در تحقیق های انجام شده در حوزه ی دین، دیدگاه ها و نظریه های فلسفی، جامعه شناختی و روانشناختی متعددی در مورد دین مطرح شده است.  در اینکه دین وجه امتیاز اصلی بشر است، شکی نیست.  از دیدگاه فلسفی، فرد زمانی دیندار تلقی می شود که با سؤال ها و مسائل وجودی و ماورای طبیعی از جمله منشأ و مقصد به وجود آمدن هستی مواجه شود و برای آنها پاسخی مناسب بیابد( هیوم، ترجمه گواهی،۱۳۶۹؛ ینگر، بتسن،۱۹۷۰؛ شون راد و ونتیس[۱] ۱۹۹۳). از دیدگاه جامعه شناختی، دین به عنوان یک نهاد اجتماعی کارکردهای اساسی مانند انضباط، انسجام، حیات بخشی و خوشبختی آفرین دارد که فقدان آن بقای جامعه را مخدوش می سازد)هاری آلپر[۲] به نقل از گیویان ۱۳۷۷).

 

 

از دیدگاه روانشناختی نیز به دین و دینداری به ویژه کارکرد های بهداشت روانی و روان درمانی دین توجه ویژ ه ای شده است .ویلیام جیمز[۳] (ترجمه قائنی، ۱۳۷۶) دین را ایجاد رابطه معنوی با دنیایی نامحسوس به عنوان روح عالم خلقت می داند که این ایجادرابطه در عالم تنهایی و دور از همه وابستگی ها صورت می گیرد و به ادراک نظمی نامرئی در میان پدیده های جهان هستی و رسیدن به اطمینان و آرامش باطنی که آثار ظاهری آن نیکویی و احسان بی دریغ است، منجر خواهد شد. رابرتسون معتقد است” دین عبارتست از مجموعه ای از عقاید و نمادها و ارزشهای منتج از آنها که میان امور تجربی و فوق تجربی تفاوت قائل است و امور موجودات طبیعی را در رابطه با موجودات فوق طبیعی معنی دار می سازد”(رابرتسون[۴]،۶۴۷:۱۹۷۰). کارل مارکس[۵] مذهب را مشکل عمیق از خود بیگانگی می داند و آن را توجیه گر نابرابریهای اجتماعی تلقی می کند و دین را افیون جوامع معرفی می نماید(رابرتسون، ۱۹۸۹: ۳۳۷ ).

 

پایان نامه

 

از نظر گیدنز[۶] نمادهایی که کل فلسفی را تشکیل می دهد که به رفتار انسان در رویدادها معنی می بخشد و پشتوانه اساسی اندیشه ها و ارزشها و شیوه زندگی یک جامعه است او می نویسد دین در بعد فرهنگیش یک نظام از نمادهای کنش برای قوی و نافذ ساختن حلالت و انگیزه های با دوام در انسان-وسیله شک گیری ادراکات از نظم عمومی هستی و زندگی پوشانیدن این ادراکات با هاله ای از تقدس و نورانیت بطوریکه این حلالت و انگیزه ها به نظر واقع بینانه آیند. دین از نظر ریمون آرون مجموعه ای از باورهاست و این باورها معمولاً تو.سط کلمات بیان می شوند یعنی به صورت اندیشه ای در می آیند که کم و بیش شکل دستگاه فکری به خود گرفته است و فقط با اعمال که مظاهر و جلوه های باورها و شیوها های تجدید آن هستند زنده می مانند و مشخص می گردد(ریمون آرون[۷]، ۱۳۷۶ : ۵۶).

 

ترنر دین را شامل و دارای سه بعد اصلی می داند:

 

۱)باورها که ماهیت تقدس و ماوراءالطبیعه را تعیین می کند.۲)ارزشها که در مورد مطلوبهای نشأت گرفته از ماوراءالطبیعه توضیح می دهند.۳)مراسم ساخت که مداخله ماوراءالطبیعه در جهان مادی را طلب می کند(ندیمی۲۱،۱۳۷۷).

 

انسان گرایان نیز با توصیف ویژگی های افراد خودشکوفا، اوج تجربه های خویش را مشابه تجربه عرفانی مورد نظر جیمزمی دانند (شولتز[۸]، ۱۳۶۹ ، ترجمه گیتی خوشدل).  برخی دیگر از نظریه پردازان به بعد شناختی دین توجه بیشتری کرده اند . فانک و والگنلز)[۹] ۱۹۸۷(  دین را سبک زندگی و یا نظام باورهایی دانسته اند که رابطه غایی فرد را با خدا و عالم هستی تنظیم می کند و سرانجام برخی از اندیشمندان غربی دین را مجموع های از مؤلفه های مرتبط با هم می دانند.  برای مثال پترسون معتقد است، مذهب مجموعه ای از اعتقادها، احساسات و اعمال فردی و جمعی است که حول مفهوم حقیقت غایی یا امر مقدس سامان یافته است. ویلیام جیمز دین را به عنوان احساس ها و اعمال و تجربه های فرد در رابطه با آنچه آن را الهی تلقی می کند می داند. به نظر پروسر دین مجموعه ای از باورها، رفتارها، احساسات و نگرش های جدی است(آرین،۱۳۷۸). نمی توان به دین به عنوان پدیده ای ساده و تک بعدی نگریست، بلکه دین پدیده ای مرکب از واقعیت های متعدد است.  دین از نظر روانشناختی، پیچیده و شامل مجموعه ای از مقوله های روانشناختی از جمله هیجانات، باورها، ارزش ها، رفتارها و محیط اجتماعی است )آرین[۱۰]، ۱۳۷۸٫ (  (وربیت هود و همکاران[۱۱]، ۱۹۹۶ )؛ به نقل از فوکویاما و سویژ[۱۲]، (۱۹۹۹) با اعتقاد به چندبعدی بودن دین،  شش بعد را برای دین ذکرمی کند:

 

۱ . شعائر  :مراسم مذهبی خصوصی یا عمومی ؛

 

۲ . تعالیم  :نظرهای قطعی پیرامون رابطه ی فرد با غایت؛

 

 

  1. ۳٫ عاطفه :برخورداری از احساسات (هیبت ، عشق ، ترس و غیره(؛

 

۴  .معرفت : آشنایی عقلانی با اصول و متون مقدس؛

 

 

  1. ۵٫ اخلاق :قواعدی دال بر خیر و شر ، و خوب و بد، برای هدایت رفتارهای بین فردی؛

 

۶ .جماعت  :ورود به جماعت اهل ایمان ، از لحاظ روانشناختی ، اجتماعی یا فیزیکی؛

 

اندیشمندان مسلمان نیز به دین به عنوان پدید های ساختاری نگریسته و آن راه و روشی دانسته اند که تمامی ابعاد زندگی انسان را تحت تأثیر قرار می دهد و او را به هدف کلی و متعالی که همانا سعادت و خوشبختی است، رهنمون می سازد.  متفکرین اسلامی برای تعریف دین و تبیین ابعاد آن، دین الهی بویژه اسلام را قرار داده اند. دین را عمدتاً مجموعه ای عقاید، احکام واحد و قیامت می دانند و در یک تقسیم بندی آن را به اصول، فروع و احکام تقسیم می کنند. از دیدگاه اغلب آنان این سه بخش ابعاد و ارکان اصلی دین را تشکیل می دهند. حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند: که دین نیرومندترین نگهبان و قویترین تکیه گاه است(سمنانی،۱۳۸۰). در میان متفکرین اسلامی دکتر شریعتی اسلام را به عنوان یک مکتب و بصورت مجموعه ای انتظام یافته از عقاید و ارزشهای اخلاقی و روش های علمی می داند که در ترکیب و وابستگی متقابل با یکدیگر شکل معنوی معنی دار واحدی را می سازند. می توان گفت که در یک تقسیم بندی کلی دین را به عنوان یک مکتب به دو بعد شناختی (با سلسله مراتب خاص خود) و ایدئولوژی تقسیم می کند.

 

رفیع پور دین[۱۳]را چنین تعریف می نماید واژه دین بطور لغوی به معنای اتصال، ارتباط انسان با خود تعریف شده است، در قرآن شریف واژه دین به معنای مختلف عام و کم و بیش خاص آمده است دین را مجموعه ای از عقاید، اخلاق، قوانین و مقراراتی می داند که برای اداره امور جامعه و انسان و پرورش انسان هایی می باشد. از نظر مصباح یزدی(۱۳۶۵) دین برابر است با اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورالعمل های متناسب با این عقاید. علامه طباطبایی(۱۳۶۳) دین را نظام عملی مبتنی بر اعتقاد می داند. روانشناسی دین گستره ای است که به مطالعه باورها و اعمال دینی از دیدگاهی روانشناختی می پردازد (پالوتزیان[۱۴]،۱۹۶۶ به نقل از قربانی،۱۳۷۷) . دین را به معنای نظامی از باورها و رفتار که به ما بعد الطبیعه مربوط می شود، در نظر گرفته اند”(سراج زاده،۱۳۸۴: ۵۹) و گفته اند” دین نظام اندیشه ای است که از جهان هستی و موضع انسان از جهان هستی، تفسیری ارائه می کند و علاوه بر آن بر اساس آن تفسیر ، شیوه ی زندگی خاصی را توصیه می کند و آن تفسیر و این توصیه را در قالب یک سلسله مناسک و شعائر ، به صورت رمزی و نمادین جلوه می کند(ملکیان،۲۷۵:۱۳۸۵). از نظر رابرتسون، مجموعه ای از اعتقاداها و سمبل ها ی تمایز بخش بین حقیقت تجربی و مافوق تجربی است(میلم[۱۵]  ۱۷۱:۱۳۷۷).

 

شهید مطهری دین را این گونه تعریف می کند: دین عبارت است از اعتقاد و دل بستگی انسان به حقایقی که هم ماورای فردی و هم ماورای مادی دارد؛ به طوری که این اعتقادات زیر بنای فکری و عقیدتی انسان و جهت گیرهای زندگی دنیایی وی را فراهم می آورد(آسیب شناسی دینی، سامانی،۱۳۸۹ :۱۷). وی همچنین به فطری بودن دین تأکید می ورزد و می گوید: نوع بشر به دین نیاز مند است، دین جزء نهاد بشریت، و جزء خواسته های فطری و عاطفی و عقلی بشر است. وی جنبه های کارکردی و نقش اجتماعی را نیز در ابعاد ذیل مورد توجه و نظر قرار می دهد:

 

الف) تأثیر بر تعلیم و تربیت و تکامل بخشیدن به درک اجتماعی افراد و فرهنگ سازی؛

 

ب)استوار ساختن پیمانها و میثاقها، زیرا دین و مذهب پشتوانه ارزشهای اخلاقی و انسان است.

 

ج) دین، نقش مهمی در نجات بشر از اسارتها و عوامل بازدارنده رشد اجتماعی دارد. دین با از بین بردن زمینه های ظلم و استضعاف و طاغوت و بهره کشی و برده داری و اصلاح عقاید و باورها و آداب و رسوم مردم، زمینه سلامت روحی و روانی و فکری و تربیتی جامعه و فرد را ایجاد می کند.از نظر آن متفکر بزرگ، دین در تحولات فکری و رشد فکری و اخلاقی جامعه نقش مهمی ایفاء می کند.

 

ابعاد دین از نظر دکتر شریعتی، ۱: الف) بعد شناختی : شناخت زیر بنایی جهان که طرز تلقی انسان از هستی ووجود است. ب) انسان شناسی: جامعه شناسی وظیفه وتاریخ (که می توان آن را شناخت واسط نامید) آگاهی نسبت به خود ،جایگاه، طبقاتی، اجتماعی و تاریخی

 

۲) ایدئولوژی تلقی انسان از انسان و جامعه آرمانی(شناخت حرکت).

 

دین اسلام

 

اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) است و معنی لغوی این ریشه «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است. واژه «سلام» نیز مشتق شده از همین ریشه است. با توجه به معنی اسلام، «مسلم» (در فارسی: مسلمان) یعنی کسی که خدا را خالصانه و بی ریا می‌پرستد و اختیار خود را تسلیم امر و نهی او می‌کند(تفسیر المیزان، ج ۱ : ۶۴).

 

همان گونه که از نام دین «اسلام» بر مى آید، ویژگى نخستِ این دین، بنا بر آیات قرآن کریم، اسلام و تسلیم محض در برابر پروردگار متعال است. اسلام به معنی تسلیم در برابر خداست. دین قانون و عمل است، نه ریاضت و رهبانیت. یک دین میانه‌رو است؛ اسلام آیین حق الهی است و آخرین و کاملترین و بهترین دین در تامین سعادت بشری و جامعترین دین در تامین مصالح دنیوی و اخروی انسانهاست. (همان منبع:۷۰).

 

اسلام نام دین خداست که یگانه است و همه پیامبران برای آن مبعوث شده‏ اند و به آن دعوت کرده اند صورت جامع و کامل دین خدا به وسیله خاتم‏ پیامبران حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم به مردم‏ ابلاغ شد و نبوت پایان یافت و امروز با همین نام در جهان شناخته می‏شود. تعالیم اسلامی که به وسیله خاتم انبیاء ابلاغ شد، به حکم اینکه صورت‏ کامل و جامع دین خداست و برای این است که برای همیشه راهبر بشر باشد، مشخصات و ممیّزات خاص دارد که متناسب با دوره ختمیه است این مشخصات‏ در مجموع خود نمی‏توانست در دوره های قبل که دوره های کودکی بشر بود وجود داشته باشد هر یک از این مشخصات معیاری است برای شناخت اسلام با این‏ معیارها و مقیاسها که هر کدام یک ” اصل ” از اصول تعلیمات اسلامی است‏ می‏توان سیمایی و لو مبهم، از اسلام به دست آورد، و هم می‏توان با این معیارها تشخیص داد که فلان تعلیم از اسلام هست یا نیست‏( مصباح یزدى، ۱۳۷۰،، ج ۱: ۲۸). فقط تعریف دینِ اسلام است که جامع تمام ادیان الهی است. و به عبارت دیگر کاملترین مرتبه از دین الهی به شمار می رود. و آن عبارت است از مجموعه معارف، احکام و دستورالعمل هایی که منشأ الهی دارد و برای هدایت انسان و وصول به سعادت دنیایی و آخرتی به دست بشر می رسد. (مصباح یزدی، ۱۳۷۰، ج۱ـ۲ : ۲۸ـ۲۹ ). استاد مطهری رحمه الله علیه می‌نویسد: اصول مکتب انبیاء که دین نامیده می‌شود یکی بوده است و آن اسلام است و اسلام نام دین خداست، که یگانه است، همه پیامبران برای آن مبعوث شده‌اند و به آن دعوت نموده اند. مطهری ، (۱۳۶۷) .

 

از جمله ویژگى ها و خصیصه هاى اصلى دین اسلام این است که این دین زمانى انسان را به کمال خود مى رساند و ضامن سعادت و خوش بختى فرد و اجتماع مى شود که به همه محتواى آن بدون کم و کاست عمل شود. حفظ و حراست از دین زمانى رخ مى دهد که تمامى محتواى آن اقامه شود. تقسیم، تبعیض، پاره پاره کردن و تفرقه و اختلاف در دین و ایمان و اقامه بعض و ترک بعض دیگر، اقامه دین نبوده و کمالى مترتب بر آن نخواهد شد. همانطور که خداوند در قرآن می فرماید: «أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا.»[۱۷] کلمه «أن» در این جمله تفسیرى است، و معناى اقامه دین، حفظ آن است به اینکه پیروى اش کنند و به احکامش عمل نمایند. الف و لام در کلمه «الدین» الف و لام عهد است؛ یعنى آنچه به همه انبیاى نامبرده وصیت و وحى کرده بودیم این بود که از دینى که براى شما تشریع شده پیروى کنید و در آن تفرقه ننمایید و وحدت آن را حفظ نموده در آن اختلاف نکنید. دینی که تمام نیازهای بشر را در امور و نظام های فردی و اجتماعی و سیاسی بر می آورد. دین اسلام آخرین دین است و دیگر انتظار آمدن دین دیگری را نداریم تا بیاید و بشر را از ظلم و فساد و تباهی نجات بخشد به ناچار روزی فرا خواهد رسید که آیین اسلام قوت و نیرو می گیرد و سراسر جهان را تحت سیطره عدالت و قوانین متقن خود در می آورد( مصباح یزدى، ۱۳۷۰، ج ۱ :۳۳ ـ ۲۸ ). اسلام، دینی یکتاپرستانه و از دین‌های ابراهیمی است. به پیروان اسلام «مسلمان» می‌گویند هم ‌اکنون اسلام از دید شمار رسمی پیروان، در جایگاه دوم در جهان جای دارد. دینی است جهانی و همیشگی و یک سلسله امور اعتقادی و مقررات اخلاقی و عملی است که به کار بستن آنها سعادت و نیکبختی انسان را در دنیا و آخرت تأمین می‌کند. مقررات دین اسلام که از جانب آفریدگار جهان فرستاده شده طوری است که هر فردی از افراد بشر و هر جامعه‌ای از جامعه‌های انسانی که آنها را به کار بندد، بهترین شرایط زندگی و مترقی‌ترین کمال انسانی برایش فراهم خواهد شد. دین اسلام آثار نیکوی خود را به طور مساوی به همه کس و هر جامعه‌ای می‌بخشد و بزرگ و کوچک، دانا و نادان، مرد و زن، سفید پوست و سیاه پوست، شرقی و غربی بدون تفاوت می‌توانند از فواید و مزایای این آیین پاک برخوردار شوند و نیازمندی‌های خود را به نحو احسن و اکمل رفع نمایند، زیرا دین اسلام معارف و مقررات خود را روی پایه آفرینش گذاشته و نیازمندی‌های انسان را منظور داشته به رفع آنها می‌پردازد و فطرت و ساختمان انسان نیز در همه افراد مختلف و نژادهای متفاوت و زمان‌ها یکسان است، زیرا بدیهی است که جامعه انسانی از خاور گرفته تا باختر یک خانواده نوعی است، یعنی همه از نوع انسانند و بزرگ و کوچک، مرد و زن، دانا و نادان، سفید پوست و سیاه پوست آن اعضاء و افراد این خانواده هستند و در اصول و ارکان ساختمان انسانی شریکندو نیازمندی‌های افراد مختلف و نژادهای متفاوت، مشابه است و آیندگان بشر نیز فرزندان و زادگان همین خانواده‌اند و قطعاً وارث حوائج و نیازمندی‌های اینان می‌باشند  (جوادی آملی، ۱۳۷۳ : ۹۲).

 

با بررسى ویژگى هاى شانزده گانه دین اسلام که عبارتنداز: تسلیم محض در برابر پروردگار تبارک و تعالى، جهانى بودن، قیم بودن، در بردارندگى سعادت و کامیابى بشر، کفر به طاغوت و عدم اجبار در پذیرش دین ، اختلاف ستیزى بازگشت ناپذیرى، زمانمندى پذیرش، سهله و سمحه بودن دین، فطرى بودن، جامعیت دین، بخش ناپذیر بودنِ دین و دین دارى، استکبارستیزى، کامل و تمام بودن دین، خوف ستیزى و امنیت ورزى، خلافت دایمى و نهایى گواه آن هستند که دین در ادبیات اسلامى و قرآنى با آنچه در غرب تحت این عنوان مشهور و معروف است بکلى متفاوت است. این دین واضع و متولى معینى دارد. کسى که آن را براى بشریت خواسته است، ضمن آنکه خالق اوست، علیم و حکیم است؛ بنابراین، همه ابعاد بشر را با تمامى پیچیدگى هایش مى شناسد، سعادت او را براى دو جهان (جهان آخرت و جهان دنیا) مى داند به همین روى، ویژگى هاى دین او که دربردارنده سعادت همگى بشریت است، هم سعادت را براى یک حیات جاودان و هم براى یک حیات دنیوى تأمین مى کند. در چنین دین جامعى، مبارزه با فتنه، ظلم و آشوب، استکبارستیزى و هر چیز دیگرى که مانع سر راه هدایت مردم است تدارک دیده شده است. پذیرش و عدم پذیرش آن کاملاً اختیارى است و اجبار و فشارى و حرج و ضررى را براى فرد به همراه ندارد. سود و زیان آن متوجه خود فرد است. با ساخت وجودى بشر هماهنگ است. در خود الگو دارد و مردم مى توانند با تأسى به الگو راه درست را سریع بشناسند و آن را در زندگى خود به کار گیرند. جامع و کامل است، تام و تمام است، خوف ستیز و امنیت ورز است و خلافت دایمى صالحان بشریت را در خود دارد( نمازى،۱۳۸۲ : ۱۸ـ۲۷).

 

 

  1. ۱٫ Hume، Yinger، Batson، Schoenrade، Ventis

 

۲ Alper

 

 

    1. Williiam james

 

  1. ۴٫ Rabertson

 

۵٫Carel marks

 

۱٫GIdner

 

۲٫Rimon aron

 

 

    1. Schultz

 

    1. funk and Valgnlz

 

    1. Arian

 

    1. ۲٫ Verbi Hood multidimensional

 

  1. ۳٫ Fukuyama and Svyzh

 

۱٫٫ Religious

 

 

    1. ۲٫ Palvtzyan

 

  1. ۳٫ Milom

 

۱٫Iislam religious

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...