فزونی ثروت و رفاه زدگی

انباشته شدن ثروت نزد عده ای محدود ، از مهم ترین عوامل تجمل گرایی است ؛چرا که مال و ثروت به طور طبیعی زمینه ساز رفاه زدگی و هواپرستی است و در صورت عدم اصلاح و تهذیب نفس و بی توجهی به دستورات عقل و شرع، روحیه ی تجمل گرایی و رفاه زدگی و به تعبیر قرآن ، «اتراف» را در شخص به وجود می آورد و دامن می زند. بنابراین، دارا بودن ثروت در کنار روحیه ی اتراف ، از مهمترین زمینه های تجمل گرایی به شمار می رود . [2]

قدرت و ثروت در دست انسان‏های غافل، سبب فخرفروشی، خودنمایی و تجمّل‏گرایی است.  به این معنا که غوطه ور بودن انسان ها در ناز و نعمت و فروانی ثروت و غرق در مادیات و رفاه شدن در صورت فقدان ایمان و اعتقاد، ضعف و سقوط اخلاق ، موجب طغیان گری و تجاوز از حد و حدود ، حیف و میل و تضییع اموال و تجمل گرایی و ولخرجی و هوسرانی و عیاشی می شود . [3] انسان هنگامی که همه وسایل زندگی را فراهم دید ، دست به اسراف و تجمل گرایی و فساد و تجاوز می زند که خداوند در قرآن مجید در این زمینه چه زیبا و گویا بیان می فرماید: «کلاََّ إِنَّ الْانسَانَ لَیَطْغَی أَن رَّءَاهُ  سْتَغْنی‏ ؛ چنین نیست (که انسان در برابر نعمت های الهی همیشه شکرگزار و حق شناس باشد) بلکه او مسلما و محققا تجاوز گری و طغیان گری می کند. .. از این که خود را بی نیاز و مستغنی ببیند. »

شیوه زندگی فردی و اجتماعی «مترفین» (ثروتمندان سرکش و خودخواه) بگونه ای است که زمینه گرایش عمومی جامعه را به سوی ولخرجی و استفاده غیرمعقول از امکانات مادی فراهم می کند .مرفهین بی درد, با لباسهای متنوع و رنگارنگ و ساختمانهای مجلل و اتومبیلهای آخرین مدل و آنچنانی در جامعه حاضر شده, به فساد پرداخته و زمینه سقوط معنوی و ارزشی جامعه را فراهم میآورند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

به طور کلی نمی‌توان گفت ثروت و رفاه فراوان فسادانگیز است. با این حال، از آنجا که طبع اولیه انسان، راحتی و عیش و نوش را دوست دارد و ثروت هم مقدمات این راحت‌طلبی را فراهم می‌آورد، می‌گوییم رفاه زیاد، سبب بالا رفتن فرهنگ مصرفی و تجملی در جامعه می‌شود.

ابن خلدون نیز در کتاب خود، در فصلی با عنوان «فراخی معیشت و تجمل و فرورفتن در ناز و نعمت، ‌از موانع پادشاهی و کشورداری است» ثروت، رفاه‌زدگی و تن‌پروری را از عوامل مهم سقوط و نابودی اجتماعی می‌شمارد.

خانواده ای که درآمد مالی و سرمایه اش تنها به اندازه ضرورت ها و نیازهای اوست، به ناچار برای پاسخگویی بدان ضرورت ها، در صدد کنترل مصرف و اندازه گیری در آن برخواهد آمد؛ ولی اگر میزان ثروت آن بر مقدار احتیاجات و نیازهای واقعی آن افزوده شود، چنانچه اعضا و به ویژه مدیر خانواده از تربیت اخلاقی و فرهنگ صحیح مصرف بی بهره باشند به خیال این که زیاده روی و اسراف، به بنیه مالی آنان خلل نمی رساند، به این عمل کشیده خواهند شد. ولی باید توجه داشت که: اوّلاً، همیشه روال زندگی به یک منوال نبوده و فراز و نشیب های زیادی بر سر راه آن وجود دارد. چه بسا خانواده هایی که زمانی در اوج عزّت و رفاه به سر برده اند و پس از مدّتی به مسکنت و فقر مبتلا شدند. از این رو، انسان معتدل و آینده نگر، در روزگار وسعت به فکر روز محنت نیز هست و با پرهیز از اسراف و تجمل گرایی، آینده خویش را هم در نظر می گیرد.

ثانیاً، چه اشکال دارد انسان به قدر ضرورت و رفع نیازهای معمولی از ثروت خود استفاده کند و اضافه آن را در راه بر طرف نمودن احتیاجها و نیازمندی های سایر همنوعان خویش، به کار گیرد.

این از حیله های شیطان است که هر چه انسان به اسراف و تجمل گرایی روبیاورد، به او وعده فقر نمی دهد و این کار را به عنوان دست و دلبازی در نظرش جلوه می دهد؛ ولی همین که بخواهد مقداری از ثروت خویش را در راه رفاه جامعه به مصرف برساند، با هزاران وعده و وعید، او را از آینده خویش می ترساند و از ابتلای به تنگدستی و احتیاج نگران می سازد. قرآن کریم می فرماید: «اَلشَّیْطِانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشِاءِ وَاللّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ واسِع عَلیم؛[6]؛یعنی شیطان به شما وعده فقر و فرمان به گناهان می دهد و خدا وعده آمرزش و زیادی می دهد و خداوند دانا و فضل او گسترده است. »

خداوند در قرآن می فرماید: «وَ آتَی الْمالَ عَلی‏ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقابِ؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است … و مال (خود) را، با همه

علاقه‏ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق می‏کند. »

 امام علی (ع):« المال ماده الشهوات: ثروت ،سرچشمه شهوات است.” عبدالواحد بن محمد آمدی ،پیشین، ص368

ر.ک: نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، سعید فراهانی فرد، ص46 و 47

ر.ک: محسن قرائتی، تفسیر نور ، ج‏9، چاپ یازدهم، تهران: انتشارات  مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏ 1383،  ص: 97

  علق / 6-7

عبدالرحمن ابن خلدون، پیشین، ج 1، ص 267.

 بقره /268

 بقره /177

این تعبیر نشان مى‏دهد که اسلام ثروت و سرمایه‏اى را که از طریق مشروع به دست آمده باشد و در مسیر سود و منفعت اجتماع بکار گرفته شود خیر و برکت مى‏داند و بر افکار نادرست آنها که ذات ثروت را چیز بدى مى‏دانند خط بطلان مى‏کشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...