کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



حمید خالقی مقدم (۱۳۷۷) وی در رساله دکتری خود دقت پیش‌بینی سود شرکت‌های جدیدالورود به بورس اوراق بهادار تهران و عوامل موثر بر آن را برای سالهای ۱۳۷۳تا ۱۳۷۵ مورد بررسی قرارداد. از جمله عواملی که بر دقت پیش‌بینی سود شرکت‌ها موثربوده ودرتحقیق او مورد بررسی قرارگرفته، متغیرهایی چون: اندازه شرکت، عمر شرکت، قیمت سهام و درجه اهرم مالی شرکت است. وی به این نتیجه رسید که بین تغییرات قیمت سهام و دقت پیش‌بینی سود رابطه معکوس و بین دقت پیش‌بینی سود و اندازه شرکت‌های جدیدالورود به بورس اوراق بهادار تهران رابطه مستقیم وجود دارد. (خالقی مقدم، ۱۳۷۷)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
مجتهد زاده و نظری تنها (۱۳۸۷) رابطه بین تغییرات عایدی پیش‌بینی‌شده هر سهم را با تغییرات قیمت سهام بررسی کردند. آنها تغییرات قیمت سهام را طی سه روز قبل و بعد از تاریخ اعلام تعدیل عایدی پیش‌بینی‌شده هر سهم طی ۵ سال (۸۰ ـ ۸۴) بررسی کردند. آنها متوجه واکنش قیمت به تعدیلات سود شدند. این تغییرات قیمت به گونهای بود که در راستای تعدیلات تغییر میکرد. آنها رابطه معناداری بین تغییرات عایدی پیش‌بینی‌شده هر سهم و تغییرات قیمت سهام پیدا کردند که روی بازده هم تأثیرگذار است. (مجتهد زاده، ۱۳۸۷ )
۲-۵-۱۰خطای پیش‌بینی سود:
شواهد تجربی نشان داده‌اند که سرمایه‌گذاران به اطلاعاتی نظیر پیش‌بینی سود هر سهم اتکا کرده و در قیمت‌گذاری سهام از آن استفاده می‌کنند. این پیش‌بینی، بیان‌کننده انتظارات مدیریت در مورد رویدادهای آتی است که ممکن است به وقوع بپیوندد لذا دقت این پیش‌بینی برای سرمایه‌گذاران حائز اهمیت است زیرا تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران در مورد خرید، فروش رویا نگهداری سهام بر مبنای این اطلاعات است؛ بنابراین خطای پیش‌بینی سود عامل مهمی در عملکرد بازار ثانویه است. (جگ و مکنومی، ۲۰۰۳) برای بسیاری از شرکتها پیش‌بینی سود نسبت به سود تقسیمی کوتاه مدت، در پیش‌بینی قیمت بازار سهام در آینده اهمیت بیشتری دارد و نیز فرض بر این است که پرداختهای مربوط به سود تقسیمی در آینده، به سود انباشته و عوامل رشد شرکت وابسته است؛ بنابراین تصورمی شود که انتظارات سود آینده، توسط بسیاری از سرمایه‌گذاران به عنوان عامل مهمی در پیش‌بینی سود تقسیمی آینده مورد استفاده قرار می‌گیرد و سودهای تقسیمی مورد انتظار عامل مهمی در تعیین ارزش جاری سهام یا ارزش کل شرکت است. دارندگان اوراق قرضه و بستانکاران کوتاه مدت نیز به سود آینده شرکت علاقه‌مند می‌باشند. هر قدر انتظارنسبت به سود شرکت بیشتر باشد، انتظار اینکه بستانکاران بازده سالانه خود را دریافت نمایند و نیز انتظار اینکه شرکت بتواند اصل بدهی را در سررسید بازپرداخت، نماید، بیشتر خواهد شد. (هندریکسون و ون بردا، ۱۹۹۲) با توجه به موارد فوق میتوان نتیجه گرفت که سودهای پیش‌بینی شده میتواند در موارد زیر مفید واقع گردد:
-کمک به ارزیابی قدرت سودآوری واحد تجاری
- تعیین ارزش جاری سهام یا ارزش کل شرکت برآورد ریسک سرمایه‌گذاری در واحد تجاری
-برآورد ریسک وام اعطایی به واحد تجاری
مدیریت واحدهای انتفاعی، علیرغم سودمندی ارائه پیش‌بینی‌های مالی و ترغیب مقامات قانونی برخی از کشورها برای ارائه آن باز هم در انتشار عمومی برخی از پیش‌بینی‌های مشخص به دلایل زیر اکراه دارند:
-امکان دارد که انتشار پیش‌بینی‌ها، دقت بیش از اندازه و غیرقابل‌توجیه آنها را القا کند.
-پیش‌بینی‌ها معمولاً به سرعت و با گذشت زمان، ارزش خود را از دست می‌دهند و تجدیدنظر و تعدیل پی در پی آن ضرورت دارد.
- انتشار پیش‌بینی‌ها میتواند به زیان شرکت انتشاردهنده و به نفع رقبای تجاری آن باشد.
-مدیریت ممکن است خود را متعهد به تحقق پیش‌بینی‌ها بداند و برای رسیدن به این مقصود، تصمیمات کوتاه مدتی را اتخاذ کند که منفعت کلی سهامداران نباشد.
-عدم توفیق واحدهای انتفاعی در تحقق پیش‌بینی‌ها میتواند موجب نارضایتی سهامداران بشود. (شباهنگ، ۱۳۸۲)
۲-۶هزینه‌های غیرقابل‌پیش‌بینی در سود (غیرمترقبه)
مدیران و سهامداران از نظر تجزیه و تحلیل اهمیت بسزایی برای سود (زیان ) خالصی که از فعالیت جاری موسسه ایجاد گردیده و مبنایی برای مقایسه نتیجه عملیات سال قبل می باشد قائل هستند. در ارائه صورت‌های مالی، صورت سود و زیان خالص که از فعالیت عادی موسسه نتیجه گرفته‌شده و از نظر فعالیتی که موسسه در پیش دارد غیرمترقبه نبوده باشد. (نوروش، ۱۳۸۹)
دستورالعمل یا قوانین صریحی برای مشخص نمودن اقلام غیرمترقبه یا غیرقابل‌پیش‌بینی نمی‌توان وضع نمود ولی بطور کلی می‌توان این اقلام را به این ترتیب تعریف کرد:
اقلامی بااهمیت و بسیار غیرمعمول است که منشأ آن رویدادهای خارج از فعالیت‌های اصلی شرکت می باشد و انتظار نمی رود که به طور منظم و مکرر واقع شود. با توجه به این تعریف هر قلم واجد شرایط که در این دسته طبقه‌بندی شود باید حائز دو شرط اساسی زیر گردد:
ماهیت غیرقابل‌پیش‌بینی و غیرعادی : رویداد یا مبادله مورد نظر باید ماهیتی غیرعادی بوده و نوعاً چنان باشد که به وضوح به فعالیت‌های معمول و روزانه واحد تجاری مربوط نبوده و یا صرفاً بطور تصادفی به آن ارتباط داشته باشد البته باید محیطی که واحد تجاری در آن مشغول فعالیت است را مد نظر داشت.
وقوع غیر مکرر : رویداد یا مبادله مورد نظر باید از نوعی باشد که تکرار آن در آینده قابل پیش‌بینی مورد انتظار نباشد البته باید محیطی را که در آن بنگاه تجاری مشغول فعالیت است را مد نظر داشت.
هدف این دو ضابطه آن است که با افشای جداگانه این اقلام امکان ارزیابی بهتر قدرت سودآوری آینده شرکت برای استفاده‌ کنندگان صورت‌های مالی فراهم آید. با توجه به توضیحات فوق سودها یا زیان‌های ناشی از مواردی از قبیل بلایای طبیعی، مانند سیل و زلزله، مصادره دارایی‌ها در صورت بااهمیت بودن، به عنوان مثال‌هایی از اقلام هزینه‌های غیرقابل‌پیش‌بینی ذکر گردد.
توجه داشته باشید که در هر دو ضابطه، توجه به محیطی که شرکت در آن به فعالیت مشغول است مورد تاکید خاص قرار گرفته است. به سبب تفاوت‌های محیطی، آنچه برای یک واحد تجاری، غیرقابل‌پیش‌بینی تلقی گردد. ممکن است در واحد تجاری دیگری غیرقابل‌پیش‌بینی تلقی نگردد. مثلاً برای واحدهای تجاری که در کشور ژاپن واقع‌شده‌اند وقوع زلزله را نمی‌توان غیرمترقبه تلقی نمود.
به عنوان مثالی دیگر فرض کنید یک شرکت بزرگ چند بخشی مجموعه‌ای از سهام سبد سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار خود را می‌فروشد. شرکت مورد نظر مالک اوراق بهادار متنوعی است که برای اهداف سرمایه‌گذاری محسوب می شود. آیا سود و زیان حاصله، کیفیت طبقه‌بندی به در قالب غیرقابل‌پیش‌بینی را دارد؟ در پاسخ باید گفت لزوماً. (نوروش و همکاران، ۱۳۷۹).
هزینه‌های غیرمترقبه یا غیرقابل‌پیش‌بینی باید در محاسبه سود یا زیان عملیات در حالت دوام منظور شود. اعم از اینکه انعکاس این اقلام در متن صورت سود و زیان یا در یادداشت‌های توضیحی صورت گیرد این اقلام باید به عنوان اقلام غیرقابل‌پیش‌بینی (استثنایی ) قابل‌تشخیص باشد و اینگونه تصریح گردد. شرح مناسبی در مورد هر یک از این اقلام جهت درک ماهیت این اقلام ضروری است.
نمونه‌هایی از این اقلام که ممکن است در صورت بااهمیت بودن در صورت سود و زیان ثبت گردد عبارت است از :
-زیان ناشی از بلایای طبیعی
- هزینه اخراج دسته‌جمعی کارکنان شاغل در بخش‌های فعال واحد تجاری
- هزینه‌های تجدید سازمان
- به هزینه بردن دارایی‌های نامشهود خارج از فرایند استهلاک
- زیان انتقال صنایع مزاحم به خارج از محدوده شهرها، طبق مقررات جاری
- زیان فروش دارایی‌های ثابت مشهود و سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت
- زیان مربوط به فروش یا توقف یک بخش از عملیات تولیدی
-زیان ناشی از حل و فصل دعاوی برله یا علیه (کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، ۱۳۹۰).
برای رسیدن به اینکه صورت سود و زیان نشان‌دهنده نتایج فعالیت‌های اصلی و عادی شرکت تجاری باشد و فعالیت‌های غیرعادی ( غیرقابل‌پیش‌بینی ) از آن جدا گردد باید در اعلامیه سود و زیان :
الف- مبلغ صورت سود یا زیان خالص حاصل از عملیات عادی پس از کسر مالیات متعلقه نشان داده شود.
ب- سود و زیان خالص حاصل از اقلام غیرعادی (غیرقابل‌پیش‌بینی ) به مبلغ فوق اضافه یا کسر گردد.
در صورت حساب سود و زیانی که ذیلاً ارائه می‌گردد اقلام غیرمترقبه افشا گردیده است :
فروش ** ***
کسر می شود بهای تمام‌شده فروش ** ***
سود ناوی‍ژه ** ***
هزینه‌ها هزینه‌ها
هزینه‌های اداری و تشکیلاتی ** اداری و تشکیلاتی **
هزینه‌های توزیع و فروش ** هزینه‌های توزیع و فروش **
هزینه‌های مالی ** هزینه‌های مالی **
** ***
سود قبل از مالیات و اقلام غیرمترقبه **
مالیات متعلقه **
سود عملیاتی پس از کسر مالیات متعلقه **
زیان متعلقه ناشی از آتش‌سوزی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 03:17:00 ق.ظ ]




مرگ بن لادن ورهبری ایمن الظواهری و ادامه تحرکات القاعده در نواحی مستعد از جمله افغانستان و عراق و تنشها و درگیریهای شدید گروه های افراطی در سوریه و مصر و نزاعهای شدید برای بدست گیری قدرت ، در وضعیت فعلی می تواند نشانه ای از این امر باشد .
دانلود پایان نامه
7-2-4 جمع بندی بخش
در رقابت های منطقه ای ایران – عربستان، می توان جلوه هایی از رقابت ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی را مورد ملاحظه قرار داد. فعال سازی متحدین و حمایت از گروه های دست نشانده ،بخش دیگری از نشانه های رقابت دو کشور محسوب می شود. عراق را می توان به عنوان یکی از حوزه های اصلی رقابت ایران و عربستان سعودی دانست. این گونه رقابت ها به سایر حوزه های جغرافیایی یعنی سوریه، لبنان، بحرین و یمن گسترش یافته است. حمایت های سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی آمریکا از عربستان محور اصلی شکل گیری تضادهای ژئوپلیتیکی جدید و برهم خوردن توازن قدرت منطقه ای محسوب می شود. الگوی رفتاری عربستان نشان می دهد که دولت آن کشور قصد ندارد تا اجازه بدهد که تحول قدرت منطقه ای ایران ادامه پیدا کند و یا اینکه ارتقاء نقش منطقه ای ایران به سکوت بگذرد. بنابراین از الگوی تهاجمی استفاده می نماید. چنین الگوهایی دارای ماهیت رسانه ای، دیپلماتیک و امنیتی است.
در سطح منطقه‌ای، عربستان نسبت به افزایش نقش ایران در افغانستان، لبنان، فلسطین و به ویژه عراق نگران است، تحولات چند سال گذشته در منطقه خاورمیانه که موجب افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران و شیعیان شد، اسباب نگرانی پادشاهی سعودی در مورد کاهش نقش و نفوذ خود در منطقه را فراهم آورده است. این نگرانی‌های اخیر به همراه حساسیت و سوء ظن‌های همیشگی عربستان به ایران، واکنش‌هایی را از سوی ریاض به منظور تغییر در معادلات منطقه برانگیخته است.
عربستان مشخصاً سوریه را از نگاه عینک رقابت های منطقه ای با ایران (مهار الگوی نفوذ معنوی ایران) نگاه می کند و در واقع برای همین در مقابل نظام اسد و در دفاع از قیامی که علیه این نظام صورت گرفته گام بر می دارد. در واقع کاهش نفوذ ایران در منطقه یا مهار کردن الگوی نفوذ انقلاب اسلامی در دنیای عرب که زمانی در قالب هلال شیعی مطرح گردید. عربستان دامنه این تهدید را بعد از بهار عربی گسترده تر می بیند و نزدیکی گروه های مقاومت و بخصوص سوریه به ایران را به منزله برهم خوردن تعادل منطقه ای و به حاشیه رفتن سیاست های سعودی می داند. بنابراین عربستان در هماهنگی با رویکرد غربی – عربی تلاش دارد تا موقعیت ایران در سوریه را کاهش دهد. از اینرو در چنین شرایطی عربستان برای محدود سازی قدرت ایران در خاورمیانه از گروه های معترض در سوریه حمایت می کند.
از سوی دیگر ایران ضمن آنکه با رویکردهای توسعه اقتصادی و گسترش روابط فرهنگی – تاریخی با همسایگان به هویت انرژی ، امنیت و توسعه در آسیای جنوبی ، افغانستان ، آسیای مرکزی و قفقاز وصل می شود در عین حال اتصال به مسایل امنیتی – سیاسی در خاورمیانه عربی (عراق و خلیج فارس) دارای اهمیت فوق العاده­ای برای نظام جهانی و آمریکا می باشد . خاورمیانه بعد از حوادث 11 سپتامبر در حال گذاربه نظم جدید سیاسی – امنیتی است که در آن هریک از بازیگران مهم منطقه ای تلاش برای تثبیت نقش­های سیاسی – امنیتی و اقتصادی خود دارند . ایران نیز یک قدرت نوظهور منطقه­ای و جهانی است . مسائل ایران از جمله ژئوپلتیک حساس و برنامه­ی هسته­ای آن ضمن اینکه اهمیت ایران را در نظام منطقه ای و جهانی افزایش می دهند به همان اندازه بر تهدیدات و آسیب پذیری ملی و امنیتی ایران می افزاید . تثبیت  دامنه­های نفوذ اقتصادی در منطقه برای تحقق اهداف چشم انداز20 ساله و همچنین پیشگیری از تهدیدات امنیتی آینده در منطقه نیازمند تمرکز بر منطقه گرایی و اتخاذ یک سیاست خارجی فعال است که همزمان رویکردهای ” توسعه ای ” و ” سیاسی – امنیتی ” را در خود لحاظ کند . تجربه نشان می دهد که هر قدرت درحال ظهور درجهان امروز به ناچار نگاه منطقه گرایی و حرکت به سوی اتحادها و ائتلاف ها را درسیاست خارجی خود اولویت داده است . مؤلفه های قدرت ملی ایران از جمله، برخورداری از یک دولت ملی قوی ، موقعیت ژئوپلتیک و عنصر ایدئولوژی به گونه ای است که به ایران نقش ممتازی در مسائل منطقه ای می دهد  ارزش استراتژیک ایران از طریق متصل شدن به مسائلی در منطقه خاورمیانه است که بعد از حوادث 11 سپتامبر با نظام امنیت بین الملل ارتباط مستقیم یافته­اند .
بخش پنجم
روابط ایران وعربستان
مقدمه
در این فصل فراز و نشیبهای روابط ایران و عربستان و جریان های فکری تاثیر گذار بر روابط ایران و عربستان که باالطبع در مسائل منطقه ای و بر روابط با سایر دولتهای منطقه اثر گذار بوده است ارزیابی می شود . ضمن آنکه بطور کلی ابعاد مختلف رقابت ایران و عربستان از جمله نوع جدید این رقابت یعنی رقابت رسانه ای بررسی می شود . همچنین نقش هر دو کشور را در حوادث اخیر خاورمیانه در کنار نقش آمریکا مورد ارزیابی قرار می گیرد. در بخش آخر به ظرفیتهای همکاری مشترک برای برقراری صلح و آرامش در منطقه با تاکید بر منافع مشترک بین دو کشور پرداخته می شود.
5- بررسی روابط ایران وعربستان در طول سه دهه پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران
روابط ایران و عربستان در زمان حکومت پهلوی جنبه های متناقضی داشت ،چرا که از یک سو میان این دو کشور حالتی از رقابت وترس متقابل حاکم بود که این وضعیت را می توان از جریان خرید های تسلیحاتی دو کشور در یافت واز سوی دیگر ،هر دو کشور دارای منافع مشترک نیز،بودند.ممانعت از طغیان ایدئولوژی های رادیکال (از عراق تا یمن جنوبی )،جلوگیری از آشفته کردن ساختار سیاسی داخلی سنتی یا توازن در درون شبه جزیره و منطقه خلیج فارس از مصادیق مشترک منافع دو کشور ایران و عربستان به شمار می رفت . این منافع مشترک منجر به ایجاد روابط عادی میان دو کشور شده بود . بنابر این طبیعی بود که هنگامی که رژیم سلطنتی در ایران سقوط کرد و انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی پیروز شد ،عربستان به شدت احساس نا امنی کند . پادشاهی عربستان ا یکسو با موجی از نا آرامیها در عربستان به خصوص در میا شیعیان احساء و زائران مکه روبرو بود و از سوی دیگر رویه انقلابی ایران را به عنوان یک عامل عدم اطمینان و بر هم زننده وضع موجود در منطقه می یافت . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ،ایران و عربستان بر سر چها عامل اساسی به رقابت پرداختند.
1-رقابت بر سر رهبری خلیج فارس
2- رقابت بر سر بسط و نفوذ در شمال آفریقا
3- رقابت برسر نفوذ در آسیای مرکزی
4- رقابت بر سر تفسیر اسلام در عرصه سیاست به همراه خصومت عربستان نسبت به میژگی ضد شاهی و ضد سلطنتی انقلاب ایران.
انقلاب اسلامی ایران به دلایل متعددی زمینه های تعارض بین ایران انقلابی و کشورهای محافطه کار منطقه از جمله عربستان را پدید آورد. برخی از دلایل این وضعیت را می توان به صورت زیر خلاصه کرد :
مستقر شدن نخستین دولت اسلامی در منطقه و به چالش کشیدن اسلام محافظه کار عربستان و دیکر نظام های محافظه کار منطقه.
تغییر دید گاه ایران که بطور بنیادین نظم سیاسی کشورهای منطقه و میزان مشروعیت اسلامی نظام این کشورها را با میزان استقلال آنها از قدرتهای استعماری مورد سنجش قرار می دهد.
تبدیل ایران از یک کشور مدافع وضع مو جود به یک کشور انقلابی خواهان تغییر وضع موجود.
انقلاب اسلامی در رقابت بین نیروهای استقلال طلب و قدرتهای خارجی بویژه ایالا ت متحده ،فصل تازه ای گشود . (روشندل ، سیف زاده ، 1374)
بنابر این پس از سقوط رژیم پهلوی ،روابط ایران و عربستان دارای فراز ونشیبهاو مراحل مختلفی شد که به اختصار اشاره می شود.
الف)مرحله عادی بودن روابط
عربستان در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران سیاست احتیاط ،سکوت و نظارت را در پیش گرفت چرا که این ترس و اضطراب در سعودیها وجود داشت که صدور انقلاب و تسری آن حکومتشان را متزلزل سازد . اما پس از مدتی به صف دیگر کشورها پیوست و برای تبریک پیروزی انقلاب اسلامی ،هیاتی بلند پایه به سرپرستی دبیر کل رابطه العالم الاسلامی را به ایران فرستاد ؛که با توجه به تحولات سریع در اوایل انقلاب ،روند موضع گیری دو کشور نسبت به هم تغییر کرد و با گذشت زمان و بروز نا آرامیها در حادثه مکه و همچنین منطقه شیعه نشین روابط دو کشور رو به تیرگی نهاد.
ب)مرحله سردی و تیرگی روابط
گرد همایی جنبشهای آزادی بخش در تهران و همچنین بر گزاری اولین حج با برائت توسط حجاج ایرانی مو جب سردی روابط دو کشور شد و مطبو عات و مقامات دو کشور مواضع تندی علیه یکدیکر آغاز کردند . با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ،عربستان با ارائه کمکهای وسیع اقتصادی ،سیاسی ،و نظامی و تبلیغاتی کاملا در کنار عراق قرار گرفت . مجموع این اقدامات موجب سردی وتیرگی روابط دو کشور تا سطح کاردار تنزل یافت.
ج)مرحله بهبود نسبی روابط
در سال 1363 ،حادثه ربودن یک فروند هواپیمای سعودی و فرود آن در فرودگاه مهر آباد و اقدامات مثبت جمهوری اسلامی ایران در پایان دادن به این حادثه ،سبب شد تا روابط این دو کشور رو به بهبودی نسبی نهد. در همین مرحله در سال 1364 شاهد سفر وزیر خارجه عربستان به ایران و وزیر خارجه ایران به عربستان هستیم.این سفرها جهت بهبود روابط و حل پاره ای از مشکلات فی مابین دو کشور از قبیل مساله حج و جنگ ببین ایران و عراق صورت گرفت ؛اما در نهایت نتیجه ای بدنبال نداشت. لذا در سال 1365 عربستان تصمیم گرفت به منظور فشار بر ایران با افزایش تولید نفت ،اقدام به کاهش قیمت نفت کند و همین امر مو جب شد تا روابط دو کشور بار دیگر رو به تیرگی نهد . از جمله عوامل دیگر تیرگی روابط دو کشور می توان به پیروزیهای ایران در جبهه های نبرد علیه عراق ،مخالفت گسترده ایران با طرح هشت ماده ای فهد مبنی بر شناسایی اسرائیل و کمکهای عربستان به عراق اشاره کرد.
د)مرحله قطع روابط
تشنج در روابط دو کشور ناشی از اقدامات تحریک آمیز عربستان بود که مو جب کشتار حجاج ایرانی در مراسم حج سال 1366 شد . این امر اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران را در پی داشت و پیرو آن حمله تظاهر کنندگان به سفارت عربستان در تهران در تاریخ 26/5/1366 و کشته شدن یک دیپلمات سعودی به نام الغامدی ،موجب شد تا تیرگی روابط دو کشور به اوج خود برسد و سر انجام در تاریخ 26/2/1367(آوریل 1988 م)عربستان اقدام به قطع یکجانبه مناسبات سیاسی با جمهوری اسلامی ایران کرد . مرحله قطع روابط حدود سه سال طول کشید.
ه)مرحله برقراری مجدد روابط (دوره تنش زدایی و اعتماد سازی در روابط دو کشور)
به رغم مذاکرات سیاسی در طول سالهای قطع رابطه ،پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط ایران ،گام مو ثری در راستای تجدید رابطه با عربستان تلقی می شود . عربستان قبول قطعنامه از سوی کشورمان را یک اقدام شجاعانه توصیف و از آن استقبال کرد. لذا جبهه گیری مطبو عاتی خود علیه ایران را متوقف کرد . فهد شخصا اعلام کرد که عربستان با ایران اختلافی ندارد که فابل حل نباشد و تهران نیز آمادگی خود را برای شروع مذاکرات مستقیم با ریاض اعلام کرد. تجاوز عراق به کویت در سال 1369 و اتخاذ مواضع اصولی از سوی کشورمان در رابطه با مساله و نیاز شورای همکاری خلیج فازس به حمایت از ایران باعث شد تا این کشور ها بویژه عربستان در تجدید رابطه خود با ایران تلاش نمایند. پس از یکسری مذاکرات در مجمع عمومی ،ژنو و مسقط بین وزرای خارجه ایران و عربستان ،سر انجام پس از سه سال قطع روابط سیاسی ،تجدید روابط اعلام شد و مقامات دو کشور تصمیم به بازگشایی سفارتخانه های خود در کشور مقابل گرفتند.(فروردین 1370)از سال 1370 شروع مجدد روابط دو کشور تا سال 1376 که شروع کار دولت آقای خاتمی است ،مرحله تنش زدایی و بستر سازی در روابط دو کشور به شمار می رود .مرحله شروع همکاریها و عقد قراردادهای فی مابین ایران و عربستان از سال 1376 آغاز می شود . در این دوره با بوجود آمدن بستری مناسب جهت توسعه روابط ،انجام سفر های متعدد بین مقامات دو کشور و امضای موافقت نامه های مختلف گام خوبی در روابط دو کشور برداشته شد. (زراعت پیشه،1384:ص236و237)
فصل اول،
1-5 نگرشهای متفاوت فکری در مورد ماهیت روابط ایران با عربستان
در 30 سال گذشته سه موج و جریان سیاسی از ایران جهان عرب را در بر گرفته و بر سیر جریان های فکری و حتی ساختار سیاسی برخی از این کشورها اثر گذاشته است.
پس از پیروزی انقلاب در ایران سه نگرش بعضا متفاوت در مورد برخورد با مسائل مختلف منطقه ای و بین المللی حاکم بوده است.
نگرش اول جنبه ایدئولوژیک و ارمان گرایانه دارد و سعی می کند محیط پیرامونی را بطور کامل جذب مبانی فکری و انقلابی ایران کند.
نگرش دوم معتقد است با توجه به حساسیتهای موجود در منطقه و واقعیتهای نظام بین المللی، ایران باید بر روی مشترکات کار کند و همکاری ها در زمینه عرصه های غیر حساس بیشتر شود تا اعتماد لازم به وجود آید، زیرا تنها در پرتو روابط خوب است که می توان اهداف و منافع را کسب نمود .
نگرش سوم بر این تصور قرار دارد که با توجه به ظرفیت های معنوی و مادی جمهوری اسلامی و واقعیتهای موجود در صحنه، نظام را به گونه ای مناسب تقویت و تثبیت کرد.
این نگرش ها در هر مقطعی که حاکم شده اند تاثیرات خاص خود را بر جای گذاشته اند.
تصور اعراب و به ویژه عربستان این است که در حال حاضر نگرش اول مجددا در سیاست خارجی ایران حاکم شده است. این تصور برای عربستان بسیار حساسیت بر انگیز و نگران کننده شده است. (تفضلی، 25اسفند1388)
حال به توضیح بیشتر روابط دو کشور در مقاطع مختلف می پردازیم.
1-1-5 دهه اول انقلاب و حاکمیت نگرش اول در روابط ایران وعربستان(اهمیت به جنبه های ایدئولوژیک و آرمانگرایانه)
پیروزی انقلاب اسلامی و تفکر صدور انقلاب با تجاوز عراق به ایران عملا در سرتاسر دهه 1360 بر روابط ایران و کشور های عربی ود راس آن عربستان، سایه افکند. در این دوران کشورهایی چون سوریه و لیبی و تا حدودی الجزایر از جهان عرب دوشادوش ایران قرار داشتند.
از همان ابتدای انقلاب سوءظن اعراب حوزه خلیج فارس نسبت به آنچه که آن را تلاش جمهوری اسلامی نو پا برای صدور (انقلاب اسلامی (شیعی) و ایدئولوژی ضد غربی) می دانستند در واکنش آنها به جمهوری اسلامی در ایران هویدا بود. دو سال پس از پیروزی انقلاب کشورهای مذکور با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس به طور عملی در جهت مقابله و رفع این نگرانی گام برداشتند.نمونه این تقابل را می توان در موضع گیری ها و برخی از ُکشورهای عربی خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران به رژیم صدام جست و جو نمود.در طول دهه 1980 اظهارات متعدد مقامات جمهوری اسلامی ایران در اتهامات ایدئولوژیک علیه رژیم های منطقه مبنی بر کنار نهادن شئون اسلامی وآلت دست شدن ابر قدرتها ،مو جب عدم اعتماد رهبران سعودی به مقاصد ایران شد.(مجتهد زاده،144:1382)
سعودیها رویه رادیکال ایران را به عنوان یک عامل عدم اطمینان و بر هم زننده وضع موجود در منطقه و فراهم آوردن زمینه حرکتی مشابه علیه خود تلقی نمودند. در مقابل اقدامات ایران ،سعودیها نیز علیه منافع امنیتی ایران در سیستان و بلوچستان اقداماتی را آغاز کرد که با آموزش برداشتهای مذهبی وهابی به بلوچها در جهت ایجاد تفرقه در جنوب شرق ایران همراه بود. (روشندل وسیف زاده ،1374:42و127-124) دراوایل انقلاب اسلامی ،گرچه مقامات عربستان از هر گونه پیش داوری در برابرانقلاب خودداری کردند و پس از مدتی نیز ملک خالد پادشاه عربستان در دیدار با رئیس جمهور الجزایر حکومت جدید ایران را تایید کرد ،لیکن پس از یک سلسله اختلافات و مسایل بوجود آمده ،روابط سیاسی امنیتی دو کشور در مقایسه با قبل از انقلاب به بدترین وضعیت ممکن رسید و پس از حمله نظامی عراق به خاک ایران به مرز دشمنی سیاسی - امنیتی و تبلیغاتی رسید.
در دهه ی نخست پیروزی انقلاب اسلامی جریان هایی الهام گرفته از انقلاب اسلامی در کشورهایی نظیر الجزایر، مصر، پاکستان، اردن، بحرین، عراق، لبنان، عربستان و ترکیه و دیگر کشورها بوجود آمد که هر یک تاثیرات سیاسی قابل توجهی در نظام های حاکم به این کشورها داشته اند و هم اینک نیز این جریانات به صورت احزاب و تشکل های سیاسی فعال هستند. از نظر منطقه ای ایران با رقبایی مثل ترکیه، عربستان و مصر مواجه است. در میان این کشورها ترکیه به لحاظ مجموعه توانمندی اقتصادی از موقعیت بهتری در مقایسه با دیگر بازیگران برخوردار است. این کشور در گذشته در قالب امپراطوری عثمانی با تکیه بر مذهب و قدرت نظامی نقش و نفوذ خود را در آسیای مرکزی تا شمال آفریقا توسعه داد اکنون تلاش دارد با تکیه بر پیوند با اروپا به جایگاه مهمی در این منطقه دست یابد و خود را پل میان اسلام و غرب معرفی نماید. مصر نیز در جهان عرب همواره تلاش داشته تا نقش رهبری ایفا کند. با انعقاد پیمان کمپ دیوید 1979 رقبای عربی مصر توانستند این کشور را از معادلات جهان عرب تا حدی کنار گذارند. اما با شکست عراق در جنگ کویت و آغاز مجدد روند صلح اعراب و اسرائیل در دهه 90 مصر مجددا تلاش نمود تا نقش منطقه ای خود را تقویت نماید. و اما عربستان به دلیل ساختار خاص اجتماعی و فرهنگی خود از دیگر کشورهای خاورمیانه و حتی کشورهای همسایه آن در حوزه جنوبی خلیج فارس متمایز می باشد. ساختارهای خاص قبیله ای و عشیره ای که به پدید آمدن فرهنگی خاص منتهی شده است، همراه با آموزه های عمیقا سنتی و مذهبی ونیز سیطره افکار و ایده های سلفی در قالب (وهابیت) به جامعه عربستان ترکیب منحصر به فردی بخشیده است. حکمرانان آل سعود با وجود ذخایر عظیم نفتی همواره از ثروت سرشاری برخوردار بوده اند.
عربستان حدود 4/1 ذخایر اثبات شده نفت جهان (در مورد 262 میلیارد بشکه) را در اختیار دارد و از این منظر شرایط سیا سی و ثبات یا ناامنی در این کشور نفت خیز از اهمیت زیادی برای قدرت های بزرگ به ویژه ایالات متحده آمریکا برخوردار می باشد.
پادشاهی سعودی در بعد منطقه ای و فراتر از آن در حوزه جهان اسلام نقشی مهم برای خود قائل است و با حمایت مالی گسترده از کشورهای اسلامی و جنبش های اسلامی (البته به طور گزینشی)در پی بسط حوزه نفوذ خود بوده است. ایران و عربستان همواره به عنوان دو کشور و دو قدرت تاثیر گذار جهان اسلام در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس مطرح بوده اند. پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها از اهمیت روابط دو کشور نکاست بلکه پدیده ی نوین انقلاب و رخدادهای متاثر از آن به همراه تغییرات منطقه ای و بین المللی روابط دو کشور را با حساسیت خاص همراه کرد و به آن پیچیدگی فوق العاذه ای بخشید. (سادات عظیمی ،1380:124ص)
2-1-5 دولت هاشمی وحاکمیت نگرش دوم در روابط ایران و عربستان (اعتماد سازی)
در دهه 1990 و پس از جنگ ایران وعراق با اقداماتی که در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی و به ویژه پس از حمله عراق به کویت صورت پذیرفت روابط دو کشور وارد مرحله جدیدی از همکاری و اعتماد سازی شد. عربستان چنین می پنداشت که با تغییر در شرایط نظام بین المللی (پس از سقوط کمونیسم) و تحولات منطقه ای فضا برای ترسیم روابط تازه مهیا شد. این روند مناسبات در اواسط دهه ی 70 شمسی و پس از اعلام سیاست تنش زدایی از سوی جمهوری اسلامی روندی رو به بهبود شد و دو طرف علی رغم اختلافات موجود سعی بر برطرف کردن ابهامات موجود و نزدیکی روابط داشتند اما در کل هیچ گاه سوءظن و بد گمانی اعراب بطور کامل (به ویژه عربستان) نسبت به ایران برطرف نشد. نکته جالب توجه این است که چون عربستان و بطور کل ساختار حکومت عربستان کاملا فردی است، روابط حسنه سران عربستان و ایران طی دو دهه گذشته عاملی بازدارنده در برابر افزایش شکاف های طرفین به حساب می آمد. سفر آیت الله هاشمی به عربستان در زمان ریاست جمهوری ایشان واجد دستاوردهای زیادی برای روابط دو کشور و اصلاح برداشت ها نسبت به تحولات منطقه بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:17:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

 

 

نمودار دایره‌ای

 

نمودار میله‌ای

 

 

 

نمودار۴-۴: توزیع فراوانی نمونه آماری از نظر رشته تحصیلی
همانگونه که در نمودار ۴-۴ نشان داده شده است از مجموع ۱۷۲ نفر نمونه آماری، تعداد ۳۰ نفر در رشته مدیریت و مدیریت گردشگری، ۴۴ نفر در رشته علوم اجتماعی، ۱۵ نفر در رشته جامعه شناسی، ۱۷ نفر در رشته کامپیوتر، ۲۱ نفر در رشته علوم سیاسی و در نهایت ۴۵ نفر در سایر رشته ها تحصیل نموده اند.
به عبارت دیگر می توان بیان کرد ۱۷% در رشته مدیریت و مدیریت گردشگری، ۲۶% در رشته علوم اجتماعی، ۹% در رشته جامعه شناسی، ۱۰% در رشته کامپیوتر، ۱۲% در رشته علوم سیاسی و ۲۶% در سایر رشته ها تحصیل نموده اند.
۴-۲-۶٫ مطالعه توصیفی نمونه آماری با توجه به متغیر تجربه کاری
نمودار زیر و توضیحات متعاقب آن توصیف کننده وضعیت متغیر تجربه کاری در نمونه آماری مورد مطالعه می باشد:

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار دایره‌ای

 

نمودار میله‌ای

 

 

 

نمودار ۴-۵: توزیع فراوانی نمونه آماری از نظر تجربه کاری
همانگونه که در نمودار ۴-۵ نشان داده شده است از مجموع ۱۷۲ نفر نمونه آماری، تعداد ۴۶ نفر دارای تجربه کاری زیر ۵ سال، ۴۱ نفر دارای تجربه۱۰ - ۵ سال، ۳۸ نفر دارای تجربه کاری بین ۱۱-۱۵ سال، ۲۸ نفر دارای تجربه کاری بین ۲۰-۱۶ سال و ۱۹ نفر با سابقه کاری بیش از ۲۰ سال وجود دارد.
به عبارت دیگر می توان بیان کرد که اعضای نمونه آماری متشکل ۱۶% افراد دارای تجربه کاری زیر ۵ سال، ۲۴% افراد دارای تجربه کاری بین ۱۰-۵ سال، ۲۲% افراد دارای تجربه کاری بین ۱۵-۱۱ سال، ۲۷% افراد دارای تجربه کاری بین ۲۰-۱۶ سال و ۱۱% بالاتر از ۲۰ سال می­باشد.
۴-۳٫ بخش دوم
۴-۴٫ نتایج روش دلفی
در این پژوهش، روش دلفی در مجموع در ۳ دور به انجام رسید که در این بخش یافته‌های حاصل از هر دور به تفکیک ارائه می‌شود.
۴-۴-۱٫ نتایج دور اول روش دلفی
پرسشنامه ‌دور اول دلفی(ضمیمه شماره۱) که شامل دو بخش است، به صورت حضوری در تاریخ ۱۹ تا ۲۴/۱/۱۳۹۳ به ۲۰ نفر از اعضای پانل تحویل داده شد و پیگیری برای دریافت پاسخ آنها از هفته بعد از توزیع آغاز گشت. به این منظور با هر عضو به طور میانگین ۳ بار به صورت تلفنی تماس گرفته شد. از این میان، دو نفر از اعضای پانل پرسشنامه را تکمیل نکرد. به این ترتیب ۱۸ پرسشنامه (۹۰ درصد) دریافت شد که آخرین آنها در تاریخ ۲۸ /۱/۹۳ بود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در پرسشنامه دور اول دلفی، لیستی از عوامل موثر بر صنعت گردشگری استان ایلام که از پژوهشهای پیشین و مبانی نظری استخراج شده بود، ارائه گردید. در این بخش، پاسخگو باید نظر خود را درباره میزان تأثیر هر یک از عوامل مؤثر بر توسعه صنعت گردشگری، با انتخاب یکی از گزینه‌های موجود در مقابل آنها اعلام می‌کرد. این گزینه‌ها در قالب طیف لیکرت و شامل «تأثیر بسیار کم: ۱»، «تأثیر کم: ۲»، «تأثیر متوسط: ۳»، «تأثیر زیاد: ۴»، و «تأثیر بسیار زیاد: ۵» بوده است، همچنین این پرسشنامه دارای قسمت دیگری­ست که پاسخگو در آن می­توانست نظرات و پیشنهادات خود را درباره هر مؤلفه و شاخص ­ها بیان نماید. در جدول ۴-۱نتایج مرتبط با بخش اول پرسشنامه دور اول دلفی که شامل مواردی مانند تعداد پاسخها برای هرگویه، میانگین پاسخها، انحراف معیار آنها، عدد کندال، ترتیب اهمیت هر عامل بر اساس عدد کندال و میانگین پاسخها و درصد اعضایی که ترتیب هر عامل را مانند تربیب گروه تعیین کرده‌اند، درج شده است.
جدول ۴-۱: نتایج دور اول روش دلفی: درباره عوامل کلیدی و مؤثر بر صنعت گردشگری استان ایلام - دور اول دلفی

 

 

شرح عامل

 

تعداد
پاسخها

 

میانگین
پاسخها

 

انحراف معیار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:16:00 ق.ظ ]




نگرشی که بیان گردید ، دیدی است که پیروان یک مذهب و ملت را که در یک مرز مشخص شده قرار گرفته‌اند ، پس از بوجود آوردن تفرقه و ضعف بسوی مرکزگریزی و نابودی سوق خواهد داد. [۳۷]
۲ ) ‌ تشیع از دید ایرانیان
ملت ایران در آغاز قرن شانزدهم میلادی ، به هنگام حکومت سلسله صفوی از به هم پیوستن مردمان سرزمین‌هایی به وجود آمد که قبلاٌ دین ، آئین ، زبان و هویت وی‍ژه خود را داشتند و زیر سلطه امیری خانی و بیگی زندگی می‌کردند بدون اینکه دولت فراگیر واحدی با ایدئولوژی شیعه ، دین دولتی شده برآنها چیره شده باشد.
آنها با خود مختاری نسبی ، با سازمان اقتصادی و وضع اجتماعی و فرهنگی کم و بیش ایستا می‌زیستند. پیدایش امپراطوری عثمانی در غرب ایران و اعلام خلافت سنی باردیگر ایرانیان را واداشت که با عثمانیان به مقابله برخیزند. برای نیرو بخشی به خود ، نخستین شاهان صفوی ناچار شدند که دین شیعه را به عنوان ایدئولوژی دولتی یا شاخص هویت ایرانی برگزینند. بدین ترتیب ، علاوه بر مرزهای خاکی ، مرز معنوی مذهبی نیز تولید کرده و وجه تمایز ایرانیان از ترکان و ازبکان قرار دادند و قدرت متمرکز دولتی را بنیان گذاشتند.
دانلود پروژه
در مفهوم دولت ملی فرض براین است که تکیه گاه آن ملت و نیروبخش احساس ملی است ، یا این احساس وجود دارد و یا اینکه دولت موظف است با توسل به انگیزش‌هایی آن را تولید کند. دولت صفویه با تکیه به مذهب شیعه و مخالفت و مقابله با ترکان عثمانی و ازبک سنی مذهب ، احساس مذهبی ـ ملی ایرانیان را برانگیخت و چنان بنیادی را نهاد که تا امروز ادامه دارد ( استقلال مذهبی واسقلال سیاسی با همپوشانی یکدیگر این نتیجه را در پی داشته‌اند ) سخت گیری‌های دولت عثمانی در داخل مرزهای خود در تقویت این احساس بی تاثیر نبوده است ، چرا که با حیات مردم در ارتباط بوده و روابط عشیرتی نیز مکمل این احساس بود. [۳۸]
ازدیدی دیگر ، قرار دادن مشروعیت دولت براساس یکی از اجزای تشکیل دهنده هویت ایرانی بجای تاکید بر کلیت آن ، ویژگی فراگیر دولت ایرانی را مخدوش ساخته و به تضعیف پایه‌های وحدت و هویت ملی منجر شد. اختلافات عقیدتی مبتنی بر فرقه‌های مذهبی یکی از نقاط آسیب پذیر جامعه ایرانی است. این ویژگی بویژه زمانی مشکل آفرین شد که دولت ایرانی مشروعیت خود را بر اساس مبانی ارزشی و عقیدتی یکی از گروه‌های مذهبی قرار داد. از آنجا که دولت صفوی هویت ایرانی را بیشتر به یکی از اجزای تشکیل دهنده آن محدود کرد باعث بیگانه شدن بخش‌های مهمی از جامعه ایرانی نظیر کردها ، افغان‌ها ، بلوچ‌ها و ساکنان آسیای صغیر از دولت ایران شد. سنی بودن گروهی از کردها و شیعه بودن دولت‌های ایران از زمان صفویه به بعد ، امری بود که برخی از رؤسای ایلات کرد را تشویق به اتحاد با عثمانی‌ها می کرد. قبل از نبرد چالدران ، مقامات صفوی رؤسای سنی کرد را از سمت‌هایشان برکنار کرده و بجای آنها نخبگان غیر سنی و غیرکرد را روی کار آوردند. پس از شکست چالدران بیست و سه امیرنشین کرد پیمانی دولتی با عثمانی‌ها امضاء کردند که به موجب آن حکومت محلی رؤسای ایلات کرد در مناطق ایلی خود به رسمیت شناخته شد و آنان در مقابل تعهد کردند که نسبت به عثمانی‌ها وفادار باشند. [۳۹]
تفاوت‌های مذهبی میان گروه‌های شیعه و سنی نقش بیشتری نسبت به زبان در ایجاد مسائل سیاسی در جامعه ایران بازی کرده است . از این روست که برخی از پژوهشگران استقرار تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران توسط شاه اسماعیل بنیانگذار سلسله صفوی ، سرکوب مخالفان این دگرگونی ، انتصاب فرماندهان قزلباش به سمت فرماندهان محلی بجای رؤسای قبایل کرد را آغاز دور شدن کردها از دولت ایران تعبیر کرده‌اند. خصومت دیرینه میان آذری‌ها و کردها نیز میراث این دوران بود.[۴۰]
بدین ترتیب می‌توان گفت که حکومت صفوی در استفاده از تشیع به عنوان هویت ملی در مناطق مرکزی ایران و شیعه نشین موفق بوده ، لیکن در مناطق مرزی و سنی نشین با مشکل مواجه شده و این عملکرد نتیجه معکوسی را درپی داشته است. در این میان نبایستی نقش برخی افراد که تنها در جهت رسیدن به مال و ثروت به صفویان پیوسته بودند را از نظر دور داشت، چرا که این افراد در آینده می توانستند برنامه‌های صفویان را به علت مغایرت با اهداف خود با شکست روبرو سازند. [۴۱]
۳ ) شیعه اسماعیلیه و انشعابات آن :
امام جعفر صادق ( ع ) دارای فرزند پسری بودند که اسماعیل ( متولد ۱۰۴ ه ق ) نام داشته و بزرگترین فرزند آن امام بوده است. وی در زمان حیات پدر خود وفات نموده و امام صادق ( ع ) نیز وفات وی را اعلام نمود. دراین باره حتی آن امام ، حاکم مدینه را به عنوان شاهد انتخاب نمود ، لیکن گروهی از مردم بر این اعتقاد بودند که اسماعیل نمرده و وی دوباره ظهور می‌کند. به اعتقاد این گروه، اسماعیل همان مهدی موعود می باشد. از دید این گروه استشهاد امام ششم به مرگ وی از ترس منصور خلیفه عباسی بعمل آمده است. با این تفسیر جمعی به این اعتقاد رسیدند که امامت حق اسماعیل بوده و با مرگ او به پسرش منتقل شده است. گروهی دیگر نیز به این اعتقاد بودند که با وجود اینکه اسماعیل در حیات پدر خود درگذشته ، همچنان امام بوده و امامت پس از وی در محمد بن اسماعیل و اعقاب وی است. دو فرقه اول پس از اندک زمانی منقرض شدند ، لیکن فرقه سوم تاکنون باقی مانده و انشعاباتی نیز پیدا نموده است .
پس از سقوط قلاع اسماعیلیه توسط هلاکو ( مؤسس سلسله ایلخانان ) ساکنین این قلاع در شهرهای مختلف مستقر شده و بدین ترتیب در جامعه ایرانی هضم گردیدند. با توجه به این امر که شیعه اسماعیلی به تقیه معتقد نبوده و قیام علیه حاکم ظالم را واجب می‌داند ، پس از این قیام به شمشیر در تفکر شیعه دوازده امامی شکل گرفت که این امر را می توان به عنوان یکی از موارد مهم که بعدها از این تفکر توسط نهضت صفویان اخذ گردید،بیان نمود. بیان این نکته همراه با نگرشی به عمل خواجه نصیرالدین طوسی در خارج کردن شیعه دوازده امامی از تقیه را می‌توان به عنوان یکی از علل موفقیت این مذهب در آن عصر بیان نمود که ترکیب این عمل با اقدام هلاکو خان مغول در حکومت صفویه به شکلی قدرتمند ظهور یافت. [۴۲]
۴ ) پیوند های تشیع و تصوف :
پس از فتح بغداد ( ۶۵۶ ق / ۱۲۵۸ م ) به دست مغول تحولی در تفکر سیاسی رخ داد ، چرا که رژیم جدید مردم را به پیروی از دین بخصوصی وادار نمی کرد و همه کوششش برآن بود که از او کورکورانه اطاعت کنند و در رابطه میان آنان و گروه مسلط آرامش کامل برقرار باشد.[۴۳]
غازان خان (۷۰۳ ـ ۶۹۴ ق / ۱۳۰۴ ـ ۱۲۹۵ م ) اولین کسی بود که به تشیع توجه کرده و حتی فردی علوی را به عنوان حکمران عراق انتخاب نمود ، لیکن با همه این نیکی‌ها که در حق تشیع‌کرد ، در قبول تشیع از حد اشاره پیشتر نرفت و این نیز سیاستی به منظور جلب مودت مردم و جلوگیری از شورش آنان به رهبری علویان بود ، مردمی که آگاهی یافته بودند به اینکه حکومتی خودی داشته باشند. رشد تشیع در زمان سلطان محمد خدابنده ( ۷۱۶ ـ ۷۰۳ ق/ ۱۳۱۶ ـ ۱۳۰۴ م)سیر فزونی گرفت به گونه ای که سید تاج‌الدین گروهی از امرای مغول را مجبور به پذیرش تشیع نمود.
در زمان سلطنت ابوسعید ( ۷۳۶ ـ ۷۱۶ ق / ۱۳۳۵ ـ ۱۳۱۶ م ) ، شیعیان دریافتند که انتظار تایید رسمی مذهبشان از طرف حکومت ، امری بی فایده است. در نتیجه خود شروع به تدریس ، تالیف کتب و ترویج مذهب شیعه به مقیاس وسیعی نمودند.
در ادامه لازم است به رابطه بین مغولان و تصوف نیز اشاره‌ای گردد. در آغاز هجوم مغولان صوفیان جانب حکومت‌های محلی خود را گرفتند ( نجم الدین کبری ، عطار ). لیکن بزودی هر دو طرف نیاز به یکدیگر را احساس نمودند. مغولان احساس کردند که در عرصه سیاست به همپیمانانی نیاز دارند که مردم را در زندگی روزمره قرار داده و به تسلیم و رضا وادارند[۴۴]. زیرا آنچه تصوف را برای توده مردم جذاب می‌ساخت و مایه شگفتی و اعتقاد آنان می‌گردید رعایت شریعت ، پرهیز از تظاهر و ظاهر سازی ، ساده دلی ، بی ریائی ، صداقت و صفای آن پیران پارسا بود که به زبان توده مردم سخن می گفتند ( صوفیان پیرو طریقت همانند شیخ صفی ) ، روش مبتنی بر تسامح و تساهل با اهل ادیان و عقاید مخالفان[۴۵] ( صوفیان پیرو طریقت که عموما در دوران مغول رشد نمودند ) ، گذشت ، جوانمردی ، بزرگواری مهربانی در برابر خطاکاران ، دوری جستن از اجتماع بود که این گروه را محبوب قلوب خاص و عام می‌نمود.[۴۶] صوفیان پیوسته به حمایت حکومت‌های مختلف محتاج بودند مغولان هم به صوفیان خصوصا کرامت ظاهری ایشان گرایش داشتند. این پیوند از سال ۶۴۳ ه ق آغاز گردید ( پناهنده شدن خلیل بن بدرالدین کردی به مغولان ) ، در نتیجه با تسلط مغولان بر مواضع قدرت در ممالک اسلامی صوفیان موقعیت مهمی را بدست آورده و امکان یافتند که عقاید خویش را تکامل بخشیده و آن را در جهت پخته تر شدن پیش برند.[۴۷]
درمیان شیعیان حله نیز کسانی بودند که با تکیه بر ولایت ، دعوی نیابت مهدی ( عج ) را داشتند ( به عنوان نایب خاص ) ، و از این طریق ولایت شیعی از منبع ولایت صوفیانه پرورش یافته و به بار نشانده شد پیدایش فرقه‌های شیعی پس از آن نیز در اوضاع واحوال مشابه ، تکرار شد. بدینگونه آسانگیری مغولان باعث شد که اشخاصی از نوع بنیانگذاران نخستین غالیگری به خیال آن بیفتند که بازهم مذهبسازی کنند.[۴۸]
تشیع در ابتدای این زمان برهمان حالت پیشین باقی بود ، یعنی همان احساس استقلال و بیگانگی از تصوف ، که شیعیان آن را وابسته به دولت عباسی می دانستند.
پیوند تصوف با تشیع ، یکباره انجام نشد ، بلکه در دو مرحله تحقق پذیرفت : تشیع ابتدا به دست پیشروان معنوی خود از فلسفه تاثیر پذیرفت و از حوزه علم کلام صرف بیرون رفت و در آخر با تصوف پیوستگی یافت (: تشیع برای رسیدن به تصوف از برزخ فلسفه گذشت ). این گرایش در میان شیعه حله ـ که ظهور عادی مهدویت و بنیانگذاری فرقه‌ها هیچگاه در آنجا قطع نشده بود ـ و به دست یک علوی آملی که بدان شهر آمده و سکنی گزیده بود ، آغاز شد.
از جمله شخصیت‌های شیعی متاثر از تصوف در این فاصله زمانی می‌توان به افراد زیر اشاره نمود :
- کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی ( متوفی ۶۷۹ ه ق ) : وی به عنوان مظهر درآمیختگی تصوف و تشیع و یا دست کم نزدیکی آن دو معرفی شده است. کار میثم این بود که مضامین نقل شده از علی بن ابیطالب ( ع ) را در یک قالب صوفیانه ریخت و در همان زمان صوفیان نیز درباره شخصیت علی بن ابیطالب (ع) به عنوان ولی اولیاء به بحث پرداختند ، که این همه به پیدایش شخصیت جدید صوفیانه‌ای برای علی بن ابیطالب ( ع ) در کنار دو شخصیت تاریخی و شیعیانه امام گردید که منطقا دو تصویر صوفیانه و شیعیانه ایشان خیلی به هم نزدیک بود. نزدیکی شخصیت صوفیانه و شیعیانه علی ( ع ) به اضافه اصول مشابه دیگر بین تصوف و تشیع ، شیعیان را نیز برانگیخت که به دنبال صوفیان ، به سهم خود در راه یگانگی دو مشرب بکوشند. میثم بحرانی پیشقدم بنا نهادن این سنگ بود و به منظور بیرون کشیدن معنای عرفانی ـ فلسفی از نهج البلاغه مطابق روحیه قرن هفتم و هشتم هجری ، رنگ صوفیانه به سخنان علی ( ع ) داد. قابل ذکر است میثم در شیعیگری نیز راه اعتدال پیموده و زیاد وارد اختلافات با اهل سنت و لعن آنان نشد . در رسید قرن هفتم هجری ، سرتاسر ممالک اسلامی ، بویژه ایران ، پر از صوفیان علوی بود. در آمیختگی تصوف با شخصیت علی (ع) چندان بود که صوفیان اهل سنت خود را وارث و پیشوای واقعی تصوف می‌دیدند و تنها طریقه صحیح را همان طریقه‌ای می‌دانستند که خود در راس آن بودند.
ـ رضی الدین علی بن طاوس ( متوفی ۶۷۲ ه ق ) به سبب پارسایی و پرهیز از فتوا در فقه چیزی ننوشت و لیکن کتاب‌های زیادی در ادعیه تالیف نمود. از دید وی تقیه شیعیان و اسرار صوفیان ، دو لفظ به یک معنی می باشد. در زمان وی در حله آنقدر گرایش به عوالم روحانی شدید بود که در آنجا تصوف و تشیع به هم آمیخته شد.[۴۹]
ـ حسن بن یوسف بن مطهر حلی ( ۶۴۸ – ۷۲۷ ه ق ) ( علامه حلی ) شیعه پس از آمدن مغول پرچم عدم تعصب را برافراشته و ادامه این حالت در علامه حلی به اوج خود رسید. یکی از دلایل بروز این همه آسانگیری از این متکلم شیعی علاوه بر در اقلیت بودن شیعیان ، آن است که تعصب ورزی از گذشتگان فقط به پیچیده ترشدن مشکلات انجامیده و باعث تبدیل شدن نیکبختی وصلح به تیره بختی و جنگ بوده است. این امر باعث شد تا علامه به صفت حکمت و نصیحت نیک اندیشانه آراسته شده و صفات عالی ریاست معنوی را با سعه صدر درآمیزد.
ـ بهاء الدین حیدر بن علی عبیدی آملی ( متوفی پس از سال ۷۹۴ ه ق ) وی میان تشیع و تصوف را جمع کرده و خود را به سلسله هایی منتسب نمود که به بایزید بسطامی می‌رسید[۵۰]. وی در حالی که مرد کامل پخته‌ای بود به عراق رو نهاده و در آنجا سکنی گزید تا با سران تشیع تماس گرفته و تصمیم راسخ خود را دایر بر جمع میان تشیع و تصوف زیر پرچم فرقه واحدی تحقق بخشد ، لیکن با مخالفت شدید مدرسان کتب شیعه روبرو شد[۵۱]. وی در کتاب‌های خود به منظور تقریب تشیع و تصوف و نزدیک شدن به هدف خود ، به آرای موافقان شیعه درباره صوفیه و نظرات مساعد صوفیان درباره شیعه استناد جسته است. از دید وی صوفیان همان شیعیان خاص می‌باشند که به اسرار الهی اختصاص یافته‌اند ، همچنانکه شیعه نیز با امامان تماس داشته و از ایشان معرفت فراگرفته است. در همین زمان در مصر و سوریه نیز ظهور ابن تمیمه که دشمن سرسخت صوفیان و فقیهان بود ، باعث نزدیکی این دو گروه شده و هریک را در نظر دیگری قابل تحمل نمود.
تصوف و تشیع در زمان تیموریان:
تیمور پس از به قدرت رسیدن از کلیه شرایط برای موفقیت حرکتش استفاده می‌نمود. چون در اواخر قرن هشتم تصوف جهان اسلام را فراگرفته بود ، تیمور پیوندهای شخصی را با صوفیان که صاحب اختیاران راستین آن روزگار بودند آغاز کرد. وی به هرکجا که فرود می‌آمد به ملاقات صوفیان آمده و آنها را حرمت می‌نهاد. صوفیان نیز متقابلا او را دعا کرده و تایید می‌نمودند ، به ویژه که او خرقه نیز پوشیده بود و بدین سبب خود یک نفر صوفی شمرده شده و مظهر تجلیات الهی و جمالی خدا گردیده بود.تمام اعمال او ناشی از الهام خدایی سروش آسمانی و اخبار غیبی شمرده شده و این همه راجع به تصوف بود.
تیمور از چشمداشت شیعیان برای بازیافتن مقامی مقامی که نزد مغولان داشتند ، بهره گرفت ، تا آنجا
که دمشق را با شعار انتقام حسین ( ع ) از نسل یزید گشود. شیعیان نیز در راه عقد مودت با تیمور کوشش داشته و تیمور را شیعه شمردند.[۵۲]
در دوره تیموریان یک فقیه شیعی خصوصیات یک صوفی تمام عیار را باخود داشت و یک صوفی محض ، به عنوان یک متکلم شیعی جلوه می‌نمود.
جنبش‌های بدعت آمیز در دوره تیموریان ، تجسم انتظارات اشخاص صاحب داعیه ـ غیر از امرا و استیلا جویان ـ بود که می خواستند از طریق نیروی معنوی به مواضع قدرت در ممالک اسلامی راه یابند و بدون شک تصوف بزرگترین تاثیر را در آسان نمودن کار به نظر آن داعیه داران داشت. ظاهرا تغییر شکل تصوف و پیدایش اندیشه وحدت وجود و تسلط صوفیگری براذهان مردم ، از طرفی بر شور و هیجان صوفیان و صوفی نمایان می‌افزود و از طرفی قبول دعوت آنان را بر مردم تسهیل می‌کرد ، به ویژه که حکمرانان شهرها در آن ایام ترکان و مغولان بودند که نیرویشان تنها به بازویشان بود و در کرامت نمایی و جادوگری صوفیان چیزهایی می‌دیدند که بایستی از شر آن پرهیز کرده و هراس می‌داشتند. آنان متوجه نیروهایی شدند که از درهم شکستن آن عاجز بودند ، لذا شیفته آن شده درعین حالی که از آن می‌ترسیدند.
نهضت‌های شیعی نیز بدین گونه در این میان دارای تاثیراتی بودند. چنانکه نهضت حروفیه جامع صوفیگری و شیعیگری بود ، بدون آنکه هیچ یک مقصود بالذات باشد ، ولی همین آمیختگی دوطرز فکر به این صورت متکامل ، نمونه‌ای از پیوستگی تصوف و تشیع بود.بکتاشی‌گری هم در اصل ، یک طریقه صوفیانه بود که به تدریج به تشیع گرائید به حدی که سرانجام عناصر شیعیانه بر صوفیانه غلبه یافت و چنین به نظر آمد که گوئی فرقه ای شیعه بوده و با تصوف درآمیخته است.[۵۳]
شاه نعمت الله ولی نیز سرسلسله فرقه نعمت اللهیه( علیرغم داشتن مذهب اهل سنت ) [۵۴] قصد داشته یک مذهب شیعی ـ صوفی جدید بر اساس اعتقاد دوازده امامی بسیار معتدل ، بنیان نهد که خود وی به بیان صوفیانه ، به مثابه خاتم خاص به تبع از مهدی ( عج )ـ که خاتم عام است ـ امام مفترض الطاعه آن باشد.[۵۵]
اجداد صفویان نیز قبل از تشکیل این سلسله گام‌های بلندی جهت اتحاد با تشیع برداشتند که نتیجه آن به طور خاص در زمان شاه اسماعیل اول ظهور یافت ، به گونه‌ای که در زمان صدرالدین ، صوفیگری صوفیان شکل گرفته و به یک نهضت صوفیانه همانند جنبش‌های صوفیانه زمان خود ، تبدیل شده بود.[۵۶] جنید جد شاه اسماعیل ، با بهره گرفتن از نفوذ معنوی در دل پیروانش و به منظور تحقق اهداف سیاسی خود تحت تاثیر مشعشعیان ، شروع به تشکیل یک فرقه شیعه غالی کرده بود. پس از آن فعالیت‌های تبلیغاتی اتباع جنید براساس شیعیگری غالیانه ، از نوع دعوت مشعشعیان شدت یافت. در این مرحله شیعیان تبدیل به یک حزب سیاسی شورشی شده بودند که شیعیگری غالیانه در عقایدشان رخنه کرده بود و این حالت در زمان پیشوای بعدی ، وضوح بیشتری یافته که پس از تشکیل سلسله صفویه به مذهب رسمی این حکومت تبدیل می گردد.[۵۷]
حیدر فرزند جنید به نحو مشخصی ، از روش تصوف اتباع خود ، به طریقه فتوت صوفیانه ـ که از روزگار صدرالدین داخل طریقه صفوی شده بود ـ تغییر سمت داد و بدین لحاظ گام دیگری در پیش راندن گردونه طریقت صفوی به سوی تشیع دوازده امامی برداشت ، و آن عبارت از تعیین علامتی جهت متمایز کردن پیروان وی از دیگران می‌باشد. این علامت و شعار خاص ، کلاهی قرمز رنگ و دوازده ترک ـ به نشانه پیروی از علی(ع) و دوازده فرزندش ( ع ) ـ بود که دستاری بر گرد آن پیچیده می‌شد[۵۸] وی مدعی بود که شخص علی بن ابیطالب به خواب وی آمده و بادادن طرح این کلاه امر به ترویج آن نموده‌است.[۵۹]
به روایت مولف تاریخ شاه اسماعیل ، اسیران آزاد شده‌ای که اجازه بازگشت به بلاد روم را یافتند موظف بودند مذهب دوازده امامی را در آنجا ترویج کنند و نیز به روایت همین منبع ، شخص علی سیاه پوش از امام جواد ( ع ) به صورت حضوری اجازه چله صوفیانه گرفته [۶۰] و مامور به اجبار ایرانیان به پذیرش مذهب تشیع شده بود.[۶۱]
شاه اسماعیل در ماه رجب سال ۹۳۰ ه ق ، پس از بیست و پنج سال سلطنت ، در حالی که موفق شده بود نخستین دولت صوفی ـ شیعی را پایه گذاری کند ، جوانمرگ شد. شیعه که از دیرباز ، در اشتیاق آن بود تا از تصوف به نفع دعوت شیعیانه بهره گیرد ، در دولت صفوی ، به این آرزو به نحو کاملی رسید و از هدف خود نیز فراتر رفت ، به طوری که تصوف در تشیع ذوب شد و استقلال و موجودیت خود را از دست داد و دست آخر تبدیل به سایه و تابع تشیع گردید.[۶۲]
درنتیجه در مورد تاثیر تصوف در آغاز تشیع عصر صفوی ، می‌توان گفت که منشا صوفیانه حکومت و واگذاری قدرت به شیعه ، نزدیکی این دوگرایش را ممکن ساخت ، تا آنجا که در هم آمیخته شدند. [۶۳]
بخش سوم: تشیع تا پایان دوران آغازین صفوی
فصل اول : مذهب در دوره تیموریان

 

    1. نگاهی به اوضاع شیعه در ایران قبل از صفویه :

 

حمدالله مستوفی در نزهه القلوب ( حدود ۷۴۰ / ۱۳۴۰ ) جغرافیای مذهبی نسبتاٌ درستی از ایران در خلال قرن هشتم / چهاردهم ارائه داده و نقطه آغازی را برای تحلیل تحول طرز نگرش مذهبی ایران پدید آورده است.
طبق گفته وی «اکثر مردم در مراکز بزرگ شهری از اهل سنت بودند و حال آنکه نواحی شیعی نشین سنتی و یا به عبارت دقیقتر اثنی عشری ، علاوه بر گیلان و مازندران ، شهرهای ری ، ورامین ، قم و کاشان ایالت خوزستان و خراسان بخصوص منطقه سبزوار بود. تشیع در بخش‌های مختلف ایران در مناطق روستایی پراکنده بود ولی بعضی از خانواده‌های اشرافی شهرها هم شیعه بودند .»[۶۴]
«… برطبق سیاست واگذاری امتیازات به سادات و خانواده‌های آنان از سوی تیمور و نیز اوزون حسن امتیازات خاصی بدانان واگذار شده بود. از سوی دیگر دری افندی عثمانی در اواخر ۱ ـ ۱۷۲۰ م . گزارش می‌دهد که یک سوم جمعیت ایران سنی مذهب هستند.»[۶۵] شمار آنان می‌بایستی در خارج از شهرها ثابت بوده که این به علت تاثیر تقیه می‌باشد. …«… مستوفی اظهار می‌دارد که عناصر شافعی تقریباٌ در هر جایی که وی ذکر کرده موجود بوده‌اند هم در آن نواحی که از حضور سنیان صحبت کرده و هم در مراکز سنتی شیعه و این عبارت مؤکد این فرضیه است که اوضاع مذهبی ایران براثر عوامل مذکور و نیز تاثیر شافعی‌گری دارای نوعی تجانس و همگنی بوده است ، چون شافعی‌گری از دیدگاهی دیگر نسبت به مذهب غیر ….»[۶۶]
برای اثبات بخشی از این فرضیات بهتر است از موردی صحبت کنیم که نور الله شوشتری در مجالس المؤمنین خود درباره کاشان آورده ، که وابستگی آن به شیعه بیش از هر شهر دیگر بود ( آماده سازی اسب سفید یراق کرده برای مهدی ( عج ) و … ). «به غیر از اینها ، کاشان شهری بود که وقتی شاه اسماعیل دستور طعن ولعن سه خلیفه اول را در ملا عام صادر کرد ، اکثر اهالی سنی عراق راه تبعید را درپیش گرفتند و در کاشان دیگر نشانی از قاضی یا مفتی سنی باقی نماند. مردم کاشان به مدت دوسال وقتی می‌خواستند مسائل شرعی خود را حل و فصل کنند به اجبار به مولانا شمس الدین محمد الخفری رجوع می‌کردند ، ولی وی در مسائل فقهی متخصص نبود و در میان کتاب‌های شیعی خود متن رسا و کارآمدی نداشت. هنگامی که مولانا فتوایی صادر می‌کرد ، جانب احتیاط را نگه می‌داشت و پا از مسائل عمومی فراتر نمی گذاشت (روشی که بخصوص در مذهب شافعی معمول بود ). وقتی یکی از فقهای شیعی وارد کاشان شد و فتاوای مولانا را مورد بررسی قرار داد، همه آنها را تصدیق و تایید کرد ، چون همه آنها برپایه اصل حسن و قبح عقلی صادر شده بود که دقیقاٌ حکم اساسی مذهب امامی بود. »[۶۷]
«طبق نوشته مستوفی اردبیل مرکز مذهب شافعی و پایگاه شافعیان بود. احمد کسروی معتقد است که بخش اعظم طرز نگرش مذهبی شیخ صفی الدین ، شافعی بود و هیچ نوع تقیه ای نداشت ، یعنی حتی در زمانی که اولجایتو به مذهبی غیر از مذهب اهل سنت گرایش پیدا کرده بود.»[۶۸]
«… می‌توان گفت که زمینه مناسبات و روابط به حمایتی بند بود که شاهزادگان در موقع درگیری با اعضای خاندانشان به یکدیگر نشان می‌دادند. آنان در این نوع موارد از عقیده اختلافات مذهبی بهره می‌گرفتند و این مساله برایشان رشته‌های زهی بود که برای کمانشان استفاده می‌کردند و هدف از آن نیز ایجاد عمیق ترین آشفتگی در روابط با رعایایشان بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:16:00 ق.ظ ]




۴-ارزشهاوهنجارهای قانون اساس بعنوان یک راه حل جایگزین درقانونی کردن موافقتنامه های صلح ۵۳
۵-مسئله غامض دادخواهی دادخواست رسمی:قانونی کردن در تحول ۵۴
فصل پنجم:اعطای نمایندگی به طرفهای ثالث ۵۶
۱-تضمین کنندگان طرف ثالث ۵۷
۲-تکثرگرایی حقوقی دوگانه ۶۱
ماهیت پیمان های صلح:یک آرامش قانونی جدید نسبت به آرمش قانونی ۶۹
نتیجه گیری ۷۱
موضوع آرامش قانونی ۷۴
آرامش قانونی وبررسی های مربوط به ایجاب وپذیرش ۷۶
فهرست منابع ۸۱
چکیده به زبان انگلیسی ۹۰
چکیده:
این پایان نامه تحت عنوان ماهیت و جایگاه حقوقی موافقت نامه های صلح در حقوق بین الملل پژوهشی است که در ضمن ۵ فصل به معاهدات صلح ،بسترهای شکل گیری ،اشکال و انواع ،طرفین آن اعم از دولتها ،سازمانهای بین المللی ،احزاب و جنبش های آزادی بخش یا خودمختاری خواه و گاهاً حتی در مواردی افراد می پردازد،همچنین از موضوعات این تحقیق میتوان به قانون های اساسی موقت یا حتی بعضاً دائم ناشی از توافقنامه های صلح اشاره کرد از این منظر توافقنامه های صلح بین المللی مورد مطالعه شامل مخاصمات بین المللی و داخلی و یاهر دو می شود. شایان ذکر است در این میان نقش شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز بعنوان یکی از موءلفه های موثر مورد مطالعه قرار گرفته است .
کلمات کلیدی :
حقوق بین الملل،جنگ،موافقت نامه صلح ،دولت ، احزاب ،قانون اساسی ،شورای امنیت
مقدمه:
تعداد زیادی از پیمان های صلح که کم و بیش ۵۰ درصد از جنگ های ملی (داخلی) از سال ۱۹۹۰ با موافقت نامه های صلح پایان یافتند وبیش از همه در دو قرن گذشته وقتی صرفاً تنها ⅕ جنگها منتج به انعقاد مذاکرات گردیدند،مصالحه صورت پذیرفت. از نظر عددی ،متجاوز از سیصد موافقت نامه صلح در برخی از چهل قلمرو قدرت می باشد. استانداردهای بین المللی حتی برای کنترل ونظارت بر موافقت نامه های صلح بکار می روند. منشور ملل متحد و نظریه های دبیر کل و قطعنامه شورای امنیت همگی بطور اصولی وقانونی موافقت نامه های صلح را مدّ نظر قرار می دهند: بطوریکه هم شیوه مذاکرات و هم مفاد آنها و مخصوصاً موارد مربوطه به پاسخگویی در برابر تجاوز به حقوق نسل پیشین را مد نظر قرار میدهند.
پایان نامه
۱-آغاز توافق و پیمان صلح چهار بند رایج و مشترک دارد. درپایان جنگ سرد ( جنگ مطبوعاتی ) افزایشی هم در منازعات مشاهده می شود که اساساً در داخل دولت رخ می دهد . ( هم چنین اغلب در ابعاد فراکشوری ) و هم در رسیدگی و الزامات بین المللی که مختص چنین تعارضاتی می باشد قابل مشاهده می باشد .[۱]
۲- یک راهکار متداول دیگر که برای حل وفصل تنازعات بوجود آمد، شامل مذکرات اساسی بین دولتها و مخالفان مسلحی که بطور یکسان با این اهداف (حل وفصل منازعات) سروکار داشتند بود[۲]، این راهکارها در برابر شیوه های اولیه غیر مغرضانه قرار داشته یا اساساً از طریق چارچوب های اصلی دربرابر دولت ها متعهد می شوند. [۳]
۳- این شیوه ها در راهکارهای رایج ومشترکی به نتیجه میرسند تا طرحهایی را سروسامان ببخشند که مربوط به فرمان آتش بس مقدمات قانونی و سیاسی در حفظ و برقراری و بقای قدرت می باشند.
۴- شرایط استقرار بطور اساسی در نوشتار کتبی سندیت دارد و امضاء شده است . و صلح و توافق های قابل دسترسی عمومی هم شامل مشارکت های بین المللی است و هم شامل مشارکت های داخلی است .
زمانی که حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱ رخ داد به نظر می رسید تمرکز مجدد بر روی تنازعات بین دولتها بالا گرفته و بطور حیرت آوری شاید کاربرد جامع موافقت نامه های صلح بصورتی خاموش ادامه یافت و حتی مفاهیم جدیدی پیدا شد. [۴]
موافقت نامه های صلح مربوط به تلاش برای نوسازی جوامع در تاُسی از تنازعات بین الدول می باشند بطوری که در شرایط کوا ، افغانستان و عراق قابل مشاهده و درک است. اکنون ، کاربرد و بکارگیری نیروی بین الدول باعث درگیری بین المللی در عمارت و ساختمان حکومت داخلی می شود این پروژه نیاز به جعل توافق ها و سندهای بین گروه های معارض از طریق دستورات قانون اساسی دارد که بصورت توافق مذاکرات ، جلوه گر می شود .
علیرغم شیوع سندهایی که می توانند بعنوان پیمان های صلح درنظرگرفته شوند ، و پیدایش استانداردهای قانونی که آنها را بعنوان یک مقوله در نظر می گیریم . اصطلاح پیمان صلح بطور جامع نامشخص باقی می ماند . این برچسب عنوان اغلب به توافق های مستند بین اعضای یک اختلاف و جنگ داخلی فجیع وشدید نسبت داده می شود تا فرمان آتش بس را ضمیمه دستورات قانونی و سیاسی کند[۵] . یک دهه و نیم بعد از جنگ سرد اقداماتی بوجود آمد که مربوط به تحقیقات روبه رشد درزمینه پیمان های صلح ،بخصوص در علوم اجتماعی و در زمینه حل اختلافات بود. هم چنین این ادبیات و نوشته جات توجه مختصری به نقش پیمان صلح بصورت یک سند لازم الابلاغ و اجباری داشتند . دانشمندان علوم اجتماعی و تحلیل گران حل تنازعات آنچه را که باعث می شود پیمان های صلح به نتیجه برسند یا با شکست مواجه شوند را بررسی می کنند . آنها تلاش می کنند تا عناصر متفاوت مربوط به توافقات را تفکیک کنند . بصورتی که بطور تجربی آنها را آزمایش می کنند و از طریق مطالعات و بررسی های پرونده ، محدوده و میزانی را که باعث کاهش تنازعات میشوند مشخص می کنند. [۶] این تحقیق ، درطرح و نتایج مربوط به آن ، پیمان های صلح را بعنوان یک گروه در نظر می گیرد اما تمایل دارد بخش محدودی را به سوالات مطرح شده ای درمورد چگونگی اعمال توافق و اینکه آیا توافق یک سند قانونی است یانه ؟ اختصاص می دهد . این تحقیق بر عوامل عمده ای که تسلیم و تبعیت را بعنوان مداخلات پویای شخص ثالث درنظر می گیرند. [۷] و به ویژگی اصلی روند مبارزات مثل نقش اقتصاد و بلوغ ومسلح شده[۸] تعادلات و روابط نیرومند منطقه ای و نظامی متغیر تمرکز دارد[۹] . و بخشی از مباحث با توافق نامه و قرارداد تحت پوشش قرار می گیرد . ( با توجه به مختصری به طرح توافق) ادبیات قانونی ،در مقابل ارزیابی های محدود و جزیی از شرایط ، ساختارها و ماهیت قانونی پیمان های خاص را بدست می دهند.[۱۰] اما به میزان اندکی بصورت مستقیماٌ متحمل تحلیل موافقت نامه های صلح می شود . [۱۱] هرموقعیتی ، یک رقابت با ارزش است . نظر به ادبیات قانونی ، مقیاس تجلی پیمان های صلح عبارتست از: گروه مشخصی از استانداردهایی که بعنوان یک گروه در نظرگرفته می شوند ، حوزه ای از تجارب متداول و مشترک که مربوط به مذاکرات طرح و محتوا و اجرامی باشند وهمگی آنها به یک سری سندهای مربوط به ویژگی های رایج قانونی ، اشاره و دلالت دارند.
با توجه به ادبیات علوم اجتماعی ، فرعیات مربوط به ویژگی های قانونی موافقت نامه های صلح ، با منظور کردن تبعیت یا اجراعلیرغم بیشترین اختلافات جزئی در مورد چگونگی اعمال قانون مورد اهمیت واقع میگردند . بینش درونی بیشتر و بالاتر درزمینه تبعیت وپیروی مفید است و باعث می شود محقق چنین پیشنهاد دهد که درحدود نیمی از تمام پیمان های صلح طی ۵ سال وبیشتر طی یک دوره ده ساله درهم شکسته می شوند ودر همین حال اکثر بقایا « عدم جنگ و عدم صلح » را بدست میدهند که بررسی آن مشکل می باشد[۱۲] .
این مبحث نقش پیمان های صلح را در جریانات صلح آمیز یک چشم انداز قانونی ، مطرح می سازد . به ویژه ، زمان چگونگی پیدایش و ایجاد پیمان های صلح درجریانات صلح آمیز را نیز مطرح می سازد . (بخش ۱) و نیز محدوده ای را که در آن آنها روش های قانونی قابل تشخیص یا روشهایی را که اعتبار قانونی داشته و بکار می آیند را مشخص می کنند . ( بخش ۲ )
این مباحث بکار گرفته می شوند تا روابط بین معتبر سازی وقانونی کردن پیمان های صلح و تکمیل آنها را نشان دهد [۱۳]. این مبحث چنین ابراز می دارد ( بخشهای ۳تا۵) که پیمان های صلح بطور آشکار و مشخصی اسناد قانونی هستند که ویژگی های بارزی دارند و درسرتاسر نمونه ها و مثالها اعمال می شوند و اینکه مربوط به اقدامات قانونی متداول یعنی توافق ها و صلح های قانونی یا قانون افراد صلح پذیر یا مسلح می باشد ( بخش ۶) [۱۴]. تصدیق مشروعیت پیمان های صلح بعنوان صلح قانونی چنین استدلال می شود که دردرک بیشتر روابط قانونی که این مفاهیم را بدست میدهد،مفید واقع میشود. هم چنین تبادلات آگاهانه بین شرایط صلح آمیز متفاوت را تسهیل می بخشد بطوری که شرایط بهتر پیروی وایجاب را بدست داده و با علوم اجتماعی سر وکار دارند که عوامل موثر در قبولی یا شکست توافق را تحت تاثیر قرار می دهند . الزام مجموعه قوانین را بررسی می کند.
فصل اول : الگوهای مختلف موافقت نامه های صلح
۱-الگوهای مختلف موافقت نامه های صلح
تحت تاثیر تمایل شدید به تلاش برای حفظ صلح عامه؛ مصمم به حفظ صلح عمومی از طریق بهترین تلاش ها با حل و فصل دوستانه اختلافات بین المللی ، با به رسمیت شناختن همبستگی که اعضای جامعه ی ملت های متمدن را متحد می سازد؛خواهان توسعه حاکمیت قانون و تقویت درک عدالت بین المللی؛با اذعان به اینکه تاسیس یک دیوان دائمی داوری در میان قدرت های بزرگ ، قابل دسترسی برای همه ، به طور موثر در این امر نقش خواهد داشت ؛با عنایت به مزایای سازمان عام و منظم آیین داوری؛هم عقیده با مبتکر ممتاز کنفرانس بین المللی صلح مبنی بر اینکه اصول انصاف و حقی که مبنای امنیت دولت ها و رفاه ملت هاست باید در یک موافقت نامه بین المللی قید شود؛[۱۵]
مادامی که زمینه های صلح مطرح می گردند و ارزیابی می شوند ، تنوع وسیعی از اسناد که می توانند بعنوان « توافق نامه صلح » مطرح شوند بوجود می آیند . این می تواند بطور سودمندانه ای به ۳ نوع اصلی تقسیم می شوند که تمایل به انجام مراحل مختلف تنازعات یعنی موافقت نامه های صلح پیش از مذاکرات ، موافقت نامه های چار چوب (موافقنامه های محتوایی ) و موافقت نامه های اجرایی /موافقت نامه های تجدید مذاکرات را بدست دهند.
۲-موافقت نامه های(پیمان های) صلح پیش از مذاکرات :
بهترین روش پایان جنگ ، انعقاد معاهده ی صلح است.استقرار صلح در شکل سنتی که تا به امروز نیز اعتبار خود را حفظ کرده است ، همچون ترک مخاصمه ، بر یک عمل حقوقی که دارای ماهیت قراردادی دو یا چند جانبه میباشد، استوار است. با انعقاد معاهده ی صلح است که متخاصمان رسماً اعلام می دارند که حالت جنگ و تخاصم میان آنها خاتمه یافته و شرایط برقراری روابط مودت آمیز فراهم شده است.
معاهده ی صلح معمولا به دنبال یک سلسله اقدامات مقدماتی ، همچون آتش بس و ترک مخاصمه منعقد میشود. لیکن ممکن است بدون آن مقدمات و به رغم وجود حالت جنگ نیز مخاصمات پایان پذیرد.[۱۶]
بر اساس اصل دوم اختلافات بین المللی باید بر اساس حاکمیت مساوی دولت ها و مطابق با اصل انتخاب آزاد راه های مسالمت آمیز حل و فصل شود ،به نحوی که صلح و امنیت بین المللی و عدالت به خطر نیفتد. طبق این اصل دولت ها میبایست اختلافات خودشان را از راه های مسالمت آمیز با توسل به مذاکره، تحقیق میانجیگری، سازش ، رسیدگی قضایی، موسسات و ترتیبات منطقه ای یا دیگر وسایل مسالمت آمیز به انتخاب خود حل و فصل نمایند. همچنین اعلامیه تاکید میکند که طرف های اختلاف در صورت شکست هر یک از راه های حل مسالمت آمیز اشاره شده موظفند برای حل اختلافات به راه های مسالمت آمیز دیگر مورد توافق روی آورند.[۱۷]
مرحله مذاکرات پیشین روند صلح ، اغلب « مذاکرات وگفتگو پیرامون گفتگو » نامیده می شود و درمورد چگونگی نشاندن هرکس پای میز مذاکره با دستور جلسه پذیرفته شده می باشد .برای طرفین که مدت زمان طولانی منازعه دارند ، هرحرکتی به سمت میز مذاکره یک جریان اخطار آزمایش است که مربوط به این می شود که آیا آنها خودشان را بیشتر در پشت میز می بینند یا درعرصه ومیدان جنگ . برای این نوع مذاکرات چهره به چهره و یا مجاور که برای همه رخ نمی دهد ، طرفین باید مطمئن شوند که مذاکرات ، برای بهره وری نظامی و سیاسی طرف مقابل انجام نمی شود.[۱۸] مرحله مذاکرات پیشین تمایل دارد بر روی شخصی که قصد مذاکره و نیز شرایط گفتگو رادارد تمرکز داشته باشد .
مباحثی مثل بازگشت مذاکره کنندگان از تبعید و یا ازاد سازی آنها از زندان مطرح میشوند و سلامت فیزیکی و جسمی آنها بررسی میشود و از بازداشت آزاد می شوند و منحصر به چگونگی جنگیدن در طول مذاکرات می شود. اغلب توافق هایی که دراین شرایط صورت می پذیرند مربوط به احراز آتش بس خواهد بود که مذاکرات توافق های چند جانبه را بدست خواهد داد . آنهااساسا شامل تمام گروه های درگیر نمی باشند اما فرم توافق های دو جانبه بین برخی احزاب را می گیرند و تا تاریخ اخیر بصورت مخفی باقی می مانند .
وضع قانون منطقه ای نیز ممکن است مذاکرات پیشین را بدست گیرند تا مفهومی برای تلاش درمذاکرات را واقع سازند و تقویت کنند.[۱۹] بیانیه حراره[۲۰] توسط سازمان اتحادیه آفریقا درسال ۱۹۸۹ منتشر شد و شرایطی را برای مذاکرات چند جانبه درآفریقای جنوبی تنظیم کرد که تاثیراتی را بر روی پارامترهای مذاکرات بدست داد و راهکارها و خطوط اصلی مذاکرات مخفیانه نلسون ماندلا با رئیس جمهور کلارک [۲۱]را به تصویر کشید درسال ۱۹۹۹ درافغانستان دوگروه+۶ (چهار دولت مرزی و حاشیه ای وفدراسیون روسیه و ایالات متحده) به دنبال ارائه یک مفهوم برای مذاکرات بوسیله بیانیه تاسکن [۲۲] بودند[۲۳]. وضعیت مذاکرات پیشین ، اگر موفقیت آمیز بود دربرخی نمونه های آتش بس به اوج رسید و مذاکراتی را که در زمینه حل مسائل اصلی و اساسی در منازعات مطرح می شدند را هدایت می کرد . توافق های اعمال شده در این مرحله اگر به هیچ وجه منتشر نمی شدند، بیشتر ازاین که توافق های قانونی اجباری را به دست دهد مفهوم اظهارات موضوعه و پیمان های سیاسی را القاء می کرد . آنها تمایل دارند که بصورت اظهاریه ها و بیانیه ها یا موارد بایگانی شده و سوابق توافق نامه ها یا درک چند جانبه مطرح می شوند وبگونه ای برتر بعنوان توافق هایی مطرح شوند که زبان و کلام تعهد را بکار می گیرند.[۲۴] این مبحث نقش اسناد مشترک را دراین مرحله از فرایند مطرح می سازد . آنچه برای طرفین مهم است حقیقت معرفی و برقراری یک کمیته مشترک در مذاکرات بعدی می باشد .
اسناد مربوط به مذاکره پیشین اغلب بصورتی ارائه میگردد که هرطرف و هرعضو بطور یک جانبه بدون مراجعه به افکار و رفتارهای طرف دیگر در محدوده ی درک خودش متعهد می گردد. اسناد موجود ، به میزان زیاد طرفین خارج از مذاکره را هدف قرار می دهند. بطوری که درداخل آنها تمایل دارند مفهومی را بدست دهند که درآن مفهوم خارج از مذاکره احتمالاً دخالت داده می شود. فقدان یک جامعیت قانونی به طرفین این امکان را می دهد تا ازانجام تعهدات وعده داده شده سرباز زنند . (مواردی که پایه های قدرت رقابت های سیاسی را با دادن وضعیت اصلی تر قرار می دهند) مباحثی مثل حدود مباحث و حدود مشارکت و شرایط مشارکت همگی مبحث قطعی درمرحله مذاکرات پیشین هستند که توصیف مشخصات اسناد بصورت بیانیه یا نامه غیر رسمی مطرح می شوند . این بیانه ها در مفاهیمی که به سمت آتش بس پیش می روند و مذاکرات، یابطور خود به خود قابل اجرا هستند یا نیستند بیانیه دویینگ استرو [۲۵] برای مثال در مراحل اولیه جریان صلح ایرلند شمالی توسط دولت های بریتانیایی و ایرلندی درواکنش به مذاکرات محرمانه صورت پذیرفت، بطور واضحی حضور قانون مورد اجتناب واقع شدودولت ها موقعیت ها را تشخیص دادند.[۲۶] آنچه را که بنظر می رسد آخرین تعهد است تایید ، تثبیت و تصریح کردند. با این وجود بیانیه یک مفهوم بین الدولی جدید را ابراز می دارد بیانیه یک چارچوب اولیه برای توافق و اخطاررا بدست می دهد که آتش بس مربوط به تمام گروه های مذاکره کننده ای می شود که شامل موارد پیشین به استثنای ساین فین[۲۷] می باشد . زبان اظهاری وتوضیحی چنین کاری را بدون وجود مذاکرات مستقیم یا اعطای امتیاز به آن یا همکاری سیاسی برگزیده آن در ساین فین امکان پذیر می سازد حتی اگر هر دوی آنها مطرح شده باشند.[۲۸]
۳-موافقتنامه های چار چوب (موافقت نامه های محتوایی):
توافق نامه های چارچوبی یا اساسی هدفشان ادامه دادن آتش بس است . آنها چارچوبی را برای دولتهایی طراحی می کنند که علت های اساسی منازعات را مورد هدف قرار می دهند و خشونت را بصورتی دائمی تر ، متوقف می سازند . توافق های صورت گرفته در این مرحله بصورتی بسیار واضح ترعنوان«پیمان صلح» را به خود می گیرند . آنها می خواهند بیشتر گروه های درگیر جنگ با ابزار نظامی را در برگیرند . آنهایی که درخارج از جریان هستند اغلب کسانی هستند که برای انجام چنین کاری در نظر گرفته می شوند. بنابراین از روی دست امضاء کنندگان محل می گذرند، توافق نامه و پیمان صلح بروندی [۲۹] و پیمان صلح سیرالئون [۳۰] و قانون اساسی ضمنی و موقتی آفریقای جنوبی همگی مثال هایی از این نوع هستند .
توافق نامه های چارچوبی یا اساسی مکانیسم هایی را برای غیر نظامی شدن ، مورد تایید قرار می دهند و دفع بسیج عمومی تمایل دارد به خشونت های نظامی پایان دهد آن هم با مربوط ساختن آن ها به ساختارهای اساسی جدید که طرز حکومت انتخابات و سازمانها ی حقوق بشر را مورد هدف قرار می دهند. این توافق نامه ها درمیزان جزئیاتی که دارا می باشند متفاوتند بدین معنی که؛جزئیات کامل یا قوانین مربوط به تواُم سازی اقدامات بهسازی و اصلاح ممکن است ، ارائه شوند . آنها هم چنین بگونه ای برسرحق حاکمیت و حکومت و ماهیت اختلاف دارند که یا بطور کامل مصمم می باشند ( بطوری که آنها اساسا در آفریقای جنوبی هستند ) و یا بطور جزئی رای می دهند و یا بطور ناقص یا تقریبا بطور کامل به تعویق می اندازند . برخی جریانات درجهت توافق چهار چوبی با مقررات جزئی و طویل عملی می شوند و هدفشان این است که بطور کامل به موضوعاتی مثل توافق نامه بلفاست [۳۱] و قانون اساسی موقتی آفریقای جنوبی بپردازند[۳۲] . جریانات دیگر مثل جریانات مربوط به, گواتمالا[۳۳] ،السالوادور[۳۴]،بروندی[۳۵] توافق عمومی را موضوع به موضوع تقویت می کنند در این توافق نهایتا در کنارهم قرار می گیرند یا با یک توافق نهایی جامع ، مورد تایید قرار می گیرند[۳۶].
یک توافق نامه چارچوبی مربوط به مذاکرات رسمی می باشد و اجرای آن لازم است اعضاء با توجه به درآمدهای برترشان و کاربرد نیرویشان مصالحات اساسی را بدست دهند،آنها اینکار را انجام خواهند داد حتی اگر احساس کنند که تعهداتی که آنها از طرف دیگر بدست آورده اند در حال اجرا شدن می باشد . این ضرورت ونیاز به تقابل در ارتباط با گروههایی که به جزئیات بیان توافق نامه ها و کاربرد مکرر وکلا و مشاوران حقوقی در طول مذاکرات توجه دارند منعکس می شود . پیمان های صلح یک ساختار با ظاهر قانونی را مشخص می کنند که دارای مقدمه ، بخش ها ، اساسنامه و ضمایمی می باشد آنها هم چنین زبان از نوع قانونی درخواست های طرفین و امضاءکنندگان را بکار می گیرند و متقابلا آنها را بعنوان اسناد قانونی در نظر می گیرند . هم چنین آنها به آسانی با مقوله های قانونی مرسومی مثل عهد نامه ، توافق نامه بین المللی یا معاهدت ، متناسب نمی شوند . دلیل اصلی این است که اختلافات خودشان نه بطور واضح بین الدول می باشد نه بین المللی[۳۷] پیمان های صلح هم مربوط به مشروعیت خارجی دولت و هم ابعاد فراکشوری منازعات می باشدو درارتباط با دستور قانون اساسی داخلی ایالات است. وجود امضاء کنندگان غیر دولتی باعث می شود آنها را بیرون از مباحث قانونی بین المللی معاهدات یا « پیمان بین المللی » بکار بگیریم، مادامی که اظهارات احزاب چند دولت مبنی تحلیل و تفسیر آنها را بعنوان اسناد قانون محلی ، مشکل می سازند. این ویژگی در زیر دربخش ۲ مطرح می شود .
۴-موافقتنامه های اجرایی /موافقت نامه های تجدید مذاکرات :
موافقت نامه های اجرایی برای پیشرفت و توسعه ابعاد چارچوب و درهم تنیدن جزئیات آن ها می باشد . توافق نامه ها موقت فلسطین – اسرائیل (اسلو ۲ )[۳۸] پر شدند و بطور جزئی چارچوب اسلو ۱[۳۹] اجرا شدند . سازمان قطعی و نهایی آفریقای جنوبی قانون اساسی ضمنی توسعه یافت واجرا شد[۴۰]. با توجه به ماهیت آنها توافق نامه های کامل شده شامل مذاکرات جدیدی می باشند ودر عمل اغلب ارزیابی مذاکرات مجدد را بصورت آزمایش طرفین و احزاب در نظر گرفت به طوری که خواه آنها بتوانند امتیازاتی که در مراحل اولیه بدست آورده اند را برگردانند یا نه . توافق نامه ای اجرایی اساسا شامل تمام گروه های توافق نامه چارچوبی می باشد . بعضی مواقع توافق نامه های اجرایی مستند نمی باشند و بعضی مواقع آنها گونه ها و قالب قانونی قابل تشخیص دارند و درواقع تا حدی مفهوم مربوط به توافق های درحال پیشرفت که “موافقت نامه های صلح"نامیده می شود ممکن است در این مرحله،غالب شود بطوریکه تلاش های مربوط به حل و فصل اختلافات جریانات صلح در جریانات مداوم قوانین عمومی به طور جزئی محوشده و میزانی از موفقیت را بدست دهند بنابراین مباحث و معاهدات بصورت یک وسیله برای مشخص کردن و تحت قانون در آوردن روابط محلی می باشد که در گیر اختلافات می باشند[۴۱] درسطح بومی پیمان صلح اغلب در قالب قانون گذار و پایه گذار مطرح می شود در نتیجه بیشتر در زیر در بخش۳ مطرح می شود .ازطرف دیگر اجرا ممکن است ناجور وغیر ممکن باشد .در چنین مواردی توافق های اجرایی می تواند شامل مذاکرات مجدد و موافقت نامه های جدیدی می باشدکه روابط آنها با موافقت نامه های صلح سابق اغلب نامشخص است. یک نمونه کاملا متفاوت از توافق نامه های لیبریا [۴۲]،سیارالئون۴۳ و توافق نامه اخیر فلسطین – اسرائیل همگی ابهام بارزی را در تشخیص یک قرارداد بصورت اجرایی و مذاکراتی یا در نهایت یک سند جدیدرا نشان می دهند. بطور خلاصه جریانات صلح ، اسنادی را در فرایند در مرحله اجرا و مذاکرات پیشین بدست می دهند که مشخصه آنها بعنوان موافقت نامه های صلح می توانند مورد ارزیابی قرار گیرند . هم چنین آنها نشان می دهند که بیشتر موافقت نامه های چارچوبی یا واقعی ،پیمان های صلح را بصورت برتری برپا می دارند چنین قراردادهایی تمرکز بارزواساسی بربقیۀ مبحث دارند .
فصل دوم :قانونی ساختن مذاکرات صلح
۱-مشکلات مربوط به طبقه بندی حقوقی موافقتنامه ها :
علیرغم وجود موافقت نامه های قانونی ، موافقت نامه های صلح واقعی واساسی به سختی در مقوله ای قانون بین المللی موجود، بطوری که یقیناٌ قابل درک باشند جا می گیرند . چنین طبقه بندی با محدودیت های مقولات وبخصوص عدم تناسب آنها با توجه به عدم تطبیق و آماده سازی موضوعات مختلف الجنس، موافقت نامه های صلح و ترکیب آنها با امضاء کنندگان غیر دولتی و دولتی مختل می شود . برطبق ماده ۲، کنوانسیون وین[۴۳] در حقوق معاهدات سال ۱۹۶۹ بیشتر آنچه بصورت قانون بین المللی رایج مجدد مطرح می شود . مورد قبول است و یک معاهده وپیمان ،توافق بین المللی که بین ایالت ها بصورت فرم نوشتاری منعقد می گردد ، می باشد و با قانون بین المللی اداره می گردد خواه سند مجزا درنظر گرفته شود وخواه در دو یا تعداد بیشتری از سندهای وابسته و هرآنچه را که نمونه ونوع خاص از آن است، مطرح گردد . این تعاریف ازابهامات ، رنج می برد[۴۴]، درحالت خاصی اگرچه مفسران و اعضای حوزه قلمرو بطور یکسان درساختار معاهده مورد توجه قرار می گیرند مفهوم در معاهده بهتر قابل درک می باشد تمایل به محدود کردن می تواند از متن موافقت نامه درک شود و شواهدی درباره تمایلات گروه ها را در برگیرد مثل مطالب موضوعی مربوط به اجبار و انتخاب زبان.
این شواهد می تواند تفاوت هایی را برای موافقت نامه های صلح بدست دهد که مربوط به شرایط درون ایالات و دستورالعمل های آنها می باشد و تاکنون برماهیت و مشروعیت قانونی (بعضی مواقع به تمامیت ارضی) دولت در سطوح بین المللی تاثیر داشته است .
باوجود این اگر تعریف ومعنی قرارداد وین بصورت یک نقطه آغاز بکار رود برخی پیمان صلح ها به نظر می رسند موردبحث واقع شده اند. توافق نامه های صلح در تنازعات محض بین الملل بطورآشکاری
رفتارها را شکل می دهند اگرچه در ۱۵ سال گذشته این مقدار در کمترین حد بوده است[۴۵] . معاهدات ما می تواند هم چنین تنازعات و اختلافات را اساساً با بعد داخلی مشخص کنند . طرفین اختلاف که در آغاز آن تعیین نشده اند درست درزمانی که یک پیمان صلح منعقد گردد می توانند به آن وضعیت دست پیدا کنند مثل موافقت نامهُ چارچوبی برای صلح در بوسنی و هرزگوین یا توافق نامه صلح دیتون دی پی ای و موارد شرح داده شده[۴۶]. هم چنین دیگر توافقاتی که بطور مستقیم توسط گروه های غیر دولتی امضاء شده اند . به نظر می رسند که تحت قرارداد وین، خارج از معنی محض یک معاهده می باشند و سئوالی درمورد اینکه چه قانونی وضع شده است را مطرح می کند اگرچنین باشد هر توافقی رخ می دهد . تعاریف به میزان اندک درزمانی که معاهده مورد استنتاج واقع می شود مورد قبول قرار می گیرد و در حالت خاص از آن جایی که آن مستثنی از توافقات شفاهی می باشد بطور اساسی دراین مباحث ،توافقات توسط مباحث دیگر قانون بین الملل امضا می شود . هم چنین این حذفیات با ماده ۳ قرارداد وین اصلاح می شود . ( و دومین قرارداد درسال ۱۹۸۶ برای اقدامات بین دولتها و سازمانهای بین المللی بکار می روند ) و با هم برای موقعیت قانونی توافقاتی بکار می روند که قبل از سال ۱۹۶۸ بعنوان معاهده در نظرگرفته شود . ماده ۳ این حقیقت را بیان می کند[۴۷] که قرارداد حاضر و کنونی برای توافقات بین المللی منعقد شده بین دولتها و دیگر اشخاص حقوق بین الملل یا بین چنین اشخاص حقوقی بین الملل دیگر برای توفقات بین المللی که صورت نوشتاری ندارد منعقد میگرددو بر اجبار و الزام قانونی چنین توافقاتی تاثیر نمی گذارد ، بکار
نمی رود . a ) سندیت چنین توافق هایی و (B اجرای هر قانونی توسط آنهاکه در قراردادهای کنونی کامل می شودوآنها اشخاص حقوق بین الملل هستند که از قرارداد مستقل می باشند . c) اجرای قرارداد درارتباط با روابط دولتها دربین خودشان تحت توافقات بین المللی که درآن اشخاص حقوق بین الملل نیز طرف های دعوی می باشد.
این شروط برای مباحث امروزه ، حائزاهمیت می باشند ،زیرا نشان می دهند که توافق نامه هایی بین گروه های دولتی و غیر دولتی که اشخاص حقوق بین الملل هستند یا درواقع بین چنین گروه ها و طرفین غیر دولتی به تنهایی می تواند بصورت قانونی ،توافقات بین المللی را اجباری سازد و بنابراین قوانین یا حقوق عرفی نظر به شکل و ترکیب و نقض عهد شبیه آنچه که درسال ۱۹۶۹درقرارداد وین مدون گشت ، حکومت می کند و قابل اجرا می باشد . هم چنین مفهوم قرارداد وین از « اشخاص حقوق بین الملل » محدوده قدیمی را به شخصی مرتبط می سازد که می تواند ادعای چنین موقعیتی را داشته باشد که اهمیت بسیار بیشتر نسبت به زمان مطرح شدن قرارداد در سال ۱۹۶۹ فرض شده است و بطور خاصی با اقداماتی که مربوط به پیمان صلح می باشدمرتبط است. [۴۸] سه گروه اصلی که پیمان های صلح را امضا می کنند مبناهایی برای مطالبه موقعیت اشخاص حقوق بین الملل دارند . مادامی که یک مبحث عمومی درزمینه موقعیت قانون بین المللی آنها فراتر از حدود این مبحث می باشد ، یک خلاصه کوتاه می تواند ادعاهای آنها را نشان دهد .
بصورت واضح تری گروه های مخالف مجهز به سلاح ،پیمان های صلح را بعنوان پیشکسوتان اصلی اختلافات داخلی ، امضا می کنند . دربیشتر پیمان های صلح که توسط گروه های مخالف صلح امضاء می شوند ، کنار گذاشتن اسلحه هادر نظرگرفته می شوند ، تا ثابت کنند که طرفین دعوی می خواهند توافقات بر روی طرح قانون بین الملل ، الزامی شوند و اینکه امضاء کنندگان غیر دولتی « اشخاص حقوق بین الملل » بودند که مبتنی بر شناخت چنین گروه هایی تحت قانون بین الملل درحالتی خاص بوسیله حقوق و قانون بشر دوستانه می باشند[۴۹] بیشتر توافق ها اساساً این معیارها را تکمیل می کنند و می توانند بگونه ای بکار روند که همگی، زبان قانون رسمی را بکار برند و امضا کنندگان بین المللی داشته باشد .اولاٌ: این شامل توافق های کشور آنگولا ( بین دولت و یونیتا)[۵۰] و کشور بروندی( بین دولت و گروه های مخالف مسلح و احزاب سیاسی) و جمهوری دموکراتیک کنگو (بین دولت و گروه های مخالف طرح ) و گواتمالا(بین دولت وگروه های مخالف صلح گواتمالا «اورانگ»)[۵۱] والسالوادور (بین دولت واف ام ال ان) [۵۲] و اسرائیل / فلسطین ( بین دولت اسرائیل و سازمان آزادیخواه فلسطین)[۵۳] و موزابیک (بین دولت و رنامو) [۵۴] و رواندا ( بین دولت و جبهه وطن پرست روانده) [۵۵] و سیرالئون (بین دولت و جبهه متحد انقلابی سیرالئون).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:15:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم