کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



۹۸/۰

 

 

 

۲/۰

 

۰۴/۰e

 

۴۲/۰b

 

۰۰۴/۰

 

۹۷/۰

 

 

 

۱/۰

 

۰۰۵/۰f

 

۵۹/۰a

 

۰۰۱/۰

 

۵۸/۰

 

 

 

اعدادی که در هر ستون با حروف انگلیسی متفاوت نشان داده شده اند، براساس آزمون دانکن به طور معنادار با یکدیگر متفاوت اندp<0/05)).
همانطور که در شکل فوق مشاهده می کنید امولسیون های حاوی غلظت ۵/۰ % وزنی از صمغ گونه اصفهان (AG) و همچنین جزء نامحلول حاصل از گونه اصفهان (AGB) دارای بیشترین گرانروی کمپلکس در فرکانس های بالا و پایین می باشد. از طرفی تانژانت افت این نمونه ها در آزمون روبش فرکانس در مقابل فرکانس نشان می دهد که امولسیون های حاوی غلظت ۵/۰ % وزنی جزء محلول حاصل از گونه اصفهان (AGT) دارای بیشترین تانژانت افت در فرکانس های بالا و پایین هستند در حالی که امولسیون های حاوی جزء نامحلول حاصل از گونه اصفهان (AGB) و صمغ گونه شاهرود دارای کمترین تانژانت افت در فرکانس های پایین هستند و با افزایش فرکانس مقادیر تانژانت افت آنها افزایش می یابد اما برای امولسیون های حاوی حاوی غلظت ۵/۰ % وزنی از صمغ گونه اصفهان (AG) در تمام فرکانس های اعمال شده رفتار ثابتی مشاهده شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل۴-۱۷- تغییرات تانژانت افت تابع فرکانس برای امولسیون های حاوی غلظت ۵/۰ % وزنی از صمغ گونه اصفهان (AG) (●) ، جزء محلول حاصل از گونه اصفهان (AGT) (■)، جزء نامحلول حاصل از گونه اصفهان (AGB)(▲) و صمغ گونه شاهرود (AF) (♦) در کرنش ثابت ۱ % و دمای ۲۵ درجه سانتی گراد
۴-۲- بررسی سازوکار پایدارسازی امولسیون های روغن در آب توسط صمغ کتیرا (گونه آستراگالوس گوسیپینوسو سدیم کازئینات
۴-۲-۱- اثر نسبت پروتئین به پلی ساکارید بر پایداری امولسیون ها طی زمان ( آزمون خامه ای شدن)
شکل ۴-۱۸- تاثیر نسبت سدیم کازئینات به صمغ کتیرا گونه اصفهان (آستراگالوس گوسیپینوس) (۱/۱، ۱/۲، ۱/۳، ۱/۵ و ۱/۹) در غلظت کل بیو پلیمر ثابت ۹/۰ % وزنی براندیس پایداری (ESI) امولسیون های روغن در آب (۱۰ % وزنی/وزنی) طی ۳۵ روز در دمای ۲۵ درجه سانتی گرا
۴-۲-۲- اثر pH بر پایداری امولسیون ها طی زمان ( آزمون خامه ای شدن)
شکل ۴-۱۹- تاثیر pH براندیس پایداری (ESI) امولسیون های روغن در آب (۱۰ % وزنی/وزنی) حاوی نسبت سدیم کازئینات به صمغ کتیرا گونه اصفهان (آستراگالوس گوسیپینوس) ۱/۱ در غلظت کل بیو پلیمر ثابت ۹/۰ % وزنی طی ۳۵ روز در دمای ۲۵ درجه سانتی گراد
۴-۲-۳- اثر متغیرها بر کشش سطحی و بین سطحی
شکل ۴-۲۰- تاثیر افزودن غلظت ۴۵/۰ % وزنی جزء محلول گونه اصفهان (AGT)، جزء نا محلول گونه اصفهان (AGB)، کل صمغ گونه اصفهان (AG)، گونه شاهرود (AF) - سدیم کازئینات به تنهایی (غلظت ۴۵/۰ % وزنی) سدیم کازئینات + صمغ گونه اصفهان بر کاهش کشش سطحی ( نسبت ۱ به ۱ ، غلظت کل بیوپلیمر ۹/۰ % وزنی/وزنی (۲۵ درجه سانتی گراد)
شکل ۴-۲۱- تاثیر افزودن غلظت ۴۵/۰ % وزنی جزء محلول گونه اصفهان (AGT)، جزء نا محلول گونه اصفهان (AGB)، کل صمغ گونه اصفهان (AG)، گونه شاهرود (AF) - سدیم کازئینات به تنهایی (غلظت ۴۵/۰ % وزنی) سدیم کازئینات + صمغ گونه اصفهان بر کاهش کشش بین سطحی ( نسبت ۱ به ۱ ، غلظت کل بیوپلیمر ۹/۰ % وزنی/وزنی (۲۵ درجه سانتی گراد)
جدول۴-۷- مقادیر حاصل از اندازه گیری کشش سطحی و بین سطحی غلظت ۵/۰ % وزنی/وزنی ۲۵ درجه سانتی گراد

 

 

کشش بین سطحی (m N/m)

 

کشش سطحی (m N/m)

 

 

 

 

 

۷۱/۹d

 

۹۲/۵۹b

 

جزء محلول گونه اصفهان (AGT)

 

 

 

۲۵/۱۰b

 

۸/۵۶d

 

جزء نا محلول گونه اصفهان (AGB)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 01:42:00 ق.ظ ]




 

فاکتور سرعت دورانی ابزار (rpm) نرخ جریان مایع (ml/min) فشار گاز
(bar)
انرژی تخلیه
(mj)
مقدار ۲۰۰ ۴۰ ۲ ۱۶۸

دامنه اطمینان برای مقدار بهینه به‌دست‌آمده، با سطح اطمینان ۹۰%، ۰۱۶/۰± است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴-۲-۳- زبری سطح
۴-۲-۳-۱- بررسی تاثیر پارامترهای ورودی موثر بر زبری سطح
شکل (۴-۳- الف)، نشان می‌دهد که با افزایش سرعت دورانی ابزار تا ۲۰۰ دور بر دقیقه، علیرغم بهبود دفع براده‌ها، زبری سطح ماشینکاری‌شده به دلیل تولید حجم زیادی از براده‌ها و آلودگی بیشتر فاصله گپ ماشینکاری افزایش می‌یابد ولی با افزایش بیشتر سرعت دورانی ابزار، زبری سطح کاهش می‌یابد. با افزایش سرعت دورانی ابزار بیشتر از ۲۰۰ دور بر دقیقه، براده‌های تولید شده و آلودگی گپ کاهش یافته و انجماد دوباره قطرات مذاب و چسبیدن آنها به سطح ماشینکاری شده کمتر می‌شود و از طرف دیگر، با کاهش آلودگی گپ ماشینکاری، تعداد پالس‌های آرک کاهش یافته و در نتیجه زبری سطح کمتری به دست می‌آید.
شکل (۴-۳- ب)، ارتباط میان نرخ جریان آب و زبری سطح را نشان می‌دهد. مطابق این شکل، زبری سطح ماشینکاری شده با افزایش نرخ جریان آب بیشتر می‌شود، چون نرخ براده‌برداری و مقدار ماده برداشته شده از قطعه‌کار با افزایش نرخ جریان آب بیشتر شده و مقدار براده‌های تجمع یافته در گپ ماشینکاری بیشتر می‌شود و احتمال تولید پالس‌های غیرطبیعی مانند آرک بیشتر می‌شود و در نتیجه زبری سطح افزایش می‌یابد.
شکل (۴-۳- ج)، ارتباط میان فشار گاز ورودی و زبری سطح را نشان می‌دهد. مطابق این شکل، با افزایش فشار گاز تا bar ۵/۱، زبری سطح افزایش می‌یابد، ولی با افزایش بیشتر فشار گاز، زبری سطح کاهش می‌یابد. در محدوده ای از فشار گاز ورودی که نرخ براده‌برداری افزایش می‌یابد، با توجه به مقدار براده‌های زیادی که از قطعه‌کار برداشته می‌شود و در گپ ماشینکاری معلق می‌شوند، حالت جرقه‌زنی ناپایدار می‌شود و تعداد پالس‌های غیرطبیعی افزایش می‌یابد و زبری سطح بیشتر می‌شود. با افزایش بیشتر فشار گاز، نرخ براده‌برداری کاهش می‌یابد و مقادیر کمتری از براده‌ها در گپ ماشینکاری معلق می‌شوند و در نتیجه تعداد پالس‌های آرک کاهش می‌یابد و همچنین احتمال انجماد دوباره و چسبیدن براده‌های ماشینکاری به سطح ماشینکاری شده کاهش یافته و زبری سطح کمتر می‌شود.
افزایش انرژی تخلیه منجر به افزایش مقدار مواد برداشته شده از قطعه‌کار و مقدار براده‌های تجمع یافته در گپ ماشینکاری می‌شود و با توجه به افزایش احتمال رسوب این براده‌ها به سطح ماشینکاری شده و نیز افزایش احتمال تولید پالس‌های آرک، زبری سطح مطابق شکل (۴-۳- د)، افزایش می‌یابد. همچنین با افزایش انرژی تخلیه اعمالی به گپ ماشینکاری، ابعاد حفره های ایجاد شده در سطح قطعه‌کار افزایش یافته و زبری سطح بیشتری به ‌دست می‌آید.
مربوط به زبری سطح در فرایند ماشینکاری تخلیه الکتریکی نیمه‌ خشک در مرحله اول آزمایش‌ها. اثر اصلی شکل ۴-۳- نمودار های
۴-۲-۳-۲- آنالیز واریانس مربوط به زبری سطح و تعیین مقادیر بهینه زبری سطح
آنالیز واریانس مربوط به زبری سطح در جدول (۴-۵) آمده است و نشان می‌دهد که انرژی تخلیه، مهمترین عامل موثر بر زبری سطح می‌باشد. همچنین فشار گاز کم اهمیت ترین فاکتور موثر بر زبری سطح بوده و در آنالیز واریانس کنار گذاشته می‌شود.
جدول ۴-۵- آنالیز واریانس برای زبری سطح در مرحله اول آزمایش‌ها.

 

فاکتور DOF Sum of squares Variance F ratio Pure sum Percent
N ۲ ۲۰۶/۰ ۱۰۳/۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:42:00 ق.ظ ]




جدول ۴-۱۵: توزیع فراوانی تاثیر مولفه عملکرد سازمانی …………………………………………………………………………….۸۰
جدول ۴-۱۶ : آمار توصیفی مولفه هوش رقابتی و ابعاد تشکیل دهنده آن ………………………………………………….۸۰
جدول ۴-۱۷: آمار توصیفی مولفه مدیریت دانش و ابعاد تشکیل دهنده آن …………………………………………………۸۱
جدول ۴-۱۸: آمار توصیفی مولفه یادگیری سازمانی و ابعاد تشکیل دهنده آن ……………………………………….۸۱
جدول ۴-۱۹: آمار توصیفی مولفه نوآوری سازمانی و ابعاد تشکیل دهنده آن …………………………………………..۸۲
جدول ۴-۲۰: آمار توصیفی مولفه عملکرد سازمانی و ابعاد تشکیل دهنده آن ……………………………………۸۲
جدول ۴-۲۱: آزمون نرمال بودن داده ها ……………………………………………………………………………………………………….۸۳
جدول ۴-۲۲: شاخصهای تحلیل عاملی تائیدی ……………………………………………………………………………………………..۸۴
جدول ۴-۲۳: بارهای عاملی و T value مولفه ها …………………………………………………………………………………………۸۷
جدول ۴-۲۴: شاخصهای مدل تحت بررسی ………………………………………………………………………………………………..۸۹
جدول ۴-۲۵: نتایج آزمون همبستگی ……………………………………………………………………………….۹۱
جدول ۴-۲۶: نتایج مدل معادلات ساختاری تاثیر مدیریت دانش بر یادگیری سازمانی ………………………………۹۲
جدول ۴-۲۷: نتایج مدل معادلات ساختاری تاثیر یادگیری سازمانی بر عملکرد سازمانی …………………………..۹۳
جدول ۴-۲۸: نتایج مدل معادلات ساختاری تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی ………………………………۹۳
جدول ۴- ۲۹: نتایج معادلات ساختاری رابطه مدیریت دانش و یادگیری سازمانی و عملکرد سازمانی ………۹۴
جدول ۴-۳۰: نتایج معادلات ساختاری رابطه بین مدیریت دانش، یادگیری و نوآوری سازمانی ………….…..۹۵
جدول ۴-۳۱: نتایج معادلات ساختاری تاثیر هوش رقابتی بر نوآوری سازمانی ……………………………………………۹۶
جدول ۴-۳۲: نتایج معادلات ساختاری تاثیر نوآوری سازمانی بر عملکرد سازمانی ………………………………………۹۶
جدول ۴-۳۳: نتایج حاصل از معادلات ساختاری تاثیر هوش رقابتی بر عملکرد سازمانی ……………………………۹۷
جدول ۴-۳۴: نتایج معادلات ساختاری رابطه بین هوش رقابتی، نوآوری و عملکرد سازمانی ………………………۹۸
جدول ۴-۳۵: نتایج معادلات ساختاری تاثیر مدیریت دانش بر نوآوری سازمانی ………………………………………….۹۸
جدول ۴-۳۶: نتایج معادلات ساختاری تاثیر یادگیری بر نوآوری سازمانی …………………………………………………..۹۹
جدول ۵-۱: یافته های تحلیل دو متغیره …………………………………………………………………………………………………….۱۰۵
جدول ۵-۲: یافته های تحلیل چند متغیره ……………………………………………………………………………………………….۱۰۶
جدول پ-۱: پرسشنامه پژوهش ………………………………………………………………………………………………………………….۱۲۴
جدول پ-۲: خروجی SPSS برای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ……………………………………………………………۱۲۷
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
جدول پ-۳: آمار تک نمونه ای متغیر هوش رقابتی و مولفه های آن( خروجی SPSS) ………………………….127
جدول پ-۴: جدول نتایج آزمون t تک نمونه ای هوش رقابتی و مولفه های آن ………………………………………۱۲۷
جدول پ ۵: آمار تک نمونه ای مدیریت دانش و مولفه های آن ………………………………………………………………..۱۲۸
جدول پ-۶: آزمون t تک نمونه ای مدیریت دانش و مولفه های آن ………………………………………………………..۱۲۸
جدول پ-۷: آمار تک نمونه ای یادگیری سازمانی و مولفه های آن …………………………………………………………۱۲۸
جدول پ-۸: آزمون t تک نمونه ای یادگیری سازمانی و مولفه های آن ……………………………………………………۱۲۹
جدول پ-۹: آمار تک نمونه ای نوآوری سازمانی و ابعاد آن ……………………………………………………………………….۱۲۹
جدول پ-۱۰: آزمون t تک نمونه ای نوآوری سازمانی و ابعاد آن ……………………………………………………………..۱۲۹
جدول پ-۱۱: آمار تک نمونه ای عملکرد سازمانی و مولفه های آن …………………………………………………………۱۳۰
جدول پ-۱۲: آزمون t تک نمونه ای عملکرد سازمانی و مولفه های آن …………………………………………………..۱۳۰
جدول پ-۱۳: آزمون نرمال بودن داده ها (خروجی نرم افزار SPSS) ………………………………………………………130
جدول پ-۱۴: نتایج آزمون همبستگی بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی ……………………………………….۱۳۱
جدول پ-۱۵: نتایج آزمون همبستگی یادگیری و عملکرد سازمانی ………………………………………………………….۱۳۱
جدول پ-۱۶: نتایج آزمون همبستگی مدیریت دانش و عملکرد سازمانی …………………………………………………۱۳۱
جدول پ-۱۷: نتایج آزمون همبستگی مدیریت دانش و نوآوری سازمانی ………………………………………………….۱۳۲
جدول پ-۱۸: نتایج آزمون همبستگی بین هوش رقابتی و نوآوری سازمانی ……………………………………………..۱۳۲
جدول پ-۱۹: نتایج آزمون همبستگی نوآوری و عملکرد سازمانی ……………………………………………..….………..۱۳۲
جدول پ-۲۰: نتایج حاصل از آزمون همبستگی بین هوش رقابتی و عملکرد سازمانی ………………………….۱۳۳
جدول پ-۲۱: آزمون همبستگی بین یادگیری و نوآوری سازمانی …………………………………………………………..۱۳۳

شکل ‏۱‑۱: اهمیت هوش رقابتی……………………………………………………………………………………………………………………….. ..۵
شکل ۱-۲: مدل مفهومی پژوهش …………………………………………………………………………………………………………………۹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:41:00 ق.ظ ]




پس این اوصاف کمالی در نشأه‌ی کثرت و امکان، از هم جدا هستند و هرکدام اثر مخصوص به خود دارند ولی همه ی آن ها در نشأه ی وحدت و وجوب، عین هم اند و اثر هر کدام، عین آثار سائر اوصاف به شمار می آید؛ زیرا اثر علم در مرتبه ی وحدت و ضرورت که مرتبه بساطت است، عین اثر قدرت، اراده و حیات است.[۸۰]
مرحله ی کامل اخلاص هستی و کمال های آن برای واجب، همانا حفظ احدیّت او است به نحوی که در عین واحد بودن همه ی کمال های هستی، این کمال اخلاص که همان توحید وجود است نه توحید وجوب؛ همان واحد حقیقی است که همه ی حقایق هستی را به نحو بساطت واجد است بدون این که چیزی با حفظ حدود نقص و امکانی خود در حریم وجوب، راه داشته باشد، اقتضای نفی هر گونه زیادت و عروض و تعدد ذات و بیگانگی وصف و ذات را خواهد داشت.[۸۱]
پایان نامه - مقاله - پروژه

۲-۶-۱. محذورات عدم عینیت صفات با ذات

اگر صفات حقیقی و اوصاف کمالی واجب الوجود در مرتبه ی حاق حقیقت او متحقق نبوده و حیثیت وجود ذاتش عین حیثیت وجود آن صفات نباشد، محذوراتی در پی خواهد داشت از جمله:
۱- لازم می آید که واجب تعالی در حد ذات خود از کمالات وجودی عاری و از اوصاف جمالی خالی باشد، در حالی که خلو ذات از صفات کمالی، مستلزم نقصان است و نقصان، منافی تمامیت و ملازم محدودیت و امکان است.
۲- لازم می آید که ذات مرکّب از حیثیت فقدان و وجدان باشد و ترکیب منافی وجوب و وجود است.
۳- فقدان کمالات وجودی، مستلزم نقصان در وجود است و نقصان، مستلزم محدودیّت بوده و محدودیت، مستلزم ماهیت است؛ پس لازم می آید واجب الوجود بالذات، دارای ماهیت گردد.
۴- لازم می آید ذات حق از جهت واحده، هم فاعل و هم قابل باشد.[۸۲]
بر اساس این باید بیان گردد که صفات حقیقی و اوصاف کمالی، به حسب وجود و هویّت، عین ذات واجب الوجود بالذات هستند؛ به این معنی که حیثیت وجود ذات به عینه و بدون اعتبار و ملاحظه ی شیء دیگر، حیثیت وجود علم، قدرت، حیات و امثال آن ها است، از سوی دیگر حیثیت وجود هریک از آن صفات نیز به عینه و بدون اعتبار امر دیگر، حیثیت سایر صفات حقیقیه است و کثرت اوصاف، تنها از ناحیه ی معنا و مفهوم است. آن چه به عنوان محذورات مسأله ی عدم عینیت ذات با صفات مطرح گردید اگر در قالب قیاس استثنایی بیان گردند براهین عینیت ذات با صفات را تشکیل می دهند.

۲-۶-۲. براهین عینیت صفات با ذات

پیروان حکمت متعالیه براهین دیگری نیز ارائه داده اند که به نمونه ای از آن ها اشاره می گردد:
برهان اول: ملاعبدالله زنوزی در کتابش «لمعات الهیه» آورده است که کمالات ذاتیه و صفات حقیقیه حقایق وجودی از آن جهت که حقایق وجودی اند، عین آن حقایق هستند به حسب ذات و هویّت و به اعتبار مصداق و انیّت و غیر آن حقایق به حسب معانی و مفاهیم اند. از سوی دیگر، حقیقت واجب الوجود بالذات، وجود صرف و فعلیت محض است؛ پس برهان به نحو قیاس اقترانی، شکل اوّل را تشکیل می دهد و به این صورت که که حقیقت واجب الوجود بالذات، حقیقتی از حقایق وجودی است و هر حقیقتی از حقایق وجودی، عین صفات حقیقیه است به حسب ذات و هویّت؛ بنابراین حقیقت واجب الوجود بالذات، عین صفات حقیقیه و اوصاف کمالیه است به حسب ذات و هویت.[۸۳]
بنابراین در ادامه باید گفت قیاس باید گفت که بنا بر اصالت وجود، هر هستی، حقیقتی عین همه ی کمالات وجودی و صفات کمالیه است، امّا در هر شیء موجود به حسب وجود آن؛ زیرا اگر غیر از وجود باشند آن گاه عدم و باطل الذات خواهند بود.
برهان دوم: صدرالمتألهین برهانی تألیفی از قاعده ی «معطی الشیء» و «بسیط الحقیقه» را در این زمینه مطرح می کند به این صورت که حق تعالی به نفس ذات بسیطش، مبدأ هر فعل و منشأ هر خیر و فضیلتی است، هر آن چه مبدأ هر فعل و منشأ هر خیری است، آن فعل و خیر را دارا است؛ پس حق تعالی دارای همه ی کمالات است و به حسب هر خیر و کمالی، محمول عقلی(صفتی) از او انتزاع می گردد؛ بنابراین جایز است محمولات عقلی فراوانی با معانی متغیر از ذات حق تعالی انتزاع گردد و بر او صدق کنند بدون این که لطمه ای به وحدت ذات وارد آید.[۸۴]
علامه طباطبایی نیز با تفکیک قاعده ی «معطی شیء» و «بساطت حق» این برهان را چنین بیان می کند: واجب الوجود علت تامه ی همه ی موجودات است.
هر کمال وجودی که در معلول است به نحو اعلی و اشرف در علت تامه موجود است.
پس واجب الوجود، دارای همه ی کمالات وجودی است.
از سوی دیگر، واجب تعالی دارای بساطت حقه و وحدت حقه ی حقیقیه است بنابراین تعدد در جهت و تغایر در حیثیت در او راه ندارد؛ پس کمالات وجودی در او عین ذات و عین کمالات دیگر است.[۸۵]
بنابراین قاعده بسیط الحقیقه، دلیل مناسبی بر عینیت صفات با یکدیگرو صفات با ذات است؛ به این صورت که واجب الوجود، بسیط حقیقی است و هر بسیط حقیقی در حد ذات و به حیثیت اطلاقیه، کل الاشیاء است. پس واجب الوجود در مرتبه ی ذات، کل الاشیاء و دارای همه ی کمالات است. صدرالمتألهین نیز در تبیین کبری دو بیان اجمالی و تفصیلی آورده است که مفاد آن دو بر این نکته استوار است که اگر بسیط حقیقی، مصداق سلب و ایجاب چیزی باشد؛ ترکّب و تکثر در ذات پیش می آید که این امر منافی بساطت است.[۸۶]

۲-۶-۳. سخن امام علی(علیه السلام)

قاضی سعید قمی در مسأله ی عینیت صفات با ذات، به سخن امام علی(علیه السّلام) استناد می کند.[۸۷]
امام علی(علیه السّلام) می فرمایند:
وکمال توحیده، الاخلاص له و کمال الاخلاص له، نفی الصفات عنه. لشهاده کلّ صفه انها غیر الموصوف و شهاده کل موصوف انّه غیر الصفه. فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه و من قرنه فقد ثنّاه. من ثنّاه فقد جزّاه و من جزّاه فقد جهله.[۸۸]
اساس دین، شناخت خداوند است و کمال شناخت او، تصدیق به وجود اواست و کمال تصدیق به وجود او، یکتا و یگانه دانستن اوست و کمال اعتقاد به یکتایى و یگانگى او، پرستش اوست. دور از هر شایبه و آمیزه‏اى؛ پرستش او زمانى از هر شایبه و آمیزه‏اى پاک باشد که از ذات او، نفى هر صفت شود؛ زیرا هر صفتى، گواه بر این است که غیر از موصوف خود است و هر موصوفى، گواه بر این است که غیر از صفت خود است. هرکس خداوند سبحان را به صفتى زاید بر ذات وصف کند، او را به چیزى مقرون ساخته است و هر که او را به چیزى مقرون دارد، دو چیزش پنداشته و هر که دو چیزش پندارد، چنان است که به اجزایش تقسیم کرده و هر که به اجزایش تقسیم کند، او را ندانسته و نشناخته است و آن که به ‌سوى او اشارت کند، محدودش پنداشته است.
مراد امام علی(علیه السّلام) از این سخن، نفی صفاتی است که وجودشان غیر از ذات است و گرنه ذات او به ذات خودش، مصداق تمام صفات کمالی است بدون فرض قیام امری زائد بر ذات او که آن، برای وی صفتی کمالی است؛ بنابراین علم و قدرت و اراده و حیات و شنوایی و بینایی، موجود به وجود ذات یگانه و احدی او است با این که مفهومات آن ها با یکدیگر مغایرت دارند و معانی‌شان مخالف هم هستند؛ زیرا کمال حقیقت وجود همراه با وحدت وجود است[۸۹] و تمام نیکی ها و صفات کمالی در او مو جود است زیرا تمام حقایق و نیکی ها از او سرچشمه می گیرند؛ پس او اصل اعیان موجودات است.
صدرالمتألهین هم چنین در «مظاهر الهیه» می گوید: منظور از این کلام نورانی امام علی(علیه السّلام) که نه تنها، مبدأ علوم حصولی و برهانی است، بلکه منبع علوم شهودی و حضوری نیز است؛ نفی معانی صفات از ذات خدای تعالی نیست و گرنه سخن ایشان موجب تعطیل است و آن، کفر محض است؛ زیرا تعطیل، عقیده ی گروهی است که از خداوند نفی صفات می کردند و آنان را «معطله» می نامند. بنابراین مقصود ایشان، نفی اضافه شدن صفات بر خداوند، به حسب وجود و حقیقت است.[۹۰]
نتیجه این است که نفی صفات از ذات خداوند در واقع، بیان محو اوصاف در مقام احدیّت است، به نحوی که نه تنها کثرت مصداقی آن از بین برود بلکه تعدد مفهومی نیز مرتفع گردد و سالک واصل، چیزی را غیر از هویّت مطلقه، لحاظ نکند و این، همان زهد حقیقی است که هر چه غیر از حق است از سر ایثار وجود ندارد و اگر بیان توصیف خداوند مطرح گردید برای سالک غیر واصل است و چون درجات سلوک یکسان نیست، نسبت به هر سالکی مطلب مناسب او بیان گردیده است. بنابراین کمال اخلاص از آن کسی است که در پایان سفر به حق می رسد و در انوار کبریایی الهی غرق می گردد.[۹۱]
مطلب دیگر این که کمال واجب، نه در اتصاف او به وصف اضافی محض است، خواه نظیر عالمیّت و قادریّت و خواه مانند خالقیت و رازقیت و نه در اتصاف او به وصف فعلی است نظیر خالق و رازق، بنابراین نه زیاده ی آن ها نسبت به ذات واجب، محذوری را به همراه دارد و نه تعدد آن ها، مایه ی انثلام وحدت است؛ زیرا مبدأ آن اوصاف زائد، حقیقی است و عین ذات واحد است.[۹۲]

۲-۷. تجلی اسمای و صفات الهی

 

۲-۷-۱. تعریف تجلّی

 

۲-۷-۱-۱. تجلّی در لغت

مسأله تجلّی در عرفان و حکمت متعالیه، زیاد مطرح شده است و بحث های فراوانی در این زمینه صورت گرفته است. واژه ی تجلّی در لغت، به معنای آشکار شدن و انکشاف یا از نهانی و کمون، خارج شدن و نیز وضوح است و نقطه ی مقابل آن، بطون و خفا است[۹۳].

۲-۷-۱-۲. تجلّی در اصطلاح

در معنای اصطلاحی، تمیز ذات در هر مرتبه و حضرتی از مراتب و حضرات، تعین یا تجلّی می گویند که گاهی تجلّی را به تنزّل نیز تعبیر می کنند.[۹۴] در کتب عرفا معنای اصلی که از این واژه به دست می آید این است: «تجلّی عبارت است از آن چه از انوار غیوب، بر دل ها آشکار شود».[۹۵] در این تعریف، تجلّی به آشکار شدن و هویدا شدن انوار وجودی حق، بر دل عارف تعبیر شده است. به عبارت دیگر، افعال، اسماء، صفات و ذات الهی چنان بر سالک آشکار می گردد که او همه اعتبارات وجودی را از خود، سلب می کند و خود را صرفاً، جلوه‌ای از جلوه های حق، به شمار می آورد. از این رو، در عرفان اسلامی همه ی هویّات وجودی موجودات عالم، تجلّیات ذات به شمار می روند و آشکار کننده وجهه ی حقیقی او هستند.
تجلّی در اصطلاح عرفا، اعطای وجود به موجودات نیست؛ همان گونه که در نظام فیض مطرح است و با آن چه عرفا، از فیض در قالب فیض اقدس و مقدس به عنوان مترادفی برای تجلّی و ظهور، اراده نموده اند تفاوت دارد؛ چرا که فیض در معنای فلسفی، اعطای وجودی ضعیف از جانب وجوی کامل و تام الوجود که بر طبق نظمی خاص و به حسب پیدایش کثرت های تدریجی در معلول اول، سپس معلول دوم و… از ازل صدور یافته است و لاینقطع است، در حالی که در تجلّی، ظهور و تشؤن یک وجود مطرح است که بر طبق مقتضیات اسماء ذاتش و به حسب نظام احسن موجود در اعیان ثابته و از مرتبه‌ی الوهیت ذات بسیط احدی جلوه یافته و در واقع متجلّی، یک ظهور است که وحدت اتصالی مراتب را تأمین می کند.

۲-۷-۲. تجلی اسمای و صفات الهی از نظر صدرالمتألهین

حق تعالی دو نوع ظهور دارد: اوّلین ظهور، برای ذات خود در مقام ذات انجام می گیرد که این مقام، غیب الغیوبی و ظهور ذاتی است و دومین ظهور، ظهور فعلی است، چون در مرتبه‌ی فعل است که در آن مرتبه، ظاهر و مظهر متحّد هستند و تجلّی دوم، تابع تجلّی اوّل است. در تجلّی نخست، اسماء و صفات متکثر الهی به نحو اجمالی و به وجود واحد بسیط، حضور دارند و در تجلّی دوم، هر یک از اشیاء به تفصیل و با حدود خود، ظاهر می گردند.[۹۶]
صدرالمتألهین تعبیرهای نزول، افاضه، تجلّی، نفس رحمانی، علیّت و تأثیر را مرادف و همه را مصادیق تجلّی ثانوی حق تعالی دانسته است. به عبارت دیگر، نزول وجود حق در مرتبه ممکنات به واسطه ظهور ثانوی است.[۹۷] صدرالمتألهین به تبعیت از عرفا و با استدلالی محکم‌تر از ایشان درمی یابد که خلقت جهان، همان تجلّی ذات حق است و تجلّیات الهی نمایان‌گر صفات متکثر ذات حق‌ هستند و فی حدّ ذاته از خود چیزی ندارند.[۹۸] از این رو ذات خداوند به نفس ذاتش، مظهر کلیه ی اسماء و صفات و جامع اِنیّات و وجودات است و علم اجمالی او در مرتبه ی ذات، عین کشف و علم تفصیلی او است و منظور از اجمال و تفصیل، وحدت و کثرت است نه ابهام و تفسیر. به بیان دیگر، ذات واجب الوجود در مرتبه ی ذات خویش، مظهر جمیع صفات و اسماء است و همین ذات، خود نیز آینه ای است که با همین آینه و در همین آینه، صور کلیه ی موجودات، مشاهده می گردند و بر حضرات ذات مکشوف خواهند بود و این آینه، نشان دهنده ی آن ها است بدون این که برای صور و اشباح، وجودی مخصوص به آن ها است.[۹۹]
نشأه ربوبیّت که منشاء آثار بی شمار است، از آن جهت که حاوی معانی اسماء و اوصاف فراوانی است، بسیار بزرگ خواهد بود، ولی به همه وسعت معنا و کثرت اسماء و فراوانی اوصاف، هم چنان یکتا و بسیط محض است و همه آن اسماء و اوصاف به وجود احدی موجود هستند. ادراک این امر شگفت انگیز که چگونه همه کثرت ها در واحد یکتا منطوی اند که از کثرت، کاسته گردد و بر وحدت و بساطت افزوده نشود؛ مخصوص راسخان در علم است.[۱۰۰]
بر پایه ی وحدت شخصی وجود و حفظ نظام تجلّی مطلق در معین، هر یک از اسماء و صفات جامع تر و بسیط تر، متشأن به شئونی که تعین بیشتری را در بر گرفته است خواهد بود و این تشأنّ نیز به نحو ضرورت است نه اولویت. بر اساس این هر کدام از اسماء و صفات الهی، خواهان مظهر و مجلّی است تا در آن ظهور نموده و تجلّی کند و همان طوری که سنخیّت در نظام علیّت، مطرح است تناسب نیز در نظام ظهور و تجلّی برقرار است. هر گونه اثری برای اسم یا وصف است در آن مظهر و توسط آن مجلی، بروز می کند، پس هر وصفی از اوصاف بزرگ الهی و هر نامی از نام های بلند خدایی مقتضی آفرینش مخلوقی از مخلوقات است که آن مخلوق معین، راهنمای خصوصیّت آن اسم خواهد بود، آن طوری که آئینه، نمایان‌گر حقیقت خارج قرار می گیرد.[۱۰۱]
بنابراین، کدام از اسماء و اوصاف خدایی خواهان ظهور و تجلّی است. خدای سبحان برای اسماء حسنی خود، مظهر و برای اوصاف والدی خویش، مجلی آفرید؛ به این صورت که قهاریّت او مایه‌ی ایجاد مظهر قهر است که آثار قهر الهی بر آن، مترتب می گردد، مانند جهنّم و درکات نازل آن و عقرب ها و مارها و کیفرها و صاحبان سلسله های پاگیر و غل های گردن گیر از قبیل شیاطین و کافران و سائر افراد شریر. مهربانی و بخشش وی، اساس آفرینش جلوه های رحمت و آمرزش است؛ مانند عرش و فرشته های حامل و محیط آن و بهشت صاحبان و یاران آن از قبیل افراد برجسته و مقرب و سعادتمندان و نیکان و هم چنین سائر اسماء و مظاهر آن ها و سائر اوصاف و جلوه گاه ها و حکایت کنندگان آن ها.[۱۰۲] مقتضای اطلاق ذاتی و بساطت محضه‌ی واجب تعالی این است که در مقام ذات، دارای اوصاف کمالی است و نیز در مقام ربوبیّت و افاضه، دارای صفات کمالی بی شماری است به طوری برای آفرینش هر نوع و پرورش آن، وصف خاص مناسب با آن نوع را دارد که آغاز و انجام وی به آن اسم مخصوص، مرتبط است؛ زیرا قوس صعود، هماهنگ قوس نزول بوده و هر موجودی حشرش همراه با بدنش خواهد بود گرچه مبدأ بالذات همه، یک واحد حقیقی است ولی شئون بی شمار را نمی‌توان لحاظ نکرد[۱۰۳] و هر کدام از آن شئون را، صفت و اسمی تأمین می کند که همه ی آن ها از اوصاف و اسمای الهی به شمار می آیند. آن چه در خارج، راجع به ذات اقدس الهی محقق است، همان متن ذات بسیط الحقیقه است که هنگام اعتبار تعیّن ها، صفات متعددی ظهور می‌کند و اتصاف ذات به هر کدام از آن ها، مایه ی تسمیه ی جداگانه ای می گردد و برای هر کدام از صفات و اسماء لوازمی به نام اعیان ثابته، ظاهر می گردد.[۱۰۴]
همان طور که صدرالمتألهین در وجود قائل به تشکیک است در کمالات وجودی نیز وضع از این قرار است؛ پس اعلی مرتبه ی وجود، اعلی مرتبه ی کمالات را داراست و ادنی مرتبه ی وجود، ادنی مرتبه ی کمالات را دارا است، به همین جهت است که عرفا، قائل هستند که تمامی موجودات، حتّی جمادات، زنده و دانا و شنوا و بینا هستند.
صدرالمتألهین نیز معتقد است که همه ی موجودات زنده اند و این که صفت حیات و زنده بودن از ناحیه ی ذات واجب الوجود در همه ی موجودات، سرایت نموده است. ایشان هر جسمی را که در عالم، اعم از جسم بسیط و یا جسم مرکب وجود دارد؛ دارای نفس و حیات می داند؛ زیرا آن موجودی که هیولا را به صورتی از صور جسمانیه مصوّر می کند و از تصویر هیولا به صورت، جسمی پدید می آید؛ ناچار باید موجودی عقلانی و از جنس عقل باشد و عقل، توسط نفس، صورت را به هیولا می بخشد، زیرا همه ی اجرام و اجسام، در صورت و طبیعت و ذات و گوهر خویش، سیّال و متحرّک و در معرض تبدّل و تغییر هستند و هر متحرّکی ناچار باید در ذات و گوهر خود، امری ثابت و باقی و مستمر، وجود داشته باشد تا که اصل ذات و گوهر او در تغییرات و تبدّلات جوهریه به وسیله ی آن امر، محفوظ بماند، بنابراین، ناچار هر متحرّکی دارای جوهری نفسانی است و نفس در هر چیزی، منبع و سرچشمه­ی حیات است.[۱۰۵]
چنان که مولوی نیز به این مورد اشاره کرده است و چنین می سراید:
گرتو را از غیب چشمی باز شد با تو در ذرات جهان هم راز شد
جمله ذرات عالم در نهان با تو می گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیر و باهوشیم با شما نامحرمان ما خاموشیم
نطق آب و نطق خاک و نطق گل هست محسوس حواس اهل دل
در تأیید بیان عرفا، این آیه ی قرآنی است:
﴿ تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا ﴾[۱۰۶]
حاصل سخن به طور خلاصه این است که خداوند، هنگام ایجاد مخلوقات، وجود خود را که همان ذاتش است، بر اعیان افاضه می‌کند؛ زیرا اعیان، تنها دارای صفت مظهریت هستند؛ یعنی آینه‌هایی برای وجود حق‌اند. بدیهی است که در آینه، چیزی جز وجود و صورت مرئی، ظاهر نمی گردد؛ بنابراین، مخلوقات صورت‌های تفصیل حق هستند؛ یعنی هریک از آن ها، مظهر صفتی از صفات الهی‌اند. اما آدمی به تنهایی مظهر جمیع صفات الهی است؛ زیرا خداوند او را به صورت خود آفریده است: «أنه تعالی خلق آدم علی صورته و الإنسان مجموع العالم»[۱۰۷]. از این رو است که صدرالمتألهین صورت ظاهری انسان را صورت عالَم از عرش تا فرش با بسایط و مرکّباتی که در آن است و حقیقت باطنی انسان را خلیفه الهی می‌داند.[۱۰۸]
فصل سوم
انسان و کمال او

فصل سوّم: انسان و کمال او

 

۳-۱. تعریف انسان

شناختی همه جانبه از انسان در نشئه ی دنیا و تبیین ابعاد وجودی او و تفاوت این ابعاد و سیر استکمالی او در دنیا برای تبیین مرتبه ی وجودی او در عالم خلقت، لازم به نظر می‌رسد؛ زیرا انسان با داشتن بعد جسمانی، حیات مادّی دارد و به واسطه‌ی بعد غیر مادّی، هم طراز مجرّدات است. از این رو در این فصل اشاره هایی اجمالی به این موارد خواهیم کرد.

۳-۱-۱. انسان در لغت

مفهوم انسان در لغت به معنای آدمی و جمع آن، مردم است و به دلیل فراموش کردن عهدی که با او بسته شده، انسان را، انسان گفته اند.[۱۰۹] «انسان» در لغت؛ یعنی آدمی، مردم، بشر، اناسی و جمع آناس.[۱۱۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:41:00 ق.ظ ]




  • مرحله­ بعد، فاز جداسازی است که طی آن 200 میکرو­لیتر کلروفرم اضافه کرده و به مدت 15 ثانیه با دست تکان می­دهیم، سپسویال به مدت 5 دقیقه در دمای آزمایشگاه قرار داده شد.

 

  • در ادامه، نمونه در دمای 4 درجه ی سانتیگراد، در دورg12000و به مدت 15 دقیقه سانتریفیوژ شد. سانتريفيوژ سبب تشکیل سه فاز می­ شود: فاز رویی که فاز آبی بوده و حاوی اسیدنوکلئیک می­باشد، فاز میانی که فاز پروتئینی بوده و فاز پایینی که شامل کلروفرم و ترایزول بوده است.

 

  • مرحله­ بعد تشکیل شدن رسوب RNA است که طی آن به آرامی فاز آبی محتوی RNA، برداشته شده و به یک ویال دیگر منتقل شد و هم حجم مقدار انتقال یافته، الکل ایزوپروپانول اضافه شد.

 

  • ویال به مدت 10 دقیقه در دمای آزمایشگاه قرار داده شد تا عمل رسوب گذاری به خوبی انجام شود. پس از آن، ویال به مدت 10 دقیقه در دور g12000، در دمای 4 درجه­ سانتیگراد سانتریفیوژ شد.

 

  • پس از سانتریفیوژ، دو فاز تشکیل شد: محلول سوپرناتانت و رسوب RNA. محلول سوپرناتانت بالایی که حاوی ایزوپروپانول بود از سطح رسوب RNA کشيده شد. ویال حاوی رسوب RNA به مدت 10 دقیقه در دمای آزمایشگاه قرار داده شد تا خشک شود.

 

  • در انتها 20 تا 50 میکرولیتر آب فاقد نوکلئاز[59] به رسوب انتهایی ویال اضافه شد و رسوب در آب حل شد.

 

3-8-2- بررسی کیفی RNAهای استخراج شده به وسیله الکتروفورز روي ژل آگارز
نانودراپ دستگاهی است که شدت نور را بصورت تابعی از طول موج اندازه گیری می­ کند. در حقیقت این دستگاه با بهره گرفتن از میزان جذب نور، تعیین غلظت می­ کند. برای بررسی خلوص RNA­های استخراج شده، می­توان از نسبت جذب نوری در طول موج­های 260 و 280 نانومتر (A260/A280) استفاده کرد. این نسبت باید در بهترین حالت بین 8/1 تا 2 باشد و نسبت­های کمتر نشان دهنده آلودگی به پروتئین می­باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
روش کار:
ابتدا با 1 میکرولیتر آب مقطر دستگاه کالیبره شد. سپس 1 میکرولیتر RNAی استخراج شده روی لنز دستگاه قرارداده و جذب آن در طول موج 260 نانومتر خوانده شد. عدد خوانده شده توسط دستگاه، نشان دهنده غلظت RNA در یک میکرولیتر می­باشد. با بهره گرفتن از این غلظت مقدار RNAای که برای سنتز cDNA باید مورد استفاده قرار گیرد، محاسبه شد. براساس غلظت خوانده شده، به ‌منظور بررسي صحت استخراج RNA، از الکتروفورز 5/0 ميکروگرم RNA مورد نظر بر روي ژل آگارز 2/1% استفاده شد. براي اين منظور ابتدا 2/1 گرم پودر آگارز را در 100 ميلي­ليتر بافر TAE با بهره گرفتن از حرارت حل نموده و پس از يکنواخت و همگن شدن، محلول را در ظرف مخصوص و با قرار دادن شانه در آن، ريخته و پس از بستن ژل، به آرامي شانه را از داخل ژل خارج کرده و ژل را درون تانکي که حاوي بافر TAE است قرار داده شد. سپس RNA استخراج شده با مقدار مناسبي از رنگ بارگذاري[60] مخلوط شد و در چاهک ژل آگارز 2/1% در بافر TAE تخليه شد و در ولتاژ 90 به مدت 40 دقيقه الکتروفورز گرديد. پس از آن، ژل به مدت 10 دقيقه در ظرف حاوي اتيديوم برومايد يک درصد رنگ­آميزي و سپس با آب مقطر شستشو داده شد و در زير نور ماوراءبنفش عکسبرداري انجام گرديد و روی ژل دو باند مشاهده شد که نشان دهنده صحتRNA­های استخراج شده بودند.
3-8-3- تیمار کردن نمونه­های RNAی استخراج شده
تیمارکردن نمونه های RNAی استخراج شده با DNase I صورت می پذیرد که این کار جهت حذف آلودگی ژنومی به کار می­رود. مقادیر بین 5/0تا 5 میکروگرم از RNA را می­توان تیمار کرد، ولی مقدار بهینه­ آن 1 میکروگرم است.
روش کار:
میزان 1 میکروگرم از محلول RNA(بر اساس جذب خوانده شده توسط نانودراپ) برداشته شده و به یک ویال منتقل شد، سپس با مواد ذکر شده در جدول زیر ترکیب می­ شود.
جدول(3-4): مواد مورد استفاده در تیمار نمونه­هایRNA

 

نام ماده
مقدار

 

RNA
1µg

 

DNase I
1µl

 

RNase inhibitor (20 u/µl)
1µl

 

DNase I buffer
2µl

 

 

سپس جمع موارد فوق از عدد 20 کم شد تا مقدار آب فاقد نوکلئاز که می­بایست به این مواد اضافه می­شد، به دست آید. پس از اضافه کردن مواد با یکدیگر، ویال به مدت 30 دقیقه در دمای 37 درجه­ سانتیگراد در دستگاه ترمومیکسر قرار داده شد تا عمل انکوباسیون انجام گیرد. پس از این زمان، 2 میکرولیتر محلولEDTA[61](25mM)، به ویال مذکور اضافه شد.EDTA یک کلات کننده­ فعالیت DNase I است و سبب متوقف کردن فعالیت این آنزیم می­ شود.پس از تیمارکردن، مجددا جذب RNA با نانودراپ خوانده شد. با کسب اطمینان از مناسب بودن غلظت RNA، از آن برای سنتز cDNA استفاده شد.
3-8-4- سنتز­DNA مکمل (cDNA) از روی الگوی RNA
با بهره گرفتن از فرایند نسخه برداری معکوس، رشته DNA از روی الگوی RNA ساخته می­ شود. محصول بدست آمده DNA­ی مکمل یاcDNA[62] نام دارد. در واقع واکنش رونوشت برداری معکوس، واکنشی است که طی آن، آنزیم[63]نسخه بردار معکوس، RNA را به cDNA تبدیل می­ کند.
از مقادیر 5/0 تا 2 میکروگرم می­توان برای سنتز cDNA استفاده کرد، ولی مقدار بهینه­ RNA برای سنتز cDNA از روی آن، 1میکروگرم است.
روش کار:
1- 1 میکروگرم از RNA­ی تیمار شده با IDNase برداشته شده و به داخل یک ویال 5/1 میلی لیتری ریخته شد. سپس 1میکرولیتر پرایمر هگزامر تصادفی[64]، به آن افزوده شد.
2- توسط آب فاقد نوکلئاز، حجم داخل هر ویال به 12 میلی لیتر رسید.
3- ویال به مدت 5 دقیقه در دمای 70 درجه­ سانتیگراد قرار داده شد تا واکنش اتصال پرایمر به RNA به خوبی صورت پذیرد.سپس مجددا ویال به روی یخ منتقل شد.
4- سپس به ویال مواد زیر اضافه شد:
جدول(3-5): مواد مورد استفاده در سنتزcDNA

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:40:00 ق.ظ ]