کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



از رهبران اخلاق­مدار انتظار می­رود سیستم پاداش و تنبیه متناسب با تقویت رفتار اخلاقی را ایجاد نموده. همچنین انتظار می­رود رهبری اخلاق­مدار ساختار مناسب به منظور گزارش مسائل اخلاقی را ایجاد نمایند.  چنانچه در بخش سرفصل­های قبلی اشاره شد رهبری اخلاق­مدار بر اساس پارادایم اسلامی را می­توان بدین صورت تعریف نمود:

 

” رهبری اخلاق­مدار فرآیندیست که بر اساس آن مدیر با نگاهی خوش­بینانه و مثبت به تمامی ذی­حقان ( با رویکردی ۳۶۰ درجه) به شناسایی و رتبه­بندی حقوق تمامی آنان پرداخته، و با بهره گرفتن از رویکرد ارتباطی قاطعانه ، و تمامی وظایف رایج مدیریت ( برنامه ­ریزی ، سازماندهی ، هدایت و کنترل و غیره ) را با رعایت اصل تقدم تعلیم و تربیت خویش بر دیگران و با توجه به سند جامع اخلاقی به اجرا در می­آورد .” که بر این اساس رهبری اخلاق­مدار دارای ۵ بُعد اصلی شناسایی و تدوین حقوق ذیحقان، نگاه خوش­بینانه، رفتار قاطعانه، تهذیب نفس خود و تقدم آن بر تهذیب نفس دیگران و ایجاد توازن میان زندگی شخصی و شغلی خواهد بود (اکپارا و واین، ۲۰۰۸).  

 

میزان اهمیت دیگران:

 

میزان اهمیت دیگران اشاره به فلسفه و جو اخلاقی پذیرفته شده در سازمان دارد. چنانچه اشاره شد بر اساس مطالعات کوهلبرگ و متعاقب آن مطالعات ویکتور و کالن و مارتین و کالن، سازمان­ها دارای نوعی نگرش غالب به مسایل اخلاقی خواهند بود، که برای مثال می­توان دیدگاه پیش قراردادی، قراردادی و پساقراردادی را مدنظر قرار داد که بر اساس هر یک نوعی نگرش به حقوق و اهمیت دیگران وجود دارد (الله‏دادی، ۱۳۸۱).

 

 

سیستم جبران پاداش:

 

مطالعات زیادی تبیین می­نماید که پاداش­ها یا مشوق­های رفتار غیر اخلاقی به شیوع و اشاعه این رفتارها در سازمان منجر می­شود.  چیزی که کمتر شفاف است رابطه تئوری بین پاداش و رفتارهای اخلاقی است به نحوی که برخی مطالعات می­گویند تخصیص پاداش به رفتار اخلاقی الزاماً به معنی افزایش آن رفتار نخواهدبود (اسونسون و وود، ۲۰۰۷).

 

همچنین جاکال (۱۹۹۸) و پیدرسون (۱۹۹۹) معتقدند که ساختار جبران سازمان می ­تواند با منافع و ارزش­های فردی در تعارض باشد و از این طریق اثر معکوسی بر تفکر اخلاقی مستقل داشته و سد راه آن گردد.

 

یافته­ های تحقیقات مختلف نشان می­دهد که اقدامات غیراخلاقی که ریشه در منابع جبرانی و سیستم­های پاداش دارند مرتبط با سطح توان استدلال­گری اخلاقی شناختی تصمیم­سازان و مدیران نداشته و چنین می­توان نتیجه­گیری نمود که الگوهای رفتار غیراخلاقی مرتبط با ساختار جبران خدمت و پاداش منبعث از عوامل دیگری زمینه­ای نظیر فرهنگ و جو سازمانی است. بعلاوه تحقیق دیگری نشان می­دهد که ساختار پرداخت و پاداش فشار فزاینده­ای بر توانایی فردی افراد برای فائق آمدن بر تعارضات حرفه­ای و الزامات تجاری و ایجاد زمینه انجام رفتار کم اخلاق را بواسطه اثرات نقش روی توان استدلال­گری اخلاقی شناختی نقش و موقعیت سازمانی افراد داردکه خود معمولا تابعی از سن و تجربه آنهاست (اکپارا و واین، ۲۰۰۸) .

 

نکته مهم اینکه تئوری­ها توصیه می­ کنند که همواره ارائه پاداش برای رفتار اخلاقی الزاما به افزایش این رفتارها در دیگران منجر نخواهد شد. به هر حال نبود مکانیزم­هایی پاداش­دهی به اقدامات اخلاقی در حالیکه پاداش­هایی برای دستیابی به اهداف مالی و نظایر آن وجود دارد می ­تواند پیام مبهمی را به کارکنان سازمان که مایل به توسعه رفتارهای اخلاقی هستند بهمراه داشته­باشد (اسونسون و وود، ۲۰۰۳).

 

۲-۲-۱۰-۹٫ نوع نقش:
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-09-15] [ 05:54:00 ب.ظ ]




مدل‏های متفاوتی از استرس شغلی ارائه شده اند. بیشتر مدل‏های فشار روانی شغلی در دانشگاه میشیگان بررسی شده‏اند. تاکنون چندین مدل متفاوت دیگر از مدل اولیه مشتق شده‎اند. واکنش‏های روانی را می‏توان به پنج دسته تقشیم کرد: الف) عاطفی، ب) شناختی، ج) جسمی، د)رفتاری و  ه) انگیزشی. علاه بر این تا زمانی که استرس آشکار شود سه مرحله وجود دارد که به شکل نشانه‏ها در سطوح فردی ، بین فردی و سازمانی است که در جدول (۱-۲) تشریح شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول ۱-۲٫ علائم فشار روانی ایجاد شده در خود فرد، بین افراد و سازمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سطح/ نوع فردی بین فردی سازمانی

 

 

 

 

 

عاطفی

اضطراب

 

 

تنش

 

خشم

 

خلق افسرده

 

بی تفاوتی

تحریک پذیری

 

 

حساسیت بیش از حد

نارضایتی شغلی

 

 

 

شناختی

درماندگی یا ناتوانی

 

 

نقایص شناختی

 

اشکال در تصمیم گیری

خصومت

 

 

بدبینی

 

فرافکنی

بدبینی نسبت به نقش

 

 

احساس عدم قدردانی

 

عدم اعتماد به همکاران و مدیران

 

 

 

 

 

جسمی

اختلال بدنی (سردرد و غیره)

 

 

اختلال روان تنی (معده درد و بیماری قلبی و غیره)

 

نقص در ایمنی بدن

 

تغییرات هورمونیک

   

 

 

 

رفتاری

بیش فعالی تکانشی

 

 

گرایش به مواد آرام بخش (قهوه)

 

داروهای آرام بخش

 

پرخوری یا کم خوری عصبی

عصبانیت زود هنگام

 

 

رفتارهایتند

 

مشکلات ارتباطی

 

بدرفتاری اجتماعی

عملکرد ضعیف

 

 

کاهش بهره وری

 

ضعف مدیریت زمان

 

 

 

 

 

 

 

انگیزشی

کاهش اشتیاق

 

 

کاهش شور و حرارت

 

خیالبافی

 

ناامیدی

 

فرسودگی

 

تضعیف روحیه

کاهش علاقه به دیگران

 

 

بی تفاوتی

 

دلسردی

کاهش انگیزش کاری

 

 

مقاومت در برابر کار

 

عدم ابتکار در کار

 

روحیه پایین

 

منبع ( اشمایل، ۲۰۰۹)

 

 

 

 

 

 

 

۲-۴-۵-۱٫  مدل میشیگان

 

مدل میشیگان دارای چهار گروه متغییر اصلی است که به صورت توالی علی دسته ‏بندی شده‏اند، ویژگی‏های سازمانی (بزرگی شرکت، سلسله مراتب سازمانی و شرح شغل) ممکن است به عوامل استرس زا مانند: تعارض نقش، ابهام نقش و سنگینی نقش تبدیل شوند . هنگامی که توقعات و درخواست‏ها به سختی قابل برطرف شدن هستند. و یا متقابلاً ناسازگارند. ابهام نقش هنگامی رخ می‏دهد که که کارمند اطلاعات جامع و کافی درباره ماهیت خود نقش ندارد. نهایتاً گرانباری نقش به طور ساده، داشتن وظایفی بسیار زیاد برای انجام دادن و یا فرد نقش خود را بسیار سنگین و مشکل درک می‏نماید. این عوامل فشار زا در عوض ممکن است باعث به وجود آمدن واکنش‏های استرس با احساس فشار شوند. احساس فشار همان پاسخ‏های عاطفی، فیزیولوژیکی و رفتاری فرد می‎باشند (مانند نارضایتی شغلی، فشارخون بالا، افزایش ضربان قلب و غیبت کارکنان). استرس‎ها نهایتاً می‏توانند فرد را به بیماری روانی و جسمی هم‏چون افسردگی، بیماری قلبی، سرطان و زخم معده مبتلا کنند. میان چهار گروه اصلی از متغییرها از طریق ظرفیت تحمل کارمند، روابط بین فردی بسته به نوع شخصیت کارمند به آن پاسخ داده می‏شود مثلاً شخصیت نوع الف تکانشی عمل می‏کند و نوع ب با آرامش با مسائل روبرو می‏شوند (اشمایل، ۲۰۰۹).

 

پایان نامه - مقاله - متن کامل

 

 

 

 

 

 

ظرفیت تحمل کارمند

 

 

 

 

 

روابط بین فردی

 

 

 

 

 

فشارزاهای روانی

 

 

 

 

 

واکنش‎های فشار روانی

 

 

 

 

 

بیماری

 

 

 

 

 

مشخصه‏های سازمانی

 

شکل ۳-۲٫ مدل استرس شغلی .منبع ( اشمایل، ۲۰۰۹)

 

 

 

اگرچه مدل فوق فراگیر و همه جانبه و دارای ارزش اکتشافی می‏باشد و تاکنون تحقیقات و بررسی‏های زیادی را برانگیخته، ولی هنوز انتقادات مختلفی بر آن باقی است. یکی از مهم‏ترین انتقادات درباره مدل میشیگان آن است که این مدل بر پایه یک دیدگاه نظری که منجر به یک فرضیه معین شود، نمی‎باشد. بنابراین معتبر ساختن این مدل با روش علمی بسیار مشکل و نیازمند اصلاحات بیشتری می‏باشد (بهزادی،۱۳۸۴).

 

۲-۴-۵-۲٫ مدل تقاضا – کنترل- حمایت

 

از سال‏های ۱۹۸۰ به بعد مدل کنترل شغلی، تحقیقات علمی را در مورد استرس و سلامت روانی شغلی را تحت سلطه خود قرار داده است. این مدل در سال ۱۹۷۹ توسط کاراسک معرفی شد و بعدها توسط تئورل و کاراسک توسعه یافت و مورد آزمون قرار گرفت ( اشمایل، ۲۰۰۹). جانسون و هال این مدل را با اضافه کردن بعد حمایت اجتماعی محل کار بسط و گسترش دادند. این مدل توسعه یافته مدل تقاضا – کنترل – حمایت نام گرفت (DCS). به منظور درک اصول هر دو مدل ابتدا به درباره مدل تقاضا – کنترل شغلی بحث می‏کنیم.

 

مدل تقاضا – کنترل شغلی فرض را براین گذاشته است که منابع اولیه فشار روانی، درون دو ویژگی اساسی شغلی قرار دارند: توقعات روانی از شغل و آزادی عمل در تصمیم گیری شغلی. با توجه به این مدل، مشاغلی که به طور معمول میزان بالایی از واکنش های فشار روانی شغلی را نشان می‏دهند (مانند خستگی و بیماری قلبی و عروقی)، مشاغلی هستند که ترکیبی از توقعات بالا و آزادی عمل در تصمیم‏گیری پایین می‏باشند. این ترکیب فشار بالا نامیده می‏شود (ربع اول مربع). موفعیت مخاف نیز فشار پایین نام دارد، یعنی مشاغلی را شامل می‎شود که در آن‏ها توقعات شغلی پایین و آزادی عمل در تصمیم‏گیری بالا می‏باشد (ربع سوم مربع). در این موقعیت مدل واکنش‎های فشار روانی پایین‏تر از متوسط را پیش‎بینی می‎کند.

 

 

دومین فرضیه مهم مدل تقاضا این است که انگیزش، یادگیری و رشد شخصی در موقعیت های که هم توقعات شغلی و هم میزان آزادی عمل در تصمیم‏گیری بالاست (مشاغل فعال) رخ می‏دهد (ربع دوم مربع). این فرضیه به آنچه که فشار روانی خوب خوانده می‏شود نزدیک است. ار آن‏ جای که فشارزاهای شغلی به عمل مستقیم برمی‏گردد، احساس می‎شود که مقدار کمی فشار می‎تواند باعث ایجاد استرس شغلی شود. متضاد این ضعیت در شغل‏های منفعل دیده می‏شود که در آن‏ها مهارت‏ها و توانایی‏ها تحلیل می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏رود (ربع چهارم مربع). تقاضاهای روانی و آزادی در تصمیم‏گیری بر دو مکانیسم روانشناختی تأثیر می‏گذارد که با قطرهای A و B  در شکل ۲-۲ نشان داده شده اند. مکانیزم نخست بر سلامتی کارمند تأثیر دارد (قطر A) در حالی که دیگری بر انگیزش کار و رفتارهای آموخته شده کارمند تأثیر دارد (قطر B) ( اشمایل، ۲۰۰۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:54:00 ب.ظ ]




بهداشت روانی افراد، متأثر از عوامل متعددی است. اگر چه این عوامل به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار می‌گیرند ولی در واقع این موضوع چند وجهی متأثر از یکدیگر است. بدین معنی که افراد به علت شرایط محیطی یا عوامل فردی تعادل و آرامش روحی شان دچار تغییراتی می‌شود و هر چه شدت این عوامل زیادتر باشد، تأثیر و تهدیدش بیشتر خواهد بود. عواملی همچون: عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، استرس، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی و… از عمده ترین تأثیرگذاران بر بهداش

 


ت روانی هستند ( گنجى، ۱۳۷۶).

 

ونتیز[۱] (۲۰۰۰)، سلامت روان را وابسته به هفت ملاک می داند که عبارتند از: رفتار اجتماعی مناسب، رهایی از نگرانی و گناه، فقدان بیماری روانی، کفایت فردی و خودمهارگری، خویشتن پذیری و خودشکوفایی، توحیدیافتگی و سازماندهی شخصیت، گشاده نگری و انعطاف پذیری.

 

افراد دارای سلامت روان از دیدگاه بیگلو (۱۳۹۰)، به شرح زیر می باشد:

 

واقعیت را انکار نمی کنند و با موقعیت ها به صورت واقع گرایانه روبه رو می شوند، استقلال روانی دارند، روابط سالم با دیگران برقرار می کنند، در صورت لزوم احساسات خود را با دیگران در میان می گذارند، توانایی ریسک کردن در زندگی را دارند، به شخصیت خود و دیگران احترام می گذارند، می توانند به دیگران عشق بورزند و محبت دریافت کنند، در زندگی انعطاف پذیر بوده و قدرت ابتکار دارند، از حقوق خود دفاع می کنند، در همه مراحل زندگی مسؤولیت پذیر هستند، از اشتباهات اساسی پرهیز می کنند، رفتاری مطابق با قانون و ضوابط جامعه دارند، به نقاط قوت وضعف خود آگاه هستند، در زندگی دارای هدف بوده و در مقابل مشکلات راه حل های صحیح را به کار می برند، در موقعیت های خاص از کمک دیگران استفاده می کنند، دارای اراده و قدرت انتخاب بوده و بر زندگی تسلط دارند.

 

 

 

۲-۲-۴-۴- ویژگی های افراد برخوردار از سلامت روان  از دیدگاه های مختلف :

 

برای داشتن بهداشت روانی خوب طبق تحقیقات انجمن ملی بهداشت روانی، شرایطی وجود دارد: روبروشدن با واقعیت، سازگاری داشتن با تغییرات، گنجایش داشتن برای اضطرابها، کم توقع بودن، احترام قائل شدن به دیگران، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردم (گنجی، ۱۳۷۶، ص۱۳).

 

 

 

 

دیدگاه روانپزشکی

 

این دیدگاه درباره فرد دید تعامل حیاتی دارد. طبق این دیدگاه فردی که از سلامت روانی برخوردار است دارای نظام متعادلی است که خوب عمل می کند و اگر تعادل به هم بخورد بیماری روانی ظاهر خواهد شد (همان منبع، ص۲۲).

 

دیدگاه بوم شناسی

 

دیدگاه بوم شناسی که به مطالعه محیط های زندگی موجودات زنده و مطالعه روابط بین این موجودات با یکدیگر با محیط می پردازد معتقد است که عوامل موجود در محیط فیزیکی مثل سر و صدا ، آلودگی هوا، افزایش جمعیت، کوچکی محل سکونت و به خطر افتادن حریم، می توانند بهداشت روانی فرد را به خطر اندازند. بنابراین اگر شرایط محیطی مساعد و مناسب باشد و فرد بتواند سازگاری یابد دارای سلامت روانی خواهد بود (گنجی، ۱۳۷۶).

 

از نظر (دیویس و فیشمن، ۱۹۶۳؛ به نقل از گنجی، ۱۳۷۶) ملاک های مهم سلامت روانی شامل:

 

شناخت خود و محیط، استقلال فردی، رفتار بهنجار و منطبق با معیارهای جامعه، یکپارچگی شخصیت است.

 

سلامت روانی وضعیت کسی است که کارکرد او در سطح قابل قبولی از سازگاری و انطباق رفتاری باشد و احساس رضایت و بهبودی روانی و تطابق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول جامعه را داشته باشد (ادبی، ۱۳۷۹). کریمی(۱۳۸۷)، معتقد است انسان سالم و متعادل کسی است که، بتواند بین انتظارات و توان خود از یک سو و خواسته ها و آرزوهای خود از سوی دیگر تعادل پایدار و پویایی برقرار نماید.

 

طبق نظر وایت (۲۰۰۱)، افراد دارای سلامت روان چندین ویژگی دارند که عبارتند از:

 

پذیرش خود و دوست داشتن خویش: این ویژگی در برگیرنده دو مفهوم خودپنداره (تصوری که فرد از خودش دارد) و عزت نفس (پذیرش و قبول خود) می باشد. چنانچه این دو مفهوم همراه هم باشند تکمیل کننده اولین بخش از سلامت روانی از (پذیرش و دوست داشتن خود) هستند.

 

برقراری روابط با دیگران: زمانی که فرد خودپنداره و عزت نفس مثبتی داشته باشد و خود را بپذیرد و دوست داشته باشد آنگاه به خوبی خواهد توانست با دیگران ارتباط مناسب برقرار کند.

 

مقابله با نیازهای زندگی: مقابله با نیازها و احتیاجات زندگی و کنترل الزامات و چالش های زندگی بخشی از سلامت روانی است. نکته اساسی در این زمینه موضوع مدیریت استرس می باشد. زمانی که افراد تحت استرس هستند باید مهارت های مقابله ای لازم را داشته باشند تا بدین وسیله بتوانند اثرات استرس بر جسم و روان را کاهش دهند چنانچه استرس مدیریت شود (کاهش یابد و یا کنترل شود) و مهارت های مقابله ای مؤثر موجود باشد قطعاً فرد بهتر قادر خواهد بود تا با نیازها و چالش های زندگی مقابله نماید.

 

بروز مناسب هیجانات : افراد باید بتوانند هیجانات خود را شناسایی کنند و آن احساسات را به طور مناسب بروز دهند، در غیر اینصورت سلامت روانی خود فرد و همچنین دیگران در معرض آسیب قرار خواهد گرفت (وایت، ۲۰۰۱).

 

 

 

 

 

دیدگاه شناختی

 

طبق این دیدگاه سلامت روان داشتن سازگاری خوب یا احساس خوب بودن است بویژه هنگامی که این نوع سازگاری یا احساس یا معیارهای جامعه ای که فرد در آن زندگی می کند همخوانی داشته باشد (نجات، ۱۳۷۸، ص۱۲۶).

 

آلبرت الیس معیارهایی برای سلامت روان در نظر گرفته است که عبارت است از:

 

نفع شخصی: بدین معنا این گونه افراد تمایل دارند رغبت ها و اهداف خودشان را در اکثر اوقات براهداف و رغبت های سایرین بویژه افراد نزدیک و مهم مقدم بدارند و آنها را در مرتبه بعدی قرار دهند.

 

رغبت اجتماعی: که باعث می شود با دیگران همکاری داشته و از مزایای زندگی در یک گروه اجتماعی یا در یک جامعه بهره مند شوند.

 

خود جهت یابی: بدین معنا فرد مسئول خودش است و نباید از دیگران درخواست حمایت و یاری کند.

 

انعطاف پذیری: این ملاک به افرادی که تفکرات انعطاف پذیر، قابل تغییر و بدون تعصب دارند و نگرش آن ها نسبت به سایرین براساس همزیستی است اشاره دارد.

 

خطر نمودن: بدین معنا که افرادی که دارای سلامت روان هستند، احساس مسئولیت بیشتری نسبت به خطر نمودن منطقی به منظور حصول اهدافی که خودشان آنها را انتخاب نموده اند از خود نشان می دهند، در این معنا آن ها تمایل به کارهای ماجراجویانه دارند (خدارحیمی، ۱۳۷۴، ص۱۱۵).

 

بنابر نظریه ویلیام گلاسر انسان سالم کسی است که واقعیت را انکار نکند و درد و رنج موقعیت ها را با انکار کردن نادیده نگیرد بلکه با موقعیت ها به صورت واقع گرایانه روبرو شود، هویت موفق داشته باشد یعنی عشق و محبت بورزد و هم عشق و محبت دریافت کند و هم احساس ارزشمندی کند و هم دیگران احساس ارزشمندی او را تأکید کنند. مسئولیت زندگی و رفتارش را بپذیرد و به شکل مسئولانه رفتار کند (پذیرش مسئولیت کاملترین نشانه سلامت روانی است). توجه او به لذات دراز مدت، منطقی و منطبق با واقعیت باشد و بر زمان حال و آینده تأکید نماید نه بر گذشته و تأکید او بر آینده نیز جنبه درون نگری داشته باشد نه این که به صورت خیال پردازی باشد.

 

 

واقعیت درمانی گلاسر نیز بر سه اصل قبول واقعیت، قضاوت در درستی رفتار و پذیرش مسئولیت رفتار و اعمال استوار است و چنانچه در شخص این سه اصل تحقق یابد نشانگر سلامت روانی اوست (همان منبع).

 

به اعتقاد پرلز کسانی که از سلامت روان برخوردار هستند با واقعیت های خود و عالم بیرون کاملاً در ارتباط هستند چنین اشخاصی در نتیجه شناخت کامل خود به جای اینکه در پی تصویری آرمانی از خویش باشند می توانند خود راستین (واقعی) را اعتلا بخشند (شولتس، ۱۹۸۴، ص۱۹۳).

 

دیدگاه های روان تحلیلی

 

دیدگاه روان تحلیلی معتقد است که شخصیت فرد از سه عنصر تشکیل می شود، نهاد، من و من برتر. بنابراین به نظر آنان بهداشت روانی، زمانی تضمین می شود که من با واقعیت سازگاری شود و همچنین تکانش های غریزی نهاد به کنترل درآید (همان منبع).

 

فروید به نقل از حسینی (۱۳۹۰)، سلامت روانی را از یک طرف نتیجه تعادل بین سه عنصر نهاد، من و من برتر و از طرفی دیگر نتیجه تعادل بین سطوح خود آگاه و ناخودآگاه می داند. فروید معتقد است که شخص سالم دو ویژگی دارد:

 

می تواند دوست بدارد و دوست داشته باشد، می خواهد و می تواند کار بکند (شعاری نژاد، ۱۳۸۱، ص ۲۷۸). به نظر فروید ویژگی خاصی که برای سلامت روانشناختی ضروری است خود آگاهی می باشد. یعنی هر آنچه که ممکن است در ناخودآگاه موجب مشکل شود  بایستی خود آگاه شود، شخص سالم از مکانیزم­های دفاعی نوع دوستی، شوخ طبعی، ریاضت و والایش یا تصعید استفاده می کند (نجات، ۱۳۸۸، ص ۳۴). همچنین به عقیده فروید، شخص سالم کسی است که نیازهای تثبیت شده نداشته باشد، نیازهای نهفته یا درونی شده اش در جهت معیارهای درونی شده من برتر باشد و براساس نیازهایش عمل نکند و نیازهایش با یکدیگر در تعارض و کشمکش نباشد. بعلاوه انسان برخوردار از سلامت روانشناختی موجودی منحصر به فرد است که بایستی به صورت یگانه مورد بررسی و مطالعه قرار بگیرد و دارای خصوصیات زیر باشد:

 

بین من و من آرمانی فرد فاصله زیادی وجود ندارد، من دارای قدرتمندی و کارآیی بسیار است، از ساختار روانی خودش آگاهی لازم را دارد، هدف نهایی او رشد خلاقیت و تحقق خویشتن است (همان منبع).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




مطالعه تطبیقی مدیریت درسازمانهای کشورهابه وضوح نشان می دهدکه سازمان هاودستگاه های اداری روندهای مختلفی راطی نموده است که به طور کامل به شرح زیر می باشد

 

مدیریت به مفهوم جدیدوامروزی آن دارای سابقه ای بیش ازیک قرن نیست که ان هم به دلیل انقلاب صنعتی وکسترش کارخانه جات وادارات،حاصل شده است
می توان گفت که تاقبل ازقرن بیستم،مدیریت معمئل درسازمان هاغالباتحت تاثیرتجارب ومشاهدات فردی وغیرعلمی بود تااینکه درسال ۱۹۱۱تیلور باانتشارکتاب(اصول مدیریت علمی)موجب نهضت مدیریت علمی درمدیریت گردید
مهمترین مساله موردتوجه درمدیریت علمی ،تاکیدبرمدیریت درسطح عملیاتی،مطالعه علمی عملیات به منظورتشخیص عوامل موثربرآن وکشف موثرترین روش انجام کاراست
تیلورمعتقدبودکه به مدداصول علمی می توان فعالیت های تولیدراتحت نظم درآورد وکارایی راافزایش داد
وی انگیزه کاررادردرجه اول ناشی ازسوق به درامد اقتصادی می دانست ودرواقع انسان رایک حیوان اقتصادی تصورمی کرد
همزمان باتیلور،کسان دیگری که ازتجربه مدیریت درسازمان های بزرگ برخورداربودند،دریافتندکه اداره کردن سازمانهابامدیریت سطح عملیاتی کالامتفاوت انهامدیریت رافراگردهماهنگ سازی تلاش گروهی درجهت هدفهای گروهی تعریف کردنوبران شدندکه مدیریت رابرحسب کارکردهای مدیران:برنامه ریزی،سازماندهی،فرماندهی،هماهنگی وکنترل دررده های مختلف سازمان توضیح دهند
این رویکردبیش ازهمه مرحون مطالعات (هنری فایول)می باشدکه بعدهااووطرفدارانش را(مدیران اداری)خواندند
مطالعت هاثورن درکارخانه ووسترن الکتریک    نشان دادکه شرایط فیزیکی باعملکردکارکنان رابطه مستقیمی نداردوبرخلاف نظرمدیریت علمی ،پاداشهای اقتصادی به تنهایی باعث افزایش کارایی نهضت تمام عیار یتبدیل شد
رویکردروابط انسانی عموما مرهون فعالیت های اولیه (التون مایو)و(ماری پارکرفالت)می باشد
نهضت روابط انسانی براین عقیده بودکه حرمت وشان انسان بایددرمحیط کاراحیاشود،هدفهای سازمان هابایددرجهت رفاه کارکنان موردتجدیدنظرقرارگیرد،درمدیریت وتصمیم گیری ازمشارکت گروهی افراداستفاده شود،باتغییردرساختارسازمان،امکان آزادی عمل وابتکاربه افرادداده شودتاکارآنان تلاش برانگیزورضایت بخش شده وبالاخره اهمیت وجایگاه گروه های غیررسمی درمحیط کار،به درستی شناخته شود
هردونهضت روابط انسانی ومدیریت علمی باوجودکمبودهای مخصوص به خودمشترکاازتوجه به ساختاراجتماعی سازمان،ارتباط ان بامتغیرهای محیطی وروابط متقابل اجزای سازمان بایکدیگر،نقش نیازهای کارکنان درانجام وظایف محوله ،تصمیم گیری،قدرت واختیار،ارتباطات وغیره غفلت  ورزیدند
ادامه تحقیقات مدیریت برای پاسخگویی به مسائل فوق موجب پیدایش جریان بزرگتری گردیدکه مجموعاتحت سیطره (علوم رفتاری)است وبه مکتب مدیرییت علمی جدید  معروف است
این مکتب باکاردانشمندانی نظیرهربرت سایمونوچستربارناردشروع شدودارای رویکردهای متعددی ازجمله تئوری سیستم ها،مدیریت اقتضایی،مدیریت مشارکتی،مدیریت مبتنی برهدف وغیره می باشد
این نهضت می کوشدتابه جای استخراج اصول ثابتی که دراکثرسازمان هاصادق است ،توجه رابه پیچیدگی های سازمان به عنوان پیچیده ترین سیستم هابه ویژگی ها،موقعیت هاوشرایط مختلف مدیریت ورهبری وبه عوامل محیطی سازمان هاجلب نماید(علاقه بند،۱۳۷۵سیدعباس زاده،۱۳۸۰وعلاقه بند،۱۳۷۶)
سزانجام دردودهه اخیرتحولات اساسی ازجمله مشتری گرایی به جای تولیدگرایی،تاکیدبرکیفیت به جای کمیت،تاکیدبه انسان به جای ماشین وماده تاکیدبرگروه گرایی به جای فردگرایی وتاکیدبرسازمان افقی به جای عمودی،تاکیدبرمشارکت به جای جدایی وقسمت گرایی وغیره به وقوع پیوسته که مجموعه این تغییرات نگرشی واصولی دربنیان های اساسی مدیریت وضرورت رعایت انهادرمدیریت امروز،پدیده مدیریت کیفیت فراگیررابوجودآورداست که تاکیدآن برکیفیت پدیده های سازمانی وشعارآن(حق بامشتری)،می باشد(کاشانی،۱۳۷۴)

 

 

 

 

 

 

مدیریت کیفیت فراگیردرجهان امروز

 

مدیریت کیفیت فراگیرمتوجه بازسازی سیستم های سازمان،بهبودمستمرفرایندها،توانمندکردن سازمان برای رقابت باسازمان ها ی پویااست
دراین رابرنامه بهبودکیفیت جامع بادنبال کردن نظم ترتیب ویژه ایدرساختارتکنولوژی فرایندهای تولیدوخدمات وزمینه های پشتیبانی تغییروتحول لازم رابه وجودمی آورد
درهمه این تلاش ها،فرهنگ سازمانی به عنوان بستراصلی تحول سازمان موردتوجه قرارمی گیرد
دردنیای پیشرفته صنعتی گاهی قضاوتهای منفی درموردشکسست مربوط به مدیریت کیفیت فراگیرابرازشده که درحقیقت این شکست مربوط به مدیریت کیفیت فراگیر نبوده است بلکه علت اصلی این شکست رابایستی درتعهدمدیران
عدم توانایی سازمان درهضم فلسفه TQM،عدم صلاحیت بعضی ازمتخصصان که درخارج ازسازمان به کارگرفته شده اند
کارکنان آموزش ندیده وخیلی ازعوامل دیگراست ازاینروپیشرفت تکنولوژی،انتظارات مراجعه کنندگان رابرای دریافت خدمات مناسب وبه موقع افزایش داده وآنهاحاضربه پذیرش هرنوع خدمات وکارایی نیستند
بدین ترتیب سازمان هایی که قادربه تامین انتظارات مراجعه کنندگان خودنباشنندخودبه خود ازگردونه چرخشی امورات حذف خواهدشد
لذامدیریت کیفیت فراگیرمی تواندوسیله ای عالی برای کمک  به تحولات موردنیازسازمان برای پیشرفت قرن ۲۱بوده وبایستی این شیوه به صورت فراگیردرکلیه لایه های سازمان وبه طورمرتب جهت اجرای فرایندبهینه سازی مستمردرارائه خدمات اعمال گردیده وبرای پیشرفت واتصال کشورها،خاص
کشورهای جهان سوم به طورمطلوب اعمال گردد(کاظمی،۱۳۷۶)

 

[۱] -Fredric TayIor

 

۲- Scientific  management

 

[۳] – HenrY  Fayol

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




کاربرد اصطلاح افت تحصیلی یا اتلاف در آموزش و پرورش از زبان اقتصاد دانان گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتی تشبیه می کند که بخشی از سرمایه و مواد اولیه را که باید به محصول نهایی تبدیل می شود و نتیجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نیاورده است. البته کاربرد اصطلاح قصور و واماندگی در تحصیل مطلوب تر است.وقتی صحبت از افت تحصیلی می شود منظور تکرار پایه در یک دوره ترک تحصیل پیش از پایان دوره است.به عبارت دیگر افت تحصیلی شامل جنبه های مختلف شکست تحصیلی چون غیبت مطلق از مدرسه-ترک تحصیل قبل از موعد مقرر ، تکرار پایه تحصیلی ، نسبت میان سنوات تحصیلی دانش آموز و سنوات مقرر آموزش و کیفیت نازل تحصیلات می شود(گورکی ، معصومه ۱۳۸۱).

 

افت تحصیلی نوعا فردی را در بر می گیرد که مدرسه را ترک می کند و با کلاس خود فارغ التحصیل نمی شود.دیوسک می گوید که استفاده از این تعریف برای سنجش شکست تحصیلی است و چیزی را اندازه گیری می کند که بر گروهی از دانش آموزان در یک دوره از زمان اتفاق می افتد و مشخص می کند که چه تعداد از کسانی که کلاس معینی را شروع کرده بوده اند دچار افت شده اند. این نرخ نشان دهنده نسبت دانش آموزانی است که مدرسه را قبل از اتمام سال تحصیلی و بدون تمام کردن برنامه دبیرستان ترک می کنند, اعم از این که سال بعد برگردند یا خیر. مرکز آمار آموزش و پرورش آمریکا تعریفی را استفاده می کند که مبتنی بر مقایسه دانش آموزان در آغاز سال تحصیلی با کسانی است که از تحصیل محروم شده اند و از آن جا که دولت ها بر روی تعریف افت تحصیلی توافق ندارند, نرخ افت تحصیلی متفاوت می باشد. در قالب یک استعاره یک اتوبوس پر از دانش آموزان را در نظر می گیریم که مقصد آن فراغت از تحصیل است. آنچه می خواهیم بدانیم این است که چند نفر از کسانی که انتظار می رفته سوار شوند (ثبت نام کنند) واقعا سوار شده اند (ثبت نام کرده اند) و چند نفر چهار سال بعد (تعداد سال های دوره متوسطه) در ایستگاه فراغت از تحصیل پیاده شده اند و زمانی که پیاده شده اند کجا رفته اند (انصراف, انتقال, یا درجازدن) به علاوه چند نفر در طول راه سوار شده اند (انتقال از مدارس دیگر یا اعضایی که از گروه جدا شده بوده اند و برگشته اند).

 

 

آژانس فرهنگی تگزاس افت تحصیلی را این چنین تعریف می کند: «فردی که بدون عذر موجه یا انتقال مستند غایب است و تا آخر سال به مدرسه برنمی گردد, یا کسی که سال تحصیلی را تمام می کند, اما نمی تواند در سال تحصیلی آینده ثبت نام کند».

 

منظور از افت تحصیلی کاهش عملکرد تحصیلی و درسی دانش آموز از سطح رضایت بخش و سطح نامطلوب است(بیابانگرد،اسماعیل،۱۳۷۵).

 

افت تحصیلی به عنوان شاخص اتلاف آموزشی از نظر مفهوم عام به هر گونه ضعف در سواد آموزی یا وجود بی سوادی گفته می شود اما از نظر مفهوم خاص عبارت از محقق نشدن انتظارات آموزشی و شکست در اهداف آموزشی است و نابسامانی در فرایند یاددهی،یادگیری را دربر می گیرد(گورکی ، معصومه ۱۳۸۱).

 

افت تحصیلی ،از دیرباز مورد نظر سیاست گذاران برنامه ریزان آموزشی ، مسئولان آموزشی و خانواده ها بوده و همگی از خسارات ناشی از افت تحصیلی دانش آموز در جنبه های مادی و انسانی آن آگاهی داشته اند.

 

به نظر می رسد افت تحصیلی به مفهوم عام از گذشته دور حتی دوران باستان و از صدر اسلام در ایران و جهان وجود داشته است. اما افت تحصیلی به معنای خاص آن یعنی ناکامی در تحقق انتظارات آموزشی و شکست در موفقیت های تحصیلی (آموزشی ) در ۱۰۰ سال اخیر در ایران و در چند قرن اخیر در کشورهای دیگر جهان به وجود آمده است(گورکی ، معصومه ۱۳۸۱).

 

افت تحصیلی دارای مفهومی وسیع و گسترده است و مواد گوناگونی را شامل می شود و به طور کلی هر موردی که نشان دهنده عدم موفقیت در راه رسیدن به اهداف و مقاصد مورد نظر در یک جامعه شایسته نوعی افت ، شکست ضایعه یا اتلاف تحصیلی به حساب می آید.در رابطه با این معنی نمونه هایی را می توان اشکالی از افت محسوب نمود:

 

الف) زیر پوشش قرار نگرفتن کلیه افراد واجب التعلیم یک جامعه به علت فراهم نبودن آموزش و پرورش همگانی در آن جامعه،بدین ترتیب بخش منابع انسانی آن جامعه بدون اینکه توسعه و تکامل یابد تلف شده و از بین می رود.

 

ب) ترک تحصیل اختیاری ناشی از مردودی پیش از موعد مقرر عده ای از دانش آموزان :ممکن است عوامل خارجی یا داخل نظام آموزش و پرورش موجب این نوع افت تحصیلی شده و عده ای از وارد شدگان به یک دوره تحصیلی قبل از اتمام دوره در رسیدن به اهداف مشخص شده آن دوره مدرسه را ترک نمایند.

 

ج) مردودی دانش آموزان که به علت عدم توفیق نظام آموزش در دستیابی به هدفها و برنامه های خود می باشند و می توان این نوع افت را برای هر پایه ، هر زمان نسبت به آن چه که نظام در نظر داشته به آن برسد تشخیص داد.

 

د) عدم شایستگی و کارایی افراد تحصیل کرده که در این نوع افت به علت اینکه افراد وارد شده به نظام آموزش دوران تحصیل خود را با موفقیت گذرانده اند ولی هنگام ورود به جامعه و بازار کار شایستگی و کارایی لازم را در خود مشاهده نمی کنند.

 

ه) کیفیت پایین تحصیلات دانش آموزان در مقایسه با آنچه که باید باشد این مورد از مهمترین وجوه افت تحصیلی و مشکل ترین آنها به لحاظ اندازه گیری و سنجش است این نوع افت تحصیلی که افت کیفی نامیده می شود نباید تحت الشعاع مبارزه با افت کمی قرار گرفته و پایین آمدن افت کمی موجب بالا رفتن افت کیفی گردد.(فصل نامه تعلیم و تربیت ۱۳۶۷)

 

دکتر حسن شریفی پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت در تعریف علل افت تحصیلی بیان می کند: آموزش و پرورش با توجه به IQ دانش آموز و امکاناتی که در اختیار او قرار می دهد در هر مقطع و پایه تحصیلی اهداف نهایی و میانی برای خود تعریف می کند و سعی دارد دانش آموز را تا حد ممکن به این اهداف نزدیک کند در این میان همیشه درصد مشخصی نیز افت را در نظر میگیرد مانند تکرار پایه تحصیلی و تسلط نداشتن دانش آموز به همه مطالبی که توسط معلم ارائه می شود.هرگاه میزان این افت در فرایند یاددهی و یادگیری بیش از حد انتظار آموزش و پرورش باشد از آن بعنوان افت تحصیلی نام می بریم.

 

 

گلشن فومنی افت تحصیلی را ((عبارت از وقوع ترک تحصیل زودرس و تکرار پایه تحصیلی در نظام آموزش و پرورش یک کشور به حساب می آورد)) و بیان می دارد که ((چون ترک تحصیل زودرس و تکرار پایه تحصیلی مانع از اخذ به نگام گواهی پایان دوره می باشند بنابراین افت و اتلاف به حساب می آید)).

 

مرتضی امین فر ضمن اینکه به جای افت یا اتلاف( Wastuge) در آموزش و پرورش اصطلاح قصور در تحصیل یا واماندگی از تحصیل را پیشنهاد می کند ضمن قبول تعریف گلشن فومنی ،افت تحصیلی این تعریف را با توجه به ابعاد گسترده افت تحصیلی محدود می داند و بیان می دارد که در این تعریف افت تا اندازه ای محدود است. زیرا که انواع دیگر افت را نادیده گرفته و نتایج پژوهشی و آموزشی ترک تحصیل زودرس یا مزیت هایی را که ممکن است تکرار پایه تحصیلی دربرداشته باشد در نظر گرفته نمی شود.

 

دکتر حسن شریفی ضمن آن که درصد مردود شدگان و ترک تحصیل کنندگان یک دوره آموزشی را بخشی از افت تحصیلی به حساب می آورد ولی از دید کلی به مساله نگاه کرده و افت تحصیلی را در رابطه با نظام آموزش و پرورش در نظر می گیرد وی نظام آموزش و پرورش را شامل بخش های وابسته به هم می داند که به منظور تحقق هدفهای آموزش و پرورشی آن جامعه طراحی می شود و از سه بخش درون داد ، پردازش و برون داد تشکیل شده است.

 

دانش آموزان ، معلمان ،هدفهای آموزش و پرورش ، برنامه درسی ،تجهیزات آموزشی و منابع مالی عناصر درون داد به شمار می اورند.فعالیتهای آموزش و پرورشی و تاثیر متقابلی که عناصر درون داد در یکدیگر دارند و تغییراتی که درون نظام آموزش و پرورشی صورت می گیرد پردازش نامیده می شود.تغییرات مطلوب و معطوف به هدفهای آموزش و پرورش در رفتار دانش آموزان افزایش دانش و مهارت حرفه ای معلمان ،اصلاح و بهبود مواد و روش های آموزشی از جمله عناصر برون داد نظام آموزش و پرورش به شمار می رود.

 

دکتر علیرضا شریعتی ضمن بیان موارد فوق اذعان می دارند که افت تحصیلی تنها به دانش آموزان مربوط نمی شود بلکه تمامی عناصر درون داد نظام آموزشی را نیز در بر می گیرد. اگر در طول یک دوره آموزشی چند ساله ، در روش های آموزشی کارایی کارمندان ،کیفیت و مواد و برنامه آموزشی ، پیشرفتی متناسب با نیازهای جامعه و دانش آموزان ایجاد نشود به حق می توان گفت که نظام آموزش و پرورش با افتی در خور توجه به همراه بوده است بنابراین به جای افت تحصیلی که تنها یکی از عناصر درون داد نظام اموزشی ،دانش آموز را در بر می گیرد بهتر است افت نظام آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد و در آخر نیز افت نظام آموزش و پرورشی را چنین تعریف می کند « افت نظام آموزش و پرورش عبارت است از تفاوت بین عناصر برون داد موجود با عناصر برون داد مطلوب در نظام آموزشی»

 

مرتضی امین فر از بعدی دیگر به نظام آموزش و پرورش نگاه کرده و صور گوناگون بروز افت تحصیلی در آموزش و پرورش را در پنج دسته تقسیم بندی می کند.

 

 

    • افت بر اثر قصور نظام اجتماعی در فراهم آوردن آموزش و پرورش همگانی:وی ناتوانی دولت در فراهم آوردن امکانات لازم برای تحصیل تمامی افراد و در نتیجه عدم کارایی عده ای از شهروندان در کارهای کلیدی کشوری را نوعی افت تحصیلی به حساب آورده است.

 

    • افت بر اثر قصور نظام آموزشی در آوردن کودکان و نوجوانان و جوانان به داخل نظام آموزش و پرورش:این نوع افت نیز بر اثر عدم هماهنگی اهداف آموزش و پرورش با نیازهای خانوده ها، نیاز خانواده ها به کار فرزندان،نحوه نگرش خانواده ها به تحصیل کودکان و نوجوانان از نظر جنسیت و عوامل دیگری یکه باعث عدم حضور کودکان در مراکز آموزشی می شود روی می دهد.

 

    • افت بر اثر قصور نظام آموزشی و نگهداری افراد در داخل نظام آموزشی : توانایی نگهداری افراد در داخل نظام های آموزشی به عوامل خارجی و داخل نظام بستگی دارد تا از ترک تحصیل زودرس دانش آموزان جلوگیری به عمل آید و آنها را تا پایان دوره در داخل نظام آموزشی نگاه دارد.

 

    • افت بر اثر نظام آموزشی در برقراری هدفها و برنامه های متناسب آموزش و پرورش: در این نوع افت افراد ادامه تحصیل داده و دوره مورد نظر را نیز به اتمام رسانده اند ولی بعلت نامناسب بودن هدفها و برنامه های این موسسات آموزشی شایستگی ها و مهارت های لازم را کسب نکرده اند لذا آموزش و پرورش آنها نوعی افت محسوب می شود.

 

  • افت بر اثر قصور در نظام آموزشی در دستیابی کارآمد نسبت به هدفها و برنامه های نظام آموزشی :این نوع افت در عدم دستیابی نظام به اهداف از پیش تعیین شده مربوط می شود.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:52:00 ب.ظ ]