نکته دوم : هرگونه تغییر و تحولی در متغیرهای چهارگانه سازمانی توسط نیروی انسانی انجام می پذیرد ، چرا که سه متغیر ساختار ، تکنولوژی و وظایف جزو جنبه های فیزیکی سازمان بوده و خود قادر به اعمال تغییر نیستند و تنها نیروی انسانی است که می تواند با بهره گرفتن از توان جسمانی و توان ذهنی خود تغییرات مورد نیاز را اعمال کند و این تغییرات اعمال نمی شود تا زمانی که نیروی انسانی متحول نشود. بدین خاطر است که می گویند : پیش شرط هر تحولی داشتن نیروی متحول است.
۲-۳-۱)استراتژی تغییر تکنولوژی
به لحاظ تنوع پذیری و رشد روزافزون تکنولوژی در جوامع امروزی پیش بینی تغییر و تحولات در زمینه گسترش بهره برداری از آن در آینده مشکل است اما امروزه شاهد هستیم که بسیاری از سازمان ها سعی دارند با بهره گرفتن از تکنولوژی های نوین ، سیستم ها و روش های کاری خود را بهبود بخشند به عبارتی لزوم تغییر در تکنولوژی از آنجا نشأت می گیرد که هر سازمانی برای نیل به اهدافش نیاز به ابزار ، وسایل و ماشین آلاتی میباشد که از یک سو این ماشین آلات بعد از یک برهه زمانی بازدهی و کارآئی خود را از دست میدهند و از سوی دیگر با نوآوریهائی که صورت می گیرد دستگاه ها و ماشین آلات پیچیده تری به بازار عرضه میگردد و در این میان سازمان ها به منظور به روز و به هنگام نگه داشتن خودشان از این تکنولوژیها بهره می برند که تا شاید کارآئی و اثربخشی خودشان را بهبود بخشند.
۲-۳-۲)استراتژی تغییر ساختار
یکی از عوامل بسیار موثر در کارآئی یا عدم کارآئی یک سازمان ساختار آن سازمان میباشد که متشکل از تشکیلات و روش ها است . فلذا برای بهبود کارآئی و اثربخشی سازمان زمانی که مشکل در ساختار آن باشد می توان از این استراتژی بهره برد از آنجایی که ساختار سازمانی متأثر از عواملی همچون ارتباطات، اندازه سازمان ، پیچیدگی سازمان ، حیطه نظارت ، تمرکز و عدم تمرکز میباشد . لذا اعمال تغییر در آن لزوم هر یک از عوامل فوق را در پی خواهد داشت.
۲-۳-۳)استراتژی تغییر وظایف
گاهاً مشاهده می شود که علت عدم آگاهی یک سازمان در ترکیب مشاغل و نحوه طراحی آن نهفته است فلذا با بهره گرفتن از این استراتژی ها میتوانیم به طراحی مجدد تجزیه و تحلیل مجدد مشاغل واسطه روشهائی همچون مشاغل و ارزیابی های دوره ای مشاغل سازمان وظایف و کارکردها را در راستای بهبود کارآئی و انطباق مناسب بین مشاغل و با شاغلین و سازمان تغییراتی را اعمال نماییم.
۲-۳-۴)استراتژی تغییر نیروی انسانی
نیروی انسانی به عنوان استراتژیک ترین و حساس ترین منبع سازمان پیش از سایر عوامل در بالا یا پایین بودن کارآئی و اثربخشی سازمان دخیل میباشد .فلذا هرگاه نیاز به تغییر در افراد باشد ، ابتدا بایستی سطح این نیاز را تعیین نمود ، سپس تغییرات مورد نظر در آن سطح را اعمال کرد . این سطوح عبارت اند از:
الف)تغییر در دانش : در این سطح از افراد می خواهیم که مقالات ، جزوات و یا کتابهائی را مطالعه کرده و دوره های تخصصی را در مراکز آموزشی بگذرانند.
ب)تغییر در نگرش : بدین منظور از افراد می خواهیم با مشارکت در گروه ها به اصلاح نگرش های خود پرداخته و به نوعی بر میزان بینش و بصیرت خود در عمل بیفزایند.
ج)تغییر رفتاری فردی : در این سطح رفتار افراد از جنبه های تفاوت های فردی ، شخصیت ، ادراک ، انگیزش ، انتظار و… تحلیل شده سپس با بهره گرفتن از نظریه های کاربردی روانشناسی و سایر علوم رفتاری تغییر مورد نظر در رفتار فردی صورت می پذیرد.
د)تغییر رفتار گروهی و سازمانی : هرگاه نیاز به تغییر رفتار افراد در داخل گروه ها و اجتماعات مختلف مورد نظر باشد با بهره گرفتن از فنون روانشناسی ، جامعه شناسی و سایر علوم اجتماعی از طریق افزودن بر تعاون، همنوائی و انسجام گروهی از یک سو و کاستن از تنش ، تعارض و اختلافات گروهی ، از سوی دیگر رفتار افراد را متأثر از رفتار گروه یا سازمانی که عضویت آن را دارد تغییر میدهیم.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

  • قدرت مقام
  • تغییرات اجباری تغییر رفتار گروهی و پیچیدگی سازمانی
  • تغییر رفتار فردی
  • تغییر نگرش
  • تغییر دانش
  • قدرت شخصی
  • تغییر مشارکت جویانه
  • زمان

۲-۳-۵) علل مقاومت در برابر تغییر و تحول
متناسب با سطح تغییر و میزان شدت آن مقاومت در برابر آن نیز می تواند در سطوح زیر تحلیل شود. به طور کلی علل مقاومت ها را به چهار دسته فردی ، گروهی ، سازمانی و اجتماعی تقسیم نمایند.
۱-علل فردی
متغیرهای موثر که باعث مخالفت افراد در برابر تغییرات می شود به دو دسته اصلی زیر تقسیم میشود.
الف ) به خطر افتادن منافع شخصی : مثلاً تغییر در تکنولوژی و واردکردن یک دستگاه خودکار باعث شود تا از میزان اضافه کار یک فرد کم گردد.
ب ) تغییر در نظام های روان شناختی : مثلاً تغییر در روش کار باعث شود تا فرد ترک عادت کند و یا استقلال فکری او را به خطر اندازد.
۲-علل گروهی:
این علل نیز به دو دسته تقسیم می شوند:
الف ) به خطر افتادن روابط گروهی : مثلاً تغییر در ساختار سازمانی باعث گردد که یک گروه غیررسمی از هم پاشیده شود
ب) بروز تنش ها و تعارضات گروهی : مثلاً تغییر در وظایف و مشاغل باعث تحریک حسادت ها شده و بر میزان تنش های گروهی افزوده شود.
۳-علل سازمانی
به سه دسته زیر تقسیم می شود:
الف ) عدم اعتماد به مسئولین : مثلاً تغییری خواسته شود اما کارکنان به لحاظ عدم اعتماد به مسئولین آن را اجرا نکنند.
ب ) برداشت نادرست از وضعیت سازمان : مثلاً سازمان میخواهد تکنولوژیش را عوض کند اما کارکنان بر پایه برداشت خود لزومی به این کار نمی بینند.
ج ) تضاد منافع افراد با سازمان : مثلاً تغییری تجویز می شود که کارآئی سازمان را بالا خواهد برد ولی در کنار آن سطح رفاهی کارکنان کم خواهد شد.
۴-علل اجتماعی
به دو دسته تقسیم می شود:
الف ) عدم تناسب یا تطابق سازمان با محیط اجتماعی : مثلاً بنا به دلایلی ضمن تغییر وظایف از حقوق کارکنان یک سازمان کاسته شود و سایر سازمان ها در جامعه حقوقها را افزایش دهند.
ب ) اعلام نیاز جدید در جامعه : مثلاً جامعه آماده برگزاری انتخابات شوراهاست ولی در سازمان ها تحولات بر پایه مدیریت جبری است.
۲-۴)اثربخشی سازمانی[۴۱]
اثر بخشی سازمانی موضوعی اصلی در نظزیه های سازمانی است و یکی از ملاک های ارزیابی عملکرد سازمانی به شمار می رود.در این راستا از مدل نظری کار کردهای چهار گانه ضروری نظام اجتماعی پارسونز(AGIL)استفاده خواهد شد.مولفه های چهار گانه ی اثر بخشی پارسونز عبارتند از :نوآوری (A)،تعهد سازمانی (G)،رضایت شغلی (I)،سلامت سازمانی (روحیه )(L)،که دراین تحقیق مورد توجه قرار خواهند گرفت .
هر رشته ای در علوم اداری به نحوی مدیران را در اثربخش کردن سازمان هایشان کمک می کند. برای مثال بازاریابی مدیران را در جهت افزایش درآمدها و سهم بازار راهنمایی می کند. مفاهیم رشته مالی مدیران را در بهینه سازی وجوه سرمایه گذاری در سازمان یاری می دهد، مفاهیم مدیریت تولید و عملیات رهنمودهایی را در زمینه طراحی کارآمد فرایند تولید ارائه می کند. اصول حسابداری مدیران را به اطلاعاتی که می تواند کیفیت تصمیمات اتخاذ شده توسط آنان را افزایش دهد، مجهز می کند.
پاسخ تئوری سازمان به این سئوال که چه چیزی یک سازمان را اثربخش می سازد؟ این است که ساختار صحیح، سازمان را اثربخش می کند. اولین دیدگاهی که نسبت به اثربخشی اراده شد (احتمالاً در ۱۹۵۰) بسیار ساده بود. اثربخشی به عنوان میزان یا حدی که یک سازمان اهدافش را محقق می سازد، تعریف شده بود. البته در این تعریف ابهامات متعددی وجود داشت که موجب شد تا بررسی محققان و استفاده مدیران از آن را محدود کند. اینکه اهداف مطرح شده در تعریف اثربخشی متعلق به کیست؟ اهداف بلندمدت مد نظرند یا کوتاه مدت؟ اهداف رسمی سازمان مورد نظرند یا اهداف واقعی؟ اگر ما هدفی را که بیشتر محققان و اندیشمندان سازمانی بر آن اتفاق نظر دارند و شرطی ضروری برای موفقیت یک سازمان محسوب می شود مد نظر قرار دهیم، آن وقت نظرات ما روشن تر می شود. این هدف بقاء است.

2-4-1)معیارها و مقیاس های اثربخشی سازمانی:
۱) اثربخشی کلی ؛ ۲) بهره وری ؛ ۳) کارایی ؛ ۴) سود ؛ ۵) کیفیت؛ ۶) حوادث؛ ۷) شد؛ ۸) میزان غیبت در کار؛ ۹) رضامندی شغلی؛ ۱۰) جابجای در کار (ترک خدمت) ؛ ۱۱) انگیزش ؛ ۱۲) روحیه ؛ ۱۳) کنترل ؛ ۱۴) انسجام/ تعارض ؛ ۱۵) انعطاف پذیری/ انطباق ؛ ۱۶) برنامه ریزی و هدف گذاری ؛ ۱۷) اجماع در هدف ؛ ۱۸) نهادینه کردن اهداف سازمانی ؛ ۱۹) سازگاری نقش و هنجار ؛ ۲۰) مهارت های ارتباطی مدیریتی ؛ ۲۱) مهارت های انجام وظایف مدیریتی ؛ ۲۲) مدیریت اطلاعات و ارتباطات ؛ ۲۳) آمادگی ؛ ۲۴) بهره برداری از محیط ؛ ۲۵) ارزیابی به وسیله پدیده های خارجی ؛ ۲۶) ثبات ؛ ۲۷) ارزش منابع انسانی ؛ ۲۸) مشارکت و نفوذ مشترک ؛ ۲۹) تأکید بر موفقیت.
این باور که اثربخشی به تعریف در نمی آید به طور وسیعی مورد قبول واقع شده است و از دیدگاه پژوهشی ممکن است این موضوع صحیح به نظر آید. اثر بخشی سازمانی، به شکل عمیقی در ادبیات سازمانی جای گرفته است و به عنوان موضوع اصلی در تمامی تجزیه و تحلیلی های سازمانی در نظر گرفته است .اگر چه بیش از چند دهه اثر بخشی سازمانی به عنوان موضوع تحقیقات مدیریت و طراحی سازمان هاست ،اما تحقیقات تجربی هنوز به یک تئوری عمومی در مورد اثر بخشی دست نیافته است .سازمان های هر جامعه سعی در تحقق هدف های خود برای رسیدن به بالاترین اثر بخشی را دارند.اثر بخشی به عنوان یک موضوع اصلی و اساسی از سوی محققان مدیریتی مورد نظر قرار می گی
رد که پیشینه این تحقیقات به تحقیقاتی همچون کارکلمن (۱۹۶۶)، راتر(۱۹۷۹)،بروک آور (۱۹۷۹)،ادموندز(۱۹۷۹)،موس (۱۹۸۰،و مادواس (۱۹۸۰)بر میگردد که به عنوان شاخص ترین تحقیقات مدیریت به شمار می روند.(هوی و فرگوسن ،۱۹۸۵)
از دهه ی ۱۹۵۰تا کنون بخشی از ادبیات نظریه سازمانی با توجه به تعریف ، تبیین و تحلیل اثربخشی داشته است و اثر بخشی سازمانی برای همه موسسات و سازمان ها یک مسئله ضروری و اساسی شمرده می شود(آروجاس ،۲۰۰۰)عملکرد سازمانی و اثر بخشی سازمانی رابطه ی تنگاتنگ با یکدیگر دارند،به گونه ای که تحقیقات مربوط به مقالات و مجلات مدیریتی در طی ۳۵ سال گذشته نشان داده است که دومفهوم عملکرد و اثر بخشی از یکدیگر مستقل نبوده اندو در هم تنیده اند(شنهاو،اشروام وآلون ،۱۹۹۴)،دو شاخص اثر بخشی و کارایی برای ارزیابی عملکرد سازمانی به کار برده می شوند.جستر بارنارد یکی از اولین نظریه پردازانی است که مطالعه و مقایسه ی کارایی و اثر بخشی پرداخته است.(هوی و میکسل،۱۳۸۲)۰پیتر دراکر دو واژه ی یاد شده را چنین تعریف می کند: کارایی یعنی انجام دادن کارهابه نحو شایسته یا مناسب و اثر بخشی یعنی انجام دادن کارهای شایسته یا مناسب (استونروفریمن ،۱۳۸۲).اثر بخشی سازمان عبارتست از درجه یا میزانی که سازمان به هدف های مورد نظر نزدیک می شود .۰(دفت،۱۳۸۰)رابینز در تعریف اثر بخشی سازمانی هم به وسایل و امکانات توجه نموده و هم به نتایج حاصله.(رابینز،۱۳۸۰).اثر بخشی سازمانی وضعیتی است که در آن سازمان مورد نظر منابع را به میزان محدود مصرف کندو قادر باشد به هدف یا اهداف ،با توجه به معیار های تعیین شده دست یابد.(هوج و همکاران،۱۹۹۸).
سامونس و همکاران مشخصات اثر بخشی سازمانی را در یازده حوزه اصلی دسته بندی می کنند:رهبری حرفه ای ،تاکید بر اهداف مشترک و مشخص ،محیط های مساعد یادگیری ،تاکیدات و تمرکز درباره ی تدریس و یادگیری ،یادگیری هدفمند،انتظارات متعالی ،نظارت و کنترل پیشرفته ،حمایت ها و تقویت های مثبت ،مسولیت پذیری ،روابط و سازمان یادگیرنده .(سامونس و همکاران ،۱۹۹۵).
۲-۴-۲)انواع رویکرد اثر بخشی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...