کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



هر روز شاهد ابداعات و اختراعات جدید هستیم.
محیط رقابتی
شکل‌گیری رقابت دائماً در حال تغییر است.
رقبای ناشناس و جدید به سرعت وارده عرصه‌های جهانی شده و تهدید جدی محسوب می‌شود.
رفتار رقبا غیرقابل‌پیش‌بینی است.
سرمایه‌گذاران در رفتار خود نسبت به سرمایه‌گذاری در شرکت‌ها با تأمل برخورد می‌کنند.
محیط مشتریان
مشتری به صورت گزینشی عمل می‌کند.
توقع مشتریان با توجه به تسهیلات و جوایز رقبا افزایش یافته است.
رویکرد به مشتری در شرکت‌ها، رویکرد مشارکتی است.
رضایتمندی مشتری و جلب همراهی و درک او یک اصل ضروری است.
محیط منابع انسانی
دانایی محوری سازمان‌ها بر منابع انسانی متمرکز است.
رویکرد نوین بر خلاف مدیریت پرسنلی بر مدیریت استراتژیک منابع انسانی استوار است.
معیشت، تضمین شغلی و آینده‌نگری منابع انسانی همه یکدیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
خلاقیت و نوآوری وجه کلیدی و بنیادی مدیریت منابع انسانی است.
۲-۱-۱۳-۲)مزایای مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می‌دهد که به شیوه‌ای خالق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث می‌شود که سازمان دارای ابتکار عمل بوده و فعالیت‌هایش به
پایان نامه - مقاله - پروژه
گونه‌ای باشد که فقط واکنشی عمل نکند، بلکه اعمال نفوذ نماید. بدین ترتیب سرنوشت خود را رقم زده و آینده را تحت کنترل در آورد. (لاکت،۱۳۷۳)
برنامه‌ریزی استراتژیک همچنین دارای مزایای زیر است:

 

    1. راهنمای سازمان است، یعنی مسیر و جهت فعالیت‌ها و عملیات سازمان را مشخص می‌کند.

 

    1. مخاطرات تصمیم‌گیری را کاهش می‌دهد.

 

    1. دارای نگرش بلندمدت بوده و توفیق اقدامات را مبتنی بر راهبُردهای مصوب تضمین می‌کند.

 

۴ . به پیش‌بینی آینده می‌پردازد و دارای مطالعاتی است که برای اقدامات بلندمدت مدیران بسیار مفید است.

 

    1. نقش هماهنگ‌کننده بین برنامه‌های عملیاتی سازمان را انجام می‌دهد و اقدامات واحدهای مختلف را در یک مسیر جهت می‌بخشد.

 

    1. درگیر شدن کارکنان و مدیران با برنامه‌ریزی استراتژیک تعهد و حمایت از سازمان را افزایش می‌یابد.

 

۷ . موجب تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان می‌شود.

 

    1. ایجاد فرصتی است برای تفویض اختیار به کارکنان و خود موجب تشویق و ترغیب کارکنان می‌شود.

 

۹. تفویض اختیار به کارکنان و مشارکت آن‌ ها در فرآیندهای تصمیم‌گیری، خلاقیت و نوآوری و خیال‌پردازی را افزایش و پرورش داده و بدین گونه اثربخشی سازمان افزایش می‌یابد.
۲-۱-۱۳-۳)فرایند مدیریت استراتژیک
برنامه‌ریزی و مدیریت استراتژیک تمرکز بر انجام فعالیت‌های ضروری برای رسیدن به آینده مطلوب دارد.( تری و گالووی ۱۹۶۷).و به مدیران کمک می‌کند بر مسائل ناشی از مقتضیات آتی پیروز شوند.
برنامه‌ریزی راهبُردی و فرایند آن را می‌توان به چهار مرحله تقسیم کرد:

 

    1. تحلیل وضعیت.

 

    1. تدوین استراتژی.

 

    1. اجرای استراتژی.

 

    1. ارزیابی استراتژی.

 

تحلیل وضعیت
در این مرحله ابتدا بایستی اهداف آینده سازمان مشخص شود و این کار مستلزم درک و تشخیص صحیح مأموریت‌ها و مقاصد سازمان و بیان آن‌هاست.در تعیین اهداف سازمان، ارزش‌ها و انتظارات نقش مهمی دارند به طوری که اگر ارزش‌های حاکم بر جامعه در اهداف سازمانی منعکس نگردد، تحقق اهداف با مشکلات مواجه خواهد شد. موجب حفظ و تقویت وحدت میان همه در حقیقت تدوین رسالت نامه اعضای سازمان می‌شود. (ناش،۱۹۹۸)
از نظر پژوهشگران بهتر است علت اصلی وجود سازمان که هدایت‌کننده کارکنان در عملیات روزمره است در رسالت نامه قید شود. (شرمرهورن،۱۹۹۶)
سپس به تجزیه و تحلیل شرایط محیطی سازمان می‌پردازیم. در این مرحله نسبت به محیط اقتصادی، سیاسی فرهنگی، فنی و اقلیمی مؤثر بر سازمان و اهداف آن آگاهی پیدا می‌کنیم. البته در این مرحله باید به جستجوی عوامل حساس و مهم که اثر قابل‌ملاحظه‌ای روی سازمان دارند بپردازیم. هدف از این مرحله شناسایی مخاطره‌ها و تهدیدات محیطی است در مقایسه با فرصت‌های مـوجـود آن. یکی از روش‌های سودمند برای انتخاب راهبردهای مناسب، استفاده از فن تحلیل قوت- ضعف، فرصت- است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 04:39:00 ق.ظ ]




خانواده به عنوان مجموعه ای که قوانین و آداب و رسوم و عملکرد خود را دارد، از اعضایی تشکیل شده است که به گونه ای پویا و مرتبط با یکدیگر وابسته اند و به همین علت نیز رفتارشان به صورت کاملاً مجزا از کل سیستم خانواده قابل بررسی نیست. این سیستم با نیروها و مجموعه گسترده اجتماع ارتباط متقابل دارد. خانواده به شیوه های گوناگون نقش بنیادی خود را در محیط سازی، امکان گذار وابستگی دوران کودکی به استقلال دوران بلوغ و رشد، احساس مسئولیت، اعتماد به نفس، سازگاری و انطباق آنان ایفا می کند. بدیهی است تصویر هرگونه سازگاری، احساس مسئولیت و اعتماد به نفس والدین در فرزند منعکس می شود و در جامعه طی ترکیب با تجربه ها و شکل گیری انتظارهای جدید به کار بسته می شوند. به همین خاطر است که گفته می شود خانواده می تواند به عنوان یک سیستم اجتماعی پیچیده در فرزند «هویت یک بیمار» را پدید آورد. بنابراین چگونگی رفتار والدین با فرزندان در شکل گیری نظام رفتاری آنان نقش مهمی ایفا می کند(ساعتچی ۱۳۸۵،۱۲۰).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
خانواده متعادل، تبادل عاطفی و تفاهم مثبت گرایی را بر خانواده حاکم می کند، رفاقت و مشارکت را به وجود می آورد و استدلال منطقی، جایگزین روابط نامناسب می شود. مهم ترین نقش پدر متعادل، ایجاد امنیت برای فرزندان است، مخصوصاً زمانی که کودک در مقابل انبوهی از فشارهای روانی قرار دارد. باید پدر به او احساس کفایت بدهد و فرزندش را بپذیرد. در خانواده های نابسامان، روابط ضعیف اولیه، خشونت والدین، تهدید، سرزنش، تنبیه بدنی، صدور رفتارها و فرامین منفی از طرف پدر، احتمال بروز اختلالات روانی و رفتاری را در کودک بیشتر می کند. اگر میان پدر و فرزند دشمنی آشکار وجود داشته باشد کودک و نوجوان دچار تعارض و کشمکش های روانی می شود که اثرات عمیق و گاه جبران ناپذیری بر شخصیت آن ها می گذارد. پژوهش های زیادی نشان داده اند که محدود سازی، آزادگذاری، دشمنی، طرد و نظم و ترتیبی که بر نشان دادن قدرت متکی است (مانند تنبیه بدنی) و نیز بی ثباتی و همانند این ها را می توان به رفتارهای ضد اجتماعی و نبود رفتارهای جامعه پسند کودک مربوط دانست. برعکس، گرمی، پذیرش، تحریک، پاسخگویی، محدود نکردن و استدلال کلامی در نظم و ترتیب، با امنیت اجتماعی- عاطفی، شایستگی های هوشی و رفتارهای جامعه پسند کودک پیوند دارد. فرزندان در خانواده مسایلی مانند امر و نهی والدین، تقلید و همانند سازی را که مهم ترین
شیوه های انتقال ارزش های هنجارهای اجتماعی و نسبت های اجتماعی است، می آموزند. آنان در خانواده یاد می گیرند که چه چیزی درست و خوب و یا غلط و بد است. ارزش ها و هنجارهای اجتماعی را به فرزندشان می آموزند و او را مطابق با ‌آن هنجارها و ارزش ها تربیت می کنند .در این میان، محبت پدر در تقویت حس اعتماد به نفس و پرورش قوای مثبت و سازنده کودکان و نوجوانان مهم است. با توجه به نقش خانواده و جامعه، چگونگی تجربه فرد از ارزشی که خانواده و جامعه برای او و توانایی ها و ضعف هایش قایل است، مفهوم خود و عزت نفس فرد شکل می گیرد. مفهوم خود مجموعه ای از عقاید فرد درباره خودش است که به صورت توصیفی بیان می شود و عزت نفس، مجموعه قضاوت و ارزیابی هایی است که او درباره خصوصیاتش دارد. از آنجا که احساس هایی مانند بی ارزشی، بیگانگی و عدم پذیرش از سوی دیگران در میان افرادی که نابهنجار شناخته می شوند بسیار رایج است، توجه به پدیدآیی و گسترش عوامل مذکور در آسیب شناسی روانی اهمیت دارد (اتکینسون و اسمیت ۲۰۰۳، ۱۱۰-۲:۸۹)
۲-۵ تعریف شخصیت
شخصیت از واژهی لاتین پرسونا گرفته شده است که به نقابی اشاره دارد که هنرپیشهها در نمایش به صورت خود میزنند. شخصیت را میتوان به صورت مجموعهای با دوام و بینظیر ویژگیهایی تعریف کرد که ممکن است در موقعیتهای مختلف تغییر کند. شلدون در تعریف خود چنین عنوان میکند: “شخصیت سازمانیافتگی پویشی جنبه های عقلی، عاطفی، انگیزشی و فیزیولوژیکی فرد را گویند” (چاین ۲۰۰۶،۱۳۰) هیلگارد در تعریف خود از کلیت شخصیت فاصله گرفته و نوعی برگشت به قوای ذهنی را در تعریف خود نشان داده است و آن را چنین تعریف مینماید: تعریف کتل از شخصیت آن چیزی است که پیشبینی آنچه را که یک شخص در موقعیتی معین انجام داد، امکان پذیر میسازد. او معتقد بود که شخصیت از صفات یا عواملی تشکیل شده است که میتوان آنها را به وسیلهی روش تحلیل عاملی به دست آورد (هارید ۲۰۰۷ ، ۴۱)
۶-۲ مفهوم شخصیت
مفهوم شخصیت از کلمه لاتین «Persona» گرفته شده است. این کلمه خود ریشه در فرهنگ یونان باستان دارد. در واقع پرسونا در این کشور به ماسک هایی گفته می شد که بازیگران در هنگام ایفای نقش آن را بر چهره خود می زدند به این ترتیب شخصیت عبارت است از نقش اجتماعی که فرد در زندگی خود ایفا می کند. مفهوم شخصیت از دیدگاه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است و هر یک از این دیدگاه ها با توجه به فلسفه وجودی و اصول زیربنایی خود به تعریف شخصیت پرداخته اند، بدیهی است که به دلیل تفاوت های اساسی که در نظریات مختلف و دیدگاه های مختلف وجود دارد، نمی توان انتظار داشت که تعریف واحدی از شخصیت وجود داشته باشد. به همین دلیل دراین بخش قصد داریم تنها به ارائه یکی از تعاریف شخصیت بپردازیم که از مقبولیت زیادی در بین روان شناسان برخوردار است یکی از معروف ترین تعاریف مربوط به الپورت (شولتز ۱۹۹۸،۱۶۰) است. این تعریف از مقبولیت زیادی در بین روان شناسان برخوردار است و از آن جهت برای ما اهمیت دارد که در ارتباط نزدیک با مدل ۵ عامل شخصیت است و شاید یکی از عواملی بوده است که باعث به وجود آمدن مدل ۵ عامل شخصیت شده است.
تعریف الپورت از شخصیت نتیجه بررسی و تجزیه و تحلیل حداقل ۵۰ نوع تعریف شخصیت می باشد. وی شخصیت را چنین تعریف می کند، «شخصیت، سازمان پویایی است که در درون فرد قرار گرفته و شامل سیستم های فیزیکی و روانی است که تعیین کننده رفتار و فکر فرد است ».
۷-۲ نظریه های مربوط به ویژگی های شخصیتی
بررسی نظریهها و پژوهشهای پیشین در رابطه با تأثیر تیپ آدمی بر نحوه رفتار و تعاملات بین فردی او، مبین آن است که دامنه این بررسیها از فرایندهای درونی ارگانیسمتا رفتارهای شهودی ناشی از تعامل افراد در نوسان بوده است.
۲-۷-۱نظریه گوردن الپورت
الپورت یکی از شخصیت هایی است که اسم او به خاطر نظریه منحصر به فرد خود همیشه در اذهان خواهد ماند. به ویژه این که او زمانی نظریه خود را ارائه داد، که دیدگاه های روان تحلیل گرایانه و رفتارگرایانه در اوج محبوبیت خود بودند، با این وجود نظریه الپورت به خاطر تفاوت هایی که با نظریات قبل داشت یک دیدگاه جدید و نو در زمان خود محسوب می شود. به خصوص این که دیدگاه او بر خلاف دیدگاه های روان تحلیل گری که به بخش ناهوشیار فرد تاکید داشتند بر هوشیاری تاکید می کند، الپورت بر خلاف دیدگاه های رفتارگرایی و روان تحلیل گری که معتقد بود رفتار انسان تحت تاثیر گذشته اوست، اعتقاد داشت که انسان تحت تاثیر زمان حال و آینده خویش است. یکی دیگر از تفاوت های اساسی این نظریه با نظریات قبلی این بود که الپورت، داده ها و اطلاعات خود را از افراد سالم جامعه جمع آوری می کرد (شولتز ۱۹۹۸،۱۳۲)
اساس نظریه الپورت واژه صفات می باشد و این واژه در این نظریه مهم ترین عامل انگیزشی شخصیت محسوب می شود. او در تعریف صفات می گوید: «صفات گرایش های افراد برای پاسخ های مشابه به محرک های مختلف می باشند»(جوادی و کدیور ۱۳۸۱،۱۶۵).
آلپورت صفات را به سه دسته تقسیم می کند:
۱.صفات اصلی: صفاتی فراگیر هستند که نفوذ زیادی در زندگی فرد دارند و فرد به شدت تحت تاثیر آن است. این صفات در اغلب موقعیت ها خود را نشان می دهند
۲.صفات مرکزی : این صفات نسبت به صفات اصلی از گستردگی کم تری برخوردارند. به نظر الپورت تعداد این صفات در افراد محدود هستند.
۳.صفات ثانویه: این صفات از فراگیری همسان و قابلیت مشاهده کم تری برخوردارند و اغلب توسط افراد بسیار نزدیک فرد شناسایی می شوند.
۲-۷-۲ خود مختاری کنشی
آلپورت نه تنها به دلیل تأکید بر صفات، بلکه به دلیل تأکید بر مفهوم خود مختاری کنشی نیز شهرت یافته است. مفهوم خودمختاری کنشی این است که اگر چه انگیزههای یک بزرگسال میتواند ریشه در انگیزههای تنش کاه دوران کودکی داشته باشد، ولی انسان بالغ، مستقل از این تلاشهای تنشکاه دوران کودکی رشد میکند. کوششهای اولیه انسان در کاهش گرسنگی و اضطراب میتواند در مراحل بعد به منبع مستقلی از از لذت و انگیزش تبدیل شود همین طور، فعالیتهای اولیه انسان برای زنده ماندن میتواند در مراحل بعد لذت بخش شود و به صورت هدف درآید اگر چه در آغاز، تلاش جدی و برتری جویی فرد را میتوان به تمایل او به تأیید والدین و سایر بزرگسالان نسبت داد، این تلاش در مراحل بعد ممکن است به صورت هدفهای ارزشمندی برای وی درآیند به عبارت دیگر این تلاشها میتواند بدون توجه به تأیید دیگران انجام گیرد بنابراین «آنچه زمانی بیرونی و به صورت وسیله بود در مراحل بعد درونی الزامی میشود فعالیتی که زمانی در خدمت سائق یا نیاز سادهای قرار داشت حالا در خدمت خود آن فعالیت قرار میگیرد و به معنای عمیقتر، در خدمت تصور فرد از خود (خودآرمانی) در میآید. در واقع، دوران کودکی، دیگر نقشی بازی نمیکند بلکه این بزرگسالی است که تأثیرگذار است». (جوادی و کدیور ۱۳۸۲،۱۸۵)
۲-۷-۳ تحقیق فردنگر
آلپورت به دلیل تأکید بر منحصر به فرد بودن افراد نیز شهرت یافته است او به منظور شناخت هر چه بهتر انسان، بر اهمیت تحقیق فردنگر یا مطالعه عمقی افراد تأکید داشت بخشی از تحقیق، مستلزم استفاده از اطلاعاتی است که مختص به خود فرد است. بخشی دیگری از این تحقیق، مستلزم استفاده از مقیاسهای یکسان برای همه افراد است البته نمرات فرد در هر مقیاس با نمرات خود او در مقیاسهای دیگر مقایسه میشود نه با نمرات سایر افراد در آن مقیاس. برای مثال، دانستن این نکته مهم است که فرد، بودن با دیگران را بر دستیابی به ثروت، ترجیح میدهد، یا نه، که مقایسهای است بین ویژگیهای همان فرد، این امر نیز احتمالاً مهمتر از دانستن این نکته است که آیا همین فرد در مقایسه با دیگری، به بودن با سایر افراد، کمتر یا بیشتر بها میدهد، یا دستیابی بر ثروت را در مقایسه با فرد دیگر، کمتر یا بیشتر ترجیح میدهد که مقایسهای است بین دو نفر این جنبه از تحقیق فردنگر موجب میشود تا بر الگو و سازمان صفات در درون هر فرد تأکید شود تا اینکه وضعیت فرد نسبت به دیگران مورد توجه قرار گیرد. سرانجام، تأکید آلپورت به منحصر به فرد بودن هر انسان به جائی میرسد که اعلام میکند در افراد صفات ویژهای وجود دارد که از نظر علمی قابل بررسی نیست. تأکید آلپورت بر تحقیق فردنگر در آن زمان بسیار مهم بود و امروزه نیز مجدداً شهرت یافته است البته از تأکید آلپورت به منحصر به فرد بودن صفات این طور برداشت شد که علمی شدن شخصیت امکان پذیر نیست. (جوادی وکدیور ۱۳۸۲،۹۵)
۲-۷-۴ نظریه کتل
کتل، یکی از نظریه پردازان مشهور دیدگاه صفات است، هدف او از مطالعه شخصیت پیش بینی رفتار بود و یکی از مهم ترین دست آوردهای او تجزیه و تحلیل داده ها بود که او از روش تحلیل عاملی استفاده می کرد.هر چند این روش به دلیل پیچیده بودن مورد انتقاد برخی از پژوهش گران قرار گرفت ولی این روش وسیله ای بود که کتل به کمک آن ۱۶ عامل شخصیتی معروف خود را ارائه داد. البته این مدل از سوی بسیاری از صاحب نظران مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا آن ها اعتقاد دارند تعداد عوامل شخصیت کم تر از ۱۶ عامل است که کتل ارائه داده است.
کتل در تعریف صفات می گوید: صفات گرایش های واکنشی نسبتاً پایدار شخص هستند که واحدهای بنیادی شخصیت را تشکیل می دهند (شولتز ۱۹۹۸،۷۸)کتل به چند شیوه صفات را طبقه بندی کرده است.
۱- صفات مشترک و صفات یگانه : صفات مشترک، صفاتی هستند که به درجات مختلف در هر کسی وجود دارد مثل درون گرایی، برون گرایی و صفات یگانه صفاتی هستند که منحصر به افراد خاصی هستند.
۲-صفات سطحی و صفات عمقی :
صفات سطحی: رفتارهایی را نشان می دهد که ظاهرا با یکدیگر تجانس دارند ولی در واقع همیشه همراه هم بالا پایین نمی روند (تغییر نمی کنند ) و ضرورتا علت مشترکی ندارند (جوادی وکدیور ۱۳۸۲،۱۲۵)
صفات عمقی: به نظر کتل صفات عمقی علل رفتار هستند این صفات اساس صفات سطحی هستند. یک صفت عمقی می تواند چندین صفات سطحی را تحت تاثیر قرار دهد، این صفات اغلب از طریق روش آماری تحلیل عامل مشخص می شوند.

 

    1. صفات پویا ، صفات خلق و خو و صفات توانایی

 

صفات پویا: این صفات مربوط به عنصر انگیزشی شخصیت است و علائق و کشش ها مربوط به این دسته از صفات هستند. در واقع این صفات تعیین می کنند که چرا فرد به محرک خاصی پاسخ می دهد.
صفات خلق و خو: این صفات مربوط به سبک های رفتاری فرد هستند و این موضوع را تعیین می کنند که فرد در یک موقعیت چگونه پاسخ خواهد داد.
صفات توانایی: این صفات چگونگی کارآمدی رفتارهای فرد را در موقعیت تعیین می کند. مهم ترین صفات توانایی هوش است که میزان کارآمدی فرد را در موقعیت های مختلف تعیین می کند.
۲-۷-۵ هانس، جی آیزنک
آیزنک یکی از نظریه پردازان دیدگاه صفات است که روش مطالعه او از بسیاری جهات شبیه به روش کتل است او همانند کتل بسیاری از صفات را جمع کرده و برای تعیین صفات اصلی شخصیت از روش تحلیل عامل استفاده می کند. آیزنک از این نظر که صفات تشکیل دهنده شخصیت است و عامل ها، سازه های نظری هستند که از همبستگی های متقابل میان تعدادی پاسخ تشکیل می شوند با کتل هم عقیده است ولی آیزنک بر خلاف کتل بر جنبه های زیستی صفات تاکید می کند. او صفات را موروثی تلقی می کند و معتقد است که این صفات به واسطه وراثت منتقل می شود. آیزنک با بهره گرفتن از روش تحلیل عوامل ابعاد اصلی شخصیت را متمایز ساخته است که عبارتند از:

 

    1. درون گرایی ـ برون گرایی: آیزنک معتقد است که افراد برونگرا دارای سطح بهینه تحریک شدید تری نسبت به افراد درونگرا هستند و در سطح تحریک خفیف افراد درونگرا به صورت مثبت و افراد برونگرا به صورت منفی از خود واکنش نشان می دهند و سطوح تحریک شدید، موجب بیزاری در اشخاص درونگرا می شود در حالی که افراد برونگرا هنوز نسبت به تحریک احساس مثبت دارند بنابراین اشخاص درونگرا دارای یک دستگاه فعال ساز بسیار قوی هستند که با حداقل تحریک به سطح برپایی می رسند، در حالی که افراد برونگرا به مقدار تحریک بیشتری نیاز دارند تا به سطح برپایی دست یابند.

 

    1. بعد روان رنجور خویی ـ ثبات هیجانی: آیزنک برای تبیین و تشریح این بعد شخصیت نیز از تبیین های زیست شناسانه استفاده کرده است. او بعد روان رنجورخویی را حاصل فعالیت های مغز احشایی، دستگاه کناری و دستگاه عصبی خودکار می داند. به نظر آیزنک افراد روان رنجورخوی دارای مغز احشایی با آستانه تحریک پایین و دستگاه خود مختار با آستانه تحریک بالا هستند. این ویژگی دستگاه عصبی آن ها باعث می شود در آن ها صفاتی چون اضطراب، افسردگی، احساس گناه، تکانشی بودن بیشتر نمود پیدا کند.(میرزایی ۱۳۷۹،۱۶۵)

 

    1. بعد روان پریش خویی ـ کنترل تکانه: در تبیین این بعد شخصیت، آیزنک معتقد است هورمون جنسی آندروژن نقش بسیار مهمی ایفا می کند. او معتقد است هر چه میزان این هورمون در فرد افزایش یابد رفتارها و صفات روان پریش خویی در افراد افزایش می یابد و صفاتی چون تکانشی بودن، مذهبی بودن، پرخاشگری و … در آن ها بیش تر نمود پیدا می کند. این صفات به این دلیل در مردان بیش تر از زنان دیده می شود که این هورمون در مردان بیش تر از زنان است (شولتز ۱۹۹۸،۱۳۲)به طور خلاصه، دو بعد درون گرایی و برون گرایی، نشان دهندهنظام با اهمیتی از تفاوتهای فردی است که ریشه در تفاوتهای ارثی و زیستی دارد این تفاوتها را میتوان با بهره گرفتن از تحلیل عاملی کشف کرد و آنها را با بهره گرفتن از پرسشنامه یا شیوه های آزمایشگاهی اندازه گرفت. درباره دو صفت دیگر باید گفت که از نظر آیزنگ افراد دارای نمره بالا در روان آزردهخویی از نظر هیجانی ناپایدارند و اغلب از نگرانی، اضطراب و دردهای بدنی (مانند سردرد، و ناراحتی معده، سرگیجه و غیره) شکایت میکنند. در این جا نیز تفاوتهای زیستی وارثی در کار کرد نظام عصبی را میتوان به عنوان علت اصلی تفاوتهای فردی در این بعد به حساب آورد. در این مورد، اصل عمدهای که میتوان ذکر کرد این است که افراد دارای نمره بالا در روان آزردهخویی خیلی سریع به فشار روانی واکنش نشان میدهند و بعد از دفع خطر نیز در مقایسه با افراد پایدارتر افراد دارای روان آزردهخویی پایین واکنش آنها به فشار روانی، کندتر کاستی میگیرد. به طور کلی، عوامل ارثی، نقش مهمی در تعیین شخصیت و رفتار اجتماعی افراد بازی میکنند. در واقع به نظر آیزنگ عوامل زیستی سهمی حدود دو سهم را در تعیین شخصیت یک فرد به عهده دارند. (جوادی وکدیور ۱۳۸۲،۱۹۰)

 

۲-۷-۶ اندازه گیری صفت: تحلیل عاملی
آیزنگ در رعایت معیارهای علمی بسیار سختگیر بود و به صراحت مفاهیم و اندازه گیری آنها بسیار اهمیت میداد به این دلیل، آیزنگ همیشه یکی از منتقدین سرسخت نظریه روانکاوی بوده است. اگر چه آیزنگ از نظریه صفات پشتیبانی میکند بر لزوم تهیه ابزارهای کارآمد اندازه گیری، ضرورت ابداع نظریهای ابطالپذیر و اهمیت دستیابی به مبنای زیستی برای هر صفت تأکید دارد. آیزنگ تلاشهای از این نوع را به این دلیل با اهمیت تلقی میکند تا از تبیینهای درونی بی معنایی که در آن یک صفت برای توضیح یک رفتار به کار میرود و دوباره همان رفتار، مبنای آن صفت قرار میگیرد، اجتناب شود. شیوه آماری تحلیل عاملی، مبنای اندازه گیری و طبقهبندی صفات آیزنگ را تشکیل میدهد تحلیل عاملی شیوهای است که در آن تعداد معتنابهی از پرسشهای یک آزمون در مورد تعداد زیادی از افراد اجرا میشود. تحلیل عاملی، شیوهای است آماری که میتواند گروه ها، خوشهها یا عوامل مرتبط سؤالات را مشخص کند. در نظریه صفات، شخصیت انسان، ساختار طبیعی دارد و با تحلیل عاملی میتوان آنها را نمایان کرد اگر متغیرها و پاسخ آزمونها با یکدیگر همایند باشند، یعنی حضور و عدم حضور آنها همراه باشد میتوان این طور نتیجه گرفت که بین این دو، زمینه های مشترکی موجود است و آنها به یک واحد کارکردی شخصیت متعلقاند. (جوادی وکدیور ۱۳۸۲،۸۵)
۲-۷-۷ مک کری و کوستا (مدل ۵ عاملی)
نظریهی پنج عاملی شخصیت که به پنج عامل بزرگ نیز معروف است از سوی دو روانشناس ساکن ایالات متحده به نام کوستا و مککری در اواخر دههی ۸۰ میلادی ارائه شد و در اوایل دههی ۹۰ مورد ارزیابی مجدد قرار گرفت. مککری و کوستا شخصیت را در امتداد پنج یعد یا پنج عامل اصلی شامل نوروزگرایی برونگرایی ، انعطافپذیری ، دلپذیر بودن و با وجدان بودن توصیف کردند(بگ بای ۲۰۰۷ ، ۹۸).
نوروزگرایی:
نوروزگرایی به تمایل برای تجربه اضطراب، تنش، خودخوری، خصومت، کمرویی، تفکر غیرمنطقی، افسردگی و عزت نفس پایین اطلاق میشود. برونگرایی به تمایل برای مثبت بودن، قاطعیت، تحرک، مهربانی و اجتماعی گفته میشود. انعطافپذیری عبارت است از تمایل به کنجکاوی، هنرنمایی، خردورزی، با وجدان بودن، روشنفکری و نوآوری و همسازی به تمایل برای گذشت، مهربانی، سخاوتمندی، اعتمادورزی، همدلی، فرمانبردازی، فداکاری و وفاداری اطلاق میشود. با وجدان بودن عبارت است از تمایل به سازماندهی، کارآمدی، قابلیت اعتماد، خویشتنداری،پیشرفتگرایی، منطقگرایی و تعمق (گروسی ۱۳۸۰،۱۲۰)
همچنین بنابر تعریف لانسبری، سودارگاس،گیبسون و لئونگ (۲۰۰۵) نوروزگرایی رگهای از شخصیت است که ثبات عاطفی بالا و اضطراب پایین در یک سوی پیوستار و در سوی دیگر آن، بیثباتی عاطفی و اضطراب بالا قرار دارد. مردان و زنان با نمره بالا در نورزگرایی دارای عواطف غیرمنطقی، بیشتر، و کمتوانی در مهار رفتارهای برانگیختگیوار ، و ضعف در کنار آمدن با مشکلات هستند. افرادی که نمره های آنها در نوروزگرایی پایین است با برخورداری از ثبات عاطفی، معمولاً آرام، معتدل و راحت هستند و قادرند با موقعیتهای تنیدگیزا بدون آشفتگی یا اضطراب مقابله کنند. از دیگر ویژگیهای افراد با نمره بالا در این رگه اضطراب خشم (خصومت) ، افسردگی، کمرویی و آسیبپذیری است. جامعهگرایی از ویژگیهای افراد برونگراست و براساس علاقه به مردم، ترجیح گروه های بزرگ، جرئت، فعالیت و پرحرفی، برانگیختگی جنسی، بشاشیت، خوشبینی، قاطعیت و هیجانخواهی متمایز میشوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:38:00 ق.ظ ]




۳- سودآوری قرارداد باید مسئولیت مشترک هر دو طرف باشد .
اگر منافع حاصل از قرارداد در راستای مصالح و منافع طرف قرارداد نباشد و نتواند نفعی عایدش کند ، ترکش ها فقط به او اصابت نمی کنند ، بلکه همه را می گیرد . بد بختانه ، معامله گران غالباٌ در صدد هستند در خفا به هدف های خود دست یابند . اما بی خبر نگه داشتن ذی نفعان داخلی از معامله ای که قریب الوقوع است می تواند پیام های منفی داشته باشد . افراد و قسمت هایی که قرار داد بر آن ها اثر مستقیم دارد فرصت بررسی پیشنهاد ها و دفع خطر یا اصلاح پیامدها را نخواهد داشت و کسانی که در موضوع مورد بحث اطلاعی دارند ، فرصت مبادله آن را پیدا نمی کنند ، زیرا به اهمیت آن واقف نیستند .
۴- قرار داد باید برای هر دو طرف ، پیامی یکسان داشته باشد .
پایان نامه - مقاله - پروژه
معامله های پیچیده و چند وجهی ، در دوران اجرا به همکاری عده زیادی نیاز دارد . پس از عقد قرارداد ، تیم قرار داد باید همه را به سرعت با شرایط قرار داد ، دهنیت دوران مذاکره و بده بستان هان آن دوران آشنا کند . اگر به جای این روش ، قرارداد را در خلأ تحویل تیم های اجرایی و آن را رها کنیم تا به طور مستقل قرارداد را تعبیر و تفسیر کنند، هر کس ظن خود قرارداد را برای اجرا تفسیر خواهد کرد .
۵- مذاکره را هم مثل اینکه فرایند کسب کار اداره کنید ؟
مذاکره کردن در حالی که افراد باید مراحل اجرایی را در نظر داشته باشند ، آسان نیست ، به جای فقط گرفتن بله از طرف مذاکره ، باید دائم در اندیشه هزینه ها و چالش های دوران اجرا بود . باید از انواع مشورت های داخلی استفاده کرد تا در زمان اجرا همگی هم سو در یک جهت حرکت کنند . در ضمن باید اطمینان پیدا کرد ، طرف مقابل هم به اندازه کافی آمادگی پیدا کرده است .
اگر هدف نهایی امضای قرارداد باشد ،‌ امکان موفقیت در مرحله اجرای قرارداد اندک خواهد بود . دستاورد مذاکره فقط سند قرارداد نیست . بلکه سود حاصل از اجرای تعهدات قرارداد است . مذاکره کنندگان که این نکته را می دانند ، از نظر آمادگی با معامله گران فرق دارند . آنجا نمی پرسند طرف مقابل تا کجا حاضر است امتیاز بدهد ؟ بلکه می پرسند چه طور می توانیم با هم ارزش آفرینی کنیم ؟ شیوه مذاکره کردن عاقبت اندیش نیز فرق دارد ، زیرا می دانند امضای قرارداد به تنهایی ارزش ندارد ، بلکه ارزش واقعی به دنبال عقد قرارداد و در مرحله پیاده کردن آن حاصل می شود . ( ارتل ،‌ ۱۳۸۳ ، ۴۱-۳۵ )

 

شگردهای مذاکره مذاکره کنندگان معامله گر مذاکره گران عاقبت اندیش
غافلگیری در مراحل حساس مذاکره ، بازیگران یا اطلاعات دیگری را وارد صحنه می کند . در پایان مذاکرات ، مسائل تازه ای را مطرح
می کند.
موضوع ها را پشیاپیش مطرح می کند تا هر دو طرف آماده شوند .
پرسشهایی را مطرح و اطلاعات مربوطه را ارئه می کند . مسائل احتمالی بعدی را حالا مطرح می کند .
تبادل اطلاعات نم پس نمی دهند .
از یادآوری بد فهمی های طرف مقابل پرهیز می کند
یک گروه حقیقت یاب با مشارکت دو طرف تشکیل می دهد . از پژوهش ها و تحلیل های شخص ثالث استفاده می کند . با صراحت مفروضات طرف مقابل را جویا می شود .
شگردهای انعقاد قرارداد مهلت ها و مورد ها را تصنعی تعیین می کند . تهدید به تشدید شرایط می کند . پیشنهادهای یک جانبه می دهد . مسائلی را مطرح می کند که برای موقفیت معامله لازم است . راهبرد ارتباطی مشترک مشخص می کند.
تعهدهای واقع بینانه به جای سنجش علمی بودن مسائل سعی می کند آن ها را مستند کند و مدرک بگیرد . برای ایجاد تضمین در اجرای تعهدها ، بند جریمه پیش بینی می کند . درباره ی توانایی طرفین در ایفای تعهدها ، پرسش های جدی و صریح مطرح می کند . بحث های اجرایی بودن قرار داد را به دغدغه ای مشترک تبدیل می کند .
تمهیداتی را برای اعلام نارسایی ها در مراحل اولیه در نظر می گیرد و برنامه های اقتضای تدارک می بینید .
تصمیم گیری و ذی نفعان مشارکت در بحث ها را به تصمیم گیرندگان محدود می کند . بیرونی ها را آنقدر در تاریکی نگه می دارد تا کار از کار بگذرد و نتوانند به موقع نکته سنجی کنند بارها این پرسش را درباره ذی نفعان طرح می کنند : تصدیق چه کسی لازم است ؟ همکاری چه کسی لازم است ؟
چه کسی ممکن است در مرحله اجرا اخلال ایجاد می کند ؟

اصول مذاکرات فروش۱ :
که توسط مشاوره و آموزش BGI ( Bay Group Internatinal ‌ ) توصیف شده است :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:38:00 ق.ظ ]




سوم توقف: برخی از فقها که نتوانستند یکی از دو قول مذکور را بر دیگری ترجیح دهند قائل به توقف شده اند صاحب حدائق از این دسته است.
اما فقه عامه: آنچه تا کنون گفتیم مربوط به فقه امامیه بوده است.
اما در فقه عامه جمهور فقها توکیل در طلاق را اعم از اینکه وکیل زوجه یا شخص دیگری باشد صحیح دانسته اند در عین حال فقهای حنفی برآنند که اگر شوهر به زن در طلاق وکالت دهد این توکیل در واقع تفویض است تفاوت اساسی بین توکیل و تفویض در توکیل نائب (وکیل) ارادۀ موکل را اعلام می کند و تابع نظر موکل است و در حالی که در تفویض شخصی که طلاق به او تفویض شده مطابق ارادۀ خود عمل و تابع اراده و خواست شوهر نیست. قانون مدنی ایران در مورد وکالت زن در طلاق از قول مشور فقهای امامیه پیروی کرده در قانون مدنی دو ماده راجع به وکالت در طلاق دیده می شود. یکی مادۀ ۱۱۳۸ که وکالت در طلاق به طور اطلاق تجویز می کند و به وکالت زوجه اختصاص ندارد و دیگر در مادۀ ۱۱۱۹ که مربوط به توکیل زن در طلاق از طریق شرط ضمن عقد است. این ماده که مصوب سال ۱۳۱۳ می باشد چنین مقرر می دارد طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند مثل اینکه شرط شود هر گاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غائب شود و یا ترک انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوء استفاده نماید یا سوء رفتار استفاده نماید یا سوء رفتار کند که زندگی آنها با یکدیگر غیر قابل تحمل شود زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات
تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه سازد.[۴۶]
۱- وکالت زوجه از زوج در اجرای صیغۀ طلاق الف) فقهای حنفی و مالکی و شافعی
بطوری که می دانیم دین مقدس اسلام اختیار طلاق زن را بدست مرد سپرده و زن مستقیماً استقلالاً در این امر هیچگونه دخالتی ندارد و ما برای احراز موجه بودن این موضوع دو دلیل عقلی را از نظر خوانندگان محترم می گذرانیم.
پایان نامه
۱- از آنجایی که دین مقدس اسلامی مردان را مکلف ساخته که بر زنان و اولاد و سائر افراد عاقله خویش انفاق نمایند و مخصوصاً بر مرد نسبت به زوجه خود تکالیفی دیگر از قبیل دادن مهر و حق حضانت و مزد شیر دادن درباره اولادی که از آن زن دارد، وارد نموده است که در حق دادند. پس عدل و انصاف ایجاب می کند که طلاق زن در دست کسی باشد که متحمل این هزینه ها و این همه مشتقات می شود و چه بسا اتفاق می افتد که برای تامین هزینه زندگی عائله دچار هلاکت و متاعت شدید می گردد تا بتواند خانواده خود را نگه دارد و از تفرق و گسیختگی رهائی بخشد.
۲- زن هرچند دانشمند و متین باشد باقتضاء غریزه ذاتی و طبعی که دارد و جزء فطرت اوست سریع التاثیر و قابل انعکاس است زن زود تحت تاثیر سخنان این قرآن قرار گرفته و باندک ناملایماتی عصبانی شده صبر و حوصله مرد را ندارد همین که با حرف یا کار ناگواری روبرو شود از متانت خارج شده و به منظور رهائی از رنج مختصر موقت شانه از زیربار تربیت اولاد و حفظ خانواده خالی کرده و بطلاق دادن خوش مبادرت ورزیده و شهور و اولادش را بدبخت و بیچاره می نماید و خانواده را نیز متلاشی می سازد و چه بسا رخ می دهد که بلافاصله یا پس از مدتی پشیمان شده در صدد التیام و جبران برمی آید ولی چون با عمل غیرقابل جبران مواجه می گرد در این صورت پشیمانی سودی برای او ندارد.
لذا شریعت مقدس اسلام استقلال زن را در امر طلاق بصلاح ندانسته و در عین حال چون گاهی ضرورت ایجاب می کند که زن بوسیله تفویض و یا توکیل از جانب مرد این وظیفه را انجام دهد فقهاء و مجتهدین با استنباط از کنایه و لغت راه را برای زنان بطریقی که بیان می شود باز گذاشته اند.
تفویض در مذهب شافعیه
تفویض طلاق از طرف شوهر به زن تملیک نیست و قابل تعلیق و تاخیر نیست و مکلف بودن زوجین از شرائط صحت آن است.
قول قدیم شافعی آن را توکیل می داند و آن را مشروط به تنجیز نمی شناسد بنابراین بر هر دو تقدیر رجوع و عزل قبل از تطلیق روا باشد حنفیه در هر دو مورد مخالفند. هرگاه شوهری بزنش بگوید خودت را طلاق بده بدو شرط آن طلاق واقع می گردد.
شرط اول تخییر آن است لذا عبارت اگر پدرت از مسافرت بازگشت خودت را طلاق بده موثر نیست
شرط دوم این است که زن فوراً طلاق خودش را جاری نماید مگر اینکه (هروقت میل دارید) ضمیمه شود
عبارت اختاری نفسک کنایه است که باید شوهر در حین تفویض کنائی و زوجه در موقع طلاق و اجرای آن بلفظ اخترت نفس نیت طلاق نماید هرگاه شوهر طلاق ثلاثه را تفویض نماید و زن یک طلاق بدهد همان یک طلاق واقع می شود و زن می تواند بلافاصله بقیه طلاق را جاری سازد اگر چه در آن فاصله شوهر رجوع کرده باشد.
و هم چنین شوهر می تواند دیگری را برای تطلیق نیابت دهد توکیل کافر هم حتی برای تطلیق زن مسلمان جائز است.
تفویض در مذهب مالکیه
مالکیه سه نوع تفویض طلاق دارند توکیل - تخییر – تملیک
توکیل وکالت دادن شوهر است کسی را در انشاء طلاق از جانب در در این صورت شوهر هر وقت بخواهد وکیل را عزل می کند مگر اینکه در موقعی نیابت را بزنش بدهد و در این تفویض حقی زائد بر توکیل برای زن ایجاد شده باشد مثل اینکه شوهر به زن بگوید اگر زن دیگری اختیار کردم امر تو و آن زن را به تو واگذار نمودم که از وکالت من عمل کنید زیرا در این تفویض حقی برای زن پیدا شده است که بتواند زن از خود دفع ضرر نماید و حصول این حق موقوف برای ایقاع طلاق است.
تخییر عبارت از این است که زوج حق انشاء سه طلاق را به دیگری بدهد پس اگر زن مخیّر باشد باید سه
طلاق را جاری نماید.
و بعبارت دیگر شارع صیغه تخییر را برای تملیک طلقات ثلاثه وضع نمود، و تملیک مزبور جزء ماهیت و از مقتضیات صیغه تخییر است که هرگاه زوجه بر اثر تخییر سه طلاق خودش را جاری کرد و شوهر مدعی شد که قصد یک طلاق داشته مسموع نیست.
امّا تملیک طلاق بعبارت مکلتک طلاقک در طلقات ثالثه رجحان دارد و بوسیله قصد و نیت کمتر از آن مخصوص می شود و ادعای شوهر و عنوان اینکه یک طلاق یا دو طلاق را مقید کرده ام شرعاً مسموع است.
از بیان فوق فرق بین توکیل و تخییر و تملیک در مذهب مالک روشن شد و حاصل کدام در توضیح امتیاز بین اقسام تفویض این است که مخیره در خون بها اگر خود را بطلاقات ثلاثه طلاق دهد نافذ است و دعوی شوهر نسبت به قصد کمتر از آن مسموع نیست اما شوهر حق اعتراض دارد.
باید دانست که حکم تخییر صراحت در طلاق ندارد و اگر از اهم مالک هم چون حکمی روایت شده باشد احتمال قوی می رود که عرف زمان او چنین بوده و عرف را بر لغت تقدیم داده و استعمال لفظ در منقول الیه عرفی بمنزل صریح داشته باشد تعلیق تخییر و تملیک در مذهب مالک جائز است که از هر دو جانب قصد طلاق ضروری است و الّا واقع نمی شود. اعراض از عمل تطلیق و رفتاری که مشعر در انصراف باشد بمنزله تخییر است و اجرای صیغه بدین صورت است طلقی نفسک یا مرادف آن در زمان دیگر از شوهر و طلقت نفسی یا مرادف آن از زوجه مقتضی و قوم یک طلاق رجعی است و نیت بطور مطلق در این حکم موثر نیست.
اجرای عبارت رفتاری یا مرادف آن از مرد و اخترت نفسی از زن کنایه است که هر و قصد کنند که به یک طلاق بائن واقع می شود قصد طلاق ثلاثه موثر نیست. زیرا نظر تخلیص صغری نیز تأمین می شود و کبری
ضرورت ندارد.
ولی عبارت مرک بیدک یا مرادف آن با قصد تفویض طراف های ثلاثه و نیت ایقاع سه طلاقه در موقع اجرای صیغه از طرف زوجه موجب وقوع است.
دیگر از شرایط وقوع بلفظ رفتاری پیوستن به کلمه نفسک از طرف شوهر و یا نفسی از ناحیه زوجه است.
کلمات ابی یا اصّی یا اهلی نیز بمنزله نفسی است اگر شوهر طلاق سه گانه را تفویض کند و زن خود را به یک طلاق مطلقه گراداند یک طلاق واقع می شود و در عکس آن بقول راجح اصلاً طلاقی واقع نمی گیرد.
تفویض در مذهب حنفی
تفویض در مذهب حنفی عبارت است بر اینکه شوهر دیگر را مالک طالق گرداند که مفوض الیه اعم از اینکه زوجه باشد یا دیگری با مشیّت و اراده خود رفتار می کند نه اینکه مثل وکیل برحسب دلخواه زوج عمل نماید و مشکلی پیش نیاید.
فرق بین تفویض و توکیل
تفویض و توکیل در چند مورد با هم فرق و اختلاف دارند.
در تفویض شوهر نمی تواند پشیمان شود و یا مفوض الیه را عزل نماید هرگاه بعد از اجراء صیغه شوهر دیوانه شود تفویض به قوت خود باقی است و باطل نمی گردد.
اگر شوهر بزن دیوانه خود طلاقیش را تفویض کند و یا بنا به بالغی واگذار نماید مانعی ندارد.
هرگاه شوهر تفیض را بطور مطلق تلفظ نماید و به وقت معین یا مشیّت مقید نکند در این صورت اگر مفوض الیه در همان مجلس اقدام به تطلیق و طلاق دادن نکند و مجلس تمام شود و خاتمه یابد تفویض و واگذاری باطل می گردد.
در تمام موارد حکم توکیل یا تفویض مبانیت دارد.
در نزد فقهاء حنفیه تفویض به دو قسم تقسیم می گردد ۱- تفویض صریح ۲- تفویض به کنایه
صریح مثل اینکه شوهر بزن بگوید خودت طلاق یا هر وقت میل دادی خودت را طلاق ده.
کنایه مثل اینکه مرد به زن خود بگوید: خودت را اختیار کن یا کار تو به خودت واگذار شد.
در این مورد که مرد طلاق را به زن خویش تفویض نموده صیغه ای که زن باید جاری نماید چنین است «انت بائن» معنی و مرد می گوید «و انا منم بائیه» و هرگاه جمله و انا منک بائنه را اضافه ننماید طلاق جاری و واقع نمی شود.
و این مذهب فقها حنیفیه است که دائر مدار فتاوی جمیع فقهاست مذاهب اربعه است.
۳-۱-۱-۵- موارد درخواست طلاق از سوی زوجه در حقوق ایران و تبیین آن
موارد درخواست طلاق از سوی زوجه در موارد زیر بیان شده است.
۱-غائب مفقودالاثر بودن شوهر به مدت ۴ سال
برابر مادۀ ۱۰۲۹ ق.م. هرگاه شخصی چهار سال تمام غائب مفقودالاثر باشد زن او می تواند تقاضای طلاق کند. در اینصورت با رعایت ماده ۱۰۲۳ حاکم او را طلاق می دهد[۴۷] مادۀ ۱۰۲۳ راجع به تشریفات صدور حکم موت فرضی است که با رعایت آن زن طلاق داده می شود. نظر مشهور در فقه این است که مدت چهار سال باید از تاریخ رجوع به حاکم بگذرد.[۴۸] اما بعضی از فقهیان با توجه به ظاهر برخی از اخبار گذشتن مدت پیش از ترافع راکافی دانسته[۴۹] قانون مدنی هم این نظر را پذیرفته لیکن مقرر داشته که از تاریخ نخستین اعلان دادگاه نیز یکسال بگذرد. به نظر برخی از فقهیان هر گاه تعیین اجل و تفحص از حال شوهر زن را در معرض معصیت و ارتکاب فعل حرام قرار دهد می توان گفت که رعایت تشریفات مذکور در مورد مفقود لازم نیست و بدون آنکه نیز مبادرت به طلاق زن جایز است. در واقع این فرض از مصادیق عسر و جرح است و می توان آن را مشمول ماده ۱۱۳۰ دانست. طبق نظر مشهور در فقه امامیه اگر مفقود مالی داشته باشد که از آن بتوانند نفقۀ زوجه را بدهند یا ولی شوهر یا شخص دیگر مجاناً نفقۀ او را بدهد زن باید صبر کند اما قانون مدنی به صورت مطلق بعد از انقضاء مدت مقرر حق طلاق برای قائل شده است.
۲-استنکاف یا عجز شوهر از دادن نفقه
به موجب مادۀ ۱۱۲۹ ق.م. در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرا حکم محکمه و الزام به دادن نفقه، زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر او را اجبار به طلاق می کند. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه[۵۰] مأخذ این حکم نیز روایات معتبر و قول مشهور در فقه است.
در حقوق ایران در مورد گسترۀ ماده ۱۱۲۹ ق.م. اختلاف نظر وجود دارد بعضی آن را شامل نفقه گذاشته و آینده و بعضی محدود به نفقۀ آینده دانسته اند[۵۱]. رویۀ قضایی نیز در این خصوص ثابت نیست[۵۲]. بعضی از استادان حقوق راه جمع بین دو نظر را در این دیده اند که استنکاف شوهر از داده نقفۀ گذشته و عدم امکان اجرای آن حکم و نشانه خود داری از انفاق آینده تلقی شود[۵۳].
در حقوق ایران در تمام مواردی که زن یا مرد تقاضای طلاق می کند موضوع به داوری ارجاع می شود و در صورت عدم حصول سازش دادگاه بر حسب مورد حکم به طلاق زن می دهد یا مرد را اجبار طلاق می کند اما در حقوق سایر کشور های اسلامی ارجاع به داوری تنها در مورد اختلاف شدید زن و شوهر پیش بینی شده است و در سایر موارد. ترک یا عجز از انفاق، ابتلاء شوهر به امراض مسری و مخاطره آمیز، ترک زندگی مشترک، مجازات سالب آزادی بدون آنکه سخن از داوری به میان آید به زن حق در خواست طلاق داده شده است.
شیوۀ پیش بینی شده در حقوق ایران از آن جهت که می تواند مانع تصمیم های شتابزده و موجب کاهش موارد طلاق شود مطلوب تر به نظر می رسد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:38:00 ق.ظ ]




سیاوش تصمیم می گیرد که به کشور چین برود و درآنجا شهری بسازد. ستاره شناسان برای نحوست وشومی این تصمیم به وی هشدار می­ دهند .و وی را از انجام این تصمیم دور می­سازند . (سرّامی ،۱۳۷۸: ۵۵۰)
دانلود پایان نامه
گشتاسب درباب آیندۀ کاراسفندیار، با جاماسب وزیر با درایت خویش مشورت می کند،جاماسب که ستاره شناس خِبره­ای است به او خبر می دهد که سرانجام اسفندیاردر زابلستان، به دست رستم کشته خواهد شد.( همان )
«ستاره شناس مرگ خسرو پرویز را میان دوکوه زر وسیم پیش بینی می­ کند.در لحظه های پایان کار، پرویز خودرا میان سپر زرین و زره سیمین خویش می­بیند و می­اندیشد که پیش ­بینی ستاره شناس، در حال تحقق است. پس تسلیم سرنوشت خویش می­ شود. اورا بر پیلی می نشانند واز باغ بیرون می برند و مقدمات کشته شدن اوبدین ترتیب فراهم می آید.» (همان : ۵۵۳)
۲- ۱- علم ستاره شناسی ونقش آن در پیش بینی حوادث
علم ستاره شناسی دردوران یونان باستان بسط وتوسعه یافته است به همین علت اسامی سیّارات رااز ادبیات یونان اقتباس کردند و مانیز امروز آنهارابه همین نام می شناسیم.« ازبین صور فلکی قدیمی دوازده تای آن، برای مردم شناخته شده­است، زیرا این دوازده صورت فلکی به این سبب که مسیر خورشید، ماه وسیارات همیشه درداخل آن قراردارد، از اهمیّت زیادی برخوردارند .( میتون ،۱۳۶۵: ۴۰) نمودار ستاره شناسی با هریک از این دوازده صورت فلکی شکل گرفته و به صورت یک چرخه درآمده­است و نماین­گر یک ماکت بسیار مشابه از طبیعت بشر است و هرکدام بطور مجزا خصوصیات یک فرد را بیان می کنند.
ستاره شناسان معتقدند؛ سیّارات منظومه شمسی دردوسطح متفاوت انرژی به جسم و روح ما منعکس می کنند. یکی درسطح بالا ودیگری در سطح پایین، که این میزان انرژی درهریک ازافراد متغیر است. به عبارتی دیگر تمام انرژی جهان در انسان ها قرار دارد. سیّارات یک میدان گستردۀ علم روان شناسی را تحت کنترل خوددارند اگر چه سطح ضمیر ناخوداگاه آن در حال گسترش است. چنانچه روانشناسان می­گویند؛ هرچه ضمیر ناخودآگاه شما عمیق تر باشد. به همان نسبت در زندگی قدرت بیشتری بدست خواهید آورد. (لوریا بام ، ۱۳۷۸: ۱۴- ۱۵ )
علم ستاره شناسی وباخبر شدن از آینده در انسانهای پیشین علا قمند به علم نجوم بوجود آمده بود.
«در بهرام یشت، از دَهش های بسیار بهرام، این ایزد خداوندگار توانا بسیار یاد شده، و کهن ترین متن مکتوبی است که از سعد ونحس کواکب و علم نجوم و اثرعالم افلاک بر زمین و طبیعت و حوادث جاری وزندگی مردم درآن یاد شده­است. استمرارچنین برداشت­ها و عقایدی بود که سده­های متوالی ادامه داشته و دانشمندان بزرگی چون؛ کویاجی و چولسُن به صورت­های گـونـاگـون درآثـار خـود آن را انتقــال داده­انــد و شــاعــران
وسرایندگان ازاین جهت است که دراشعار خود از مریخ یا بهرام با صفاتی چون سلحشور،خنجر کش، خون آلود و… یادکرده­اند. »(رضی، ۱۳۷۹ : ۴۱۰- ۱۶)
بیاورمی که نتوان شد زمکر ِ آسمــان ایمـن به لعب زهره ی چنگی و مریخ سلحشورش
(حافظ، ۱۳۸۴ : ۲۱۵ )
می آتش وکف دودبین ،آن کف سیم اندود بین مریخ خون آلود بین ، بــرســرثـریـاریـختـه
(خاقانی، ۱۳۷۴: ۳۸۳ )
«در اختر شناسی باستان، رویدادها و حوادث توسط پیشگویان جنبه ی عمومی و همگانی داشت و موضوع آن در باره ی مسایل کشاورزی و طبیعی، خشک سالی و خوبی وبدی محصول و شیوع بیماری یا خوشی و کامروایی و بروز جنگ ها و جز این ها بود .» ( ک. ادی ، ۱۳۴۷: ۱۰۷)
دردوران مادها،هخامنشیان تا ساسانیان علوم ستاره­شناسی بابلی وهندی رواج­داشت. وبه همین خاطر، استفاده از این اطلاعات نجومی به شکل طبیعی است و استفاده فراوان فردوسی ودیگر شاعران در بازتاب مفاهیمی چون مکان سیّارات، صورفلکی، بروج دوازده­گانه، سعد ونحس­ِاختران و تاثیر آنها در کامیابی یا عدم کامیابی شاهان و قهرمانان داستان ها مورد اقبال قرارگرفته است. ( جان ناس ، ۱۳۵۴: ۵۲)
بـصلّاب کـردنــد ز اختــر نـــــگـاه هـــــم از زیــــچ رومــی بــجستـنــد راه
از اختــرچنــان دیــد خــرّم نــهان کــــه او شــهریـــاری بــــوددرجـــهــان
(فردوسی ۱۳۷۸،ج۹: ۴۱۷)
بــخــتـور از طــالــع جــوزا بــرای جــوزشــکــن آنــگـه و بـخـت آزمـــای (نظامی،۱۳۸۷ :۴۰۷)
هستم عطارد،این دوقصیده دوپیکراست لاف عطــاردت زدوپــیـکر نــکوتــر است
(خاقانی،۱۳۷۳: ۴۳)
بـه نـــام آنــکــه هـستی نام ازاویافت فـلـک جـنـبـش زمـیـن آرام ازاو یــافـت
(نظامی، ۱۳۷۸:۳)
زمـین لـگـدخـوردازگـاوخربـه عـلت آن کـه ســـاکـن اسـت ونـه مانند آسمـان دوّار
(سعدی، ۱۳۶۹: ۶۶۴)
در زمان های پیشین اخترسناسی به سه دسته بود : ۱- اختر شناسی بَدوی ۲- اختر شناسی تفألی ۳- اختر شناسی زایچه ایی، در اختر شناسی بدوی تنها به شرایط آسمان وستارگان پرداخته شده است. امّادر دو مرحلۀ دیگر، نشانه های گسترش علم اخترشناسی در راستای پیش گویی مشهود است.
-۱-۱-۲اختر شناسی تفألی
مغان ایرانی، به ویژه مغان مهرپرست خورشید و ماه را بزرگترین خدایان و گنبد آسمان را عالی جناب ترین خدا می دانستند، هنگامی که در سرزمین بین النهرین به ویژه دربابل ساکن شدند، در آنجا با اقوامی چون بابلی­ها، آشوری­ها، کلدانی­ها روبروشدند. و ازطرفی با مردم مصر و با مهاجر نشین های حوزه مدیترانه که آنها با رومی ها و یونانی­ها ارتباط داشتند در زمینه ی نجوم و اخترشناسی مطالب مهمی آموختند و ترکیب گسترده­ای بوجود آوردند که یکی از شعبه های آن زایچه درمفهوم بسیار گسترده شامل پیشگویی و تعیین و خواندن مقدّرات بود..(ک .ادی، ۱۳۴۷ : ۳۵۷)
اختر شناسی، با آیین ها و مذاهب وابسته بود ودر این وابستگی، نوع آن هم تفاوت داشت. درآیین ستاره پرستی کهن بابل، شکل اختر شناسی تفألی رایج بود که دردربار از سوی کاهنان پیشگویی عمومی اعلان می شد. (رضی، ۱۳۸۱ :۳۶۵)
۲-۱- ۲- اختر شناسی زایچه ای
درسراسر بُندَ هِش، به دقّت احکام نجومی مندرج است. در بند هش که با زیج گیهانی مواجه می شویم ، یک اصطلاح ایرانی است که برابر تازی آن طالع العالم است. هم چنان که زیج یا زایجه هایی بوده که طالع آدمی بدان پیشگویی می­شده است، یک اصطلاح ایرانی دراین مورد است و بیرونی و خوارزمی از آن یاد کرده ­اند.
این اصطلاح به احتمال بسیار، اصل اوستایی دارد و« فردا» بوده ­است. «فرَ» به معنی آینده، پیش، جلو و«دا» ریشه است، به معنی دانستن، آگاه بودن، پس اصطلاحی که از ایرانیان نقل شده به معنی پیشگویی وپیش­دانی­است. ( بیرونی ، ۱۳۱۶ : ۳۶۶)
اخترشناسی زایچه ایی نیز از ایران توسط مغان، با ارتباطی که در بین النهرین با بابلی­ها، آشوری وکلدانی­ها واز سوی دیگر با مصری­ها، و رومی­ها و یونانی­ها داشتند، بوجودآمد و به مغرب زمین راه یافت. که آن را در گسترۀ وسیع تر اختر شناسی­تفألی نیز می­توان نامید. (همان ،۳۶۲ )در اخترشناسی زایچه ای برج های دوازده گانه، پایگاه اصلی است.« زایچه شکلی است دارای دوازده خانه که از آن حالات ماه وسال ومولود استخراج می­ شود. بدین وجه که منجّم در اول ماه یاسال یا تولد یا حادثه­ای، طالع وقت را می­بیند که چه برجی است وآن را خانۀ اول قرارداده، یازده برج دیگررا در یازده خانۀ دیگر نوشته، هرکوکب سیّاردر هر برجی باشد، در خانۀ آن ثبت کرده و با اصول احکام نجوم، از آنها استخراج می کند.»( رضی، ۱۳۷۹ : ۳۶۱) در«بُندَ هِش »، آن جا که « دربارۀ زیج گیهان» یادشده، از نام ونشان دوازده اختر واحکام نجومی آن سخن ست وموقعیت سیارات، ماه، خورشید، و – سر و دُنب گوزهر دراوج خود بیان شده است . (بهار ، ۱۳۶۲ : ۶۴)
قدیمی ترین متنی که از زایچه پیدا شده، به خط میخی است که تاریخ ۴۰۹ پیش ازمیلادرا نشان می دهد. که دربایگانی یک معبد بابلی یافت شده وزایچه های دیگری که به دست آمده تاریخ های میان ۲۸۷ تا ۲۳۴ میلادی را نشان می دهد. زایچه های بابلی نوعی شناسنامه نجومی است که تاریخ تولد افراد را نشان می دهد و برمبنای جایگاه ماه و خورشید و سایر سیّارگان است درزایچه هایی که از زمان کهن یافت شده­است ،کمتر مسایل مربوط به پیش گویی مطرح است. درمآخذ یونانی نیز زایچه ازسال ۴۰۰ پیش از میلاد معمول بود و به موجب اسناد، اختر شناسانی را که دارندۀ این دانش بودند ، مُغ یا کلدانی می­نامیدند. (رضی، ۱۳۸۱ : ۳۷۱ )
برای نمونه: «ارسطو به مسأله پیشگویی مرگ سقراط در سال ۳۹۸ پیش از میلاد اشاره­کرد. یک اخترشناس فال زن وسریانی که به آتن آمده بود پیش گویی کرده بود که او با نوشیدن جامی از شوکران می­میرد . اما در همان زمان نیز کسانی بودند که باچنین پیشگویی­هایی که براساس تاریخ روز تولّدکسی سرنوشت وی پیشگویی شود مخالف بودند.»یا «گالیوس نامی نقل­کرده که سرنوشت اوری­پید رایکی از مُغان کلدانی برای پدرش از روی وضع ستارگان پیشگویی کرد وباید توجه کرد بااین که اوری ­پید ، نمایشنامه نویس یونانی ، در ۴۴۰ پیش از میلاد در اوج شهرت خود بود، مغان کلدانی در یونان چنین پیشگویی­هایی می­کردند.» ( همان)
همچنین در این بیت خاقانی به اختر شناسی زایچه ایی اشاره­کرده است:
زایـجـهٔ طـالـعـت مـطـالـعـه کـردم سـلـطـنـت از مـوضـع الـسهام بـرآمـد
( خاقانی ، ۱۳۷۴: ۱۴۷)
در روزگار باستان و قرون وسطی تنها در جهان اسلام بیش از یکصد زیج نجومی وجود داشته است. انگیزه انجام محاسبات و اصلاح و رونویسی این زیج ها تنها کنجکاوی علمی نبود. وجود آنها برای اختر شناسی واجب بوده است . سلاطین و فرمانروایان که مبالغ هنگفت برای ایجاد رصد خانه ها و ساختن ابزاردقیق نجومی تخصیص می دادند تنها به دنبال نام نیک و رواج دانش نبودند . بلکه انتظار پیشگوئی های اختر شناسی هم داشتند.( واندرردن ، ۱۳۷۲: ۲)
دردربار شاهان و فرمانروایان مشرق زمین، به ویژه ایران و حکومت­های مستقر در بین النهرین این نوع اندیشه رواج داشت و فرمانروایان و بزرگان به پیشگویی­های مغانی که از روی حرکت و وضع ستارگان و سیّارگان پیشگویی حوادث و امور راکرده و زایچه تعیین می کردند، اعتقادی بسیار داشتند. این چنین روشی، برآن بنیاد فکری استوار بود که بخت و تقدیر یا سرنوشت همه کس و همه چیز را کرّات سماوی تعیین می کنند و آگاهان و کارورزانی­ که بتوانند این حرکات را خوانده و با آسمان رابطه برقرارکنند، از آینده آگاه خواهند شد. این کسان، کاهنان، یعنی رابطان میان خدایان و مردم بودند، یعنی مغان، چون چنین اندیشه­ای بنیاد زِروانی داشت، مغان زِروانی / میترایی بی گمان صاحب نظران مطمئن­تری بودند. (رضی،۱۳۷۹: ۳۶۳)
اما اشاره به این نکته در پژوهش لازم است، که برابربا گزارش­هایی که ازآشور و بابل قدیم دربارۀ اخترشناسی تفأّلی دردست است. با آن چه که بعدها موسوم به اخترشناسی زایچه­ای شد، تفاوت­هایی­دارد. این صورت اخیر در زمان ساسانی، توسط مغان بسیارگسترده شد وهم توسط آنان به دوران اسلامی منتقل شد ودر دربارهای ایران، بسیار رایج شد ودر شمار باورهای خرافی زرتشتیان جایگاهی ویزه پیدا کردو متولیّان آن همان مغان بازمانده­ی دوران ساسانی بودند، ودر آثاری چون روایات داراب هرمزد یار و ادبیات سنتی مجوسی بسیار است.( همان )
ابوریحان بیرونی، یکی از منجّمان­ِسرآمد قرن چهار هجری قمری است، در آثار خود به دانش ایرانیان اشاره کرده است: «هر نوزادی که از مادر زاییده می­شد، سرنوشتش از زایج یا زایچه استخراج می­شد. این رســـم
معمول بود که اغلب گروهی از مغان مباشرت آن را به عهده داشتند که درکارزایچه آزموده بودند.»( رضی، ۱۳۷۹ : ۳۶۰-۱)
در این زمان پیش بینی، پیشگویی و از آینده باخبر شدن، جز اعتقادات و باورهای مردم بوده ­است.
۲-۲– پیش بینی و پیشگویی
این دو واژه، مترادف با واژۀ فال هستند ویکی از مشتقات آن، محسوب می­شوند.پیش بینی: در لغت به معنی عاقبت اندیشی، دوراندیشی و آخربینی و دریافت وگفتن حوادث قبل از وقوع آنها؛ غیب گویی است .( معین، ذیل واژۀ پیش بینی)پیشگویی : در لغت، به عمل پیشگو،کُهانت و غیب گوئی­کردن یعنی؛ خبردادن امور پیش از وقوع گفته می­ شود. (همان ،ذیل واژۀپیشگویی)
در کتاب آیین شهریاری در شرق، به انواع پیشگویی، اشاره شده است. از جمله: پیش گویی های جاماسپ، یاد گار زریران، زند وهومن­یَسن، پیشگویی­گشتاسپ، روایات فارسی، زراتشت­نامۀمنظوم، البته نمی­ توان قاطع گفت که اخترشناسی زایچه ای دردوران های متقدم وجودنداشته است، چنان­که در متنی مربوط به هزارۀدوم پیش از میلاد متنی از بین النهرین دردست است که به موجب آن شرح شده کودک هرگاه دردوازدهم ماه متولّد شود، نشانۀ آن است که زندگی دراز خواهدکرد و دارای فرزندان وخواستۀ بسیار می شود. لیکن باز هم چنین یافته­ای نمی­تواند، با قوانینی که خط ورسم اختر شناسی زایچه و فردی و طالع بینی را شرح داده و بازگو می­ کند، همخوانی داشته باشد، چون در طالع بینی بر حسب وضع و چگونگی سیّارات است که در هنگام تولد، سرنوشت فرد و کودک را پیشگویی می­نماید. (ک.ادی ،۱۳۴۷: ۱۰۷ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:37:00 ق.ظ ]