به کارگیری درست الگوی آموزشی مورد بحث، استفاده از وسایل و روش‌های مختلف ارزشیابی را ایجاب می‌کند. معلم باید در پایان هر واحد آموزشی یا واحد یادگیری با اجرای آزمونی که هدف‌های آن واحد یادگیری را به دقت اندازه می‌گیرد، میزان یادگیری دانش‌آموزان را تعیین کند. علاوه بر اجرای آزمون، معلم باید به سنجش عملکرد یادگیرندگان در فعالیت‌های مختلف، از جمله انجام پروژه‌های عملی و نوشتن گزارشات و مقاله‌های تحقیقی اقدام نماید تا ارزشیابی کامل‌تری از یادگیری آنان به عمل آورد. (سیف، ۱۳۸۹)

 

جهت گیری برنامه درسی

 

امروزه در مقوله تغییرات کیفی در آموزش و پرورش به ویژه تغییر در ساختار یا فرایندهای سازمانی، تغییر در نقش ها و تغییر در برنامه درسی، پژوهش هایی انجام شده است. نتایج این پژوهش ها سبب شده است تا جهت گیری برنامه درسی در سه مقوله به شرح زیر معرفی شود:

جهت گیری انتقال[۳۹]، جهت گیری داد و ستد یا تعامل[۴۰]، جهت گیری تحول[۴۱].
جهت گیری انتقال: کارکرد اصلی تعلیم و تربیت در این جهت گیری، انتقال حقایق، مهارت ها و ارزش ها به دانش آموزان و تسلط آنان به موضوع های درسی سنتی همراه با بهره گیری از روش های تدریس است. از دیگر ملاحظات مهم، تأکید بر یادگیری متون درسی و کسب مهارتهای اساسی و القای آداب و رسوم و ارزش های فرهنگی است. در این جهت گیری، دانش نه به عنوان “فرایند” بلکه به صورت مفاهیم ثابت در نظر گرفته می شود و به واحدهای کوچک تر تقسیم می شود تا دانش آموزان بتوانند بر آن تسلط یابند. در این جهت گیری مسیر یک سویه است و دانش و مهارت از سوی معلم به دانش آموز انتقال می یابد. عناصر برنامه درسی در جهت گیری انتقال عبارتند از: الف) اهداف: اهداف به دنبال تسلط دانش آموز بر موضوعات درسی و تمرکز بر عنصر محتوا است. برنامه درسی بر موضوعات درسی سنتی تأکید دارد. یادگیری مهارت های پایه شامل خواندن و نوشتن، مهارت های اساسی ریاضی، و پذیرش ارزش های فرهنگی جامعه است. ب) راهبردهای یادگیری: راهبردهای یادگیری بر مبنای یادگیری در حد تسلط، و سواد فرهنگی است. پ) ارزیابی: آزمون تکمیلی، آزمون چند گزینه ای، و آزمون استاندارد.
جهت گیری تعامل: در این جهت گیری، کارکردهای تعلیم و تربیت شامل پرورش توانایی حل مساله و مهارت های انجام پژوهش است. تعلیم و تربیت، فرایند تعامل بین برنامه درسی و دانش آموز است و جهت گیری برنامه درسی و دانش آموز دو سویه است. این تعامل ها از نوع شناختی است، زیرا تحلیل بیش از ترکیب، و تفکر بیش از احساس و عواطف در آن اهمیت دارد. عناصر برنامه درسی در جهت گیری تعامل عبارتند از: الف) اهداف: اهداف بر اساس کسب توانایی حل مساله، رشد مهارتهای پژوهش، و رشد مهارتهای تفکر انتقادی است؛ ب) راهبردهای یادگیری: راهبردهای یادگیری آن مساله محور، پژوهش رشته محور، مطالعات موردی در زمینه سیاست های عمومی، و مسائل اخلاقی است؛ پ) ارزیابی: مشاهده، مصاحبه، خودارزیابی،ارزیابی توسط همتا، پوشه کار، و تکالیف عملی.
جهت گیری تحول: جهت گیری تحول بر ایجاد تغییر فردی و اجتماعی تأکید دارد. تغییر اجتماعی دارای سه مشخصه است: ۱) سازگاری با محیط و نه اعمال کنترل بر محیط؛ ۲) قائل شدن جنبه معنوی برای محیط زیست؛ ۳) پرورش و ایجاد نگاه احترام آمیز حاکی از قدردانی به نظام بوم شناختی کره زمین. عناصر برنامه درسی در جهت گیری تحول عبارتند از: الف) اهداف: اهداف بر اساس خردمندی، فعالیت های عقلانی حول مهربانی، گرایش های معنوی و عاطفی، غمخواری، و احساس تدوین می شود؛ ب) راهبردهای یادگیری: راهبردهای یاددهی-یادگیری شامل شرح حال نویسی، یادداشت های فردی، و بنیادهای احساس همدلی است؛ پ) ارزیابی: بر اساس خود ارزیابی، ارزیابی توسط همتا، و تکالیف عملی صورت می گیرد(شریفان، ۱۳۹۱)
عکس مرتبط با محیط زیست

 

مفهوم ارزشیابی و تاریخچه آن

 

صطلاح ارزشیابی به طور ساده به تعیین ارزش برای هرچیزی یا داوری ارزشی کردن گفته می‌شود، به عبارتی دیگر ارزشیابی به یک فرایند نظام‌دار برای جمع‌ آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات گفته می‌شود. به این منظور که تعیین شود آیا هدف‌های مورد نظر تحقق یافته‌اند یا در حال تحقق یافتن هستند و به چه میزانی (سیف، ۱۳۸۷).
تایلر (۱۹۹۴) معتقد است ارزشیابی ابزاری برای جمع آوری اطلاعات است تا از این طریق تعیین کنیم که در یک برنامه تا چه اندازه هدف های آموزشی مورد نظر تحقق یافته است.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...