هیولا را نهاده در میانه زصورت گشته صافی صوفیانه
همه از امر و حکم فرد داور به جان استاده و گشته مسخر
(۲۴۳-۲۵۴/۱۲۴-۱۲۵)
خداوند در سوره حجرآیه ۸۵ می فرمایند:
« وَماخَلَقنَاالسَّمَاوَاتِ وَمَابَینَهُما اِلّابِالحَق »
وما آسمانه وزمین و آنچه راکه میان آن دوست ،جز به حق نیافریدیم .
۴-۶ تفکر در آفاق
از دید هرمس انسانها می توانند خدا را از طریق تأمل و تفکر در آفرینش ببینند. هنگامی که با چشم ظاهری و مادی خویش بر جهان نگاه می کنیم، خدا جایی نیست که دیده شود. ولی اگر با افکار خود بنگریم، با درک روحانی ومعنوی خود می بینیم که ناگهان خداونددر همه جا هست .
تمامی هدف خداوند در آفرینش جهان چنان بوده است که با نگاه به آن بتوانیم او را ببینیم.
هر چیز می تواند شناخته شود،
از جمله موجودات غیر مادی
همانند عقل که با تفکر معلوم می گردد
به همین نحو، آتوم خلقتش شناخته می شود.
برای شناخت وجود آتوم،
در اندیشه در او تأمل ورز
برای آن که با چشم خویش بنگری
برنظم بی نقص کیهان نظاره کن
برآن ضرورتی که حاکم است
بر هر چیزی که تو در می یابی؛
نیکی همۀ بوده ها و بود شونده هاست
بنگر ماده را که از حیات سرشار است،
و آتوم را ببین
که در هر وجود خود می تپد
(فرک و گندی، ۱۳۸۴، ۸۴-۸۵)
از دید شیخ نجم الدین شبستری هم تفکر در آفاق جایگاه ویژه ای دارد از نظر علامه طباطبایی « این گونه در زندان عالم طبیعت خود نمان و همۀ همتت صرف خوردن و خوابیدن و لذایذ بشری نشود، قدمی فراتر نِه و از عالم طبع بیرون آی، و نظری به صنایع الهی بنما، و به چشم عبرت در آن تماشا کن و در خلقت آسمان فکر نما.» (سعادت پرور،۱۳۸۷، ۱۱۴)
خداوند در ترجمه سورۀ آل عمران آیۀ ۱۹۰ و ۱۹۱ می فرمایند: «مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان واقعی نشانه هایی است، همانا که خدا را در همۀ احوال ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده، یاد می کنند، و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند و می گویند: پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده ای، منزهی تو، پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار.»
نظر شیخ محمود شبستری در رابطه با تفکر در آفاق چنین است:
مشو محبوس ارکان و طبایع برون آی و نظر کن در صنایع
تفکرکن تو در خلق سماوات که تا ممدوح حق گردی در آیات
ببین یک ره که تا خود عرش اعظم چگونه شد محیط هر دو عالم ؟
چرا گردید نامش عرش رحمان؟ چه نسبت دارد او با قلب انسان؟
(۲۱۲-۲۱۴/۱۱۳-۱۱۴)
۴-۷ وحدت وجود
یکی از مسایل مهم فلسفۀ تکوین، در فلسفه و الهیات، مسأله آفرینش و اثبات وجود خداوند است، به این معنی که از واحد جزء واحد صادر نمی شود یا از وحدت کثرت صادر نمی شود. فقط از واحد، یعنی ذات باری تعالی، واحد صادر می شود.
از نظر هاشم رضی « مصداق وحدت وجود از نظرگاه توحید در تفسیر عرفا- آن است که عالم یک وجود و موجود بیش نیست. این وجود و موجود یگانه تنها ازلحاظ ادراک و صور گوناگون که به خود می گیرد به نظر رسیده و دریافت می شود کثرت است. هر چه هست اوست، خداست. اما در عالم مینوی و مثال، تعیین و تقید نیست؛ در حالی که در عالم مادی و گیتی، به اعتبار تقید و تعین و عینیت یافتن جهت درک مادی است که صورت کثرت و غیریت می یابد.» (رضی۱۳۸۴، ۲۳۱)
گویی از نظر هرمس، «خدا واحد است. همۀ اشیاء بخشی از وجود اعلی خداوندند. مانند عدد یک که سرآغاز همۀ اعداد بعدی است، خدا نیز سرآغاز همۀ مخلوقات می باشد.»
آتوم کامل است چونان عدد یک،
که در خود همچنان باقی است
خواه ضرب گردد و خواه تقسیم
شامل همۀ اعداد است.
آتوم کامل است،
کلی که شامل همه چیز هست.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...