مطالب پژوهشی درباره بهبود-اجرای-مدیریت-زنجیره-تامین-در-شرکت-گاز-استان-گیلان- فایل ۱۱ |
۲-۲-۱۳) فعالیت های زنجیره تامین
بیمون بر این باور است که زنجیره تامین عبارت است از فرایند یکپارچه شده در جایی که یک تعداد از هویت های مختلف مانند تامین کننده ها، تولید کننده ها، پخش کننده ها باهم همکاری دارند و تلاش می کنند تا اولا مواد اولیه مناسب بدست آورند، ثانیا مواد خام را به محصول نهایی تبدیل نمایند، و ثالثا محصول نهایی را توسط واسطه ها توزیع نمایند.
در حالت کلی فعالیت های مربوط به زنجیره تامین شامل :
منبع یابی
طراحی و ساخت
حمل و نقل
فروش محصولات
سرویس و خدمات پس از فروش در طول عمر استفاده از محصول توسط مشتری ها می باشد.
محصولات زیادی ممکن است در یک زمان کوتاهی تولید و فروخته شود اما ممکن است طول مدت استفاده از محصول توسط مشتری به بیست یا سی سال برسد. در طول این مدت بایستی سرویس و خدمات مورد نیاز ارائه شود. بنابراین خدمات پشتیبانی از محصولات از اهمیت زیادی برخوردار است. در جریان پخش محصولات مسائل مالی و اطلاعات و دانش از اهمیت زیادی برخوردارند. فرایند زنجیره تامین یک محصول جدید نیاز به هماهنگی بین افراد متخصص در زمینه های مختلف مانند بازاریابی ، طراحی با ساخت و تولید، کنترل کیفیت و مدیریت زنجیزه تامین دارد. نکته قابل ذکر این است که اصطلاح مدیریت زنجیره تامین (SCM) به معنای مدیریت زنجیره عرضه دربرگیرنده سازمان، تامین کننده و مشتریان است و این مفهومی است معادل زنجیره ارزش گسترده می باشد(احمدی، ۱۳۸۴).
۲-۲-۱۳-۱) زنجیره تأمین پروژه
زنجیره تأمین پروژه مفهوم جدیدی است که در اثر تخصصی شدن کارها و رواج برون سپاری ظهور کرده است و شامل یک پیمانکار اصلی (متصدی اجرای پروژه ) و زنجیره ای از تأمین کنندگان می شود؛ به عبارت دیگر می توانیم زنجیره تأمین پروژه را ترکیبی از زنجیره تأمین و مجموعه فعالیت های پروژه بدانیم. هندفیلد و نیکولاس (٢٠٠٠)، نیز زنجیره تأمین پروژه های صنعتی را شامل همه فعالیت های مرتبط با جریان و تبدیل کالاها و تجهیزات، از مرحله ماده خام و استخراج به حالت نهایی برای مصرف پروژه و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن ها می دانند. آنان سه مؤلفه برای زنجیره تأمین پروژه مشخص می کنند: نقش اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی در زنجیره تأمین پروژه ها، نقش لجستیک در زنجیره تأمین پروژه ها و نقش رابطه و مدیریت روابط در زنجیره تأمین پروژه ها. در چنین زنجیره ای، شبکه بالادستی معمولا شبکه ای به نام تأمین کنندگان را برای مؤسسه یا سازمان و شبکه پایین دستی شبکه ای از مجریان پروژه و کارفرما (مشتری) را تشکیل می دهد(Folan & Browne, 2005).
۲-۲-۱۳-۲) زنجیره تأمین شرکت گاز
پروژه های بخش گاز نیازمند مواد، تجهیزات، تسهیلات و تأمین کنندگانی از سازمان های دیگر هستند و عملکرد یک پروژه تحت تأثیر فعالیت های سایر سازمان هایی قرار می گیرد که یک زنجیره تأمین را تشکیل می دهند. با توجه به توسعه و گسترش پروژه های مختلف و متنوع، به ویژه در خطوط انتقال شرکت های گاز استانی، طبق قوانین دولت این شرکت ها نباید وارد امور اجرایی شوند و باید با تأمین کنندگان و پیمانکاران برای انجام امور اجرایی قرارداد ببندند و مناقصه کنند. درنتیجه بعد جدیدی از همکاری میان شرکت های متعدد با شرکت های مسئول در بخش گاز ایجاد شده است. با توسعه روابط با تأمین کنندگان مختلف و پیمانکاران و تغییرات مکرر در قوانین و مقررات دولت، زمینه بروز ریسک های مختلف فراهم می شود که گاه با اثرگذاری آن ها بر یکدیگر، شدت پیامدها و اثرات آن بر سازمان افزایش می یابد. در پروژه های شرکت های گاز استانی نیز عواملی چون کارفرما، تأمین کننده، پیمانکار اصلی و جزئی دخیل هستند تا پروژه را به هدف نهایی آن که تحویل به موقع پروژه با کیفیت مورد نظر است، برسانند. در این پروژه ها، شرکت های گاز استانی در نقش کارفرما پروژه را تعریف می کنند و بهره بردار نهایی و استفاده کننده پروژه هستند. کارفرما برای اجرای طرح، آن را در اختیار پیمانکار اصلی پروژه قرار می دهد تا پروژه را به صورت عملیاتی شروع کند. انتخاب پیمانکار از طریق انجام مناقصه صورت می گیرد. پیمانکار اصلی نیز به نوبه خود با مشخص کردن پیمانکار فرعی، پروژه را عملیاتی می کند(شفیع زاده، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱۴) انتخاب تامین کننده در زنجیره تامین
انتخاب تامین کننده موضوع مهمی در زنجیره تامین محسوب می شود. بگونه ای که تولید کنندگان۶٠ درصد از زمان خود را صرف تامین مواد اولیه ، اجزا و قطعات می کنند. بعلاوه اینکه ٧٠درصد از هزینه های تولیدی مربوط به خرید کالا و خدمات می شود. بنابراین انتخاب و تعیین مناسب ترین تامین کننده موضوع مهمی در زنجیره تامین محسوب می شود. ارائه مطلوب محصولات با توجه به معیارهایی مانند، هزینه، کیفیت، عملکرد، تحویل، انعطاف پذیری و نوآوری به توانایی سازمان در اداره جریان مواد، اطلاعات و درون و بیرون سازمان وابسته است. این جریان به عنوان زنجیره تامین شناخته می شود. مدیریت موثر زنجیره تامین از عوامل اصلی بقای سازمان می باشد و به طور کلی مدیریت زنجیره تامین بر افزایش انطباق پذیری و انعطاف پذیری شرکتها تاکید دارد و از سوی دیگر دارای قابلیت واکنش و پاسخ سریع و اثر بخش به تغییرات بازار است. موفقیت و شکست زنجیره عرضه در بازار در نهایت توسط مشتری یا مصرف کننده نهایی تعیین می شود. رساندن کالای درست، در قیمت و زمان مناسب به مصرف کننده، نه تنها مهمترین عامل برای موفقیت رقابتی است، بلکه نقش کلیدی در بقای یک سازمان تولیدی دارد. انتخاب تامین کننده می تواند یک مسئله تصمیم گیری با محدودیت هایی از قبیل هزینه، کیفیت ،ریسک باشد(رزمی، اکبری جوکار، و کرباسیان، ۱۳۹۱).
۲-۲-۱۴-۱) مشارکت در زنجیره های تأمین
از طریق مشارکت و همکاری گروهی، سازمانهائی که هرکدام به تنهائی توان رقابت ندارند می توانند مزیتهای رقابتی و توانمندیهای اساسی خود را ترکیب کرده و با همکاری در قالب زنجیره تأمین به تولید و ارائه خدمات بهتر جهت دوام و بقاء در بازار بپردازند. بعلاوه در این حالت سازمانها از تجارب یکدیگر استفاده نموده و کارایی و قدرت مانور آنها در برابر تهدیدات محیطی افزایش می یابد. از اینرو بطورکلی می توان گفت مشارکت شرکتها و سازمانها در زنجیره های تأمین به دو دلیل عمده صورت می گیرد:
١. نیاز به استفاده از مزیتهای رقابتی دیگر شرکاء
٢. نیاز به کارائی از طریق تسهیم منابع با دیگر شرکاء (Holmberg, 2000).
بسیاری از شرکتهای مشهور جهانی به منظور توانائی جوابگوئی به رقابتهای موجود در بازار به استفاده از فناوری های نوین ارتباطات و اطلاعات در زنجیره های تامین خود پرداخته اند. تامین هرچه بیشتر نظر مشتری و اجابت خواسته های شخصی او موجب بروز فرصتهای تجاری خلق الساعه ای میگردد که به منظور جوابگوئی سریع به اینگونه فرصتهای درحال تغییر، دسترسی به اطلاعات دقیق در زمان کوتاه و همکاری میان شرکاء زنجیره های تامین ضروری است. مشارکت زنجیره تامین به شیوه های مختلفی تعریف شده است که اصول در دو گروه مفهومی قرار می گیرند؛ متمرکز بر فرایند و متمرکز بر روابط. مشارکت زنجیره تامین به عنوان یک فرایند تجاری در نظر گرفته می شود که بوسیله آن دو یا چند شریک زنجیره تامین با همدیگر برای دستیابی به اهداف مشترک فعالیت می کنند. همچنین مشارکت زنجیره تامین به عنوان شکلی از مشارکت بلندمدت و نزدیک تعریف شده است، که اعضای شبکه با همدیگر کار می کنند و برای دستیابی به اهداف متقابل، اطلاعات، منابع و ریسک را به اشتراک می گذارند. مرور ادبیات اهمیت فعالیتهای برنامه ریزی، ادغام فرآیندهای بین وظیفه ای، هماهنگی زنجیره تامین، هدف گذاری زنجیره تامین و ایجاد پارامترهای تسهیم اطلاعات را آشکار می نماید. با ترکیب تمرکز بر روابط و فرایند، مشارکت زنجیره تامین به عنوان فرایند مشارکت بین دو یا چند شرکت مستقل که به موازات یکدیگر برای برنامه ریزی و اجرای عملیات زنجیره تامین و به منظور دستیابی به اهداف مشترک و مزایای متقابل فعالیت می کنند، تعریف شده است. مشارکت زنجیره تامین شامل تسهیم اطلاعات، تناسب هدف، همزمانی تصمیم، تسهیم منابع و مشوق های هم ترازسازی میان شرکای مستقل زنجیره تامین می باشد(Yu-jun, 2010).
۲-۲-۱۴-۲) شاخص های پاسخگویی زنجیره تامین
پاسخگویی زنجیره تامین امروزه بحث مهمی در مدیریت زنجیره تامین است. برای رضایت مندی مشتری و درک بهتر بازار، شرکت ها در تلاش هستند که از طریق شاخص های مختلف زنجیره تامین به بهترین عملکرد دست پیدا کنند، که این شاخص ها عبارتند از: پیش بینی دقیق تقاضا، موجودی و زنجیره تامین پاسخگو. پاسخگویی زنجیره تامین به زمانی که شرکت ها محصولات را تولید و به مشتری نهایی تحویل می دهند مربوط می شود. در تعریف دیگری پاسخگویی به عنوان توانایی زنجیره تامین به پاسخ سریع به تغییرات در تقاضا تعریف شده است که هم از لحاظ حجم و هم از لحاظ ترکیب محصول ت قابل سنجش هستند. از آنجایی که این تعریف کیفی است، لذا ما نیاز به پیدا کردن شاخص های کمی برای زنجیره تامین داریم. یک شاخص مهم برای سنجش پاسخگویی، زمان تاخیر است، یعنی مدت زمانی که محصول نهایی به مشتری می رسد. از طرف دیگر برای پاسخ به دامنه وسیعی از تقاضا، ظرفیت باید افزایش پیدا کند که این امر منجر به افزایش هزینه ها میگردد(van Hoek, 2005).
۲-۲-۱۵) نگرشهای سنجش عملکرد زنجیره عرضه
-
- نگرش فرایند محور سنجش عملکرد زنجیره عرضه
در رویکرد فرایندی، باید زنجیره عرضه را ترکیبی از فرایندهای مختلف دانست کـه در راستای حفظ و ارتقای سـهم بـازار محـصولات و خـدمات آن بکـار گرفتـه می شـوند. بـه طوری که هر فرایند ترکیبی از فعالیت های مختلف بوده و به وسیله چند شاخص قابل اندازه گیری و سنجش خواهند بود. رافای، معتقد است که در یک زنجیـره تولیـدمحور، ایـن فعالیت ها در قالب مجموعه ای از روابط بده - بستان تبلور یافته و از ایـن رو میتـوان فراینـد کلی تولید یا ارائه خدمت در زنجیره عرضه را به چنـدین رده متـوالی تقـسیم نمـود. در هـر یک از رده های این فرایند، تعدادی عرضه کننـده و نیـز عـده ای خریـدار یافـت می شـوند. بنابراین زنجیره عرضه ترکیبی از فرایندهای مختلف است که موسسات و مراکز مختلـف و متعدد را از خرید تا توزیع به یکدیگر گره می زند. مفـاهیم مـورد نظـر ایـن صـاحب نظران را می توان در نموداری ترسیمی از تجزیه شبکه روابط مورد اشاره در زنجیره عرضـه ( مطـابق شکل زیر) ارائه داد. هر رابطه مـشتمل بـر فعالیـت هـایی اسـت کـه بـرای تبـدیل ورودی بـه خروجی انجام خواهند گرفت(هوگوس، ۱۳۸۷).
شکل ۲-۸: فرایند محور سنجش عملکرد زنجیره عرضه (هوگوس، ۱۳۸۷)
نتیجه منطقی تحلیل فوق این است که علاوه بر اینکه سازماندهی درونی و مدیریت هـر یک از مراکز و تسهیلات زنجیره عرضه بسیار با اهمیت است، ارزیابی رفتار آن ها در خارج نیز در ارتباط با مشتریان و سایر ذینفعان و مراکز فعال در زنجیره اهمیت بـه سـزایی خواهـد داشت.
-
- روش مصداقی در سنجش عملکرد زنجیره عرضه
روش مصداقی[۴۸] تسری استراتژی ها در شاخص های متناسب با هر رده ( Echelon ) روش هایی نظیر BSC در صدد بوده اند تا تعیین شاخصهای ارزیابی عملکرد را در تقارن با استراتژی های سازمان به انجـام رسـانند. لـیکن در روش مـصداقی حاضـر عـلاوه بـر اینکـه دیدگاه ها و حوزه های تسری استراتژی بسیار وسیع تـر در نظـر گرفتـه شـده، فراینـد تـسری استراتژی نیز سهولت و وضوح بیشتری داشته و نیز تمامی مراکز موجود در زنجیره به عنوان گروه های ذینفع، در انتخاب شاخص های ارزیابی عملکرد دخالت و تاثیر مستقیم دارنـد. در روش مصداقی، استراتژی های اصلی و پذیرفته شده زنجیره عرضه بر مبنای متدولوژی چنـد مرحله ای زیر در سطوح چهارگانـه مـدل پیـشنهادی تجزیـه و بطـور دقیـق بـه یـک سـری شاخص های راهبردی در هر یک از رده های زنجیره عرضه ختم می گـردد. روش مـصداقی بر این نکته تاکید دارد که باید دید چه عواملی توفق دستیابی به اهداف راهبردی زنجیره را ســهولت بخــشیده (عوامــل کلیــدی ) و چگونــه مــی تــوان ایــن موفقیــت را ســنجش نمــود(هوگوس، ۱۳۸۷).
شکل ۲-۹ : روش مصداقی در سنجش عملکرد زنجیره عرضه (هوگوس، ۱۳۸۷)
۲-۲-۱۶) ابعاد ساختاری، محرک ها و محدودیت های زنجیره تامین
ارتباط هر جزئی از زنجیره تامین با آن، بطور چشمگیری زنجیره و فعالیت های آن را تحت تاثیر قرار می دهد. این ارتباط در قالب چهار صورت زیر قابل تبیین می باشد؛
-
- ارتباطات فرآیندهای تجاری مدیریتی: کار مدیریت فرآیندهای بین اجزای زنجیره را به عهده دارد و اصولاً به عهده اجزای اصلی زنجیره است.
-
- ارتباطات فرآیندهای تجاری نظارتی: تنها بر چگونگی فرآیندها نظارت می کند و به مدیریت فرایند کاری ندارد.
-
- ارتباطات فرآیندهای تجاری خودمختار: در این روش، اجزاء اصلی زنجیره به دیگر اجزا آنقدر اطمینان دارند که نیازی به مدیریت و نظارت نمی بینند.
-
- ارتباطات فرآیندهای تجاری با عناصر غیرعضو: برای تعیین عملکرد زنجیره و کسب اطلاعات لازم مفید خواهد بود(Lin & Zhou, 2011).
۲-۲-۱۶-۱) محرک های اصلی در زنجیره تامین
تعیین هدف اولین گام موثر در مدل سازی زنجیره تامین می باشد و برای تحقق این امر، ابتدا می باید محرک های اصلی زنجیره شناخته شوند. این محرکها شامل موارد زیرند؛
-
- چگونگی سرویس دهی به مشتری: هدف نهایی یک شرکت سود است و برای رسیدن به آن مهمترین عامل رضایت مشتری است ، زیرا او است که سود را برای یک شرکت به ارمغان می آورد. برای بالابردن رضایت مشتری دو نکته حائز اهمیت است: یکی دسترسـی به محصول ، بدین معنی که مشتری بـاید بتواند محصول مورد نیاز خود را عینا و به میزان سفارش داده تحویل بگیرد. دیگری مدت زمان پاسخگویی و رساندن محصول به مشتری است، یعنی مشتری باید بتواند به محصول خود در کمترین زمان ممکن و زمان مقرر، دست یابد که البته برای دو عامل فوق معیارهایی نیز وجود دارد.
-
- ارزش مالی: ارزش مـالی به صورت نسبت درآمـد به کل هزینه تعریف می شود. یک شرکـت و زنـجیره تامین می تواند با کاهش هزینه های خود و افزایش سهم خود در بازار به ارزش مالی بیشتری دست یابد.
-
- تبادلات اطلاعات و دانش: یکی دیگر از مسائلی که بسیار حائز اهمیت است تبادل اطلاعات در زنجیره است. به طوری که از این طریق بسیاری از اجزای زنجیره بهم متصل شده و می توانند فعالیتهایشان را هماهنگ کنند. اگر زنجیره ای بتواند یک ارتباط اطلاعاتی خوب بین اجزای خود به وجود بیاورد به طوریکه اطلاعات به طور مستقیم و بلافاصله به قسمت های مختلف زنجیره برسد، گامی اساسی در راه رسیدن به موفقیت برداشته است. دو نکته در تبادل اطلاعات مهم است، یکی ارتباط مستقیم و بدون فاصله و دیگری تبادلات دانش و تکنولوژیکی که می تواند هزینه ها را تا حد زیادی کاهش دهد.
-
- عوامل ریسک: اگر زنجیره تامین به درستی طراحی و عناصر تشکیل دهنده آن بطور صحیح کنار هم چیده شوند، ریسک آن کاهش می یابد. اما اگر سیستم دقیق ایجاد نشود، به علت تعداد زیاد عناصر، منبعی از ریسکهای بالا و شکست های سنگین خواهد بود. بطور کلی دو نوع ریسک در زنجیره وجود دارد که عبارتند از: ١-ریسک نقص کیفی و ٢-ریسک اطلاعات اشتباه (Ninlawan, Seksan, Tossapol & Pilada, 2010).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1400-07-22] [ 11:29:00 ب.ظ ]
|