تلف مبیع قبل از قبض
بعد از انعقاد بیع و قبل از تسلیم مبیع، گاه اتفاق میافتد که مبیع نزد فروشنده تلف میگردد. در این جا قاعدهای در فقه مطرح میباشد که زمانی که مبیع در نزد بایع تلف گردد، از مال فروشنده است نه از ملک مشتری. ما در این گفتار این قاعده را مطرح و از دو دیدگاه فقهی و حقوقی توضیح خواهیم داد.
1 ـ 3 ـ 2 ـ 3 ـ 1 ـ مفهوم و مفاد قاعدهی «تلف مبیع قبل از قبض»
مفهوم مستفاد از قاعده این است که هر گاه پس از عقد بیع و قبل از تسلیم، مبیع نزد بایع تلف شود، از مال بایع تلف شده است. با توجه به این که تلف هر مالی در ملک مالکش صورت میگیرد و با عنایت به این که با انجام معامله، مبیع ملک خریدار می شود، هر چند که تلف قبل از تسلیم باشد، قاعدهی مورد بحث، خروجی از مقتضای اصول و قواعد اولیه حاکم بر معاملات است.[1]
2 ـ 3 ـ 2 ـ 3 ـ 1 ـ قاعده تلف مبیع در انظار مختلف
بعضی از فقهای اهل سنت مانند مالک، احمد بن حنبل و اسحق از اصل کلی پیروی نموده و تلف مبیع را از مال مشتری میدانند و برای اثبات مدعای خود به حدیث نبوی «الخراج بالضمان» متمسک میشوند ولی فقهای دیگر مذاهب اسلام، رعایت اصل کلّی را ننموده و به متابعت از حدیث نبوی دیگر «کل مبیع تلف قبل قبضه فهو من مال بایعه» تلف مبیع را از آن بایع دانسته اند و بسیاری از آنان کوشیدهاند که این امر را با قواعد حقوقی وفق دهند و بدین جهت بعضی بر آن شده اند که بایع در ضمن عقد بیع تعهد مینماید که مبیع را تسلیم مشتری نماید و الا بیع فسخ شود. و بعضی دیگر معتقدند که بیع مانند عقود معوض دیگر عبارت از تملیک و تسلیم مبیع در مقابل تملیک و تسلیم ثمن است.[2]
نکتهای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که این قاعده در موردی جاری می شود که مبیع عین خارجی معین باشد. زیرا در صورتی که مبیع کلی فی الذمه باشد بدون تحویل و قبض مشتری، مالکیت نسبت به مبیع برای او حاصل نخواهد شد.
بعضی از حقوقدانان[3] مفهوم مستفاد از این قاعده فقهی را منطبق با منطق و روح قاعده امنیت اقتصادی معاملات میدانند. با این توضیح که اگر بنا باشد که فروشندگان اجناس، پس از بیع و قبل از تسلیم که مدتی بیش و کم قابل ملاحظه در این حال میگذرد مسئول تلف شدن کالاهای فروخته شده نباشند، طبعاً قصور و کوتاهیهایی در نگهداری کالای مورد معامله به کار خواهد رفت در نتیجه امنیت اقتصادی نیز خدشهدار خواهد شد.
به هر حال چه این قاعده طبق قواعد و اصول کلی حاکم بر معاملات باشد و چه بصورت استثناء در این زمینه رخ بنماید، قاعدهای است پذیرفته شده و مورد قبول فریقین.
3 ـ 3 ـ 2 ـ 3 ـ 1 ـ ویژگیها و آثار قاعده تلف مبیع
برای این قاعده فقهی ویژگیها و آثاری ذکر کرده اند که در ادامه به مهم ترین آن ها اشاره می شود:
اول ـ تراضی بر خلاف حکم این قاعده نافذ میباشد، زیرا این قاعده مربوط به نظم عمومی نبوده و میتوان توافقی بر خلاف آن در معاملات انجام داد.[4]
البته این نظر مخالفینی نیز دارد[5] طبق نظر این افراد ضمان حاصل از این قاعده، اثر قهری تلف بوده و حکم میباشد و نه حق، لذا قابل اسقاط و یا توافق بر خلاف آن نمی باشد.
دوم ـ تلف مبیع موجب انفساخ بیع میگردد و نه بطلان آن، این مطلب از عبارت «من مال بایعه» فهمیده می شود زیرا اگر بیع از ابتدا باطل میبود دیگر اطلاق بایع، صحیح به نظر نمیرسید.[6]
سوم ـ انفساخ بیع ویژه موردی است که مبیع عین معین باشد[7] زیرا همانطور که گفته شد در کلی فی الذمه هنوز ملکیت منتقل نشده است تا اینکه تلف موجب انفساخ عقد گردد. البته در صورتی که مبیع کلی، پس از تعیین مصداق و فرد آن به وسیله بایع، تلف شود، در حکم تلف مبیع معین است.
چهارم ـ منافع منفصله تا زمان تلف مبیع، متعلق به مشتری میباشد[8]. این مطلب تائیدی دیگر بر حصول انفساخ در فرض مذکور میباشد.
[1] ـ سید مصطفی محقق داماد، قواعد فقه، (پیشین)، ج2، ص179.
[2] ـ سیدحسن امامی، حقوق مدنی، (پیشین)، ج1، صص 467 ـ 468.
[3] ـ محمد جعفر جعفری لنگرودی، دائره المعارف حقوق مدنی و تجارت، (پیشین)، ص805.
[4]ـ ناصر کاتوزیان، قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی، (میزان، تهران، 1377، چاپ دوم)، ص311.
[5] ـ سید حسن امامی، حقوق مدنی، (پیشین)، ج1، صص462 ـ 463.
[6] ـ سیدمصطفی محقق داماد، قواعد فقه، (پیشین)، ج1، ص184.
[7]ـ ناصر کاتوزیان، قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی، (پیشین)، ص311.
[8]ـ سیدحسن امامی، حقوق مدنی، (پیشین)، ج1، ص463.
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 11:35:00 ب.ظ ]
|