کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



همانطور که در فصل سوم بیان شد به منظور مقایسه کارایی، در توزیع خدمات بیمه از طریق بانک بیمه و نمایندگانیهای بیمه، از تکنیک DEA استفاده گردید.
چارنز، کوپر و رودرز در ساخت مدل تحلیل پوششی داده ها به یک رابطه تجربی در ارتباط با تعداد واحدهای مورد ارزیابی و تعداد ورودیها و خروجی ها به صورت زیر رسیده اند:
(تعداد ورودی+ تعداد خروجی ها) *۳  تعداد واحدهای مورد ارزیابی (DMUS)
عدم به کارگیری رابطه فوق در عمل موجب میشود که تعداد زیادی از واحدها بر روی مرز کارا قرار گرفته و به عبارت دیگر دارای امتیاز کارایی یک گردند. لذا قدرت تفکیک مدل به این ترتیب کاهش مییابد.
لذا در تحقیق حاضر بهمنظور رعایت اصل فوق و با توجه به تعداد ورودیها (۳ ورودی) و خروجی ها (۱ خروجی) و هچنین ایجاد همگنی بیم DMUهای مورد ارزیابی در صنعت بیمه برای دو نوع کانال بازاریابی خدمات بیمهای (بازاریابی مستقیم و بازاریابی غیرمستقیم) مبنای ارزیابی، عملکرد ۱۲ ماههی شعبه مرکزی بیمه ایران و شعبه مرکزی بانک بیمه پارسیان در سال ۱۳۹۰ قرار گرفته است.
از اینرو داده های مربوط به عملکرد ۱۲ ماهه هر یک از کانالهای توزیع خدمات بیمهای همانطور که در جدول (۳-۱) و (۳-۲) نشان داده شده، جمعآوری گردید و با بهره گرفتن از مدل مضربی CCR ورودی محور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. لازم به ذکر است به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار LINGO استفاده گردیده است.
در ادامه مدل اصلی تحقیق ارائه گردیده است.

: تعداد ورودی ها
: تعداد خروجی ها
: تعداد واحدهای تصمیم گیرنده
: میزان ورودی  ام برای واحد  ام
: میزان خروجی  ام برای واحد  ام
: وزن داده شده به خروجی  ام
: وزن داده شده به ورودی  ام

معادله بالا عملکرد بیمه ایران را در فروردین ماه نشان می دهد لذا برای ارزیابی کارایی ۱۱ ماه دیگر باید ۱۱ مدل برنامه ریزی خطی دیگر ساخته و حل شود که تفاوت آن مدلها با مدل فوق در تابع هدف و محدودیت اول بوده و سایر محدودیتها بدون تغییر باقی خواهند ماند. جدول (۴-۱) نتایج حل مدل را برای ارزیابی و تعیین کارایی عملکرد ۱۲ ماهه بیمه ایران (کانال بازاریابی مستقیم) نشان میدهد.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-12-17] [ 02:18:00 ب.ظ ]




دیگر شعرای آپولو نیز در شکل و مضمون نوآوری داشتند، همچنین وحدت موضوعی و وحدت عضوی را در قصیده رعایت می کردند. اینان شعر خود را از قافیه واحد آزاد کردند و گاهی خود را ملزم به رعایت وزن- شعر مرسل و گاهی در وزن و قافیه تنوع ایجاد می نمودند- شعر آزاد- و به سبک «موشحّات شعر می سرودند. و همچنین به شعر منثور که به وزن و قافیه تقیدی ندارد روی آوردند و به زیبایی تصویر الفاظ و آهنگ آن توجه کردند.
علی رغم عمر کوتاه آپولو تمامی محققان اتفاق نظر دارند که تأثیر این جمعیت ادبی در شعر معاصر کاملاً بارز بوده است و اصولی که آپولو در اساسنامه خود بدان مژده داده بود جهش تحولی عظیم در تاریخ شعر ادبی محسوب می شود. متأسفانه به دلیل جوّ نامساعد ادبی و مشکلات مالی، مجله آپولو و به دنبال آن انجمن آپولو از کار باز ایستاد ولی تأثیر این انجمن ادبی در شاعران عصر خود و معاصر باقی گذاشت و در سال ۱۹۴۴ دکتر ابراهیم ناجی انجمن رابطه الأدباء را در مصر ایجاد کرد که ادامه دهنده ی راه آپولو بود.
و همچنین در سال ۱۹۸۰ نیز «جماعه آپولو الجدیده» در قاهره آغاز به کارکرد که اصول این انجمن ادبی مفصل تر از اصول جمعیت آپولوی قدیم بود. به هر حال با وجود ترید برخی از ناقدان نسبت به اطلاق نام «مدرسه ادبی» به این انجمن ادبی باید بگوییم که آپولو با اینکه تمامی گرایشهای ادبی را در خود پذیرفته بود ولی گرایش ادبی غالب بر آثار آن همان گرایش رمانتیسی بود. هرچند که هیچگاه در عمل مبلّغ این مکتب نبود.
آخرین تحقیقات و پایان نامه هایی که توسط دکتر «کمال» نشأت، محمد سعد فشوان ابراهیم الحاوی، نگاشته شده است، همگی آپولو را یک «مدرسه ی ادبی و شعری» در ادبیات معاصر عربی می دانند.
فصل پنجم
ابو شادی و ادبیات ملّی- انسانی
– نهضت ملی عربی و اثر ادبی آن
– درگیری میان قیمومیت و استقلال
– ادبیات ملّی
– شعر ملّی ابو شادی
– طبیعت و زن در شعر ابو شادی
– شعر انسانی ابو شادی
– شعر غنایی در نزد ابو شادی
– شعر داستانی و دراماتیک دکتر ابو شادی
– ابو شادی در نقش پدر و اشعار او در مورد کودکی
– نتیجه گیری
– نهضت ملی عربی و اثر ادبی آن:
عرب در طول تاریخ بسیار قدیمی خود سه نهضت آشکار داشته است: ۱- نهضت دینی که مهد آن حجاز بوده است و با ظهور اسلام به اوج خود رسید. ۲- نهضت قومی یا ملّی گرایی عرب بوده است که ریشه های آن را باید به گونه ای خاص در دوران بنی امیه جستجو کرد که در آن عرب یک حکومت عظیم داشت که از مرزهای هندوستان تا سرزمین واندالهای اسپانیا کشیده شده بود. ۳- نهضت سوم نهضت علمی زبانی بوده است و با ظهور اسلام این نهضت علمی شروع به رشد کرد تاینکه به عصر طلایی خود در بغداد و برخی تمدنهای دیگر رسید. واضح است که اعراب بعد از امویان جایگاه سیاسی ممتاز خود را در شرق از دست دادند و بعد از عصر عباسی اول در برابر دیگر عناصر از جایگاه سیاسی خود دور شدند. بعد از سقوط دو خلافت عباسی و فاطمی، اعراب، کم کم در زیر سلطه دولتهای عجم قرار گرفتند و موقعیت سیاسی خود را از دست دادند.[۱۳۴]
آخرین حکومت های عربی اسلامی، دولت عثمانی بود که از سال ۱۵۱۶ تا پایان جنگ جهانی اول یعنی سال ۱۹۱۹ به حکومت خود ادامه داد. قبل از قرن ۱۹ چیزی که حاکی از بیداری ملی در میان قوم باب باشد دیده نمی شود. ملّی گرایی عرب در یک خواب عمیق فرورفته بود، اولین کسانی که برای بیداری این نهضت تلاش کردند، محمد علی پاشا خدیوی و فرزندش ابراهیم پاشا بودند و وضعیت به همین شکل بود تا اینکه مصر از دولت عثمانی استقلال یافت و نهضت علمی در سوریه و لبنان با فعالیت بعضی حاکمان بزرگ چون راشد پاشا و مدحت پاشا و مانند آن دو شروع شد و از همه آنها عواملی برای جنبش عربی ایجاد کردند که از آرزوهای عرب و تعصب های قومی آنان حکابت داشت و نتیجه آن سرودن قصیده ها و بیان خطبه هایی شد که رنگ و بوی ملی داشت و از مظاهر آن بیداری ملی، حرکت به سوی ایجاد انجمن هایی بود که خواستار حقوق عرب از دولت عثمانی و تشویق آنان برای قیام علیه آن حکومت بود. مثل انجمنی که در سال ۱۸۸۱ به اسم «جمعیت حفظ حقوق الملّه العربیه» تأسیس شد و بیانی را در مورد اعراب، از مسلمان و مسیحی گرفته تحت عنوان «بیانات الأمه العربیه» را منتشر کرد که آنان را به اتحاد و مطالبه حقوق ملّی خود فرا می خواند. این بیانیه با مخاطب قرار دادن مسلمانان شروع می شود و آنان را متوجه ستم ترکها می سازد که پایان آن اینگونه است. (شما «ای عرب» کجائید و آنها کجایند «ترکها»؟ امروز چه کسی از شما امیر و یا وزیر یا مدیر است؟ بلکه تمام شما، فقیر هستید و بزرگ و کوچک شما فقیر هستند و مال ثروت در دست ترکهاست)
سپس به مسیحیان این چنین می گوید «امروز با مسلمانان متّحد شوید و برای رسیدن به آزادی از دست تجاوزگران آماده شوید و به راستی که ترکها از فقر شما می ترسند و شما راهتک حرمت نمی کنند بخاطر ترسی که از کنسولهایشان شی دارند پس با جان و دل؛ با براداران مسلمان خود متحد شود براستی که مصالح و خواست شما یکی است» به نظر می رسد که برخی از مصلحت طلبان و یا افراد بشر دوست ترک به همراه عربها در گرایش ملّی قوی آنان شرکت می کردند، روزنامه «المشیر» اینگونه ذکر می کند که تعدادی از جوانان عرب و ترک در پاریس برای یک انجمن عربی جمع شده بودند که اهداف آن عبارتند از:
۱- از حقوق تمام عرب با وجود اختلاف مذهب آنان دفاع نمایند.
۲- حفظ امت عربی در زیر پرچم عثمانی در صورت وضع قانون اساسی برا

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

ی خلافت.
۳- اینکه مساوات در مورد عرب و ترک رعایت شود.
۴- اجرای اصلاحات واجب به روش واجب (اصلاحات بالفعل باشد)
۵- استقلال هر ولایت از ولایتهای عربی با تمام داراییش و اینکه ولایت آن به والی عرب یا معاون عربی واگذار شود»[۱۳۵] اما به نظر می رسد که این آگاهی ملّی، هنوز خواستار جدایی از ترکها نیست بلکه آنچه را که اعراب در آن برهه از زمان خواستارش بودند رسیدن به اهداف خود از دولت عثمانی بوده است. به عنوان مثال، المقطم بعنوان یکی از سران آن روز اینگونه می گوید: «براستی که اعراب از لحاظ اداره ی کشور و مناسب دولتی مظلوم واقع شده اند و اگر حضرت سلطان این حقیقت را بداند به عربها حق می دهد و ما بدون هیچ شک و تردیدی به حسن نیّت سلطان می نگریم و لیکن ما در اینکه آیا این حقایق به او می رسد یا نه شک داریم» و واضح تر از این گفته، بیانات «خلیل غانم» فرستاده سوریه در مجلس عثمانی و نیز یکی از مؤسسان انجمن ترک در پاریس است «ما خواستار جدایی عرب از ترک نیستیم زیرا که آن باعث خرابی و ویرانی است بلکه از صمیم قلب خواستار پیوستن و ادغام دو ملت هستیم تا جایی که یک ملت شویم ولی به شرطی که حقوق و تکالیف برابر شود» اما این روحیه مسالمت آمیز جویانه، چندان ادامه پیدا نمی کند تا جایی که برخی اصلاح طلبان عرب خواستار جدایی عربها از قوم ترک و نیز برگرداندن قدرت گذشته عرب شدند از این طبقه می توان به ابراهیم الیاز جی، عبدالرحمن الکواکبی اشاره کرد.»[۱۳۶]
به طور کلّی برای این تعصب زبانی- تاریخی در ادبیات آن روز علت های گوناگونی وجود دارد که عبارتند از:
۱- وارد شدن نظام سیاسی به مصر و ظهور آن به عنوان یک دولت عربی پیشرفته.
۲- ورود پیشرفت علمی و مطبوعاتی در سوریه و عراق
۳- و اینکه ترکها با وجود شدّت و سختگیرهایشان بر اصلاح طلبان عرب هنوز هم به زبان عربی به عنوان زبان مذهب و فرهنگشان می نگریستند و خودشان را از حامیان آن به حساب می آورند»[۱۳۷]
درگیری میان قیمومیت و استقلال:
جنگ جهانی در سرزمینهای عربی و مخصوصاً مصر و عراق و سوریه باعث ایجاد آرزوهای قومی فراوانی شد و تعصب قومی میان عرب دیگر نمی خواست که نیازمند به وصیت و ارشاد برخی دولتهای بزرگ باشد و این چنین بود که میان وضعیت قیمومیت و استقلال دولتهای عربی اختلافات زیادی ایجاد شد. این تلاشها اساس عواملی که بیشترین اثر سیاسی در شعر دوره اخیر را داشته را تشکیل می دهد و آن در چهار پدیده ایجاد شد که آنها عبارتند از:
۱- سرپرستی ملّی مصر
۲- انقلاب عراق
۳- انقلاب سوریه
۴- قضیه فلسطین
که ما فقط به سرپرستی ملی مصر می پردازیم و از بحث پیرامون سه مورد بعدی خودداری می نماییم.
این بحث، یک بحث قدیمی است که زمان آن به عهد اشغال انگلیس برمی گردد و مؤسس آن مصطفی کامل است که حذب ملی را بنیان نهاد. در زیر به شعری از احمد شوقی که به مناسبت وفات مصطفی کامل سروده است اشاره می کنیم که در آن ملی گرایی او مورد تمجید قرار گرفته است.
لک الخطبُ التی غصَّ الأعادی بسورتها و ساغت للندامی
خطبه هایی داری که با تندیشان گلوی دشمنان را می فشارد و برای هم نشینان خوشایند و گواراست.
فکانت فی مرارتها زئیراً و کان فی حلاوتها بغاما
در تلخی آن خطبه ها غرش شیر و در شرینی آنها آواز نرم و لطیف آهوان نهفته بود.
بک الوطنیه إعتدلت و کانت حدیثاً من خرافهِ او مناما.
ملّی گرایی به واسطه ی تو قوام یافت در حالی که پیش تو جز خرافه گویی و رویا چیزی نبود.
بنیتَ قضیّه الاوطان فیها و صیَّرتْ الجلاء لَها دعاما.
تو قضیه ی ملیت ها را بنیان نهادی و دوری از وطن را ستون آن قرار دادی.
پرچم ملی گرایی در مصر، مدتی در دستان سعد زغلول بود و او در واقع مثال و الگوی جهاد ملی برای تمام ملتهای عربی همسایه بوده است. به همراه دوستانش به جزیره ی سیسیل، منتقل می شود و چون به مصر بازمی گردد بسیاری از ادبیان پیرامون او جمع شدند. ادیبانی چون: شوقی- حافظ- مطران- عقاد- مازنی و… تلاش همین گروه ها بود که منجر به انقلاب ۱۹۱۹ شد و مسئله امتیازات بیگانگان را به طور کلی از بین برد و سرانجام باعث رهایی مصر از قیمومیت انگلیس شد.[۱۳۸]
ادبیات ملّی:
«عواملی که باعث رشد ادبیات ملی در عصر معاصر شد، بیشتر عوامل سیاسی بود که نشأت گرفته از عواملی بود که بیشتر خارجی بودند. این عوامل که منجر به نهضت معاصر مصر شد. در واقع، همین تقویت روح ملی گرایی بود که باعث شد شاعران عرب، رو به مفاخر گذشته خود آورده و به تمجید و تبیین آن مفاخر ملی و بعضاً قومی بپردازند.
مخصوصاً قدیمی ترین کشور جهان که مصر باشد حتی مفاخر قبل از تاریخ بسیار فراوانی دارد و واقعاً مصری ها مدیون خارجی ها در کشف و بیان مفاخر تاریخی و باستانی خود هستند.»[۱۳۹]
شعر ملی ابو شادی
به راستی که انسان گرایی و انسان دوستی ابو شادی، مانع از سرودن شعر ملی او نشده است. ابو شادی که منتسب به دو خانواده است که هر دو از سران ملی گرا هستند، چگونه ممکن است که شعر ملی نسراید؟! در اینجا کافیست که به دایی بزرگش مرحوم مصطفی نجیب دوست مرحوم مصطفی کامل پاشا و یار دیگر او در دوره ی حیاتش اشاره شود و نیز به پدر بزرگوارش مرحوم محمد ابو شادی بک است که از بزرگترین ارکان هئیت اعزامی مصر به اروپا و از پیشگامان نهضت مصر به شمار می رفت.
لکن ابو شادی، هرگز به شعر ملی با نگاهی تعصب آمیز و کورکورانه نمی نگریست بلکه آنرا جایگاهی برای دوستی و زند
گی مسالمت آمیز قومی می دید، و آن را جایگاهی، کرامت برای ملتی رشید و زنده با سابقه ای طولانی می نگریست و با این روحیه، شعر ملی قدیم و جدید خود را سرود، اگر این شعور و درک قومی ابو شادی از مسائل ملی نبود ابو شادی هرگز در قصیده «نکبه نافارین» و «مفخره الرشید» را نمی سرود.
و همچنین است دیوان پر از فخرش به نام مصریات، اگر ابو شادی درک درستی از مسائل ملی نداشت چه بسا بیانات مؤثر او در موقعیت های مختلف ملی بیان نمی شد.
او چه بسا بزرگترین مجموعه از شعر زنده ملی برای شاعری که تلاشهای فراوانی برای تهذیب و پیراش ملت خود به کار گرفته است، به وجود نمی آمد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:17:00 ب.ظ ]




همراه تقاضای روز افزون به این منابع آنها در مرکز توجه جهانی سازمانهای بین المللی جای داده است.

گفتار اول- مفاهیم

ذخایر ژنتیک گیاهی به عنوان گنجینه ای گرانبها در دست بشر و در خدمت نیازهای او می باشد. برخی از این ذخایر بصورت طبیعی و وحشی وجود داشته و برخی با دستکاری انسانی طی هزاران سال شکل گرفته است. اطلاعاتی که انسان در خصوص کاربردها و مصارف گیاهان، نحوه یا مکان و زمان جمع آوری آنها یا روش های کشت و تولید زراعی آنها طی اعصار و قرون در مناطق مختلف جهان کسب کرده نیز گنجینه ای پر ارزش را به وجود آورده است.
مفاهیم و دانش بومی در کشاورزان آنرا دانشی سازگارتر نسبت به محیط و جامعه گرا تراز
دانشهای کلاسیک و نوین معرفی می کند. و آنرا می تواند در خدمت بشر در موضوع غذا و کشاورزی قرار دهد. نگرشی واقع بینانه و بکار گیری مفاهیم ذخایر ژنتیک گیاهی نه تنها تضادی بین دولتها نشان نمی دهد. بلکه تفاهم و توافق کشورها در اجماع جهانی و منطقه ای پدید می آورد. [۲۵]

مبحث اول – منابع ژنتیکی گیاهی

منابع ژنتیک به معنی مواد ژنتیکی است که ازارزش واقعی یا باالقوه برخوردار باشند.و از اهمیت اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی برخوردارند.
در کره زمین این منابع بسیار غنی و وسیع است. متاسفانه بدان اهمیت لازم نمی دهیم حدود ۱۰۰ گونه مختلف هر روزه از بین می روند. در حالی که اغلب برای همیشه ناشناخته باقی می مانند. زیرا دانشمندان نتوانسته اند بیش از یک میلیون و چهار صد هزار گونه را از گیاهی و حیوانی شناسایی نماید. اهمیت این منابع هنگامی که درک می گردد. که به خاطر داشته باشیم تا امروز تنها بخش کوچکی از گونه های گیاهی وجانوری جهت استفاده انسان مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. [۲۶]
حمایت از ذخایر عظیم ژنتیکی گیاهی در جهان جز با همکاری وکمک های مالی وفنی بین المللی و ایجاد یک چارچوب حقوقی جهانی امکان پذیر نیست. لذا تفاهم و کنوانسیون جهانی در این زمینه از اهمیت خاص برخوردار بوده است. که در سوم نوامبر ۲۰۰۱ در سی یکمین کنفرانس سازمان کشاورزی و خواربار ملل متحد (فائو) در شهر رم ، معاهده بین المللی ذخایر ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی مصوب گردید .

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

بند اول – معنای لغوی

ذخایر ژنتیک گیاهی آن گونه که در زبان فارسی و متون حقوقی مرتبط تبیین شده است. ومرکب از سه واژه (ذخایر، ژنتیک و گیاه) است. ذخایر واژه ای است به معنای اندوخته و هر چیزی را که برای روز مبادا نگاه دارند. و واژه ژنتیک به معنای ارثی، موروثی، بخشی از زیست شناسی که درباره چگونگی صفات موروثی وعوامل ارثی بحث می کند و واژه گیاهبه معنای هر روستنی که از زمین بروید[۲۷].
منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی به هر گونه ماده ژنتیکی با منشاء گیاهی اطلاق می شود که دارای ارزش باالفعل یا بالقوه برای غذا و کشاورزی داشته باشد .[۲۸]
منابع ژنتیک گیاه منابعی را برای معیشت بشر اعم از تهیه غذا، تهیه دارو و بسیاری از مایحتاج دیگران انسان فراهم می کند .

بند دوم – معنای اصطلاحی

منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی که هر گونه ماده ژنتیکی با منشأ گیاهی اطلاق شده و در «مرکز پیدایش»[۲۹] در ناحیه جغرافیایی که گونه های گیاهی اعم از اهلی یا وحشی با ویژگی های خاص خود برای اولین بار در آنجا پیدا شده و همچنین مجموعه منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی خارج از رویشگاه برای نگهداری با محوریت مرکز تنوع گیاهی که دارای تنوع ژنتیکی زیادی برای گونه های گیاه زراعی را با رویکرد محیط زیست، تجارت و کشاورزی در منظر نظام حقوق بین المللی قرار گرفته است.
نظام حقوقی بین المللی حمایت از ذخایر ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی اصطلاح حقوقی که مورد تعریف قرار می گیرد.
درباره حقوق بین الملل ده ها تعریف ارائه شده است. اما بطور خلاصه باید بگوییم :
حقوق بین الملل عبارت است از مجموعه قواعد حقوق الزام اور بر روابط بین کشورها و دیگر اعضای جامعه ی بین المللی.[۳۰]
نظام حقوقی بین المللی همانند هر نظام دیگری سکون ندارد. و همواره در حال تغییر و دگرگونی است، دگرگونی شگرفی یافته، زیرا اساساً حقوق بین الملل یک حقوق مبتنی بر تحول است به عبارت دیگر، هر سیستم حقوقی مدام در حال تکامل است. زیرا حقوق باید همواره خود را با واقعیت های موجود تطبیق دهد. این جریان تکاملی سبب شده که حقوق بین الملل نسبت به گذشته اش اختلاف چشمگیری پیدا کند. تا بتواند از عهده ی تنظیم روابط بین الملل برآید. [۳۱]
امروزه دامنه ی موضوعات مورد توجه نظام حقوقی بین المللی بصورت آشکاری از حوزه سنتی فراتر رفته و به موضوعات جدیدی همچون حقوق بشر، اقتصاد، تجارت، محیط زیست و … گسترش یافته است و در نتیجه مباحث گوناگونی را در حوزه ی حقوق بین الملل مطرح ساخته است.
به همین جهت در عصر حاضر، موضوعات مهمی همچون نظام بین الملل حقوق بشر، حقوق بین الملل اقتصادی و حقوق بین الملل محیط زیست با مباحث و موضوعات همانندمنابع طبیعی ازقبیل ذخایر ژنتیکی گیاهی برای غذاوکشاورزی که ماده اولیه و ضروری اصلاح گیاهان زراعی از طریق انتخاب کشاورزان، اصلاح کلاسیک نباتات یا فناوری زیستی نوین که نیازهای آتی بشر است را مورد توجه در سطح ملی و بین المللی در چارچوب حقوقی بین المللی قرار گرفته است. [۳۲]

عکس مرتبط با محیط زیست

گفتار دوم – مبانی

حق بهره مندی از غذا سالم و کافی که مورد نیاز بشر و از حقوق مسلم اوست. در
سالهای اخیر بعنوان حق بنیادین برای تداوم جوامع بشری چالش های و جنجال های فراوانی را در حوزه علوم کشاورزی، محیط زیست، تجارت و حقوق برانگیخته است .[۳۳]
بعد از آب، غذا مهمترین نیاز اولیه زندگی و ادامه حیات می باشد. این حق در اسناد مختلف حقوق بشری مورد تاکید قرار گرفته است. [۳۴]
این منابع ماده اولیه و ضرورت اصلاح گیاهان زراعی از طریق انتخاب کشاورزان اصلاح کلاسیک نباتات یا فناوری زیستی نوین می باشند. و حفاظت از آنها در سازگاری با تغییرات غیر قابل پیش بینی زیست محیطی و نیازهای آتی بشر ضروری است .در این زمینه نقش کشاورزان در گذشته، حال و آینده در تمام مناطق جهان به ویژه در مراکز پیدایش وتنوع، در زمینه حفاظت، اصلاح و دسترس قراردادن این منابع، تشکیل دهنده اساسی حقوق آنها است. این منابع به دلیل جایگاه، ماهیت، خصوصیات و اهمیت مسائل ویژه مرتبط با آنها نیازمند راهکارهای قانونی
ویژه ای نیز در عرصه مسائل کشاورزی و حفاظت از آنها هستند.
این موارد می توانند شامل دلمشغولیهایی نظیر « فرسایش مداوم» این منابع و تبدیل آن به « نگرانی مشترک بشریت » نیاز به حفاظت، اکتشاف، جمع آوری، شناسایی، ارزیابی و ثبت منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی، امنیت جهانی غذائی در راستای نیل به اهداف اعلامیه رم و برنامه اقدام اجلاس جهانی غذا و برای دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی برای نسل حاضر و نسل آینده و در نهایت تقویت فوری کشورهای در حال توسعه وکشورهای با اقتصاد در حال گذر برای به عهده گرفتن این چنین مسئولیت هایی است.
در برنامه اقدام جهانی برای حفاظت و استفاده پایدار از منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی که توسط سازمان کشاورزی وخواروبارملل متحد(فائو) تنظیم گردیده است. چارچوب حقوقی مورد توافق بین المللی برای اینگونه فعالیتها محسوب می گردد.
کنوانسیون حمایت از منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی که براساس ماده (۱۴) اساسنامه سازمان کشاورزی و خوار و بار ملل متحد (فائو) تصویب گردید. و به دنبال هدف دستیابی و شناسایی و تاکید بر حقوق شناخته شده برای حفظ، استفاده، تبادل و فروش بذر و دیگر مواد تکثیر شوند ه تولید شده توسط کشاورزان و مشارکت در اتخاذ تصمیم و تسهیم منصفانه و عادلانه منافع حاصل از بهره برداری از منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی است.
بدنبال تحقق حقوق کشاورزان و نیز ارتقاء حقوق آنها در سطح ملی و بین المللی می باشد. و نمایانگر مسئولیت در قبال نسل های گذشته و آینده برای حفاظت از تنوع جهانی منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی است. مهمترین مبناء در این مولفه عبارتند از « حفاظت و استفاده پایدار از منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی» و «تسهیم منصفانه و عادلانه منافع حاصل از استفاده از آنها»و هماهنگ با کنوانسیون تنوع زیستی (CBD) برای امنیت غذایی و کشاورزی پایدار است .[۳۵] این اهداف که در قسمت اخیر بند دو ماده یک معاهده ذخایر ژنتیکی گیاهی برای غذاوکشاورزی می تواند از طریق ارتباط تنگاتنگ این معاهده، با کنوانسیون تنوع زیستی وسازمان کشاورزی و خوار و بار ملل متحد تأمین گردد.

عکس مرتبط با اقتصاد

گفتار سوم – پیشینه

منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی نقش بنیادین در تداوم و تغذیه جوامع انسانی دارند بر این اساس بهبود کیفیت، تداوم تولید، و آینده کشاورزی ارتباط مستقیم با همکاری
بین المللی و جریان آزاد تبادل منابع ژنتیکی و گیاهان زراعی در حوزه حقوق بین الملل کشاورزی دارد.
مسائل و مشکلات در نحوه حفاظت و بهره برداری از منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا کشاورزی باعث شد. که ضرورت تدوین مقررات حفاظت از اینگونه ذخایر در سطح بین المللی، بیش از پیش احساس شود. ازاین زمان به بعد بود که نحوه نگرش و برخورد با مسألهمنابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی از ابعاد حاکمیت ملی عوض شد. و تحت فشار افکار عمومی کم کم جنبه بین المللی به خود گرفت. ومنابع ژنتیکی گیاهی به عنوان یک موضوع مهم مطرح گردید .و در سطح داخلی، متون قانونی برای حفاظت از آن تدوین گردید. سازمان های بین المللی نیز به نوبه خود در مقابل مسائل مطروحه جدید علی الخصوص موضوع اصلاح ژنتیکی و تولید گیاهان ترا ریخته (توارثی) عکس العمل مناسب در سازمان کشاورزی وخواروبار ملل متحد نشان دادند. و معاهده بین المللی ذخایر ژنتیکی گیاهی برای غذاوکشاورزی فصل جدیدی آغاز شد. در ادامه تحولات در حقوق داخلی و بین المللی به موازات یکدیگر صورت گرفت .[۳۶] از سوی دیگر، چالش حفاظت از ذخایر ژنتیکی گیاهی برای غذاوکشاورزی بویژه بین دولتهای توسعه یافته و کشورهای که «رویشگاه اصلی»[۳۷] این منابع می باشند.که در سطح جهانی منتج به تصویب این معاهده شده است.
شاید در بعضی از متون معاهدات و موافقت نامه های بین المللی مطالبی در قالب با حفاظت و بهره برداری از منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی مورد توجه قرار گرفته باشد. اما جامعترین توجه در خصوص ذخایر ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی، مصوب سوم نوامبر ۲۰۰۱، در سی یکمین کنفرانس سازمان کشاورزی و خوار و بار ملل متحد در شهر رم بوده است.
معاهده بین المللی منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی (PGRFA) ، پس از لازم الاجراء شدن در ۲۹ ژوئن ۲۰۰۴ در تاریخ ۵/۴/۱۳۸۴ توسط مجلس شورای اسلامی با اصلاحاتی تصویب وبه تایید شورای نگهبان رسید.
این معاهده[۳۸]نمایانگر تلاش و دلمشغولی جامعه جهانی در خصوص حفاظت، اکتشاف، جمع آوری، شناسایی، ارزیابی و ثبت منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی در نیل به اهداف اعلامیه رم در مورد امنیت جهانی غذایی و برنامه اقدام اجلاس جهانی غذا و برای دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی می باشد.

فصل دوم:

 

تعهدات کنوانسیون منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی

در خصوص ضرورت حفاظت از منابع ژنتیکی گیاهی و تنوع بیولوژیکی جهان در سطح
بین المللی اتفاق نظر کلی وجود دارد. و این اجماع که حاصل فعالیتها و نفوذ جامعه علمی و بعضی سازمانهای جهانی می باشد. و در ادامه با تصویب برخی اصول کلی و انعقاد چندین کنوانسیون بین المللی تا حدودی جنبه حقوقی نیز یافته است.
ابتدا بایدازاصول مندرج درکنفرانس ۱۹۷۲ استکهلم نام برد. این اصول در ((منشورجهانی طبیعت))[۳۹] (WCN) [۴۰] مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد تکرار و توسعه یافته اند.
اصل دوم این منشور خلاصه ای جامع است :(( قابلیت حیات ژنتیکی زمین قابل مسامحه نیست. جمعیت هر یک از گونه های وحشی یا اهلی، حداقل در سطح لازم برای ادامه حیات آن، حفظ و زیستگاههای لازم بدین منظور حراست خواهد شد)). [۴۱]
البته مشخص است که این اسناد تعهدات الزام آور ایجاد نمی نمایند. بلکه اعلام می دارند که اراده لازم برای هر گونه برنامه ریزی جهت دست زدن به اقدامات بین المللی برای تحقق اهداف مذکور وجود دارد.
کنوانسیون های بین المللی که تعداد آنها بسیار زیاد و معمولاً منطقه ای هستند. تکالیفی را در زمینه حفاظت و حمایت از منابع ژنتیکی گیاهی برای غذاوکشاورزی ایجاد می کنند. که در نتیجه حقوق حاکمه دولتها نسبت به این منابع و در کل منابع طبیعی خود محدود می شود. این امر که این محدودیتها به گونهای اختیاری و داوطلبانه وبدون عوض و به نام منافع عمومی پذیرفته شده اند. حاکی از اجماع موجود است. این توافقهای منطقه ای و بین المللی بیانگر این است. که ضرورت حمایت و حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی، ژنتیکی و بیولوژیکی بر اختلافات سیاسی فائق آمده است.[۴۲]
تعهدات مورد اشاره در کنوانسیون منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی را می توان به چهار دسته تقسیم نمود.
الف – تعهدات مربوط به استفاده پایدار از منابع ژنتیکی گیاهی.
ب –تعهدات مربوط به حفاظت، اکتشاف، جمع آوری، شناسایی، ارزیابی و مستند سازی منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی،
ج-تعهدات مربوط به کمک های فنی،

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:17:00 ب.ظ ]




 

  • ارتباط اثر با سایر آثار

 

در این پژوهش موارد ذیل توسط محقق در نظر گرفته شدهاند ۱- جستجو در اطلاعات در رابطه با اثر موجود ۲- تقسیمبندی اطلاعات به منابع اولیه و ثانویه ۳- بررسی منابع اولیه: شامل اطلاعات دست اول مانند: گزارش شاهدان عینی، اسناد اصلی و غیره ۴- بررسی منابع ثانویه: شامل اطلاعات دست دوم مانند: توصیف یک واقعه توسط شخص ثالث، نقل قول از منابع تنظیم شده از منابع دست اول در کتب دیگر ۵- ارزیابی اطلاعات ۶- ارزیابی و نقد خارجی و داخلی ۷- نقد خارجی درستی اطلاعات ۸- نقد داخلی ارزش اطلاعات در این پژوهش، محقق بررسی مستندات تاریخی تدوین شده توسط مراجع علمی و نیز بهرهگیری از مقالات، پژوهشها و کتب نگارش شده درباره موضوع مقایسه اندیشه های احمد غزالی در سوانح العشاق با مثنوی معنوی مولوی و بررسی نقطه نظرات صاحبنظران و اندیشمندان و گردآوری این داده ها و فیشبرداری از اهم مطالب، و بیان اشعار مرتبط با ذکر مفاهیم و نقد شعر را مد نظر دارد.

ابزار گردآوری داده ها:

در این پژوهش، با توجه به روش آن که از نوع کتابخانهای بوده، از روش فیشبرداری به منظورجمعآوری داده های پژوهش استفاده خواهد شد. به این منظور از مهمترین نکات مرتبط به منظور استفاده در آن در قالب فیشهای از قبل تهیه شده استفاده میشود.

جامعه آماری، روش نمونه‏گیری و حجم نمونه:

جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آثار تدوین شده مرتبط با خواجه مولوی و احمد غزالی میباشد.

فصل دوم

 

((بررسی شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی روزگار غزالی و مولوی))

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۲- مدخل
ادبیات غنی پارسی عرصه یکه تازی وهنر نمایی شعرا واندیشمندان بزرگی بوده است که تاریخ فرهنگ وتمدن ایران اسلامی در طول تاریخ واعصار گذشته مدیون این خلافیت ها بوده است این ابتکارات وخلاقیت ها، بسیاری موارد در اوضاع برهه های زمانی شکل گرفته که بسیاری از این بزرگان در تیررس هجمه حاکمان ظالم ودگم اندیشی بوده اند که خلق چنین آثاری در آن دوران خود انقلابی عظیم وشاهکاری بزرگ و بی بدیل بوده است. شرایط فرهنگی جوامع آن روز ونفوذ فکری برخی بنام صوفی ویا زاهدان متعصب که گاهی کمترین وکوچکترین حرکت فکری را نوعی کفر والحاد دانسته وحتی بسیاری از این ادبا اندیشمندان را تا پای چوبه دار ویا طرد شدن از اجتماع می دانستند اما با وجود همه این محدودیت ها خلق آثار بزرگ وجاودانه ای چون مثنوی بزرگ مولوی ویا سوانح العشاق احمد غزالی که احیاء کننده رسالت عظیم عشق در عرفان بوده است.
بیشک امام احمد غزالی از شاعر و عالمان بیپروا وجستجوگری است که افکار او در پایان قرن پنجم هجری نه تنها بر روزگار خویش تأثیر گذاشت، بلکه اعصار پس از او را نیز متأثر کرد و، به تعبیر برخی محققان، افکار او تا زمان ظهور صدرای شیرازی، بر جامعه اسلامی سایه افکنده بود. این شاعر و عالم ناآرام شافعی و متکلم سنی مذهب لحظهای در اندیشه و درون خود قرار نداشت و دغدغه صیانت از دین خلائق، دائم او را به تفکر، موضعگیری و نواندیشی وا میداشت. غزالی متفکر و شاعر و عالمی برج عاج نشین و در پس پرده نبود، بلکه حریم فریبای قدرت دنیوی را درک کرد و از منظر تجربه و عملگرایی، اندیشهورزی کرد. او را به حق میتوان عالم عملگرا نامید؛ زیرا مواضع و رویکرد سیاسی او از پایگاه دین، ولی باصبغهای واقعگرا بیان شده است.

۲-۱- بررسی شرایط و اوضاع سیاسی اقتصادی و فرهنگی دوران غزالی

عکس مرتبط با اقتصاد

با به روی کار آمدن سلجوقیان بود که ایرانیان به نحو بارزی توانستند خود را از زیر بار تسلط تازیان به دور بدارند و دیگر فرمانهای خلیفه را گردن نگذارند. تا ظهور سلجوقیان با اینکه پادشاهان مقتدری از قبیل سلاطین سامانی و آل بویه و حتی سلطان محمود در ایران حکومت مستقل می کردند و اقتداری به تمام داشتند و از خلافت مجزا شدند ولیکن کشور ما به چند قسمت منقسم شد و یک نوع حکومت ملوک الطوایفی بر آن حاکم بود. مثلاً سلطان محمود با آن همه شوکت و جلال پادشاهی به سبب لشکرکشی به هندوستان و نزاع با ترکان ماوراءالنهر و خوارزمیان مجال آن را نیافت که فتوحات خود را در تمام ایران بسط دهد و حکومت واحدی تشکیل دهد.
سلجوقیان در اندک زمانی تمام ملوک الطوایف را از میان برداشته و در تمام ایران این سلطنت را برفراشتند و حتی ممالک مجاور آسیایی را تسخیر کردند و از آن همه یک کشور پهناور، به وجود آوردند که مرکز آن ایران بود، به طوری که در تواریخ مسطور است این روش در زمان حکومت آلپ ارسلان و به ویژه پسرش ملک شاه سلجوقی (حکومت ۴۸۵-۴۶۵ ه .) – که بیشک بزرگترین و مقتدرترین پادشاهان سلجوقی است – به منتهی درجه خود رسید، چه از حد چین تا مدیترانه و از شمال دریاچه خوارزم و دشت قبچاق تا ماوراء یمن به نام او خطبه می خواندند، و امپراطور روم شرقی و امرای علوی گرجستان و ابخاز به او خراج و جزیه می دادند و اصفهان در عهد او و خواجه نظام الملک ، از مهم ترین بلاد دنیا و یکی از آبادترین آنها بود و این پادشاه و وزیر و عاملان و بزرگان دیگر سلجوقی در آن شهر ابنیه بزرگی ساخته بودند که هنوز هم آثار یک عده آنها برجاست . رونق عمده سلطنت ملک شاه هم مرهون کفایت و لیاقت وزیر دانشمند و کاردان او خواجه نظام الملک طوسی است . چه اگر کفایت خواجه نظام الملک و قدرت قلم او با شجاعت و صلابت شمشیر آن دو سلطان سلجوقی یار و قرین نمی گردید و مملکت داری خواجه ضامن و پشتیبان کشور گشایی ایشان نمی شد دوام و بقای چنان دولت وسیعی محال می نمود (ستاری،۱۳۸۳، ۴۲).
غزالی که در نیمه دوم قرن پنجم هجری (یازدهم میلادی) متولد شده بود، با دورانی مواجه شد که آنرا میتوان عصر انحلال و ضعف سیاسی و نظامی و عصر انحطاط در اخلاق و جمود فکری دانست، ارکان قدرت از مدت ها پیش متزلزل شده بود و نهضت اسماعیلیه و دعوت فاطمیان سرتاسر عالم اسلامی را گرفته بود، ترکان سلجوقی حکومت را بدست گرفته و در عصر آلب ارسلان مدارس نظامیه دایر میگردید. تأمین این مدارس هم برای دفاع از اصل سنت بود و این مدارس در مقابل مدرسه الازهر مصر بود، که بخاطر تأیید و یاری مذهب شیعه ساخته شده بود. در عصر غزالی نهضت اسماعیلیان و دعوت فاطمیان سرتاسر جهان اسلام را فراگرفته بود، به ویژه دراحساء که در آن جا هنوز دولت اسماعیلی پا برجا و نیرومند بود.
اختلافات فرقهای: غزالی در عصری میزیست که دین اسلام از مجرای اصلی و صحیح خود خارج شده و به وضعی افتاده بود که پیش از آن سابقه نداشت. اعتقاد مردم در اصل و حقیقت نبوت سستی گرفته بود و این سستی موجب ضعف ایمان و سستی در عمل به احکام دین شده بود.
یکی از ویژگیهای عصر غزالی اختلافات فرقهای، رواج مجادلات مذهبی و شدت گرفتن تعصبات دینی بود. در دوران زندگی او دنیای عالمان نیز همانند دنیای امیران و فرمانروایان پرآشوب بود. اگر در عصرآل بویه سنیان و شیعیان دربغداد در محله های مجزا میزیستند و همواره با یکدیگر درحال نزاع بودند، بعد ها در عصر غزالی حتی در میان پیروان مذاهب گوناگون تسنن، درگیری هایی رخ داد. غزالی خود نیز از حیث مذهبی، فردی متعصب در عقاید به شمار میرفت. اما آنچه بیشتر از همه غزالی را به خود مشغول میساخت، اختلافات فرقهای بین مردم در خراسان و جرجان بود که بعضی در فروع دین اختلاف داشتند مثل حنفی و شافعی و بعضی در اصول هم اختلاف داشتند و همه با هم متفقاً با شیعه مخالف بودند.
غزالی اختلافات فرقهای را سبب سستی عقیده و بی ایمانی مردم معرفی میکند و چهار گروه را مسبب این امر دانسته و میگوید: یکی آنها که در فلسفه خوض میکردند. دیگر آنها که دم از تصوف میزدند. دیگر آنها که مردم را به کیش اسماعیلی و باطنی میخواندند و چهارم روش و معامله کسانی که در میان مردم به دانشمندان موسوم شده بودند یعنی عالمان ادبی و متکلمان.
غزالی بحران موجود در جامعه را ناشی از تشتت فکری و هرج و مرج عقیدتی حاکم بر جامعه اسلامی آنروز میدید به گونهای که در عصر او، اشعری، حنبلی را تکفیر میکرد، حنبلی، اشعری را، اشعری معتزله را، معتزله، اشعری را.
غزالی که شخصی تیزبین بود در نظر اوّل دانست که بسیاری از معتقدات انسان از طریق تقلید حاصل میشود و به این حدیث از پیامبر توجه کرد که فرمود: کل مولود یولد علی الفطره فَاَبَواهُ یهُودانِهِ و ینصرانه و یمَجسانه. لذا از خود میپرسید مگر نه این است که ترسازاده در خانه پدر ترسا میشود و جهود در خانه جهود و… پس برای رسیدن به یقین و حقیقت چطور باید اینها را به کناری زد و به واقع رسید؟ این اوّلین سؤالی بود که در تمام طول زندگی غزالی او را به دنبال خودش میکشید (پورهادی،۱۳۹۱، ۷).
غزالی که<

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

br />آدمی مذهبی و غم خوار دین بود، وقتی با این مشکلات روبرو شد، در صدد حل مشکلات و غوامض برآمد و برای این کار به هر علمی چنگ زد، در ادبیات و منطق و فلسفه کلام بر دیگر اقران برتری یافت. ضمن اینکه این عوامل درحمایت غزالی از خلیفه عباسی و سلطان سلجوقی سهمی بزرگ ایفا کردهاند.
ویژگی دیگر عصر غزالی اهمیت یافتن عالمان دینی بود. این عالمان از یک سو به شدت مورد توجه عامه دینداران بودند؛ زیرا مردم احساس میکردند که برای حل مسائل دینی خود به آنها نیازمندند. از سوی دیگر خلفا و سلاطین نیز به علمای دینی محتاج بودند؛ زیرا آنها بهتر از هرگروه دیگری میتوانستند حکومت را در نظر عموم مردم مشروع جلوه دهند.
یکی دیگر از ویژگیهای جامعه عصر غزالی، غلبه برداشت نقلی از دین به ویژه در میان اهل سنت بود. در این برداشت ظواهر آیات واحادیث مد نظر قرار میگیرند، نه ارائه تفسیری عقلانی از آنها. و این برداشت از جانب شاعر و عالمان ظاهرگرا، متصوفه وحاکمان وقت حمایت میشد. درباره غزالی می توان گفت که او از موضع متصوفه به سنت ضد عقلی گرویده بود.

۲-۲- غزالی در دستگاه سلجوقیان :

غزالی معاصر همین دولت بود و با بیشتر پادشاهان این دودمان هم عصر بود. سلطنت این دودمان که با همت رکن الدین ابوطالب معروف به طغرل در سال ۴۲۹ تأسیس شده بود و با کشور گشاییهای الپ ارسلان و ملک شاه و درایت خواجه بنیادی استوار یافته بود، پس از روزگار خواجه و قتل او در روز دهم ماه رمضان ۴۸۵ روز به ضعف نهاد و اگر چه فرزندان ملک شاه تا زمانی در این مرز و بوم حکومت کردند به ویژه سلطان سنجر با این همه دیگر آفتاب دولت سلجوقی در ایران به مغرب می خرامید. غزالی با بیشتر سلاجقه معاصر بود، چه ولادتش در اواخر عهد «طغرل » واقع شد و وفاتش در زمان سلطان محمد و همین سلطان است که غزالی کتاب «نصیحه الملوک » را برای او تألیف کرده است . غزالی نزد تمام سلاطین و بزرگان این دودمان محترم و معزز بود. آنها امام را بزرگ ترین دانشمند زمان خود می دانستند، غیر از اینها غزالی نسبت به بعضی از آنها حق تربیت و خدمت داشت و نسبت به برخی از آنها عتابهای شدید اعمال می داشت و همانند پدری آنها را پند می کرد و این کار جز از وی از کس دیگری امکان نتوانستی داشت .

۲-۲-۱- امتیازات دوران غزالی:

حیات غزالی که از نیمه دوم سده پنجم تا اوایل سده ششم هجری طول کشید روزگار درخشانی بوده که امتیازات مخصوص دارد: نخست ، کثرت عالمان و دانشمندان و وفور تألیف و تصنیف کتب ، به خصوص کتابهای مذهبی و معارف اسلامی مانند فقه و کلام و حدیث و این بدان سبب بود که مدارس اسلامی در این روزگار در بیشتر شهرها دایر بود و ارباب ذوق و استعداد در هر فنی از فنون دانش تألیف و تصنیف می کردند و از این رو، کمتر دوره ای در تمدن اسلامی می توان سراغ داد که این چنین تابان و درخشان باشد. دوم ، رواج بحث و جدل میان ارباب مقالات ، به خصوص دانشمندان اهل تسنن ، که کارشان سخت در رونق بود و سبب آن این بود که هم سلاطین سلجوقی و هم خواجه بزرگ نظام الملک طوسی سنی بودند و اعیان و رجال دولت نیز به هر صورت تابع ایشان بودند و از این رو، با تمام نیرو و ایمان خود نگاهبان اصول و عقاید اهل تسنن بودند.
سوم ، مرسوم شدن تبلیغات مذهبی و مجادلات فرقه یی و غلبه و شدت یافتن احساسات دینی در تمام مظاهر زندگی مردم ، که عالمان دین هر لحظه شعله آن را تیزتر می کردند و هر فرقه خود را «ناجی » و دیگری را «ضال » می پنداشتند چنان که خود غزالی بدان اشاره کرده و گفته است که : اختلاف مردم در ادیان و ملل و اختلاف پیشوایان مذاهب با آن همه فرقه ها و تباین راه ها، دریای ژرفی شده است که بسیاری در آن غرق شده اند و جز اندکی رهایی نمی توانند یافت ! و هر فرقه یی گمان می کند که او ناجی است و دیگران گمراه و هر گروهی بر آنچه دارند شادند! و این همان نکته است که سرور جهان از آن خبر داد که : به زودی امت من هفتاد و سه فرقه شوند؛ که ناجی آنها یکی بیش نیست و آنچه او وعده کرده بود اینک به ظهور آمده (همایی،۱۳۶۸، ۱۱۹).
میان فقیهان و عالمان مذاهب و ارباب مقالات در این دوره مناقشات و مجادلات مذهبی شدت یافته بود و هر زمان که جماعتی از آنها بهم می رسیدند و یا در مجلسی حاضر می آمدند مسائل علمی و مذهبی را مورد مذاکره قرار می دادند و برخی اوقات کار از مباحثه و مجادله به مشاجره می کشید و در این میان مردم عامه به طرفداری از اهواء و هوسهای ریاست طلبانه فلان یا بهمان برمی خاستند و گاه این بحثها بزد و خورد و کشتار نیز می انجامید! نمونه های پوچ و بلند بالای این مباحثات و مجادلات را در طبقات الشافعیه سبکی می توان دید. فن خطابه و جدل و خلاف که سه حربه برنده عالمان آن دوره بود، در این دوره رونقی به سزا گرفت و در این باب کتابها و رساله ها پرداختند و چه بسیار از دانشمندان که کوشیدند: تمام مطالب آنها را حفظ و بازگویی کنند و همانند ابواسحق شیرازی مسائل خلاف را چنان از برداشته باشند که یکی از مسلمانان سوره فاتحه را.
باطنیه یا اسماعیلیه که به امام معصوم دعوت می کردند مبلغان و داعیان دانشمند داشتند و آنها را به بلاد و ممالک اسلامی ، خاصه ایران ، می فرستادند. این جماعت که اغلب فداییان زبردست و دانشمند بودند دارای تشکیلات و سازمانهای مرموز شگفت آوری بودند و بیشتر به ایمان و اخلاص پیروان و هواداران خود متکی بودند و چون خلفای عباسی با این گروه به شدت دشمنی داشتند از سلاطین ایرانی مدد می گرفتند و سلاطین ایران هم یا بنا بر مصلحت یا از روی ایمان ، با اسماعیلیان و داعیان آنها به سختی مخالفت می کردند و آنان را قرمطی و خارجی و ملحد می گفتند و چون یکی از آنها را می یافتند، به انواع زجر و حبس و قتل می کشتند! و از همه بیشتر در این راه سلطان محمود غزنوی بود که به تعبیر بیهقی «انگشت ، گرد جهان کرده ، قرمطی می جست» .
صاحبنظران و فیلسوفان دست در کار تألیف و تصنیف رسالات علمی و کتب فلسفی بودند و از مدتها پیش یعنی از روزگار مأمون نیرو گرفته بودند و سخنان و مقالات خود را به گوش هوشمندان اقطار اسلامی رسانیده بودند و بدین جهت فقیهان و دانشمندان و مذهبی با آنکه خودشان در چندین جبهه مخالف می جنگیدند می بایست به این جماعت هم که بیش از همه فرق به افزار عقل و برهان مسلح بودند، جواب بگویند و این بیش از همه کار را مشکل کرده بود و در نتیجه عوامل و علل خانمان سوز تأسف آوری از قبیل جنگهای صلیبی که از سال ۴۹۰ تا ۶۹۰ به درشتی یا ضعف دوام داشت و نیز اختلاف سنی و شیعه ، یک خلجان و شورش و اغتشاش درونی در میان اسلامیان برپا شده بود که شاید در هیچ یک از اعصار اسلامی نظیر نداشته باشد (ستاری،۱۳۸۳، ۵۵).

۲-۲-۲- دوره اول زندگی غزالی:

نابغه بزرگ و حجت الاسلام ، امام زین الدین ابوحامد محمدبن محمدبن احمد غزالی طوسی ، در سال ۴۵۰ هجری از پدری کارگر که پشم می رشت و می فروخت به شهر طوس متولد شد، پدر امام در اوقات فراغ به حلقه های درس دانشمندان و به مجالس وعظ واعظان و محافل درس فقیهان می رفت ؛ سخن آنان را می شنید و بر دانش های آنان آگاهی می یافت و آنچه بیشتر از روزی او بود، در راه آنان خرج می کرد و همین آمد و شد و استماع مجالس وعظ و درس ، او را بر آن داشت که از خدا بخواهد فرزندی به او عطا کند تا از این گونه مجالس درس و وعظ بنیاد گذارد و مردم را به امور دینشان دانا گرداند و به خیر دنیا و آخرتشان بینا کند. خدا هم این خواهش او را پذیرفت و دو پسر به او داد: نخستین ابو حامد و احمد. چون وفات پدر نزدیک شد، ابو حامد و احمد را به دوستی صدیق به نام او ابو حامد احمدبن محمد رادکانی سپرد و بدو گفت : از اینکه خود درس نخوانده بودم پیوسته غمگین بودم ، دلم می خواست که با تعلیم این دو پسرم آن را جبران کنم ، دریغا که نشد! تو این مهم را انجام داده و آن دو را تعلیم کن و اگر در این راه تمام آنچه را که من باقی گذاشته ام صرف و خرج کنی ، باک مدار. به زودی مرده ریک پدر ته کشید و آن دوست مجبور شد آن دو را به مدرسه یی که در آن غذا و لباس دانشجویان را تأمین می کردند بسپارد. این کار در روح آن دو سخت تأثیر کرد و آنان را به تحصیل تشویق نمود، چه گاهی فقر جوهر انسان را بروز می دهد تا به امور کوچک سرفرود نیاورد و از این جا بود که غزالی همواره از آن یاد می کرد و می گفت : ما علم را به غیر خدا خواستیم ولیکن خدا نخواست که جز برای او باشد (سروش،۱۳۸۴، ۹۴).

۲-۲-۳- غزالی بر مسند نظامیه:

هنوز غزالی به سی سالگی نرسیده بود که تمام علوم رسمی و فنون متعارف زمان خود را از ادب فقه و اصول و خلاف و کلام و مبادی فلسفه رسمی فرا گرفته بود و استاد کامل گشته ، با وجود این باز در خدمت استاد خود به سر می برد و در نیشابور کم کم به کار تصنیف و تألیف شروع کرده بود تا اینکه به سال ۴۷۸ امام الحرمین درگذشت . غزالی پس از این واقعه در مُعَسْکَرِ نیشابور به خدمت وزیر نامدار سلجوقیان خواجه نظام الملک رسید، خواجه که نام و آوازه فضل او را از پیش شنیده بود مقدم او را گرامی داشت ، غزالی با عالمان و فقیهان مناظره کرد و بر آنها غالب آمد چنان که همگی یک دل و یک زبان و از بن دندان به فضیلت او معترف شدند. روزبه روز بر مقام و تقرب غزالی در نزد خواجه و ملک شاه افزوده می گشت تا اینکه منصب تدریس در نظامیه بغداد را به او مفوض کردند. خواجه به سال ۴۸۴ بر کرسی تدریس نظامیه بنشست . مدت چهار سال در بغداد به تدریس و وعظ و تذکیر و خطابه و مناظره و تألیف و تصنیف مشغول بود و صدها نفر شاگرد در حلقه درس او حاضر می شدند و پیوسته مقام ظاهری و عزت و حشمت او در افزایش بود. نوشته اند مدت سه سال از چهار سالی را که در بغداد بود مشغول کتابهای فلسفه بود تا از دقایق و نکته های این علم هم آگاه گردد. دوره اول زندگانی غزالی که می توان آن را «دوران صوری حیات غزالی » نام گذاشت بدینسان که در سی و نه سالگی او پایان می پذیرد که مصادف با سال ۴۸۸ هجری می شود (سروش،۱۳۸۴، ۹۶).

۲-۲-۴- دوره دوم زندگانی غزالی:

چون مدت عمر غزالی از ۳۹ روبه نشیب آورد، حالی پیدا کرد که به کلی با احوال سابقش فرق داشت ، دیگر آن غزالی که در سخن دلیر می آمد و راه کلام بر همگنان می بست از جوشش افتاده بود مثل این بود که تمام دانشهای رسمی در وجود او مرده بودند و جملگی فراموش شده بودند. همه شاگردان و دوستداران وهواداران از این واقعه ناراحت بودند ولیکن از درد پنهانی او آگاه نبودند، گروهی بر او تأسف می خوردند و جماعتی دیوانه اش می خواندند.

۲-۲-۵- در طلب حقیقت:

غزالی از سر همه تعلقات بگذشت و آنچه یک عمر در باطن داشت و به ظاهر نمی توانست آورد، سرانجام آشکار گشت . آن امر چه بود؟ عطش باطنی به درک حقیقت ! غزالی علوم رسمی را خوانده بود اما در باطن می دید که دردش با این جملات و این کلمات درمان نمی یابد. او در پی کیفیت و حال بود تا مگر راه به مقصود ببرد. دوستی و علاقه به تحقیق در طبیعت من سرشته بود، از آغاز جوانی تشنه درک حقایق بودم ، از مدتها پیش می خواستم حقیقت را دریابم ، چه کنم این عطش درونی در من اختیاری نبود توگویی غریزی و فطری من بود، من از عنفوان جوانی روح تقلید و تعبد را شکسته بودم ، چون می دیدم کودکان یهود و نصاری و مسلمانان جملگی در مهد تربیت پدر و مادر پرورش می یابند و به عقاید پدر و مادر و تلقینات نزدیکان برمی آیند و می بالند و حدیث معروف را که می گوید: هر مولودی نخست به فطرت اولیه از پدر و مادر متولد می شود. پس از آن پدر و مادر او را یهودی و ترسا و مجوسی می کنند ، شنیده بودم از این رو می خواستم آن فطرت اولیه را بجویم و بیابم تا مگر عقاید عارضی را که به تقلید از پدر و مادر و استادان در ذهن انسان پدیدار می آید پاک سازم . پیش خود گفتم : مطلوب من علم به حقایق امور است ، پس باید نخست بدانم که حقیقت علم چیست ؟ و از اینجا بر من آشکار شد که علم آن گاه یقینی تواند بود که معلوم بر طالب چنان منکشف گردد که شکی با آن باقی نماند و امکان غلط و پندار به هیچ وجه با آن مقارن نباشد و دل نیز به امکان آن گوایه ندهد. علم یقینی و مبرا از خطا، شایسته است که مقارن با یقین باشد بدان حد که اگر کسی بر بطلان آن تحدی نماید و مثلاً بگوید: که سنگ را به زر و چوب دستی را به اژدها مبدل می کند، در آن علم هیچ گونه شکی و انکاری حادث نگردد (احمدی، ۱۳۹۲، ۵).
چه مثلاً وقتی من دانستم که ده بیشتر از سه است ، اگر کسی بگوید: نه ، سه بیشتر از ده است به دلیل آنکه من عصا را به اژدها می گردانم و من نیز این کار را از او ببینم ، در معرفت من شکی پدیدار نگردد؛ شاید از کار او تعجب بکنم ولیکن شک در معلوم خودم نتوانم بکنم . پس فهمیدم که هر علمی که آن را من چنین ندانم و دوباره آن بدین پایه از قطع و یقین نرسیده باشم علمی است که بر آن هیچ اعتبار نیست ! پس در پی آن شدم که چنین علمی بیابم . از این رو، گرم در کار آمدم و برای آنکه بدین مطلوب برسم ، شروع کردم تا دانشهای خود را بررسی کنم ، پس دریافتم که من علم ندارم که بدین صفت موصوف باشد، مگر حسیات و ضروریات . چون از تمام دانشها امیدم بریده آمد بر آن شدم که بدانم : آیا وثوق من به محسوسات و ضروریات از نوع آرامش و وثوقی است که به تقلیدیات حاصل می گردد یا نه ؟ چون باریک شدم ، دیدم که بدبختانه در محسوسات هم آن امان و آرامش نیست زیرا شکم قوت گرفت و به من گفت : اطمینان تو به محسوسات از کجاست ؟ چه قوی ترین حاسه تو، بینایی است ، چون به سایه می نگرد حکم می کند که ایستاده است و تحرک ندارد و بدینسان حرکت را نفی می کند! چون ساعتی می گذرد میبینی که سایه متحرک بود منتهی یک مرتبه حرکت نکرده است ، بلکه تدریجاً و کم کم . ستارگان آسمانی را می بینی که بانداره ، از یک دینار کوچک ترند، ولیکن دلایل هندسی می گوید: که آنها از زمین بزرگ تر هستند! این مثالها و نظایر اینها اطمینان مرا از محسوسات هم ببرید، پیش خود گفتم : حال که حاکم عقل احکام حس را تکذیب کرد، شاید جز به عقلیاتی که «اولیاتشان» میگویند بر هیچ امری اطمینان نشاید داشت مثل اینکه می گوییم : «ده بزرگ تر از سه است .» و «نفی و اثبات جمع نمی شوند».
اما محسوسات هم به من گفتند: از کجا که اطمینانت به عقلیات همانند وثوق تو به محسوسات نباشد، چه تو پیش از این بدان واثق بودی ، چون حاکم عقلی بیامد مرا تکذیب کرد و اگر حاکم عقلی نبود، تو همچنان مرا تصدیق می کردی و از کجا که در فراسوی حاکم عقلی حاکم دیگری نباشد، از جواب درماندم پیش خود گفتم حاکم عقلی آمد خطاهای حسی را آشکار ساخت ، آیا امکان ندارد که حاکمی برتر از عقل باشد تا اشتباه های عقل را ظاهر نماید!؟ چون بیشتر تأمل کردم به صحت این شک دلیلی یافتم و آن این بود که گفتم : در عالم خواب چیزها می بینی و احوالی به نظرت می آید و گمان می کنی که جملگی آنها ثبات و قرار دارد چون بیدار می شوی می فهمی که آن همه اصل و ریشه یی ندارد و واقعی نیست پس از کجا که این امور که در بیداری به حس یا عقل بدانها اعتماد پیداکرده ای به نسبت با این حالتی که در آن هستی ، حق باشد و ممکن است برای تو حالتی دست دهد که نسبت آن بابیداری تو همانند نسبت ب

یداریت با خوابت باشد و بیداریت نسبت با آن همچون خواب.
آری اگر به این حالت بررسی یقین کنی که تمام آنچه به عقل خود دریافته اند خیالاتی است که هیچ سودی ندارد! و باشد که این حالت همان باشد که صوفیان آن را ادعا میکنند چه آنان گمان میکنند که وقتی در این حالت هستند در خویش فرو می روند و از حوادث خود غایب می شوند و احوالی را مشاهده می کنند که موافق این معقولات نیست و شاید این حالت همان مرگی باشد که پیامبر گفت : «مردمان خفتگانند که چون بمیرند بیدار شوند!» شاید زندگی دنیا هم به نسبت با آخرت خواب باشد که چون انسان بمیرد اشیاء برای او خلاف آنچه اکنون می بیند ظاهر می شود و در این حال است که او را بگویند «پوشش چشم ترا برداشتیم و امروز به دیدگان تو تیزبین شده است چون این خواطر و خیالات بر ذهن من خطور کرد و بر نفس من راه یافت ، در پی چاره ای گشتم ، اما ممکن نشد، چه جز با دلیل نمی شد آنها را دفع کنم و چون نصب دلیل جز با ترکیب علوم اولیه امکان نداشت و در آنها هم از پیش شک کرده بودم ترتیب دادن دلیل ممکن نشد، این درد سخت تر شد و نزدیک به دو ماه طول کشید و من در آن مدت وارد حالت سوفسطاییان شدم ولیکن گفتن و به زبان آوردن نتوانستم تا آنکه خدای بزرگ مرا از این مرض شفا داد و نفس به صراحت و اعتدال برگشت و چنان شد که ضروریات عقلی دگرباره مقبول و مؤثوق افتاد! لیکن این کار با نظم دلیل و ترتیب مقدمات درست نشد، بلکه به نوری بود که خدا در سینه من افکند و این نور است که کلید بیشتر دانشها و معارف است و آنان که گمان کرده اند کشف حقیقت موقوف بر تحریر ادله و برهان است از وسعت رحمت الهی بی خبرند! از این نور نمونه های بسیار وجود دارد، چنان که وقتی رسول را از شرح و معَنای آن در آیه : فمن یرداللّه ان یهدیه یشرح صدره للاسلام (س ۶/آیه ۱۲۵) پرسیدند، گفت : آن نوری است که خدا در دل میافگند. پرسیدند: علامت آن کدام است . فرمود: دوری از سرای فریب و روی آوردن به سرای جاویدان و از این راه باید که طلب کشف حقیقت کنند…» (سروش،۱۳۸۴، ۹۷).

۲-۶- بررسی شرایط و اوضاع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دوران مولوی:

عصری که مولوی در آن زیسته، از آشوب ترین و متزلزل ترین دوره های حکومت سلجوقیان در آسیای صغیر است. سپاهیان مغول که شرق را تصرف کرده بودند، پس از تسلط بر خوارزم و عراق، به علت عبور جلال الدین خوارزمشاه از آناتولی، شهر سیواس را ویران ساخته، به آتش کشیدند و قبل از ورود سپاه سلجوقی به آنجا، شهر را ترک کردند. متقابلاً سپاهیان سلجوقی، به سرزمین گرجیان که متحد مغولان بودند حمله کردند و برای انتقام از مغولان، آنجا را ویران ساختند. علاءالدین کیقباد که امپراتور درخشان ترین و لرزان ترین دوران حکومت سلجوقیان بود، گروهی از خوارزمشاهیان را در جلگه ارزروم سکونت داد، که در نتیجه، مغولان به شهر حمله کرده و بسیاری از مردم را قتل عام کردند. این پادشاه ضمن پرداخت به امور داخلی آناتولی، با جلوگیری از حمله مصریان به شهر خربوط، همواره برای ایجاد دولتی مستقل در ستیز بود.پس از علاءالدین در سال ۶۳۵ ه. سلجوقیان با سپاه مغول که شهر ارزروم را غارت کرده و مردم را قتل عام کرده بودند، روبرو شدند و شکست سختی خوردند و از آن پس، سلجوقیان آسیای صغیر، حکام دست نشانده مغولان شدند. پس از حکومت رکن الدین قزل ارسلان چهارم با وزرات معین الدین سلیمان، غیاث الدین کیخسرو سوم با حمایت معین الدین که همدست مغلولان بود به سلطنت رسید و با قتل او در ارزنجان، سراسر قلمرو سلجوقیان زیر تسلط غیاث الدین مسعود قرار گرفت. غیاث الدین که دوران سلطنتش با آشوب سپری شده و علاءالدین کیقباد سوم به جای او به سلطنت رسید که با مرگ او توسط مغولان در سال ۷۰۸ ه. امپراتوری سلجوقیان پایان یافت و حکومت های جدید محلی در سراسر آناتولی به قدرت نمائی پرداختند.

۲-۶-۱- اوضاع اجتماعی قرن هفتم هجری

عدم وحدت سیاسی که ناشی از ناتوانی حکومت مرکزی بود و بی نظمی اجتماعی که در اثر حمله مغولان ایجاد شده بود، موجب ناامنی سرزمین آناتولی و تسلط همه جانبه مغلولان بر حکام سلجوقی شد. ننگ های برادرکشی، مثل جنگ رکنالدین قلج ارسلان با عزالدین کیکاوس و مخالفت وزرا با پادشاهان به علت ناامنی، شورش حکام و اقدام سلاطین به قتل وزرای خویش؛ وضعیت اجتماعی نابهنجاری به وجود آورده بود و از جمله علل آشوب هایی بود که انبوه مردم را برای برانداختن حکومت متحد می کرد.مهم ترین شورش به رهبری فردی به نام ”بابا اسحاق“ صورت گرفت. او با افشای ظلم و ستم سلجوقیان، به مردم نوید می داد که به زودی این حکومت از درون رو به نابودی خواهد رفت و به این ترتیب خوارزمشاهیان ناراضی و ترکمن ها و روستائیان، با نیرویی عظیم، با قوای حکومتی به جنگ پردخته و چندین بار آنها را شکست دادند. ”بابا اسحاق“ در ”خانقاه آماسیه“ دستگیر و به دار آویخته شد ولی بابایی ها که به جاودانگی او اعتقاد داشتند به مبارزات خود ادامه دادند تا اینکه در جنگی عظیم با سپاهیان امپراتوری که از ملیت های گوناگون تشکیل شده بود، پس از نبردی دلیرانه که حتی زنان با گفتن ”لااله اله الله، بابا رسول الله“ شجاعانه می جنگیدند، بابایی ها شکست خوردند. ولی بابای دیگری مانند ”گیبکلوبابا“ (از پیروان و یاران بابا اسحاق)، ”بابا بکتاش“ (مقلب به ”بابا رسول الله“ که سرآمد جانشینان بابا اسحاق و سرور ابدالان و پیر قلندران شمرده می شد.) مقلب به ”حاجی بکتاش“، ”بابا صالتیق“ و جانشین او ”براق بابا “ (که مورد احترام مغولان بود و به عنوان ایلچی به گیلان رفت و به قتل رسید) باعث گسترش قیام عمومی در آناتولی و روم ایلی شدند و حتی برخی از اخلاف آنها، حکومت های محلی تشکیل دادند. مهمترین عامل نابسامانی و تزلزل پایه های حکومت در این دوران، عدم مدیریت و ناهماهنگی سران حکومت بود. خوشگذرانی درباریان و مالیات های سنگین و قحطی های ناشی از فقدان بارندگی و ناملایماتی از این قبیل، موجب بی نظمی و هرج و مرج و آشوب اجتماعی در این قرن بود.
پس از دوران سامانی که آغاز جدی شعر فارسی است، تا روزگار غزنوی و سلجوقی، شعر فارسی به رشد بسیار بالایی رسید. شاعران این عهد در سرودن هر نوع شعری توانا بوده و به رغم از بین رفتن بسیاری از سرودههای آنان، میرایی عظیمی بر جای مانده است. حتی ارائه فهرستی از این شاعران، خارج از حوصله این نوشتار کوتاه است.در عین حال، به طور پراکنده، و تنها به قصدآشنایی مختصر، به معرفی برخی از این شاعران و مضامین شعری آنها اشاره میکنیم .
جدای از نقش ادبی این شاعران برجسته که همه آنها از آن برخوردارند، میتوان شاعران این دوره را به دو دسته تقسیم کرد. شاعران شاعر و شاعران حکیم ما از هر دو قسم، کسانی را معرفی میکنیم:
امیر معزی (م ح ۵۲۰) از شاعران دوران ملکشاه و پس از آن سلطان سنجر است. شعر او در خدمت ستایش سلاطین و امیران سلجوقی است. وی پس از سالها که از خوان نعمت سنجر بهرهمند بود، به اشتباه در میدان شکار هدف تیر سلطان سنجر قرار گرفت و پس از مدتی جان سپرد. شعر وی، ویژگی خاصی از لحاظ محتوا نداشته، اما از لحاظ ادبی، ساده و بیپیرایه و قوی است.
حکیم مجدود بن آدم مشهور به سنایی غزنوی (م ۵۲۵) از شاعران بلند پایه خراسانی است که جدای از چند سالی که به کار مداحی سلاطین میپرداخت، به تصوف گرایید و شعر خود را در خدمت فلسفه و عرفان و اخلاق و کشف حقیقت قرار داد. اشعار دوران نخست زندگی وی، صرفاً در جهت کسب درهم و دینار بوده و محتوای آنها نیز با استخدام تعابیر ادبی به صورت شوخی و هزل و غیره، در خدمت ستایش این و آن بود، اما اشعار دوره دوم زندگیش، نشان از حکمت داشته او را از ردیف دیگر شاعران جدا کرده و کوی حکیمان نشانده است. وی در این بخش به بیان مسائل مختلف علمی و فلسفی و عرفانی پرداخته است.
او حد الدین محمد بن محمد مشهور به انوری (م حدود ۵۸۱) یکی از شاعران بلند پایه دوران سلجوقی است. دوران جوانی وی به تحصیل علوم رایج زمان در شهر طوس گذشت.پس از آن که نیروی شاعری او آشکار شد، به دربار سلطان سنجر پیوست. وی سخت درگیر سیاست شد و پس از آن که یکی از سلاطین غوری را هجو کرد، مورد خشم او واقع گردید. سلطان مزبور، پس از اسارت سلطان سنجر به دست ترکان غز، تلاش زیادی برای دستگیری انوری و کشتن وی انجام داد.
اشعار انوری به لحاظ سبک و سیاق، نوآوری فراوانی در شعر پارسی دارد و همیشه مورد توجه ادیبان و فرهیختگان بوده است.رشید وطواط (م ح ۵۷۳) یکی دیگر از ادیبان و شاعران این عهد است که در خوارزم، در خدمت اتسز بن محمد بود و در دیوان انشای وی به کار مشغول بود. او جثه کوچکی داشت و به همین دلیل او را وطواط میخواندند. از وی، افزون بر شعر، رسائلی بر جای مانده که مهارت و استادی وی را در ادب فارسی نشان میدهد.
وطواط در ادب عربی نیز بسیار توانا بود و با زمخشری، ادیب برجسته معاصر خود، مکاتباتی داشت. او صد کلمه امیر مؤمنان (ع) را به نثر فارسی ترجمه کرده و سپس هر جمله را در قالب یک دو بیتی ریخته است. این رساله به مطلوب کل طالب نامبردار شده است.
رشید وطواط نیز به دلیل همراهیش با خوارزمشاه خود را درگیر سیاست کرد و پس از شکست خوارزمشاه از سنجر، مورد خشم سلطان سلجوقی قرار گرفت.

۲-۶-۲- اشعار مذهبی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:16:00 ب.ظ ]




این عوامل خود از دو جنبه قابل بررسی است :
۳-۱) تفاوت زبان بومی و فرهنگی با زبان فرهنگ عمومی جامعه:
در بسیاری از نقاط جهان زبانهای محلی متعدد و متفاوتی وجود دارند که مردم آنها با آن تکلم می کنند و تفکر انان نیز عموما تحت تاثیر این زبانهای محلی شکل میگیرد که عموما ساختی گسترده تر و پیچیده تر داشته و ارائه کننده مفاهیم و تجارب وسیع تر می باشد.بدین صورت دانش آموزانی که با زبان محلی تکلم می کنند عموما به زبان رسمی که در مدارس برای دانش آموزان مورد استفاده قرار میگیرد آشنا نشیند و این امر پیشرفت آنان را با مانع مواجه می سازد.
۳-۲) نگرش اجتماعی محل و خانواده نسبت به تربیت دانش آموزان از نظر جنسیت:
در بسیاری از کشورهای جهان بخش عظیمی از کودکان ،نوجوانان و جوانانی که از آموزش و پرورش محروم مانده اند یا پس از طی دوره ابتدایی اموزش و پرورش را ترک نموده انددختران می باشند. این واقعیت تا اندازه زیادی مولد کمبود امکانات و نیروهای لازم مخصوصا معلمان زن برای آموزش و پرورش و عمدتا در نقاط روستایی است و بخش عظیمی از آن نیز از نگرش کلی افراد در خانواده ها نسبت به تعلیم و تربیت دختران است که بر اثر عدم توجه به نقش مهم زنان در ساختن اجتماع و خانواده و احراز مشاغل و فعالیتهای اقتصادی دختران را نیازمند به آموزش پیشرفته نمی دانند و علی الرغم پیشرفت تحصیلی مطلوب دختران در نظام آموزشی با ازدواج زودرس آنها را از تحصیل علم و دانش باز داشته و باعث ترک تحصیل انها می شوند و مشکلات و مسائل فراوان روانی فاجتماعی و فرهنگی و اقتصادی برای آنان و جامعه به طور کلی فراهم می نمایند (پولادی،محمد علی، ۱۳۷۵).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

عکس مرتبط با اقتصاد

۴) شرایط و عوامل خانوادگی :

مطالعه دانش آموزانی که دارای افت تحصیلی هستند نشان می دهد یکی از عوامل اصلی موثر بر این پدیده مسائل خانوادگی به ویژه از هم گسیختگی خانواده ،کم سوادی والدین ، مشکلات عاطفی ،انزوا ،جو اجتماعی روانی خانواده ،عدم ارتباط صمیمانه با پدر و مادر ،میزان درآمد خانواده ،شغل والدین ،میزان تفاهم والدین، حضور و یا عدم والدین ،وضعیت تحصیلی سایر خواهران و برادران می باشد که در سلامت روحی و جسمی دانش اموز تاثیر فراوانی می گذارد .دانش آموزی که از شرایط خانوادگی مناسب و پشتیبانی و حمایت عاطفی والدین خود برخوردار نیست و نیازهای روحی و روانی اش تامین نمی شود در پی ارضای احتیاجات خود دچار بی توجهی به تحصیل یا ترک آن می شوند.پاسخ گفتن به نیازها از سوی والدین لازمه موفقیت هر دانش آموز است درحالیکه برخی از والدین بدون آگاهی از وظیفه خود در قبال دانش آموز فقط از او انتظار موفقیت دارند.
نتایج یک تحقیق نشان می دهد که میزان تحصیلات والدین تاثیر فراوانی در کیفیت تحصیلی دانش آموز داردزیرا والدین تحصیل کرده به ویژه پدران در حل مشکلات درسی فرزندان بهترین یاور آنها خواهند بود. و می توانند برای فرزندان خویش الگوی بسیار زیبایی از تعلیم و تربیت باشند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۵) تحصیلات والدین:

ازآن جا که تحصیلات والدین می تواند نقش مهمی در امر تربیت فرزندان داشته باشند و والدین تحصیلکرده به دلیل احراز مشاغل بهتر و مفید تر به خودی خوداز فرهنگ بالاتر ومحیط وموقعیت بالاتر ومحیط وموقعیت بهتری برخوردار خواهند بود و برخورداری از موقعیت خوب اجتماعی به نوبه خود تأثیر روی نگرش فرزندان نسبت به والدین واحساس امنیت و اعتماد به نفس آنها می شود ودرنتیجه بهتر می توانند با محیط خود ارتباط برقرار کنند و همین امر موجب رشد وشکوفایی استعدادآن ها می شود. درحالی که کودکی که والدین وی تحصیلات خوبی ندارند نه تنها نمی توانند به وجودآنها افتخار کنند بلکه در خود احساس حقارت می کنند. وارتباط وتعامل آنها از سایرین کمتر است .البته تحصیلات به تنهایی نمی توانند عامل پیشرفت فرد محسوب شود. اما ازآنجا که تحصیلات میتواند موجب آگاهی بیشتر وقرار گرفتن در وضعیت اجتماعی، اقتصادی بالاترگردد و نیز در تحقیقات ثابت شده که شغل و سطح اجتماعی والدین نیز رابطه مستقیمی با پیشرفت تحصیلی فرزندان دارند. بنابراین ملاک انتخاب تحصیلات والدین و تأثیری که بر روی پیشرفت تحصیلی فرزند آن ها می گذارد به این دلیل منظور شده است که خانواده های با تحصیلات بالاتر فرزند کمتری دارند و بنابراین بهتر می توانند با آنها در ارتباط باشند. معمولاً وقت بیشتری برای رسیدگی به مسائل آن ها را دارند.
کودکی که در کنار بزرگسالان تحصیلکرده واهل مطالعه وبا حوصله پرورش یافته و بزرگ می شود مسلما پیشرفت تحصیلی او از سایر کودکانی که ازچنین محیط مساعدی بی بهره اند به مراتب بالاتر است.(گورگی , معصومی ۱۳۸۱ ).
بی سوادی والدین :
« بی سوادی والدین نیز یکی از پارامتر هایی است که می تواند در افت تحصیلی دانش آموزان مؤثر باشد ، زیرا عدم توانایی والدین جهت کمک به فرزندان در امر تحصیل و نبودن پشتیبان در جهت راهمایی فرزندان ، می تواند سبب سر در گمی دانش آموز و ایجاد اضطراب در او گردد. همین عدم اطمینان در مورد آن چه که دانش آموز انجام می دهد و نبود راهنما در منزل سبب می شود تا دانش آموز با یقین و اطمینان کامل نتواند به پیش ببرد. البته این مطلب کلیّت ندارد و دانش آموزان با استعداد می توانند بدون راهنما نیز به سر منزل مقصود برسند و لیکن این موضوع ، مربوط به دانش آموزانی است که دارای استعداد کمتری هستند و جهت پیشرفت ، نیاز به یاری دهنده دارند. » .(گورگی , معصومی ۱۳۸۱ ).

۶) محدودیت های محلی و جغرافیایی و توزیع نامناسب امکانات ورزشی:

بررسی وضع آموزش و پرورش کشورهای مختلف مخصوصا کشورهای جهان سوم مشخص می کند که امکانات آموزش در مناطق روستایی به مراتب نامناسب تر و ناچیز تر از مناطق شهری است که هم مربوط به محدودیتهای مالی و کمبود بودجه آموزش و هم تا اندازه ای نیز ناشی از شرایط طبیعی و موقعیت جغرافیایی این مناطق است که هم به علت دور بودن و وجود جاده های نامساعد و نبود امکانات جاذبه ای برای معلمان با تجربه و کارآمد نداشته و از تاسیسات لازم نیز برخوردار گشته اند این عوامل همراه سایر شرایط ادامه موفقیت آمیز آنرا برای دانش اموزان ساکن در این مناطق غیر ممکن ساخته باعث ترک تحصیل و مردودی و افت می گردند.

۷) ارتباط با دوستان:

یکی از عوامل دیگر که سبب افت تحصیلی شدید دانش آموزان می شود معاشرت با افراد ناباب است. فراموش نکنید که دوستان در سرنوشت فرزندان شما نقش خیلی موثری دارند. بکوشید به طور غیر مستقیم کنترلی روی دوستان فرزندان خود داشته باشید و مراقب ارتباطهایی که آنها با دیگران در خارج از محیط خانواده برقرار می کنند باشید. در مدرسه دانش آموزان زیادی با افکار و شخصیت های متفاوت وجود دارند که همگی آنها می توانند تاثیرات مثبت و گاه نامطلوبی روی فرزند شما داشته باشند. طبیعتا شما همیشه نمی توانید همراه فرزند خود باشید ، ولی می توانید به او بیاموزید هر کسی را به دوستی قبول نکند. بکوشید علاوه بر داشتن شناختی از دوستان نزدیک فرزندان خود شناختی نیز از خانواده آنها داشته باشید.
کشش به سوی غیر همجنس
خیلی از دانش آموزان در فاصله سالهای راهنمایی – دبیرستان دل به عشقهای زودرسی می دهند که سبب انحراف فعالیت های ذهنی آنها از مطالب درسی به احساسات زودگذر می شود. در چنین شرایطی دانش آموزان به جای صرف انرژی خود برای مطالعه دل به احساسات خود و طرف مقابل می دهند و تمام تلاش خود را برای جلب توجه طرف مذکور متمرکز می کنند و از مسیر اصلی منحرف می شوند. باید دانست کمبود عاطفه در دانش آموزان به سرعت خود را نشان می دهد.
والدین می توانند برای بازگشت مجدد فرزند دانش آموز خود به مسیر اصلی زندگی نقش موثری در این خصوص ایفا کنند. ارتباط برقرار کردن با غیرهمجنس در طول تحصیل در سال های آخر دبیرستان که سالهای سرنوشت سازی در آینده دانش آموزان هستند سبب تغییر هدف و علاقه می شود. به دانش آموزان خود بیاموزید که دوست داشتن درس و نه دوست داشتن دیگران آنها را به پیروزی می رساند. دانش آموزانی که از درس راهی برای رسیدن به هدف نساخته اند انگیزه هم برای پیروزی ندارند.

۸) عدم وجود انگیزه تحصیلی در دانش آموز :

شاید به جرات بتوان گفت مهمترین عاملی که می تواند در نظام آموزشی ما اختلال ایجاد کند.این است که دانش آموزان نمی دانند چرا و با چه هدفی باید مدرسه بروند که این موضوع به عدم اطمینان دانش آموزان نسبت به آینده شغلی آنها مربوط می شود .ترس از قبول نشدن در امتحانات عدم استفاده از برنامه غذایی مناسب در روستاها و حاشیه شهر ها به علت فقر مالی در خانواده و فقدان برادر و خواهر تحصیل کرده ارتباط دانش آموزان با افراد شکست خورده تحصیلی خارج از مدرسه که به نوعی او را ترغیب ، به ترک تحصیل می کنند ،عدم ارتباط عاطفی دانش آموز با دبیر خود که گاهی مجبور است در برابر روش غلط تدریس دبیرش سکوت کند ،عدم تشویق دانش آموز از سوی مدرسه حتی به صورت جزیی که این امر در مورد دانش آموزانی که از اعتماد تشویق درونی نیز بی بهره اند آثار زیان بار بیشتری دارد.

 

 

نقش معلمان در افت تحصیلی دانش آموزان :

در گذشته معلم اساسأ منبع دانش و اطلاعات به شمار می رفت و نقش اصلی او عبارت بود از انتقال دانش و اطلاعات به ذهن دانش آموزان و وادار کردن آنها به تمرین و تکرار برای به خاطر سپردن هر چه بیشتر این اطلاعات،تنبیه مهمترین روش برای وادار کردن دانش اموزان به یادگیری بود زیرا این اعتقاد وجود داشت که عدم یادگیری دانش آموز صرفا به سبب بی میلی او به یادگیری است و بعبارت دیگر نمی خواهد یاد بگیرد.اما در عصر حاضر با پیشرفت تکنولوژی رادیو ، تلویزیون ،روزنامه ها ،مجلات ،فیلمها و غیره بعنوان منابع اطلاعات مهم به شمار می روند.بنابراین در جهان امروز معلم نه بعنوان منبع دانش و اطلاعات به شمار می رود و نه آنکه نقش او تنها انتقال دانش به ذهن دانش اموزان است .در چنین شرایطی نقش معلم آن است که به دانش آموزان بیاموزد که چگونه بیاموزند؟ به عبارت دیگر راه آموختن را به آنها یاد بدهد.معلم مناسب ترین شرایط را برای یادگیری دانش آموزان فراهم می آورد .کنجکاوی طبیعی آنان و فعالیت هایشان را در جهت سازنده هدایت کند و فرصت هایی را فراهم سازد که هر دانش آموز تا حداکثر ظرفیت خود رشد کند و استعداد و توانایی هایش را پرورش دهد(شریفی ،حسن پاشا ،رشد معلم اذرماه ۶۹-۷۰)

معلم کارآمد کیست؟

هرگاه دانش آموزان متوجه شوند که آنچه معلم به هنگام وعظ و خطابه در کلاس بیان می دارد، با آنچه وی عملااز خود بروز می دهد متفاوت است، یعنی هماهنگی بین عقیده وعمل او وجود نداشته باشد، آنان به چنین موعظه هایی توجه نخواهند کرد و در پی عمل کردن به آنها برنخواهند آمد. این تفاوت و ناهماهنگی ممکن است بین انتظارات معلم از دانش آموزان و امکاناتی که عملابه آنان داده می شود نیز مشاهده شود. اگر معلم به دانش آموزان گوشزد کند که مجاز نیستند قبل از آنکه زنگ تفریح زده شود کلاس را ترک کنند اما در عمل نتواند این قانون را جامه عمل بپوشاند اعتماد دانش آموزان نسبت به قدرت رهبری معلم به تدریج کاهش می یابد.
رفتار دانش آموزان همچنین تحت تاثیر اعمال معلم در موارد زیر است: معلم به اهمیت مطالعه و خواندن کتاب تاکید فراوان می گذارد، اما خود او حتی یک کتاب هم نمی خواند.
معلم رعایت اصول اخلاقی را محترم و مهم می شمارد ولی دائما بر سر مسائل جزئی با خشم و فریاد با دانش آموزان روبرو می شود. معلم تاکید می کند که احترام به عقاید و نظریات دیگران و بویژه دانش آموزان همواره موردنظر اوست، ولی مکررﭐ عقاید دانش آموزان را که به نظر خودش نادرست و احمقانه است به مسخره می گیرد. در تمام موارد دانش آموزان به جای توجه به آنچه معلم به شکل نظری بیان می دارد، به رفتارها و واکنش هایی که عملااز خود نشان می دهد گرایش پیدا می کنند. معلمان قاهر و زورگو با رفتارهای خصمانه اثرات زیان بخشی بر روی رفتار دانش آموزان دارند، در حالی که معلمان مهربان با رفتارهای غیرتهاجمی می توانند به سازگاری اجتماعی دانش آموزان خود کمک کنند. بعضی از نشانه های رفتارهای خصمانه عبارتند از اعمال قدرت، خجالت زده کردن و پافشاری در مطیع بودن دانش آموزان. برای رفتارهای ملایم و منطقی نیز می توان از تائید نظرات دانش آموزان، تشویق دانش آموزان به شرکت در بحث های کلاسی، اظهار علاقه نسبت به فعالیت های دانش آموزان و همدردی و درک دانش آموزان نام برد. دانش آموزان در کلاس هایی که توسط معلم مهربان و منطقی اداره می شود رفتارهای سازگارتر و ملایم تری از خود نشان می دهند و عکس این قضیه نیز صادق است. به این ترتیب نباید فراموش کرد که معلم می تواند تاثیر فوق العاده ای بر محیط کلاس و در نتیجه بر رفتار دانش آموزان داشته باشد. بین معلم و شاگرد نباید تاثیر دانش آموزان بر رفتار معلم را نادیده انگاشت، زیرا که این تاثیر و تاثر الزاما در یک فرایند دوطرفه انجام می گیرد. در اغلب موارد الگوی رفتاری و واکنش های (مثبت و منفی) معلم در کلاس رابطه و هماهنگی قابل توجهی با نوع رفتارها و واکنش های دانش آموزان در کلاس دارد. به طور کلی تدریس در کلاس به شکل یک رابطه دو جانبه رخ می دهد که در آن، دانش آموزان و معلمان یک واحد در هم تنیده را تشکیل می دهند. مثلاهنگامی که دانش آموزان در کلاس بدرفتاری می کنند برنگرش معلم نسبت به آنان تاثیر گذاشته و این نیز به نوبه خود بر نگرش دانش آموزان نسبت به معلمشان اثر خواهد گذاشت. این تاثیر و تاثرها نقش اساسی در بالاو پایین بردن سطح یادگیری دارد. (شریفی ،حسن پاشا ،رشد معلم اذرماه ۶۹-۷۰).

معلم واقعی کیست؟

بسیاری از معلمین تازه کار غالبا مقدار زیادی از وقت خود را به طراحی و تمرکز بر روی دروس و موضوعات صرف می کنند و فراموش می کنند که تدریس خوب صرفا به شیوه ها و کارافزارهای یادگیری خلاصه نمی شود. گروه زیادی از معلمین به هنگام تدریس، به جای آنکه شخصیت و رفتاری واقعی و طبیعی برای برقراری ارتباط با دانش آموزان از خود نشان دهند به ایفای نقش و بروز رفتارهای مصنوعی می پردازند. این گروه فکر می کنند که ایفای نقش می تواند آنان را در جلوگیری از بروز مسائل و مشکلات مربوط به نظم و انضباط محیط کلاس یاری دهد. رفتارهای سرد، خشن و دور از انسانیت بعضی از معلمان در محیط کلاس با فلسفه آموزش و نقش و رسالتی که به عهده آنان گذارده شده مغایرت دارد. این گونه رفتارها گاهی به این علت از آنان سر می زند که فکر می کنند در صورتی که رفتاری مهربانانه و روابطی دوستانه با دانش آموزان داشته باشند ممکن است آنان را افرادی سهل اندیش، بی کفایت و سست نظر قلمداد کنند. متاسفانه به دفعات زیاد مشاهده شده که معلمین تازه کار را با رهنمودهای غیرمنطقی و به دور از احساسات انسانی نظیر “از همان آغاز با سرسختی صدای دانش آموزان را خفه کنید” و یا قدرت و ریاست خود را به دانش آموزان نشان دهید و “به آنان اجازه ندهید در هیچ موردی اعتراض کنند” مواجه ساخته و بسیاری از این گونه معلمین نیز چنین رهنمودهایی را در تدریس خود به کار گرفته اند. این نگرانی وجود دارد که معلم ضمن اینکه به ایفای نقش می پردازد ممکن است آن را کاری راحت یا حداقل موفقیت آمیز بیابد و به تدریج در این قالب فرو برود. کم کم رفتارش بر محور اعتقادات سنتی سازمان می گیرد؛ به طوری که دیگر قادر نیست خود را از چنین قالبی رها سازد(شریفی ،حسن پاشا ،رشد معلم اذرماه ۶۹-۷۰) .

ویژگی های معلمان موفق و ناموفق

از دیدگاه انسان گرایانه می توان گفت معلمان کارآمد کسانی هستند که به مفهوم دقیق کلمه “انسان” هستند. آنان با برخورداری از زیباترین احساسات انسانی با روشی منصفانه، آزادمنشانه و فارغ از گرایش های دیکتاتور مآبانه با دانش آموزان رفتار می کنند و قادرند به راحتی و به شکل طبیعی با آنان روابط دوستانه و انسانی برقرار کنند. معلمان نالایق و ناموفق نیز به نظر می رسد که از احساسات انسانی بی بهره اند و همواره در پی جاه طلبی، اعمال قدرت و استفاده از شیوه های دیکتاتوری در کلاس هستند و کمتر به نیازهای دانش آموزان خود می اندیشند. گروهی چنین می پندارند که اگر کسی دانشجو یا طلبه خوبی باشد معلم خوبی نیز هست و چنین استدلال می کنند که هرگاه معلمی به موضوع تدریس خود تسلط داشته باشد می تواند به خوبی آن را تدریس کند، اگرچه این امر تا حدودی صحت دارد، ولی میزان دانش و تسلط معلم بر موضوع درس به تنهایی نمی تواند فضای خالی موجود بین تدریس و فراگیری را پر سازد. بهترین مثال این ادعا در مقاطع عالی تحصیلی مشاهده می شود. استادانی که بیشترین دانش را در یک موضوع خاص دارند الزاما از لحاظ تدریس بهترین استادان نیستند. در مورد این گروه معلمین بارها شنیده شده است که “موضوع درس را به خوبی می داند ولی قادر به برقراری ارتباط نیست، گوش دادن به حرف هایش سردرد می آورد یا موضوع درس را به شکل خام ارائه می دهد.” این عبارات نمایانگر آن است که مشکلات مربوط به روابط بین معلم و دانش آموزان صرفا ناشی از میزان دانش معلم نیست. این امر به آن معنا نیست که اهمیت تسلط معلم بر موضوع تدریس، نادیده انگاشته شود، بلکه خود نیز به عنوان آموزگار بر آن تاکید کافی داریم اما نگاهی به میانگین نمرات، ضریب هوشی و میزان آمادگی کارآموزان معلمی به هنگام طی دوره تربیت معلم این حقیقت را آشکار می سازد که بین عوامل مذکور و میزان موفقیت و کارآمدی این افراد در زمان تدریس عملی در کلاس ها همبستگی مختصری وجود دارد.
متغیرهای دیگری نظیر گرمی سخن و مهربانی و احساس مسئولیت در برابر نیازها و علایق دانش آموزان و رغبت به تدریس، رابطه معنی دارتری با موفقیت معلم و میزان آموخته های دانش آموزان دارد. به طور کلی هرچه بیشتر به جنبه های عاطفی و انسانی در کلاس توجه گردد بیشتر می توان به کارآمدی و اثربخشی تدریس معلم امیدوار بود. معلمی که اعتقاد دارد دانش آموزان از توانایی فراگیری برخوردارند، رفتار مطلوب تری از خود بروز خواهد داد تا معلمی که دانش آموزان را فاقد قدرت یادگیری می پندارد. به نظر می رسد که معلمین خوب و موفق را می توان با توجه به اعتقادات زیر نسبت به مردم از معلمین غیرکارآمد و ناموفق متمایز ساخت: معلم خوب، معتقد است که سایرین خود قادر هستند مشکلات و مسائل خویش را بررسی کنند و راه حل موفقیت آمیزی برای آنها بیابند.
دیگران را به منزله دوستان خود می پندارد و اعتقاد دارد که آنان همواره در راه تکامل خود گام بر می دارند.
دیگران در نظر او موجوداتی با ارزش و متعادلی هستند و هرگز کسی را عاطل و بی ثمر نمی انگارد. مردم و رفتار آنان را از دیدگاه رشد توسعه درونی نه محصولی از وقایع بیرونی برای شکل بخشیدن به موجودیت انسان، می نگرد و معتقد است که مردم از خلاقیت و پویایی کافی برخوردارند و این فکر که دیگران فاقد نیروی سازنده هستند هرگز در او راه پیدا نمی کند. می پذیرد که مردم ارزش این را دارند که مورد اعتماد و اطمینان قرار گیرند و به شیوه ای منطقی و قانونی با آنان رفتار گردد. معتقد است که مردم با برخورداری از تعالی بالقوه به سوی رسیدن به کمال در حرکت اند و آنان هرگز به منزله موانعی بر سر راه دیگران و تهدید آنان قلمداد نمی شوند(شریفی ،حسن پاشا ،رشد معلم اذرماه ۶۹-۷۰) .

درآموزش چه خبر است؟

گاهی علت افت تحصیلی یا شکست درسی دانش آموز را باید در مدرسه جستجو کرد. اهم عللی که می توان از این نظر مورد بررسی قرارداد، به شرح ذیل است.

شیوه تدریس معلم :

می توان گفت هر دانش آموز به شیوه خاصی مطالب درسی را درک و فرامی گیرد. وظیفه معلم است که با شناخت دانش آموزان و آگاهی از چگونگی کاربرد شیوه های مختلف تدریس مدل مناسبی برای تدریس انتخاب کند.
گاهی علت افت تحصیلی دانش آموز این است که شیوه تدریس معلم مطابق روش یادگیری دانش آموز نیست.

برنامه درسی مدرسه :

گاهی علت افت تحصیلی این است که برنامه درسی طراحی شده از طرف مدرسه مناسب نیست ؛ مثلا دروس نسبتا سخت را پشت سر هم و یا در ساعاتی گذاشته اند که عموما دانش آموزان خسته هستند.

انتظارات و پیش داوری های معلم :

معلم در اولین برخورد با شاگردان خود سعی می کند، با پیشداوری خود آینده تحصیلی آنها را مجسم کند.
مطالعات نشان داده است که این قضاوت ها بر میزان پیشرفت و یا شکست دانش آموز در دروس تاثیر دارد، به این صورت که اگر دانش آموزی که نمرات متوسط دارد به یک معلم معرفی کنیم و به او بگوییم تیزهوش است و نمرات درخشانی خواهد آورد؛ خود این دادن نگرش در ارتباط با معلم با دانش آموز تاثیر خواهد گذاشت و باعث پیشرفت درسی وی خواهد شد.
نتیجه این که معلمان باید از پیش داوری بویژه از نوع منفی آن بپرهیزند، زیرا خود این امر منجر به شکست او خواهد شد.

شرایط فیزیکی کلاس :

دمای مناسب یکی از ضروریات یک کلاس درس است و در غیر این صورت می تواند به عنوان یک متغیر مزاحم مانع توجه دانش آموزان به معلم و درس شود . بنابراین یک کلاس درس باید از دمای مناسب در فصول سال بهره مند باشد . اگر فضای کلاس برای نشستن و راه رفتن مناسب نباشد، نور کافی نداشته باشد و یا تابلوی کلاس طوری نصب شده باشد که همه به راحتی نتوانند از آن استفاده کنند ، منجر به افت آموزشی خواهد شد . در مورد نقش تراکم کلاس ( تعداد دانش آموزان کلاس ) مطالعات نشان می دهد که در کلاس های کم تراکم ، موفقیت دانش آموزان بیشتر نیست ، مگر آنکه کلاس کمتر از ۱۵ نفر باشد که در این صورت امکان آموزش انفرادی فراهم می شود . همچنین می توان اظهار داشت که میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در کشورهای صنعتی در کلاس های بیشتر از ۴۵ نفر و در کشورهای در حال توسعه در کلاس های بیش از ۵۵ نفر کاهش می یابد . جالب توجه است که در مقایسه تطبیقی انجام شده بین دانش آموزان پایه پنجم ۱۵ کشور ، کره با تراکم ۶۰ نفر در کلاس و ژاپن با ۴۲ دانش آموز در کلاس ، رتبه اول را به دست آورده اند . بنابراین آنچه در پیشرفت دانش آموزان نقش مهمی ایفا می کند ، تراکم کلاس نیست بلکه مهمتر از آن ، چیزی است که در کلاس اتفاق می افتد . در مورد کلاس های با تراکم بیش از ۶۰ دانش آموز هیچ مطالعه ای در دسترس نیست و به نظر می رسد که عدد ۶۰ را بتوان به عنوان تراکم حداکثر به حساب آورد ، مشروط برآنکه اتاق درس به اندازه کافی باشد و معلم قبلا” با شیوه تدریس در این گونه شرایط آشنا شده باشد .

تعویض مکرر معلمان:

جابه جایی معلمان در طول سال تحصیلی و ناتوانی بعضی دانش آموزان به منظور سازگاری با روش تدریس و خصوصیات معلم ممکن است بویژه در مقاطع آموزشی پایین تر، منجر به افت تحصیلی شود.
ارزیابی نادرست معلمان از عملکرد دانش آموزان ، کنترل نامناسب کلاس از سوی معلم ، فقدان وسایل کمک آموزشی ، کمبود کتب درسی ، عدم همکاری و ارتباط بین اولیا و مدرسه ، عدم وجود نظم و انضباط در کلاس و مدرسه و کمبود فضاهای آموزشی از دیگر علل موثر در افت تحصیلی دانش آموزان هستند

کیفیت پایین امکانات آموزشی:

کمبود و کیفیت پایین امکانات آموزشی نه تنها در افت تحصیلی تاثیر دارد بلکه به خاطر اینکه وجود امکانات کافی و مناسب آموزشی مکمل تلاشهای معلم در آموزش و ارتقاءکارایی او دارد. وقتی سازمانهای آموزشی از امکانات آموزشی لازم برخوردار نباشند تلاشهای دانش آموزان به همراه کادرهای آموزشی و تربیتی ره به جایی نبرده و موجب به هدر رفتن زحمات چندین ساله آنها خواهند شد. کمبود مدارس و فضاهای آمزشی ، کمبود امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی ،هر کدغام به نحوی در کیفیت آموزش تاثیر دارند و زمینه را برای افت تحصیلی آماده می سازند. علاوه بر آنها نامناسب بودن ساختمانهای اختصاص یافته به مدارس نیز علتی از علل می باشد .طبق آمار و تحقیقات به عمل آمده سه استان ،یزد،کرمان و اصفهان که از نظر ساختمانهای آموزشی نسبت به سایر استانها در وضعیت بهتری قرار دارند درصد قبولی بالاتری را به خود اختصاص داده اند که مؤید این علت می باشد. علاوه بر امکانات آموزشی و تفریحی ،حجم زیاد کتابهای درسی نیز به میزان قابل توجهی در میزان افت تحصیلی دخلت دارد . و این موضوع به خصوص در مورد کتابهای نظام جدبد آموزش متوسطه بیشتر صدق می کند. علاوه بر موارد فوق کمبود وسایل کمک آموزشی در مدارس نیز یکی از علل افت تحصیلی در رابطه با امکانات آموزشی می باشد.‍ (بهروش،علی، روزنامه اطلاعات ،۱۳۷۸).

علل افت تحصیلی از نظر گزارشگران یونسکو:

آمارهای موجود در ۲۰ کشور جهان نشان می دهد که نسبت تکرار سالهای تحصیلی در ۴۲ کشور آفریقایی ۱۶ درصد در ۲۴ کشور آمریکای لاتین و جزایر کارائیب ۱۲ درصد و در ۳۲ کشور آسیا و اقیانوسیه ۸ درصد و در ۲۳ کشور منطقه اروپا و شوروی ۲ درصد بوده است و نسبت متوسط همه این نواحی ۱۰ درصد می باشد از این تعداد ۴۲ کشور را از گروه کشورهای در حال توسعه است ۵۹ کشور باقی مانده نسبت افت تحصیلی بین ۱۰ تا ۴۷ درصد دارا می باشند که در کشورهای آسیا و اقیانوسیه بین ۰ تا ۱۸ درصد می باشد(گزارشات یونسکو۱۳۶۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:15:00 ب.ظ ]