امیر، بومیا و برد (۲۰۱۰) با در نظر گرفتن سبک توجه افراد مضطرب اجتماعی به اطلاعات منفی اجتماعی و همچنین تفسیر منفی این اطلاعات، این فرض را مطرح کردند که ممکن است این سوگیریها حاکی از مکانیزم واحدی در فرآیند پردازش اطلاعات باشد که تداوم اضطراب اجتماعی را موجب میشود. در آزمون این فرض، در ابتدا سوگیری توجه و سوگیری تفسیر با بهره گرفتن از آزمایه پوزنر[۱] (امیر، ۲۰۰۳) و پرسشنامه تفسیر[۲] (امیر، فوآ و کولز، ۱۹۹۸) مورد سنجش قرار گرفت. سپس برنامه تعدیل سوگیری تفسیر بر مبنای پارادایم ارتباط کلمه-جمله در یک جلسه ارائه شد و مجدداً سوگیری توجه و سوگیری تفسیر ارزیابی شد. افراد گروه تعدیل تفسیر که در جهت تفسیر خنثی و غیر تهدیدآمیز محرکهای مبهم آموزش دیده بودند، در پسآزمون و در مقایسه با گروه کنترل، تفسیرهای منفی کمتری نشان دادند. این اصلاح سوگیری تفسیر به سوگیری توجه نیز تعمیم یافته بود به نحوی که افراد گروه آزمایش توانمندی ارتقا یافتهای در بازگیری توجه از اطلاعات تهدیدکننده کسب نموده بودند. این نتایج تاثیر آموزش سوگیری تفسیر بر سوگیری توجه به تهدید را تایید نمود و ارتباط علی سوگیریهای توجه و تفسیر بر تداوم اضطراب اجتماعی را اثبات کرد. بر همین اساس نتیجه گرفته شد که تغییر سیستماتیک در یک سوگیری شناختی تاثیر معناداری بر دیگر سوگیریهای شناختی دارد.
در سنجش طرف دیگر این تعامل یعنی اثرگذاری سوگیری توجه بر سوگیری تفسیر، وایت[۳]، سووی[۴]، پین[۵]، بار-هیم و فاکس (۲۰۱۱) مطالعهای با طرح القای سوگیری توجه و سنجش تاثیر آن بر تفسیر اطلاعات مبهم طرحریزی نمودند. در این طرح، با بهره گرفتن از آزمایه پروب دات و ارائه پروب در تمام موارد به دنبال چهره عصبانی در مقایسه با چهره خنثی، سوگیری توجه منفی القا شد و پس از آن، تکلیف جملات ناتمام هاپرت و همکاران (۲۰۰۷) اجرا شد تا تاثیر زنجیرهای سوگیری توجه و سوگیری تفسیر ارزیابی شود. در تحلیل نتایج، شرکتکنندگان گروه آموزش سوگیری توجه به تهدید، تفسیرهای منفی مرتبط با اضطراب بیشتری دربرابر موقعیت مبهم نشان دادند. اگرچه نسبت کلی تفسیرهای منفی مرتبط با اضطراب در میان دو گروه آموزشی و کنترل تفاوتی نداشت اما در افراد گروه آموزش، به احتمال بیشتری نخستین تفسیر مرتبط با تهدید بود؛ بنابراین استنباط شد که سوگیری توجه به تهدید قابلیت فراخوانی سوگیری تفسیر منفی را از طریق برجسته ساختن توجه به اطلاعات مرتبط با تهدید که قبلاً دیده نمیشدند، داراست. در نتیجه از آنجا که توجه به صورت همخوانی به نشانههای تهدید معطوف شده است، در واکنش به اطلاعات مبهم، تفسیر مرتبط با تهدید در دسترس خواهد بود.
به نظر میرسد مسیر پژوهشهای صورت گرفته در حیطه ارتباطات زنجیرهای مؤلفههای برنامه تعدیل سوگیری شناختی بسیار سریع تغییر جهت داده و بر اثربخشی برنامههای تلفیقی این مؤلفهها متمرکز شده است. این نقیصه آنجا پررنگ میشود که حتی درصورت اثربخشی برنامههای ترکیبی، میباید سهم برنامه هر مؤلفه مشخص شود تا بتوان درک دقیقی از نقش مؤلفهها و مکانیزمهای سودار درگیر در فرآیند پردازش اطلاعات به دست آورد.
در مطالعه اثربخشی برنامههای ترکیبی، بروسان[۶]، هاپیت[۷]، شلفر[۸]، سایلنس[۹] و مکینتاش (۲۰۱۱) اثربخشی تلفیق مؤلفههای توجه و تفسیر برنامه تعدیل سوگیری شناختی را بر روی ۱۳ فرد مضطرب بالینی با چهار جلسه آموزشی مورد سنجش قرار دادند. نتایج کاهش توجه به تهدید و ارتقا سوگیری تفسیر مثبت به همراه کاهش اضطراب صفت و حالت شرکتکنندگان گروه آزمایش را تایید نمود.
برد، ویسبرگ و امیر (۲۰۱۱) نیز اثربخشی تلفیق مؤلفه های توجه و تفسیر را در افراد با اضطراب اجتماعی ارزیابی نمودند. این برنامه، ترکیبی از آزمایه پروب دات و پارادایم ارتباط کلمه-جمله بود تا توجه و تفسیر افراد به دور از محرکهای منفی (از طریق ارائه پروب پشت چهره خنثی) و تفسیرهای تهدیدآمیز (با ارائه بازخورد مثبت به تفسیرهای خنثی و بازخورد منفی به تفسیرهای تهدیدآمیز) جهت داده شود. برنامه دو بار در هفته و در هشت جلسه اجرا شد. افراد گروه آزمایش در پسآزمون در مقایسه با گروه کنترل، نمره اضطراب اجتماعی کمتری در پرسشنامههای خودگزارشی به دست آوردند. علاوه بر آن در تکلیف سخنرانی نیز با اضطراب کمتر و عملکرد بهتر نسبت به پیشآزمون ارزیابی شدند. در نهایت اینکه اندازه اثر این برنامه ترکیبی نسبت به درمانهای شناختی-رفتاری و دارویی، متوسط تا بالا گزارش شد.
[۱] Posner Task
[۲] Interpretation Questionnairre
[۳] White
[۴] Suway
[۵] Pine
[۶] Brosan
[۷] Huppitt
[۸] Shelfer
[شنبه 1399-09-15] [ 06:06:00 ب.ظ ]
|