کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



ثروت و مکنت زیاد و امکان هرگونه تصرف بی حد و مرزی چنین انسان هایی را به انسان های متکبر در باطن و مستکبر نسبت به دیگران تبدیل می کند. احساس از مصونیت از عذاب الهی  و روحیه تجاوزگری  ، اعراض از حق و حقانیت ، تفاخر ،شادمانی غرور آمیز ، از اخلاق چنین افرادی است.

خداوند توضیح می دهد که چنین اخلاق زشت و نابهنجاری در مترفان موجب می شود که ایشان رفتارهای ضد اخلاقی و ضد هنجاری خویش را نیک و زیبا بانگارند و در چشم دیگران زشت را زیبا جلوه دهند. این گونه است که تباهی و رفتارهای ضد اخلاقی و هنجاری را در جامعه گسترش داده و دامن می زننند.

رفاه زدگی و اتراف در انسان ها موجب می شود تا نه تنها خود اهل فساد و تباهی باشند بلکه دیگران را به فساد بکشانند و در زمین افساد و تباهی کنند. این گونه است که شیوه نادرست مصرف و تصرفات ایشان در اموال ، هر گونه پیشرفت و سازندگی را منع می کند و زمینه تباهی و فساد جامعه را فراهم می آورد. از این روست که خداوند ، این الگوی مصرف را نابهنجار و ضد اخلاقی و کمالی ارزیابی کرده و به شدت از آن منع می کند؛ زیرا از نظر خداوند ، این گونه تصرفات موجبات فروپاشی جامعه و عذاب الهی می شود.

رفاه‌طلبی، لذت‌جویی، هواپرستی، خوشگذرانی و تجمل‌گرایی چنان انسان را سرمست می‌کند که نه تنها برای مسائل انسانی و اخلاقی ارزشی قائل نمی‌شود، بلکه در برابر کسانی که مردم را به ارزش‌های انسانی و اخلاقی دعوت می‌کنند، به مخالفت برمی‌خیزد.

از این‌رو، در همه دوران‌ها «مترفان (خوشگذران‌ها)» در صف مقدم مخالفان پیامبران الهی بودند: « وَ مَا أَرْسَلْنَا فی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُترَْفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَفِرُونَ وَ قَالُواْ نحَْنُ أَکْثرَُ أَمْوَالًا وَ أَوْلَادًا وَ مَا نحَْنُ بِمُعَذَّبِین: و [ما] در هیچ شهری هشداردهنده‌ای نفرستادیم، جز آنکه خوشگذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شده‌اید، کافریم» و گفتند: «ما دارایی و فرزندانمان از همه بیشتر است و ما عذاب نخواهیم شد»

«ابن فهد حلی» از علمای بزرگ شیعه می نویسد:«همواره کسانی که در صدد انکار برآمدند و آفریننده جهان را انکار می‌کردند ثروتمندان و اشراف متکبر بودند».

با مروری اجمالی به تاریخ گذشتگان و بررسی عوامل انحطاط آنان این حقیقت قرآنی به خوبی آشکار می گردد که چه بسیار تمدن ها و جوامعی که بر اثر رفاه زدگی و تجمل گرایی به گناه و معصیت گرفتار آمدند و بنیاد بقایشان زایل گشت.

از این‌رو، برای پیشگیری از خطری که مترفان در طول تاریخ، گرفتار آن شدند، دوری گزیدن از رفاه‌طلبی و تجمل‌گرایی ضروری است.

خداوند در قرآن، برای ما مثال می زندتا ببینیم کسانی که از مال و مکنت خود برای آخرتشان استفاده نکردند سرانجامشان چه شد:

قارون کسی بود که به قدری از گنج های فراوان در اختیارش قرار داده شده بود که عده ای پهلوان نیرومند باید فقط کلیدهای گنج هایش را حمل می کردند: «إِنَّ قَرُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسی‏ فَبَغَی‏ عَلَیْهِمْ  وَ ءَاتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتحَِهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَهِ أُوْلی الْقُوَّهِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ  إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ الْفَرِحِین؛ او تمام دارایی اش را در برابر قومش به نمایش گذاشت. عده ای از پیروان حضرت موسی (ع)با خود گفتند: ای کاش، ما هم از این نعمت ها بهره ای داشتیم. کار خلافی نکردند مرتکب حرامی نشدند، فقط وقتی این همه جواهرات و دارایی را دیدند به هوس افتادند; « قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَوهَ الدُّنْیَا یَالَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتی‏َ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیم.»

وقتی قارون از اطاعت حضرت موسی (ع)سرپیچی کرد و با عذاب خداوند، خودش و تمام دارایی اش در زمین فرو رفت، آن ها که آرزو می کردند که دارایی او را داشته باشند، به خود آمدند و گفتند: عجب اشتباهی کرده بودیم، اگر ما هم اموالی مثل او داشتیم امروز به همین وضع مبتلا می گشتیم; گویی خدا بر هر که بخواهد رزقش را گشاده می گرداند و گویی خدا کافران را سعادتمند نمی کند; «وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْاْ مَکاَنَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ  لَوْ لَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا  وَیْکَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُون ؛روز دیگر آن کسان که دیروز آرزو می‏کردند که به جای او می‏بودند، می‏گفتند: شگفتا که خدا روزی هر کس را که خواهد فراوان کند یا تنگ سازد. اگر خدا به ما نیز نعمت فراوان داده بود، ما را نیز در زمین فرو می‏برد. نمی‏بینی که کافران رستگار نمی‏شوند؟»

این گونه داستان ها را قرآن مجید برای این نقل می کند که ما تامل کنیم و بفهمیم نعمت هایی را که خدا در اختیار دیگران قرار می دهد چنان ارزش ندارد که بخواهیم به آن ها خیره شویم و دل ببندیم. بله، اگر انسان از راه صحیح مالی به دست آورد و در راه خدا هم مصرف کند خوب است. اما خود مال ارزش دل بستن ندارد، بلکه صرفا یک وسیله آزمایش است، یک برگ امتحان است. ارزش آن بستگی به این دارد که در آن چه پاسخی بنویسیم.

گاهی انسان چون چشمش باز است، برای دیدن اطراف یا برای رفع حاجت بهره هایی را که دیگران در زندگی دارند می بیند، اما این نگاه گذراست، ولی گاهی انسان به چیزی خیره می شود و تحت تاثیر واقع می گردد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: « وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی‏ ؛ و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادّی، که به گروه‏هایی از آنان داده‏ایم، میفکن! اینها شکوفه‏های زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است! »

و در آیه ی دیگری می فرماید: « وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ ؛آری شما غرق در لذات بودید، و جز تمتع از مواهب مادی این جهان چیزی نمی‏فهمیدید، و به خاطر آزادی بی‏قید و شرط در این قسمت« معاد» را انکار کردید تا دستتان کاملا باز باشد، و هر گونه ظلم و ستم برای بدست آوردن این مواهب بر دیگران روا داشتید، امروز کیفر آن همه هوسبازیها، و هواپرستیها، و استکبار و فسق خود را می‏بینید. »

جمله« أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ» به معنی بهره‏گیری از لذائذ دنیاست و تعبیر به« اذهبتم» (بردید) به خاطر آن است که این لذائذ و مواهب با بهره‏گیری نابود می‏شوند و از بین می‏روند.

مسلما تمتع از مواهب الهی در این جهان کار نکوهیده‏ای نیست، آنچه نکوهیده است غرق شدن در لذات مادی و فراموش کردن یاد خدا و قیامت، یا بهره‏گیری گناه آلود و بی‏قید و شرط از این لذات و غصب حقوق دیگران در این رابطه است.

« طیبات» معنی وسیع و گسترده‏ای دارد و همه مواهب دنیا را شامل می‏شود هر چند بعضی از مفسران آن را فقط به معنی نیروی جوانی تفسیر کرده‏اند ولی حق این است که جوانی تنها یک مصداق می‏تواند باشد.

(وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها) یعنی: در لذّات دنیا فرو رفته از آنها بهره‏مند شدید، بعضی گفته‏اند: این لذات که از آن بهره برده‏اند رزقهای نیکو است که خداوند میفرماید: آن را در راه بر آوردن خواسته‏های نفسانی و لذت های زودگذر دنیا صرف نمودید، و آن را در راه رضای الهی صرف ننمودید.

ر.ک :  هود/ 10 و نیز  اسراء/ 83 و  کهف/ 32 و 34

  سبا /34 و 35

  شورا/ 27 و  قصص/ 76

  سبا /15 و 16

  هود/  10

  انعام/ 44

  یونس/ 12

  قصص /76 تا 83

ر.ک :  انعام/ 44 و  هود/ 116 و  فرقان/ 18 و آیات  دیگر

 سبا /34 و 35

 ابن فهد حلی ،عده الداعی ، چاپ اول ، قم : دارالکتاب الاسلامی ، 1407ق، ص 111

قصص/۷۶

همان ،/۷۹

همان/۸۲

 طه/131

 احقاف،/20

ناصر مکارم شیرازی، پیشین، ج‏21، ص: 346

محمد حسین طباطبایی، پیشین، ج‏18، ص: 314

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 11:57:00 ب.ظ ]




ویژگیهای مترفین در قرآن:

1-   انکار توحید و معاد:

قرآن کریم در این باره  می‌فرماید:

دانلود پایان نامه

«وَ قَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَهِ وَ أَتْرَفْنَاهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ؛ ولی اشرافیان (خودخواه) از قوم او (نوح) که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب می‌کردند، و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: این بشری است مثل شما از آنچه می‌خورید می‌خورد و از آنچه می‌نوشید می‌نوشد! (پس چگونه می‌تواند پیامبر باشد؟!)»

از استدلال آنها که گفتند: او مانند سایر مردم است چون مثل انسان می­خورد و می‌نوشد، معلوم می‌شود که برای انسان غیر از خوردن و نوشیدن که از خواصّ حیوانات است کمال و فضیلت دیگری سراغ نداشتند. تنها خوشبختی بشر را در این می‌دانستند که همانند حیوانات در بهره‌وری از انواع لذّات آزاد باشد. هم چنان که قرآن کریم در وصف این گونه مردم فرموده: «أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ؛ آنان همچون چهارپایانند »  و نیز فرموده:

«وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ .. ؛ کافران از متاع زودگذر دنیا بهره می‌گیرند و همچون چهارپایان می‌خورند…»

2-   تقلید کورکورانه از آئین گذشتگان خود:

مترفین جوامع به هنگام خطر افتادن اسباب عیش و نوش و خوشگذرانی خویش بدون توجه به منطق و براهین وحیانیِ پیامبران الهی از سنّت‌های متحجّر گذشتگان خود دم می‌زدند:

«وَ کَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّهٍ وَ إِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ ؛ و این گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبر انذار کننده‌ای نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان مست و مغرور گفتند: ما پدران خود خود را بر آیینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا می‌کنیم.»

در آیه موردِ بحث، این گفتارِ “اِنّا وَجَدْنا علی امّه…” را از توانگران اهل آبادیها نقل کرده و آن بدان جهت است که طبع تنّعم و ناز پروردگی انسان را وادار می‌کند از بار سنگین تحقیق، شانه خالی نموده، دست به دامن تقلید کورکورانه شود.  همچنین از گفتار ذکر شده معلوم می‌شود گرایش به مادّی گری و دنیا طلبی قدرت اندیشه (خرد) را تضعیف، و آدمی را به سمت تقلید کورکورانه سوق می‌دهد.

از اینکه در جوامع شرک پیشه، تنها سخن مرفّهان ذکر گردیده با آنکه اندیشه شرک مختص آنان نبوده است می‌توان استفاده کرد که آنان، نقش اصلی را در تعیین گرایشهای جامعه داشته‌اند. همچنین از آیه استفاده می‌شود اشراف گرایی در نسل آدمی تأثیر می‌گذارد و اخلاق و اعتقاد آنان را طوری می‌سازد که در مقام مخالفت با جریانهای برخاسته از عقل و وحی برمی‌آیند و هر سخن حقی را که با هواهای نفسانی آنان همسویی نداشته باشد نمی‌پذیرند.

3-   ملاک و معیار قرار دادن ثروت و امکانات مادّی:

«وَ قَالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَالًا وَ أَوْلَادًا وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ؛ و (آنها که مَستِ ناز و نعمت بودند) گفتند اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!»

4-   ظلم و جرم:

«وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ وَ کَانُواْ مُجْرِمِینَ ؛ و آنان که ستم می‌کردند، از تنّعم و کامجویی پیروی کردند و گناهکار بودند (و نابود شدند)!»

از جمله «کانوا مجرمین» بر می‌آید که مردمان خوشگذران و پیرو لذّات، مردمانی بودند که به جرم و بزهکاری عادت کرده و در انجام آن پافشاری می کردند.

5-   فسق:

از خصوصیّات دیگر مترفین، فسق یعنی از حد و حقوق حقّه خارج شدن است:

«وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَهً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا ؛ و هنگامی که بخواهیم، شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان می­داریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می‌کوبیم.»

 مؤمنون/33

. محمد حسین طباطبایی، پیشین، ج 15، ص 42.

 اعراف/179

  محمد/12

  زخرف/23

علی اکبر هاشمی رفسنجانی وجمعی ازمحققان ، تفسیر راهنما، ج 18، چاپ اول، قم، مرکز فرهنگ ومعارف قرآن؛  بوستان کتاب ،1381 ، ج 18، ص 138.

همان، ج 17، ص45

همان، ص 46.

   سبأ/35

  هود/116

  اسراء/16

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:57:00 ب.ظ ]




نفی تجمل و رفاه زدگی در سیره پیامبر(ص)

زندگی ساده و بدون هرگونه تشریفات و تجملات پیامبر گرامی اسلام (ص) به عنوان الگویی برای همه مسلمانان در طول تاریخ و همه اعصار و زمانها مطرح است. در همین جهت، امام علی (ع)چنین فرموده است: «وَ لَقَدْ کَانَ (ص) یَأْکُلُ عَلَی الْأَرْضِ وَ یَجْلِسُ جِلْسَهَ الْعَبْدِ وَ یَخْصِفُ بِیَدِهِ نَعْلَهُ وَ یَرْقَعُ بِیَدِهِ ثَوْبَهُ وَ یَرْکَبُ الْحِمَارَ الْعَارِیَ وَ یُرْدِفُ خَلْفَهُ وَ یَکُونُ السِّتْرُ عَلَی بَابِ بَیْتِهِ فَتَکُونُ فِیهِ التَّصَاوِیرُ فَیَقُولُ یَا فُلَانَهُ لِإِحْدَی أَزْوَاجِهِ غَیِّبِیهِ عَنِّی فَإِنِّی إِذَا نَظَرْتُ إِلَیْهِ ذَکَرْتُ الدُّنْیَا وَ زَخَارِفَهَا فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْیَا بِقَلْبِهِ وَ أَمَاتَ ذِکْرَهَا مِنْ نَفْسِهِ وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِیبَ زِینَتُهَا عَنْ عَیْنِهِ لِکَیْلَا یَتَّخِذَ مِنْهَا رِیَاشاً وَ لَا یَعْتَقِدَهَا قَرَاراً وَ لَا یَرْجُوَ فِیهَا مُقَاماً فَأَخْرَجَهَا مِنَ النَّفْسِ وَ أَشْخَصَهَا عَنِ الْقَلْبِ وَ غَیَّبَهَا عَنِ الْبَصَرِ وَ کَذَلِکَ مَنْ أَبْغَضَ شَیْئاً أَبْغَضَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهِ وَ أَنْ یَذْکُرَ عِنْدَه.

این سیره مسلم رسول خدا ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ است که نشسته بر خاک غذا می خورد، نشست و برخاستی بردهوار داشت، خود به دست خویش پینه بر کفشش می زد و جامه اش را وصله می کرد. بر مرکب برهنه سوار می شد و حتی کسی را پشت سر خویش سوار می نمود. روزی پرده ای رنگین و پرنقش و نگار بر در خانه آویخته دید، به همسری از همسرانش فرمود: «آن را از برابر چشمانم دور بدار که هرگاه نگاهم بدان می افتد، یاد دنیا و زرق و برقش می افتم». بدین ترتیب روی دل از دنیا برتافت و یادش را از صفحه جانش زدود. همواره دوست می داشت که آرایه های دنیا از نگاهش پنهان بماند، مبادا که از آن پیرایه ای برگیرد، یا جاودانه اش انگارد و به جایگاه و مقام خاصی از آن دل ببندد. بدین سان دنیا را از صحنه جان و از خانه قلب بیرون راند و بر هر چه دنیوی بود، چشم فرو پوشید. آری چنین است که هر کس به راستی چیزی را منفور بدارد، نگاه ویاد آن را نیز منفور و مبغوض خواهد شمرد.»

ویرژیل گورگیو دانشمند معروف مسیحی و رومانی که مطالعه سیره درخشان پیامبر (ص) او را تحت تأثیر شدید قرار داده و کتابی ارزشمند در شأن آن حضرت نوشته، در این کتاب می‏نویسد: «در زندگی محمّد (ص) تا آخرین روزی که زنده بود، اثری از تجمّل و اسراف دیده نشد، محمد (ص) در تمام مدتی که در بیابان به سر می‏برد غذایی جز شیر شتر نداشت، و بعد از مراجعت به مکه، خرما و نان تناول می‏نمود، تا روزی که محمد (ص) حیات داشت فقط یک نوع غذا می‏خورد، و برای خوردن طعام بر زمین می‏نشست، و سفره او عبارت بود از یک سفره حصیری که از الیاف خرما می‏بافتند.»

در روایتی می خوانیم :« قدم علی رسول الله (ص) وفد نجران و فی لباسهم الدیباج و ثیاب الحیره علی هیئه لم یقدم بها احد من العرب فاتوا رسول الله (ص) فسلموا علیه فلم یرده علیهم السلام و لم یکلمهم فقیل لامیرالمؤمنین (ع): یا اباالحسن ماتری فی هؤلاء القوم؟ قال: اری ان یضعوا حللهم هذه و خواتیمهم ثم یعودون الیه، ففعلوا ذلک فسلموا فرد سلامهم ثم قال (ص) والذی بعثنی بالحق لقد أتونی المره الاولی و ان ابلیس لمعهم ؛هیأتی از مسیحیان نجران به خدمت پیامبراسلام (ص) رسیدند در حالی که لباس های ابریشمین بسیار زیبا که تاآن زمان در اندام عرب ها دیده نشده بود ، در تن داشتند ، هنگامی که به خدمت پیامبر رسیدند سلام کردند ، پیامبر(ص) پاسخ سلام آن ها را نگفت و حتی حاضر نشد یک کلمه با آن ها سخن بگوید ، از علی (ع) در این باره چاره خواستند؛ و علت روی گردانی پیامبر را از آن ها جویا شدند . علی(ع) فرمود : من چنین فکر می کنم که این ها باید این لباس های زیبا و انگشترهای گران قیمت را از تن بیرون کنند ، سپس خدمت پیامبر اسلام برسند. آن‌ ها چنین کردند، پیامبر اسلام سلام آن ها را پاسخ دادو با آن ها سخن گفت . سپس فرمود : سوگند به خدایی که مرا به حق فرستاده است، نخستین بار که این­ها برمن وارد شدند دیدم ابلیس نیز همراه آن­هاست. »

آری پیامبر (ص) با تعبیر ابلیس، نفرت خود را از تجمّل پرستی و تشریفات پر زرق و برق اعلام کرد، و با این اعلام همه پیروانش را از گناه بزرگ تجمّل‏گرایی که نمادی از ابلیس است بر حذر داشت.

پیامبر اعظم (ص) در روایتی دیگر از فزونیِ مال‌طلبی و دنیا خواهی در آینده‌ی امت خود ابراز نگرانی می‌فرماید: « إِنَّمَا الْخَوْفُ عَلَی أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی ثَلَاثُ خِصَالٍ … أَوْ یَظْهَرَ فِیهِمُ الْمَالُ حَتَّی یَطْغَوْا وَ یَبْطَرُوا: «برای امتم از سه ضایعه خوفناک هستم … مال در میان آنان چندان فزون شود (و اهمیت پیدا کند) که طغیان ورزند و ناسپاسی کنند» .

پیامبر گرامی اسلام (ص) در اخبار غیبی خویش که خبر از آینده و آیندگان می دهد به گرایش افراطی به سمت تجمل گرایی و رفاه زدگی اشاره و عوارض نامطلوب آن را بیان می کند. در همین زمینه در حدیثی از حضرت آمده است: «سیأتی من بعدی اقوام یأکلون طیبات الطعام و الوانها و یرکبون الدوّاب یبنون الدّور و یشیرون القصور و یزخرفون المساجد الفتنه منهم و الیهم مقرر: پس از من مسلمانانی خواهند آمد که خوراک‌های پاکیزه و رنگارنگ می‌خورند و از وسایل سواری استفاده می‌کنند و خانه‌ها می‌سازند و قصرها برپا می‌کنند و مسجدها را می‌آرایند؛ فتنه‌ها از ایشان است و کار ایشان است. »

در این روایت هم مشاهده می‌شود که چگونه حضرت مصیبتها و فتنه‌های جامعه بعد از خود را متوجه تجمل و اتراف می‌فرمایند؛ « فتنه از ایشان است و کار ایشان است». همچنین حضرت اشاره می‌فرمایند که حتی تجمل خانه‌ی خدا و مسجد هم که برخی به بهانه‌های گوناگون سعی در آن دارند کاری فتنه آمیز و مذموم است.

محمد دشتی،پیشین، قسمتى از خطبه 1

عبد المجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، فرهنگ تفصیلی مفاهیم نهج البلاغه، ج 3،  نشر ذره، 1385 ص 1284.

کنستان ویرژیل گئورگیو، محمد (ص) پیامبری که از نو باید شناخت،  ترجمه ذبیح الله منصوری، نشر زرین، 1388 ص 34 ـ 36.

  فضل بن حسن طبرسى، إعلام الورى، تهران دار الکتب الإسلامیه، بی تا،  ص : 129

محمد بن علی بن الحسین بن بابویه الصدوق، الخصال، ج1، چاپ دوم، قم: انتشارات جامعه مدرسین، 1403ق، ص 164

ابن بابویه،خصال،پیشین، ج 1، ص 164

حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، پیشین، ص525

ورام بن ابى فراس، مجموعه ورام، ج1 ، قم :انتشارات مکتبه الفقیه،بی تا، ص : 156

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:57:00 ب.ظ ]




هم چنین رسول خدا در سخن گهربار دیگری به ویژگی تجمل پرستان و رفاه زدگان چنین اشاره می کند:

«سیأتی بعدکم قوم یأکلون أطائب الدّنیا و ألوانها، و ینکحون أجمل النّساء و ألوانها … عاکفین علی الدّنیا یغدون و یروحون إلیها، اتخذوها آلهه من دون إلههم … .؛ به زودی بعد از شما مردمی می آیند که غذاهای خوشمزه و رنگارنگ دنیا را می خورند و با زنان زیباروی و رنگارنگ ازدواج می کنند … به دنیا سخت می چسبند و روز و شب رو به سوی آن دارند و به جای خدایشان، دنیا را به خدایی می گیرند. »

خداوند در قرآن می فرماید: «یَأَیهَُّا النَّبی‏ُّ قُل لّأَِزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَوهَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا فَتَعَالَینْ‏َ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلا؛ ای پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می‏خواهید بیایید با هدیه‏ای شما را بهره‏مند سازم و شما را بطرز نیکویی رها سازم! »

شأن نزول آیه این است که همسران پیامبر ص بعد از پاره‏ای از غزوات که غنائم سرشاری در اختیار مسلمین قرار گرفت تقاضاهای مختلفی از پیامبر ص در مورد افزایش نفقه یا لوازم گوناگون زندگی داشتند، طبق نقل بعضی از تفاسیر،« ام سلمه» از« پیامبر» (ص) کنیز خدمتگزاری تقاضا کرد و« میمونه» حله‏ای خواست، و« زینب» بنت جحش پارچه مخصوص یمنی و« حفصه» جامه مصری،« جویریه» لباس مخصوص خواست، و« سوده» گلیم خیبری! خلاصه هر کدام درخواستی نمودند.

پیامبر (ص) که می‏دانست تسلیم شدن در برابر اینگونه درخواستها که معمولا پایانی ندارد چه عواقبی برای« بیت نبوت» در بر خواهد داشت، از انجام این خواسته‏ها سر باز زد و یک ماه تمام از آنها کناره‏گیری نمود، تا اینکه آیات فوق نازل شد و با لحن قاطع و در عین حال توأم با رأفت و رحمت به آنها هشدار داد که اگر زندگی پر زرق و برق دنیا می‏خواهید می‏توانید از پیامبر ص جدا شوید و به هر کجا می‏خواهید بروید، و اگر به خدا و رسول خدا و روز جزا دل بسته‏اید و به زندگی ساده و افتخار آمیز خانه پیامبر(ص) قانع هستید بمانید و از پاداشهای ص بزرگ پروردگار برخوردار شوید. به این ترتیب پاسخ محکم و قاطعی به همسران پیامبر ص که دامنه توقع را گسترده بودند داد و آنها را میان« ماندن» و« جدا شدن» از او مخیر ساخت![3]

در آیات نخست این سوره خداوند تاج افتخاری بر سر زنان پیامبر ص زده و آنها را به عنوان« ام المؤمنین» (مادر مؤمنان) معرفی نموده، بدیهی است همیشه مقامات حساس و افتخار آفرین، وظائف سنگینی نیز همراه دارد، چگونه زنان پیامبر ص می‏توانند ام المؤمنین باشند ولی فکر و قلبشان در گرو زرق و برق دنیا باشد؟ و چنین پندارند که اگر غنائمی نصیب مسلمانان شده است همچون همسران پادشاهان بهترین قسمتهای غنائم را به خود اختصاص دهند، و چیزی که با جانبازی و خونهای پاک شهیدان به دست آمده تحویل آنان گردد، در حالی که در گوشه و کنار افرادی، در نهایت عسرت زندگی می‏کنند.

از این گذشته نه تنها پیامبر(ص) به مقتضای آیات پیشین« اسوه» مردم است که خانواده او نیز باید اسوه خانواده‏ها، و زنانش مقتدای زنان با ایمان تا دامنه قیامت گردد.

پیامبر(ص) پادشاه نیست که حرمسرایی داشته باشد پر زرق و برق، و زنانش غرق جواهرات گرانقیمت و وسائل تجملاتی باشند.

شاید هنوز گروهی از مسلمانان مکه که به عنوان مهاجر به مدینه آمده بودند بر صفه (همان سکوی مخصوصی که در کنار مسجد پیغمبر قرار داشت) شب را تا به صبح می‏گذراندند، و خانه و کاشانه‏ای در آن شهر نداشتند، در چنین شرائطی هرگز پیامبر(ص) اجازه نخواهد داد زنانش چنین توقعاتی داشته باشند.[4]

از سیره عملی پیامبر گرامی اسلام (ص) و گفتار آن حضرت در چگونگی برخورد با تجملات و دوری از زرق و برقهای دنیوی و تشریفات بی اساس به خوبی در می یابیم که تجمل گرایی و رفاه زدگی، وابستگی آدمی را به دنیای فانی زیاد می کند. وابستگی به دنیا نیز مانند باتلاقی است که اگر انسان به آن نزدیک شود و در آن بیفتد، هر چه بیشتر در آن دست و پا زند، بیشتر فرو خواهد رفت تا سرانجام به هلاکت و نابودی برسد.

در همین زمینه، حضرت علی (ع) در کلام گهربار خود، سرانجام رفاه زدگان و هوسبازان را که دل به دنیا بسته اند، کشیده شدن به سوی گرفتاری و مصیبت می داند: « انْظُرُوا إِلَی الدُّنْیَا نَظَرَ الزَّاهِدِینَ فِیهَا فَإِنَّهَا وَ اللَّهِ عَنْ قَلِیلٍ تُزِیلُ الثَّاوِیَ السَّاکِنَ وَ تُفَجِّعُ الْمُتْرِفَ الْآمِنَ. ؛ای مردم! به دنیا به چشم بی رغبتی و بی اعتنایی بنگرید. به خدا سوگند دنیا به زودی ساکنان خود را از میان می برد و هوسبازانی را که با خاطر جمعی در آن زندگی می کنند به مصیبت می کشاند. »

همان.

 احزاب/28

ناصر مکارم شیرازی، پیشین، ج‏17، ص 279

ناصر مکارم شیرازی، پیشین،  ج‏17، ص 280

محمد دشتی،پیشین، قسمتى از خطبه 103

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:56:00 ب.ظ ]




تجمل گرایی از منظر امام علی(ع)

پیشوایان الهی در طول تاریخ همواره ساده‏زیستی را شیوه خود قرار داده و مردم را به آن فرا می‏خواندند، و درست در مقابل تجمّل پرستانی همچون فرعون، نمرود و شدّاد و قارون قرار گرفته، و تشریفات و هرگونه تجمّلات بیهوده را آفت دین و اخلاق و انسانیت می‏دانستند و نسبت به آن در گفتار و رفتار اعلام تنفّر و انزجار می‏نمودند، امام علی(ع) که خود پارسای ممتاز بود، و تجمّل‏گرایی را ضد ارزش می‏دانست، در گفتاری در معرفی الگوهای راستین از زهد و وارستگی از پیامبران یاد کرده که در فکر و عمل از آفت تجمّل پرستی می‏گریختند و  از زهد موسی(ع) و عیسی و داود(ع) سخنی به میان آورده و درباره داود(ع) می‏فرماید: « وَ إِنْ شِئْتَ ثَلَّثْتَ بِدَاوُدَ صَاحِبِ الْمَزَامِیرِ وَ قَارِئِ أَهْلِ الْجَنَّهِ فَلَقَدْ کَانَ یَعْمَلُ سَفَائِفَ الْخُوصِ بِیَدِهِ وَ یَقُولُ لِجُلَسَائِهِ أَیُّکُمْ یَکْفِینِی بَیْعَهَا وَ یَأْکُلُ قُرْصَ الشَّعِیرِ مِنْ ثَمَنِهَا  ؛ اگر می‏خواهی از داود صاحب صدای خوش و آواز خوان بهشت یاد کنم، او زنبیل‏هایی از لیف خرما با دست خود می‏بافت، و به همنشینانش می‏گفت: کدامیک از شما در فروش این زنبیل‏ها مرا کمک می‏کنید؟ او از پول آن زنبیل‏ها نان جوی فراهم کرده و می‏خورد.»

دانلود پایان نامه

از نظر آن حضرت،تجمل گرایی به عنوان یکی از آفات و آسیب های جامعه، از تداوم حرکت بالنده جامعه و حکومت اسلامی جلوگیری می کند .

امام در برخورد با عثمان بن حنیف، فرماندار بصره، که در میهمانی تجملاتی اشراف بصره حاضر شده بود فرمود: « أَمَّا بَعْدُ یَا ابْنَ حُنَیْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْیَهِ أَهْلِ الْبَصْرَهِ دَعَاکَ إِلَی مَأْدُبَهٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَیْهَا یُسْتَطَابُ لَکَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَیْکَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُجِیبُ إِلَی طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیُّهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَی مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَیْقَنْتَ بِطِیبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِی‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَی مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَی ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ فَوَ اللَّهِ مَا کَنَزْتُ مِنْ دُنْیَاکُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غنائهما [غَنَائِمِهَا] وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِی ثَوْبِی طِمْرا؛ ای پسر حنیف، به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره تو را به میهمانی خویش فرا خوانده و تو به سرعت به سوی آن شتافتی تا خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند و کاسه های پر از غذا پی در پی جلو تو نهادند . گمان نمی کردم میهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند . اندیشه کن در کجایی؟ و بر سر کدام سفره تناول می کنی؟ آگاه باش که هر پیرو را امامی است که از او پیروی کند و امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است . سوگند به خدا، من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته و از غنیمت های آن چیزی ذخیره نکرده ام . بر دو جامه کهنه ام جامه ای نیفزودم و از زمین دنیا یک وجب در اختیار نگرفتم . »

یا شکایت حضرت علی (ع) از دخترش بخاطر بودن دو نوع غذا در سر سفره و یا سرزنش او بخاطر امانت گرفتن گردنبندی از بیت المال همه حاکی از مبارزه با هر گونه تجمل گرایی است .

همچنین وقتی که امام پس از جنگ بصره بر یکی از یاران خود به نام علاء بن زیاد وارد می شود و خانه بسیار بزرگ و مجلل او را می بیند، با تعجب فراوان از او می پرسد که تو با این خانه بزرگ در دنیا چه می کنی و می فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلَی أَئِمَّهِ الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ فَأَلْقَی عَاصِمُ بْنُ زِیَادٍ الْعَبَاءَ وَ لَبِسَ الْمُلَاءَ; خداوند بر پیشوایان حق و عدل واجب کرده که خود را با مردم ناتوان و بی بضاعت همسو کنند تا فقر و نداری، انسان تنگدست را به اعتراض و طغیان نکشاند و نظام سیاسی را با بی ثباتی رو به رو نسازد . »

علی (ع) خود به مردم کوفه می فرمود: اگر جز با مرکب خویش و وسائل شخصی ام که حمل می کند و غلامم از نزد شما رفتم، بدانید خیانت کرده ام .

بنابراین زندگی مادی و شخصی رهبران و مدیران، در نگاه امام علی(ع) باید به دور از تجمل وهمانند زندگی مردم ضعیف باشد . در این صورت بینش صحیح و واقع گرایانه ای از جامعه پیدا کرده و تصمیمات و سیاست هایی اتخاذ می کنند که بتوانند رفاه اقتصادی نسبی را در جامعه ایجاد کنند . حتی در صورت عدم امکان تامین رفاه برای مردم، صرف این رفتار، تحمل فقر و مشکلات را برای مردم آسان می سازد و از آثار منفی روانی و فرهنگی جلوگیری کرده و مشروعیت نظام را حفظ می کند .

عکس مرتبط با اقتصاد

محمد دشتی،پیشین، قسمتى از خطبه 160

در مسیر تولد و رشد هر پدیده ای ممکن است آسیب ها و آفت هایی بروز کند و از تحقق یا استمرار آن جلوگیری نماید; از این رو اگر پدیده ای بخواهد ایجاد گردد یا تداوم پیدا کند باید مقتضی آن موجود و مانعش مفقود باشد . موانع همان آسیب ها و آفت هایی هستند که اگر زدوده نشوند، ادامه حیات آن پدیده را با مشکلات جدی رو به رو می سازند . جامعه و حکومت اسلامی هم اگر به آسیب زدایی و آفت زدایی توجه کافی نکند، آسیب ها و موانع، حرکت تکاملی و رو به توسعه آن را سد می کنند و تحقق اهداف آن را به تاخیر می اندازند یا ناممکن می سازند .

همان، خطبه 45 .

محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ج 1، ص  411

ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم ،بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1385 ق، ص 200 .

علی اکبر علیخانی، «ویژگی های جامعه مطلوب از دیدگاه امام علی » ، فصلنامه دانشگاه اسلامی،1377، ش 5 ،ص 41 .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:56:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم