کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



طراحان پایدار باید به فرهنگ و دین و نژاد مردمی که قرار است برای آنها طراحی کنند، توجه کنند.
دانلود پایان نامه
بنابراین معماری پایدار ترکیبی چند ارزشی در بر دارد:
زیبایی شناسی، محیط، اجتماع، سیاست و به عبارتی طراحی و ساختمان سازی هماهنگ با محیط. یک معمار باید زیرکانه چند فاکتور را در نظر بگیرد: مقاومت و پایداری و طول عمر بنا، مصالح مناسب، و مفهوم و کانسپت. تمام اصول معماری پایدار باید در یک پروسه کامل – که منجر به ساخته شدن محیط زیست سالم می شود- تجسم یابد.
۱-۳-۱۱ ساختمان پایدار
ساختمانپایداراینگونهتعریفمیشود: ” خلقومدیریتمدبرانهیکمحیطساختمانیسالمبرپایهبهرهوریصحیحازمنابعواصولزیستمحیطی.” هدفیکساختمانپایدارایناستکهبواسطهبهرهوریصحیحازانرژیومنابعطبیعیتأثیرسوءخودرابرمحیطزیستکاهشدهد.
یکی از اساسی ترین اصولطرحپایدارعبارتنداز:
استفادهخردمندانهاززمین،بهحداقلرساندنبهرهبرداریازمنابعتجدیدناشدنی،ارتقاءکیفیتمحیطزیستطبیعی،ازبینبردنیابهحداقلرساندنمصرفموادسمی،ترویجزندگیسالم،اقتصادیبودنساختوسازویاراهاندازیمجددیکساختمان،بکارگیریانرژیهایطبیعیودارایچرخهزیستی،جلوگیریازآلودگیصوتی،هماهنگسازیساختمانبامحیطوتاحدامکاناستفادهازتکنیکهایساختومصالحبومی.
اهدف کلی ساختمان‌های پایدار

 

    • بهره‌برداری مناسب از منابع و انرژی

 

    • جلوگیری از آلودگی هوا

 

    • مطابقت با محیط

 

۱-۴ درآمدی بر شناخت پارک
پارک
تعریف لغوی پارک
واژه پارک لغتی است انگلیسی (park) که در فارسی به باغ وسیع و پر درخت برای گردش و شکار، گردشگاه و محل شکار محصور ترجمه می شود. درکشور ما این لغت با تلفظ انگلیسی خود(پارک) رایج است.
تعریف اصطلاحی پارک
پارک (یا بوستان) به مکانی محفوظ می‌گویند که به صورت طبیعی یا نیمه طبیعی توسط دولت به وجود آمده‌است، و در کنار آن برای تفریح و لذت بردن انسانیا برای حفاظت از حیات وحش یا زیستگاه طبیعی برنامه های مد نظر باشد. پارک ها ممکن است شامل سنگ، فواره، خاک، آبوفضا های سبز و … باشد. بسیاری از پارک‌ها(پارک های طبیعی) قانونا حفاظت شده و محفوظ اند.
امروزه بعد از پارک های طبیعی، پارک های مصنوعی (پارک های شهری) در شهر ها برای تفریح و گذران اوغات فراغت ایجاد شده اند. در دوران شهرنشینی پارک ها به عنوان عنصری رابط بین انسان شهرنشین و طبیعت و محلی برای انجام فعالیت های گوناگونی شده اند. در دنیای معاصرپارک ها داری طبقه بندی های گوناگونی هستند و هر کدام دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند.
تاریخچه پیدایش پارک
اولین پارک‌ها، پارک‌های گوزن بودند، که زمین آن‌ ها در کنار مکان‌های شکار بود و توسط اشراف در زمان قرون وسطی ایجاد شده بود. آن‌ ها دیوار بلند داشتند و هم چنین حصار در اطراف آن بود تا بتوانند در داخل آن تفریح کنند و مردم بیرون پارک باشند،پس از آن پادشاهان واشراف در اطراف قصرها پارک‌های بزرگی ساختند.
پارک‌ها ممکن بود برای شکار ساخته شوند ولی هم چنین پارک نشان دهنده ثروت و وضعیت مالک آن را هم نشان می‌دادند. پس از آن خانه‌های اطراف شهر از قرن شانزدهمدارای پارک شد.زیبایی پارک‌ها و چشم انداز آن‌ ها در آغاز فقط برای خانه‌های با شکوه بود ولی چشم انداز پارک‌ها نشان گر هنر معماران نیز بود.هنگامی که استقبال از پارک‌ها زیاد شد و مکان‌های شکار خصوصی شلوغ شد، زمینه ایجاد پارک‌ها برای عموم به ارمغان آمد.
با انقلاب صنعتیپارک‌ها معنی جدیدی پیدا کردند و انگیزه حفظ طبیعت در شهرها عامل توجه بیشتر به احداث پارکبود. لوازم فعالیت‌های ورزشی به طور عمده در پارک‌های سطح شهرفراگیر شد. پارک ها در شهرها مناطق زیبایی برجسته طبیعی بودند که به نجات بشر صنعتی شده آمده بودند، هم چنین پارک های شهری در کنار مجموعه پارک‌های ملی، از آلودگی هوای شهر نیز جلوگیری می‌کرد.
مفهوم پارک های معاصر
در دوره مدرن رشد سریع صنعتی شدن شهرها از یک طرف و افزایش اوقات فراغت و چگونگی گذران آن و اصولا اعتقاد بر این مطلب که وقت آزاد صرفا خاص طبقه بروژا نمی باشد بلکه عموم مردم نیز می توانند از آن بهره مند و از طرف دیگر افزایش نیازهای اجتماعی منجر به ارائه تعریف نوینی از پارک در شهرها گردید».(ملکی شبیلو رعنا، ۱۳۸۳)
امروزه پارک هایی را مشاهده می کنیم که از بین فضاهای صدرصد تفریحی به فضاهای آموزشی-فرهنگی تبدیل و یا از جنبه عمومی به جنبه نیمه خصوصی برای قشر خاصی از مردم تغییر پیدا کرده است. در طول گذر از قرن نوزدهم به قرن بیستم رابطه طبیعت و شهر بعنوان پارک، تبدیل به تم جدید رابطه فرهنگ، طبیعت شهر شده است.(همان)
در زمان حال پارک هادر سراسر دنیا با اهداف از پیش تعین شده در خدمت جامعه هستند و پاسخگوی نیاز های جامعه شهر نشین هستند. امروزه یکی از پارک های که تعریف و فصل جدیدی از پارک را ارائه می دهند پارک های موضوعی هستند.
پارک موضوعی
با وجودی که تعریف مشخص و خاص برای پارک های موضوعی وجود ندارد، بطور کلی به تفریح و فراغت کامل همراه با موضوع و پیام خاص و مشخص که تمام شرایط از قبیل: جو محیط، امکانات، اتفاقات، عناصر و جذابیتهایی سرگرم کننده در کنار هم به صورت مصنوعی ترکیب و خلق می شوند اطلاق می شوند.(همان)
پارک موضوعی نوعی از پارکهای تفریحی است که حول محور یک یا چند موضوعساخته می شوند. گاهی یک پارک موضوعی شامل بخشهای متفاوتی است که هر یک بازگو کننده یک داستان ویژه اند.
ویژگی های پارک موضوعی
پارک های موضوعی دارای ویژگی های منحصر بفردی هستند که آنها را کاملا متمایز از دیگر پارک ها همانند پارک های عمومی(public park) و یا پارک های سرگرم کننده (amuoment park) می کند، سایت و محوطه این پارک ها کاملا طراحی شده اند و همانند پارک های عمومی تنها بوسیله طبیعت و عناصر طبیعی احاطه نشده اند. همچنین علاوه بر اینکه بسیار سرگرم کننده و پر خاطره هستند دارای بعد آموزشی نیز می باشند و معنی و مفهوم خاصی را دنبال می کند بطوریکه بعد آموزشی و پیام از فاکتورهای بسیار مهم و غیر قابل اجتناب در پارک های موضوعی بشمار می روند.(همان)
اصول مقدماتی طراحی پارک های شهری
اصولاً پارکها مجموعه ای از فضاهای سخت و فضاهای سبز می باشند که هر یک بعنوان مکمل دیگری عمل می کند. بطورکلی فضاهای سخت شامل مبلمان ، عناصر معماری، کف سازیها و غیره بوده و تابعی از ویژگیهای و اصول معماری پارک می باشد که بایستی دقیقاً در مراحل طراحی پارک به آنها توجه شده و براساس نوع عملکرد آنها مقادیر مناسب آن برآورد گردد.
۱- فضاهای سبز فعال
اصولاً طبیعت پارکهای عمومی بگونه ایست که تمام طبقات مردم می توانند از آن استفاده کنند، بعبارت دیگر این پارکها به منظور گردشگاه و محل استراحت عموم می باشد، علاوه بر نکات فوق یکی از خصوصیات مهم و معینه پارکهای عمومی تاثیری است که در آب و هوای شهرها می گذارد و خود کمک زیادی به حفظ بهداشت محیط و سلامتی افراد می نماید. در پارکهای عمومی سعی بر آن است که تمام وسائل سرگرمی و رفاهی تقریباً برای همه گونه سلیقه ها وجود داشته باشد.
تاسیسات رفاهی، تجهیزات خدماتی و اداری، وسایل بازی، زمینهای بازی و سایر امکانات مورد نیاز در احداث پارکها :
بطور کلی انواع تاسیسات رفاهی ، تجهیزات خدماتی ، وسایل بازی ، زمینهای بازی و سایر امکاناتی که بنحوی موجب کیفی استفاده ازپارکهای شهری را فراهم می آورند می توان بشرح زیر طبقه بندی نمود:
مبلمان شامل :
- نیمکت : کاربرد نیمکت ها عموما برای استراحت و مشاهده مناظر پارک است که بهتر است به حالت تکی یا میزگرد مانند تعبیه شوند که بهترین مکان پیشنهادی برای استقرار نیمکت ها استقرار در کنار آب نماها و حواشی فضای سبز و قرار گیری در محل های دنج در زیر سایه درختان است.
- زباله دان : زباله دان ها باید در نقاط مختلف پارک به ویژه جنب بوفه و سرویس ها و نزدیک آلاچیق ها و زمین بازی کودکان به صورتی تعبیه شوند که دید محیط را برهم نزنند.
- تابلوهای راهنما، اطلاعات : باید از ورودیهای پارک اطلاعات لازم را برای استفاده کنندگان فراهم کنند و راهنمای آنان باشند.
- ثبت تقویم و تاریخ، ساعت ، تابلوی تبلیغات، تابلوهای توقف و غیره
- پایه های مخصوص روشنایی: که از دو نوع فلوسنت و التهابی با توجه به محل و کاربرد محل استفاده می شود.
- دروازه های ورودی و خروجی
- حصار : که می تواند به صورت دیوار یا نرده یا استفاده از گیاهانی همچون شمشاد استفاده شود.
- فضاهای خصوصی و خلوت - سایبان - گلدان و گلجای - صندوق پست
- ابنیه شامل
- آبنما
- شبکه حصار و موانع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 12:26:00 ق.ظ ]




«او نیز چون مسعود سعد سلمان به زندان افتاد ولی مدت آن دیر نپایید. از چند ماه تجاوز نکرد و قابل مقایسه با چندین سال قید و بند سلف او نیست. علاوه، خاقانی برای تعزز، نپذیرفتن شغل یا اصرار به سفر و کناره گیری از دربار به زندان افتاد و می‌توان آن را نوعی گوشمالی یا حبس تأدیبی نامید در صورتی که مسعود سعد هدف بد گمانی و کینه توزی پادشاه وقت قرار گرفته بود. خاقانی نیز قصایدی در حبس سروده است ولی شکایت‌های او به روزگار قید و بند او اختصاص ندارد، بلکه بیشتر جنبل عمومی دارد، قیافه‌ی یک مرد بدبین و ناراضی از اوضاع اجتماع را نشان می‌دهد و از همین روی حکایت او به منظومه‌هایی که برای موعظه و بیان ناپایداری دنیا سروده است می‌رود نماند، بلکه در مقدمه‌ی بسیاری از چکامه‌های مدح و ترجیحات این سیمای عبوس و بیزار اخلاق عمومی ظاهر می‌شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
این حالت یعنی فطرت بد بینی و مایل به بی اعتمادی را باید در ساختمان مزاج عصبی او جستجو کرد، نه در اوضاع و احوال محیط اجتماعی زیرا صحنه‌ی زندگانی او کمابیش همان است که قبل از وی بوده و بعد از او نیز دوام یافته است.» (دشتی،۱۳۸۱: ۱۱۶)
توصیفات لرد بایرون از زندان شیلان
زندانی شیلان در چهارده بند سروده است و چند صفحه بیش نیست. امّا دیوان مسعود عمده‌ی شعر‌های حبسیّه است. زندانی را که بایرون توصیف می‌کند زندانی دریایی است؛ حال آنکه زندان‌های مسعود کوهستانی است و گاهی چنان مرتفع است که سر او از چرخ می‌گذرد.[۳۵]
اکنون جهت مزید آگاهی خوانندگان بخشی از توصیفات لرد بایرون از زندان شیلان و نمونه هایی از توصیفات مسعود سعد از زندانهایی که رد آن قرار داشته است ذکر می‌شود.
دریاچه‌ی لمان باروری شیلان را که چون برف سفید است از همه سو در میان گرفته … ما شبانه روز همهمه‌ی آب‌های آن را می‌شنیدیم …. در زمستان گاهی حس می‌کردم که ذرّات غبار آسای آب از پشت میله‌های پنجره به درون زندان پرتاب می‌شوند… بند ۶
برف هزار ساله‌ی بر قلّه‌های مرتفع و دریاچه‌ی پهناور در پیش پای ایشان [اجساد برادران] آرامیده بود. بند ۱۳
امّا مسعود سعد در قلّه‌های رفیع بی فریاد زندانی است. نزدیک ستاره هاست و با کوه و ستاره ها راز دل می‌گوید اوج و ارتفاع و بلندی زندان‌های مسعود نیک پیداست.
از دو دیده ستاره می‌رانم من بر این کوه آسمان پیکر
نتوانستی رسید به من گر همه تنت را ببودی پر (در زندان دهک)
در ابیات بالا چند مختصه‌ی سبکی وجود دارد که اشاره بدان را خالی از فایده نمی بینم:ستاره استعاره از اشک است. استعاره‌ی نوینی است و گمان نمی کنم تا عهد مسعود سعد کسی به چنین استعاره نوینی دست یافته باشد.
شاملو شاعر معاصر چشم معشوق را به ستاره مانند کرده است:
با چشمان تو مرا
به الماس ستاره ها
نیازی نیست
با آسمان بگو
آسمان پیکر صفت ترکیبی است که بسیار نوین است.
در واژه‌ی تنت tant اسکان ضمیر وجود دارد که از ویژگی‌های زبانی سبک خراسانی است. در مورد سبک مسعود باید گفت که سبک او برزخی است یعنی بین دو سبک خراسانی و عراقی است. و بدین لحاظ به سبک او هم سبک عهد سلجوقی یا سبک بین بین نام می‌نهیم. البته شعر او نسبت به شعر سبک خراسانی انفسی تر (سوبژکتیو) و تجریدی و انتزاعی است. از طرفی دیگر غرور و مناعتی دارد (زمانی امیر و حاکم بوده است) و این باعث شده است که لحن حماسی قصیده در شعر او کم وبیش حفظ شود. در همان قصاید سوزناک در دل کوههای بی فریاد از حلقومش بلند شده و از تیره بختی خود قصه سر داده ناگاه مفاخره می‌کند و شعر لحنی حماسی و فاخر به خود می‌گیرد. ولذا شعر او به لحاظ انواع تکرارها (رد الصدر الی العجز و اقسام دیگر) و موازنه متشخص است و از تشبیهات لطیف و انواع استعاره خالی نیست.
والحق این چند بیت سوزناک خلاصه‌ی تاریخ زندگی اوست:
پنجاه و هفت رفت ز تاریخ عمر من شد سودمند مدّت و نا سودمند ماند
وامروز بر یقین و گمانم ز عمر خویش دانم که چند رفت و ندانم که چند ماند
فهرست حال من همه با رنج و بند بود از حبس ماند عبرت و از بند پند ماند
از قصد بد سگالان وز عمر حاسدان جان در بلا فتاد و تن اندر گزند ماند
چوگان بنه که گوی تو اندر چه اوفتاد خیره مطب که کرّه‌ی تو در کمند ماند
لیکن به شکر کوش که از طبع پاک تو چندین هزار بیت بدیع بلند ماند
(شمیسا،۱۳۷۵: ۱۲۴)
بر این حصار مرا با ستاره باشد راز به چشم خویش همی بینم احتراق وقران
(مسعود )
۳-۴- تفاوت سبک مسعود با شاعران پیش از خود
شعر مسعود نسبت به شاعران پیش از خود از نفسی ترو درونی تر و ذهن گرا می‌شود. یعنی شاعرانی چون مسعود و ابوالفرج رونی در تغییر سبک خراسانی به سبک عراقی نقشی اساسی دارند. شاعر با ستاره راز می‌گوید. (personification)اتفاقاً ابوالفرج رونی (متوفی بعد از ۴۹۲) از شاعرانی است که سبک مخصوصی به خود دارد. زبانی پیچیده و لغاتی دور از ذهن و آکنده از اصطلاحات علمی دارد و می‌توان گفت که درج مطالب علمی را در شعر او بنا نهاد. از مختصاتبارز شعر او نیز چون شعر مسعود تشخیص و استعاره است. با مسعود سعد مراوده داشته و مسعود به تازگی شعر او اشاره کرده است.
مسعود درباره شعر او می‌گوید:
شاعران را ز لفظ و معنی او لفظ و معنی همه دگر سان گشت
و او را استاد خود خوانده است:
ای خواجه بوالفرج نکنی یا دمن تا شاد گردد این دل ناشاد من
نازم بدان که هستم شاگرد تو شادم بدان که هستی استاد من
(زندانی نای ،۱۳۸۸ ،۹۴)
بیشتر قصاید بلفرج محدود و مقتضب است. رونی مورد توجه همه شاعران و نویسندگان قرن ششم بود و از همه بیشتر مورد توجه انوری بوده است.
باد معلومش که من بنده به شعر بولفرج تا بدیدستم ولوعی داشتستم بس تمام
(پیشین ، ۹۳ )
استاد شفیعی کدکنی در علّت گرایش انوری و توجه او به شعر بوالفرج رونی می‌نویسد:
«نقطه‌ی اصلی این گرایش در طرز دید علمی بلفرج است که در آن روزگار تازگی داشته، یعنی کوشش برای ایجاد تصاویری که نهاد علمی دارند و از فرهنگ علمی روزگار شاعر مایه می‌گیرند.»[۳۶]
در بیت مورد توجه ما احتراق و قران دو اصطلاح از اصطلاحات نجوم هستند که مسعود سعد در شعر خود به کار برده است. یکی از تحوّلات سبکی قرن ششم که به سبک بینابین و آذربایجانی معروف است تحولاتی است که در هر سه سطح زبانی _ادبی و فکری صورت می‌گیرد. امّا تحوّلات عمده در مرحله‌ی اول در مختصات ادبی و گرایش شاعران به بدیع و بیان است و در مرحله‌ی بعدی در مختصات فکری است که شعر پر از اشارات علمی و تلمیحات است طوری که اگر خواننده از علوم قدیم چون نجوم و معارف اسلامی بی خبر باشد نمی تواند از عهده‌ی فهم شعر بر آید.
با کوه گویم آنچه از او پر شود دلم زیرا جواب گفته‌ی من نیست جز صدا
هر روز بامداد بر این کوهسار تند ابری بسان طور زیارت کند مرا
در دنیای ادبیات همه چیز جاندار است و فعل از آنها سر میزند. شاعر می‌تواند در زدان نای با کوه و ستارگان و با تمامی کاینات راز گوید. حال آنکه در زبان ارجاعی و فلسفی وعلمی چنین چیزی ممکن نیست.ناصر خسرو (متوفی ۴۸۱) شاعر آواره‌ی یمگان با باد خراسانی راز می‌گوید:
بگذر ای باد دلفروز خراسانی بر یکی مانده به یمگان دره زندانی
اندرین تنگی بی راحت بنشسته خالی از نعمت وز ضیعت و دهقانی
برده این چرخ جفا پیشه بی بیداد از دلش راحت وز تنش، تن آسانی
دل پر اندوه تر از نار پر از دانه تن گدازنده تراز نال زمستانی
داده آن صورت و آن هیکل آبادان روی زی زشتی و آشفتن و ویرانی
گشته چون برگ خزانی ز غم غربت آن رخ روشن چون لاله‌ی نغمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:26:00 ق.ظ ]




سقاف در ادامه می­گوید: حقیقت دین این است که وهابیت از بطن سلفیه زاده شده است و محمدبن عبدالوهاب کسی است که افکار ابن تیمیه حنبلی را تبلیغ می­کرد (طبسی ،۱۳۹۲: ۲۲).
۳-۵-۴- مهمترین اشتراکات دیوبندیه و وهابیت :
شبه قاره­ی هند، یکی از قطب­های جمعیتی و اندیشه­ای جهان اسلام است. اگر در گذشته، مصر مهد اندیشه­ های اسلامی بود، دیر زمانی است که شبه قاره­ی هند نیز مرکز تحولات و خواستگاه اندیشه­ های اصلاحی یا افراطی است. فضای سیاسی، اجتماعی و مذهبی شبه قاره، عموماً، و به ویژه پاکستان، پس از تقسیم شبه قاره، به خاستگاه ستیز میان مذاهب اسلامی تبدیل شده است؛ تا آن جا که سلفی­های افراطی، این منطقه را بهشت خودمی­دانند. تکفیر در این منطقه امری طبیعی است و مذاهب مختلف به سادگی یکدیگر را تکفیرمی­کنند. از چنین فضایی، بیش از همه، سلفی­گری افراطی عربستان بهره برداری کرده و با تلاش برای هم­گرایی جریان­های سلفی موجود در این منطقه، به خوبی از این جریان­ها استفاده­ی ابزاری می­ کند. با وجوداین، اشتراکات این دو نحله به شرح ذیل اشاره می­گردد. از نظر تاریخی نیز، شکل­ گیری وهابیت و دیوبندیه فاصله زمانی زیادی با هم نداشته، اما هر دو جریان، احیای­آموزه­های اسلامی را در سر داشتند، با این تفاوت که نگرانی دیوبندیان بیشتر از تهاجم فرهنگی غربی بود و درصدد بودند با گسترش فرهنگ اسلامی، مسلمانان را از این خطر نجات دهند؛ علاوه براین، ابن عبدالوهاب مدعی بود که بسیاری از مسلمانان از حقیقت اسلام فاصله­گرفته و گرفتار انواع خرافات و رفتارهای مشرکانه گردیده­اند. از این رو، ضروری­ترین وظیفه خود را به اصطلاح مبارزه با شرک و کفرمی­دانست. در نهایت هر دو جریان در گذر زمان موفقیت­های زیادی در اهداف تعریف شده خودشان داشته اند، منتها دیوبندیان بیشتر از راه گسترش مدارس مذهبی و تبلیغات دینی، و وهابیت از راه­کشتار مسلمانان و قدرت نظامی و اقتصادی کار خود را پیش می­بردند (رفیعی ،۱۳۹۰: ۲۷). درحقیقت، فرقه­های وهابی و دیوبندی به منظور گسترش اندیشه­ های خود در میان مردم، به ویژه جوانان، دست به ایجاد مدارس مذهبی زدند و برای توسعه هر چه بیشتر این مراکز تلاش کردند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۵-۵- اندیشه­ های وهابی­گری وسلفی­گری:
پذیرش عقیده­ی تشبیه و تجسیم در حق خدای متعال؛
مخدوش کردن بزرگداشت پیامبراکرم صل­الله علیه و آل و کینه­توزی آن­ها با اهل بیت و بی احترامی به ایشان؛
تروریسم فکری، یا همان متهم کردن مخالفانشان به شرک و کفر و بدعت؛
به رسمیت نشناختن هیچ یک از فرقه­های اسلامی و کینه­توزی نسبت بدان­ها؛
ستیزه­گری آنان با تصوف اسلامی و نمادهای آن همچون مجالس ذکر دسته جمعی و زاد­روزها؛ و زیارت حرم پیامبران و صحابه و اولیا و کسانی از این دست و بدعت و خرافه دانستن این­گونه اعمال؛
به رسمیت نشناختن مفسران پیشوا و کتب تفسیر و ناسازگاری سازش­ناپذیر با تأویل و مجاز که از اصول درک­زبان عربی و شیوه ­های آن است؛
گرایش آن­ها به استدلال حدیثی و دوری و رمیدگی از استدلال قرآنی، و از همین قبیل است سخن جلودار آن­ها بربهاری حنبلی: «اگر دریافتی دوستی که به نزد او حدیث می­بری، ازحدیث بیزاراست و دانستی که به قرآن گرایش دارد، بی­هیچ تردیدی او زندیق است، پس از نزد او برخیز و رهایش کن».
به رسمیت نشناختن اجماع و معتبردانستن این سخن که: « هر که ادعای اجماع کند دروغگوست».
چنگ درزدن آن­ها به اجماع تنها در اموری است که با خواست آن­ها همسوست، مانند مسأله علوّ خدا و این که خدا در آسمان است. خداوند از این­گونه نسبت­هابسی منزّه است.
ناسازگاری آن­ها با عقل و عقلانیت و گفتگو و داشتن رفتاری در جهت تحمیل اندیشه خود به دیگران؛
کنار نهادن قیاس بجز در مسأله تشبیه خدا به خلق؛
پافشاری آنان بر خطایشان و زیربارحق­نرفتن، اگر کلام حقی بر زبان دیگران جاری شود. (حسن بن علی سقاف ،۱۳۹۰: ۷۷ و ۷۸ و ۷۹).
۳-۵-۶- مقایسه­ تطبیقی سلفی­گری دیوبندی و سلفی­گری وهابی
با نگاهی گذرا به عقاید وهابی­ها و دیوبندی­ها، به سادگی می­توان به تفاوت­های بسیار میان این دو پی­برد که اجمالاً برخی ازآن­ها عبارتند از:
عقل­گرایی: در اندیشه­ی وهابی­ها که متأثر از اندیشه­ی ابن تیمیه است، عقل جایگاهی ندارد و تنها بر نقل تأکیدمی­شود. وهابی­ها با پیروی کورکورانه از سلف، که دایره­ی آن نیز بسیار گسترده است، بدون هیچگونه تعقل و اندیشه­ای، در را به روی عقل می­بندند؛ در حالی که شاه ولی­الله دهلوی به عنوان الهام بخش اندیشه­ی دیوبندی، برای عقل و اجتهاد همیت نسبی قایل بود. وی عنصر اجتهاد را ضروری می­دانست و پیروی صرف و بدون اندیشه از گذشتگان را بدون در نظر گرفتن شرایط روز، نمی­پذیرفت.
تقریب: سلفی­گری وهابی، بنیان کار خود را برفرقه­گرایی و تکفیر مسلمانان گذاشت. از همان آغاز، محمدبن­عبدالوهاب با کافر خواندن مسلمانان، خون آنان را مباح شمرد و به کشتار ایشان پرداخت؛ در حالی که شاه ولی­الله دهلوی، در تقویت بنیه­های امام مالک و شافعی پرداختند؛ اما شاه ولی­الله دهلوی، هر چندخود حنفی بود، تقلید از امامان دیگر مذاهب فقهی را نیزجایز شمرد. وی حتی برای نزدیکی بیش­تر، کوشید تا مشرب­فلسفی وحدت وجود ابن­عربی را با مشرب عرفانی وحدت شهود شیخ احمدسرهندی پیوند دهد. طریقت: طریقت یکی از اصل­های مهم دیوبندی است. شاه ولی­الله دهلوی و پیروان وی، همه طریقتی هستند و طریقت را مکمل شریعت می­دانند. دیوبندی­ها افزون برداشتن رهبران دینی، قطب های طریقتی نیز دارندکه مهم­ترین آن­ها شخصی به نام حاجی­امدادالله مهاجر مکی که به عنوان مرشد و رییس طریقت دیوبندی­ها شناخته می­ شود.
اختلاف درباره تصوف: در حالی که مکتب دیوبند یک فرقه­ی صوفی به شمار می­رود؛ وهابیت
بشدت با تصوف سرجنگ دارد. وهابی­ها، تصوف را یکی از عوامل انحراف مسلمانان و قطب­های صوفیه را کافر و مشرک می­شمارند.
مذهب: وهابی­ها خود را به غلط پیرو احمدبن حنبلی می-نامند، در حالی که دیوبندی­ها پیرو مکتب ابوحنیفه[۷۲] هستند. هم­چنین، مکتب کلامی شاه ولی­الله دهلوی ماتریدی بود؛ اما وهابی­ها خود را پیرو هیچ یک از مکتب­های کلامی نمی­دانند، علم­کلام را صرفا ًنقلی می­دانند و پرداختن به مباحث کلامی را کفرمی­شمارند. چنین وضعیتی موجب شده است که دیوبندی­هاکتاب­های بسیاری را در رد عقاید وهابیت بنویسند. یکی از این آثار، کتاب عقاید اهل سنت و جماعت در رد وهابیت است که به قلم عالم بزرگ دیوبند، مولاناخلیل احمدسهارانپوی نگاشته شده و یکی از روحانیان به نام اهل سنت، آن را به فارسی ترجمه کرده است (موسوی،۱۳۹۱: ۴۶ و ۴۷).
۳-۶- دوره­ های سلفی­گری درشبه قاره­ی هند:
شبه قاره­ی هند، یکی از قطب­های جمعیتی و اندیشه­ای جهان اسلام است. اگر در گذشته، مصر مهد اندیشه­ های اسلامی بود، دیر زمانی است که شبه قاره­ی هند نیز مرکز تحولات و خواستگاه اندیشه­ های اصلاحی یا افراطی است. فضای سیاسی، اجتماعی و مذهبی شبه قاره، عموماً، و به ویژه پاکستان، پس از تقسیم شبه قاره، به خاستگاه ستیز میان مذاهب اسلامی تبدیل شده است؛ تا آن جا که سلفی­های افراطی، این منطقه را بهشت خود می­دانند. تکفیر در این منطقه امری طبیعی است و مذاهب مختلف به سادگی یکدیگر را تکفیرمی­کنند. از چنین فضایی، بیش از همه، سلفی­گری افراطی عربستان بهره ­برداری کرده و با تلاش برای هم­گرایی جریان­های سلفی موجود در این منطقه، به خوبی از این جریان­ها استفاده­ی ابزاری می­ کند. در این قسمت به دوره­ های سلفی­گری در شبه قاره­ی هند پرداخته می­ شود.
۳-۶-۱- دوره­ اول سلفی­گری:
۳-۶-۱-۱- شاه ولی­الله دهلوی
برای یافتن ریشه ­های سلفی­گری در شبه قاره باید به قرن دوازدهم، دوره­ محدث بزرگ شبه­قاره، شاه ولی­الله دهلوی بازگشت. شاه ولی­الله دهلوی (۱۱۱۴-۱۱۷۶) شخصیتی چند بعدی بود که در زمینه ­های گوناگون، از جمله فقه، کلام، ادبیات و حدیث تبحر داشت. در قرن دوازدهم دو جریان موازی و هم زمان، شکل­گرفت. جریان وهابی به رهبری محمدبن عبدالوهاب در منطقه نجد و حجاز آغاز شد و در آن جا رشد کرد. دوم، جریان دهلوی که خاستگاهش منطقه­ شبه قاره بود و در میان مسلمانان این منطقه رشد یافت. گویا شاه ولی­الله مدتی در مدرسه­های نجد و حجاز تحصیل کرده بود و هم زمان، محمدبن عبدالوهاب نیز در همان مدرسه­ها مشغول به تحصیل بوده ­است؛ اما شواهدی که دلالت بر ملاقات یا ارتباط این دو با یکدیگر داشته باشد، موجود نیست. با این حال، میان اندیشه­ای سلفی شاه ولی­الله دهلوی و محمدبن عبدالوهاب تفاوت­های اساسی و بنیادینی دیده می­ شود. دوره­ شاه ولی الله دهلوی، دوره­ حضور استعمار انگلستان و رشد اندیشه­ های هندویی در میان مسلمانان بود؛ از یک سو، خرافات و اندیشه­ های انحرافی هندوها و دیگر ادیان محلی شبه قاره، جامعه مسلمانان را تهدیدمی­کرد و از سوی دیگر، استعمار انگلستان در پی نابودی فرهنگ و جامعه­ اسلامی در شبه قاره بود. شاه ولی­الله برای احیای دین، روش حدیث­گرایی را برگزید. به نظر وی، علت انحطاط دین و پیرایش خرافات درآن، دوری ازمنابع حدیثی بود؛ ازاین روکوشیدباردیگرنگاه به حدیث رادرمیان مسلمانان شبه قاره زنده کند. اما او از ابن­تیمیه نیز تأثیر پذیرفته بود. در مساله­ی توحید، نگاهی افراطی داشت. به نظر او، یاری خواستن از غیرخدا، مانند اولیای­الهی، برای برآوردن حاجت، نذرکردن برای آنان با انگیزه­ رفع بیماری، سوگند به نام­های غیرخداوند، و مانند این­ها، همگی در زمره­ی شرکت قرار می­گرفتند. چنین رویکردی او را در برابرنحله­های تصوف رایج در هند قرارمی­دهد. البته حدیث گرایی و دیدگاه وی در باره­ی مباحث شرک و توحید، به معنی عقل­ستیزی مطلق او نبود. وی برای بررسی احادیث و منابع دینی، اصل اجتهاد را می­پذیرفت و معتقد بود که مجتهدان و عالمان اسلامی در رویارویی با اوضاع و احوال جدید، به جای پایبندی به راه حل­های پیشین، می­توانند به گونه ­ای کارآمد درصدد ارائه­ پاسخ های جدید برآیند. با این حال، وی اجتهاد را منحصر به امورفرعی محدود می­دانست و در مسایل اعتقادی، برای عقل ارزشی قایل نبود. به نظر او، مردم در مسایل اعتقادی باید اعتقادات بزرگان پیشین سنت را بر­گزینند و ازآنان پیروی کنند و از پرداختن به مسایلی که علمای سلف بی­اساس دانسته اند، اجتناب ورزند. آنچه در اندیشه­ی شاه ولی­الله دهلوی اهمیت دارد، تلاش برای نزدیکی مذاهب اسلامی به یکدیگراست. به نظر او، اختلاف­های فقهی چهارگانه، بسیار سطحی و ظاهری، و با رجوع به کتاب و سنت رفع شدنی است. به همین علت، او تقلید از هر یک از مذاهب چهارگانه (حنفی، حنبلی، مالکی و شافعی) را جایزمی­دانست. در امور اعتقادی نیز او کوشید تا عقاید دو مکتب و طریقه­ی تصوف رایج­زمان- یعنی وحدت وجود متأثر از فلسفه­ی ابن­عربی و مکتب وحدت شهودشیخ­احمدسرهندی، از عالمان بزرگ هند را در هم بیامیزد. به اعتقاد او، اختلاف بین این دومکتب، جزیی است و هر دو در اصول و کلیات، عقاید مشترکی دارند. نکته­ی قابل توجه دیگری که او را از دیگرسلفی­ها کاملاً جدامی­کند، تصوف بود. وی مانند پیشینیان خود معتقدبود که دین از دو بخش شریعت و طریقت تشکیل شده است و هیچ یک از این دو، به تنهایی نمی­تواند سعادت و­رستگاری انسان را فراهم کند. به همین دلیل، وی مانند بسیاری از عالمان شبه قاره افزون بر شریعت و مناسک دینی، به تصوف پایبندبود. شاه ولی­الله با وجود وسعت دید و اندیشه­ی تقریبی، در باره­ی شیعه بی­مهری کرده است. وی در کتاب «قره العینین فی تفضیل الشیخین» شیعه را فرقه­ی ضاله می­خواند. البته برخی کوشیده­اند، دیدگاه او را درباره شیعه معتدل نشان دهند و در این باره به سخن فرزندش شاه عبدالعزیزدهلوی استناد کرده ­اند که گفته است: پدرش هرگز بر کفریت شیعه فتوا نداد. البته با توجه به مستندات یادشده، چنین به نظرنمی­رسد. به هر حال، با وجود دیدگاه­ های نظری او در مخالفت با شیعه، در مقام عمل، با آن مبارزه نکرد و به کشتن شیعیان فتوا نداد. اندیشه شاه ولی­الله دهلوی در منطقه­ شبه قاره، تأثیری ژرف برجای نهاد؛ به گونه ­ای که در قرن­ها بعد نیز شاخه­ای از مسلمانان، از او تأثیر پذیرفتند.
۳-۶-۲- دوره­ دوم سلفی­گری:
۳-۶-۲-۱- شاه عبدالعزیزدهلوی
شاه عبدالعزیزدهلوی (۱۱۷۶-۱۲۳۹)، فرزند شاه ولی­الله دهلوی، به مبانی مصطلح سلفی­گری نزدیک­ترشد. وی بیش از پدر به حدیث گرایش داشت و عقل نیز در نگاه وی از اهمیت کمتری برخوردار بود. جنبش شاه ولی­الله دهلوی در دوره­ شاه عبدالعزیز به سوی افراطی شدن پیش رفت. ویژگی دیگرسلفی­گری شاه عبدالعزیزدهلوی، ورود سیاست به اندیشه­ی سلفی­گری در دوره­ اوست. این اندیشه به صورت مستقیم به میدان مبارزه با سیک­ها و انگلیسی­ها وارد شد. شاه عبدالعزیز با بهره گرفتن از دو مفهوم دارالاسلام و دارالکفر، هند را به دلیل حضورانگلیسی­ها دارالکفر نامید و وظیفه­ی هر مسلمانی را در این سرزمین، جهاد یا هجرت دانست. شاه عبدالعزیز نیز مانند پدر، صوفی مسلک و معتقد به مکتب کلامی ماتردیه بود. شاه عبدالعزیز گوی دشمنی با شیعه را از پدر ربود و مخالفت­های خود را از مجادله­های علمی به تهمت و افترا و ناسزاگویی­ها سخیف کشاند. او در کتابی با نام تحفه­ی اثناعشریه، به گمان خود باورهای شیعه را نقد کرد.
به گفته­ی میرحامدحسین هندی، در این کتاب عقاید و آرای شیعه را به طور عموم و فرقه­های اثنا عشریه را به خصوص، در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامی معتقدات و اعمالشان، به عبارتی خارج از نزاکت و کلماتی بیرون از آداب و سنن مناظره و به شیوه­ کتب نوآموزان که به خطاب نزدیک­تراست تا به برهان، مورد حمله و اعتراض قرار داده. کتاب را مملو از افترائات و تهمت­های شیعه ساخته است. محمدرضاحکیمی نیز درباره تأثیرهای این کتاب بر جامعه­ اسلامی می­گوید: او بدون رعایت جانب حق و حقیقت، و بدون در نظرگرفتن واقعیت­های تاریخ اسلامی، سنت صحیح و آیات ولایت، حقایق وحی و احادیث معتبر، و بدون پاسداری معارف سنت نبوی و بدون رعایت حقوق پیامبر و آل­او و بدون ملاحظه­ی حدود علم حدیث و بدون توجه به مصالح امت و مسایل دنیای اسلام و حق برداری شیعه و بدون اهمیت دادن به بهره ­برداری وسیع استعمار از چنین تألیفی، کتاب خویش را نوشت.
۳-۶-۳- دوره­ سوم سلفی­گری:
۳-۶-۳-۱- مکتب دیوبند (پیش از استقلال پاکستان)
پس از محدث دهلوی، اندیشه­ی سلفی در حوزه ی عمل (جهاد) و حدیث گرایی، به پیش آمد و در قرن نوزدهم، مکتب دیوبند را پدید آورد. مکتب دیوبند آمیزه­ای از اندیشه­ های شاه ولی الله­دهلوی و شاه عبدالعزیزدهلوی بود. هر چند در مبانی مکتب دیوبند نیز مخالفت با شیعه وجود داشت، وجود دشمن مشترک (هندوها و انگلیسی­ها) موجب بروز نیافتن اختلاف­هامی­شد.
۳-۶-۳-۲- مکتب دیوبند (پس از استقلال پاکستان)
سال ۱۹۴۷ برای مسلمانان شبه قاره، سالی به یاد ماندنی بود. در این سال آرزوی مسلمانان این منطقه، یعنی داشتن کشوری مستقل و آزاد با حاکمیت اسلام، تحقق یافت. رهبر استقلال پاکستان، مژده­ی کشوری را به مسلمانان خسته­ی شبه قاره دادکه در آن، صلح و صفا حاکم بوده و الگویی برای همه کشورهای اسلامی باشد؛ اما چنین نشد و مسلمانانی که زمانی در کنار یکدیگر، در برابر استعمارانگلیس و زیاده­خواهی­های هندوها می­جنگیدند، اینک در برابر هم صف کشیدند. اختلاف، تنها میان شیعه و سنی نبود؛ بلکه میان اهل سنت نیز اختلاف به شدت بالا گرفت. دو دولت ایوب­خان و ضیاءالحق پیش از همه، در ایجاد چنین وضعیتی نقش داشتند؛ به ویژه در دوران ضیاءالحق که با شعاراسلامی کردن پاکستان، این کشور به سوی رادیکالیسم مذهبی و فرقه گرایی سوق داده شد و خشونت و افراط به اوج رسید. البته مکتب دیوبند پس از استقلال یک­پارچه نبود و طیفی از گروه ­های معتدل و تندرو را تشکیل داد که به اجمال می­توان آن­ها را در سه گروه خلاصه کرد:
۱) گروه معتدل: این گروه که وابسته به حزب جمعیت­العلمای اسلام، شاخه­ فضل الرحمان است، می­ کوشد هدف­های خود را در قالب مبارزه­های انتخابی و از راه به دست آوردن فرصت­های سیاسی دنبال کند. این حزب که ادامه­ حزب جمعیت علمای هنداست، در پاکستان به نام جمعیت علمای اسلام تغییر نام دهد.
۲) گروه تندرو حزب: حزب جمعیت العلمای­اسلام شاخه­ سمیع الحق در پیشاور پاکستان، این گروه را نمایندگی می­ کند. این حزب در مقایسه با شاخه­ فضل­الرحمن، دیدگاه­ های افراطی تر و فرقه­گرایانه­تری دارد و طالبان نیز محصول عملکرد این گروه است. طالبان در اثر، کمک­های مالی و بلیغات عربستان و هم چنین مدارس دیوبندی افراطی و تسلیحات آمریکا شکل گرفت.
۳) گروه ­های تروریستی: این گروه شاخه­ای از دیوبندی هستندکه مسلمانان دیگر را رسماً کافر می­دانند و به همین دلیل، آنان را مهدورالدم می­شمارند. بمب­گذاری­ها، ترورها و دیگرجنایت­های صورت­ گرفته در این کشور، توسط این گروه­ ها انجام شده است؛ گروه­هایی هم چون سپاه صحابه، لشکرجهنگوی و لشکرطیبه که همه، رویکردی کاملاً خشونت­گرا دارند و به فکرحذف فیزیکی رقیبات هستند (علیزاده موسوی ،۱۳۹۱: ۴۲ و ۴۳ و ۴۵ و ۴۶).
۳-۷- مسلک علماءدیوبند در شریعت و طریقت:
خلیل­احمدسهارنپوری در این خصوص اظهار می­دارد: اولاً باید دانست که ما مشایخ و همه جماعت ما بحمدالله در مزروعات مقلد حضرت امام­اعظم ابوحنیفه نعمان بن ثابت رضی­الله تعالی هستیم؛ و در اصول و عقاید پیرو امام­ابوالحسن اشعری و امام ابومنصور ماتریدی رضی­الله تعالی عنهما می­باشیم و در سلاسل عرفانی صوفیه به سلسله­عالیه حضرات نقشبندیه و طریقه زکیه مشایخ چشت و سلسله بهیه حضرات قادریه و طریقیه مرضیه مشایخ سهروردیه رضی­الله تعالی­عنهم منسوب هستیم. ثانیاً ما هرگز در مسایل دینی به گفتن سخن مبادرت نمی­کنیم مگر زمانی که دلیل آن از کتاب­الله، سنت، اجماع امت یا نظر امامی از ائمه مذهب در آن مورد نظر ما وجود داشته باشد. وی در مورد کاربرد لقب وهابی در هندمی­گوید: ثالثاً به تحقیق اطلاق لقب وهابی در اصطلاح بلاد هند در اصل بر روی کسی بود که تقلید ائمه رضی­الله عنهم را ترک می­کرد، سپس وسعت گرفت و غالب کاربردش بر کسی صورت گرفت که بر سنت سینه عمل کند و از بدعات سیئه دوری جسته و از رسوم قبیحه اجتناب ورزد، حتی کار به جایی کشید که در شهربمبئی و اطرافش چنین شایع شد که هرکس از سجده قبور اولیاء و از طواف آن مردم را منع کند او وهابی است. حتی گفته شد هر کس حکم حرمت ربا (نزول) را بیان کند او هم وهابی است، ولو فی­الواقع از اکابراسلام و از اعظام علماء باشد و تدریجاً کلمه­ی وهابی چنان اتساع یافت که جای یک لفظ فحش و دشنام را به خود گرفت. بنابراین، اگر یک نفر از اهل هند به کسی بگوید وهابی، این بدان معنی نیست که او فاسدالعقیده است، بلکه بدان معنی است که او سنٌی حنفی­عامل به سنت و مجتنب از بدعت است که در ارتکاب معصیت و عمل ناروا از خداوند متعال خائف و برحذرمی­باشد و از آنجا که مشایخ ما رضی­الله تعالی عنهم در احیاء و زنده داشتن سنت و در فرونشاندن و خاموش کردن آتش­های بدعت سعی بلیغ مبذول داشتند، لشکریان ابلیس بر آنها غضبناک شدند و به تحریف سخنانشان پرداختند و افتراء­ات واهی بر آنها بربستند و آنها را به وهابیت متهم ساختند، در حالی که آنها به مراحل از آن پاک و بدور هستند. بلکه فی­والواقع این همان سنت و روش الهی است که در مورد خاصان بارگاه و اولیائش آن را جاری فرموده است. ایشان در ادامه بیان می­دارند: عقیده­ی علمای دیوبند در مسئله­ حیات انبیاء این است که به عقیده­ی ما و مشایخ ما حضرت (ص) در مرقد مطهرش زنده است و حیاتش مشابه حیات دنیوی است بدون آن که مکلف باشد و این نوع حیات مخصوص به آن حضرت (ص) و تمام انبیاء علیهم السلام و شهداء می­باشد و از نوع حیات برزخی که تمام مسلمین حتی همگی مردمان را حاصل است، نیست. وی در پاسخ سئوالی که آیا درست است کسی در تمام اصول و فروع مقلد یکی از ائمه اربعه باشد یا خیر؟ و در صورت صحت یا تقلید مستحب است یا واجب؟ شما در فروع و اصول مقلد چه امامی هستید؟ اظهار می­دارد: تقلید یکی از ائمه اربعه واجب است و علماء دیوبند مقلد امام ابوحنیفه (رضی) هستند، و ما و مشایخ ما در اصول و فروع مقلد امام­المسلمین حضرت ابوحنیفه (رض) هستیم، خداوند بر همین راه به زندگی­های ما پایان بدهد و در همین گروه ما را در روز قیامت محشور بگرداند. ایشان نیز در پاسخ سئوالی آیا به نظر شما اشتغال به مشاغل عرفانی صوفیان و بیعت شدن با آنهاجایزاست؟ آیا رسیدن به فیوض باطنی از سینه­ها و قبور اکابر و بزرگان را درست می­دانید؟ و آیا به نظر شما ممکن است که اهل سلوک از روحانیت مشایخ بزرگوار استفاده کنند یا خیر؟ وی در جواب می­گوید: به عقیده­ی ما مستحب است، چون انسان از تصحیح عقاید و تحصیل مسایل ضروری شرع فارغ شود با شیخ طریقتی بیعت کند که در شریعت دارای قدمی راسخ و تارک دنیا و راغب به آخرت باشد که گردنه­های سخت و مشکلات در راه اصلاح نفس را طی کرده و با اعمال صالحه خو گرفته و مأنوس شده و از اعمال بد منقطع و بریده شده، انسانی کامل و مکمل باشد و دست خود را در دست او قرار داده و نظرخود را در نظر او مقصور و منحصرساخته به اشتغال صوفیه از ذکر و فکر و فناء کلی در آن مشغول شود و نسبتی را که نعمت عظمی و غنیمت­گیری است و در زبان شریعت (بانسبت) احسان از آن یاد شده است کسب نماید. ایشان در ادامه می­گوید علمای دیوبند از عقاید وهابیت برائت می­جویند (سهارنپوری ،۱۳۲۵: ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ و ۲۱ و۲۴ و ۲۵).
۳-۸- بهره ­برداری سلفی­گری وهابی از افراطی دیوبند:
آغاز ارتباط دیوبندی و سلفی­وهابی، در نگ افغانستان بود. در آن دوران، عربستان به شدت با نیروهای تندرو و افراطی از اندیشه­ های محمدقطب بودند، درگیر بود. محمدقطب با مطرح کردن توحید قبوری و توحید قصوری، توحیدی را که وهابی­ها مطرح می­کردند صرفاً جنگ با قبرها و صاحبان بی دفاع آن­هاخواند[۷۳]. وی با طرح این پرسش که در تخریب قبرها و جنگیدن با آن­ها چه فایده­ای هست؟ مفهوم توحید قصوری را مطرح کرد که در آن به جای جنگ و جدال با قبرها و مردگان، جنگ و درگیری با صاحبان کاخ ها و حاکمان ستمگر اهمیت داشت. چنین اندیشه­ای جریانی را در عربستان آفرید که مخالف دولت بود. عربستان بحران داخلی را به خارج انتقال داد. به همین دلیل، از یک سو عربستان بخشی از نیروهای مجاهدین و هزینه­ های لازم برای جنگ با شوروی را فراهم می­کرد و ازسوی دیگر، دیوبندی­ها پایگاه نظامی و سازماندهی نیروها را بر عهده داشتند. هم زمان با جنگ افغانستان، وهابی ها در جبهه دیگری نیز فعال بودند و آن، پشتیبانی مالی از گروه ­های دیوبندی افراطی ضد شیعی بود. گروه­هایی که به غلط خود را به مکتب دیوبند نسبت می­ دهند، مانند سپاه صحابه و لشکرجهنگوی، ابزار دست وهابی­های افراطی در مبارزه با دیگر مذاهب اسلامی شده ­اند. وهابی­ها با وجود اختلاف عقیدتی بسیار با این گروه­ ها، در راستای هدف­های خود، از آن بهره ­برداری ابزاری می­ کنند. هم اکنون، میان سلفی­گری وهابی و دیوبندی­های تندر و افراطی که در قالب گروه ­های تروریستی و خشونت طلب سازمان­دهی شده اند، پیوند محکمی وجود دارد؛ اما گروه ­های معتدل آن، مسلمان­کشی افراطی را برنمی­تابند.
۳-۹- اهل حدیث:
یکی از گرایش­های سلفی­گری در منطقه­ شبه قاره، گرایش اهل حدیث است. البته مراد از اهل حدیث در این­جا، غیر از اصطلاح اهل حدیث در صدر اسلام است. اهل­حدیث در زمره­ی سلفی­های اصلی شمرده می­ شود و کاملاً حدیث­گرا است. به عقیده­ی برخی، این گروه یکی از دوشاخه­ی نشأت یافته از مکتب فقهی ابوحنیفه است که دومی آن مکتب، تصوف نام دارد. اما با توجه به پیشینه­ی تصوف و روشن بودن خاستگاه آن، چنین سخنی درست به نظرنمی­رسد. احتمالاً مکتب اهل حدیث کنونی پاکستان، شاخه­ای از مکتب اصطلاحی شاه ولی­الله است. مولاناقمراحمدعثمانی درباره وابستگی مکتب اهل حدیث به اندیشه­ی اصلاحی شاه ولی­الله می­گوید: افکار شاه ولی­الله تمام شبه قاره­ی هند را تحت تأثیر قرارداد و شمع آزادی تفکر و اجتهاد که او برافروخته بود، منشأ پیدایش دوگروه جدید گردید. این دو گروه، خود را منتسب به شاه ولی­الله می­دانند: یکی، جماعت اهل حدیث و دوم، جماعت علمای دیوبند. چنان که از نام اهل حدیث پیداست، آنان منابع فقه را به قرآن و سنت منحصرمی­کنند به همین دلیل، اجماع و آرای عالمان نخستین را به شدت نقل می­ کنند. به نظر قمراحمدعثمانی، انتقادهای پیاپی اهل­حدیث از عالمان، پیشین، قداست هزارساله­ی امامان فقه را از بین برده است. به گفته­ی احسان الهی­ظهیر عالم بزرگ اهل حدیث: تقلید از علما و اندیشمندان یک نسل و یا یک مقطع زمانی خاص، نه تنها جایز نیست، بلکه نادرست و اشتباه می­باشد. چنین دیدگاه­ هایی این گروه را به وهابیت نزدیک می­ کند. آنان نیز همانند وهابی­ها، تقلید را جایزنمی-دانند، پیشوایان فقه اهل سنت را نقد می­ کنند و با مراجعه به ظاهر احادیث و نقل­گرای مفرط، عقل و جایگاه آن را نادیده می­گیرند. این گروه نیز همانند وهابی­ها نه تنها شیعه که مسلمانان دیگر را نیزنقد می­ کنند. به گفته­ی الیویه­روا، طلاب افغانی که در مدرسه­ی اهل حدیث درس خوانده بودند: هنگام بازگشت به افغانستان، در مقابل تصوف و مذهب حنفی مبارزه کردند؛ مثلاً زیارتگاه­های محلی را تخریب نمودند. حنفی­ها معمولاً آن طلبه­های اهل حدیث را وهابی می­نامیدند؛ لیکن خود طلبه­های خود را سلفی می­گفتند. روابط آن­ها با ملاهای سنتی حنفی متشنج شد و به برخوردهای مسلحانه­ی محلی انجامید. این گروه در پاکستان به دنبال یک جامعه ی سٌنی استوار بر پایه­ کتاب، سنت و عملکرد خلفای راشدین هستند، اما بیش از آن که مانند سلفی­گری وهابی، به دنبال تکفیر و تهییج برای انجام عملیات­های تروریستی باشند، رویکرد مذهبی و فرهنگی دارند. ساخت مدارس و مساجد و انجام کارهای تبلیغی از مهم­ترین فعالیت­های آنان به شمارمی­رود. مرکز اصلی این گروه در گوجران و اله ازتوابع استان پنجاب قرار دارد. اما در میان اهل­حدیث، احسان الهی­ظهیر استثناست. وی دیدگاهی به شدت فرقه­گرایانه داشت و در مورد بیشترین بهره برداری سلفی­های وهابی قرار گرفت. او با تندروی­هایی که در این زمینه داشت، موجب شد جمعیت اهل حدیث که حزب رسمی مکتب اهل حدیث بود، به دو شاخه تقسیم شود. وی با نگاشتن کتاب­های بسیار تند بر ضد شیعه، آتش نفاق را، افزون بر این که میان مسلمانان سنی بر افروخت، میان شیعیان و اهل سنت نیز شعله ور ساخت. او با متهم ساختن شیعه به قایل بودن به تحریف قرآن و مخدوش کردن جایگاه اهل بیت علیهم السلام، شیعه را خارج از اسلام می­شمارد. وی سرانجام در سال ۱۹۸۷ در یک حادثه بمب گذاری کشته شد. چنین دیدگاه­ هایی در آثار او، وهابی­ها را به شدت وسوسه کرد که از وی بیش­ترین بهره را ببرند؛ بنابراین، سلفی­های وهابی کتاب­های او را چاپ و در شمارگان بالا در سطح گسترده­ای منتشر می­ کنند. البته در میان اهل حدیث، تنها شخصیتی که تا این اندازه ابزار دست وهابی­ها قرار گرفت، همو بود و چنان که گفته شد بیشتر اهل حدیث رویکرد فرهنگی و مذهبی دارند. اهل حدیث با سلفی­های عربستان سعودی رابطه­ زیادی دارند و عربستان نیز با توجه به دیدگاه­ های تند این گروه بر ضد مسلمانان دیگر، چه شیعه و چه سنی، به شدت از آنان دفاع می­ کنند. چنان­که گفته شد، دیدگاه­ های اهل حدیث با دیدگاه دیگر مسلمانان اهل­حدیث و حتی با دیدگاه سلفی­گری دیوبند تفاوت دارد؛ زیرا سلفی­های دیوبندی پیرو مکتب حنفی هستند، اما سلفیان اهل­حدیث، تقلید را جایز نمی­دانند و احکام را مستقیماً از کتاب و سنت استخراج می­ کنند. آنان هم چنین به شدت با تصوف مخالفند. اهل­حدیث از نظر فکری به وهابیت نزدیکترند و وهابیان نیز به شدت از ایشان حمایت مالی می­ کنند. بی­شک دیدگاه اهل­حدیث در باره­ی دیگر مسلمانان نیز کاملاً روشن است، چنان­که هیچ یک از فرقه­های اسلامی را بر نمی­تابند (علیزاده موسوی،۱۳۹۱: ۴۷ و ۴۸).
۳-۱۰- گرایش برخی دیوبندیان به وهابیت:
با وجود اختلاف­های جدی دیوبندیان نخستین با وهابیت، در سال­های بعد، برخی دیوبندیان، به تأیید دعوت ابن­وهاب رو آوردند و سعی کردند خود را به آنها نزدیک کنند، حتی برعکس، مخالفت با وهابیت را به سلفیان هند نسبت داده­اند؛ ازجمله شیخ محمدمنظورنعمانی با نوشتن کتاب دعایات مکثفه ضدالشیخ محمدبن عبدالوهاب، همین مسیر را طی کرد و پیروان او نیز از راه او تبعیت کردند. برخی اعضای جماعت تبلیغ نیز ضمن تبری جستن از دشنام­های انورشاه کشمیری و دیگران به وهابیت و سران آن، گفته­اند هر چند در گذشته چنین موضع­گیری­هایی در قبال وهابیت انجام می­شد، ولی وقتی علمای دیوبند به حقیقت دعوت ابن عبدالوهاب پی بردند، با عذرخواهی از رفتارهای گذشته­شان به حمایت از وهابیت برخاستند. علمای دیوبندیان حتی در همان اوایل نیز تحت تأثیرافکار ابن عبدالوهاب، کتاب­هایی را در تأیید او نوشته بودند؛ از جمله رشیداحمدگنگوهی با نوشتن کتاب الفتاوی الرشیدیه بسیاری از عقاید و افکار ابن­عبدالوهاب را تأیید کرد؛ هر چندحسین احمدسهارنپوری با تدوین کتاب­های الشهاب الثاقب و المهند بر ضد کتاب فوق، نسبت دیوبندیه را با ابن­عبدالوهاب انکارکرد. برخی معتقدند هر چند دیوبندیان در آغاز مخالف وهابیت بودند، اما وقتی به صورت یک­فرقه درآمدند، آهسته آهسته از مقاصدشاه ولی­الله دور گردیدند و به وهابیت نزدیک شدند. از جمله کسانی که در بیشتر آثار خود از وهابیت و شخص ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب دفاع کرده است، ابوالحسن­ندوی است، او از ابن­تیمیه، به دلیل تجدید اعتقاد به توحید و ابطال شرک و بدعت، به عنوان متفکر مصلح و مجدد تاریخ­اسلام نام می­برد که خدمات زیادی به اسلام انجام داده است و رفتار او باید الگوی دیگر مسلمانان گردد. ندوی در بیشتر آثارخود از وهابیت و سلفیت شبه­قاره به نیکی یاد می­ کند و می­ کوشد نشان دهد که هیچ نقطه اختلافی میان دیوبندیه و وهابیت وجود ندارد. همچنین یکی از اساتید معاصر دارالعلوم دیوبند در دیداروزیر اوقاف و اموردینی عربستان از دارالعلوم دیوبند، از ابن­عبدالوهاب به عنوان مصلح­دینی نام برد و عقاید و رفتار علمای دیوبند را، به خصوص در مبارزه با بدعت­ها و خرافات، نزدیک به آن چیزی دانسته است که ابن عبدالوهاب آن را تبلیغ می­کرد (رفیعی،۱۳۹۰: ۳۴ و ۳۵). در پاکستان، آموزه­های رادیکالیسم در بسترهای ایدئولوژیک اندیشه­ی دینی اهل سنت شکل گرفته و هماهنگی کاملی میان آنها وجود دارد، به گونه ­ای که ایدئولوژی­های وهابیت و دیوبندی با ترویج دیدگاه افراطی از طریق مدارس مذهبی و رویکرد خشونت آمیز نسبت به سایرمذاهب، نقش شاخصی در به وجودآمدن طالبان ایفا نمودند. با وجوداین، در اینجا به چگونگی پیدایش تحریک­طالبان پاکستان پرداخته می­ شود.
۳-۱۱- تحریک­طالبان پاکستان[۷۴]:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ق.ظ ]




۷۸/۴

 

۹۵/۳

 

۰۶/۴

 

۱۱/۱۶

 

انحراف معیار

 

 

 

 

 

۲۰۴/۴

 

۳۵۵/۰

 

۴۰/۳

 

۶۵۵/۰

 

۵۰/۱

 

۳۷/۱

 

۰۸۹/۳

 

آزمون f

 

 

 

 

 

۰۰۶/۰

 

۷۸۶/۰

 

۰۱۸/۰

 

۵۸۰/۰

 

۲۱۴/۰

 

۲۵۰/۰

 

۰۲۷/۰

 

سطح معناداری

 

 

 

 

 

در این ارتباط بیشترین نمره­ی میانگین سبک زندگی سلامت محور (۲۰/۷۰) مربوط به زنانی است که هویت طبقاتی خود را در سطح بالا گزارش کرده ­اند. به نظر می­رسد زنان سنین باروری با هویت طبقاتی بالا عملکرد بهتری در انجام رفتارهای سالم سبک زندگی داشته اند. در حالی که پایین­ترین نمره­ی میانگین سبک زندگی سلامت محور (۴۰/۶۳) متعلق به زنانی است که هویت طبقاتی خود را در سطح پایین گزارش کرده ­اند. در بررسی متغیر مستقل هویت طبقاتی با ابعاد سبک زندگی سلامت محور می­توان گفت تفاوت آماری معناداری بین میانگین نمره­ی ابعاد رشد روحی و فعالیت فیزیکی بین گروهای مختلف طبقات اجتماعی وجود دارد. این معناداری با توجه به مقادیر f و سطح معناداری، قابل مشاهده است. در ارتباط با ابعاد رشد روحی و فعالیت فیزیکی نیز بیشترین نمرات میانگین مربوط به زنان با هویت طبقاتی بالا است. در حالی که پایین­ترین نمرات بعدهای فوق، متعلق به زنانی است که هویت طبقاتی خود را متوسط رو به پایین گزارش کرده ­اند.

 

 

  • فرضیه­ دهم : بین حمایت اجتماعی و سبک زندگی سلامت محور رابطه وجود دارد.

 

 

همان گونه که جدول ۵-۲-۱۰ نشان می­دهد با توجه به سطح معناداری (۰۰۰/۰ = sig)، رابطه­ میان حمایت اجتماعی و سبک زندگی سلامت محور معنی­دار است. مشاهده مقدار ضریب همبستگی پیرسون ( r ) نشان می­دهد که با افزایش میزان حمایت اجتماعی، نمره­ی سبک زندگی سلامت­محور زنان نیز افزایش می یابد. بدین ترتیب می­توان گفت هر اندازه میزان حمایت اجتماعی دریافتی بیشتر باشد، زنان نمونه مورد بررسی، نمره­ی بالاتری در رفتارهای سبک زندگی سالم کسب کرده ­اند. البته معناداری رابطه­ آماری مذکور بین حمایت اجتماعی با همه ابعاد متغیر وابسته به استثناء فعالیت فیزیکی با توجه به سطح معناداری نیز صدق می­ کند. مقدار ضریب همبستگی پیرسون ( ) به ترتیب برای ابعاد مدیریت استرس (۱۷۸/۰ = r)، مسئولیت سلامتی (۱۴۸/۰ = r)، روابط اجتماعی (۲۲۰/۰ = r)، رشد روحی (۱۶۵/۰ = r) و تغذیه (۱۵۶/۰ = r) می باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
جدول ۵-۲-۱۰ نتایج ضریب همبستگی حمایت اجتماعی و سبک زندگی سلامت محور و ابعاد آن

 

 

ابعاد مختلف سبک زندگی سلامت محور

 

مقیاس کلی سبک زندگی سلامت محور

 

حمایت اجتماعی

 

 

 

فعالیت فیزیکی

 

تغذیه

 

رشد روحی

 

روابط اجتماعی

 

مسئولیت سلامتی

 

مدیریت استرس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ق.ظ ]




    • ثبت تهدیدات موجود برای یک سازمان

پایان نامه - مقاله

 

سیستم های تشخیص نفوذ اطلاعات مفیدی درباره تهاجمات و نفوذهایی که واقع می­شوند، ارائه می­دهد و امکان عیب یابی، کشف، و تصحیح عامل­های کشف شونده را می­دهد.
هدف IDS را می توان به طور کلی به دو بخش تقسیم کرد:
حسابرسی: قابلیت ارتباط دادن یک واقعه به شخص مسئول آن واقعه( نیازمند مکانیزم­ های شناسایی و رد یابی است.)
پاسخگویی یا واکنش: قابلیت شناخت حمله و سپس انجام عملی برای مقابله یا توقف آن و پیشگیری از تکرار آن

شکل ۲-۹: معماری یک سیستم تشخیص نفوذ[۱]

۲-۴-۴ جمع آوری اطلاعات

شامل عملیات جمع آوری داده از یک منبع اطلاعاتی و تحویل آنها به پیش پردازنده و موتور تحلیل می باشد. برای جمع آوری اطلاعات در سیستم­های مبتنی بر شبکه از ترافیک شبکه، سیستم­های مبتنی بر میزبان از دنباله­های ممیزی سیستم­عامل و رویدادنامه­ها، و سیستم­های میتنی بر برنامه کاربردی از رویدادنامه­ها پایگاه داده و رویدادنامه­ها کارگزار وب استفاده­می­ شود[۱].

۲-۴-۵ تشخیص و تحلیل:

سازمان­ دهی اطلاعات و جستجوی علائم امنیتی در تشخیص مورد بررسی قرار می­گیرد در تشخیص سوء استفاده، علائم حمله و تشخیص ناهنجاری، رفتار غیرنرمال را مورد بررسی قرار می­گیرد[۱].

۲-۴-۶ تشخیص سوء استفاده[۲۸]:

شناخت حملات موجود و تعریف الگوی حملات برای موتور تحلیل با جستجوی مجموعه ­ای از وقایع که با یک الگوی از پیش تعریف شده مطابقت دارد، را انجام می­دهد. نیاز به بروزرسانی الگو­های حمله است. روش­های پیاده­سازی را با سیستم خبره، روش های مبتنی بر گذار حالات انجام می دهد. کاربرد آن در سیستم­های تجاریIDS است[۱].

۲-۴-۷ تشخیص ناهنجاری[۲۹]:

به شناخت عملکرد نرمال سیستم وتهیه نمایه­های ی از رفتار نرمال سیستم برای موتور تحلیل می پردازد. در جستجوی فعالیت غیر نرمال است. روش­های پیاده­سازی شامل روش­های آماری و داده ­کاوی است و بیشتر جنبه تحقیقاتی و کاربردی دارد.

۲-۴-۸ مقایسه بین تشخیص سوء استفاده و تشخیص ناهنجاری:

 

 

  • تشخیص سو استفاده:

 

در این روش تشخیص حملات در حد حملات شناخته شده و سریع و با خطای کمتری انجام می­گیرد.

 

  • تشخیص ناهنجاری:

 

در این روش بیشتر تاکید روی تشخیص حملات ناشناخته است و از مشکلات این روش بالابودن درصد خطای مثبت غلط است.

۲-۴-۹ پیاده سازی سیستم­های تشخیص نفوذ:

 

۲-۴-۹-۱ روش های پیاده­سازی تشخیص سوءاستفاده:

 

 

  • سیستم خبره:

 

مکانیزمی برای پردازش حقایق و مشتق کردن نتایج منطقی از این حقایق، با توجه به زنجیره­ای از قواعد است. در اینجا قواعد شامل الگو یا سناریوهای نفوذ و حقایق شامل وقایع رخداده در سیستم است.
از جمله مزیت­های این روش می­توان به ارائه حملات در قالب قواعد توسط کاربر بدون نیاز به دانستن نحوه عملکرد سیستم خبره و امکان اضافه کردن قواعد جدید بدون تغییر قواعد قبلی اشاره نمود.
معایب این روش شامل کارایی پایین، نامناسب بودن برای حجم زیاد داده ­ها و بیان ترتیب در قواعد می­باشد[۱].

 

  • روش­های مبتنی بر گذار حالت

 

این روش توسط گراف مدل می­ شود و از مفهوم حالت سیستم و گذار تکنیک­های انطباق الگو استفاده­ می­ شود.
سرعت زیاد از ویژگی این روش است الگوی حمله از حالت امن اولیه به سمت حالت خطرناک نهایی با گذر از چندین حالت است.

۲-۴-۹-۲ روش پیاده­سازی تشخیص ناهنجاری

روش­های مبتنی بر کاربر: تولید نمایه از رفتار کاربران و مقایسه رفتار واقعی کاربران با نمایه­ها و یافتن رفتار­های غیر نرمال کاربران، برای پیاده سازی تشخیص ناهنجاری استفاده می­ کند.
روش­های پیاده­سازی تشخیص ناهنجاری مبتنی بر کاربر

 

  • تحلیل کمی

 

بیان نمایه با معیار­های عددی تعداد مجاز ورود ناموفق برای کاربر A، n است.

 

  • تحلیل آماری

 

بیان نمایه با معیار­های آماری ورودی ناموفق برای کاربر A، تابع توزیع نرمال a است., IDES NIDE ,Haystack از این دسته­اند.

 

  • روش­های مبتنی بر قاعده
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:24:00 ق.ظ ]