سردسته شاعران کلاسیک نو، بارودی است. محمود سامی بارودی از افسران رهبران و انقلابیون مصر بود. او از شاعران عصر عباسی تقلید می­کرد در شعر بارودی دو وجه را می­توان مورد توجه قرار داد.
نخست چهره­ی شاعری که با لباس عرب بادیه بر اطلال و دمن ایستاده است و به تشبیب می ­پردازد:
غصن بان قد اطلع الحسن فیه بید السحرجلناراً و وردا
شاخه درخت بانی است که زیبایی در آن با دست باد گلنار و گل سرخ را شکوفا کرده است.
دیگر چهره شاعری متجدد، که از سیاست و مسائل اجتماعی سخن می­گوید و عیوب و نقایص وطنش را می­شناسد:
فباد رو و الامر قبل الفوت وانتزعوا شکاله الریث مالدنیا مع العجل
کار حکومت را چاره کنید و پیش از فوت وقت حاکم خود شوید و این بند کندی و سستی را از پای خود دور کنید زیرا که جهان با شتاب به پیش می­رود.
در هر حال بارودی به جهت اینکه در شعرش تصویری صادقانه از ملت و محیط خودش ترسیم کرده شاعری قابل توجه است. از شاعران دیگر حافظ ابراهیم است او نیز از افسران ناراضی و از یاران شیخ محمد عبده بود که از کار برکنار شد.
شاید بتوان احمد شوقی را بزرگترین شاعر کلاسیک نو نامید. احمد شوقی اصلاً عرب نبود. مادرش ترک و پدرش کرد بود. او به جهت روانی طبع و شیرینی الفاظ به شاعرالنیل و در سال ۱۹۲۷ در جشنواره­ی بزرگبه امیرالشعرا ملقب گردید. اکثر نقادان عقیده دارند که بعد از متنبی، احمد شوقی شاعری بی­مانند است شعر او منحصر به مصر نیست بلکه تمامی اقطار عربی و اسلامی را شامل می­ شود. شوقی مبتکر «شعر تمثیلی» یا نمایشی در عرب است و در این زمینه آثاری چون: مرگ کائلوپاترا، مجنون لیلی، قمبیز (کمبوزیا) دارد.
باید توجه کرد که شاعرانی مثل احمد شوقی و ابراهیم حافظ هرچند از شاعران کلاسیک هستند اما موضوعات اشعارشان بیشتر جنبه­ عام دارد و همواره در مبارزه می­باشند، اینان حتی جانب دین را هرگز فرو نگذاشته­اند، به طوری که شوقی پنج قصیده غرا در مدح رسول اکرم (ص) سروده است.(همان: ۱۹)
۳-۲-۲ رمانتیک­ها:
دسته­ی دوم «شاعران رمانتیک» هستند. اگر تقلید و حکومت عقل و منطق را از ارکان اصلی مکتب کلاسیک بدانیم، در برابر آن ابداعف عاطفه و گمان ارکان رمانتیک را می­سازند که بدین ترتیب مکتب کلاسیک برونگرا و مکتب رمانتیک به مضمون و آتش احساسس درون درون انسان توجه دارد.
در قرن بیستم با خلیل مطران در مصر و پس از او جبران خلیل جبران در لبنان و بلاد آمریکای شمالی مکتب رمانتیک شناخته می­ شود. البته این مکتب در غرب از قدیم در آثار نقاشان، مجسمه­سازان و دیگر هنرمندان، شناخته شده بود اما اعراب بد از امروالقیس و اکثر شاعران جاهلی و اموی دیگر با این نوع شیوه­ بیان برخوردی نداشتند تا ظهور خلیل مطران.
رمانتیسم عرب از غرب تا حد زیادی تأثیر پذیرفته است چرا که خلیل مطران که از پیشروان این عده به شمار می­روند خود از درس خوانده­های پاریس بود او شیفته­ی ادبیات فرانسه و مرید آلفرد دو موسه که یکی از رمانتیک­های بزرگ است بود.
از رمانتیک­های بزرگ یکی جبران خلیل جبران است که در ایران از شهرت ویژه­ای برخوردار است او در لبنان زاده سد و به جهت فقر همراه با خانواده­اش به بوستن آمریکا مهاجرت کرد. جبران انگلیسی را نکو فراگرفته بود به طوری در نگارش به این زبان بسیار توانا بود. به همین جهت به لبنان برگشت تا عربیش را تکمیل کند. او به نقاشی علاقه شدیدی داشت و نزد نقاش بزرگ معاصر «رودن» در پاریس مدتی شاگردی کرد. جنگ جهانی اول و مصائب آن و همچنین فقر و عدم موفقیت کتاب­هایش که به عربی نوشته بود اورا ناراحت کرد، به طوری که نخست انجمن «الرابطه القلمیه» تأسیس کرد و سپس نویسندگی به انگلیسی را آغاز نمود جبران در نیویورک درگذشت و ودر شهر زادگاهش «بشری» در لبنان مدفون گردید. از آثار مهمش به انگلیس مجنون نبی، الهه الارض و یسوغع بن انسان می­باشد. از کتب عربیش: دمعه و ابتسامه، الاجنحه المکتسره و الارواح المترده است. مجموعه اشعارش «المواکب» نام دارد که قصیده­ای طولانی است که از سنن جامعه انتقاد می­ کند.
این هنرمند ابعاد مختلفی را از شخصیتش در آثارش بروز دا ده است؛ گاهی اندیشه­ های کاملاً فلسفی ارائه می­دهد، گاهی احساسات تند و تخیلی را بر کاغذ می­آورد و زمانی از ادراک عمیق و رئالیستی خود مارا با خبر می­سازد. گاهی با رمز حکمت و موعظه با مردم سخن می­گوید در همه این موارد یک نکته در اندیشه او روشن است که می­گوید باید دوباره به ارزش­گذاری امور جاممعه همت گماشت و بسیاری از ازش­های دروغین جامعه را عوض کرد. آثار انگلیسی او در غرب طرفداران فراوانی دارد.
غیر جبران خلیل جبران شاعران بزرگ دیگری در آمریکا و بلاد مهجر بودند که از آن میان می­توان شاعر و ادیب توانا میخائیل نعیمه، یوسف الخال، شاعر طلسم­ها ایلیا ابو ماضی، الیاس ابو شبکه و بشاره الخوری را نام برد. (همان: ۲۰)
۴-۲-۲ رئالیست­ها:
پس از رمانتیک­ها رئالیست­ها ظهور کردند. به طور خلاصه می­توان دو عامل اساسی را باعث فروپاشی رمانتیک­ها و ظهور رئالیست­ها در شعر معاصر عرب دانست این دو عامل عبارتند از: جنگ جهانی دوم و مسأله فلسطین. جنگ جهانی دوم و اثرات نامطلوب آن از جهت تورم و فقر در جامعه عرب باعث شد تا گروهی از جوانان عرب به مارکسیسم روی آوردندو آن را راه چاره­ای برای دردهای جامعه بدانند. گروهی نیز به جمعیت «اخوان­المسلمین» گرویدند جمعیت اخوان المسلمین در سال ۱۹۲۸ به رهبری «حسن البناء» تأسیس شد و هدفش همبستگی مسلمانان مصر و ترویج دین در میان روشنفکران عرب بود. اما این جمعیت نتوانست مسأله ناسیونالیسم عرب را کم­رنگ کند بعدها اقدانات جمال عبدالناصر برای مقابله با خطر صهونیسم تنها از طریق طرح عروبه (عربیت) و الوطن العربی مطرح گردید.
پایان نامه - مقاله - پروژه
پس از جنگ و رخداد تراژدی فلسطین، شاعران عرب از پیله­ی خویشتن بدر آمدند و غصه­های شخصی جایش را به دردهای مشترک و واقعی داد و برای نخستین بار در شعر عرب مسأله « تعهد» مطرح شد و ادبیات ملزم و متعهد مورد توجه قرار گرفت و ادبیات رمانتیک و برج عاج نشینی متروک و منفور گردید.
قیام ۱۹۵۲ مصر به سرکردگی افسران، به رهبری ژنرال نجیب و عبدالناصر مهمترین رخداد سیاسی در جان عرب است که در همه شئون کشورهای عربی تأثیر گذاشت، ادبیات پس از قیام مصر، ادبیات رئالیست و اجتماعی است که بیان­گر زندگی مردم عادی مثل کشاورز، کارگر و صنعتگر می­باشد و از احساسات و عواطف و زندگی اجتماع سخن می­گوید.
پس از سقوط دولت عثمانی و تکه تکه شدن مستملکات آن، همواره استعمار غرب کشورهای عربی را مورد رنج و آزار قرار داده است و روشنفکران و شاعران و نویسندگان متعهد عرب کوشیده­اند تا با ایجاد اتحاد میان اعراب آنان را دربرابر هجوم استعمار غرب و انگلیس یکپارچه و هماهنگ کنند.
شکست اعراب از اسرائیل در ژوئن ۱۹۶۷ آخرین و غافل­ترین شاعران عرب را هم بیدار کرد. نزار قبانی که تا آن زمان به شاعر زن و غزل مشهور بود ناگهان از سر سوز دل، شعر «هوامش علی دفترالنکسته» (حاشیه­ای بر دفتر شکست ) را منتشر کرد که یکی از بهترین اشعار وطن دوستانه عرب است. پس از این شکست بسیاری از اعراب که تا آن موقع اسرائیل را جدی نگرفته بودند با تمام وجود خطر صهونیزم را احساس و به خود لرزیدند.
رئالیسم یا واقع گرایی در شوروی شامل سه دوره بوده است:
۱-رئالیسم ابتدایی، که واقعیت محیط اجتماعی را به صورت ظاهری و سلبی ترسیم می­ کند بی آنکه به جدال و مبارزات درون آن و حرکت تطور آن بیندیشد.
۲-رئالیسم انتقادی، که پایه­گذار آن مارکسم گورکی بود. در رئالیسم گورکی از یأس­ها و بدبینی­های رئالیسم خام یا ابتدایی خبری نیست بلکه قهرمانان نویسنده از جامعه و محیط خود جلوتر هستند و به آینده امیدوارند.
۳-رئالیسم اشتراکی یا سوسیالیستی، در حقیقت دنباله رئالیسم انتقادی است در کتاب مکتب­های ادبی نوشته رضا سید حسینی، رئالیسم اشتراکی اینگونه تعریف شده است که این رئالیسم بر اصل قدرت خلاقیت کار استوار است و هنر در واقع میدان بروز خلاقیت کار می­باشد.
در حقیقت رئالیسم سوسیالیستی حرکت تطور جامعه را مد نظر دارد و تمامی کوشش خود را در فعال کردن این حرکت بکار می­برد. (همان: ۲۱)
۵-۲-۲ سمبولیست­ها:
گروه چهارم شاعران رمزگرا یا سیمبولیست هستند. البته تعیین دقیق اینکه مثلاض نزار قبانی و نازک­الملائکه در کدام مکتب جای دارند چندان ساده نیست چراکه افزون بر حال و هوای رمانتیک، می­توان اشعار سوررئال را هم در دیوان­های آنان پیدا کرد لذا در اینجا ما وجه غالب را در نظر می­گیریم و اینکه خود نقادان عرب این تقسیم بندی­ها را قبول دارند.
شاعران سمبولیست از گروه نوپردازان هستند که بیشتر به مسائل اجتماعی پرداخته­اند. شعر اینان آمیزه­ای از تصوف و اگزیستانسیالیسم است اینان به زبان اهمیت بسیار می­ دهند و از اساطیر و رموز برای بیان افکارشان سود می­جویند. مشهورترین این شاعران که برخی از آنان عقاید اشتراکی نیز دارند عبارتند از: بدر شاکر السیاب، عبدالوهاب البیاتی، صلاح عبدالصبور، خلیل حاوی و ادونیس.
این شاعران بزرگ هم اکنون از پرچمداران شعر نو و اندیشه پیشتاز در میان عربها هستند، برخی چون بیاتی و ادونیس در اروپا و شوروی نیز سخت مورد توجه هستند و جوایزی نیز دریافت کرده ­اند. (همان)
۶-۲-۲ جماعت و مجلۀ آپولو:
در نیمۀ نخست سدۀ بیستم که حوادث شگرف و شگفتی در گوشه و کنار جهان، به‌ویژه اروپا روی داد، در سرزمین‌های عربی، به‌ویژه کشور مصر، نیز رویدادهای بسیاری در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و ادبی به وقوع پیوست. در همین دوره انجمن‌ها و جمعیت‌های ادبی و هنری متعددی در حوزه ادبیات عرب شکل گرفت. دو جمعیت صاحب نام و تأثیرگذار بر جریان ادبیات معاصر عرب، به‌ویژه شعر معاصر، در همین کشور مصر به منصه ظهور رسیدند. نخست «جماعت دیوان» تحت تأثیر خلیل مطران و با همیاری ابراهیم عبدالقادر المازنی. این جماعت مانند «جمعیت دانشکده»علیه سنت‌های شعر کلاسیک، به‌ویژه «عمود الشعر» عصیان کردند و دیگر مانند سنت‌گرایان معتقد نبودند که اسلاف، بر و بوم سخن را رفته‌اند و «لیس فی‌الامکان، ابدع مما کان». اگرچه «جماعت دیوان»، مفاهیم و مضامین جدیدی را وارد شعر کردند؛ اما در صورت و فرم بیرونی هم‌چنان از چارچوب سنت تخطی نکردند.
در اوایل دهۀ سی تحت ‌تأثیر ادبیات اروپایی جمعیت شعری پیشروی به نام «جماعت آپولو» در شهر قاهره شکل گرفت. در سپتامبر ۱۹۳۲ م. گروهی ادیب و شاعر و منتقد گردهم آمدند و اساس این مکتب ادبی را بنیان گذاشتند و با الهام از اساطیر یونان نام آپولو را برای آن اختیار کردند. خبر تأسیس آن، اول بار به‌وسیله شاعر رمانتیک مصر، دکتر احمد زکی ابوشادی(۱۸۹۲ - ۱۹۵۵م)، مؤسس اصلی جمعیت منتشر شد. این جمعیت که اعضای اولیه آن عبارت بودند از:
احمد محرم، ابراهیم ناجی، علی محمود طه، کامل کیلانی، احمد ضیف، احمد الشایب، محمود ابوالوفاء و حسن کامل الصیرفی، در نخستین جلسه احمد شوقی را به عنوان رئیس جمعیت برگزید. هنوز یک ماه از این انتخاب نگذشته بود که مرگ او را در ربود و خلیل مطران جایگزین او شد. دکتر ابوشادی در تمام مدت، دبیر این جمعیت بود.
این جمعیت از همان آغاز برای نشر سروده‌ها و آثار خود به انتشار مجله‌ای به نام آپولو اهتمام کرد. در شماره نخست مجله (آوریل ۱۹۳۳)، محورهای فعالیت‌های جمعیت بدین شرح اعلام شد: ۱. اعتلای شعر عرب و جهت دادن به شاعران. ۲. حمایت از نهضت‌ها و جریان‌های هنری و ادبی در حوزه شعر. ۳. ارتقای زندگی شاعران در سطوح مختلف مادی، ادبی و اجتماعی و دفاع از کرامت انسانی آنان.
ابوشادی در همین شماره «دبستان آپولو را دبستان تعاون، انصاف و اصلاح و نوآوری» وصف می‌کند(ابوشادی، ۱۹۳۳: ۱۹) و هدف اصلی آن را هدایت شاعران از ظلمت به نور و گسترش افق شعر عربی و گشودن قیدوبندهای سنت به ویژه «عمود الشعر» از پای شاعران و آشنا کردن آن‌ ها با ادبیات جهان و جریان‌های فکری جدید آن و پوشاندن لباس نو بر قامت شعر و جستن معانی و مضامین تازه می‌داند. وجه غالب فعالیت‌های این نشریه، نوآوری و تجدد در حوزه شعر بود. نسل جوانِ آن از همه در نوآوری و تجدد گستاخ‌تر بودند و بیشتر متأثر از وضعیت سیاسی و انقلاب ۱۹۱۹. این جمعیت می‌خواست هم وحدت رمانتیک شعر و هم وحدت موضوعی آن را محقق کند.(الکتانی، ۱۹۸۲: ۴۳۰-۴۳۲). این نشریه تا سال ۱۹۳۵ م. به‌طور مرتب منتشر می‌شد. کوچیدن ابوشادی از قاهره به اسکندریه در این سال باعث توقف آن شد. صدای این مجله و جمعیت آپولو، از صداهای ماندگاری است که آن را هنوز می‌توان از دیواره زمان شنید. نویسندگان و شاعران آن، اگرچه به عرصه‌های دیگر روی آوردند؛ اما همچنان به اصول و مبادی آن جمعیت وفادار ماندند. هنوز ردپای این جمعیت و مجله را می‌توان در حوزه‌های مختلف ادبیات عرب مشاهده کرد.
دیری نپایید که این مجله شهره آفاق شد و بسیاری از شاعران صاحب نام کشورهای عربی مانند ابوالقاسم الشابی از تونس و ایلیا ابوماضی و الیاس ابوشبکه از لبنان و محمدمهدی جواهری از عراق به این جمعیت پیوستند.
از فعالیت‌های جنبی مجله، نشر دیوان‌های شاعران نوآوری مانند ابوشادی و ابراهیم ناجی و پژوهش‌های انتقادی مانند «روادالشعر فی مصر» از مختار الوکیل و «أدب الطبیعه» از مصطفی عبداللطیف السحرتی بود. از همان بدو انتشار این نشریه نشانه‌ تیرهای انتقادی شدیدی قرارگرفت. این انتقادها بیشتر متوجه ناتوانی شاعران مجله در رعایت «عمود الشعر» و ترجمه و اخذ معانی از شعر اروپایی بود. ابوشادی این انتقادهای تند را بی‌جواب نمی‌گذاشت و همچنان در نیل به اهداف مجله می‌کوشید و تا اندازه‌ای نیز توفیق می‌یافت(قدوسی، ۱۹۷۲: ۵۰۸). از جمله در گسترش شعر آزاد و ترویج شعر نمایشی و شعر داستانی و سمبلیک موفق ‌شد.
۷-۲-۲ شعر متعهد:
ادبیات پایداری نوعی از ادبیات متعهد و ملتزم است که از طرف مردم و پیشروان فکری جامعه، در برابر آنچه حیات معنوی و مادی آن­ها را تهدید می­ کند، به ­وجود می آید و اصلی ترین مسائل در حوزه آن، دعوت به مبارزه، ترسیم چهره بیدادگری، ستایش آزادی و آزادگری، گشودن افق­های روشن پیروزی، انعکاس مظلومیت مردم، جان­فشانی های مبارزان راه آزادی و بزرگداشت شهدای آن است.«این نوع ادبیات در طول تاریخ و در کشاکش تهاجم قدرت­ها و تدافع جوامع سلطه ناپذیر، همواره به مثابه ابزار و سلاحی بازدارنده رخ نموده و موجبات احیا، تداوم و بقای فرهنگی جوامع مورد هجوم یا تحت سلطه را فراهم آورده است»( کنفانی، ۱۳۶۲: ۱۷) این گونه ادبی، عموماً با زبانی صریح بیان می­ شود و با توجه به شرایط و مقتضیات هر دوره تاریخی، جلوه آن و نحوه بروز و ظهورش می ­تواند متفاوت با دوره دیگر باشد. چنانچه در یک برحه تاریخی، نوع ادب معترض، افشاگر و هشداردهنده و در دوره دیگر نوع ادب عارفانه و زاهدانه و در روزگاری دیگر ادب سوگ و مرثیه را در زمره ادبیات پایداری به حساب می­آوریم.
ادبیات مقاومت در دیدگاهی وسیع­تر تمام آثار ادبی و گونه­ های شعری را شامل می­ شود و به عبارتی، می­توان تغزل و تشبیب را نیز شعر و ادب پایداری، پایداری روح در برابر قحط سالی عاطفه شمرد که آثار شعری پنج کشور فلسطین، سوریه، لبنان و عراق، در صف ائل شعر مقاومت واقع­اند.(بیدج، ۱۳۷۰: ۷-۹)
انقلاب ۱۹۵۲ مصر یکی از مهمترین رویدادهای جهان عرب است که آگاهی­ های سیاسی اعراب را تا حد زیادی بالا برد و در ادبیات معاصر عرب مسائل تازه­ای را به ­وجود آورد.
دسته­بندی­های سیاسی در مصر پس از انقلاب و عنوان کردن توده­ها به عنوان قهرمانان سرنوشت ساز کشورها مسأله «تعهد» را در ادبیات و هنر برای اول بار در ادب عرب مطرح ساخت. بدین ترتیب شعر امروز عرب، یکی از پربارترین شعرهای جهان پویای عصر حاضر است. شعری است که صراحت دارد و خشمگین است و مدت­هاست که پوسته­های سخت محافظه ­کاری را ترکانده و از اعماق حنجره باتمام توان فریاد می­زند: «من وجدان بیدار ملت عربم». این شعری است که عریانی حقیقتش آن­قدر نابارورانه و غافلگیرانه است که عده­ی زیادی تاب شنیدنش را ندارند.
این صراحت در اتخاب قالب و شکستن دیوارهای کهنه اوزان، نیز در شعر نو عرب دیده می­ شود که از هر قید و بندی آزاد شده است. (قبانی،۱۳۶۴: ۱۲)
۳-۲ مروری بر اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران از عصر مشروطه تا کنون
۱-۳-۲ جنبش مشروطه و پیامدهای آن :
آبراهامیان به طور کلی نهضت مشروطه را معلول اتحاد روشنفکران متجدّد و طبقه متوسّط سنّتی می داند. وی در خصوص عوامل اتّحاد بخش آنان می نویسد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...