مبانی قراردادی انحلال
در این گفتار از پایان نامه که مربوط به مبانی قراردادی انحلال عقد میباشد، دو موضوع مورد کنکاش قرار میگیرد. ابتدا خیارات را بررسی کرده و سپس به شروط فاسخ از مبانی قراردادی انحلال عقد خواهیم پرداخت.
1 ـ خیارات
1 ـ 1 ـ واژه خیار در لغت و اصطلاح
واژه خیار بر وزن فِعال اسم مصدر «اختیار» و از باب «افتعال» است و به معنای درخواست بهترین دو چیز است و زمانی که گفته می شود: او اختیار دارد یعنی او هر چیزی را که بخواهد، اختیار می کند.
خیار در اصطلاح حقوقی به معنای تسلط شخص بر فسخ عقد و امضاء آن اطلاق می شود.
2 ـ 1 ـ خیار در فقه
فقها تعاریف متفاوتی از «خیار» ذکر کرده اند که برخی جامع افراد نمی باشد و برخی مانع اغیار نیستند ولی همه تعاریف در صدد بیان یک مفهوم واحد و یک حقیقت میباشند. در این میان تعریف شیخ اعظم از خیار به «ملک فسخ العقد» به نظر میرسد از دقت و اتقان بیشتری نسبت به دیگر تعاریف برخوردار باشد.
لفظ خیار در معنای مذکور یک اصطلاح خاص میباشد که نزد فقهای متأخر رایج گشته است اما در نزد فقهای متقدم و همچنین در اخبار صادره از معصومین یک اصطلاح عام به شمار میرود که شامل تسلط داشتن بر اجاره یا رد بیع فضولی، تسلط داشتن بر رجوع به عین موهوبه در عقد هبه و دیگر سلطنتها نیز می شود.
3 ـ 1 ـ مبنای خیار درفقه
در شناسائی مبانی خیار پس از بررسی خیارات گردآوری شده در قانون مدنی به این نتیجه میرسیم که دارای مبنای مشترک و یگانهای نیستند. برخی ریشه قراردادی دارند و از خواست صریح یا ضمنی دو طرف ریشه میگیرند و برخی ناشی از مسئولیت مدنی بوده و برای جبران ضرر ناروایی است که از عقد ایجاد شده است؛ لذا باید گفت مبنای اصلی خیارات، بر پایه غلبه، یکی از دو اصل «حکومت اراده» و «لاضرر» است مگر این که مبانی دیگری احراز شود.
4 ـ 1 ـ ماهیت خیار
ماهیت خیار را باید «عمل حقوقی» دانست که با یک اراده انجام می شود و نیاز به قصد انشاء دارد و در زمره ایقاعات است، بر خلاف اقاله که با تراضی واقع می شود، اراده باطنی و اشتیاق فسخ کننده، اثری در عقد ندارد. تصمیم او باید اعلان شود و چهره بیرونی و مادی بیابد هر چند که به آگاهی طرف دیگر عقد نرسد. همراه با همین دیدگاه ماده 449 ق.م اعلام می کند: «فسخ به هر لفظی یا فعلی که دلالت بر آن نماید حاصل می شود».
5 ـ 1 ـ ویژگیهای خیار
برای شناخت ماهیت فقهی و حقوقی و آثار حق فسخ (خیار) شناسائی ویژگیهای آن به ما کمک می نماید. در ذیل به مهمترین این ویژگیها میپردازیم:
اول) حق است نه حکم: خیار از جمله حقوق به شمار میرود که گاه به دو طرف عقد تعلق دارد و گاه به یک طرف عقد و گاهی هم به شخص ثالث واگذار می شود.
دوم) قابل اسقاط است: یعنی صاحب آن نه تنها می تواند اجرای حق را مهمل گذارد، اختیار دارد حق را ساقط کند. اسقاط حق، خود «عمل حقوقی» است که احتمال دارد ضمن عقد اصلی یا پس از آن انجام شود. ماده 448 قانون مدنی این نکته را یاد آور شده است: «سقوط تمام یا بعضی از خیارات را میتوان در ضمن عقد شرط نمود.»
سوم) قابل انتقال بودن: قابل انتقال بودن و به میراث رسیدن از دیگر ویژگیهای حق خیار است.(ماده 445 ق.م)
[1]ـ ابراهیم انیس، المعجم الوسیط، (مکتبه العلمیه، تهران، بی تا) ص264.
[2]ـ ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها،(پیشین)، ج4، ص53 ؛ حیدر باقری اصل، بررسی تحلیلی احکام اختصاصی فسخ قانونی بیع، (دانشگاه تبریز، تبریز، 1391، چاپ اول)، ص25.
[3]ـ شیخ انصاری، المکاسب، (مجمع الفکر الاسلامی، قم، 1427ق، چاپ دهم)، ج5، ص11.
[4]-همان، ص12.
[5]ـ ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها،(پیشین)، ج5، ص65.
[6]ـ همان، ص55.
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 11:13:00 ب.ظ ]
|