حماسه سرایان حتماً در شعر حماسی اغراق را به کار می‌برند. چون پهلوانان دارای اعمال خارق العاده هستند، به همین جهت شعر با غلو و اغراق همراه می‌شوند:

«کـه گـفتت برو دست رستم ببند                          نـبندد مــرا دست چــرخ بـلند

«به گرز گران دست برد اشکبوس                          زمین آهـنین شد سـپـهر آبنوس

(فردوسی)

منوچهر آتشی در وصف اسب سفید وحشی می‌گوید: «اسب سفید وحشی/ سیلاب دره‌ها/ بسیار از فراز که غلتیده در نشیب/ رم داده پر شکوه گوزنان/ بسیار در نشیب که بگسسته از فراز/ تا رانده پر غرور پلنگان»

(آتشی، 1386: 26).

 

ب) واج آرایی:

مهدی اخوان ثالث با بهره گیری از همین آرایه‌ی ادبی به خوبی توانسته است عمق سرمای زمستان را به تصویر بکشد: «…… که سرما سخت سوزان است» (حقوقی، 1379: 99).

 

ج) رجز خوانی:

حماسه همواره با رجزخوانی توأم است و شاعر بیت‌هایی از زبان پهلوانان یا حتی توده‌ی عامه‌ی مردم به عنوان رجز بر زبان جاری می‌کند. «من با خدایان می‌ستیزم» (آتشی، 1386 :24).

بیان تصویری: شاعر با توصیف صحنه‌های نبرد یا رویدادهای دیگر در پی نشان دادن تصویر مناسب است. مثلاً در این شعر «…..اگر دست محبت سوی کس یازی/ به اکراه آورد دست از بغل بیرون/ که سرما سخت سوزان است….» (حقوقی، 1379: 100) خواننده‌ی شعر حالت شخصی را که با اکراه دست خود را از بغل بیرون می‌آورد مجسم می‌کند.

دانلود پایان نامه

کنایه: مرده بودن شمشیر در این بیت آتشی:

«با راکــب شکسته دل امـا نمانده هیچ                    نه ترکش و نه خفتان، شمشیر مرده است»

(آتشی، 1386: 27).

 

رمزی بودن حماسه:

زبان حماسه در ورای داستان‌ها، به زبان اشاره سخن خود را بیان می کند. به قول حافظ: «آن کس است اهل بشارت که اشارت داند» البته این نیز از محاسن منظومه‌های حماسی مانند شاهنامه می‌باشد که «صورتی در زیر دارد آن چه در بالا دستی» خلاصه اینکه ماوقع صورتی رمزی دارد. «فردوسی به خوانندگان خود می‌گوید که بسیاری از داستان‌هایش جنبه‌ی رمزی دارد یعنی با منطق متعارف سازگار نیست:

تو این را دروغ و فسانه مدان به                           رنــگ فـســون و بـهـانـه مدان

از او هرچه اندر  خورد با خـرد                           دگــر بر ره رمــز و مـعنـی برد»

(شمیسا، 1376: 50)

 

2- موضوع حماسه:

  • حماسه‌ی اساطیری: قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین نوع حماسی است. این گونه حماسه مربوط به دوران ماقبل تاریخ است و بر مبنای اساطیر شکل گرفته است. مثل حماسه‌ی سومری گیل گمش و بخش اول شاهنامه فردوسی (تا داستان فریدون) «در این قسمت شاهنامه از اوایل سخن رفته است و مثلاً گفته شده است اول کسی که گرمابه ساخت یا نوشتن آموخت که بوده است» (همان: 52).
  • حماسه‌ی پهلوانی: که در آن از زندگی پهلوانان سخن به میان آمده است و بخش شورانگیز شاهنامه فردوسی از ظهور رستم تا خارج شدن وی از صحنه شاهنامه از آن نمونه است.
  • حماسه‌ی دینی یا مذهبی: قهرمان اصلی این گونه حماسه‌ها یکی از رجال مذهبی است و ساخت داستان بر مبنای اصول یکی از مذاهب است، مثل کمدی الهی دانته، خاوران نامه ابن حسام.
  • حماسه‌ی عرفانی: در ادبیات فارسی فراوان می‌باشد. در این حماسه‌ها قهرمانان به سیر و سلوک مخاطره آمیز در جاده‌ی طریقت می‌پردازند و بعد از شکست دیو نفس به پیروزی که همان فناء فی الله است، دست می‌یابد. مانند حماسه حلاج در تذکره اولیاء یک حماسه عرفانی است با این تفاوت که تمثیلی سروده شده است.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...