اما بعد از وفات پیامبر اکرم (ص) ، امام علی (ع) به طور مستقیم عهده دار حکومت نشـد ، زیـرا
در واقعه « سقیغه » ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان معرفی شد و انصار که از حامیان امام علی (ع) در امر خلافت بودند خوار شدند و شاعر انصار « نعمان بن عجلان »[3] گفت :
أَکانَ خَطاءً ما أَتینا وَ أَنتُم صَواباً کأنالا نَریشُ و لانَبری…[4]
وَکانَ هَوانا فی علّیٍ و أَنَّهُ لِأهلِ لها یا عمر و عِن حَیثُ لاتَدری[5]
وَ هذا بِحَمدِالله یَثفی مِنَ العمی وَ یَفتَحُ آذاناً ثَقُلنَ عَنِ الوَقرِ…[6]
( آذرشب ، 1379 هـ . ش ، ص 119 )
4 – 2 – 5 – شعر سیاسی در دوره اموی
شعر سیاسی در این دوره به علت رقابتهای سیاسی و دعواهای قبیله ای و نژادی زیاد شد ، شعر

در دوره اسلامی در تعارض با سلطنت حاکمه و شعرای دربار بود. در این دوره شعرای نقائض آشکار شدند که عبارت بودند از :
1. اخطل ( 20 – 92 هـ )
2. فرزدق ( 20 – 114 هـ )
3. جریر ( 33 – 114 هـ )
( آذرشب ، 1379 هـ . ش ، ص 164 )
این سه شاعر نامبرده را نمی توان در زمره شعرای سیاست به معنای تازه و کلی به حسـاب آورد
زیرا آنان همچنان عصبیت قبیلگی داشتند اما گه گاهی به آن مفهوم عالی سیاست نزدیک می شدند. اینان در زیر سایه امویان به خاطر گرایش جاهلی که در این طایفه بود آرمیدند و به احزاب سیاسی هم پیوستند اما این پیوستگی به این دلیل بود که بازهم وسیه ای برای محبت های قبیله ای بیابند. ( الفاخوری ، 1380 هـ . ش ، 1/467 )
احزاب و گروه هایی که در دوره اموی به وجود آمدند به دنبـال اهـداف و مقاصد خویـش بودند ،
هر حزب و گروهی سخن خود می گفت و برای اثبات حقانیت خویش به کتاب و سنت چنگ می زد و با شعر و خطا به رنگ و رو نقش می داد.
احزاب و گروه هایی که در آن دوران در کمکشهای سیاسی داخـل شده بـودند عـبارت بـودند از
خوارج ، شیعه ، زبیریان ، موالی و امویان . ( الفاخوری ، 1386 ، ص 206 )
خوارج : معتقد بودند که خلافت حق مشترک بین مسلمـانان است. آنـها با اشرافـیت نـژادی ،
قبیلگی و خانوادگی مبارزه می کردند و به مساوات اسلامی دعوت می نمودند. شعر خوارج شعر عقیده بود و از امتیازات شعری آنها ، نوآوری در آن است. ( همان ، ص 206 )
شیعه : شعر شیعه به مقتضای موضوع گاه با آرامش توأم است و گاه با خروش و جوشش ، گـاه
با لطافت و گاه با اندوه. ( همان ، ص 206 )
زبیریان:خلافت بنی امیه را انکار می کردند و از میان قریش تنها خود را وارث آن می شمردند
و در طریق تحقق یک حکومت اشرافی گام می زدند. ( همان ، ص 206 )
موالی:مورد ستم اعراب واقع شدند. اعراب آنها را از حیث خون و زبان و ادب و اخلاق پست تر
از خود می شمردند و معتقد بودند که خود بدان جهت که از اخلاق عربی و زبان عربی بهره ورند و دین اسلام از میان آنها برخاسته و اکنون دولت پیروزمند دولت آنهاست ، بر دیگران برتری دارند.
از خصوصیات شعر موالی حسن تنسیق و گاه استقصاء و رقـت اسلـوب و غالـباً استفـاده از اوزان
کوتاه است. ( همان ، ص 206 )
امویان : امویان سیاستمدارانی بودند که به طلب دنیا و پادشاهی دنیا تلاش می کـردند و برای
رسیدن بدین مقصود از نیروی شمشیر و مال و عقل بهره می جستند. مردم نیز بعضی به طمع مالشان و بعضی از بیم شمشیرشان به آنها پیوسته بودند.
شاعرانی که گرد بنی امیه را گرفته بودند تنها منافع مادی خـود را در نظـر داشتنـد و بـه مـدح
ملوک می پرداختند.
شعر آنها همان مدایح معموله است با همان صفات کلی چون کـَرَم و حـلم و حسـن سیاسـت و
شرافت نسبت و بهره مندی از لذایذ حیات و امثال اینها بود. ( همان ، ص 207 )
4 – 2 – 6 – شعر سیاسی در دوره عباسی
در دوره عباسی یک نوع شکوفایی در زمینه های اجتماعی ، فرهنـگی و ادبـی به دلـیل زنـدگی
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
شهرنشینی ، گسترش افق خیال ، انتقال از بادیه به شهر ، ترجمه کتابهای فلسفی و منطقی از « یونان » و سرزمینهای دیگر ایجاد شد که در نتیجه آن ذهن شعرا پویاتر شد و فکر خود را مشغول سرودن شعر کردند :
در دوره عباسی ها یک نوع ادبیات با عنوان « ادبیات اقلیـمی » به وجـود آمـد ، در ایـن عرصـه
ادبیات هر سرزمین با سرزمین دیگر فرق داشت اما اساس آنها یکی بود. مثلاً : در « حلب » به دلیل جنگهایی که « سیف الدوله حمدانی » با رومیها داشت خطبه های دینی زیاد شد ، بنابراین شاخه شاخه شده سیاست در نهضت شعر این دوران اهمیت داشت. با توجه به همه تنشهای سیاسی که در این دوران برای داعیان استقلال بود اما عرصه ادبیات و شعر قوی بود ، زیرا بیشتر این دولتهای مستقل اهل علم و ادب بودند و یا شعرا و ادبا را تشویق می کردند ، مانند : « آل بویه » که خود ادیب بودند یا دربار « سیف الدوله حمدانی » که پناه شعرایی مثل « ابوفراس حمدانی » ( 320 – 357 هـ ) و متنبی ( 303 – 354 هـ ) بود.
یـک نـوع گرایـش گستـرده تـر در شعـر دوره عبـاسی به نام « شعوبی گری » به وجـود آمـد.
« شعـوبی گری » تنها به گرایشات سیاسی توجه نداشت بلکه عواطف عموم مردم را مورد توجه قرار می داد. این گرایش « شعوبیگری » حاصل دعوای ایرانیها با عربها و ترکها و استبداد حاکم در این دوران بود ، بنابراین خلفا به شعرایی نیاز داشتند که این جنگها و دعواها را توصیف کند و در قصرها بر روی شعرا و ا

دبا باز شد. ( الزیات ، 1383 هـ . ش ، ص 182 – 183 )
4 – 2 – 7 – شعر سیاسی در دوره انحطاط
در دوره انحطاط بسیاری از عوامل که سبب تقویت شعر و تشویق شاعر بود از بین رفت. ملوک و
سلاطین غیر عرب بودند و فقط در موارد نادر شعرا را می خواستند ، دیگر از صله و پاداش خبری نبود و شعرا ناچار بودند زندگی خود را از راه صنعتگری و پیشه وری مانند قصابی ، روغن فروشی ، سرمه فروشی و … بگذرانند.
عصبیت و جوانمردی که پیش از این دوره ، انگیزه سرودن شعر بود همـه از بیـن رفـت و در آن
فضای مضطرب شور و حال باقی نماند. در این دوره سرچشمه شعر بطور کامل نخشکید و با توجه به اینکه صنایع بدیعی و الفاظ عامیانه در شعر به اوج خود رسید اما بعضی از شعرا بودند که به اغراض سیاسی هم توجه داشتند. ( الفاخوری ،1422 هـ . ش ،1380 هـ . ش ، 1/1026 – 1028 )
از مشهورترین شاعران سیاسی این دوره می توان از « ابن نباته » نام برد ، او در همه ابواب شعر
وارد شده است ، اما شکایت جایگاه ممتازی در شعر وی دارد زیرا در زمانی می زیسته که آشوب ها ، اضطراب ها ، استبداد ، زیاده روی در خونریزی ، مصادره اموال مردم و … به اوج خود رسیده بود.
( منبع پیشین ، 1/1050 )
4 – 2 – 8 – شعر سیاسی در دوره معاصر
شعر سیاسی ، شعری است که بیانگر شوق و علاقه مردم مشرق زمین به استقلال و آزادی از هر
گونه ستم و استعمار بود.
در دوره معاصر روزنامه ها نقش به سزایی را در آگاه کردن افـکار عمـومی بـه عهـده داشتـنـد و
روحیه میهن دوستی ، قومیت ، مبارزه با استبداد و عشق به آزادی خواهی را در مردم بیدار کرد. مطبوعات ، مدارس سیاری بودند که تهذیب عوام ، تنظیم افکار خواص ، انگیزش همت ها و اصلاح قلم های فاسد را به عهده گرفته بودند. اما عوامل دیگری مانند صنعت چاپ ، مجامع علمی و ادبی ، کتابخانه ها ، تئاتر و نمایش نامه ها و … در بیدار سازی افکار مردم نقش به سزایی داشتند.
دراین دوران 4 مکتب ادبی به وجود آمد :

  1. مکتب مخضرمین
  2. مکتب افراط کاران
  3. مکتب اهل ابداع
  4. مکتب واقع گرایی

( الفاخوری ، 1422 هـ . ش ، 1380 هـ . ش ، 2/39 – 40 )
4 – 2 – 8 – 1 – مکتب مخضرمین
مکتب مخضرمین به نوآوری گرایش داشت و اسـاس کـار آن ادبیـات قدیـم بـود. از پیـروان این
مکتب : « احمد شوقی » ( 1868 – 1932 م ) ، « حافظ ابراهیم » ( 1871 – 1932 م ) ، « خلیل مطران » ( 1872 – 1949 م ) و « معروف الرصافی » ( 1875 – 1945 م ) می باشند.
اما « عبدالغنی الرصافی » شاعر عراقی و از بزرگترین شعرای مکتب کلاسیک است. عضو مجلس
نمایندگان عثمانی بود که بعد از جنگ جهانی اول به عراق بازگشت. در عرصه روزنامه نگاری و سیاست دارای مناصب متعددی بود.
در سال 1930 به عنوان معاون پارلمان عراق در حرکت انقلابی کـه « رشیـد عـالی الکـیلاتی »
رهبری می کرد شرکت کرد و مجموعه اشعاری را درباره این انقلاب سرود.
« معروف الرصافی » شاعر آزادی خواهی بود که اشعـار انقـلابی سوزنـاکی را سـرود ، او در ایـن
اشعار به قضایای اجتماعی و سیاسی می پردازد. وی به قضایای وطن خود توجه می کرد ، در راه آزادی وطن خود تلاش کرد و فریب سخنان استعمار را نمی خورد. او به مسئله آزادی در برابر استعمارگران بسیار توجه کرده است. ( الفاخوری ، 1386 هـ . ش ، ص 661 )
همچنین فیتوری از جمله شاعرانی است کـه به مسـائل اجتمـاعی و سیـاسی دوره خـود توجـه
خاصی داشته و تلاش زیادی از خود نشان داده است و مردم را دعوت به آزادی نموده و آنها را به مبارزه علیه استعمارگران تشویق و ترغیب نموده است.
4 – 2 – 8 – 2 – مکتب افراط کاران
این مکتب بعد از جنگ جهانی اول به وجود آمد که برخورد و ارتباطش با غرب یـا بـا آمریکاییها
شدید بود و نفوذ اجانب بر آنها نیرومند و فرهنگ غیر عربی شان از فرهنگ عربی شان قوی تر ، اینان فکر ، احساس و خیال خود را از شاعران غرب به عاریت می گرفتند و الفتشان به ادبیات غرب بیشتر از ادبیات عرب بود ، این مکتب به دلیل درد و رنج هایی که بر ملت لبنان و سوریه وارد آمد رنگ رمانتیک به خود گرفت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...