سبک شناسی شعر اخوان:

  • هنجار گریزی زمانی
  • سبک خراسانی
  • آمیختن زبان کهن با زبان گفتار امروز

سبک شناسی شعر اخوان:

اخوان برای برجسته ساختن و تشخیص بخشیدن به زبان شعر خویش، از تمامی امکانات زبانی بهره برده و شیوه‌ها و شگردهای بسیاری را به کار گرفته تا زبان شعرش را از زبان هنجار متمایز سازد.

او با پشتوانه‌ی گنجینه‌ی ادب فارسی، و با بهره گیری از ظرفیت‌های زبان، به زبانی پخته و پرداخته دست یافته که ویژه شعر اوست. او خود می‌گوید: «اتکای من که، مهدی اخوان ثالثم، به تمامی امکانات خلاقه گذشته ادب ایران است. اتکای من به ادب هزار ساله ایران است» (کاخی، 1371: 81).

اما هر شاعری از میان شیوه‌های گوناگونی که در شعر خود به کار می‌گیرد، به بعضی از آن‌ ها دلبستگی و گرایش بیشتری دارد؛ به گونه‌ای که آن‌ ها را بیشتر از شیوه‌های دیگر به کار می‌برد و در جای جای شعر خود از آن‌ ها بهره می‌گیرد.

چنین شیوه‌هایی که در شعر هر شاعر فراوان و بسیار به کار می‌رود و شعر او را از دیگران متمایز می‌سازد، «ویژگی سبکی» آن شاعر به شمار می‌رود. «سبک» در حقیقت شیوه و اسلوب خاص یک اثر یا مجموعه آثار شاعر است. بدین معنا که شاعر با به کارگیری واژه‌ها، ترکیب‌ها و دستور زبان خاصی که برای بیان اندیشه و احساس خود بر می‌گزیند، به شکل و شیوه‌ی زبانی خاصی می‌رسد، که ویژه‌ی شعر اوست و زبان شعرش را از دیگر شاعران متمایز و ممتاز می‌سازد.

نکته مهم در شکل گیری سبک، بسامد (فرکانس) و میزان تکرار این شیوه‌ها و شگردهاست. زیرا چنان که گفته شد، شاعر از امکان‌های زبانی بسیاری بهره می‌گیرد، اما تنها شیوه‌هایی را می‌توان ویژگی سبکی آن شاعر به شمار آورد که بسیار به کار روند و بارها و بارها در شعر او تکرار شوند.

اخوان نیز مانند هر شاعری، از میان امکان‌ها و ظرفیت‌های زبانی موجود، به برخی شیوه‌ها گرایش بیشتری دارد و آن‌ ها را همواره در شعر خود به کار می‌گیرد. چنین شیوه‌هایی ویژگی‌های سبکی شعر اخوانند؛ که در این بخش به بررسی آن‌ ها می‌پردازیم.

 

1-هنجار گریزی زمانی (کهن گرایی زبانی)

این شیوه شاخص‌ترین شعر اخوان است و به گواه آمار و ارقام، بالاترین بسامد را در میان تمام شیوه‌های برجسته سازی دارد. چنان که در بخش گونه‌های هنجار گریزی گفته شد، هنجار گریزی زمانی (کهن گرایی زبانی، باستان گرایی زبانی) به کار گیری زبان کهن‌تر و قدیمی‌تر از زبانی است که امروزه به کار می‌بریم.

مفهوم باستان گرایی، بازگشت به زبان‌های باستانی و زنده کردن واژه‌های مرده نیست؛ بلکه حتی کاربرد تلفظ قدیمی‌تر واژه‌ها نیز در چهارچوب کهن گرایی است.

هنجار گریزی زمانی (کهن گرایی)، هم به کار گیری واژه‌های قدیمی‌تر را شامل می‌شود، و هم بهره‌گیری از ساختار دستوری کهن را.

-کهن گرایی واژگانی

شاعر در این شیوه واژه‌هایی را به کار می‌برد که در گذشته رواج داشته‌اند، اما امروزه کاربرد چندانی ندارند.

« «بسان» «رهنوردانی» که در افسانه‌ها گویند،

گرفته کوله بار «زاد ره» بر دوش،

فشرده «چوبدست» خیزران در مشت،

گهی «پر گوی» و گه «خاموش»

در آن «مهگون» فضای خلوت افسانگیشان راه می‌پویند

ما هم راه خود را می کنیم آغاز» (اخوان ثالث، زمستان، چاوشی، 1379: 92).

در این شعر- که نخستین بند شعر چاوشی است- به نمونه‌هایی از کهن گرایی واژگانی بر می‌خوریم.

واژه‌های «بسان، رهنورد، زاد ره، چوبدست، پر گوی، خاموش و مهگون» امروزه کاربرد چندانی ندارند و معمولاً واژه‌های دیگری را به جای آن به کار می‌بریم.

«… گفت راوی: راه از «آیند و روند» «آسود»،

گردها خوابید

روز رفت و شب «فراز آمد،

«گوهر آجین» بود پیر «بازآمد»»  (همان، از این اوستا، مرد و مرکب: 153).

در این شعر هم که سرآغاز شعر مرد و مرکب است، نمونه‌هایی از باستان گرایی واژگانی را می‌توان دید.

«آیند و روند، فراز آمد، آسود، گوهر آجین و باز آمد» امروزه چندان به کار نمی‌روند و از رواج افتاده‌اند.

«این دبیر گیج و «گول» و کور دل: تاریخ،

تا «مُذَهّب» دفترش را گاهگه می‌خواست

با پریشان سرگذشتی از «نیاکانم» «بیالاید».

رعشه می‌افتادش اندر  دست

در «بنان» «درفشانش» «کلک» شیرین «سلک» می‌لرزید.

«حبر»ش اندر  «محبر» بر لیقه چون سنگ سیه می‌بست»

(اخوان ثالث، آخر شاهنامه، میراث، 1379: 113).

در شعر میراث هم با نمونه‌هایی کهن گرایی واژگانی روبروییم.

عبارت‌های «گول، مذهب، نیاکانم، بیالاید، بنان، درفشان، کلک، سلک، حبر و محبر» در گفتار امروز جایگاهی ندارد و مصداق باستان گرایی واژگان‌اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...