پایان نامه حماسه در شعر/:زبان شناختی شعر اخوان |
مطالعهی زبان شناختی شعر اخوان
در این بخش، از گونههای هنجار گریزی و قاعده افزایی سخن میگوییم و در هر مورد به نمونههایی از شعر اخوان اشاره میکنیم.
گونههای فرا هنجاری
فرا هنجار گریزی از قواعد زبان است؛ فراتر رفتن از شکل معمول و متداول زبانی است که کاربرد روزمره دارد. این گریز به شیوههای گوناگونی آنجام میشود که به یکایک آن ها خواهیم پرداخت.
- فراهنجاری واژگانی 2. فراهنجاری آوایی 3. فراهنجاری معنایی 4. فراهنجاری دستوری
- فراهنجاری نوشتاری 6. فراهنجاری گویشی 7. فراهنجاری سبکی 8. فراهنجاری زمان
1- فراهنجاری واژگانی
در این شیوه، شاعر از واژههای موجود در زبان هنجار فراتر میرود و با گریز از قواعد، واژههای نو و ترکیبات جدیدی میسازد و به کار میگیرد.
«با آنکه شب شهر را دیر گاهی است.
با ابرها و «نفَسد و دهایش»
تاریک و سرد و مه آلود کرده است…» (اخوان ثالث، از این اوستا، 1379: 181).
چنان که در نمونه بالا دیده میشود، در زبان هنجار عبارت «نفسد» وجود ندارد؛ و اخوان با ساخت آن از قواعد زبانی موجود گریز زده است.
«نهان شد جاودان در خاک و خاموشی
(پریشا دخت) شعر آدمیزادان» (اخوان ثالث، در حیاط کوچک پاییز، 1379: 291).
شاعر در این شعر- که بخشی از مرثیهست که در سوگ فروغ سروده- او را «پری+ شاه+ دخت» نامیده. این واژه نیز پیش از این در زبان وجود نداشته و ساخته اخوان است.
در فراهنجاری واژگانی، گاه یک عنصر به جای عنصر دیگر به کار میرود، به گونهای که همان نقش را داراست و در ساخت و معنای کلام تغییری پدید نمیآورد.
«دیده بانان را بگو تا خواب نفریبد
بر چگاد پاساگاه خویش، دل بیدار و سرهشیار
هیچشان «جادویی» اختر
هیچشان افسون شهر نقره مهتاب نفریبد» (همان، آخر شاهنامه: 114).
در شعر بالا شاعر صفت «جادویی» را به جای اسم «جادو» به کار برده است.
«تکیه داده بر «ستبر» صخره ساحل،
با بلورین دشت صیقل خورده آرام،
راز میکردم (همان، آخر شاهنامه).
در این شعر نیز صفت «ستبر» جانشین اسم «ستبری» شده است.
2- فراهنجاری آوایی
در این شیوه، شاعر از قواعد آوایی زبان هنجارگریز میزند و شکلی از واژهها را به کار میبرد که در زبان گفتار متداول نیست. به بیان دیگر، در این شیوه، تلفظی از واژهها به کار میرود که با تلفظ معمول آن تفاوت دارد.
«هان کجاست؟
پایتخت این بی آزرم و بی آئین قرن.
کاندر ان بی گونهای مهلت
هر «شکوفهی» تازه رو بازیچه با دست
همچنان که حرمت پیران «میوهی» خویش بخشیده
عرصه آنکار و وهن و غدر و بیداد ست»
(اخوان ثالث، آخر شاهنامه، 1379: 114).
اخوان در شعر بالا از هنجار آوایی زبان فراتر رفته و واژههای «شکوفه» و «میوه» را با تلفظ نامعمول «شکوفهی» و «میوهی» به کار برده است؛ و با کسره اضافی و وصفی از قواعد آوایی گریز زده است.
«سالها زین پیشتر در ساحل پُر حاصل جیحون
بس «پدرم» از جان و دل کوشید،
تا مگر کاین پوستین را نو کند بنیاد» (همان: 120).
در نمونه بالا نیز شاعر از واژهی «پدرم» هنجارگریزی آوایی کرده -و با ساکن کردن حرف «ر»- آن را به شکلی به جز تلفظ عادی آن به کار برده است.
شیوهی دیگر فراهنجاری آوایی «آلیتراسیون» است؛ که از میان برابر نهادها (معادلها) فارسی آن میتوان به «هم حروفی، هم آوایی، هم گونگی آوایی و واج آرایی» اشاره کرد.
شاعر در این شیوه، واژهها را به گونهای در کنار یکدیگر قرار میدهد که یک حرف یا آوا -به عبارت دیگر، یک همخوان یا واکه- چند بار تکرار میشود و موسیقی شعر را کامل میکند.
نکتهای که باید به آن توجه داشت، این است که تأثیر حسی و عاطفی حاصل از تکرار این صامتها و مصوتها، با مفهوم و فضای شعر هماهنگی داشته باشد و به حس و حال شعر نیرو بخشید و آن را تقویت کند.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 10:56:00 ب.ظ ]
|