پایان نامه حماسه در شعر/:بررسی زبان حماسی |
- بررسی زبان حماسی:
حماسه در لغت به معنای «دلیری کردن، شجاعت نمودن» (معین،1387: 437) حماسه اصطلاحاً نوعی شعر است که در آن از دلاوریها و جنگها سخن میرود.
حماسه نوعی شعر توصیفی است که شرح اعمال پهلوانیها در آن بیان میشود. «حماسه نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگیها و افتخارات و بزرگیهای قومی یا فردی باشد به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان میگردد» (صفا،1387: 24).
با توجه به جایگاه ویژه حماسه سرایی در ایران که به نوعی با نهضت شعوبیگری آغاز میشود. ملتی که با ستم حکام غیر ایرانی زمینه را برای بازگو نمودن افتخارات گذشته خود در قالب منظومههای حماسی جستجو میکنند، تا در واقع به قوم حاکم و جبار گذشتهی پر بار خود را گوشزد نمایند و از این طریق احساسات میهن پرستی را در جامعه ایرانی رواج بیشتر یابد. شعر حماسی با بکارگیری زبانی فاخر و فخیم و با صلابت در بیان حالات پهلوانان و منش آنان میکوشد.
شعر حماسی در گذشته پیرامون جنگلها و دلاوریهای مردان و زنان کهن است، در حالیکه امروزه شعر حماسی بیشتر در بیان رویدادهای اجتماعی و سیاسی میباشد. مانند شعر زیبای «زمستان» اخوان ثالث یا شعر «ظهور» منوچهر آتشی.
حماسه ابتدا به ساکن شفاهی است، سپس شاعر یا شاعرانی با اهتمام سعی در منظوم ساختن و مکتوب نمودن آن حماسه مینمایند.
هنر شاعر در این است که اثری شفاهی را به رشته نظم در میآورد و با انتخاب کلمات و عبارات، دقت در آنچه برای تحریک حس پهلوانی و عزت نفس مردمان لازم است و در همان حال انتخاب وزنی متناسب با حال و هوای حماسی شعر را شکوه و مهابت میبخشد.
گران سنگترین اثر حماسی ایرانیان
شاهنامه فردوسی، در وزنی مناسب با حماسه سروده شده است و به گونهای است که صدای پای اسب که از لوازم قدیمی حماسه است، از وزن شاهنامه شنیده میشود.
شعر حماسی هرچه منسجمتر باشد از «از باد و باران گزند» نیابد و محدود در زمان و مکان نخواهد شد و مرزها را برای جاودانه شدن در مینوردد.
زبان شعر حماسی معمولاً سهل و ممتنع است تا خواننده بتواند با شعر ارتباط برقرار کند. مانند این بیت فردوسی که به صورت ساده، البته نه به گونهای که از عهده همگان برآید، سهل و ممتنع است:
چو فـــردا برآید بلند آفتاب من و گرز و میدان و افراسیاب
پی بردن خواننده به معنای شعر فارسی تنها با دوری شاعر از تکلف سرایی حادث میشود، و همین دوری از تکلف سبب میشود که الفاظ به سمع خواننده گوارا آید.
انتخاب واژگان مناسب در ایجاد کلامی تأثیر برانگیز یکی دیگر از هنر شاعر در حماسه سرایی است مانند واژهی گل در شعر ظهور منوچهر آتشی:
«ده تیر نا رفیقان گل کرد و ده شقایق سرخ بر سینه ستبر عبدو گل داد» (آتشی، 1386: 236).
گل در شعر بالا هم به معنای آتش نمودن و شلیک کردن آمده و هم به معنای سرخ شدن از خون میباشد. گل اول به معنی آتش گرفتن و گل دوم به معنی سرخ شدن از خون است و همین واژه سبب نوعی ساخت موسیقیایی شعر شده است.
زبان حماسی باید دارای وزنی درخور حماسه باشد و آن را از شعر غنایی متمایز کند. مانند منظومه آرش کمانگیر سیاوش کسرایی که بیشتر به غنا متمایل است تا به حماسه. شعر حماسی باید استحکام و درشتناکی و اعتلا داشته باشد و هر کلمه با تمام معنا به جا بنشیند. هرچند زبان حماسی در منظومهی آرش کمانگیر به خوبی رعایت نشده است، اما مردم آن را به خوبی درک میکنند، چون ساده بیان شده است.
صاحب اثر تاریخی تحلیلی شعر نو از زبان مهدی اخوان ثالث در تأیید مطلب فوق این گونه آورده است: «زبان حماسه یک زبان متفوق متعالی است. […] وزن حماسی باید به موضوع بخورد. شعر سیاوش کسرایی با وجود تمام این حرفها ساده است، و مردم آن را به خوبی میفهمند. […..] این مضمون اگر به کسی میافتاد که در زبان حماسی بیشتر ورزیده بود، شاید یک شاهکار در میآمد. اما این شعر شاهکار لنگانی است» (شمس لنگرودی، 1377: 508).
«نوشتن حماسه، زبان و بیانی حماسی میخواهد و نوعی نیرو و کشش حماسی که همه چیز را با قدرت به یکدیگر پیوند دهد. برای نوشتن حماسه نفس حماسی لازم است، حماسی بودن قصه کافی نیست. شاید هم نیست. باید آدمی که روح و نفس حماسی دارد، حماسه بنویسد، نه شاعری که در بازهی اجتماع، احساساتی و رمانتیک میشود، مثلاً موقعی که کسرایی پس از رجز خوانی آرش- که بیشتر شباهت به شعارهای ایدئولوژیک دارد تا رجزهای اصیل- میخواهد قصه حماسی آرش را به اوج برساند عملاً […..] به گفتن حالتی رمانتیک اکتفا میکند» (همان: 510).
- اشاره به بیت حکیم توس «پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند»
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 11:00:00 ب.ظ ]
|