آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه چنین می فرماید: شما براى دورى از ستم کردن در حق دختران یتیم می توانید از ازدواج آنها خوددارى کنید و با زنانى ازدواج نمایید که موقعیت اجتماعى و فامیلى آنها به شما اجازه ی ستم کردن را نمی دهد و می توانید از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید. منتهی چون مخاطب، همه ی مسلمانان بوده است تعبیر به دو تا دو تا و مانند آن شده است.
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَهً سپس بلا فاصله مى‏گوید: این در صورت حفظ عدالت کامل است، اما اگر نمی توانید عدالت را رعایت کنید به همان یک همسر اکتفاء نمایید تا از ظلم و ستم بر دیگران بر کنار باشید.
-أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ- و یا بجاى انتخاب همسر دوم از کنیزى که مال شما است استفاده کنید زیرا شرایط آنها سبک‏تر است (اگر چه آنها نیز باید از حقوق حقه ی خود برخوردار باشند).
ذلِکَ أَدْنى‏ أَلَّا تَعُولُوا- این کار (انتخاب یک همسر و یا انتخاب کنیز) از ظلم و ستم و انحراف از عدالت بهتر جلوگیرى می کند. آیا این عدالت مربوط به امور زندگى از قبیل هم‏خوابگى و وسایل زندگى و رفاه و آسایش است یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانى نیز هست؟
شک نیست که” عدالت” در محبت‏هاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه کسى میتواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود اوست از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه ی ۱۲۹ همین سوره ی نساء می فرماید: شما هر قدر کوشش کنید نمی توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید[۶].
بنا بر این محبت‏هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه‏هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظف به آن است رعایت عدالت در جنبه‏هاى عملى و خارجى است (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۵، ص۲۱۱).
ج) آیه ۱۹ سوره ی نساء
ای اهل ایمان برای شما حلال نیست که زنان را با اکراه و جبر به میراث گیرید و بر زنان سخت گیری و بهانه جویی نکنید به اینکه قسمتی از آنچه بر آنها بخشیده اید پس بگیرید، مگر آنکه مرتکب ناشایستی آشکار شوند و با آنان خوشرفتاری کنید و اگر آنان را خوش ندارید (بدانید که) چه بسا چیزی را ناخوش بدارید و خداوند در آن بسیار نهاده باشد[۷]. منظور از «وَعاشِرُوهُنَّ بِالمَعرُوف»، این است که به نیکی با آنها در آمیزید؛ یعنی حقوق ایشان اهم از انصاف در قسمت، نفقه، خوب سخن گفتن و رفتار کردن را ادا کنید. معروف است که «مباشرت به معروف یعنی او را نزنید، سخن بد به او نگویید و با او گشاده رو باشید» (طبرسی، ۱۴۰۶، ج ۵، ص۷۷).
این آیه در مقام بیان تنظیم ارتباط میان زوجین است. از جمله چیزهایی که بر مرد نسبت به زوجه ی خود واجب می شود انصاف و عدالت داشتن با زوجه است که این عدالت داشتن و معاشرت به معروف با زوجه ملازم با وجوب نفقه ی زوجه می باشد. علمایی که جهت وجوب نفقه به این آیه استدلال کرده اند عبارتند از: صاحب جواهر الکلام، صاحب ریاض المسائل و صاحب مناهل ولی به نظر نگارنده این آیه نمی تواند در خصوص وجوب نفقه باشد چون «معاشرت به معروف» شامل حمایتهای معنوی است نه حمایتهای مادی که پرداخت نفقه باشد. در این آیه مردان توصیه به عدل و انصاف و معاشرت به معروف و رفتار نیک به همسرانشان شده اند. این عدالت و انصاف به معروف با زوجه، ملازم با وجوب نفقه ی زوجه می باشد.
صاحب جواهر آین آیه را از ادله وجوب نفقه بر مرد دانسته است (نجفی، ۱۳۹۲ق، ج۳۱،ص ۳۰۲).
د) آیه ۲ سوره ی طلاق
«چون زنان (طلاق داده شده) به آخر عده ی خویش رسیدند به نیکویی ایشان را نگاه دارید (به خوشی رجوع کنید) یا به نیکویی از ایشان جدا شوید و (چون طلاق دهید ) دو نفر مرد عادل از خودتان را گواه بگیرید و (ای گواهان به وقت حاجت) برای رضای خدا شهادت دهید[۸]». در اینجا «فَأمسِکُوهُنَّ بِمَعرُوفٍ» یعنی به آنها مراجعه کنید به آنچه لازم است برایشان از نفقه و لباس و مسکن و خوش معاشرتی (طباطبایی ۱۳۷۱:ج ۱۹:ص ۶۳۸).
ه) آیه ۶ سوره ی طلاق
«پس از طلاق زنان را در منزلی که مقدور شما است سکنی دهید و به آنان ضرر نرسانید تا آن ها را به تنگ آورید و چنان چه حامله باشند تا زمان وضع حمل نفقه ی آنان را بپردازید[۹]».
آیه ی ۶ سوره ی طلاق تصریح دارد بر وجوب نفقه برای مطلقه ای که در طلاق رجعی به سر می برد و به همسر امر می کند که در مدت عده، نفقه و سکونت زن را تأمین کند. همچنین مطلقه ی حامله- چه طلاق بائن چه رجعی- را مستحق نفقه می داند تا وضع حمل نماید. وقتی در مورد همسر مطلقه چنین می گوید، پس به طریق اولی همسری که هنوز در حلقه ی زناشویی شخص به سر می برد مستحق نفقه خواهد بود و نفقه ی زوجه بر زوج واجب خواهد بود. عده ای از فقها برای اثبات وجوب نفقه به این آیه تمسک کرده اند (ابن قدامه بی تا، ج ۸، ۱۶۶).
این آیه به وجوب نفقه برای مطلقه ی حامله تصریح می کند، چه رجعیه و چه بائن. پس وقتی چنین مطلقه ا یی مستحق نفقه باشد، به طریق اولی، همسری که هنوز در علقه ی زناشویی شخص به سر می برد و عضو کانون محسوب می شود مستحق نفقه خواهد بود (طباطبایی ۱۳۷۱:ج ۱۹: ۶۳۸).
و) آیه ۷ سوره ی طلاق
خداوند سبحان اهل توسعه و تمکن را امر فرموده که بر زنان شیردهی که فرزندان خود را شیر می دهند به اندازه ی وسعتشان توسعه بدهند. «وَ مَن قَدَّرَ عَلَیهِ» یعنی کسی که برایش توسعه نباشد[۱۰].
«رِزقَهُ فَلیَنفِقُ مِمّا آتاهُ الله» روزیش پس باید از آنچه خدا او را رحمت فرموده انفاق کند و کسی که روزیش به مقدار قوتش باشد پس هر آینه به قدر آن و به قدر امکان و طاقتش انفاق کند (طبرسی، ۱۴۰۶، ج ۲۵، ص۱۱۲).
بر طبق آیه، مرد ثروتمند باید مطابق وسعتش انفاق کند و تنگدست به قدر کفایت رزق و روزی همسرش را بدهد و اگر از این تکلیف سر باز زند، حکم بین آن ها جدایی است. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «چنان چه مرد به همسرش انفاق نکند و خوراک و پوشاک لازم و مورد احتیاج وی را فراهم نگرداند، بین آن ها جدایی انداخته می شود.» (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۲۲۶).
ح) آیه ی ۲۲۹ سوره ی بقره
در این آیه خداوند دو راه حل برای مردان پیش نهاد می کند: یا زنان را به نیکی نگاه دارند یا به خوشی رها سازند[۱۱]. نگاه داشتن به نیکی مستلزم پرداختن هزینه های زندگی آنان است و رها کردن به خوشی نیز مستلزم حمایت مادی از آنان در موارد خاصی می باشد.
امام صادق (ع) می فرماید «إمساکٌ بِمَعروفٍ» به معنای اذیت نکردن زنان و پرداخت نفقه ی ایشان می باشد. (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۲۲۶).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۲-۳-۲- ارکان نفقه ی زوجه از دیدگاه قرآن

نفقه ای که مرد باید به همسرش بپردازد شامل چه چیزهایی می شود؟ آیا برطرف نمودن احتیاجات ضروری زن کافی است یا مرد باید وسایل غیر ضروری، مانند عطر و لوازم آرایش را نیز برای همسرش فراهم آورد؟
در آیاتی از قرآن مجید، تهیه ی خوراک وپوشاک و مسکن به عنوان نفقه یاد شده است. در آیه ی ۲۳۳ سوره مبارکه ی «بقره» خداوند می فرماید: «بر آن کس که فرزند برای او متولد شده (پدر) لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته [در مدت شیر دادن] بپردازد[حتی اگر طلاق گرفته باشد] ».
در این آیه «عَلی» به وسیله واو عطف به «وَ الوالِدِاتُ» (مادران) در ابتدای آیه عطف شده و دلالت بر وجوب نفقه دارد (فاضل مقداد، ۱۴۱۹ ق، ج۲، ص ۲۳۳).
اکنون این سؤال مطرح می شود که آیا منظور از این آیه، حصر نفقه در خوراک و پوشاک است یا نیازمندی های دیگر زن از قبیل مسکن و دارو… را هم شامل می شود؟
برای یافتن پاسخ مناسب برای این پرسش به آیات دیگر قرآن کریم مراجعه می نماییم. در آیه ی اول سوره ی مبارکه ی «نساء» آمده است: «آنهارا از خانه هایشان بیرون نکنید.» و در آیه ششم همین سوره خداوند می فرماید: «آنها (زنان مطلقه) را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست، سکونت دهید.»
این دو آیه دلالت بر تهیه ی مسکن برای هر زوجه ی مطلقه ای دارد؛ پس زنی که هنوز در علقه ی زناشویی به سر می برد و عضو خانواده محسوب می شود به طریق اولی مستحق تهیه ی مسکن خواهد بود.
البته این آیه به نکات ریز و مهم دیگری نیز اشاره دار:
۱- «أسکُنُوهِنَّ» نشان می دهدکه اصل سکنی دادن به زوجه مهم است نه تملیک منزل به او.
۲- اکثر مفسران «مِن» را در أسکُنوهُنَّ مِن حَیثِ سَکَنتُم» تبعیضیه دانسته اند. این امر نشان می دهد اولاٌٌ: قسمتی از محل زندگی مرد باید در اختیار زوجه قرار گیرد نه همه ی آن (کاشانی، ۱۴۲۴، ج۷، ص۹۸) و ثانیاٌ: به دلیل آنکه الشیء در نوع و جنس با آن «برابر است» باید مسکن زن و مرد در این امور (نوع وجنس) با هم برابر باشد (مدرسی، ۱۴۱۹ق، ج۱۶، ص ۷۴).
در تفسیر کشاف (زمحشری، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص ۵۵۸) آمده است: «أسکُنوُهُنَّ» جواب از سؤال مقدار است. در آیات قبل، خداوند به رعایت تقوا امر نموده بود. حال کسی در مورد رعایت تقوا در مورد زنان مطلقه می پرسد و جواب داده می شود: «آنها (زنان مطلقه) را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست، سکونت دهید »؛ یعنی اگر می خواهید تقوای الهی را رعایت کنید مکانی را برای سکونت زوجه ی مطلقه در منزلتان در نظر بگیرید بدون آنکه اجرتی دریافت نمایید، (راغب اصفهانی، ۱۳۶۲، ص ۴۱۷).
۳- بعضی گفته اند: عبارت «مِن حَیثِ سَکَنتُهُم» یعنی: مسکن زوجه نباید دور از مسکن مرد باشد، حتی اگر آن قدر منزل کوچک است که نمی توان قسمتی از آن را به زن اختصاص داد، باید در نزدیکی منزل زوج برای او منزلی در نظر گرفت.
۴- در ادامه ی آیه آمده است به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند).
این عبارت بیانگر آن است که مرد در دادن نفقه نباید بر زن منتی گذاشته و یا او را اذیت نماید؛ زیرا اضرار گاهی در اصل نفقه واقع می شود و آن هنگامی است که مرد از لحاظ مالی و اقتصادی همسر خود را در مضیقه نگه دارد. گاهی نیز مرد فشارهای روحی ،روانی بر زن وارد کرده و به وسیله ی زخم زبان و حتی نگاه های تحقیر آمیز طوری زن را اذیت می کند که مجبور به ترک منزل شود. با این عبارت خداوند مرد را از هر دو مورد منع فرموده است (طباطبایی ۱۳۷۱: ج ۱۹: ۶۳۹).
به این ترتیب خوراک، پوشاک و مسکن طبق نص صریح قرآن از ارکان نفقه شمرده شده اند و دقیقاً به همین دلیل این امور از موضوعاتی هستند که مورد اتفاق فقهای عامه، خاصه و حقوق دانان واقع گردیده اند(امامی، ۱۳۶۸، ج ۴، ص۴۳۵). البته در مقدار و نوع آنها، اختلافاتی وجود دارد که به نظر می رسد دلیل این اختلافات، تفاوت عرف هر منطقه با منطقه ی دیگر باشد.
اما موضوعات دیگری مانند «اثاث منزل، خادم، هزینه ی دارو و درمان، هزینه ی حمام و نظافت و آرایش و … که صراحتاً در قرآن کریم به آنها اشاره نشده مورد اختلافات علماء واقع گردیده است. گروهی آنها را جزء نفقه ی زوجه قرار نمی دهند و گروه دیگری مانند صاحب جواهر تمام هزینه های متعارف زوج را بر عهده ی مرد می گذارند. (نجفی، ۱۳۹۲ق، ج ۳۱، ص ۳۳۶). بعضی از مفسران حذف مفعول «بِما أنفِقُوا» را در آیه ی ۳۴ سوره نساء دلیلی بر عموم نفقه می دانند (طباطبائی،۱۳۷۱، ج۴، ص ۳۴۳).
در آیه ی پنجم سوره ی مبارکه ی «نساء» خداوند می فرماید: «رزق و مخارج آنان را از درآمد آن بدهید و آنان را بپوشانید و با آنان سخن شایسته و نیکو بگویید.» در تفسیر المیزان (همان ج۳، ص۱۳۷) دو معنا برای رزق بیان شده است:
یکی: معنای لغوی که همانند متداول رزق، یعنی غذا است؛ مانند عبارتی که در آیه ۲۳۳ سوره ی «بقره» به کار رفته است: «رِزقَهُنَّ وَ کِسوَتِهُنَّ» در این آیه ذکر «کِسوَتِهُنَّ» بعد از «رِزقَهُنَّ» نشان می دهد منظور خداوند از رزق، غذاست و چون این کلمه شامل لباس نمی باشد از این رو خداوند «کِسوَتِهُنَّ» را جداگانه ذکر نموده است.
معنای دوم رزق، همان معنای اول است که توسعه داده شده و شامل هر سودی می شود که به انسان برسد.
به احتمال زیاد رزق در آیه ی ۵ سوره ی «نساء» همین معنای دوم را دارد؛ یعنی مرد موظف است تمام آنچه را مورد استفاده قرار می گیرد تهیه نماید. نویسنده ی تفسیر المیزان معتقد است در عرف قرآن، وقتی این دو کلمه با هم استعمال می شوند، به غیر از معنای لغوی خود، یعنی غذایی که انسان می خورد و لباسی که می پوشد کنایه از مجموع هزینه های زندگی و بودجه ی لازم برای حوایج مادی هستند. برای مثال، مسکن و….را هم شامل می شوند همانند کلمه «أکل» که یک معنای لغوی دارد (خوردن) و یک معنای کنایی (مطلق تصرفات) (طباطبائی، ۱۳۷۱، ج۳،ص ۱۳۷).
عده ای نیز احتیاجات و نیازهای زن را به دو قسمت عمده ی «نیازهای ضروری» و «نیازهای غیر ضروری» تقسیم نموده اند:
الف. نیازهای ضروری، مانند: خوراک، پوشاک، مسکن، دارو و درمان و …
منظور از خوراک در این بخش، فقط مواد غذایی نیست، بلکه وسایل پخت و پز و چیزهایی را که برای تهیه ی غذا لازم است نیز شامل می شود. منظور از مسکن نیز مسکن همراه با تمام اثاث و وسایل آن مانند (فرش و رختخواب و….) بنا بر عرف و آب و هوای هر منطقه است؛ زیرا در غیر این صورت مسکن برای زن قابل استفاده نمی باشد. همان گونه که ذکر شد، در این موارد، به دلیل تصریح قرآن اختلافی بین علماء وجود ندارد.
اما در مورد هزینه های دارو و درمان، به نظر می رسد اگر خوراک وپوشاک برای ادامه ی زندگی لازم هستند و تهیه آنها بر مرد واجب می باشد، به طریق اولی هزینه های درمانی زن نیز به خصوص اگر مبتلا به بیماری های قابل علاج باشد جزء نفقه ی او قرار دارد (خویی، ۱۴۱۰ق، ص ۳۹۳؛ حکیم، ۱۳۷۷،ج ۲، ص۲۱۳).
ب. نیازهای غیر ضروری زن که برای بقای زندگی او لازم نیستند. مانند: وسایل آرایش، حمام، عطریات و وسایل زینتی و …
برخی از فقهای امامیه، شوهر را تا حدی که عرف و عادت اقتضا کند موظف به تأمین این موارد می دانند (حکیم، ۱۳۷۷ق، ج۲، ص ۲۱۳).
استناد ایشان، آیه ی ۱۹ سوره ی مبارکه ی «نساء» می باشد که می فرماید:« با آنان (زنان) به طور شایسته رفتار کنید .»
در این آیه عبارت «بِالمَعروفٍ» کیفیت و کمّیت نفقه را بیان می دارد. البته از آن رو که قرآن کتاب هدایت برای تمام اعصار است حرف از درهم و دینار نمی زند، بلکه می فرماید: «بِالمَعروف» تا نشان دهد این نفقه بنا به تفاوت زمان و مکان متفاوت می شود.
برای «مَعرُوفٍ» در تفاسیر، تعاریف متعددی بیان شده است؛ از جمله:
-امری شناخته شده در نزد افراد یک جامعه، که مردم آن را انکار نمی کنند و قبول دارند (طباطبائی، ۱۳۷۱، ش،ج۴، ص ۴۰۴).
-خوش خلقی؛ مانند اخلاق پیامبر اکرم(ص) که در صورت اشتباه همسرانش با آنها به تندی رفتار نمی کرد و با درشتی سخن نمی گفت(طالقانی، ۱۳۶۲، ج ۶، ص ۴۱) و نفقه آنها را با روی خوش می داد.

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...