یعنی ۲= H/D می باشد.

۳-۲-۴- ارائه نتایج وتفسیرداده ها

نتایج حاصل ازآزمایش ها به منظور بیان اثر حفره ، دانسیته نسبی خاک وتسلیح خاک به ترتیب ذیل می باشد:
الف- بررسی تاثیرحفره
برای بررسی میزان تاثیرحفره بر ظرفیت باربری پی، منحنی تنش –نشست برای پی واقع بر ماسه متراکم درحالت خاک باحفره و بدون حفره درشکل ۳-۵ نشان داده شده است.ملاحظه می گردد که وجود حفره ضمن تغییر رفتار باعث کاهش تنش قابل تحمل دریک میزان مشخص نشست
می گردد.

(شکل ۳-۵): منحنی های تنش ـ نشست برای پی واقع بر ماسه متراکم در حالت حفره دار و بدون حفره]۲۵ [

ب- بررسی تاثیرتراکم خاک درخاک حفره دار
منحنی تنش- نشست برای پی واقع برماسه متراکم و شل درحالت وجود حفره مطابق شکل ۳-۶
میباشد. همانطور که ملاحظه می شود، پی واقع بر ماسه متراکم، بارنهایی به مراتب بیشتری نسبت به پی واقع برماسه شل، تحمل می کند. در ماسه متراکم، با افزایش بار، میزان نشست افزایش پیدا
میکند و با رسیدن بار به مقدار نهایی خود، خاک زیر پی بصورت ناگهانی گسیخته میشود و سطح گسیختگی تاسطح ترانشه (سطح زمین) ادامه پیدا میکند که مبین گسیختگی برشی کلی
میباشد. در این زمان مقدار بار بصورت ناگهانی کاهش پیدا میکند، در حالیکه مقدار نشست همچنان در حال افزایش میباشد. اما در ماسه شل شرایط بگونه دیگری است. در ماسه شل، با افزایش بار، مقدار نشست افزایش پیدا میکند و با نزدیک شدن بار به مقدار نهایی خود، شیب منحنی تنش-نشست بتدریج کمتر شده ومنحنی به خط افقی نزدیکتر میشود ، بطوریکه با افزایش مقدار جزئی بار، نشست زیادی در پی اتفاق می افتد.دراین حالت ، سطوح گسیختگی بطورکامل تشکیل نمی شود.به علت نشست پیوسته درماسه شل تاثیر بارسریعتر به حفره زیر پی رسیده ومنجر به کاهش در ظرفیت باربری ماسه شل نسبت به ماسه متراکم می شود که این مقداردرحدود ۶۰% میباشد.
شکل ۳-۷ تاثیرتراکم خاک را برروی مکانیزم گسیختگی پی مستقر برخاک حفره دار نشان
می دهد.براساس این شکل ملاحظه می گردد که تاثیرحفره درماسه بادانسیته نسبی ۴۲%بیشترازماسه بادانسیته نسبی ۷۳% است،باتوجه به مکانیزم گسیختگی درخاک متراکم چنانچه حفره در ناحیه گسیختگی کلی خاک نباشد تاثیرآن نیز کمترخواهد بود.

(شکل ۳-۶): منحنی های تنش‌ـ نشست برای پی واقع بر ماسه متراکم و شل در حالت حفرهدار]۲۵ [

 

(شکل ۳-۷): اثر دانسیته نسبی خاک روی حداکثر نشست پی و تغییر شکل خاک در عمق مدفون D2] 25[

ج ـ بررسی تاثیرمسلح کننده درخاک حفره دار
شکل های ۳-۸و۳-۹ به ترتیب منحنی تنش-نشست پی در دانسیته نسبی شل و متراکم و بدون خروج ازمرکزیت درعمق مدفون D2 را با تعداد لایه های مختلف تسلیح نشان میدهد. همانگونه که مشاهده می شودبا افزایش تعداد لایه ها میزان نشست کاهش و ظرفیت باربری افزایش مییابد.
لایه های مسلح کننده بواسطه اصطکاک بادانه های خاک دراثرنشست، تحت کشش قرارگرفته و درانتقال و توزیع تنش باخاک، یک سیستم مرکب را بوجود آورده که باتوجه به ظرفیت بالای تحمل کشش توسط لایه های مسلح کننده، مقاومت برشی مجموعه افزایش یافته و درنتیجه باعث کاهش نشست وافزایش ظرفیت باربری خاک میگردد.

(شکل ۳-۸): منحنی های تنش – نشست برای پی واقع بر ماسه شل در حالت حفرهدار و با تعداد لایه های مختلف مسلح کننده]۲۵[

 

(شکل ۳-۹) : منحنی های تنش– نشست برای پی واقع بر ماسه متراکم در حالت حفرهدار و با تعداد لایه های مختلف مسلح کننده]۲۵ [

 

۳-۲-۵- نتیجه گیـری

آزمایشات انجام شده دراین مطالعه میتوانند به عنوان یک گام مثبت جهت بررسی اثر دانسیته نسبی خاک وتسلیح خاک زیر پیهای مستقربرخاک حفره دارباشند.دراین مطالعات تغییرات ظرفیت باربری پی بعلت تغییردرتعداد لایه های مسلح کننده و دانسیته نسبی خاک بررسی شده است. بطور کلی
میتوان گفت جهت کاهش یا خنثی کردن اثرکاهشی حفره برظرفیت باربری پی می توان قسمتی ازخاک بالای حفره را با خاک مسلح یاغیرمسلح با دانسیته نسبی بالاترجایگزین نمود. نتایج نشان
میدهد جهت افزایش ظرفیت باربری پی میتوان از تسلیح خاک زیرپی و یا دانسیته نسبی خاک و در صورت نیاز از هر دو مورد استفاده کرد. اما اثرتسلیح به مراتب بیشتر از اثرافزایش دانسیته نسبی خاک می باشد. همچنین لازم به ذکراست که نتایج ارائه شده دراین مقاله برای خاک و ژئوگرید با خصوصیات ارائه شده و پی نواری قابل کاربرد بوده و برای موارد دیگرلازم به بررسی دقیقتر میباشد.

۳-۳- مطالعه عددی و تحلیلی

* پایداری خاک مسلح باژئوتکستایل واقع بریک حفره زیرزمینی
وجود حفرات زیرزمینی که تعدادآنها به سرعت درحال افزایش می باشد، باعث بروز مشکلات وخطرات زیادی شده است. حفرات زیرزمینی چه به شکل طبیعی یا مصنوعی آن، به ویژه درمناطق شهری ممکن است درمجاورت و یا زیر سازه ها قرارگیرند. از آنجاییکه این حفرات در ژرفاهای کم واقع میباشند، تاثیرآنها میتواند تا سطح زمین گسترش یابد و باعث ایجاد نشستهای قابل توجهی درسطح زمین و یا حتی فروپاشی این حفرات گردد. روش های متعددی برای پایداریسازی سقف این حفرات وجود دارد که از جمله آنها عبارتند از تثبیت خاک با تزریق، ایجاد دال بتنی مسلح روی حفرات و شمع کوبی تاروی سنگ بسترسالم. درحال حاضر یک راه حل اقتصادی جهت پایداری سازی سقف این حفرات، تسلیح پوشش خاکی روی آنها می باشد. خاک مصالحی است که دارای مقاومت فشاری وبرشی خوبی بوده ولی چندان قادر به تحمل نیروهای کششی نمیباشد. برای مسلح سازی هم میتوان از فلزات و هم از ژئوسینتتیکها استفاده نمود. با توجه به ضعف فلزات مدفون در برابر خوردگی وهمچنین گسترش فرآورده های پلیمری وسازگاری بیشترآنها با خاک،دربیشتر موارد ازژئوسینتتیک استفاده نمود.

۳-۳-۱- الگوسازی مساله

دراین پژوهش جهت بررسی پایداری خاک مسلح واقع برحفرات زیرزمینی،ازنسخه۲/۸ نرم افزار PLAXIS استفاده شدکه قادر به انجام تحلیل درفضای دوبعدی وبه روش عددی اجزای محدود
می باشد.دراین نرم افزار به دلیل وجود المان ژئوگرید و همچنین امکان ایجاد سریع حفره باشرایط گوناگون ساخت تونل،الگوسازی مساله مورد بررسی بادقت وسرعت بالایی به انجام رسید.شکل کلی الگوواجزای گوناگون موجودآن به صورت شکل زیر می باشد.

(شکل ۳-۱۰): شکل کلی الگوی خاک مسلح واقع بر یک حفره زیر زمینی]۲۶ [

باتوجه به شرایط مساله،جهت انجام تحلیلهای مورد نیاز برروی الگوهای ساخته شده حالت کرنش صفحه ای درنظرگرفته شد.همچنین برای تشکیل شبکه اجزای محدود وانجام محاسبات، ازاجزای مثلثی ۱۵ گرهی برای لایه خاک وپنج گرهی برای المان ژئوتکستایل استفاده گردید. پوشش خاکی روی حفره ازنوع خاک ماسه ای ( C=0) باالگوی رفتاری مور- کولمب می باشدکه مشخصات آن مطابق جدول زیراست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:20:00 ق.ظ ]




در جلسات کمیته حقوقی آیمو که منتهی به تصویب کنوانسیون ۲۳ مارس ۲۰۰۱ بانکر گردید، پیشنهادات بسیاری برای تعریف مالک ارائه شد.[۱۴۳] بطور مثال، در جلسه هشتادم، برخی هیأت ها دو گزینه را مطرح کردند؛ نخست آنکه مالک به معنای دارنده کشتی، اعم از مالک ثبت شده، اجاره کننده، مدیر و کارگزار کشتی باشد؛ دوم آنکه مالک به معنای فرد یا افراد ثبت شده کشتی یا در صورت عدم وجود ثبت، فرد یا افرادی باشد که صاحب کشتی تلقی می گردند. اما در صورتی که کشتی ای تحت مالکیت یک دولت قرار داشته باشد، و توسط یک شرکت مورد بهره برداری قرار گیرد، شرکت مذکور مالک شرکت درنظر گرفته می شود.[۱۴۴] گزینه اول (دارنده کشتی) از بند ۲ ماده ۱ کنوانسیون ۱۹ نوامبر ۱۹۷۶ در خصوص «تحدید مسئولیت در دعاوی دریایی»[۱۴۵] اخذ شده و گزینه دوم (شرکت کارگزار) همان تعریف ارائه شده توسط کنوانسیون مسئولیت مدنی ۲۷ نوامبر ۱۹۹۲ است. در
دانلود پایان نامه
نهایت، می توان گفت این جامع ترین تعریفی است که در کنوانسیون های مسئولیت مدنی از مالک کشتی ارائه شده است.[۱۴۶]
بنابراین، در کنواسیون بانکر منظور از «مالک» گروهی از افراد است. یعنی در صورت بروز خسارت آلودگی نفتی، قربانیان می توانند علیه تمامی این افراد (مالک ثبت شده، اجاره کننده، مدیر و کارگزار کشتی) اقامه دعوی نمایند. در این صورت هر یک از افراد مذکور مسئول جبران خسارت بوده و در صورتی به هر دلیل نتواند اقدام به جبران خسارت نماید، زیاندیده می تواند به سایر افراد رجوع نماید.

 

    1. مسئولیت مالک در رویه قضایی

 

در حالیکه به نظر می رسد انتساب مسئولیت به مالک در رویه قراردادی با استقبال مواجه شده است، رویه قضایی نشان داده است واقعیت با تعریف ارائه شده از مالک در معاهدات تطبیق چندانی ندارد. تشخیص فرد مالک با تعاریف موجود در رژیم مسئولیت مدنی همواره آسان نیست. ضعف انتساب مسئولیت به مالک بویژه با حادثه «اریکا»[۱۴۷] در سال ۱۹۹۹ مشخص گردید.
حادثه اریکا در ۱۲ دسامبر ۱۹۹۹ در خارج از مناطق تحت صلاحیت بریتانیا به وقوع پیوست. اریکا کشتی ۲۴ ساله ای بود که در طول حیات خود پنج بار پرچم و هفت بار نام خود را تغییر داده بود.[۱۴۸] در لحظه سانحه، این
کشتی با پرچم مالت، خدمه و کاپیتان هندی و مالکی ایتالیایی در حال سفر بود.[۱۴۹] در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۹۹، کشتی اریکا با حمل ۲۸۰۰۰ تن نفت[۱۵۰] در حال عبور از آبراه «اوسان»،[۱۵۱] در ۵۰ مایلی ساحل انگلیس بود.[۱۵۲] در حالیکه در فاصله ۲۴ ساعت دریانوردی تا ساحل فاصله داشت، اریکا اعلام وضعیت اضطراری نمود. بندر «سنت نازر»[۱۵۳] به اریکا اجازه ورود نداد به دلیل اینکه خطر به گل نشستن آن در مصب رود «لوار»[۱۵۴] وجود داشت. ساعاتی بعد، کشتی در وضعیت وخیمی گرفتار شده و از این رو کاپیتان کشتی مجدداً اعلام وضعیت اضطراری نمود.[۱۵۵] اما دیگر بسیار دیر شده و کشتی به دو نیم تقسیم شد.[۱۵۶] لاشه کشتی به عمق ۱۲۰ متری اعماق شمالی «فینیستر»[۱۵۷] کشیده شد.[۱۵۸]در نتیجه این حادثه در حدود ۱۹۸۰۰ تن نفت سنگین به آب ریخت که ۶۴۰۰ تن از آن در بخش جلویی و ۴۷۰۰ تن آن نیز در بخش انتهایی کشتی باقی ماند.[۱۵۹] لایه های نفت نشت شده از کشتی به سرعت به ساحل رسیدند و ابتدا جزیره «بِل ایل»[۱۶۰] و سپس ساحل «کروازیک»[۱۶۱] را آلوده کردند. طوفان و آب و هوای نامساعد کار نیروهای داوطلب و دریانوردی فرانسوی را دشوار کرده بود. این افراد در حال مبارزه با آلودگی
گسترده ای بودند که پوشش گیاهی غنی و پوشش جانوری محلی را به شدت تهدید می کرد.[۱۶۲] علاوه بر آلودگی گسترده دریای آزاد، امواج آلوده به نفت حدود ۴۰۰ کیلومتر از سواحل فرانسه را آلوده نمودند.[۱۶۳]
در پی این حادثه و با اقامه دعوی از سوی ماهیگیران محلی، سازمان های حفاظت از محیط زیست و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی از صنایع مختلف مانند صنعت گردشگری و هتلداری دادگاه «سبل دولون»،[۱۶۴] واقع در «وانده»،[۱۶۵] برای بررسی تأثیر منفی این حادثه اقدام به تعیین سه کارشناس نمود.[۱۶۶] کشتیرانی فرانسه تخمین زد که تنها ده روز پس از این حادثه، خسارتی بالغ بر ۸ میلیون فرانک وارد شده است.[۱۶۷]
کمیسیون تحقیق تشکیل شده توسط دولت فرانسه خدمه کشتی را از هر گونه مسئولیتی معاف نمود. تحقیقات انجام شده وجود نواقص و عیوبی را در کشتی تأیید کرد که معلول ضعف اقدامات کنترلی ازجانب برخی دولت ها است.[۱۶۸] کاپیتان هندی کشتی اریکا به دلیل «به خطر انداختن دیگران» و «آلودگی دریایی» بازداشت شده و سپس بعد از چند روز آزاد شد. دادگاه فرانسوی سعی در تعیین مالک اصلی اریکا نمود که این امری بسیار دشوار بود و تعیین مسئولیت را به چالش کشانید. شرکت های «پانشیپ»،[۱۶۹] کارگزار امریکایی کشتی و «یورو مارِه»،[۱۷۰] شرکت تابعه آن در مدیریت امور تجاری مالکیت این کشتی را انکار کردند.[۱۷۱] گروه فرانسوی توتال،[۱۷۲] مالک محموله اریکا، این ادعا را مطرح نمود که کارگزار کشتی مسئول مدیریت دریانوردی کشتی است.[۱۷۳] در ادامه، شرکت توتال در صدد برآمد تا با بهره گرفتن از ترتیبات کنوانسیون مسئولیت مدنی ۱۹۹۲ که مسئولیت را متوجه مالک کشتی می سازد، خود را از مسئولیت رهایی بخشد.[۱۷۴] شرکت «رینا»[۱۷۵] که آخرین بررسی را بر روی این کشتی انجام داد، تأیید کرد که این کشتی در زمان بازرسی هیچ نقص فنی را نشان نداده است.[۱۷۶] در نهایت، تحقیقات و رسیدگی قضایی ۸ سال به طول انجامید و سرانجام دادگاه فرانسه در ژانویه ۲۰۰۸ رأی خود را اعلام کرد.[۱۷۷] بر این اساس، شرکت توتال به عنوان مالک محموله کشتی که به عنوان اجاره کننده کشتی اریکا مسئولیت نظارت کیفی آن را نیز بر عهده داشت، ملزم به جبران خسارت شد و سایر خواهان ها از جمله شرکت ایتالیایی رده بنده کشتی، مالک کشتی، مدیر و بیمه گر کشتی ملزم به پرداخت جریمه کیفری (و نه مدنی) شدند.
چنانچه ملاحظه می شود، رأی اریکا نشان می دهد مسئولیت مدنی به سمت توجه به قصور و غفلت در حرکت است و از این رو می توان گفت هیچ پیش فرض متقنی برای کانالیزه کردن مسئولیت به مالک کشتی، چنانچه در کنوانسیون های مسئولیت مدنی آمده است وجود ندارد. چه بسا به لحاظ منطقی نیز انتساب مسئولیت به مالک کشتی، در شرایطی که قصور می تواند از جانب فرد دیگری باشد، صحیح نمی نماید. از این رو، باید دید آیا مسئولیت کارگزار در این راستا می توان کمکی نماید یا خیر.
ب- مسئولیت کارگزار
کارگزار به نهادی اطلاق می شود که در رأس امور فعالیت زیانبار قرار دارد، حال یک فرد حقیقی یا یک شرکت تجهیز کننده و کاربر کشتی. از آنجایی که در حقوق بین الملل هیچ تعریف دقیقی برای کارگزار وجود ندارد، مفهوم دقیق کارگزار محل بحث است. این واژه اساساً به معاهدات بین المللی و به ویژه به رژیم های جبران خسارت هسته ای تعلق دارد که مسئولیت مدنی را بر کارگزار وضع می نمایند.[۱۷۸] بنابراین، اصطلاح کارگزار به حقوق دریایی یا حقوق دریاها تعلق ندارد.[۱۷۹] اما معنای دقیق کارگزار چیست؟ آیا منظور از کارگزار «متصدی» یعنی «فرد حقیقی» است که به کنترل کشتی می پردازد یا «شرکت تجهیز کننده و بهره بردار» کشتی؟
در کنوانسیون های بین المللی و بویژه در ادبیات آنگلوساکسون برای اشاره به هر دوی این تعابیر از واژه یکسانی (operator) استفاده می شود؛ این در صورتی است که در زبان فرانسه کارگزار یا armateur همان فرد حقیقی یا حقوقی تلقی می شود که مطابق با تعریف موجود در رژیم مسئولیت مدنی به تجهیز و راه اندازی کشتی می پردازد. و فردی که مسئول «فعّالیت» کشتی است، متصدی یا préposé (mandataire) می باشد که در ارتباط مستقیم با هدایت کشتی به سر می برد. در اسناد گوناگون نیز یکی از این دو مفهوم مدّ نظر است که لازم است به صورت جداگانه به هر یک بپردازیم.
۱- کارگزار به معنای «شرکت تجهیز کننده»
در خصوص آلودگی نفتی، اصطلاح کارگزار برای اولین بار در مذاکرات کنوانسیون مسئولیت مدنی ۱۹۶۹ مطرح گردید، ولی در نهایت مسئولیت بر مالک کشتی کانالیزه شد. در پیش نویس کنوانسیون مذکور، کارگزار این گونه تعریف شد: «فردی که با نام خود از کشتی استفاده کرده، آن را تجهیز می کند و تدارکات آن را فراهم می آورد.»[۱۸۰] بنابراین، در اینجا مقصود از کارگزار «شرکت تجهیز کننده» است و نه فردی که بر روی عرشه کشتی حضور دارد. مطابق با این تعریف کارگزار کسی است که با مدیریت کشتی می تواند موجب خسارت شده و یا از آن پیش گیری نماید.[۱۸۱] بنابراین به نظر می رسد مسئول دانستن کارگزار عادلانه تر از وضع مسئولیت بر مالک است.
اما مسئول دانستن کارگزار در صنعت کشتیرانی با یک مشکل عمده مواجه است و آن این است که کارگزار همواره مشخص نیست. در صنعت هسته ای، فردی که از یک دولت برای فعّالیت اقدام به کسب مجوز می نماید، کارگزار نامیده می شود و این فرد به آسانی قابل شناسایی است. در مقابل، تعیین کارگزار در صنعت کشتیرانی بسیار دشوار است.[۱۸۲] در هر حادثه، قلمروی شمول اصطلاح کارگزار توسط تشخیص قضایی روشن می شود.[۱۸۳] ممکن است کارگزار همان مالک یا اجاره کننده کشتی باشد. در مذاکرات کنوانسیون مسئولیت مدنی ۱۹۶۹ این مسئله نیز مطرح شد که مالک کشتی کار گزار محسوب شده و مسئول مگر آنکه ثابت نماید کارگزار شخص دیگری است.[۱۸۴]
لازم به ذکر است در کنوانسیون ۲۰۰۱ بانکر نیز اصطلاح «کارگزار» در شمول تعریف ارائه شده از «مالک» قرار دارد؛ بدین معنی که اصطلاح مالک شماری از افراد را در بر می گیرد که کارگزار یکی از آن ها است. از آنجایی که تعریفی از کارگزار در این کنوانسیون ارائه نمی گردد، می توان مفهوم آن را مفهوم رایج در صنعت کشتیرانی یعنی «شرکت تجهیز کننده» دانست.
۲- کارگزار به معنای «متصدّی»
در برخی اسناد بین المللی مقصود از «کارگزار»، «متصدّی»[۱۸۵] است؛ یعنی فردی که در لحظه حادثه کشتی را تحت «فرمان» و «کنترل» خود داشته است.
در این رابطه می توان به تعریف کمیسیون حقوق بین الملل اشاره کرد. تفسیر پیش نویس کمیسیون حقوق بین الملل در خصوص «مسئولیت مدنی بین المللی ناشی از آسیب فرامرزی فعّالیت هایی که در حقوق بین الملل منع نشده اند» در طرح ۲۰۰۶ در خصوص «تعیین زیان در مواقع بروز آسیب فرامرزی ناشی از فعّالیت های خطرناک» «کارگزار» را در معنای کاربردی آن تعریف کرده است. مطابق با این تعریف (در بند (ه) اصل دوم) «کارگزار» هر فردی است که در زمان وقوع حادثه ای که منجر به خسارت فرامرزی می گردد، فرماندهی یا کنترل فعّالیت را بر عهده دارد. این تعریف بر تعیین حقیقی فردی استوار است که «استفاده، کنترل، و هدایت شیء» را در زمان مربوطه بر عهده دارد.
به نظر می رسد تعریفی که کمیسیون از کارگزار ارائه می دهد، در واقع تعریف «متصدّی» است؛ البته، معیار های «کنترل» و «فرمان» که توسط کمیسیون در نظر گرفته شده است قابل تأمل است؛ در واقع، در رژیم مسئولیت مدنی نیز همین معیار ها موجب برگزیدن مسئولیت «کارگزار» گردید. در عمل، و در رویه قضایی نیز همین دو عامل مدّ نظر بوده است؛ یعنی در رویه قضایی، بویژه از آنجایی که به قصور و غفلتِ عاملی که در مقام «کنترل» و «فرمان دهی» کشتی قراردارد توجه می شود، مسئولیت بنابر شرایط موجود بر «کارگزار» (یعنی تأمین کننده تجهیزات و تدارکات کشتی) و «متصدّی» منتسب شده است.
۳- رویه قضایی و مسئولیت کارگزار و متصدّی
رویه قضایی نیز در این خصوص بسته به اوضاع و احوال و فارغ از عنوانی که به فرد مسئول داده می شود، بیشتر متمایل به تعیین فردی بوده است که در مقام «کنترل» و «فرماندهی» فعّالیت های کشتی قرار داشته و به نوعی می توانسته است از بروز حادثه جلوگیری نماید.

 

    •  

 

 

 

    1. مسئولیت متصدّی در حادثه توری کانیون

 

در پی حادثه توری کانیون در تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۶۷ که منجر به تخلیه بیش از ۹۰ هزار تن نفت خام به دریای آزاد و بروز خسارات بسیار مادی و معنوی به صنعت توریسم، ماهیگیری، بخشداری ها و افراد حقیقی و حقوقی فرانسوی و انگلیسی گردید،کمیسیون تحقیق تشکیل شده توسط دولت لیبریا پس از استماع اظهارات ۳ تن از خدمه کشتی و کاپیتان رأی خود را در تاریخ ۳ مه ۱۹۶۷ صادر نمود و کاپیتان کشتی را به عنوان متصدّی مسئول این حادثه دانست. این کمیسیون دلیل این مسئولیت را «خطا»ی وی اعلام کرد:

 

    1. وی با تصمیم به عبور از شرق جزایر «سورلنگ»[۱۸۶]و قراردادن نفت کش در یک منطقه خطرناک، مرتکب خطای کشتیرانی[۱۸۷] شده است. وی به جای عبور از بین صخره های «سون استونز»[۱۸۸] و «کورنای»[۱۸۹] (که مسیر معمول دریانوردی در آن ناحیه است)تلاش نموده از میان صخره های «سون استونز» و«سن مارتن»[۱۹۰] عبور کند.

 

    1. به جای ادامه حرکت در عبور بین دماغه «سن مارتن» و «سون استونز»، کشتی را به سمت راست منحرف نکرده و در نتیجه پهلوی چپ کشتی به فانوس دریایی «سون استونز» برخورد کرده است.

 

    1. در حالیکه کشتی در آبهای جزایر «سورلنگ» مشغول به حرکت بوده و به منطقه ای خطرناک پر از صخره ها و کشتی های ماهی گیری نزدیک می شده کشتی را به حالت «هدایت خودکار»[۱۹۱]در آورده است. کمیسیون معتقد است در چنین شرایطی، با حضور کشتی های دیگر و طورهای ماهی گیری در این منطقه حفاظت شده، کشتی باید در «هدایت دستی»[۱۹۲] قرار می گرفت.

 

    1. درحالیکه کشتی در وضعیتی خطرناک به سر می برد، وی سرعت حرکت کشتی را کاهش نداده است. در هیچ لحظه ای پیش از حادثه، بویژه زمانیکه وی متوجه شده است بیش از حدّ تصور خود به «سون استونز» نزدیک شده است، سرعت «توری کانیون» را کاهش نداده است. به همین ترتیب، «توری کانیون» با سرعت ۷۵/۱۵ گره دریایی با صخره برخورد کرده است.

 

    1. ده دقیقه پیش از حادثه، در حالیکه ملوان سوم به وی اطلاع داده است که «نفت کش بیش از حد به صخره ها نزدیک شده است»، وی سکان دار کشتی را (که یک فرد بی تجربه بوده است) تعویض نکرده است.[۱۹۳]

 

از آنجایی که حادثه «توری کانیون» به نوعی نخستین حادثه عظیم نفتی بوده و در آن زمان حقوق ناظر بر مسئولیت ناشی از خسارت آلودگی نفتی بسیار مبتدی بوده است، شاید مثال دلخواهی برای تعیین فرد مسئول (کارگزار یا متصدی) به نظر نیاید و از این رو رویه قضایی حاصل از حوادث دیگر می تواند راه گشا باشد.

 

    •  

 

 

 

    1. مسئولیت کارگزار در حادثه آموکو کادیز

 

بررسی رویه قضایی حاصل از حادثه «آموکو کادیز»[۱۹۴] که در تاریخ ۱۶ مارس ۱۹۷۸ در نزدیکی سواحل فرانسه و انگلستان روی داد در این زمینه می تواند مفید باشد. «آموکو کادیز» کشتی نفت کشی بود با محموله ای با وزن ۲۳۰۰۰۰ تن که بیشتر آن (۲۱۹۶۱۷ تن) را نفت خام و سوخت گرمایی تشکیل می داد.[۱۹۵] زمانیکه این کشتی در آبهای عمیق «پورتستال»[۱۹۶] در بریتانیا، دچار حادثه شد، بخشی از این محموله تبخیر شده و بخشی دیگر بطور طبیعی تجزیه شد. [۱۹۷] نتیجه این امر، آلودگی نزدیک به ۴۰۰ کیلومتر از مناطق ساحلی بود که به شدت ماهی گیری و صنعت توریسم را تحت تأثیر قرار داد.[۱۹۸] در طول سه هفته، مواد نفتی اکوسیستم منطقه را مسموم کرده و منجر به نابودی ۳۰ درصد از جانداران و ۵ درصد از پوشش گیاهی منطقه گردید. در نتیجه این حادثه، دعاوی مختلفی در خصوص جبران خسارت نزد دادگاه های نیو یورک و ایلینویز نزد قاضی «فرانک مکگار»[۱۹۹] از منطقه شمالی ایالت ایلینویز مطرح شد که اولین جلسه آن در ۴ مه ۱۹۸۲ برگزار گردید. حال، وظیفه دشوار وی شناسایی عامل این حادثه یا به عبارتی نهاد یا فردی بود که در مقام کنترل، تجهیز یا هدایت کشتی قرار داشته و به نوعی می توانسته است از بروز حادثه پیش گیری نماید. تعیین فرد مسئول در این قضیه بسیار پیچیده بود. آموکو کادیز توسط شرکت اسپانیایی «آستیلِروس»[۲۰۰] طراحی و ساخته شده بود. این کشتی سپس به شرکت «آموکو ترانسپورت»[۲۰۱] فروخته شده بود. شرکتی که با وجود ثبت در برمودا پرچم لیبریا را به همراه داشت. [۲۰۲] اما این شرکت خود یکی از شرکت های فرعی «آموکو»[۲۰۳] واقع در ایالات متحده بوده که آن نیز خود یکی از شرکت های تابعه شرکت «استاندارد اویل»[۲۰۴] است. اما در زمان حادثه، کشتی در اجاره شرکت «شل»[۲۰۵] به سر می برد که برای حمل محموله خود آن را در اختیار داشت.[۲۰۶] بررسی های انجام شده توسط دادگاه های امریکایی نشان داد که شرکت «آموکو ترانسپورت» مسئول نگهداری، تعمیرات و تجهیز کشتی بوده و از طرف دیگر، شرکت سازنده کشتی یعنی «آستیلروس» پس از ساخت کشتی تنها ضمانتی یک ساله داشته است و در طول این مدت، این شرکت ملزم به تعمیر یا تعویض قطعات معیوب کشتی «آموکو کادیز» بوده است. پس از اتمام این مدت، شرکت «آموکو» این تعهد را بر عهده گرفته است.[۲۰۷] دادگاه شماری از خطا ها و غفلت ها را بر می شمارد: خطا در ساختار و سازه کشتی، فقدان سیستم کمکی در صورت وجود نقص در سکان کشتی؛ قصور در حفظ کشتی و عدم سازمان دهی خدمه.[۲۰۸]
در نهایت، دادگاه شرکت «آموکو» را به عنوان نهادی توصیف کرد که «بر فعالیت، حفظ و تعمیر آموکوکادیز و انتخاب و تعلیم خدمه آن اعمال کنترل نموده است».[۲۰۹] از این رو، این شرکت متعهد بوده تا تضمین نماید کشتی «آموکو کادیز» قابلیت حرکت در دریا را دارا است. دادگاه بیان داشت این شرکت در اجرای این تعهد در موارد زیر غفلت ورزیده است: «حفظ و تعمیر سیستم هدایت کشتی، تعلیم خدمه جهت حفظ کشتی، نظارت بر عملکرد کشتی و تعمیر مناسب سیستم هدایت آن و نیز حصول اطمینان از اینکه طراحی و ساخت این کشتی به درستی صورت گرفته است». دادگاه همچنین بیان داشت این غفلت در حفظ، تأمین نیروی انسانی و طراحی «آموکو کادیز» سببِ به گل نشستن کشتی و در نتیجه خسارت آلودگی بوده است. در نتیجه دادگاه این شرکت را به عنوان «کارگزار کشتی» مسئول دانست.[۲۱۰]

 

    •  

 

 

 

    1. مسئولیت کارگزار در حادثه اگزون والدز

 

حادثه دیگری که می توان به آن اشاره کرد حادثه «اگزون والدز»[۲۱۱] است. «اگزون والدز» نفت کش غول پیکری بود که تحت مالکیت شرکت نفتی «اگزون» قرار داشت و در تاریخ ۲۴ مارس ۱۹۸۹ زمانی که با محموله ۲۰۰ میلیون لیتری خود از مبدأ ترمینال نفتی «والدز»[۲۱۲] واقع در آلاسکا در حال سفر به مقصد خود، «لانگ بیچ»[۲۱۳] واقع در کالیفرنیا بود، در آبراهه «پرینس ویلیام»[۲۱۴] واقع در آلاسکا با صخره ها برخورد کرده و دچار حادثه گردید که در نتیجه آن بیش از ۴۰ میلیون لیتر نفت راهی دریا شد و آن را به یکی از عظیم ترین فجایع زیست محیطی جهان تا آن زمان تبدیل کرد.[۲۱۵] علاوه بر از بین رفتن ده ها هزار جاندار و آلودگی بیش از ۱۳۰۰ مایل از سواحل و آبهای سطحی، ۳۲ هزار ماهیگیر، اهالی آلاسکا، زمین داران و افراد متفرقه دیگر که زندگی، جان و مال آن ها به شدت تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته بود، اقدام به اقامه دعوی علیه مالک کشتی یعنی شرکت «اگزون» نمودند. در اینجا، برخلاف قضیه «آموکو» کارگزار و مالک کشتی یکسان بود؛ اما همانند حادثه «توری کانیون» این حادثه نیز در اثر خطای انسانی صورت پذیرفته بود. «جوزف جفری هیزلوود»[۲۱۶] کاپیتان دائم الخمری بود که در لحظه بروز حادثه از
تعادل روانی مناسبی برخوردار نبود و در واقع عامل اصلی حادثه نیز وی (متصدی کشتی) به شمار می رفت. اما در تاریخ ۶ دسامبر ۲۰۰۶، دادگاه ایالتی امریکا اظهار داشت: «مقامات شرکت اگزون این علم را داشته اند که حمل مقادیر بسیار زیاد نفت خام از طریق آبراه پرینس ویلیام عملی پرمخاطره است، و با وجود این آگاهی آنها به فردی که فاقد تعادل و حالت روحی عادی بوده است اجازه هدایت کشتی اگزون والدز را از آبراه مذکور داده اند».[۲۱۷] از این رو، شرکت مذکور نتوانست با توسل به خطای متصدی، خود را از بار مسئولیت برهاند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:20:00 ق.ظ ]




یاکوب: احتمالا یکی دو هفته دیگه جسدش رو پیدا میکنن که به خاطر عدم رعایت حجاب به قتل رسیده
مالتر: عجیبه! مگه نباید موهاشون رو بپوشونن؟ موهای این که به وضوح مشخصه! امیدوارم یه موقع اسید رو صورتش نپاشن
ماریا: چه خانم باوقار و زیبایی
آماندا: متشکرم از خانم های تهرانی که اجازه دادید براندن ازتون عکس بندازه و برای ما منتشر کنه. اگر کامنت من رو میخونید میخوام بگم که کامنت های نفرت انگیز بعضی ها رو(که خلاف چیزی هست که اکثر ماها فکر میکنیم) نادیده بگیرید و افتخار کنید به اینکه باعث شدید چیزی هرچند کوچک به آگاهی ما اضافه بشه.
پایان نامه - مقاله - پروژه
فیلیپ: من سال ۲۰۰۹ به ایران سفر کردم و عاشق این کشور شدم. اصفهان، شیراز و بقیه شهرهایی که رفتم رو واقعا دوست دارم. جذابترین قسمتش هم خوده مردم ایران بودن. در تمام سفرهایی که تا به حال داشته ام هرگز با اینچنین مهمان نوازی و صمیمیتی از طرف مردم مواجه نشده بودم.
اینها آتش نشانان ایستگاه ۶۴ شمال تهران هستن. وقتی فهمیدن من از نیویورک اومدم ازم پرسیدن تو هم یه آتش نشان هستی؟
لنا: چرا آتشنشانا همیشه خوشتیپ به نظر میان؟
کدی مای: عکسات واقعا نظر منو نسبت به ایران عوض کرد. ازت ممنونم
جولی: من عاشق اون آقاهه هستم که داره زیرچشمی از پنجره نگاه میکنه
برایان: مادربزرگ من به عنوان مادری که یکی از پسرهاش رو در جنگ ویتنام از دست داد یه بار بهم گفت که معتقده اگر مردم فقط به چهره های دشمنان احتمالیشان نگاهی بیندازند و اینو درک کنن که اونا هم واقعا انسان هستن، تب جنگ ها فروکش میکنه. اون همچنین میگه اگر مادران زمامدار امور بودن هیچوقت هیچ جنگی اتفاق نمیفتاد.
سامانتا: چیزی که برام جالبه اینه که همه این عکس هایی که از ایران برامون آپلود کردی به نظر میان تو همین نیویورک گرفته شده باشن. واقعا جالب و زیبا هستن
وقتی ازشون خواستم یه عکس از اونا بندازم، لبخند زدن و جوابی ندادن. برداشتم این بود که اونا مایل به این کار نیستن. مترجمم گفت فکر کنم اونا موافق باشن. به خاطر تواضعشون جوابی ندادن. رفتاری که خیلی از ایرانی ها دارن. یه بار دیگه ازشون درخواست کنی قبول میکنن
آدریانا: ایرانی ها مردم شگفت انگیزی هستن. من خیلی از ایرانی هایی که به آمریکا مهاجرت کردن رو میشناسم. اونا واقعا شهروندان فوق العاده ای هستن.
شانون: فکر کنم اسم این سنت ایرانی ها “تعارف” باشه. امیدوارم درست نوشته باشم. شما سه بار یه چیزی رو میخواید یا میپرسید. اگر در بار سوم اون شخص همچنان بگه نه، این یعنی واقعا نه. دو بار اول اگر بگن نه این نشونه ادب و تواضعشونه. http://en.wikipedia.org/wiki/Taarof
ایوان: این منو یاد مردم اروپای شرقی میندازه وقتی برای اولین بار اومده بودن آمریکا. همون شب به مهمونی شام دعوت شدن. وقتی میزبان که آمریکایی بود بهشون پیشنهاد غذای اضافه و بیشتر رو داد اونا گفتن نمیخوریم. به هوای اینکه میزبان آمریکایی مثل تشریفات سنتی اونا بهشون اصرار کنه: -"لطفا یه تیکه دیگه بردارید” -"نه ممنون. همین کافیه” -"خواهش میکنم بردارید. غذا که زیاده” -"نه حقیقتا نمیتونم. سیر شدم مرسی” -"دست منو رد نکنید دیگه. فقط یه تیکه” -"حالا که اصرار میکنید چشم…” ! ولی نمیدونستن برای آمریکایی ها “نه” یعنی “نه” و بلافاصله بعد از اولین و تنها “نه"ای که گفته میشه، غذا رو جمع میکنن میبرن و اروپایی ها همینجور شگفت زده مونده بودن و شاید کامل هم سیر نشدن !
امیر: کاش ما هم خارجی بودیم تا هم این جماعت جلوی لنز ما با رضایت و لبخند به صف میشدند و هم هفت هزار تا لایک نوش جان میکردیم (فارسی نوشتم چون روی سخنم با دوستان همزبان اجنبی پرست بود). یه خارجی دوربین به دست و سرمایه دار که کیفیت کارهاش هم بسیار پایینه راه افتاده تو کوچه و خیابون و عکس میگیره. عکسهایی که نه رویکرد خاصی دارند نه جلوه و نکته ای. حالا این تبلیغ ایران محسوب میشه؟ یک عکس صرفا یادگاری از چند دختر ؟!
کاوه: ماشالله ما ایرانیا از بس **** هستیم و عقده ای حتی کاری که به نفعمونه رو تخریب می کنیم!! این آقا در اصل دقیقا همین کارو تو نیویورک می کنه از ادم ها تو خیابونا عکس می گیره و زیرش یه داستان درباره عکس می نویسه، خیلی هم کار جالبیه چون آدم اینجوری حس نزدیکی می کنه با یه سری آدم های دیکه که نمی شناسه. حالا بخاطر شرایط سیاسی و اینکه خیلی از اونجایی ها فکر می کنند غارنشین هستیم اومده ایران که نشون بده مردم ایران هم انسانن، این کار برای افکار عمومی امریکا فوق العادس، کامنت هارو بخون همه استقبال کردن و خیلی ها دلشون خواسته حتی به ایران سفر کنند. اونوقت تویی که از همه بیشتر باید از این کار حمایت کنی اینجوری میگی!؟ واقعا که!
میگفت تصمیم داره بازیگر بشه
اصفهان

کتی: شبیه Liv Tyler هست
مادر و دختر، در حال خرید در یک مجتمع تجاری، شمال تهران
ربکا: کدوم مادره کدوم دختر؟
کریسی: من همیشه فکر میکردم زنان ایرانی لباسای معمولی میپوشن. متشکرم ازت براندن که به ما نشون دادی بدون دانستن واقعیت ها در مورد چیزی قضاوت نکنیم
شاون: من منتظر بودم یکی کامنت بزاره بگه: اوه مای گاد! مگه تو ایران مرکز تجاری هم وجود داره؟!
جنی: من عاشق این عکسهایی هستم که توی این مدت از مردم ایران گذاشتی. چون به طرز عجیبی روی شناخت ما از مردم دوست داشتنی ایران تاثیرگذار بود و به ما آمریکایی ها اجازه داد تصاویر واقعی اونا رو ببینیم نه تصاویر کاریکاتورگونه و اغراق آمیز فاکس نیوز رو!
گیلبرتو: رسانه ها ! ما باید در مورد چیزهایی که شما تا به حال در مورد ایران به خوردمون دادید به طور جدی باهم صحبت کنیم
الیسون: شبیه مرکز تجاری نزدیک خونه ما در همین نیویورک هست. خوشحالم از اینکه دارم بُعد پیشرفته و نرمال ایران رو میبینم. خیلی متفاوت نسبت به اون چیزی که توی تلویزیون دیده بودم
برندا: چرا ما اینقدر ذوق زده شدیم از دیدن این دو خانم؟ چون مثل ما غربی ها راحت لباس پوشیدن؟ چون با این تیپ و لباسا خوش استیل به نظر میان و شبیه ماها شدن؟ اون ها بازم میتونن شیک و خوشتیپ باشن حتی اگه چادر یا برقع سر کنن و یا لباسی بپوشن که مطابق فرهنگ و عرف جامعشون باشه. انسان های خوب همه جا میتونن باشن حتی اگه تیپ و لباسشون شبیه ماها نباشه
پاملا: براندا، من ندیدم کسی اینجا گفته باشه اونا زیبان چون شبیه ما غربی ها تیپ زدن. همه ی کامنت هایی که من دیدم خیلی با حسن نیت در مورد شیک بودن اون ها صحبت کرده بودن. حالا کاری به اون چند نفری ندارم که نوشته بودن اینا هیچ نشانی از یک زن ایرانی ندارن چون برقع نپوشیدن
اینجا شیرازه. عکسبرداری من تازه تموم شده بود. یه تاکسی گرفتیم و سوارش شدیم. میخواستم شروع کنم به مرور و تماشای عکس هایی که گرفتم ، یهو نفهمیدیم از کجا سر و کله پلیس پیدا شد! یکیشون سرشو کرد داخل ماشین و شروع کرد با فریاد یه چیزی رو به زبان فارسی گفتن. با خودم گفتم یا خدا ! فقط اون لحظه امیدم به این بود که اوباما بتونه منو از زندان در بیاره! به مترجمم گفتم چی میخواد این؟ گفت: میخواد از اونا هم عکس بندازی…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:19:00 ق.ظ ]




۳-۴- دلایل بی‌اعتباری اعلامیه بالفور با ماده۲۲ میثاق جامعه ملل :
همچنین ناهمخوانی قیمومیت فلسطین از نظر لفظی و معنی با ماده ۲۲ میثاق جامعه ملل که خود موجد آن است، بی اعتباری آن را بیشتر نمایان می کند، ناهمخوانی مزبور در موارد ذیل است :
میثاق جامعه ملل قیمومیت را بهترین راه جهت تأمین توسعه و پیشرفت و رفاه مردم سرزمین های قیمومی دانسته است. درحالیکه قیمومیت فلسطین بخاطر رفاه و پیشرفت ملت فلسطین صورت نگرفت. حکم قیمومیت استقرار وطنی ملی برای قومی بیگانه را بر خلاف حقوق و خواست مردم فلسطین تدارک دید و زمینه تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین و تسهیل مهاجرت یهودیان به آن کشور شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
قیمومیت فلسطین با مفهوم خاص قیمومیت در ماده ۲۲ میثاق جامعه ملل درباره کشورهایی که ازامپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول جدا شدند نیز مغایرت دارد. هدف قیمومیت برای این کشورها این بود که قیمومیت به انجام مشاوره و همکاری موقت محدود شود. در حالیکه مردم فلسطین در آن زمان از نظر سطح فرهنگ و تمدن از بسیاری از کشورهای عضو جامعه ملل پایین تر و عقب مانده تر نبودند. از این بدتر اینکه به کشور قیم « قدرت کامل قانون گذاری و اداری » دادند که این خود انحرافی فاحش ازهدف قیمومیت مندرج درمیثاق بود.
اعطای قیمومیت فلسطین به کشور بریتانیا خلاف میثاق جامعه ملل بود. زیرا مطابق مقرّرات ماده ۲۲ رضایت و خواست مردم سرزمین قیمومی در انتخاب قیم امر قابل ملاحظه ای بود که درآن قضیه نادیده گرفته شد.
قیمومت انگلستان بر فلسطین تا پس از جنگ جهانی دوم ادامه یافت، جنگ جهانی دوم جهانی و اقدامات نازی ها علیه یهودیان، مهاجرت آن ها را به فلسطین تشدید کرده و تعداد آنها را در این سرزمین افزایش داد.
دولت بریتانیا به عنوان قیم فلسطین در سال ۱۹۴۷ تصمیم گرفت مسأله فلسطین را به سازمان ملل ارجاع دهد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کمیته تخصصی را برای تحقیق درباره این طرح مامور کرد، این کمیته دو طرح اکثریت و اقلیت را به سازمان ملل تسلیم کرد. در هر دو طرح پایان دادن به قیمومت پذیرفته شده بود، اما در طرح اکثریت، تشکیل دو کشور عربی و یهودی با وحدت اقتصادی و یک منطقه حائل برای شهر بیت المقدس با رژیمی بین المللی پیش بینی شده بود.[۴۶]
مجمع عمومی در نهم نوامبر ۱۹۴۷، با تقسیم فلسطین وخروج نیروهای دولت قیم تا اول آگوست ۱۹۴۷ موافقت کرد. با پایان یافتن قیمومت انگلستان در فلسطین، رژیم صهیونیستی در ۲۴ اردیبهشت ۱۹۴۷[۴۷]اعلام موجودیت کرد و بلافاصله کشورهای آمریکا، اتحادیه جماهیر شوروی سابق آن را به رسمیت شناختند. یک روز پس از تاسیس رژیم صهیونیستی، ارتش های کشورهای عربی به آن یورش بردند، ولی رژیم صهیونیستی با وجود داشتن ارتشی نوپا در جنگ پیروز شد و صدها نفر از فلسطینی ها آواره شدند. سرانجام در ۲۸ آگوست ۱۹۴۸، شورای امنیت قطعنامه ای به تصویب رساند و طرفین با پذیرش آن آتش بس کردند. این وضع ادامه داشت تا اینکه در ژوئن ۱۹۶۷، اسرائیل جنگی تمام عیار را علیه اعراب و به ویژه مصر، سوریه و اردن آغاز کرد و طی حملات غافلگیرانه، نیروی هوایی کشورهای فوق و به ویژه مصر را بمباران کرده و تا میزان زیادی فلج کرده رژیم صهیونیستی طی حملات زمینی اراضی غزه، کرانه باختری بیت المقدس شرقی، جولان و شبه جزیره سینا را اشغال کرد. مساحت سرزمین های فوق چهار برابر سرزمین های اشغالی سال ۱۹۴۸ بود.

گفتارچهارم- طرح‌های تقسیم :
انگلستان در سال ۱۹۲۲ از سوی جامعه ملل به عنوان قیم فلسطین منصوب شد، در سال ۱۹۳۶ کمیته پیل[۴۸] را تشکیل می دهد و در ادامه با انتقال اختلاف به سازمان ملل و عقب نشینی از فلسطین زمینه برپایی اسرائیل فراهم می شود. تشکیل کمیته پیل و ارجاع اختلاف سازمان ملل و عقب‌نشینی از این کشور از جمله مواردی است که در اشغال فلسطین تعیین کننده بوده اند.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نشست مخصوص خود در ۲۸ آوریل ۱۹۴۷ کمیته ویژه ای تشکیل داد.[۴۹]
کمیته فوق در ۳۱ آگوست ۱۹۴۷ در مورد پایان قیمومت، استقلال فلسطین و نقش سازمان ملل به توافق رسید و در ۲۵ سپتامبر ۱۹۴۷ دو طرح به مجمع عمومی ارائه نمود.
مجمع عمومی در تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ قطعنامه تقسیم فلسطین و ایجاد دولت صهیونیستی را تصویب کرد. مصوبه فوق می بایست تا اول اکتبر ۱۹۴۸ به اجرا در می آمد، اما صهیونیست ها با حمله به اعراب فلسطین، بسیاری از مواضع آنان را به قلمرو خود افزودند و محدوده ۵۷ درصدی تصویب شده خود را به ۸۰ درصد سرزمین فلسطین گسترش دادند[۵۰]، که در ادامه آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۴-۱- کمیسیون کینگ – کرین : (طرح آمریکا )
از جمله نظرات ویلسون رئیس جمهوری آمریکا، توجه کردن به نظر اهالی سرزمین هایی بود که از امپراتوری عثمانی جدا شده بودند و به جای آن ها تصمیم گیری می شد. به همین منظور، ویلسون پیشنهاد ایجاد یک کمیسیون حقیقتیاب را داد تا به جمع آوری نظر اهالی بومی بپردازد، که بریتانیا و فرانسه به دلایلی عضویبرای این کمیسیون پیشنهاد ندادند و کمیسیون فوق به نام دو نما ینده آمریکا چارلزکرین و هنری کینگ معروف شده است.
اعضای این کمیسیون پس از رسیدن به دمشق و دیدار با نمایندگان اعراب ملی گرا از سوریه، لبنان و فلسطین، قطعنامه ای صادر می کنند، که در آن خواهان استقلال کامل سوریه ( شامل فلسطین و لبنان) می شوند و هرگونه کنترل خارجی را رد می کنند. این قطعنامه اولین مخالف رسمی اعراب، با اهداف صهیونیسم درفلسطین و تقسیم این کشور را نشان می دهد.توجه به مفاد این قطعنامه از آن جهت مهم است که در مصوبه قیمومت که از سوی مجمع عمومی جامعه ملل به تصویب رسیده بود، به صراحت، هر گونه تصمیم درباره آینده این سرزمین ها را منوط به در نظر گرفتن خواسته اهالی آن کرده بود.[۵۱]
۴-۲- طرح کمیته پیل:( طرح انگلیس )
این کمیته به دلیل درگیری های شدیدی که در اورشلیم بین اعراب و یهودیان صورت گرفت تشکیل شد، که در گزارش این کمیته ادعای اعراب درباره تصاحب زمین های حاصلخیز به دست یهودیان روشد ولی خرید زمین از سوی یهودیان را ممنوع اعلام کرد و تعداد مهاجرین یهودی به فلسطین را به ۱۲۰۰۰ نفر در سال کاهش داد. اما مهمترین تصمیم این کمیته که برای اولین بارصورت می گرفت، طرح تقسیم فلسطین به دو قسمت یهودی و عربی بود. بر طبق این طرح، یهودیان در قسمت جلیله واعراب در ساحل غربی رود اردن و انگلیسی ها در قسمت بیت المقدس و بتلائم و پایگاه نظامی تیبریاد و خلیج عقبه مستقر می شدند. کمیته عالی عرب و یهودیان هر دو این طرح را رد و مخالفت خود را اعلام کردند[۵۲].
۴-۳- قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل
به دنبال درگیری هایی که بین گروه های صهیونیستی و فلسطینی ها پدید آمد، دولت انگلیس، طی نامه ای به دبیرکل سازمان ملل متحد، خواستار رسیدگی به این موضوع شده و دولت انگلیس با ارائه گزارشی از فلسطین ازدبیرکل درخواست کرد رسیدگی به موضوع فلسطین را در دستور کارمجمع عمومی قرار دهد، همچنین از دبیر کل خواسته بود که کمیته ویژه ای برای بررسی وضعیت انتخاب و در جلسه عادی سالیانه این گزارش بررسی شود. کمیته فوق طرحی ارائه کرد و مجمع عمومی سازمان ملل متحد طی قطعنامه شماره ۱۸۱ این طرح را که به قطعنامه تقسیم مشهور شد، به تصویب رساند و طی آن سرزمین تاریخی فلسطین را به دو کشور عربی و یهود و هم چنین اداره بین المللی بیت المقدس تقسیم کرد.
گزارش کمیته که در تاریخ ۳۱ آگوست ۱۹۴۷ به مجمع عمومی سازمان ملل متحد تسلیم گردید، شامل دو رشته پیشنهاد بود.
پیشنهاد اکثریت، که خواهان تقسیم فلسطین به دو کشور مستقل یهود و عرب بود. به موجب این پیشنهاد شهر بیت المقدس بایستی تحت نظارت بین المللی قرار گیرد و اداره امور آن به عهده سازمان ملل متحد گذاشته شود و این سه بخش از لحاظ اقتصادی متحد باشند. به عبارت دیگر در این طرح پیشنهاد شده بود که به قیمومت انگلستان پایان داده شود و دو دولت عربی و یهودی با وحدت اقتصادی و یک منطقه حائل بین‌المللی برای شهر بیت المقدس در نظر گرفته شود، که این منطقه بین المللی به وسیله رژیم بین‌المللی از طرف سازمان ملل متحد اداره شود.
طرح اقلیت که ایران نیز از جمله طراحان آن بود، پیشنهاد شده بود، شامل تشکیل یک دولت فدرال ازدو سرزمین عرب و یهود و تعیین بیت المقدس به عنوان پایتخت این فدراسیون بود، هم چنین در این طرح پیشنهاد شده بود که به قیمومت دولت انگلستان خاتمه داده شود. کمیته موقت مسأله فلسطین، پس از مباحث زیاد، طرح اکثریت را به مجمع عمومی توصیه کرد.
سرانجام مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷، طی قطعنامه شماره ۱۸۱ با ۳۳ رای موافق، ۳ رای مخالف[۵۳] و ۱۰ رای ممتنع[۵۴]پیشنهاد تقسیم فلسطین به دو کشور عرب و یهود را به تصویب رساند. بر طبق این تقسیم، کشور یهودی ۴۷/۵۶ درصد از خاک فلسطین با ۴۹۸ هزار نفر یهودی و ۴۹۷ هزار نفر عرب و کشور عربی با ۸۸/۴۲ درصد از خاک فلسطین و با جمعیتی برای ۷۲۰ هزارنفر که شامل ده‌هزار نفر یهودی می‌شد، تشکیل شد. همه اعضای دائم شورای امنیت به جز انگلستان به قطعنامه فوق رای مثبت دادند. [۵۵]
بر طبق این قطعنامه شهر بیت المقدس بین المللی اعلام شد و برای ده سال تحت اداره شورای قیمومت قرار گرفت. هم چنین بیت المقدس از نظر اقتصادی و آزادی عبور و مرور و زیارت اماکن مقدس برای اعراب مسلمان و مسیحی و یهودیان آزاد اعلام شد. اتحادیه جماهیر شوروی یکی از طرفداران طرح تقسیم بود.آندره گرومیکو نماینده وقت شوروی در سازمان ملل از این طرح حمایت کرد و گفت«درصورتی که امکان ایجاد یک کشور واحد درفلسطین وجود نداشته باشد، شوروی با درک کامل حقوق ملت یهود، تقسیم این کشور را تأیید می‌کند».[۵۶]
۴-۴- محتوی قطعنامه
براساس قطعنامه ۱۸۱، ۴۳ درصد از سرزمین فلسطین به دولت فلسطین و ۵۶ درصد به دولت یهودی و یک درصد هم به قدس اختصاص یافت. به عبارت دیگر از۲۷ هزار کیلومتر مربع، دوازده هزار کیلومتر مربع به دولت فلسطین اختصاص می یافت در حالی که برطبق توافقات صلح از ۵۵۰۰ کیلومتر مربع کرانه باختری، فلسطینی‌ها بر ۲۲۰۰ کیلومترمربع در نوار غزه و مجموعاً ۲۵۰۰ کیلومترمربع کنترل جزیی دارند. طرح تقسیم که به عنوان سندی چهاربخشی به متن قطعنامه ضمیمه شده بود، برای انقضای قیمومت و تسریع عقب نشینی ارتش انگلستان و تعیین مرزهای میان دو دولت و بیت المقدس تدارک دیده شد.
گفتار پنجم-مواضع کشورها،پیامدها و ایرادات بر قطعنامه تقسیم :
با صدور قطعنامه تقسیم کشورها مواضع متفا وتی را اتخاذ کردند که ما به مواضع اعراب وایران اشاره می کنیم وسپس پیا مد ها و ایرادات بر قطعنامه را مورد برر سی قرار خو اهیم داد.
۵-۱- مواضع کشورهای عربی:
اعراب فلسطینی و دولت‌های عرب با این توجیه که قطعنامه ناقض موازین مندرج در منشور سازمان ملل ناظر بر اعطای حق تصمیم گیری مردم درباره سرنوشت خود است، با طرح مخالفت کردند، آنها اعلام کردند که مجمع عمومی این طرح را در شرایط نامناسبی تصویب کرده و اعراب فلسطینی با هرطرحی که متضمن تجزیه، جدایی یا تقسیم کشورشان باشد و یا اینکه حقوق و منزلت خاص و تبعیض آمیزی به یک اقلیت اعطا کند، مخالفت خواهند کرد. قطعنامه مجمع عمومی، پایان قیمومت انگلستان بر فلسطین و خروج نیروهای مسلح انگلستان را از فلسطین در اسرع وقت و حداکثر تا تاریخ اول آگوست ۱۹۴۸ پیش بینی کرده بود و از شورای امنیت خواسته بود که اساسنامه مشروحی برای شهر بیت المقدس تهیه و تصویب کند.
مردم فلسطین و کشورهای عربی، هیچ یک، قطعنامه تقسیم را نپذیرفتند، آنها این قطعنامه را بی اعتبار و بی اساس معرفی کردند.
لازم به ذکر است که، گزارش رسمی مجمع عمومی نیز از اعمال زوری که بر نمایندگان و دولت های مختلف به خاطر تحصیل رای مطلوب به نفع طرح تقسیم وارد آمد، سخن می گوید. نماینده مصراعلام کرد که با وجود فشارهایی که به نفع طرح تقسیم اعمال شد، اکثریت آراء نمی تواند اصول منشور را نقض کند و سخنگوی دولت پاکستان اعلام کرد که طرح تقسیم فاقد اعتبار حقوقی است و نمایندگانی که از طریق اعمال زور مجبور شدند در رای خود تجدید نظر کرده و به حمایت از طرح تقسیم برخیزند، از یک طرف به خاطر قضاوتشان به عذاب وجدان گرفتار شده اند و از طرف دیگر خود و دولتشان تحت فشار قرار گرفته‌اند.[۵۷]
۵-۲- مواضع ایران:
نماینده ایران در سازمان ملل به عنوان یکی از ارائه کنندگان طرح فدرال، در زمان تصویب قطعنامه ۱۸۱ براساس تقسیم فلسطین، به این قطعنامه رای منفی می دهد و مخالفت دولت ایران را با قطعنامه تقسیم اعلام می‌کند. در سال ۱۹۴۹ با عضویت اسرائیل در سازمان ملل مخالفت می کند و بار دیگر نیز در رای‌گیری قطعنامه ای که در می ۱۹۴۹ به مجمع عمومی برده می شود، با عضویت اسرائیل درسازمان ملل متحد مخالفت می کند. دلایل چندی را در این زمینه برشمرده اند که یکی حمایت از احساسات آن زمان مردم کشورهای اسلامی بوده و از طرف دیگر ایران معتقد بود که به تدریج رقیبی منطقه ای برای ایران ایجاد خواهدشد، بنابراین با شکل گیری دولت اسرائیل خیلی موافق نبوده است. اما پس از شناسایی دولت اسرائیل توسط اکثریت کشورهای سازمان ملل، از جمله هند و یوگسلاوی که هم پیمان ایران در طرح فلسطین فدرال بوده‌اند. ایران هم به صورت دو فاکتو اسرائیل را به رسمیت می شناسد و حمایت از شهروندان ایرانی حاضر در اسرائیل را دلیل رسمی این شناسایی اعلام می کند در زمان آقای مصدق این شناسایی پس گرفته می‌شود، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد این شناسایی مجدداً برقرار می شود.[۵۸]
۵-۳- پیامد قطعنامه ۱۸۱ :
پیامد قطعنامه ۱۸۱ درواقع جنگ بود، و به گسترش خشونت در فلسطین انجامید. قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد بایستی تا اول اکتبر ۱۹۴۸ به اجرا در می‌آمد. اما صهیونیست ها با حمله به اعراب فلسطینی، بسیاری از مواضع آنان مانندطبریه، یافا، حیفا و صفه را به قلمرو خود افزودند و محدوده ۵۷ درصدی تصویب شده خود را به هشتاد درصد سرزمین فلسطین گسترش دادند.[۵۹]همین امر سبب بروز جنگ بین اسرائیل و اعراب گردید، به نحوی که سرانجام در پانزدهم می ۱۹۴۸، ارتش های عرب وارد جنگ شدند و ملک عبدالله از پذیرش طرح آتش بس آمریکا و انگلیس خودداری کرد. با وخیم تر شدن اوضاع، شورای امنیت خواستار برقرای نشست ویژه مجمع عمومی شد، و در روز هفده آوریل، شورای امنیت خواستار توقف تمام فعالیت ها و اقدامات مسلحانه و غیر مسلحانه در فلسطین شد و در ۲۳ آوریل کمیسیون، آتش بس را برای نظارت و کمک به ایجاد آتش بس تشکیل داد. مجمع عمومی نیز کمیسیون را منحل کرد و تصمیم گرفت برای پیشبرد صلح در همکاری با کمیسیون آتش بس یک میانجی منصوب کند. که رئیس صلیب سرخ سوئد را به عنوان میانجی سازمان ملل منصوب کرد.
در روز چهارده می ۱۹۴۸، انگلستان قیمومت خود بر فلسطین را وانهاد و نیروهای خود را خارج کرد. در همان روز آژانس یهود تأسیس دولت یهود را در سرزمین های اعطاء شده بوسیله طرح تقسیم، اعلام کرد. بلافاصله آتش خصومت های شدید بین گروه‌های یهودی و عرب شعله ور شد و نزاعها شروع شدکه نهایتاً شورای امنیت طبق قطعنامه ای اعلام کرد که شرایط فلسطین تهدیدی علیه صلح و خواستار آتش‌بس شد و اعلام کرد که رعایت نکردن آن به عنوان نقض صلح به شمار می آید که مستلزم اعمال فوری قوانین الزامی براساس فصل هفت منشور سازمان ملل متحد خواهد بود. که طبق این قطعنامه آتش بس به وقوع پیوست. تا آن زمان اسرائیل بخش بزرگی از سرزمین های اعطا شده به دولت عربی (طبق طرح تقسیم) از جمله بخش غربی بیت المقدس را تصرف کرده بود.
قطعنامه ۱۸۱ درواقع بیشتر یک راه حل سیاسی بود تا یک حکم حقوقی، هرچند صهیونیست ها بعداً نشان دادند که هیچ گاه به مقدار اراضی تخصیص داده شده در طرح تقسیم فلسطین قانع نیستند و شروع به توسعه طلبی های بیشتری کردند. قطعنامه تقسیم فلسطین علاوه بر اینکه موادی از منشور ملل متحد را نقض می‌کرد، آشکارا حق تعیین سرنوشت ملت ها را نیز نادیده می گرفت.
۵-۴- تلاش برای ارجاع موضوع به دیوان بین‌المللی دادگستری:
در سال ۱۹۴۷، کشورهای عرب از مجمع عمومی درخواست کردند، نتایج حقوقی مسأله فلسطین را به دیوان بین المللی دادگستری جهت بررسی بیشتر ارجاع دهد، ولی قدرت های بزرگ که از رای مجمع به نفع تقسیم پشتیبانی می کردند و نمی خواستندکه کوشش هایشان با حکم حقوقی مخالف خنثی شود، با این طرح مخالفت کردند و آن را بی ثمر گذاشتند.
در پیش‌نویس قطعنامه جلسه فرعی ۲ کمیته ویژه برای تقسیم فلسطین چنین قید شده بود مجمع عمومی با رسیدگی به مسأله فلسطین و نتایج حقوقی به دست آمده از جمله حق ذاتی مردم بومی فلسطین نسبت به کشورشان و تصمیم راجع به حکومت آینده آن، وثیقه ها و اطمینان هایی که در جنگ جهانی اول به کشورهای عرب از جمله فلسطین راجع به اعطای استقلال به آنها داده شده، بررسی اعتبار و دامنه اعلامیه بالفور و حکم قیمومت، اثر انحلال جامعه ملل بر قیمومت و اعلامیه کشور قیم مبنی بر قصد خروج از فلسطین و با بررسی تردید بعضی از کشورهای عضو، راجع به حقوقی بودن اقداماتی که بوسیله سازمان ملل یا هر عضوی از اعضای سازمان ملل تصمیم می گیرد که از دیوان بین المللی دادگستری بر طبق ماده ۹۶ منشور و فصل چهارم تقاضا کند در مسائل زیر، نظر نهایی خود را اعلام کند.
۱ – آیا مردم بومی فلسطین حق ذاتی و لاینفک خود را نسبت به سرزمین فلسطین از دست داده اند یا نه و تعیین وضع قانونی و حکومت آینده آن به عهده چه طرفی است؟
۲ – آیا اعلامیه بالفور که بدون آگاهی و رضایت مردم بومی فلسطین صادر شد برای مردم فلسطین مقید و الزام آور است؟ آیا با وثیقه ها و اطمینان هایی که قبل و بعد از این اعلامیه به عرب ها داده شده مخالفتی ندارد؟
۳ – آیا مقررات قیمومت برای فلسطین مبنی بر تأسیس وطن ملی یهودی در این کشور مطابق مقررات مندرج در میثاق جامعه ملل است؟(به خصوص ماده ی ۲۲)و با شرایط قیمومیت مبنی بر توسعه‌ی حکومت خود مختار و حمایت از حقوق و موقعیت مردم فلسطین سازگار است؟
و سوالات دیگر سرانجام ارجاع مسأله فلسطین به دیوان بین المللی دادگستری به وسیله کمیته ویژه در تاریخ ۲۴ نوامبر ۱۹۴۷ با ۲۵ رای نسبت به ۱۸ رای و آخرین بند قطعنامه، مبنی بر صلاحیت سازمان نسبت به توصیه تقسیم با اختلاف رای ۱۲ بر بیست رای رد شد.
۵-۵- ایرادات وارده بر قطعنامه تقسیم:
بر قطعنامه تقسیم ایراداتی وارد است از جمله عدم صلاحیت سازمان ملل، چرا که اولین دلیل اعتبار نداشتن قطعنامه، صلاحیت نداشتن مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر توصیه تقسیم فلسطین است. سازمان ملل نمی توانست آنچه را که ندارد، ببخشد و واگذار کند.
جامعه ملل قبل از انحلال بر طبق ماده ۲۲ میثاق جامعه ملل، قدرتی برای نظارت در اداره سرزمین‌های قیمومی داشت، ولی این قدرت با انحلال آن پایان یافت، که این مطلب در قطعنامه مصوب در آخرین جلسه جامعه ملل در ۱۸ آوریل۱۹۴۶ بیان شد. این قطعنامه اعلام داشت که :
(( با انحلال جامعه ملل، مسئولیتهایش نسبت به سرزمین های قیمومی نیز به پایان می‌رسد)). منشور سازمان ملل نیز هیچ گونه حق نظارت و سرپرستی به سرزمین های قیمومی برای سازمان پیش‌بینی نکرد. به علاوه، مسئله تقسیم فلسطین متضمن واگذاری سرزمین و از بین بردن تمامیت ارضی آن است. سازمان ملل نمی‌تواند فلسطین را تقسیم کند یا واگذار و اکثریت مردم آن را از کشورشان محروم کند و آن را به گروه اقلیتی واگذار کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:19:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم