ی این بخش نیز ذکر شد عدم اختصاصی بخشی مستقل به حاتم در طبقات الصوفیه بیش تر یک سهو به نظر می رسد تایک عمد زیرا همین چند مورد نشان می دهد که حاتم درنظر خواجه عبدالله انصاری مقام و منزلتی داشته و کاملاً شناخته شده بوده است و این که عموم نسل متقدم صوفیه برحاتم ، نسل موازی و مصاحب صوفیه با حاتم و نیز نسل متاخر صوفیه نسبت به حاتم دربخش ها و فصل های مجزا معرفی شده اند اما نشانی از چنین توجهی به حاتم مشاهده
نمی شود خود موید این نکته است که این امر را چنان که گفتیم تنها می توان یک سهو و البته نقص و کمبودی برای کتاب طبقات الصوفیه دانست که شاید به دلیل الگو برداری خواجه عبدالله از طبقـات الصوفیه ی عبدالرحمن سُلمی است و این ایراد در اصل به کتاب مرجع بازگردد.
۴-۳- سیمای حاتم اصم در کتاب احیاء علوم الدین
کتاب احیاء علوم الدین کتابی است که در اصل به زبان عربی نوشته شده است . مؤلف کتاب
ابو حامد محمد غزالی است معروف به امام محمد غزالی و نیز حجت الاسلام ، دانشمند معروف دوره ی سلجوقی ( ۵۰۵-۴۵۰هـ.ق ) که در فقه و حکمت و کلام سرآمد عصر خود بود . از غزالی آثار متعددی به جامانده است که یکی از معروف ترین آن ها همین کتاب احیاء علوم الدین است که درسال ۶۲۰هـ.ق در دهلی به دست مؤید الدین محمد خوارزمی به فارسی ترجمه شده است . کتاب در موضوعات مختلف دینی و معنوی نوشته شده است و در آن از بزرگان تصوف و زهد فراوان سخن به میان آمده است و به سخنان آنان بسیار استناد شده است و از جمله کسانی که در این تالیف مورد توجه غزالی بوده است حاتم اصم است . غزالی در اکثر موارد به سخنان حاتم استناد می کند و گاه نیز به حکایاتی از زندگی او اشاره می کند. دراین بخش کوشیده ایم اهم یادکردهای غزالی از حاتم را بیاوریم درحدی که از یک سو باعث طولانی شدن کلام نشود واز سوی دیگر جا معیّتی در شناخت دیدگاه غزالی نسبت به حاتم به دست دهد و برطبق شیوه ی سایر بخشی ها در هرمورد بررسی و شرحی نیز در پی آن آمده است تا مطلب روشن تـــر و واضح تر گردد
وحاتم اصم گفت که عجله از دیو است ، مگر در پنج چیز که سنت پیغامبر است – صلی الله علیه و سلم : اطعام مهمان ، و تجهیز مرده ، و تزویج بکر ، و گزاردن وام ، توبه از معصیت.۱
توضیح : دراین قسمت بحث کلی غزالی بر سرآداب طعام است و اختصاصاً آداب احضار طعام برای مهمان که دراین باب به سخنی از حاتم استناد می کند که عجله را محصول شیطان می داند جز در پنج مورد که حاتم آن ها را مطابق با سنت پیامبر می داند که البته فقط مورد اول با موضوع بحث غزالی مربوط است که آن عجله در طعام دادن به مهمان است که اول از همه بیان شده و شاید نشان اهمیت آن نسبت به چهار مورد دیگر باشد و موارد بعدی تدارک کفن و دفن میت ، به شوهر دادن دختر ( باکره ) ،بازپرداخت وام و توبه از گناه است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ غزالی ، ابوحامد محمد ، احیاء علوم الدین ، جلد ۲ ، ص ۳۰
و حاتم اصم گفت که مومن مشغول فکرتها و عبرتها باشد ، و منافق مشغول حرص و امید؛ و مومن از همه کس نومید باشد مگر ازخدای ، و منافق ازهمه کس امید دارد مگر از خدای ؛ و مومن از همه آمن باشد مگر از خدای ، و منافق از همه بترسد مگر ازخدای ؛ و مومن مال خرج کند نه دین ، و منافق دین خرج کند نه مال ؛ و مومن نیکویی کند و می گرید ، و منافق بدی می کند و می خندد ؛ و مومن تنهایی و خلادوست دارد ، و منافق آمیختگی و ملا ؛ و مومن کشت کند و بترسد که به ریع نرسد ، و منافق کشت نکند و امید ارتفاع دارد ؛ و مومن امر و نهی برای سیاست کند وبه صلاح آرد ، و منافق برای ریاست کند و تباه گرداند . ۱
توضیح : دراین جا سخن بر سرنشانه های مؤمن و منافق است که درمیان اقوال مختلف ، غزالی به سخن حاتم می پردازد که درمقام مقایسه میان مؤمن و منافق برآمده است و درهر بخش یک صفت از مؤمن را با یک صفت از منافق در تقابل نهاده است : مشغول فکر و عبرت بودن را در برابر مشغول به حرص و امید بودن ، نا امیدی از هرکس جز خداوند را در مقابل امید به هرکس جز خدای ، در امان بودن و نترسیدن ازهمه جز خداوند را در تقابل با ترس از همه جز خدا قرار داده است . می گوید مومن از دارایی اشمی گذرد نه از دینش اما منافق به عکس عمل می کند . مومن با آن که نیکی می کند متاسف و ترسان [ از کوتاهی و نقص خود ] است و منافق با آن که بدی می کند شادودرامان است ؛ مومن به تنهایی و خلوت علاقه مند است و منافق به آمیختگی و جمع با دیگران که البته حداقل این مورد جای بحث و نقـد جـدی دارد . مومن با وجود عمل از دریافت پاداش و رستگاری مطمئن نیست وعمل خود را شایسته نمی داند اما منافق بی عمل صالح امید نتیجه و رستگاری دارد که دراین بخش البته سخن را به شکل کنایی و با اصطلاحات کشاورزی بیان کرده است همچون ریع که معنی نمو و رشد دارد و ارتفاع به معنی برداشت محصول . عبارت آخر مقداری مبهم است که مومن برای سیاست امر و نهی می کند یعنی چه ؟ ظاهراً منظور از روی تدبیر و برای حل و فصل مشکلات است تا کار را به صلاح آرد . اما منافق ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ احیاء علوم الدین ، جلد ۳ ، ص ۱۴۶
امر و نهی می کند و به جای به سامان کردن کارها آن ها را تباه می سازد و این ها تفاوت های اصلی مومن و منافق از دیدگاه حاتم اصم اس

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

ت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...