۷/۱۲

 

چین

 

 

 

۴/۳۷

 

سایر کشورها

 

 

 

جدول (۱۲-۳) واردات فیلیپین در سال ۲۰۱۱ میلادی[۲۰۹]

 

 

سهم از واردات فیلیپین (درصد)

 

کشور

 

 

 

۸/۱۰

 

ژاپن

 

 

 

۸/۱۰

 

آمریکا

 

 

 

۱/۸

 

سنگاپور

 

 

 

۳/۷

 

کره جنوبی

 

 

 

۱/۱۰

 

چین

 

 

 

۹/۵۲

 

سایر کشورها

 

 

 

فصل چهارم
ماهیت سازمان امنیتی جنوب شرق آسیا
مقدمه
پس از پایان جنگ جهانی دوم ما شاهد رشد منطقه گرایی در مناطق مختلف جهان بودیم. هرچند شروع منطقه گرایی از قاره اروپا بود اما به تدریج منطقه گرایی در نقاط دیگر جهان پا گرفت. سازمان امنیتی جنوب شرق آسیا موسوم به آ.سه.آن در سال ۱۹۶۷میلادی و در فضایی متاثر از جنگ سرد و بلوک بندی های لیبرالیسم و مارکسیسم و با مشارکت پنج کشور مالزی، تایلند، اندونزی، سنگاپور و فیلیپین، پایه گذاری شد. در این فصل به تشریح و بررسی زمینه های تاسیس،اهداف، ساختار تشکیلاتی، کارکرد سیاسی، امنیتی و همچنین سیر تکامل این سازمان می پردازیم.
۴-۱- بخش اول: زمینه های تاسیس
منطقه ی آسیای جنوب شرقی تاریخ پرشکوهی را تحت امپراطوری های بزرگ چون؛ آنگور[۲۱۰]، پاگان[۲۱۱]، و شری- وجایا[۲۱۲] به همراه خود دارد. دین اسلام در اندونزی، مالزی، و برونئی و قسمت قابل ملاحظه ای از فیلیپین و آئین بودا در میانمار، تایلند،لائوس، کامبوج، ویتنام و سنگاپور عامل پیوند دهنده کشورهای این منطقه شده است.[۲۱۳]
در عین حال تنش‌های مذهبی و قومی در میان این کشورها وجود داشته است. از جمله؛ آزار و اذیت اقلیت مسمانان مقیم برمه از سوی نژادها و مذاهب دیگرو همچنین درگیری بین مسلمانان فیلیپین با دولت آن کشور و اختلافات بین کشورهای اندونزی و مالزی، با کشور فیلیپین مبنی بر حمایت مسلمانان مقیم فیلیپین در روند خود مختاری از جانب آن کشورها.[۲۱۴] همه این کشورها به استثنا تایلند سابقه حدود ۳۰۰ سال استعمار را تحت سلطه کشورهای غربی دارند. خاطرات مردم بومی از برخورد و عملکرد استعمارگران، زمینه های اولیه بیگانه ستیزی را فراهم کرد. بنابراین کشورهای آسیای جنوب شرقی هم تجربه استعمار و هم تجربه استعمار ستیزی را به خود دیده اند.[۲۱۵]
پایان نامه
با وجود این به همراه مبارزه برای استقلال طلبی به علت نفوذ بیگانگان در تعیین مرزها، وجود اقلیت ها و گروه های مختلف قومی، مذهبی، حکومت های ناپایدار و نارضایتی های داخلی، همراه با شروع توسعه طلبی کمونیسم در منطقه آسیای جنوب شرقی زمینه های تنش و ناامنی فراهم شد. ادعای سرزمینی فیلیپین بر مناطق صباح مالزی ، اتهام تایلند به مالزی مبنی بر حمایت از تجزیه طلبان مسلمانان در جنول تایلند، اتهام فیلیپین نسبت به مالزی و اندونزی از جهت حمایت از مسلمانان جنوب فیلیپین، اعتراض مالزی به تایلند مبنی بر پناه دادن به چریک های کمونیست مالزی در تایلند، حضور و فعالیت کمونیست ها در ویتنام، دست اندازی ویتنام در لائوس و کامبوج و میانمار، دوران تنش ، درگیری و بی ثباتی در منطقه را به مرحله جدیدی وارد نمود.[۲۱۶]
رقابت اندونزی و مالزی برای بدست گرفتن رهبری در منطقه، وجود رهبران سیاسی کشورهای مالزی و اندونزی با دو دیدگاه متفاوت منجر به تنش هایی در میان دو کشور مهم آسیای جنوب شرقی شده بود؛ مالزی به خاطر حفظ روابط حسنه با انگلیس در جبهه غرب باقی ماند و در سیاست خارجی به طرفداری از غرب ادامه داد، ولی دولت اندونزی به ریاست جمهوری سوکارنو سیاست ضدیت با غرب را اتخاذ کرد و از برقراری سیستم پارلمانی و سرمایه گذاری آزاد که مد نظر کشور مالزی قرار گرفته بود پرهیز کرد. با پناه دادن شورشیان سوماترایی که علیه حکومت اندونزی اقداماتی کرده بودند، دولت اندونزی نیز عبور کشتی های مالزی را از تنگه مالاکا محدود کرد و به آزار اقوام ملایو[۲۱۷] مقیم اندونزی پرداخت و این امر منجر به نخستین منازعه تاسف بار در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی و درگیری نظامی بین دو کشور شد، این درگیری ها با میانجیگری آمریکا به حالت آتش بس درآمد.[۲۱۸]
با گسترش گرایشات سد نفوذ، که آمریکا در مقابل کمونیسم شوروی طرح ریزی نموده بود و به وقوع پیوستن کودتای ۱۹۶۵ میلادی و برکناری سوکارنو، اقداماتی در منطقه صورت داد که به کاهش تنش در منطقه منجر شد. روی کارآمدن سوهارتو و اتخاذ سیاست گرایش به غرب و کاهش تنش با مالزی و اقدامات سیاسی، اقتصادی درسطوح داخلی و خارجی موید این نکته است.
منطقه جنوب شرقی آسیا از این پس تحت تاثیر تعاملات کشورهای بزرگ و ساختار نظام بین الملل حاکم بر این تعاملات قرار گرفت. سیاست سد نفوذ از سوی آمریکا در مقابل شوروی، ایجاد پیمان سیتو[۲۱۹] در همین راستا و وقوع انقلاب کمونیستی در چین، جنگ کره و مسئله ویتنام کمونیستی، فضای سیاسی- استراتژیک منطقه جنوب شرقی آسیا را از خود متاثر ساخت. پس از انقلاب اکتبر روسیه احزاب کمونیستی یکی پس از دیگری در کشورهای منطقه شکل گرفت؛ حزب کمونیست اندونزی، احزاب هند و چین در ۱۹۲۰ میلادی ، مالایا و فیلیپین در ۱۹۳۰میلادی، حزب کمونیست برمه ۱۹۳۰میلادی و حزب کمونیست تایلند ۱۹۴۲میلادی، از آن جمله اند، این احزاب در خلال انقلاب روسیه تا جنگ جهانی دوم فعالیت چشمگیری از خود نشان دادند.
با وجود این زمینه های تاریخی در پیشرفت کمونیست در منطقه، آمریکا که از نفوذ روز افزون کمونیست در جهان احساس خطر می کرد، اقدام به میانجیگری در حل اختلافات کشورهای منطقه نمود یا بعضا با روی کار آوردن حکومت های طرفدار غرب در بعضی از این کشورها، نهادهایی را برای همکاری بیشتر بین کشورهای منطقه پایه ریزی نمود. آمریکا در تحکیم رژیم کشورهای منطقه، سرازیر شدن سرمایه های آمریکایی و اروپایی در تحکیم رژیم لی کوان یو در سنگاپور، سال ها جنگ با ویتنام، باعث نزدیکی کشورهای اصلی عضو اتحادیه ملل آسیای جنوب شرقی شد.[۲۲۰]
اولین اقدام عمده ای، که در منطقه جنوب شرقی آسیا در جهت نیل به منطقه گرایی به وجود آمد، اقداماتی بود که ژاپن بعد از اشغال سرزمین های این منطقه در جنگ جهانی دوم، جهت وحدت ملل شرق و جنوب آسیا در چارچوب برنامه ی بزرگ"سعادت مشترک شرق آسیا” آغاز کرد که در صورت تحقق، یک اتحادیه اقتصادی شبیه به بازار مشترک، تحت سلطه ژاپن ایجاد می شد. اما شکست این کشور در جنگ جهانی دوم، به تبع خود، شکست این برنامه را حتی قبل از آن که واقعا آماده تحرک شود، به دنبال داشت. از سوی دیگر، گرچه برخی از سرزمین های جنوب شرقی آسیا، در طرح های تثبیت قیمت ها در چارچوب برنامه های اقتصادی تحت نظارت ژاپن شرکت داشتند، ‌ولی حتی اگر این همکاری ها را نیز متعلق به این منطقه بدانیم، با شکست ژاپن به زوال گراییدند.
تلاش دیگر در جهت منطقه گرایی توسط فرانسه صورت گرفت، این کشور در سال ۱۹۴۷ میلادی، با طرح “اتحادیه پان آسیای جنوب شرقی” بنا داشت، مستعمرات این کشور در هند و چین را با تایلند درگیر یک اتحادیه سیاسی نماید. با آن که تایلند از ابتدا با مشارکت در اتحادیه موافقت کرده بود، ولی دولتی که پس از کودتای ۱۹۴۸ میلادی بر سر کارآمد، طرح فرانسه را رها کرد. زیرا حکومت بر آمده از کودتا، فکر می کرد برای حفظ استقلال کامل تایلند از هند و چین، بهتر است از اتحادیه دور بماند.[۲۲۱]
یکی دیگر از تلاش ها جهت منطقه گرایی در جنوب شرق آسیا، پیمان (سیتو) بود. این پیمان در سال ۱۹۵۴ میلادی در مانیل، بین کشورهای پاکستان، تایلند، فیلیپین، آمریکا، نیوزیلند، فرانسه و استرالیا امضا شد. آمریکایی ها به این پیمان، به چشم یک معاهده نظامی در برابر کمونیست می نگریستند. در حالی که انگلستان امیدوار بود که این پیمان، صلح پایداری برای کل کشورهای منطقه ی جنوب شرق آسیا- اعم از کمونیست و غیر کمونیست- به ارمغان آورد. به اصرار فیلیپین منشوری منتشر شد، که اعضا در آن متعهد می گردیدند، به حاکمیت یکدیگر بر اساس حقوق برابر و طبق منشور سازمان ملل احترام گذارده و توسط راه های صلح آمیز برای استقلال، بالا بردن استانداردهای زندگی، پیشرفت اقتصادی و رفاه اجتماعی اعضا تلاش نموده و در برابر هر گونه تلاشی برای سرنگونی، سلب آزادی و تهدید حاکمیت یا تمامیت ارضی اعضا بایستند. دامنه ی این پیمان، با الحاق یک پروتکل که بعدها ضمیمه ی آن شد، به کامبوج، لائوس و ویتنام جنوبی تسری یافت. تشکیلات سیتو، شامل شورای نمایندگان سابق و یک دبیر خانه مستقر در بانکوک بود. در واقع این پیمان، به ابتکار آمریکا و به عنوان همتای ناتو[۲۲۲] در منطقه ی جنوب شرق آسیا ایجاد گردید و بخشی از سیاست” سد سازی در اطراف چین و شوروی کمونیست” بود. با خروج دولت فرانسه در سال ۱۹۶۷ میلادی و پاکستان در سال ۱۹۷۲ میلادی، سیتو عملا در سال ۱۹۷۷ میلادی منحل گردید. هرچند سیتو، پاسخی به جستجوی دولت های غیر کمونیست منطقه برای یافتن هماهنگی میان خود، در جهت مقابله با کمونیست بود. اما در هر صورت، این طرح با موفقیت چندانی روبه رو نشد و در آسیای جنوب شرقی، تنها فیلیپین و تایلند بدان پیوسته بودند. [۲۲۳]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...