رادیکال­های­آزاد را مهار کرده و خطر برخی بیماری­های مزمن را کاهش می­ دهند و همچنین از برخی اختلالات قلبی جلوگیری می­ کنند. خواص ضد­ویروسی، ضد­میکروبی و ضد­حساسیت آن­ها نیز به اثبات رسیده است (قاسمی و همکاران،۱۳۹۰). امروزه ارزش ضداکسیداسیونی ترکیبات پلی­فنلی ازجمله فلاونوئیدها بر کسی پوشیده نیست این ترکیبات به دلیل نقشی که در بیولوژی سلول و سلامت انسان دارند مورد توجه زیادی هستند (همتی و همکاران، ۱۳۹۱). فلاونوئیدها (شکل۲-۲) از ترکیب مسیر شیکمات[۹] و مسیر استات[۱۰] تولید می­شوند. در طول مسیر شیکمات، آمینواسید آروماتیک L- فنیل­آلانین ساخته می­ شود. این اسید آمینه طی دآمیناسیون توسط آنزیم فنیل­آلانین آمونیالیاز تبدیل به بلوکهای سازنده­ی اسیدهای فنیل پروپانوئیک می­ شود (عبدا…زاده­زاویه­جک و همکاران، ۱۳۹۲). فلاونوئیدها شناخته شده­ترین گروه ترکیبات فنلی با فعالیت آنتی­اکسیدانی قوی موجود در میوه­ها و سبزی­ها و سایر غذاهای گیاهی هستند. این ترکیب­ها نقش مهمی در خصوصیات تجاری، حسی و تغذیه­ای محصولات کشاورزی به واسطه تأثیرشان در خواص حسی نظیر رنگ، طعم وکیفیت آبمیوه دارند. ترکیب­های فنلی از جمله فلاونوئید­ها، گیاهان را در مقابل اشعه ­ماورابنفش، پاتوژن­ها و گیاه­خواران محافظت می­ کنند (رفیعی و همکاران، ۱۳۹۱). نوع و میزان و درصد فلاونوئید­ها نشانه کیفیت گیاه است. تاکنون بیش از هزاران ترکیب از دسته فلاونوئیدها از گیاهان مختلف شناسایی و استخراج شده است. آثار بیولوژیک متعددی را در گیاهان به فلاونوئیدها نسبت می­ دهند. این ترکیبات نقش دفاع در برابر پاتوژن­های گیاهی، تأثیرگذار در متابولیسم کربوهیدرات­ها و همچنین، نقش احتمالی در فتوسنتز را دارا هستند. این ترکیبات به طور گسترده­ای نسبت به سایر ترکیبات ثانویه در گیاهان پراکندگی دارند. در نتیجه استفاده از آنها به عنوان مارکر در مطالعات سیستماتیک شیمیایی محدود است. علاوه بر این به نظر می­رسد فلاونوئیدها جزو پایدارترین مواد مؤثره گیاهی می­باشند و همچنین تغییرات کیفی آنها در سطح گونه­ ها بسیار محدود است. همچنین این ترکیبات معمولاً به راحتی شناسایی می­شوند. با توجه به موارد فوق، فلاونوئیدها بیش از همه ترکیبات ثانویه گیاهی در مطالعات تاکسونومی استفاده می­شوند (قاسمی­دهکردی و همکاران۱۳۹۱). تاکنون بیش از ۶۰۰۰ فلاونوئید­های مختلف شناسایی شده است که بر اساس ساختمان به ۶ دسته فلاوونول­ها، فلاون­ها، ایزوفلاون­ها، فلاوانول­ها، فلاوونون­ها و آنتوسیانین­ها تقسیم ­بندی می­شوند. گیاهان این متابولیت­های­ثانویه را اسید­آمینه آروماتیک فنیل­آلانین یا تیروزین سنتز می­نمایند. فلاونوئیدها برای رسیدن به سیستم عصبی مرکزی قادرند از سد خونی مغز عبور نمایند (طهماسبی و همکاران، ۱۳۹۲). فلاونوئیدها گروهی از ترکیبات پلفنولیک[۱۱] می­باشند که در سال­های اخیر اثرات فارماکولوژی این ترکیبات روی بیماری آلزایمر مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. فلاونوئیدها از تجمع پلاکت­ها جلوگیری می­ کنند. همچنین خاصیت ضدالتهابی، ضدباکتری و اثر ضدتوموری دارند و به عنوان یک فیلتر محافظتی از اشعه اولترا ویوله[۱۲] عمل می­ کند (دهقان و همکاران، ۱۳۹۲). این ترکیبات به شکل آزاد و گلیکوزیدی یافت می­شوند و بزرگترین گروه فنل­های موجود در طبیعت را تشکیل می­ دهند (فضلی و همکاران، ۱۳۹۲).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

شکل ۲-۲- ساختمان کلی فلاونوئیدها

۲-۱۰- بررسی ساختمان شیمیایی اسید­کلروژنیک و اسید­کافئیک

فنل­های غیر­فلاونوئیدی که ارزش تغذیه­ای دارند را می­توان در ۳ دسته اسیدهای فنولیک، ترانس سینامیک اسیدها و استیلن­ها قرار داد. کافئیک، فرولیک و اسیدهای کوماریک از جمله ترانس سینامیک اسیدها هستند. کانجوگه­های اسیدکوینیک و اسید کافئیک مانند ۳-۴ و ۵–o کافئویل اسید کوینیک در سبیزیجات و میوه­ها یافت می­شوند. به ترتیب ۵-o-کافئویل اسید­کوینیک، اسید­کلروژنیک گفته می­ شود (کبیر نتاج وهمکاران ۹۲). پلی­فنل­ها مانند اسید­کلروژنیک و اسید­کافئیک از طریق مهار توپوایزومرایز II در مهار سرطان نقش دارند. اسید­کلروژنیک و اسید­کافئیک در شرایط آزمایشگاهی نقش آنتی­اکسیدانی دارند و اثر جهش­زایی و سرطان­زایی برخی از ترکیبات را مهار می­ کنند (دانا، ۱۳۹۰).

۲-۱۰-۱- اسید­کلروژنیک

این ترکیب بسیار ارزشمند، دارای فعالیت­های آنتی­اکسیدانی، ضدموتاژنی، ضد­باکتریایی، ضد­ویروسی، ضد­روماتیسمی و اثرات تسکین­دهنده درد، تب­بری، تنظیم­کنندگی فشار­خون، ضدعفونی­کنندگی دستگاه گوارشی و کاهش­دهنده تشنج استهمچنین تأثیر این ماده در کنترل و درمان آلرژی، تورم، آسم، ایدز، یرقان، ورم مفاصل، اسهال، سرطان سینه، هپاتیت B دیابت نوع دوم به اثبات رسیده است. اسید­کلروژنیک علاوه به پزشکی دارای کاربردهای گسترده­ای در صنایع نیز می­باشد. با وجود فواید متعدد این ماده اثرات جانبی و سمیت کمی نیز از آن گزارش شده است. منابع تجاری رایج اسید­کلروژنیک شامل عصاره گیاهان (پیچ امین الدوله[۱۳]، درخت لاستیک[۱۴]، اندیو[۱۵]، تنباکو[۱۶]) است. که این منابع محدود و گران­قیمت هستند (کبیر نتاج وهمکاران۹۲). اسید­کلروژنیک یک استر ترانس­اسید سینامیک از قبیل اسید­کافئیک، اسید­فرولیک و اسید p کوماریک با اسید­کوئینیک می­باشد. آن­ها عقیده دارند که ویژگی­های آنتی­اکسیدانی آن در حفاظت غذا – سلول و اندام­های آسیب دیده از تنش اکسیداتیو می­باشد (آیلین و سابالی، ۲۰۱۳). گزارش نشان می­دهد که رژیم غذایی غنی از ترکیبات اسید­کلروژنیک در حفاظت بیماری­های گوناگون همراه با تنش اکسیداتیو از قبیل سرطان نقش دارند ( آیلین و سابالی، ۲۰۱۳). اسید­کلروژنیک یکی از مشتقات اسید­سینامیک با تأثیرات بیولوژیکی که به شدت مرتبط با فعالیت های آنتی­اکسیدانتی و ضد­التهابی می­باشد (فرا و همکاران، ۲۰۰۸). اسیدهای فنولیک به میزان زیادی در طبیعت به عنوان ترکیبات استری اترها یا اسیدهای آزاد وجود دارند (فرا وهمکاران، ۲۰۰۵). مهمترین ترکیبات فعال بالقوه در سرخارگل شامل مشتقات اسید­کافئیک به نام­های اسید­کافتاریک، اسید­کلرژنیک و اسید­شیکوریک می­باشد. اسید­کلروژنیک جزء ترکیبات محلول در آب می­باشد (فرا و همکاران، ۲۰۰۶). اسید­کلروژنیک علاوه بر پژشکی دارای کاربرد­های گسترده­ای در صنایع نیز می­باشد. با وجود فواید متعدد این ماده، اثرات جانبی و سمیت کمی نیز توسط فرح و دونانجلو (۲۰۰۶) گزارش شده است. به علت تولید تجاری محدود و ارزش دارویی این ماده، استفاده از روش­های بیوتکنولوژی به منظور افزایش میزان اسیدکلروژنیک در محصولات غذایی و گیاهان تشویق شده است (نیگ وگ و همکاران، ۲۰۰۴).

۲-۱۰-۲- اسید کافئیک

اسید­کافئیک نوعی ترکیب طبیعی است که این، ماده جامد زرد رنگ دارای هر دو گروه عملکردی آکریلیک و فنلیک می­باشد. استرهای فنتیل اسید­کافئیک، فعالیت­های آنتی­اکسیدانی و بازدارندگی هیالورونیدازی نشان می­ دهند. این ترکیب همانند اسید­کلروژنیک فعالیت ضدباکتری، ضدجهش­زایی و ضد­ویروسی دارند (کیشماتو وهمکاران، ۲۰۰۵). اسید­کافئیک یکی از فراوان­ترین متابولیت­های هیدروکسی سیامات و فنیل­پروپانوئید در بافت­های گیاهی است که به طور متداول به صورت مشتقات آمیدی، استری، استر­قندی و گلوکوزیدی یافت می­ شود (ماچیکس و همکاران،۱۹۹۰). این اسید (شکل ۲- ۳) ترکیب اصلی تعداد زیادی از گیاهان دارویی از جمله سرخارگل است (ماری وهمکاران، ۱۹۹۹). گزارش­های زیادی در رابطه با خواص دارویی مشتقات کافئیک­اسید وجود دارد، به عنوان مثال خواص آنتی­اکسیدانی، محافظت­کنندگی عصبی در برابر ایسکمی، ضد­ویروسی، ضد­ترومبوز، کاهش­دهنده فشارخون و ضد­سرطان این ترکیبات معلوم شده است (مدرس و همکاران، ۱۳۹۲). دارای خواص ضدالتهابی و ضد­توموری می­باشد (دازوگامارو و همکاران، ۲۰۱۱). مواد مؤثره (ترکیبات فعال) در اکیناسه مشتقات اسید­کافئیک، آلکامیدها، پلی­ساکارید­ها و گلیکوپروتیئن­هایی که تأثیرات بالینی گوناگونی مانند خواص آنتی اکسیدانی- ضدباکتریایی و ضد قارچی می­باشند را نشان می­ دهند (عبدالهی و همکاران، ۲۰۱۳).

 

شکل ۲- ۳- اسید کافئیک

۲-۱۱- تأثیرعوامل محیطی بر بیوسنتز فلاونوئیدها

تنش­های زنده و غیر­زنده موجب القای پاسخ دفاعی در گیاهان می­شوند. مکانیسم دفاعی مختلفی در طول تکامل به وجود آمده­اند. یکی از این مکانیسم­ها تولید ترکیبات اختصاصی مانند فلاونوئیدها است. علاوه بر نقش متنوع آنها در فیزیولوژی، بیوشیمی و اکولوژی گیاهان، فلاونوئیدها نقش بسیار مهمی در تغذیه انسان دارند (عبدا…زاده­زاویه­جک وهمکاران۹۲).

۲-۱۲- کشت ارگانیک در گیاهان

تغذیه سالم گیاهان دارویی از طریق کاربرد کودهای بیولوژیک در زمان کاشت در راستای بهبود کمیت و کیفیت مواد مؤثره بسیار حائز اهمیت است (نعمتی و همکاران، ۱۳۹۲). تغذیه گیاه عامل مهمی در رشد و ترکیبات شیمیایی گیاهان است. کاربرد کودهای طبیعی می ­تواند عملکرد و شاخص­ های دارویی گیاهان را ارتقاء بخشد (آقاعلیخانی و همکاران، ۱۳۹۲). کود آلی سبب بهبود خواص فیزیکی، شیمیایی وبیولوژیکی خاک شده و تولید محصول را افزایش می­دهد. غلظت نیتروژن خاک در تیمارهای سیستم ارگانیک نسبت به سیستم تغذیه شیمیایی بالاتر می­باشد. نیتروزن در کودهای شیمیایی به صورت معدنی است و در محیطی مناسب در معرض فرایند نیترات­سازی قرار می­گیرد و به عمق پایین­تر خاک انتقال می­یابد، در صورتی که این واکنش در تیمارهای کود دامی آهسته­تر است (شریفی عاشورآبادی، ۱۳۸۰). به گزارش سازمان بهداشت جهانی، افزایش خطرهای ناشی از ورود انواع مواد­ شیمیایی آلوده به دلیل استفاده بی­رویه در کشورهای در حال توسعه مخاطرات احتمالی را تشدید کرده است. یادآور شد که آلودگی­های شیمیایی از طریق استفاده از انواع کودهای شیمیایی صورت می­گیرد. با مدیریت صحیح حاصل­خیزی خاک و تغذیه گیاه می توان ضمن حفظ محیط زیست، افزایش کیفیت آب و کاهش فرسایش، کارایی نهاده­ها را افزایش داد و با اجتناب از کاربرد غیر­ضروری و بی­رویه مصرف عناصر غذایی هزینه تولید را به حداقل رساند. رفع کمبود عناصر کم­مصرف به وسیله موادآلی به علت قدرت کمپلکس­کنندگی این مواد است. بنابراین برای بهبود باروری و حاصلخیزی خاک­های کشاورزی و افزایش رشد و عملکرد گیاه به ویژه در مناطق خشک، کاربرد کودهای آلی ضروری به نظر می­رسد. کودهای آلی باعث افزایش معنی­دار موادآلی خاک شدند قابلیت جذب روی، مس، آهن، فسفر، پتاسیم، نیتروژن خاک را افزایش دادند (شریفی و همکاران، ۱۳۹۰). با مدیریت صحیح حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاه می توان ضمن حفظ محیط زیست، افزایش کیفیت آب، کاهش فرسایش، حفظ تنوع زیستی، کارایی نهاده­ها را نیز افزایش داد. امروزه زراعت ارگانیک مطرح می­ شود که در آن علاوه بر کمیت تولید به کیفیت، ثبات و پایداری در تولید نیز توجه خاص می­ شود (مرادی و همکاران، ۱۳۹۰). امروزه کشاورزی زیستی به عنوان یکی از مناسب­ترین نظام­های تولیدی جایگزین نظام­های کشاورزی رایج مورد توجه متخصصین علوم مختلف در سطح جهان قرار گرفته، تحقیقات وسیع در زمینه ابعاد مختلف این نوع نظام تولیدی پایدار در حال گسترش هستند. این نظام تأکید زیادی به استفاده از تولیدات­ دامی در کشاورزی دارد. آب و عناصر غذایی به عنوان دو عامل مهم در تولید محصولات زراعی و باغی مد­نظر می­باشد که با یکدیگر اثرات متقابلی دارند. عمده­ترین منابع تأمین­کننده مواد آلی خاک، فضولات دامی بقایای گیاهی و کمپوست­های حاصل از زباله­های شهری می­باشند که امروزه با توجه به اهمیت کشاورزی ارگانیک استفاده از آن­ها تا حد زیادی مورد توجه قرار گرفته است (احمدیان و همکاران، ۱۳۹۰). در منابع متعدد به اثر مثبت کودهای آلی بر گسترش و ترکیب جوامع میکروبی، فون و فلور خاک و نیز تشدید فرآیندهای متابولیکی در داخل خاک، ریشه و شاخ و برگ گیاهان تأکید شده است (جهان و همکاران، ۱۳۸۹).

عکس مرتبط با محیط زیست

۲-۱۳- کود دامی و تأثیرآن برگیاه

مدیریت مصرف کود یکی از عوامل اصلی در کشت موفقیت­آمیز گیاهان دارویی است. استفاده از کودهای سازگار با طبیعت و مناسب برای رشد بهینه­ گیاه می ­تواند اثرهای مطلوبی بر شاخص­ های کمی و کیفی گیاه داشته باشد. شرایط خاک و عناصر غذایی برای رشد و نمو گیاه اهمیت فراوانی دارد. علاوه بر کربن، اکسیژن و هیدروژن که از اتمسفر و آب تأمین می­شوند، عناصر پرمصرف نیتروژن، منیزیم، فسفر، پتاسیم، کلسیم وگوگرد و سایر عناصر کم مصرف برای تولید، رشد و عملکرد گیاهان لازم است (نیک­نژاد و همکاران، ۱۳۹۲). کودهای آلی به ویژه کودهای دامی در مقایسه با کودهای شیمیایی دارای مقادیر زیادی موادآلی هستند و می­توانند به عنوان منابعی غنی از عناصرغذایی به ویژه نیتروژن، فسفر، پتاسیم به شمار آیند و به مرور این عناصر را در اختیار گیاهان قرار دهند. اما کودهای دامی نمی­توانند تمام احتیاجات غذایی گیاهان را برطرف سازند. البته با بهبود ساختمان فیزیکی خاک تا حدی سبب تعادل در بخش شیمیایی خاک خواهد شد. از طرف دیگر کودهای شیمیایی از طریق تأمین سریع نیاز­های غذایی گیاهان باعث افزایش چشمگیر رشد و عملکرد می­شوند. به طوریکه امروزه استفاده بی رویه از انواع کودهای شیمیایی در دنیا رواج یافته که به دنبال آن مخاطرات بهداشتی و زیست محیطی فراوانی ایجاد نموده است. در این شرایط استفاده از منابع کود دامی و شیمیایی هر کدام به نوعی می­توانند بر عملکرد گیاهان تأثیر بگذارد. کودهای شیمیایی عناصر را به میزان سریع­تر و راحت­تر در اختیار گیاهان قرار می­ دهند. در حالی که کودهای شیمیایی عناصر را به میزان سریع­تر و راحت­تر در اختیار گیاهان قرار می­ دهند. در حالی که کود­های دامی محتوی اکثر عناصر غذایی لازم برای رشد گیاهان می­باشند (احمدیان و همکاران، ۱۳۹۰). امروزه کاربرد کودهای غیرآلی به ویژه کود نیتروژن در کشاورزی برای افزایش عملکرد گیاهان زراعی و تأمین مواد غذایی مورد نیاز جمعیت روز افزون بشر، سبب بروز مشکلاتی شده که آلودگی محیط زیست از مهمترین آنهاست. یکی از راه­های پیشنهادی برای حل این مشکل جایگزینی منابع غیرآلی با منابع آلی است که در مقایسه با کودهای مورد استفاده در سیستم های کشاورزی رایج اثرات بسیار کمتری بر محیط داشته و همچنین سبب بهبود حاصلخیزی خاک نیز می­شوند (رضوانی­مقدم و همکاران، ۱۳۸۷). کود­های دامی بهترین جایگزین برای کودهای شیمیایی بوده و می­توانند اثرات معنی­داری در بهبود ویژگی­های فیزیکی و شیمیایی خاک داشته باشند و علاوه بر افزایش ماده­ آلی خاک، افزایش فعالیت میکروارگانیسم­ها و بهبود ساختمان خاک را به دنبال داشته باشند (مقدم و همکاران، ۱۳۸۹). یکی از مهمترین عوامل در توسعه کشاورزی و تأمین غذای بشر، حفظ و نگهداری و باروری خاک است (عبدی، ۱۳۹۱).

۲-۱۳-۱- کود ورمی­کمپوست

ورمی­کمپوست نوعی کودآلی بیولوژیک، با اسیدیته تنظیم شده ، سرشار از مواد هیومیک و عناصر غذایی به شکل قابل جذب برای گیاه، دارای انواع ویتامین­ها و هورمون­های محرک رشد است که در اثر عبور مواد آلی از دستگاه گوارش کرم­های خاکی به وجود می­آید (نعمتی و همکاران، ۱۳۹۲). عبور آرام و مداوم و مکرر مواد از دستگاه گوارش کرم خاکی همراه با اعمال خرد کردن، ساییدن، به هم زدن و مخلوط کردن آن که در بخش های مختلف این مسیر و آغشته کردن این مواد به انواع ترشحات سیستم گوارش این جاندار مانند کربنات­کلسیم، آنزیم­ها، مواد مخاطی متابولیت­های مختلف و میکروارگانیسم­های دستگاه گوارشی و بالاخره این شرایط مناسب برای سنتز اسیدهای هیومیک در مجموع منجر به تولید ماده­ای می­گردد که خصوصیاتی کاملأ متفاوت با مواد فرو برده شده پیدا می­ کند که ورمی­کمپوست خوانده می­ شود (خیرخواه رحیم آباد، ۱۳۹۱). کاربرد کود ورمی­کمپوست باعث بهبود شرایط فیزیکی و ساختمان خاک، حفظ و آزاد سازی تدریجی عناصر غذایی می­ شود و در نتیجه کاربرد کودآلی می ­تواند به عنوان یک جایگزین مناسب برای کودهای شیمیایی در راستای کشاورزی پایدار مورد توجه قرار گیرد (رضوی نیا و همکاران، ۱۳۹۱). دارای تخلخل زیاد، قدرت جذب ونگهداری بالای عناصر معدنی، تهویه و زهکشی مناسب ظرفیت زیاد نگهداری آب و بدون بوی نامطبوع و عوامل بیماری­زا می­باشد. استفاده از آن در کشاورزی پایدار، علاوه بر افزایش جمعیت و فعالیت میکروارگانیسم­های مفید خاک می­ شود (قاضی­مناس و همکاران، ۱۳۹۲). یک راه حل برای افزایش مقدار مواد آلی خاک­های زراعی کشور، استفاده از کودهای آلی از قبیل ورمی­کمپوست می­باشد. ورمی­کمپوست منبع غنی از عناصر پرمصرف، کم مصرف، ویتامین­ها، آنزیم­ها و هورمون­های محرک رشد گیاه است. از این رو استفاده از آن در کشاورزی پایدار علاوه بر افزایش جمعیت و فعالیت میکروارگانیسم­های مفید خاک، سبب رشد زیاد و سریع گیاهان از جمله گیاهان دارویی می­گردد (صالحی و همکاران، ۱۳۹۰).

۲-۱۴- تأثیراسید­سالیسیلیک بر عملکرد و مواد مؤثره گیاهان دارویی

اسیدسالیسیلیک یا اورتوهیدروکسی بنزوئیک اسید، یک ترکیب فنلی طبیعی با حلقه آروماتیک و یک گروه هیدروکسیل است. این ماده به عنوان ماده ای شبه هورمون با وزن مولکولی ۱/۱۳۸ گرم بر مول، به فرم پودری کریستالی و سفید است که با فرمول بسته (C7H6O3)، حلالیت کمی در آب داشته لیکن در حلال­های آلی قطبی کاملاًً حل می­گردد و اسیدیته محلول آن ۴/۲ می­باشد (حیات و احمد، ۲۰۰۷). یکی از مهمترین مولکول­های سیگنالی اسید­سالیسیلیک می­باشد. اسید­سالیسیلیک روی فرآیندهای مختلف گیاهی مانند گلدهی، تولید گرما و افزایش مقاومت به بیماری­ها تاثیر دارد. همچنین تغییر و بهبود فعالیت برخی از آنزیمهای مهم از دیگر تاثیرات مهم اسید­سالیسیلیک می­باشد (عبدا…زاده زاویه جک و همکاران، ۱۳۹۲). اسید­سالیسیلیک ماده­ای شبه هورمونی است که بر رشد و نمو گیاهان اثر می­گذارد. اسید­سالیسیلیک متعلق به گروهی از ترکیبات فنلی است که به طور وسیعی در گیاهان وجود دارد، این اسید نقش مهمی در رشد و نمو گیاهان دارد (مداح و همکاران، ۱۳۸۵). اسید­سالیسیلیک به وسیله سلول­های ریشه تولید می­ شود. این ماده در گیاهان در مقادیر کم (میلی گرم بر وزن تر یا کمتر) وجود دارد. که هم به فرم آزاد و هم به فرم گلیکوزیل دیده می­ شود (شکاری و همکاران، ۱۳۸۹). این اسید به عنوان یکی از مولکول­های علامت­رسان تنش در گیاهان شناخته شده و نقش مهمی در پاسخ­های گیاه به پاتوژن­ها و دیگر عوامل تنش­زا ایفا می­ کند. همچنین موجب افزایش بیان ژن­های مربوط به بیوسنتز و تولید گروهی از متابولیت­های ثانویه در گیاهان می­ شود (مرادی و همکاران، ۱۳۹۰). و همچنین به طور طبیعی در گیاهان یافت می­شوند. این ترکیب­ها همچنین توسط میکروارگانیسم­ها در گیاهان مختلف تولید می­ شود. اسید­سالیسیلیک بر رشد و نمو اثر می­گذارد و در برابر بعضی تنش­های محیطی، گیاهان را حفظ می­ کند (مظاهری تیرانی و منوچهری کلانتری، ۱۳۸۸). این ماده در فرآیندهای فیزیولوژیک گوناگون رشد و نمو دخالت داشته، همچنین نقشی فعال در پاسخ­های دفاعی گیاه ایفا می­ کند. نقش مهمی در تعدادی از فعالیت­های فیزیولوژیک گیاه نظیر : کنترل تنفس، بسته شدن روزنه­ها، جوانه­زنی دانه، رسیدن میوه، گلیکولیز، گلدهی و تولید گرما ایفا می­ کند. رشد و نمو به وسیله فاکتورهای محیطی نظیر (خشکی، شوری، گرما و سرما ) تحت تأثیر قرار می­گیرند. نشانه­ های عمومی در پاسخ به تنش­های غیر­زیستی، شامل پژمردگی، مهار فرآیندهای متابولیکی، کلروز، پراکسیداسیون لیپیدها، تغییر در نفوذپذیری غشا و نشست یون­هاست. باعث کاهش آثار ناشی از تنش­های زیستی و غیر زیستی، مثل uv، خشکی، شوری، گرما، سرما و فلزات سنگین می­گردد. این ماده با اثر بر روی متابولیت­هایی مانند آسکوربیک اسید، گلوتاتیون و نیز آنزیم­ های آنتی­اکسیدان مانند کاتالاز، سوپراکسید دسمیوتاز، پلی­فنل­اکسیداز و پراکسیداز آثار ناشی اثر تنش را کاهش می­دهد (هاشمی و همکاران، ۱۳۸۹).

شکل ۲-۴- مسیرهای انتقال پیام به وسیله اسید­سالیسیلیک (حسنلو و همکاران، ۲۰۰۹)

فصل سوم

مواد و روش­ها

۳-۱- زمان و مکان آزمایش

این تحقیق در سال ۱۳۹۱-۱۳۹۲ به صورت گلدانی در شرایط مزرعه­ای در گرگان (عرض جغرافیایی°۵۱/۳۶، طول جغرافیایی°۲۶/۵۴) انجام شد. مشخصات هواشناسی در جدول ۳-۱ گزارش گردیده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متوسطرطوبت مجموع ساعاتآفتابی میانگینحداقل رطوبت نسبی(%) میانگینحداکثر رطوبت نسبی(%) میانگینحداقل دما (°c) میانگینحداکثر دما (°c) تبخیر(mm) متوسط دما(°c) ماه سال
۷۱ ۴/۲۲۲۷ ۵۳ ۸۸ ۶/۱۲ ۹/۲۲ ۷/۱۳۱۴ ۸/۱۷ ۱۲ماه ۹۲- ۸۲
۷۴ ۲/۱۴۴ ۵۸ ۹۰ ۱/۳ ۷/۱۲ ۳/۹۳ ۹/۷ بهمن ۹۲- ۹۱
۷۴ ۵/۱۳۳ ۵۸ ۹۱ ۲/۵ ۷/۱۴ ۳/۵۳ ۱۰ اسفند
۷۴ ۴/۱۶۰ ۵۷ ۹۱ ۷/۸ ۵/۱۹ ۲/۸۴ ۱/۱۴ فروردین
۷۱ ۴/۱۸۷ ۵۳ ۹۰ ۶/۱۳ ۷/۲۴ ۸/۱۲۴ ۱/۱۹ اردیبهشت
۶۳ ۷/۲۵۳ ۴۳ ۸۳ ۶/۱۸ ۷/۳۰ ۱/۱۹۹ ۷/۲۴ خرداد
۶۵ ۵/۲۲۸ ۴۸ ۸۳ ۶/۲۲ ۲/۳۲ ۴/۲۰۶ ۴/۲۷ تیر
۶۶ ۷/۲۴۵ ۵۰ ۸۳ ۶/۲۳ ۱/۳۳ ۸/۲۰۸ ۳/۲۸ مرداد
۶۹ ۴/۲۱۹ ۵۱ ۸۷ ۲/۲۱ ۲/۳۱ ۲/۱۶۰ ۱/۲۶ شهریور

جدول ۳- ۱- مشخصات هواشناسی شهرستان گرگان (ماخذ از اداره هواشناسی هاشم آباد – گرگان)

۳-۲- مشخصات طرح آزمایشی

این آزمایش به صورت طرح فاکتوریل بر پایه بلوک­های کامل تصادفی با ۳ تکرار انجام شد. بستر کاشت متفاوت ازجمله ورمی­کمپوست، کود گوسفندی، کود گاوی و خاک مزرعه (شاهد) به عنوان فاکتور اول و محلول پاشی با اسید­سالسیک در ۴ غلظت (۰ ، ۲- ۱۰ ، ۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار ) به عنوان فاکتور دوم و فاکتور سوم، اندام رویشی هوایی و ریشه در نظر گرفته شد و هر گلدان به عنوان یک تکرار محسوب گردید.

۳-۳- مراحل آزمایش

بذر سرخارگل از شرکت دشتیار اصفهان تهیه گردید. بذور سرخارگل (شکل ۳-۱) در تاریخ اول بهمن ۱۳۹۱ به منظور تهیه نشاء در گلخانه کشت و بلافاصله آبیاری انجام شد. پس از سبز شدن، انتقال نشا در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ در مرحله ۵-۴ برگی به گلدان­های اصلی با قطر دهانه ۲۶ و ارتفاع ۱۹ سانتی­متر انجام گرفت. در هر گلدان ۵ گیاه سرخارگل بر اساس طرح آماری تعیین شده کشت گردید (شکل۳-۲).

شکل ۳- ۱- بذور کشت شده سرخارگل

(الف) (ب) (ج)

 

شکل ۳- ۲- مراحل کشت سرخارگل (الف) خزانه (ب) تهیه نشاء (ج) انتقال نشاء در مرحله ۴ تا ۶ برگی

(د) (ه) (و)

 

ادامه شکل ۳- ۲ – (د ) تا (و) مرحله گلدهی

۳-۳-۱- مشخصات خاک مزرعه

قبل از انتقال نشاء نمونه ­ای از خاک که به عنوان خاک مزرعه در همه گلدان­ها استفاده شد، جهت تجزیه فیزیکی و شیمیایی به آزمایشگاه خاک فرستاده شد. نتایج تجزیه خاک در جدول (۳-۲) آمده است.

۳-۳-۲- جمع آوری نمونه خاک

نمونه­های خاک به طور تصادفی از چندین نقطه تا عمق۳۰ سانتی­متری تهیه شده وسپس در یک سطل با هم مخلوط شده و به عنوان نمونه خاک بسته­بندی شده و برای آزمایشات بعدی به آزمایشگاه فرستاده شد، نتایج در جدول (۳ – ۲) آمده است.

جدول۳-۲- نتایج تجزیه خاک مزرعه مورد استفاده در آزمایش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عمق نمونه گیری خاک (cm) ۰-۳۰
هدایت الکتریکی EC (دسی زیمنس بر متر) ۷/۰
پ .هاش (کل اشباع) ۸/۷
کل مواد خنثی شونده T.N.V(%) ۵/۲۶
کربن آلیO.C (%) ۱۱/۱
ازت کل(%) ۰۹/۰
فسفر قابل جذب (ppm) ۳/۲۸
پتاسیم قابل جذب (ppm) ۲۸۰
آهن (ppm) ۴۱/۴
منگنز (ppm) ۸۶/۴
روی (ppm) ۲۹/۴
مس (ppm) ۷۳/۱
نیکل (ppm) ۰/۰
بافت خاک لوم شنی سیلتی

۳-۳- ۳- تهیه بستر کشت و اعمال تیمارکودی

ابتدا خاک مزرعه مورد استفاده الک شده و کلوخه­های خاک نرم گردیدند، قبل از اعمال تیمار­ها به مقدار لازم خاک در گلدان ریخته و توزین شد تا مقدار گنجایش گلدان بدست آید (ظرفیت گلدان ۵۰۰/۶ کیلو­گرم محاسبه شد)، سپس به میزان۸۵۰/۵ کیلو­گرم خاک در هر گلدان ریخته شد. برای اعمال تیمار­ کود­های آلی به مقدار ۱۰ درصد وزنی گلدان­ها (۶۵۰ گرم در هر گلدان) به خاک گلدان­ها اضافه و کاملاً مخلوط گردید (وزن هر گلدان به ۵۰۰/۶ کیلوگرم رسانده شد).

۳-۳-۴- تیمار اسید سالیسیلیک

اسید­سالیسیلیک در غلظت­های۰ ، ۲- ۱۰ ، ۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار از طریق محلول­پاشی در مرحله ساقه­دهی در ۲۸ تیرماه ۱۳۹۲ محلول پاشی شده و نمونه­های شاهد تنها با آب مقطر محلول­پاشی شد.

۳-۳- ۵- زمان برداشت

با توجه به این که بیشترین ماده مؤثره در زمان گلدهی در گیاهان دارویی که مواد ­مؤثره آنها در اندام هوایی­شان ذخیره می­ شود، تجمع می­یابد بر این اساس جمع­آوری اندام­های هوایی زمان گلدهی گیاه سرخارگل مد نظر قرار گرفت. با توجه به اینکه کشت این گیاه به صورت یکساله بوده در تاریخ ۱۹ شهریور برداشت کامل گیاه (اندام­های هوایی و ریشه) صورت گرفت.

۳-۳- ۶- صفات ظاهری اندازه گیری شده

پس از استقرار نشاء در گلدان، به منظور بررسی برخی فاکتورها، نمونه گیری از هر تیمار در شرایط یکسان هر ده روز و تا پایان آزمایش انجام گرفت. تمام صفات ظاهری شامل: طول دمبرگ، طول برگ، عرض برگ، نسبت طول به عرض برگ، میزان کلروفیل، قطر گل، طول ساقه، قطر نهنج، تعداد برگ در هر بوته، قطر ریشه، طول ریشه، ارتفاع گیاه ثبت گردید سپس نمونه­های انتخاب شده به منظور تعیین وزن­ تر کل توسط ترازوی دیجیتالی اندازه ­گیری شد. به منظور اندازه ­گیری وزن خشک، نمونه­ها دو روز در دمای اتاق و به مدت ۴۸ ساعت در آون ۴۵ درجه­سانتی ­گراد قرار داده شد، وزن خشک نهایی زمانی حاصل می­گردد که با گذشت زمان کاهش وزن مشاهده نشود.

۳-۳-۷- اندازه گیری صفات مورفولوژی

صفات ظاهری مورد اندازه ­گیری گیاه سرخارگل در جدول (۳-۳) آورده شده است

جدول ۳- ۳- مشخصات صفات و روش اندازه ­گیری

صفات، روش و واحد اندازه ­گیری
۱- طول ساقه، اندازه ­گیری طول ساقه (از طوقه تا انتهای ساقه) برحسب متر
۲- طول برگ، میانگین طول برگ­های یک بوته بر حسب سانتی­متر
۳- عرض برگ، میانگین عرض برگ­های یک بوته بر حسب سانتی­متر
۴- قطرگل، اندازه ­گیری قطرگل توسط کولیس برحسب میلی­متر
۵- تعدادبرگ، تعداد برگ در یک بوته برحسب شمارش
۶- کلروفیل، میانگین تعداد چندبرگ در بوته توسط کلروفیل سنج
۷- قطر ریشه، اندازه گیری قطرریشه توسط کولیس برحسب میلی­متر
۸- قطرنهنج، اندازه گیری قطر نهنج توسط کولیس برحسب میلی­متر
۹- طول ریشه، اندازه گیری طول ریشه (ازطوقه تا انتهای ریشه) برحسب سانتی­متر
۱۰- ارتفاع گیاه، اندازه گیری ارتفاع گیاه (ازطوقه گیاه تا انتهای ساقه) بر حسب سانتی­متر
۱۱- طول دمبرگ، اندازه ­گیری طول دمبرگ (ازمحل اتصال به ساقه تا محل اتصال به پهنک برگ) برحسب سانتی­متر

(الف) (ب) (ج)

شکل۳-۳- اندام­های سرخارگل (الف) و (ب) اندام­های هوایی و ریشه (ج) ریشه

۳-۳- ۸ – اندازه ­گیری صفات بیوشیمیایی

۳-۳ – ۸ – ۱- مشخصات دستگاه (HPLC) مورد استفاده

مدل دستگاه: مرک- هیتاچی ال-۷۱۰۰

دتکتور: دیود اری هیتاچی ال -۲۴۵۰

آون ستون: هیتاچی ال -۲۳۰۰

نوع ستون: آرپی- C18 با ابعاد ۶/۴ ×۲۵۰ میلی متر واندازه ذرات ۵ میکرومتر

شکل ۳-۴- دستگاه کروماتوگرافی مایع با کاراایی بالا (HPLC)

۳-۳-۸ -۲- تزریق نمونه گیاهی

یک گرم از نمونه پودر شده با متانول (گریدHPLC) به حجم ۱۰میلی­لیتر رسانده شد. و سپس به مدت ۲۴ ساعت بر روی شیکر قرار گرفت. سپس با کاغذ صافی فیلتر شده و از محلول فیلتر شده برای تزریق به HPLC استفاده شد. قبل از تزریق نمونه­ها به وسیله سرنگ­های مجهز به فیلتر واتمن کاملاً صاف شدند. سپس به منظور شناسایی پیک مربوط به اسید­کلروژنیک و اسید­­کافئیک نمونه ای از استاندارد اسید­کلروژنیک و اسید­کافئیک به دستگاه (شکل۳-۴) تزریق شد. زمان بازداری آن ها در نمونه با زمان بازداری ترکیب استاندارد در هر تزریق مقایسه شد. برای اطمینان بیشتر مخلوط نمونه و استاندارد تـزریق شـد. میزان اسیـد­کلروژنیـک و اسید­کافئیک بر حسب میلی­گرم در واحد حجم بیان می شود. X مجهول در فرمول منحنی را با جایگزین کردن سطح زیر نمودار نمونه های تزریق شده به دست می آوریم. واحد مجهول (X) بر حسب میلی­گرم در واحد حجم می باشد (شکل ۳-۵) و (شکل۳-۶).

شکل ۳-۵- کروماتوگرام نمونه اسید کلروژنیک در دقیقه ۳۶ : ۱۱

شکل ۳-۶- کروماتوگرام نمونه اسید کافئیک در دقیقه ۳۹ : ۱۵

۳-۳-۸ -۳- تهیه استاندارد

استاندارد اسید­کلروژنیک از شرکت مرک (Merk) خریداری و مقدار ۱۰۰میلی­گرم از استاندارد با متانول (گریدHPLC) به حجم ۱۰۰میلی­لیتر رسانده شد و از آن ، غلظت­های مختلف تهیه و به عنوان محلول­های استاندارد برای تزریق در دستگاه HPLCو تهیه طیف مورد استفاده قرار گرفت.

۳-۳-۸ -۴- تعیین مقدار اسید­کلروژنیک و اسید­کافئیک با HPLC

برای تهیه فاز متحرک شامل استونیتریل به میزان ۱۰ میلی لیتر به اضافه ۱ میلی لیتر اسید­استیک و ۸۹ میلی لیتر آب مقطر دیونیزه[۱۷] می باشد (تراجیتنبرگ و همکاران، ۲۰۰۶؛ سانتوز-گامز و همکاران، ۲۰۰۳). غلظت­های متفاوتی از نمونه استاندارد (چهار نمونه با غلظت های۵/۲، ۵، ۱۰، ۱۰۰) پی­پی­ام تهیه و به دستگاه تزریق شد. سپس با تزریق ۲۰ میکرولیتر از هر نمونه سطح زیر نمونه­ها محاسبه شد (چن و همکاران، ۲۰۰۵). هر یک از استانداردهای فوق را سه بار به دستگاه تزریق تا از کالیبره بودن دستگاه اطمینان حاصل گردد. سپس با بهره گرفتن از مساحت سطح زیر منحنی هر یک از استانداردها نمودار کالیبراسیون مربوطه رسم و معادله خط بدست آمد (شکل۳-۷) و (شکل ۳-۸). بازداری اسید کلروژنیک و اسید­کافئیک در زمان (۳۶ : ۱۱) و (۳۹ : ۱۵) دقیقه به ترتیب نمایش داده می­شد. پس از رسم منحنی کالیبراسیون و ایجاد معادله خطی با ضریب همبستگی بالا (۹۹/۰R2=) غلظت کلروژنیک در هریک از نمونه ها با بهره گرفتن از مساحت سطح زیر پیک آن­ها محاسبه گردید. با مقایسه زمان تأخیر (مدت زمانی که طول می­کشد تا ترکیب مورد نظر از ستون خارج شود) و سطح زیر منحنی نمونه با نمونه­های استاندارد، میزان اسیدکافئیک و اسیدکلروژنیک تعیین و در نهایت بر اساس میلی­گرم بر گرم وزن خشک نمونه بیان گردید (مارکوس و همکاران، ۲۰۰۹؛ هاکینن و همکاران، ۱۹۹۸). نمونه­ها در طول موج ۳۳۰ نانومتر قرائت گردید (تنوری و همکاران، ۱۳۹۱).

شکل ۳-۷- منحنی استاندارد اسیدکافئیک

شکل ۳-۸- منحنی استاندارد اسید­کلروژنیک

۳-۳- ۹ – سنجش فعالیت آنتی­اکسیدانی، میزان فلاونوئید و فنل کل

۳-۳- ۹ – ۱ – تهیه عصاره

به منظور تهیه عصاره ابتدا نمونه­ها (پیکره هوایی و ریشه ) در آون (دمای °۴۵سانتی­گراد) خشک شد، سپس با آسیاب برقی به خوبی پودر شد. نمونه­های توزین شده و مقدار یک گرم از هر نمونه به ارلن ۵۰ میلی­لیتری انتقال یافته و با ۱۰ سی­سی حلال­­ (متانول ۸۰%) مخلوط شد. پس از ۲۴ ساعت روی شیکر عصاره متانولی حاوی نمونه با بهره گرفتن از کاغذ صافی صاف شد سپس عصاره خالص برای اندازه ­گیری فنل، فلاونوئید و فعالیت آنتی­اکسیدانی نمونه مورد استفاده قرار گرفت.

۳-۳- ۹ – ۲ – سنجش فعالیت آنتی­اکسیدانی

برای اندازه گیری میزان مهار رادیکال­های­آزاد[۱۸]DPPH از روش ابراهیم­زاده و همکاران (۲۰۰۸) با کمی تغییر استفاده گردید. یک میلی­لیتر از عصاره متانولی با یک میلی­لیتر DPPH با غلظت ۱/۰ میلی مولار (چهار میلی­گرم رادیکال در ۱۰۰ میلی­لیتر متانول) مخلوط گردید. برای شاهد یک میلی­لیتر متانول خالص به جای یک میلی ­لیتر عصاره متانولی قرار داده شد و برای بلانک از متانول خالص استفاده شد. بعد از ۳۰ دقیقه تاریکی، نمونه­ها در طول موج ۵۱۷ نانومتر توسط دستگاه اسپکتروفتومتر(۳-۱۰) قرائت شد (۳-۹).

اعداد به دست آمده از جذب نمونه توسط رابطه (۱) به درصد مهار تبدیل شد.

(۱)

در رابطه­(۱)Ac و As به ترتیب برابر با عدد جذب کنترل و نمونه می­باشد. اعداد به دست آمده برابر با درصد مهار رادیکال­های­آزاد در عصاره متانولی (ppm1/0) نمونه­ها می­باشد (ابراهیمی، ۲۰۱۲).

شکل ۳-۹- اندازه­­گیری فعالیت آنتی­اکسیدانی

۳-۳- ۹ – ۳ – سنجش فلاونوئید کل

به ۵/۰ میلی لیتر عصاره متانولی مقدار ۱/۰ میلی لیتر آلومینیم کلرید ۱۰ درصد در اتانول (۱۰ گرم آلومینیم کلرید در ۱۰۰میلی لیتر اتانول) و ۵/۱میلی لیترمتانول افزوده شد، سپس ۱/۰میلی لیتر استات پتاسیم یک مولار (۴/۲ گرم در ۱۰میلی لیتر آب مقطر) و ۸/۲ میلی لیتر آب مقطر اضافه گردید. برای تهیه شاهد، متانول خالص جایگزین عصاره متانولی گردید. در نهایت نمونه ها به مدت ۳۰ دقیقه در تاریکی قرار گرفت و در طول موج ۴۱۵ نانومتر قرائت شد. منحنی استاندارد بر اساس غلظت­های مختلف کوئرستین محاسبه گردید (شکل۳-۱۱) و میزان فلاونوئید معادل کوئرستین در هر گرم پودر خشک تعیین شد.

شکل ۳-۱۰- اسپکتروفتومتر

شکل ۳- ۱۱- منحنی استاندارد کوئرسیتین

۳-۳- ۹ – ۴ – سنجش فنل کل

میزان فنل کل با بهره گرفتن از روش فولین سیوکالتیو اندازه ­گیری شد. ابتدا ۲۰ میکرولیتر از عصاره برداشته شد و با ۱۶/۱ میلی­لیتر آب مقطر و ۱۰۰ میکرولیتر فولین سیوکالتیو اضافه شد و بعد از ۸-۱ دقیقه استراحت، ۳۰۰ میکرولیتر کربنات­سدیم یک مولار (۶/۱۰ گرم در ۱۰۰ میلی­لیتر آب مقطر) به محلول افزوده شد و به مدت ۳۰ دقیقه در حمام بخار Cº۴۰ در تاریکی قرار گرفت. در شاهد متانول خالص جایگزین عصاره متانولی گردید. سپس در طول موج ۷۶۰ نانومتر توسط دستگاه اسپکتروفوتومتر قرائت گردید (شکل ۳-۸). برای رسم منحنی کالیبراسیون از غلظت­های متفاوت گالیک اسید (۰، ۲۵، ۵۰، ۱۰۰، ۱۵۰، ۲۰۰، ۲۵۰ میلی­گرم بر لیتر) در متانول : آب (۸۰ : ۲۰) استفاده گردید (شکل۳-۱۲). در معادله خطی حاصل به­جایY، عدد قرائت شده در مقابل بلانک را قرار داده شد و به این ترتیب X به­دست آمد. این مقدار برای یک گرم در لیتر محاسبه شد و فنل کل بر حسب میلی گرم گالیک اسید در یک گرم نمونه خشک بدست آمد.

شکل ۳- ۱۲- منحنی استاندارد گالیک اسید

۳-۴- تجزیه و تحلیل آماری

نتایج حاصل با نرم افزار SAS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت و سپس میانگین صفات با آزمونLSD مقایسه ورسم نمودار با نرم افزار Excel انجام شد.

فصل چهارم

نتایج و بحث

۴-۱- تجزیه واریانس تأثیر کودهای آلی و اسید سالیسیلیک بر روی صفات مورفولوژیکی

بر اساس نتایج تجزیه واریانس (جدول۴-۱)، کودهای آلی روی متغییرهای اندازه ­گیری شده شامل وزن تر و خشک اندام­های هوایی و ریشه، طول ساقه، طول برگ، قطرریشه، تعدادبرگ، طول ریشه، ارتفاع گیاه، طول دمبرگ، قطرگل، قطر نهنج، کلروفیل در سطح احتمال ۵ درصد معنی­دار بود. در حالی که برای متغیر عرض برگ و نسبت طول به عرض برگ اثر معنی­داری مشاهده نشد. تیمار اسیدسالیسیلیک روی متغیرهای اندازه ­گیری شده شامل وزن خشک اندام­های هوایی و ریشه، قطر ریشه، قطر گل در سطح احتمال ۱ درصد و بر روی متغیرهای وزن تر، تعداد برگ، طول ساقه، ارتفاع گیاه، طول برگ، عرض برگ، نسبت طول به عرض برگ، قطر نهنج، کلروفیل در سطح احتمال ۵ درصد معنی­دار شده است اما بر روی طول ریشه و طول دمبرگ اثر معنی داری مشاهده نشد.

جدول ۴-۱- تجزیه واریانس تأثیر کودهای آلی، اسید سالیسیلیک بر صفات مورفولوژیکی اندازه ­گیری شده سرخارگل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع تغییرات(SOV) درجه آزادی(DF) کلروفیل قطر ریشه تعداد برگدر بوته طول ساقه طول ریشه
بستر کاشت ۳ *۵۹/۲۷ *۷۸/۱ *۸۵/۴۶ *۱۵/۲۱۶ *۷۵/۹
اسید سالیسیلیک ۳ *۸۱/۸ **۲۸/۵۱ *۰۴/۱۴ *۱۰/۲۴۴ ns97/18
کود × اسید سالیسیلیک ۹ *۴۱/۱۶ *۳۲/۱۲ *۲۱/۲۲ *۹۶/۱۵۱ *۶۰/۱۶
خطا ۳۰ ۱۸/۱۸ ۰۳/۸ ۹۰/۲۰ ۴۲/۵۷ ۸۱/۱۰
ضریب تغییرات (cv%)   ۸۴/۹ ۰۴/۲۳ ۳۵/۳۸ ۱۳/۲۷ ۹۸/۲۰

**معنی­دار شد در سطح ۱درصد، *معنی­دار شد در سطح ۵درصد،ns معنی­دار نشد.

ادامه جدول ۴-۱

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع تغییرات(SOV) ارتفاع گیاه طول دمبرگ قطر گل قطر نهنج طول برگ عرض برگ طول برگ/عرض برگ
بستر کاشت *۴۰/۱۶ *۰۴/۳ *۴۱/۲۸۲ *۹۱/۱۰۱ *۳۶/۱ ns95/0 ns13/0
اسید سالیسیلیک *۶۳/۳ ns18/5 **۴۱/۱۱۱۲ *۶۵/۷۱ *۲۲/۷ *۱۰/۲ *۲۳/۰
کود × اسید سالیسیلیک *۶۶/۱۶ **۱۶/۹ **۲۳/۹۴۷ *۹۹/۸۶ *۴۴/۵ ۸۲* *۲۲/۰
خطا ۹۲/۷ ۹۳/۲ ۱۹۸/۱۹۲ ۸۰/۳۷ ۸۶/۲ ۸۸/۰ ۱۱/۰
ضریب تغییرات(CV%) ۴۲/۹ ۲۸/۱۵ ۶۵/۲۷ ۲۶/۲۹ ۲۸/۱۱ ۱۲/۱۴ ۰۸/۱۵

**معنی­دار شد در سطح ۱درصد، *معنی­دار شد در سطح ۵درصد،nsمعنی­دار نشد

۴-۲- مقایسه میانگین تأثیر کودهای آلی روی صفات مورفولوژیکی

بر اساس نتایج مقایسه میانگین­ها (جدول۴-۲) بیشترین میزان کلروفیل (۸۱/۴۴) در بستر کود گوسفندی بدون تفاوت معنی­دار با تیمار شاهد ولی با کودهای دیگر معنی­دار مشاهده شد، همچنین بیشترین میزان قطر ریشه (۵۵/۱۲میلی متر) مربوط به کود گوسفندی و بدون تفاوت معنی­دار با کود گاوی و تیمار شاهد بدست آمد. و در مورد بیشترین تعداد برگ در کود گاوی (۶۸/۱۴) با تفاوت معنی داری با سایر کودها مشاهده شد. بیشترین میزان طول ساقه (۲۹/۳۲ سانتی­متر) در بستر کود گوسفندی بدست آمد. بیشترین میزان طول ریشه (۲۲/۱۶سانتی­متر) در بستر کود گوسفندی بدون تفاوت معنی­دار با تیمار شاهد ولی با کودهای دیگر معنی­دار شد، بیشترین میزان ارتفاع (۰۷/۳۱ سانتی­متر) در تیمار کود گوسفندی که با تیمار شاهد تفاوت معنی­داری نداشت ولی اختلاف معنی­داری با سایر کودها نشان داد. بیشترین میزان طول دمبرگ (۶۴/۱۱سانتی­متر) در تیمار کود گوسفندی که با تیمار شاهد و کود گاوی تفاوت معنی­داری نداشت. بیشترین میزان قطر گل (۱۷/۵۷ میلی­متر) در تیمار شاهد با تفاوت معنی­دار با سایر کود ها مشاهده شد، بیشترین میزان طول برگ (۳۳/۱۵ سانتی­متر) در بستر کود ورمی­کمپوست مشاهده شد که با کود گوسفندی تفاوت معنی­داری مشاهده نشد ولی با کود گاوی و شاهد تفاوت معنی­داری نشان داد. بیشترین میزان عرض برگ (۸۸/۶ سانتی­متر) در بستر کود گوسفندی که با سایر تیمار تفاوت معنی­داری نشان نداد. بیشترین میزان نسبت طول به عرض برگ (۴۳/۲ سانتی­متر) در بستر کود گاوی که با سایر تیمار تفاوت معنی­داری نشان نداد و در نهایت بیشترین میزان قطر نهنج (۰۵/۲۴میلی­متر) در تیمار شاهد با تفاوت معنی­دار با سایر کود­ها بدست آمد.

جدول۴-۲- مقایسه میانگین تأثیر کودهای آلی روی صفات مورفولوژیکی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بسترکاشت کلروفیل قطر ریشه(میلی متر) تعداد برگ طول ساقه(سانتی متر) طول ریشه(سانتی متر) ارتفاع گیاه(سانتی متر)    
خاک زراعی a ۳۶/۴۴ a ۳۷/۱۲ c ۲۵/۱۰ c ۴۷/۲۷ a ۱۶/۱۶ b ۶۴/۳۰    
کود ورمی کمپوست c ۶۲/۴۱ b ۷۳/۱۱ c ۷۷/۱۰ b ۶۶/۲۹ b ۹۸/۱۵ d ۶۸/۲۸    
کودگاوی b ۴۸/۴۲ a ۵۴/۱۲ a ۶۸/۱۴ d ۲۹/۲۲ c ۳۳/۱۴ c ۰۵/۲۹    
کود گوسفندی a ۸۱/۴۴ a ۵۵/۱۲ b ۹۷/۱۱ a ۲۹/۳۲ a ۲۲/۱۶ a ۰۷/۳۱    

ادامه جدول ۴-۲

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بسترکاشت طول دمبرگ(سانتی متر) قطر گل(میلی متر) قطر نهنج(میلی متر) طول برگ(سانتی متر) عرض برگ(سانتی متر) طول برگ/عرض برگ
خاک زراعی a ۳۳/۱۱ a ۱۷/۵۷ a ۰۵/۲۴ d ۶۱/۱۴ a ۷/۶ a ۱۸/۲
کود ورمی کمپوست b ۴۸/۱۰ c ۲۷/۴۶ c ۷۴/۲۰ a ۳۳/۱۵ a ۸۳/۶ a ۲۵/۲
کودگاوی a ۳۹/۱۱ b ۸۱/۴۹ b ۱۰/۲۲ c ۷۹/۱۴ a ۲۶/۶ a ۴۳/۲
کود گوسفندی a ۶۴/۱۱ c ۶۷/۴۷ d ۱۴/۱۷ b ۲۰/۱۵ a ۸۸/۶ a ۲۶/۲
             

۴-۳- مقایسه میانگین تأثیر اسید­سالیسیلیک روی صفات مورفولوژیکی

بر اساس نتایج مقایسه میانگین­ها (جدول۴-۳) بیشترین میزان کلروفیل(۰۴/۴۴) همچنین بیشترین میزان قطر ریشه (۵۴/۱۴میلی متر)، بیشترین تعداد برگ(۷۰/۱۲)، بیشترین میزان طول ساقه (۷۲/۳۲سانتی متر)، بیشترین میزان طول ریشه (۰۶/۱۷ متر) در غلظت۶-۱۰ مولار معنی دار شدند، بیشترین میزان ارتفاع (۶۷/۳۰سانتی متر) در تیمارشاهد که که با تیمارهای اسید تفاوت معنی­داری نشان نداد. بیشترین میزان طول دمبرگ (۳۳/۱۱سانتی متر) در غلظت۴-۱۰ مولار مشاهده شد. بیشترین میزان قطر گل(۹۱/۵۹ میلی متر) در غلظت۴-۱۰ مولار مشاهده شد. بیشترین میزان طول برگ (۰۴/۱۶ سانتی متر) و عرض برگ (۱۴/۷ سانتی متر) در غلظت۴-۱۰ مولار مشاهده شد، بیشترین میزان نسبت طول به عرض برگ (۴۳/۲ سانتی متر) در غلظت ۲-۱۰ مولار که با سایر تیمار تفاوت معنی­داری نشان داد و در نهایت بیشترین میزان قطر نهنج (۸۶/۲۰میلی متر) در تیمار شاهد با تفاوت معنی­دار با سایر کود­ها بدست آمد.

جدول۴-۳- مقایسه میانگین تأثیر اسید­سالیسیلیک روی صفات مورفولوژیکی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اسیدسالیسیلیک کلروفیل قطر ریشه(میلی متر) تعداد برگ طول ساقه(سانتی متر) طول ریشه(سانتی متر) ارتفاع گیاه(سانتی متر)    
۰ c ۹۷/۴۲ c ۵۵/۹ c ۶۹/۱۰ d ۹۱/۲۱ a ۱۶/۱۶ a ۶۷/۳۰    
۲-۱۰ b ۹۹/۴۳ b ۷۵/۱۲ a ۹۴/۱۲ c ۷۹/۲۷ a ۲۲/۱۶ b ۶۸/۲۹    
۴-۱۰ c ۲۷/۴۲ b ۳۴/۱۲ b ۳۳/۱۱ b ۲۹/۲۹ a ۲۴/۱۶ b ۴۹/۲۹    
۶-۱۰ a ۰۴/۴۴ a ۵۴/۱۴ a ۷۰/۱۲ a ۷۲/۳۲ a ۰۲/۱۷ b ۵۹/۲۹    

ادامه جدول ۴-۳

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اسیدسالیسیلیک طول دمبرگ(سانتی متر) قطر گل(میلی متر) قطر نهنج(میلی متر) طول برگ(سانتی متر) عرض برگ(سانتی متر) طول برگ/عرض برگ
۰ a ۸۲/۱۱ b ۲۸/۵۶ a ۳۰/۲۳ ab ۹۷/۱۴ ab ۵۳/۶ ab ۳۳/۲
۲-۱۰ a60/11 d ۹۰/۳۸ d ۶۶/۱۷ ab ۷۵/۱۴ ab ۸۴/۶ a ۴۳/۲
۴-۱۰ a ۰۳/۱۲ a ۹۱/۵۹ b ۲۱/۲۲ a ۰۴/۱۶ a ۱۴/۷ ab ۲۵/۲
۶-۱۰ a ۶۳/۱۱ c ۸۲/۴۵ c ۸۶/۲۰ b ۱۸/۱۴ b ۱۶/۶ b ۱۰/۲

جدول۴-۴- تجزیه واریانس وزن تر و خشک اندام های هوایی و ریشه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع تغییرات درجه آزادی وزن تر وزن خشک
بستر ۳ *۱۸/۳۶۶ *۳۴/۳۷
اسید سالیسیلیک ۳ *۴۲/۴۸۸ **۹۷/۱۰۲
اندام ۱ **۵۰/۶۹۰۶۱ **۸۲/۳۳۷۹
کود× اسیدسالیسیلیک ۹ **۵۸/۸۷۹ **۱۵/۴۶
کود× اندام ۳ *۴۵/۳۷۵ ns ۷۵/۱۰
اندام× اسیدسالیسیلیک ۳ ns ۱۴/۷۵ ns ۶۳/۱۱
کود× اندام× اسیدسالیسیلیک ۹ **۴۶/۳۵۶ *۶۴/۱۲
خطا ۶۲ ۳۶/۱۵۷ ۳۰/۱۲
ضریب تغییرات (CV%)   ۳۸/۲۹ ۳۹/۲۹

۴-۴- تأثیر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک بر روی صفات مورفولوژیکی

بر اساس نتایج تجزیه واریانس داده ها (جدول۴-۱) اثرمتقابل اسید­سالیسیلیک و کودهای آلی بر روی صفات اندازه ­گیری شده شامل وزن تر و خشک اندام­های هوایی و ریشه، طول دمبرگ و قطر گل در سطح احتمال ۱ درصد معنی­دار و بر روی متغیر­های قطر ریشه، تعداد برگ، طول ساقه، طول ریشه، ارتفاع گیاه، طول برگ، عرض برگ، کلروفیل، نسبت طول به عرض برگ و قطر نهنج در سطح احتمال ۵ درصد معنی­دار شده است.

۴-۵- مقایسه میانگین تأثیر کودهای آلی ، اسید­سالیسیلیک و اندام بر وزن تر و خشک اندام­های هوایی و ریشه

بر اساس نتایج مقایسه میانگین­ها (جدول۴-۴) بیشترین میزان وزن خشک در بستر شاهد(۰۷/۱۳گرم) مشاهده شد. بیشترین میزان وزن تر در بستر کود گاوی (۰۱/۴۷گرم) مشاهده شد. در تیمار اسیدسالیسیلیک بیشترین میزان وزن تر (۵۹/۴۸گرم) و خشک (۲۱/۱۴گرم) مربوط به غلظت۶-۱۰ مولار مشاهده شد و همچنین بیشترین وزن تر (۵۱/۶۹گرم) و خشک (۸۶/۱۷گرم) در اندام­های هوایی مشاهده شد (جدول۴-۴). بررسی­های انجام شده در این زمینه بیانگر تأثیر گذار بودن نقش کودهای آلی و اسیدسالیسیلیک در میزان وزن تر و خشک بود به عنوان مثال خلیل (۲۰۰۶) گزارش نمود تأثیر کود دامی، زیستی، کمپوست بر گیاه دارویی بارهنگ، روی صفات وزن تر و خشک گیاه معنی­دار نشد. محمدی و همکاران، (۱۳۸۹) در بررسی تأثیر مواد­آلی گوسفندی بیان کردند که بر وزن خشک در سطح احتمال ۵ درصد معنی­دار شده است. ماهشواری و همکاران (۲۰۰۰) در یک بررسی بر گیاه داروئی اسفرزه گزارش کردند که کود شیمایی و بیولوژیک بر صفات رشدی گیاه اثر معنی­داری نداشت. در تحقیقی اثر اسید­سالیسیلیک بر وزن تر و خشک شاخساره ریحان تأثیر معنی­داری داشت (محمدی بابازیدی و همکاران، ۱۳۹۲). با توجه به ماهیت استرس­زا بودن اسید­سالیسیلیک، سلول گیاهی تحت تیمار این ترکیب رفتارهای رشدی یک سلول تحت تنش، از جمله افزایش مواد جامد قابل حل سلول، کاهش اندازه سلول و غلیظ نمودن محلول سیتوپلاسمی می­ کند. به همین دلیل است که افزایش اسید سالیسیلیک علی رغم کاهش وزن تر افزایش نسبی وزن خشک را سبب گردید. البته ارتباط یا عدم ارتباط مستقیم بین غلظت های القاءکننده­ها و القاء فعالیت های متابولیسمی اولیه که منجر به افزایش وزن سلول ها می شود به ماهیت ترکیب، گیاه و غلظت اسید سالیسیلیک بستگی دارد (نامدو، ۲۰۰۷). احتمال می رود که اختلاف موجود در روند افزایشی وزن خشک و کاهشی در وزن تر نتیجه نقش تعاملی این فیتوهورمون با گیرنده های مختلف و یا مسیرهای سیگنالینگ متعدد درگیر در رشد و توسعه سلولی باشد. اسید­سالیسیلیک، گسترش، تقسیم و مرگ سلولی را با دخالت در روابط اکسین و سیتوکینین تنظیم کرده و در واقع بین رشد و پیری تعادل ایجاد می کند (پاپووا و همکاران، ۱۹۹۷). اسپری اسید­سالیسیلیک روی بخش­های هوایی گیاهان ریحان و مرزنگوش باعث افزایش وزن تر و خشک شد (غریب، ۲۰۰۷). مندوزا و همکاران (۲۰۰۲) گزارش کردند تیمار بذرهای فلفل با اسیدسالیسیلیک در غلظت ۱/۰ میلی­مولار نسبت به غلظت های ۱ و۰۱/۰ میلی­مولار بیشترین تأثیر را در افزایش وزن تر و خشک داشت. بنابراین می­توان استنباط کرد که واکنش گیاهان مختلف تحت تأثیر تیمارهای کود آلی و شیمیایی متفاوت می­باشد.

۴-۵- مقایسه میانگین تأثیر کودهای آلی بر وزن تر و خشک اندام­های هوایی و ریشه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بسترکاشت وزن تر وزن خشک
خاک زراعی ab ۹۷/۳۹ a ۰۷/۱۳
کود ورمی کمپوست b ۸۵/۳۸ b ۴۴/۱۰
کود گاوی a ۰۱/۴۷ ab ۳۷/۱۱
کود گوسفندی ab ۹۱/۴۴ a ۸۴/۱۲

۴-۶- مقایسه میانگین تأثیر اسید­سالیسیلیک بر وزن تر و خشک اندام­های هوایی و ریشه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اسید سالیسیلیک وزن تر وزن خشک
۰ b ۰۲/۳۹ c ۳۹/۹
۲-۱۰ ab ۸۲/۴۳ ab ۸۲/۱۲
۴-۱۰ b ۳۰/۳۹ bc ۳۰/۱۱
۶-۱۰ a ۵۹/۴۸ a ۲۱/۱۴
     

۴-۷- مقایسه میانگین تأثیر نوع اندام بر وزن تر و خشک اندام­های هوایی و ریشه

 

 

 

 

 

 

اندام وزن تر وزن خشک
هوایی a ۵۱/۶۹ a ۸۶/۱۷
ریشه b ۸۶/۱۵ b ۰۰/۶

۴-۶- اثر متقابل تأثیر کودهای آلی، اسید­سالیسیلیک و نوع اندام بر وزن تر و خشک

نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده­ ها (جدول ۴-۴) نشان داد که اثر متقابل کودهای آلی و اندام بسترهای کشت در سطح ۵ درصد تأثیر معنی­دار و بر وزن خشک ریشه و اندام­های هوایی تأثیر معنی­داری نداشته است. اثر متقابل تیمار اسید­سالیسیلیک و اندام بر وزن تر و خشک اثر معنی­داری نشان نداد. و در تأثیر متقابل کودهای آلی، اسیدسالیسیلیک و اندام بر وزن تر در سطح ۱ درصد تأثیر معنی­دار داشته و بر وزن خشک در سطح ۵ درصد معنی­دار شد.

و در نتایج مقایسه میانگین اثر متقابل کودهای آلی، اسید­سالیسیلیک و اندام بیشترین میزان وزن تر در بستر کود گاوی در اندام­های هوایی (۲۰/۱۰۵ گرم) و در اندام ریشه (۰۴/۲۴گرم) در تیمار ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک مشاهده شد (شکل۴-۱) و (شکل۴-۲) بیشترین میزان وزن خشک در اندام­های هوایی(۵۴/۲۴ گرم) در تیمار ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک مشاهده شد و بیشترین میزان وزن خشک اندام ریشه (۱۹/۱۰گرم) در بستر شاهد در تیمار ۲-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک مشاهده شد (شکل۴-۱) و (شکل۴-۲). مطالعات انجام شده بر گیاه رز نشان داد استفاده از اسید­سالیسیلیک، تأثیر مثبت بر وزن تر بوته داشت (هاشم آبادی۲۰۱۰). و همچنین آزمایش دیگری در تأثیر سطوح مختلف کود مرغی و دامی بر گیاه ریحان مشاهده گردید که کاربرد کود­های آلی بر تولید بیوماس تأثیر مثبت داشت (کوستا و همکاران ۲۰۰۸). این نتایج تحقیق حاضر با نتایج بدست آمده مطابقت دارد.

شکل ۴- ۱- اثر متقابل کودهای آلی، اسید­سالیسیلیک و نوع اندام بر وزن تر گیاه (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت های ۰، ۲- ۱۰ ، ۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

شکل ۴- ۲- اثر متقابل کودهای آلی، اسید­سالیسیلیک و نوع اندام بر وزن خشک گیاه (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت های ۰، ۲- ۱۰ ، ۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷- اثر کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک بر اجزای عملکرد

۴-۷-۱- طول ساقه

بر اساس نتایج حاصل از مقایسه میانگین داده­ ها اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک (شکل۴-۳) بلندترین ساقه (۴۰/۳۷ سانتی­متر) در بستر بدون کود (شاهد) و تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت (۶- ۱۰) مولار و در بین کودها، کود گوسفندی (۵۰/۳۳ سانتی­متر) با تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت (۲- ۱۰) مولار بیشترین مقدار را نشان داد.

شکل ۴- ۳- اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک بر طول ساقه (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت های ۰ ، ۲- ۱۰ ،

۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷-۲- طول برگ

بر اساس نتایج حاصل از مقایسه میانگین داده ­های تأثیر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک (شکل۴-۴) از نظر بیشترین طول برگ (۹۹/۱۶ سانتی­متر) در بستر کود گوسفندی و تیمار اسید سالیسیلیک با غلظت (۴- ۱۰) مولار را نشان داد که اختلاف معنی­داری با غلظت (۴- ۱۰) مولار در بستر کود شاهد، کود ورمی­کمپوست و گوسفندی و همچنین غلظت (۲- ۱۰) مولار در بستر کود گوسفندی نداشت و کمترین طول برگ (۱۳/۱۳ سانتی­متر) مربوط به بستر شاهد با تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت (۶- ۱۰) مولار مشاهده شد.

شکل ۴- ۴- اثر متقابل کودهای آلی کودهای آلی و اسید ­سالیسیلیک بر طول برگ (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت های ۰ ، ۲- ۱۰ ، ۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷-۳ – عرض برگ

نتایج حاصل از مقایسه میانگین اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک (شکل۴-۵) بیشترین میزان عرض برگ (۷۶/۷ سانتی­متر) در بستر کود گوسفندی و تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت (۶- ۱۰) مولار مشاهده شد و همچنین در بررسی نتایج نشان داد که عرض برگ گیاهانی که در بستر حاوی کود گاوی رشد یافتند و در فرایند رشد از محلول پاشی اسیدسالیسیلیک بهره مند نشدند از سایر تیمارها کمتر (۶۶/۵ سانتی­متر) بود.

شکل ۴- ۵- اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک بر عرض برگ (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت های ۰ ، ۲- ۱۰ ،

۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷-۴- نسبت طول به عرض برگ

بر اساس نتایج حاصل از مقایسه میانگین نتایج بدست آمده، اثر متقابل کودهای آلی و اسید سالسیلیک (شکل۴-۶) از نظر نسبت طول به عرض برگ، کمترین میزان (۸/۱) در بستر کود گوسفندی در تیمار (۶- ۱۰) مولار مشاهده شد. اما در بین بسترهای متفاوت کودی دیگر و غلظت های متفاوت اسید سالیسیلیک دیگر تفاوت معنی­داری مشاهده نشد.

شکل ۴- ۶- اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک نسبت طول به عرض برگ (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت های ۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷- ۵- قطرگل

همانطور که در نتایج حاصل از مقایسه میانگین داده ­های تأثیر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک (شکل۴-۷) نشان داد که کمترین قطر گل (۶۰/۲۴ میلی­متر) در بسترهای کود گاوی و ورمی­کمپوست در تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت (۲-۱۰) مولار و در کود گوسفندی در تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت (۶-۱۰) مولار بود.

شکل ۴- ۷- اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک قطر گل (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های

۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷-۶- تعداد کل برگ در بوته

بر اساس نتایج حاصل از مقایسه میانگین­ها داده ­های تأثیر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک (شکل۴-۸) بیشترین تعداد برگ در بوته دربستر کود گاوی (۹۵/۱۹) و تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت (۶- ۱۰) مولار مشاهده شد و کمترین تعداد برگ در بستر کود گوسفندی و تیمار (۶- ۱۰) مولار و صفر مولار اسیدسالیسیلیک و در غلظت (۴- ۱۰) مولار در بستر کود شاهد و کود گاوی مشاهده شد.

شکل ۴- ۸- اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک تعداد کل برگ در بوته (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های

۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷-۷- کلروفیل

طبق نتایج مقایسه میانگین­ها داده ­های تأثیر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک (شکل۴-۹) بیشترین میزان کلروفیل (۹۵/۴۷) در بستر کودی گوسفندی و تیمار ۲-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک مشاهده شد وکمترین مقدار (۹۵/۳۸ درصد) در بستر کود ورمی­کمپوست و تیمار ۴-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک به دست آمد. بررسی­های انجام شده در این زمینه بیانگر تأثیر گذار بودن نقش اسیدسالیسیلیک در میزان کلروفیل بود به عنوان مثال در گزارش­هایی بیان شد که اسید­سالیسیلیک مانع فعالیت ACCسنتتاز شده و از تشکیل اتیلن و به دنبال آن از کاهش کلروفیل جلوگیری می­ کند ال تیب (۲۰۰۵) نیز نشان داد که پرایم کردن بذرها با محلول ۲-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک محتوای کلروفیل را افزایش می­دهد . کاربرد ۲۰ میلی­گرم در لیتر به قسمت­ های برگی گیاه کلزا (Brassica napus) میزان کلروفیل را افزایش داد (غایی و همکاران، ۲۰۰۲). مهرابیان­مقدم (۱۳۹۰) بیان کرد در تیمار خیساندن بذرهای ذرت در محلول ۱/۰ میلی­مولار در لیتر سبب افزایش معنی­دار کلروفیل شد. احتمالاً تأثیری که اسید­سالیسیلیک بر میزان کلروفیل می گذارد ناشی از تأثیر آن بر روی ACC سنتتاز و ACC اکسیداز و در نهایت بیوسنتز اتیلن است. اسید­سالیسیلیک در غلظت بالا سبب افزایش سنتز اتیلن می شود و در غلظت های مناسب از سنتز آن ممانعت می کند و از این طریق بر میزان کلروفیل مؤثر است (لسانی، ۱۳۷۴). لزلی و رومانی (۱۹۸۸) و راستان و همکاران (۱۹۸۹) بیان داشتند که اسید­سالیسیلیک به عنوان یک ترکیب هورمونی گیاهی باعث تحریک و یا ممانعت سنتز اتیلن می شود. آنها بیان داشتند که اسید­سالیسیلیک بسته به غلظت به کار رفته می تواند متفاوت عمل کند به طوری که در غلظت پایین، از سنتز اتیلن ممانعت و در غلظت های بالاتر، باعث تشدید سنتز اتیلن می شود همچنین در مورد تأثیر­گذار بودن نقش کودهای آلی رضوی­نیا (۱۳۹۱) بیان کرد که با کاربرد ۴ تن در هکتار ورمی­کمپوست باعث بیشترین میزان سبزینگی برگ می­ شود.

شکل ۴- ۹- اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک بر روی میزان کلروفیل (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های

۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷- ۸- قطر نهنج

در بررسی نتایج مقایسه میانگین­ها داده های تأثیر متقابل کودهای آلی و اسید سالیسیلیک (شکل۴-۱۰) بیشترین میزان قطر نهنج (۹۵/۲۹ میلی­متر) مربوط به کود گاوی و تیمار (۴-۱۰) مولار اسیدسالیسیلیک و همچنین (۹۷/۲۸ میلی­متر) در تیمار (۶-۱۰) مولار در بستر خاک زراعی و در تیمار شاهد بستر کود ورمی­کمپوست به میزان (۸۵/۲۶ میلی­متر) می­باشد. و کمترین میزان قطر نهنج در بستر کود گاوی و غلظت( ۲-۱۰) مولار و در تیمار (۶-۱۰) مولار در کود گوسفندی مشاهده شد. در بررسی­های انجام شده در این زمینه بیانگر عدم نقش اسید­سالیسیلیک در رشد قطری نهنج بود به عنوان مثال کاربرد اسید­سالیسیلیک در غلظت­های ۲-۱۰،۴-۱۰ مولار باعث تفاوت معنی­داری بر قطر نهنج اکوتیپ­های بابونه نگردید، لیکن کاربرد آن درغلظت ۶-۱۰مولار منجر به کاهش معنی­دار قطر نهنج اکوتیپ زابل به میزان ۸۵۲/۳ میلی­متر شد (ملکیان و همکاران، ۱۳۸۹). و همچنین در مورد عدم تأثیر­پذیری قطر نهنج در کاربرد کودهای آلی بررسی­هایی نشان داد که قطر نهنج بابونه تحت تأثیر نوع بستر قرار نگرفت و کاربرد تیمارهای کودی مختلف باعث تفاوت معنی­داری در صفت مذکور در مقایسه با تیمار شاهد نگردید (ملکیان و همکاران، ۱۳۸۹). عزیزی و همکاران در سال ۱۳۸۷ گزارش کردند افزایش سطوح ورمی­کمپوست باعث بهبود معنی­دار قطر نهنج در گیاه بابونه آلمانی (Matricaria recutita) گردید که این می ­تواند مثالی در مورد تأثیر­گذاری کودهای آلی مثل ورمی­کمپوست بر قطر نهنج گل باشد.

شکل ۴- ۱۰- اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک بر قطر نهنج (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های

۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷-۹- طول دمبرگ

همانطور که (شکل۴-۱۱) نشان می­دهد نتایج مقایسه میانگین­ها داده ­های تأثیر متقابل کودهای آلی و اسید سالیسیلیک حداقل میزان طول دمبرگ (۲۷/۷ سانتی­متر) در بستر کود ورمی­کمپوست در تیمار (۲-۱۰) مولار اسیدسالیسیلیک و حداکثر میزان طول دمبرگ در بستر کود شاهد در غلظت های (۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ مولار) و در بسترهای کودی ورمی­کمپوست و گاوی در غلظت ۶- ۱۰ مولار و گوسفندی در غلظت ۴- ۱۰ مولار بود.

شکل ۴- ۱۱- اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک بر طول دمبرگ (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های

۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷-۱۰- ارتفاع گیاه

همانطور که در نتایج مقایسه میانگین­ها داده ­های تأثیر متقابل کودهای آلی و اسید سالیسیلیک (شکل۴-۱۲) مشاهده می­ شود حداکثر ارتفاع گیاه (۶۰/۳۳ سانتی­متر) در بستر کود گوسفندی و تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت (۲- ۱۰) مولار مشاهده شد. در مقابل کمترین مقدار (۵۷/۲۵) سانتی­متر در بستر کودی ورمی­کمپوست و تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت (۲- ۱۰) مولار به دست آمد. بر خلاف نتایج تحقیق حاضر، نتایج دیگر محقیقین بیانگر تأثیرپذیری ارتفاع گیاه تحت تأثیر ورمی­کمپوست بود به عنوان مثال وادریج و همکاران ۱۹۹۸ در مطالعه­ای بر روی گیاه دارویی زردچوبه نشان دادند که مصرف ۱۰تن در هکتار ورمی­کمپوست سبب بهبود ارتفاع بوته و عملکرد آن گردید. رضوی­نیا (۱۳۹۱) که با کاربرد ۴تن در هکتار ورمی­کمپوست بیشترین میزان ارتفاع گیاه گزارش کردند. افزایش سطوح ورمی­کمپوست باعث بهبود معنی­دار ارتفاع بوته در گیاه بابونه آلمانی (Matricaria recutita) گردید (عزیزی وهمکاران، ۱۳۸۷). در تحقیقی در بررسی برخی صفات کمی و کیفی گیاه دارویی ماریتیغال در پاسخ به کودهای آلی، بیولوژیک و شیمیایی نشان داد که مصرف انواع مختلف کودهای آلی و شیمیایی در خاک بر اجزای عملکرد و خصوصیات مورفولوژیکی این گیاه بی­تأثیر بود (یزدانی بیوکی، ۱۳۸۹). تبریزی (۲۰۰۵) گزارش کرد که کود دامی تأثیر معنی­داری بر ارتفاع بوته اسفرزه نداشت. و در گزارش مهرابیان­مقدم (۱۳۹۰) بیان کرد که اسید­سالیسیلیک بر ارتفاع بوته ذرت تأثیر مثبتی داشت و همچنین سیبی و همکاران (۱۳۹۰) گزارش کردند که محلول­ پاشی اسید­سالیسیلیک ارتفاع گلرنگ بهاره (Carthamus tinctorius L.) را تحت تأثیر قرار نداد. سندروزا و همکاران (۲۰۰۲) در تیمار بذرهای فلفل بیان کردند که اسید­سالیسیلیک باعث افزایش ارتفاع دانهال گردید. گوترز و همکاران (۱۹۹۸) بیان کردند که اسید­سالیسیلیک باعث افزایش ارتفاع گیاه سویا در شرایط گلخانه و مزرعه گردید. غریب (۲۰۰۷) بیان کرد که اسپری اسید­سالیسیلیک روی بخش­های هوایی گیاهان ریحان و مرزنگوش باعث افزایش ارتفاع گیاه شد.

شکل ۴- ۱۲- اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک بر ارتفاع گیاه (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های

۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷-۱۱- طول ریشه

طبق (شکل۴-۱۳) نتایج مقایسه میانگین­ها اثر متقابل کود آلی و اسید­سالیسیلیک بیشترین میزان طول ریشه حداکثر میزان طول ریشه (۷۹/۱۹) سانتی­متر در بستر کود ورمی­کمپوست و تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت (۴- ۱۰) مشاهده شد و کمترین مقدار(۴۱/۱۱) سانتی­متر در بستر کودی ورمی­کمپوست و تیمار شاهد اسید­سالیسیلیک با غلظت (۰) به دست آمد. این نتایج نشان می­دهد که کاربرد اسید­سالیسیلیک سبب افزایش طول ریشه می­گردد به عنوان مثال دولت آبادیان (۱۳۸۷) بیان کردند که استفاده از اسید­سالیسیلیک موجب افزایش رشد طولی ریشه چه درجوانه زنی گیاه گندم (Triticum aestivum L.) شد .

شکل ۴- ۱۳- اثر متقابل کودهای آلی و اسیدسالیسیلیک بر طول ریشه (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های

۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۷-۱۲- قطر ریشه

همانطور که نتایج مقایسه میانگین­ها داده ­های تأثیر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک (شکل۴-۱۴) نشان می­دهد بیشترین میزان قطر ریشه (۲۳/۱۸) میلی­متر در بستر کود گاوی و تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت (۶- ۱۰) مشاهده شد و کمترین مقدار (۵۵/۸) میلی متر در بستر کود گوسفندی و گاوی در تیمار شاهد اسید سالیسیلیک به دست آمد.

شکل ۴- ۱۴- اثر متقابل کودهای آلی و اسید­سالیسیلیک بر قطر ریشه (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های

۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

۴-۸- تجزیه واریانس اثرکودهای آلی، اسیدسالیسیلیک و نوع اندام بر برخی صفات فیتوشیمیایی

۴-۸-۱- میزان فنل­کل، فلاونوئید و توانمندی آنتی­اکسیدانی

نتایج حاصل از جدول تجزیه واریانس کودهای آلی بر میزان فنل و فعالیت آنتی­اکسیدانی در سطح احتمال ۱ درصد معنی­دار بود در حالی که میزان فلاونوئید در سطح احتمال ۵ درصد معنی دار بود، تیمار اسید سالیسیلیک بر روی میزان فنل و آنتی­اکسیدان در سطح احتمال ۱درصد معنی­دار بوده است در حالی که بر روی میزان فلاونوئید در سطح احتمال ۵ درصد معنی­دار بوده است (جدول ۴- ۳). همچنین اثر نوع اندام بر میزان فنل، فعالیت آنتی­اکسیدانی و فلاونوئید در سطح احتمال ۱درصد معنی­دار شده است (جدول۴- ۳).

۴-۸-۲- میزان اسید کلروژنیک و اسید کافئیک

بر اساس نتایج جدول تجزیه واریانس داده­ ها (جدول۴- ۵) بسترهای کاشت بر میزان اسید­کلروژنیک در سطح احتمال ۵ درصد معنی­دار بود. این در حالی است که در میزان اسید­کافئیک اثر معنی­داری مشاهده نشد (جدول۴- ۵). در تیمار اسیدسالیسیلیک بر روی میزان اسید­کلروژنیک اثر معنی­داری مشاهده نشده است در حالی که بر روی میزان کافئیک اسید در سطح احتمال ۵ درصد معنی­دار بوده است (جدول۴- ۵). و در تأثیر اندام بر روی میزان اسید­کلروژنیک و اسید کافئیک اثر معنی­داری مشاهده نشده است جدول (۴- ۵).

جدول ۴-۸ تجزیه واریانس تأثیر کودهای آلی، اسید سالیسیلیک و نوع اندام بر میزان صفات بیوشیمیایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع تغییرات درجه آزادی میزان آنتی اکسیدان میزان فنل میزان فلاوونوئید اسید کلروژنیک اسید کافئیک
بستر ۳ **۹۹/۳۴۱ **۰۰۹/۰ *۰۰۱۲/۰ *۷۴/۲۴۲ * ۳۷/۲۵۸۱  
اسید سالیسیلیک ۳ **۹۹/۳۲۱ **۰۰۴/۰ *۰۰۵۲/۰ ns ۸۷/۹۸ *۷۱/۳۱۵۳  
اندام ۱ **۱۹/۳۶۰۴ **۰۰۸/۰ **۱۸۰/۰ ns ۷۸/۱۵۹ * ۱۵/۴۰۹۴  
کود× اسیدسالیسیلیک ۹ **۱۰/۴۳۵ ns ۰۰۱/۰ **۰۱۰/۰ *۸۷/۲۲۵ *۳۰/۱۲۹۹  
کود× اندام ۳ ns ۶۹/۷۴ ns ۰۰۱/۰ *۰۰۶/۰ *۸۴/۲۲۷ *۸۵/۹۹۴  
اندام× اسیدسالیسیلیک ۳ **۷۳/۴۴۰ **۰۰۵/۰ *۰۰۵/۰ *۲۲/۳۲۵ *۴۹/۱۴۲۱  
کود× اندام× اسیدسالیسیلیک ۹ **۸۹/۳۸۴ **۰۰۳/۰ *۰۰۳/۰ *۵۸/۳۲۸ **۷۴/۳۳۲  
خطا ۶۲ ۳۷/۸۱ ۰۰۰۹/۰ ۰۰۱۸/۰ ۲۰/۸۶ ۵۴/۱۵۳۹  
ضریب تغییرات (CV%)   ۲۷/۱۸ ۲۵/۳۲ ۷۰/۲۶ ۹۱/۱۴۶ ۲۳۰  
                 

**معنی دار شد در سطح ۱ درصد، *معنی دار شد در سطح ۵ درصد،ns معنی دار نشد

۴-۹- مقایسه میانگین اثر کودهای آلی، اسیدسالیسیلیک و اندام بر روی صفات بیوشیمیایی

بر اساس نتایج مقایسه میانگین­ها (جدول ۴-۶) بیشترین میزان آنتی­اکسیدان (۸۳/۵۴ درصد) در بستر کود گاوی نسبت به سایر کود­ها تفاوت معنی­داری داشت ولی در بسترهای دیگر نسبت به هم تفاوت معنی­داری مشاهده نشد. بیشترین میزان فنل (۰۵۸/۰ میلی­گرم بر گرم) و بیشترین میزان فلاونوئید (۱۶۴/۰ میلی­گرم بر­گرم) در بستر کود گوسفندی مشاهده شد. بیشترین میزان اسید­کلروژنیک (۴۱/۳۲ میلی­گرم بر گرم) در بستر کود گاوی مشاهده شد و بیشترین مقدار اسید­کافئیک (۶۴/۹ میلی­گرم بر گرم) در بستر کود گوسفندی مشاهده شد. بیشترین مقدار آنتی­اکسیدان (۹۷/۵۷ درصد) در تیمار ۴- ۱۰مولار که نسبت به تیمار شاهد تفاوت معنی­داری نشان داد ولی نسبت به غلظت­های دیگر تفاوت معنی­داری مشاهده نشد. بیشترین میزان فنل (۱۷۶/۰ میلی­گرم بر گرم) و فلاونوئید (۰۶۸/۰ میلی­گرم بر گرم) در تیمار ۲- ۱۰مولار همچنین بیشترین مقدار اسیدکلروژنیک (۵۶/۸ میلی گرم بر گرم) در تیمار ۴- ۱۰مولار و بیشترین میزان اسید­کافئیک (۶۶/۳۲ میلی گرم بر گرم) در غلظت ۶- ۱۰مولار مشاهده شد و در نهایت بشترین مقدار آنتی­اکسیدان، فنل، فلاونوئید، اسید­کلروژنیک و اسید­کافئیک در اندام ریشه مشاهده شد. همتی و همکاران (۲۰۰۶) نشان دادند که تجمع و پراکنش متابولیت­های ثانویه در یک گیاه به صورت یکسان انجام نمی­گیرد. در بررسی فلاونوئیدهای سرخ­ولیک (Cratageus mongyna) ، میزان کوئرسیتین این گیاه در گل نسبت به برگ یا میوه بیشتر بوده است در حالی که بین برگ ، گل و میوه از نظر میزان روتین اختلاف معنی­داری مشاهده نشد.

جدول ۴-۹– مقایسه میانگین اثر کودهای آلی بر روی صفات بیوشیمیایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بسترکاشت آنتی اکسیدان فنل فلاونوئید اسید کلروژنیک اسید کافئیک
خاک زراعی b ۱۰/۴۸ d ۰۰۰۸/۰ c ۱۴۹/۰ a ۰۹/۸ b ۹۷/۱۳
کود ورمی کمپوست b ۲۱/۴۶ c ۰۳۳/۰ b ۱۵۹/۰ b ۵۲/۲ c ۰۸/۱۰
کود گاوی a ۸۳/۵۴ b ۰۴۴/۰ b ۱۶۰/۰ ab ۰۱/۵ a ۴۱/۳۲
کود گوسفندی b ۲۳/۴۸ a ۰۵۸/۰ a ۱۶۴/۰ a ۶۴/۹ b ۶۸/۱۱

جدول ۴-۱۰– مقایسه میانگین اثر اسیدسالیسیلیک بر روی صفات بیوشیمیایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اسید سالیسیلیک آنتی اکسیدان فنل فلاونوئید اسید کلروژنیک اسید کافئیک
۰ b ۰۲/۴۴ b ۰۴۲/۰ b ۱۴۲/۰ b ۶۲/۶ b ۹۵/۱۴
۲-۱۰ a ۸۶/۴۹ a ۰۶۸/۰ a ۱۷۶/۰ c ۶۳/۳ c ۰۶/۵
۴-۱۰ a ۹۷/۵۱ b ۰۴۱/۰ ab ۱۶۵/۰ a ۵۶/۸ b ۴۷/۱۵
۶-۱۰ a ۵۱/۵۱ a ۰۶۵/۰ ab ۱۵۳/۰ b ۴۵/۶ a ۶۶/۳۲

جدول ۴-۱۱- مقایسه میانگین اثر نوع اندام بر روی صفات بیوشیمیایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اندام آنتی اکسیدان فنل فلاونوئید اسید کلروژنیک اسید کافئیک
هوایی b ۲۲/۴۳ b ۰۴۴/۰ b ۱۱۶/۰ b ۰۳/۵ b ۵۰/۱۰
ریشه a ۴۷/۵۵ a ۰۶۳/۰ a ۲۰۳/۰ a ۶۱/۷ a ۵۶/۲۳

۴-۱۰- اثر متقابل کودهای آلی، اسید سالیسیلیک و نوع اندام بر روی صفات بیوشیمیایی

بر اساس جدول تجزیه واریانس اثر متقابل کودهای آلی، اسید سالیسیلیک و نوع اندام بر روی میزان اسید کافئیک، فنل و آنتی­اکسیدان در سطح احتمال ۱درصد معنی­دار بوده است در حالی که بر روی میزان فلاونوئید و اسید کلروژنیک در سطح احتمال ۵ درصد معنی­دار شده است (جدول ۴- ۵). بر اساس نتایج بیشترین میزان آنتی­اکسیدان (۹۹/۶۵ درصد) در بستر کود گاوی و تیمار۴- ۱۰مولار (شکل۴-۱۵) و بیشترین میزان فلاونوئید (۳۴۶/۰ میلی­گرم برگرم) در بستر کود گوسفندی و تیمار۲- ۱۰مولار (شکل۴-۱۶) در اندام­های هوایی مشاهده شد و بیشترین میزان فنل (۱۳۸/۰ میلی­گرم بر گرم) در بستر کود گوسفندی در تیمار۴- ۱۰مولار (شکل۴-۱۷) در اندام­های ریشه مشاهده شد. بیشترین میزان اسید­کلروژنیک (۵۲/۴۱ میلی­گرم برگرم) (شکل۴-۱۸) و اسید­کافئیک (۵۰/۶۵ میلی­گرم بر گرم) در تیمار۴- ۱۰مولار (شکل۴-۱۹) در اندام­های ریشه مشاهده شد. جاکولا و همکاران (۲۰۱۰) به خوبی در مورد عوامل مؤثر بر تولید فلاونوئید­ها بحث کرده ­اند، آن­ها بیان داشتند هر عاملی که در رشد و نمو گیاه مؤثر است می ­تواند در تولید متابولیت­ها نیز مؤثر باشد (جدول۴- ۵).

۴-۱۱- تأثیر غلظت­های متفاوت اسید­سالیسیلیک بر صفات بیوشیمیایی

ملامی (۱۹۹۲) و پاپادوپولو (۱۹۹۹) اظهار داشتند که گیاهان به دلیل ساختار غشاهایشان مکانیسم دفاعی قابل القاء مجزایی را به منظور حفاظت خود در برابر عوامل بیماری زا بروز می دهند. گیاه میزبان به محض تلقیح با عوامل بیماری زا و در دقایق ابتدایی آلودگی، پاسخ ابتدایی اولیه (HR)[19] وابسته به اکسیژن فعال (ROS)[20] ایجاد می کند. در این زمان SA از طریق مسیری مستقل از NPR1 با یک عمل ثانویه در آغاز فعالیت اکسیداز متناوب باعث تحریک مسیر حساس به سالیسیل هیدرو کسامیک اسید (SHAM)[21] و در نتیجه القاء پروتئین PR (مقاومت ژن برای ژن) و در نهایت پاسخ اکتسابی سیستمیک (SAR)[22] می شود. در بالادست غلظت های بالای SA می تواند در ابتدا با باند شدن با آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز باعث افزایش پراکسید هیدروژن و ایجاد پاسخ فوق حساسیت شوند (سلامارکر و همکاران، ۲۰۰۲). پروتئین های مقاومت ژن در نهایت باعث آغاز سیگنا ل های دفاعی می شوند. کاربرد اسید­سالیسیلیک خارجی باعث کاهش بیان ژن گیاهی کد ­کننده فاکتورهای میزبانی، تجمع بازدارنده های همانند سازی، القاء رونویسی ژن های اکسیداز متناوب، فعالیت مسیرهای متناوب تنفسی، اختلال در فعالیت کمپلکس RNAپلیمراز، تنظیم بیان ژن های R، القاء پروتئین کیناز ها، بیان ژن های کد کننده پروتئین های تنظیمی PAD4 و EDS1 و در نهایت بیان ژن های درگیر در سنتز ترکیبات بیوشیمیایی ثانویه می شود (طهماسبی و همکاران،۱۳۹۰؛ ریموند و فارمر، ۱۹۹۸؛ دینگ و همکاران، ۲۰۰۲).

۴-۱۱-۱- اثر سطوح مختلف اسید­سالیسیلیک بر میزان فنل کل

از آنجا که اسید­سالیسیلیک به عنوان یک ترکیب فنل طبیعی دارای مسیر مشابهی با سایر ترکیبات فنلی است، می توان به دلیل آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز (PAL) به عنوان واسطه مسیر بیوسنتزی اسید سالیسیلیک توانایی تبدیل شدن به اکثر ترکیبات فنلی را دارد باشد. فنیل آلانین آمونیالیاز، آنزیم کلیدی متابولیسم فنیل پروپانوئید می باشد که در تولید چندین ترکیب حفاظتی قوی مانند فلاونوئید ها، فیتوآلکسین و دیگر ترکیبات نقش دارند (مهدویان و همکاران ۲۰۰۷). این آنزیم اولین مرحله از بیوسنتز فنیل پروپانوئید که نقطه انشعاب متابولیسم اولیه و ثانویه است را کاتالیز می کند. تنظیم فعالیت PAL در گیاهان با حضور چند ژن رمز­ساز و تحت شرایط خاص بیان می گردد (دیکسون و پایوا، ۱۹۹۵؛ شبانی و احسان پور، ۱۳۸۸).

۴-۱۱-۲- اثر سطوح مختلف اسید­سالیسیلیک بر میزان ترکیبات فلاونوئیدی

اسید­سالیسیلیک باعث بیان ژن های مربوط به ساخت آنزیم PAL شده و این آنزیم به همراه کالکون سنتتاز و کالکون ایزومراز یک جریان کربنی مستقیم از فنیل پروپانوئید تا متابولیسم فلاونوئید برقرار می کند (فهیمی، ۱۳۸۷؛ ابراهیم­زاده و صبورا، ۱۳۸۶). احتمال دارد که افزایش فنل کل و فلاونوئید با افزایش سطح اسید سالیسیلیک نشان دهنده پتانسیل مقاومت درونی گیاه سرخارگل در مقابل تنش های اکسیداتیو وارده از محیط و یا میکروارگانیسم ها است. کاهش میزان فلاونوئید با افزایش فشار تنش ممکن است به دلیل درگیر شدن مکانیسم های دیگری در مهار تنش و یا کاهش توان مقاومتی و مغلوب شدن گیاه در مقابل تنش باشد که البته کاهش توان مهار رادیکال­آزاد و سنتز فلاونوئید تأئیدی بر این مطالب است. کیم و همکاران در سال ۲۰۰۹ بیان کردند که افزایش تیمار اسید سالیسیلیک در گیاه گل قاصد[۲۳] باعث افزایش فلاونوئید می شود. همچنین شبانی و احسان پور (۱۳۸۸)، بابرعلی و همکاران (۲۰۰۷) و قاسم زاده و جعفر (۲۰۱۰) تأثیر مثبت اسید سالیسیلیک را بر تولید ترکیبات فلاونوئیدی به ترتیب بر گیاه زنجبیل[۲۴]، انگور، شیرین بیان و جینگ سینگ[۲۵] گزارش کردند.

۴-۱۱-۳- اثر سطوح مختلف SA بر درصد مهار رادیکال آزاد (DPPH)

اسید­سالیسیلیک به دو شکل آنزیمی (فعالیت آنزیم های اکسیداتیو) و غیر آنزیمی (القاء متابولیت های ثانویه) دفاع آنتی­اکسیدانی را فعال کرده و مانع تنش اکسیداتیو و کاهش خسارات می گردد (خلیلی و همکاران، ۲۰۱۰).

کلسیگ و همکاران (۲۰۰۰) بیان داشتند که اسید­سالیسیلیک با تغییر در سطوح پراکسید هیدروژن سبب فعال شدن آنزیم های آنتی اکسیدانی می شود. مولکول های سیگنالینگی چون SA، در پایین دست از طریق روش های دیگری چون فعال کردن مسیر بیوسنتزی اتیلن و دخالت در بیان ژن ها بر روی آنزیم های آنتی اکسیداتیو مانند کاتالاز (سلی مارکر، ۲۰۰۲)، سوپردیسموتاز، پلی فنل­اکسیداز (اسکاندالیس، ۱۹۹۳؛ دات و همکاران، ۱۹۹۸؛ اسکات و همکاران، ۱۹۹۹) اثر می گذارد و از این طریق باعث فعال شدن مکانیسم مقاومت به تنش های محیطی می شوند. البته اسید­سالیسیلیک از طریق فعال کردن آنزیم های دیگری چون فنیل الانین آمونیالیاز و یا بیان ژن های دخیل در پروسه بیوسنتزی باعث القاء متابولیت های ثانویه ایی از قبیل ترکیبات پلی فنلی، فلاونوئیدی و سایر ترکیات ثانویه با خاصیت آنتی اکسیدانی می شود. بررسی­ها نشان داد که بین فلاونوئید، فنل کل و فعالیت آنتی اکسیدانی همبستگی مثبت وجود دارد. فلاونوئید های القاء شده تحت تیمار اسید­سالیسیلیک می توانند به عنوان گیرنده های رادیکال ­آزاد، گیاهان را از تنش های اکسیداتیو محافظت نموده و به طور مستقیم با وارد شدن در واکنش های احیایی و یا به شکل غیر مستقیم بوسیله کلاته کردن آهن مانع تنش اکسیداتیو شود (پوپووا و همکاران، ۱۹۹۷).

۴-۱۱-۴- اثر سطوح مختلف اسید سالیسیلیک بر میزان اسید­کلروژنیک و اسید­کافئیک

ترکیبات فنلی در گیاهان در پاسخ به تنش های محیطی و تنش­های وارده به گیاه سنتز می شود و گزارش­های بسیاری مبنی بر نقش ترکیب فنلی اسید­سالیسیلیک به عنوان یک مولکول پیام­رسان و القاءکننده انواع واکنش های دفاعی و مقاومتی به هنگام تنش موجود است. افزایش موازی ترکیبات فنلی چون اسید­کلروژنیک، اسید­کافئیک. نتایج تحقیقات خاوری­نژاد و همکاران (۱۳۸۳)، بابر­علی و همکاران (۲۰۰۷)، حسینی و همکاران (۲۰۱۱) و کواسیک و همکاران (۲۰۱۰) نشان می دهد که تیمار اسید­سالیسیلیک باعث افزایش ترکیبات فنلی چون اسید­کلروژنیک و کافئیک و سایر ترکیبات موثره در برابر تنش ها می شود.

۴-۱۲- اثر کودهای آلی و اسید سالیسیلیک بر اجزای عملکرد

مدیریت کود عامل مهمی در موفقیت کشت گیاهان است و این امر در گیاهان دارویی با توجه به نقش عناصر در تشکیل متابولیت­های ثانویه مهم­تر است. لذا شناسایی کودهای سازگار با طبیعت و مناسب برای گیاه می ­تواند اثرات مطلوبی بر شاخص­ های کمی و کیفی گیاه داشته باشد. ورود مواد آلی به خاک باعث افزایش عناصر غذایی خاک و قابلیت جذب آن­ها توسط گیاه می­گردد و افزایش تعادل نیتروژن و کارآیی جذب فسفر را نیز سبب می­ شود ( بروسارد و فررا سناتو ۱۹۹۷). کودهای آلی علاوه بر غنای خاک، باعث بهبود ساختار فیزیکی خاک نیز شده و میزان نگهداری آب در خاک را افزایش می­دهد، بهبود در رشد رویشی را به تأثیر مثبت کود آلی بر ساختار خاک، افزایش ظرفیت نگهداری آب، بهبود تهویه خاک و میزان زهکشی نسبت دادند که نتیجه آن رشد بهتر و بهبود در جذب مواد غذایی گیاه است (برتولینو و همکاران ۲۰۰۶). طی تحقیقات مختلف تأثیر مثبت کودهای بیولوژیکی بر عملکرد و اجزاء عملکرد گیاهان دارویی گزارش گردیده است. خلیل(۲۰۰۶)، نیز تأثیر مثبت کودهای زیستی را در ترکیب با کودهای آلی، در بهبود فاکتورهای اندازه ­گیری شده در گیاه بارهنگ عنوان کرد (آزار و همکاران۲۰۰۹، غریب و همکاران ۲۰۰۸). ماهشواری و همکاران (۲۰۰۰) عنوان کردند فسفر و کودهای بیولوژیک تأثیر معنی­داری را بر عملکرد گیاه دارویی اسفرزه نشان نداد. سانچزگوین و همکاران (۲۰۰۵) نیز طی بررسی اثر کودهای بیولوژیک بر گیاه بابونه بیان کردند، تیمارها باعث افزایش عملکرد در گل شد اما ب راجزا عملکرد تأثیری نداشت. کواسیک و همکاران (۲۰۰۹) افزایش رشد ریشه و برگ­های گیاه بابونه آلمانی را تحت تأثیر اسید­سالیسیلیک در غلظت ۵۰ میکرو مولار مشاهده کردند، از سویی نشان دادند که کاربرد آن در غلظت ۲۵۰ میکرومولار با تأثیر بر کاهش کلروفیل، میزان آب و پروتئین قابل حل، باعث کاهش در رشد گیاه گردیدند. کاربرد اسید­سالیسیلیک به عنوان الیسیتور اثر معنی­داری بر اجزای عملکرد گیاهان بابونه (ملیکیان و همکاران، ۱۳۸۹)، و صفات رویشی پونه، علف لیمو و شمعدانی معطر ( رم وهمکاران، ۱۹۹۷) نداشت. علی و همکاران (۲۰۰۷) کاهش در میزان وزن تر و خشک ریشه ­های نابجا جین­سینگ را تحت تأثیر تیمار اسید­سالیسیلیک و متیل جاسمونات نشان دادند. اسید­سالیسیلیک از سویی باعث تحریک برخی پروسه­های فیزیولوژیکی می گردد و از سویی از پروسه­های دیگر جلوگیری می­ کند، این تأثیر به غلظت کاربردی، گونه گیاهی و شرایط محیطی مرتبط است (دینگ و وانت ۲۰۰۳، ماتئو و همکاران ۲۰۰۶). در این رابطه می­توان عدم تأثیر­پذیری صفات مورفولوژیکی گیاه مورد مطالعه را به عوامل مختلفی از قبیل غلظت اسید، گونه گیاهی، شرایط محیطی، اسیدیته و غیره مرتبط دانست. محمدی و همکاران (۱۳۸۸) نیز چگونگی تأثیر اسیدسالیسیلیک بر صفات رویشی گیاه نعناع گربه ای را به غلظت کاربردی مرتبط دانستند. به گفته کارلا (۲۰۰۳) میزان اسانس در گیاه داروئی نعناع فلفلی تحت تأثیر کود دامی واکنش منفی نشان داده است. اکبری­نیا و همکاران (۱۳۸۳) بیان کردند در گیاه زنیان مقدار ۱۵تن در هکتار کود دامی باعث بیشترین عملکرد دانه و عملکرد اسانس حاصل شد. زمانی­باب­گوهری (۱۳۸۹) در تحقیقی با کاربرد لجن فاضلاب کارخانه پلی­اکریل، کمپوست زباله شهری و کود گاوی هر کدام در دو سطح (۱۵ و ۴۵ تن در هکتار) به ویژگی­های خاک و رشد و عملکرد هیبرید سینگل کراس ۷۰۴ ذرت دانه ای به این نتیجه رسیدند سبب بهبود ویژگی­های خاک از لحاظ مقدار ماده آلی، نیتروژن کل، جرم مخصوص ظاهری شده به طوری که شاخص سطح برگ، ارتفاع گیاه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه و عملکرد دانه به طور معنی­دار افزایش پیدا کردند. حمیدپور و همکاران (۱۳۹۱) گزارش کردند در تأثیر کود ورمی­کمپوست (ده درصد) بر پارامترهای رویشی وزن خشک اندام هوایی گیاه، وزن خشک ریشه، تعداد گل، تعداد برگ، قطرگل و ارتفاع نهایی گیاه و غلظت عناصر نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم و کلسیم در گیاه گل اطلسی باعث اختلاف معنی­داری نسبت به شاهد شد. هاشمی مجد وهمکاران (۲۰۰۴) نشان دادند که کاربرد ورمی­کمپوست باعث افزایش رشد گوجه فرنگی می­ شود. گزارش شده است که زه آب خروجی از بستر کرم­های تولید کننده ورمی­کمپوست نیز حاوی عناصر غذایی بوده و ارزش تغذیه­ایی دارد. ورمی­کمپوست اغلب دارای نیتروژن و فسف به میزان ۵ تا ۱۱ برابر بیش از خاک بوده و سایر عناصر غذایی کم نیاز و پر نیاز در آن بیش از خاک معمولی می­باشد که به تدریج آنها را در اختیار گیاه قرار می­دهد. ورمی­کمپوست سرشار از جمعیت میکروبی، به ویژه قارچ­ها، باکتری­ ها، اکتینومیست­ها، مخمرها و جلبک­ها است که نقش مهمی در فراهمی موادغذایی دارند و باعث ارتقای رشد گیاه می­شوند. اسید­سالیسیلیک از ترکیبات فنلی به شمار می­آید که بر فرآیندهای مختلف از قبیل جذب عناصر توسط گیاه و فتوسنتز تأثیر­گذار است (حیات و احمد۲۰۰۷). غریب (۲۰۰۶) در بررسی تأثیر اسیدسالیسیلیک بر دو گیاه ریحان و مرزنجوش نشان داد که کاربرد اسیدسالیسیلیک در غلظت ۴-۱۰ مولار سبب افزایش کمیت اسانس در هر دو گیاه گردید، و نیز درصد اسانس در ریحان تحت تأثیر غلظت ۴-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک افزایش یافت. با این وجود در مرزنجوش درصد اسانس تحت تأثیر اسید­سالیسیلیک در غلظت۴-۱۰ مولار کاهش یافت. افزایش عملکرد اسانس تحت تأثیر اسید­سالیسیلیک می ­تواند با افزایش در رشد رویشی، جذب مواد­غذایی، تغییر در تعداد غدد حاوی اسانس و سنتز مونوترپن­ها مرتبط باشد. محمدی و همکاران (۱۳۸۸) نیز در بررسی تأثیر اسیدسالیسی
لیک بر گیاه داروئی نعناع گربه­ای بیان کردند که با افزایش غلظت آن تا میزان ۱۰۰ پی پی ام، درصد اسانس گیاه افزایش یافت، لیکن افزایش غلظت باعث کاهش صفت مذکور گردید. بنا به گفته سو و همکاران (۱۹۹۵) کاربرد اسیدسالیسیلیک خارجی می ­تواند باعث افزایش غلظت درونی آن گردد که احتمال دارد تولید متابولیت­های ثانویه ناشی از افزایش این اسید در گیاه باشد. از سوئی اسیدسالیسیلیک می ­تواند با تأثیر بر جذب عناصر غذایی گیاه، در افزایش ازت و فسفر که از عناصر مهم در تولید اسانس و نیز عملکرد اسانس بابونه آلمانی می­باشد (لچامو۱۹۹۲) مژثر واقع شده و در نهایت منجر به افزایش سنتز اسانس شود. تولید متابولیت­های­ثانویه می ­تواند توسط الیسیتورهایی از قبیل متیل جاسمونات، اسیدسالیسیلیک، چیتوسان و عناصر سنگین افزایش یابد. اسیدسالیسیلیک به عنوان ملکول سیگنال در گیاه شناخته شده که نقش کلیدی در رشد گیاه، توسعه و واکنش­های دفاعی گیاه ایفا می­ کند. این ملکول آنزیم­هایی را از مسیر متابولیت­های ثانویه برای تشکیل ترکیبات دفاعی تحریک می­ کند (دینگ و وانت ۲۰۰۳) و می­توان چنین بیان نمود که ارتباطی بین تولید و تحریک متابولیت­های ثانویه با میزان اسید­سالیسیلیک در گیاه تحت تنش وجود دارد و ممکن است پیام تولید متابولیت­های ثانویه در اثر اسید­سالیسیلیک کنترل گردد. پذیروا و همکاران (۲۰۰۴) افزایش متابولیت­های ثانویه بابونه آلمانی را بر اثر کاربرد اسید­سالیسیلیک بیان کردند، طی تحقیق آن­ها کاربرد اسید­سالیسیلیک از طریق ریشه باعث تغییر در میزان کومارین گردید و افزایش در میزان متابولیت­های ثانویه هرنیارین و آمبلی­فرون نیز پس از تیمار مشاهده شد. گدی هرناندز و لویولا وارگاس (۱۹۹۷) نشان دادند که افزودن غلظت­های مختلف از استیل­سالیسیلیک­اسید می ­تواند به عنوان یک الیسیتور در تولید متابولیت­های ثانویه سوسپانسیون­های سلولی گیاه پریوش به کار گرفته شود. در گیاه دارویی مینای چمنی آلوده به قارچ مقدار آنتوسیانین در تیمار اسید­سالیسیلیک با غلظت­های ۳ ،۷ و ۱۱میکرومولار نسبت به گیاهان تیمار نشده با این اسید افزایش پیدا کرد (خاوری­نژاد وهمکاران۱۳۸۳).

شکل ۴- ۱۵- اثر متقابل کودهای آلی، اسید­سالیسیلیک و نوع اندام بر میزان فعالیت آنتی­اکسیدانی (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های ۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

شکل ۴- ۱۶- اثر متقابل کودهای آلی، اسید­سالیسیلیک و نوع اندام بر میزان فلاونوئید (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های ۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

شکل ۴- ۱۷- اثر متقابل کودهای آلی، اسید­سالیسیلیک و نوع اندام بر میزان فنل (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های

۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

شکل ۴- ۱۸- اثر متقابل کودهای آلی، اسید­سالیسیلیک و نوع اندام بر میزان اسید­کلروژنیک (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های ۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

شکل ۴- ۱۹- اثر متقابل کودهای آلی، اسید­سالیسیلیک و نوع اندام بر میزان اسید­کافئیک (S0،S1، S2، S3به ترتیب غلظت­های ۰ ، ۲- ۱۰ ،۴- ۱۰ ، ۶-۱۰ مولار اسید­سالیسیلیک می­باشد)

فصل پنجم

نتیجه گیری کلی و پیشنهادات

۵-۱- نتیجه گیری کلی

نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تیمار­ها بر برخی از صفات اندازه ­گیری شده اثر معنی­داری داشتند. کود گاوی باعث بهبود صفات رویشی و بیوشیمیایی از قبیل تعداد برگ در بوته، وزن تر اندام ها و صفات شیمایی از قبیل میزان آنتی­اکسیدان، فلاونوئید، اسیدکلروژنیک و اسید کافئیک گردید. کود گوسفندی باعث بهبود صفات رویشی از قبیل ارتفاع بوته، کلروفیل، قطر ریشه، طول ساقه، طول ریشه، طول دمبرگ و صفات شیمیایی فنول گردید. کود ورمی­کمپوست فقط باعث بهبود صفت رویشی طول برگ گردید.

در میان غلظت­های مختلف به کار برده شده اسید سالیسیلیک، سطح ۲-۱۰ مولار باعث بهبود صفات رویشی و بیوشیمیایی از قبیل: تعداد برگ، نسبت طول به عرض برگ، میزان فنل و فلاونوئید گردید. سطح ۴-۱۰ مولار باعث بهبود صفات بیوشیمیایی میزان آنتی اکسیدان، ، اسید کلروژنیک، و صفات رویشی طول برگ، عرض برگ، قطر گل و سطح ۶-۱۰ مولار باعث بهبود صفات رویشی و بیوشیمیایی از قبیل وزن تر و خشک، طول ساقه، قطر ریشه، کلروفیل و اسید کافئیک گردید.

در میان اندام ها وزن خشک و تر اندام ها در اندم های هوایی بیشترین مقدار داشت و پارامترهای دیگر در اندم های ریشه بیشترین مقدار را نشان داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...